آمار شهدای زن در دفاع مقدس
آمار شهدای زن در دفاع مقدس
![]()
+ نوشته شده در دوشنبه نهم اسفند ۱۳۹۵ساعت 5:3  توسط داود صیاد مالفجانی
|
پیام رهبر معظم انقلاب به کنگره ی "هفت هزار زن شهید کشور
رهبر معظم انقلاب ذر پیام به کنگره "هفت هزار زن شهید کشور:
نقش تاریخ ساز زن مسلمان ایرانی در معرفی الگوی جدید از زن/ رسانه ها و هنرمندان، جهاد بزرگ زنان شریف ایران را به دنیا بنمایانند (۱۳۹۱/۱۲/۱۶ - ۱۴:۳۳) حضرت آیتالله خامنهای رهبر معظم انقلاب اسلامی در پیام به کنگره «هفت هزار زن شهید کشور»، نقش زن مسلمان ایرانی در معرفی الگوی جدید از «زن» را تاریخ ساز خواندند و با اشاره به ظهور هزاران زن، با روحیه کربلایی در صحنه ی انقلاب اسلامی و دفاع مقدس، خاطرنشان کردند: اقتدار و جَذبه ی تازه ای به برکت خون این زنان مجاهد در عصر جدید، ظهور کرده است که دیر یا زود در سرنوشت و جایگاه زنان جهان، اثرگذار خواهد شد.
در این پیام که بعد از ظهر امروز (چهارشنبه) از سوی حجت الاسلام و المسلمین رحیمیان نماینده ولی فقیه در بنیاد شهید و امور ایثارگران، در کنگره «هفت هزار زن شهید کشور» قرائت شد، حضرت آیت الله خامنه ای با یاد کردن از زنان شهید ایران اسلامی که در تغییر مسیر تاریخ اسلام، نقش شایسته ایفا کردند، افزودند: این لشکر از فرشتگان، که از جان مقدس خویش در راه اسلام مایه گذاردند؛ قدم در میدان عمل نهادند و در نقش معماران ایران جدید ظاهر شدند. ایشان با اشاره به نگاه موجود به زن در نظام های شرق و غرب جهان، بعنوان عنصری درحاشیه و یا ابزاری جنسی برای مردان، به تبیین نقش شیرزنان ایران در انقلاب و دفاع مقدس بعنوان الگویی جدید با شاخصه ی «زنِ نه شرقی، نه غربی» پرداختند. رهبر انقلاب اسلامی در توصیف ویژگیهای این الگو تصریح کردند: زن مسلمان ایرانی، تاریخ جدیدی را پیش چشم زنان جهان گشود و ثابت کرد که می توان زن بود، عفیف بود، محجّبه و شریف بود، و در عین حال، در متن و مرکز، نقش آفرینی کرد و فتوحات بزرگ به ارمغان آورد. ایشان، انقلاب اسلامی و دفاع مقدس را صحنه ظهور زنانی دانستند که اوج احساس، لطف و رحمت زنانه را با روح جهاد، شهادت و مقاومت درآمیختند و مردانه ترین میدانها را با شجاعت و اخلاص و فداکاری خود فتح کردند و می توانند بن بستهای بزرگ را در هم بشکنند. ایشان، با اشاره به آثار فراگیر مجاهدت زنان شهید خاطرنشان کردند: اقتدار و جَذبه ی تازه ای به برکت خون این زنان مجاهد در عصر جدید، ظهور کرده است که زنان را ابتدا در جهان اسلام، تحت تأثیر قرار داد و دیر یا زود در سرنوشت و جایگاه زنان جهان، دست خواهد برد. رهبر انقلاب اسلامی با یادآوری نقش زنان بزرگ تاریخ اسلام افزودند: تا آفتاب درخشان حضرت خدیجه ی کبری و حضرت فاطمه زهرا و حضرت زینب کبری می درخشد، طرح های کهنه و نوی «ضدّ زن» به نتیجه نخواهد رسید. ایشان همچنین افزودند: هزاران زن کربلایی ما نه تنها خطوط سیاه ستم های ظاهری را در هم شکسته اند بلکه ستم های مدرنِ به زن را نیز رسوا و بی آبرو کرده و نشان داده اند که حق کرامت الهی زن، بالاترین حقوق زن است که در جهان به اصطلاح مدرن، هرگز شناخته نشده و امروز وقت شناخته شدن آن است. حضرت آیت الله خامنه ای با تأکید بر ضرورت نشان دادن جهاد بزرگ زن ایرانی مسلمان به دنیا، خاطر نشان کردند: امیدوارم که به برکت خون این زنان شریف و مجاهد، رسانه ها و هنرمندان و فرزانگان و سینماگران بتوانند جهاد بزرگ زن ایرانی مسلمان را به دنیا بنمایانند
+ نوشته شده در دوشنبه نهم اسفند ۱۳۹۵ساعت 4:59  توسط داود صیاد مالفجانی
|
جایگاه زن در اسلام
ب) حقوق زن
یکی از مباحث قابل توجه در مورد جایگاه زنان در اسلام، جایگاه حقوقی آنان است. اگر چه اسلام برای زنان در ابعاد فردی و اجتماعی قوانین ویژه ای وضع نموده ولی در برابر، حقوق شایسته ای برای آنان قرار داده که موجب تعالی شخصیت آن ها است. خداوند حکیم می فرماید: «ولهن مثل الذی علیهن بالمعروف » (11) ; «و برای زنان همانند وظایفی که بر دوش آن هاست [حقوق] شایسته ای قرار داده شده است.» در این مقال به ذکر نمونه هایی از اقداماتی که اسلام برای احیاء و استیفای حقوق زنان انجام داده است می پردازیم. 1) احیاء شخصیت زناندر طول تاریخ به واسطه برتری جسمانی مردان بر زنان، شخصیت و جایگاه زنان به پایین ترین حد تنزل یافته بود، به طوری که مایه سرافکندگی و طوق لعنت به شمار می رفتند. به عنوان نمونه قرآن کریم می فرماید: «واذا بشر احدهم بالانثی ظل وجهه مسودا وهو کظیم » (12) ; «و هرگاه به یکی از آن ها بشارت دهند که دختری نصیب تو شده، صورتش [از فرط ناراحتی] سیاه می شود و به شدت خشمگین می گردد.» اما اسلام با قوانین بی بدیل خود و گفتار و رفتار پیامبری که رحمة للعالمین بود، شخصیت از دست رفته زنان را احیا کرد و او را مایه رحمت و برکت معرفی نمود، چنانکه رسول گرامی اسلام صلی الله علیه وآله می فرمایند: «البنات هن المشفقات المجهزات المبارکات (13) ; دخترها مایه رحمت، صلاح زندگی و برکت هستند.» 2) به رسمیت شناختن حق مالکیت زنانقبل از اسلام زنان نه تنها حق مالکیت نداشتند، بلکه همچون کالایی خرید و فروش می شدند و در کنار اموال میت به ارث برده می شدند، حتی در کشورهای غربی با آن همه هیاهوی تبلیغاتی و شعار برابری حقوق زن و مرد، تا یک قرن قبل حق مالکیت برای زنان قائل نبودند و بعد از انقلاب صنعتی - آن هم برای تشویق زنان برای حضور در کارخانه ها به عنوان نیروی کار ارزان قیمت - برای آنان حق مالکیت را به رسمیت شناختند. ویل دورانت مورخ بزرگ می نویسد: «نخستین قدم برای آزادی مادران بزرگ ما قانون 1882 م بود. به موجب این قانون زنان بریتانیای کبیر از آن پس از امتیاز بی سابقه ای برخوردار می شدند و آن این که پولی را که به دست می آوردند حق داشتند برای خود نگه دارند. این قانون عالی اخلاقی را کارخانه داران مجلس عوام وضع کردند تا بتوانند زنان انگلستان را به کارخانه ها بکشانند. از آن سال تا به امسال سودجویی مقاومت ناپذیری آنان را از بندگی و جان کندن در خانه رهانیده، گرفتار بندگی و جان کندن در مغازه و کارخانه کرده است. (14) » اما اسلام که انسان های کور دل و شهوت پرست قرن بیستم آن را به محدودیت حقوق زنان متهم می کنند، از قرن ها قبل حق مالکیت را برای زنان، به رسمیت شناخته و به هیچ کس حق تصرف در اموال آنان را نمی دهد. خداوند متعال به صراحت می فرماید: «للرجال نصیب مما اکتسبوا وللنساء نصیب مما اکتسبن » (15) ; «مردان نصیبی از آن چه به دست می آورند دارند و زنان نیز نصیبی از آنچه به دست می آورند دارند [و نباید حقوق هیچ یک پایمال شود].» همچنین برای آنان به انتظار و نیاز آن ها در چهار چوب شریعت، حق ارث معین شده است. «وللنساء نصیب مما ترک الوالدان والاقربون » (16) ; «و برای زنان نیز از آن چه پدر و مادر و خویشاوندان [به ارث ]می گذارند، سهمی است.» 3) تجویز حضور زنان در عرصه های اجتماعی، سیاسی و فرهنگیدر اسلام به زنان حق دخالت در امور اجتماعی، سیاسی و فرهنگی داده شده است، اما مشروط به حفظ عفاف و پاکدامنی و حریم انسانیت. اسلام از طرفی با حضور بی قید و شرط زنان در تمام امور و از بین رفتن حریم های اخلاقی مخالفت کرده و از طرف دیگر برای فعالیت های ضروری اجتماعی با حفظ عفت مانعی ایجاد نکرده است و راه اعتدال که سعادت آنان را در پی دارد در پیش روی آنان قرار داده است. به گفته استاد شهید مطهری رحمه الله: «اسلام در عین این که نهایت اهمیت را برای پاکی روابط جنسی به عمل آورده، هیچ گونه مانعی برای بروز استعدادهای انسانی زن به وجود نیاورده ا ست، بلکه کاری کرده که اگر این برنامه ها دور از افراط و تفریط اجرا شود، هم روحیه ها سالم می ماند، هم روابط خانواده ها صمیمی تر و جدی تر می گردد و هم محیط اجتماع برای فعالیت صحیح مرد و زن آماده تر می شود. (17) » با بررسی تاریخ گرانمایه اسلام در می یابیم که اسلام هیچ گاه زنان را از حضور در امور فوق منع نکرده، بلکه در برخی مسائل مانند حج آن را واجب شمرده و در بسیاری موارد آن را مجاز دانسته است. در کتب تاریخی و روایی موارد زیادی از حضور زنان در عرصه های اجتماعی، سیاسی و فرهنگی در زمان رسول خداصلی الله علیه وآله و بعد از آن در زمان ائمه معصومین: بیان شده که به نمونه هایی از آن ها اشاره می نماییم: 1) در زمان رسول الله صلی الله علیه وآله برخی از اصحاب، زنان را از حضور در امور خارج از خانه منع می کردند، ولی با مخالفت آن حضرت مواجه می شدند که می فرمود: «انه لقد اذن لکن ان تخرجن لحوائجکن (18) ; همانا خداوند به شما زنان اجازه داده است که برای برطرف کردن حوائج خود از خانه خارج شوید.» 2) در حوادث فتح مکه ذکر شده است که بعد از فتح مکه به دست سپاه مسلمانان، زنان مکه نزد پیامبرصلی الله علیه وآله می آمدند و با آن حضرت بیعت می کردند (19) . در قرآن کریم به بیعت زنان با پیامبرصلی الله علیه وآله اشاره شده است: «یا ایها النبی اذا جاءک المؤمنات یبایعنک علی ان لا یشرکن بالله شیئا ولایسرقن ولایزنین ولایقتلن اولادهن ولایاتین ببهتان یفترینه بین ایدیهن وارجلهن ولا یعصینک فی معروف فبایعهن » (20) ; «ای پیامبر! هنگامی که زنان مؤمن برای بیعت، نزد تو آیند که دیگر هرگز شرک به خدا نیاورند و سرقت و زناکاری نکنند و اولاد خود را به قتل نرسانند و افترا و بهتان میان دست و پای خود نبندند و با تو در هیچ امر معروفی [که به آن ها کنی] مخالفت نکنند، با آنان بیعت کن.» 3) در متون اسلامی نقل شده است که در زمان رسول خداصلی الله علیه وآله زنان، از جمله حضرت فاطمه علیها السلام در تشییع جنازه بعضی از مسلمانان شرکت می کردند و آن حضرت هم آنان را از این کار منع نمی کردند (21) . و حضرت زینب علیها السلام (23) و دفاع از حریم ولایت و روشنگری جامعه، از واقعیاتی است که قابل انکار نیست. آن دو بانوی بزرگ اسلام با حضور در اجتماع مردم و مجالس بزرگ در یک حرکت و جهاد فرهنگی بر علیه دشمنان اسلام قیام نمودند و به دفاع از حق پرداختند. 4) اعطای حق تعلیم و تربیتیکی از وظایف خطیر پیامبران الهی تعلیم و تربیت است. «هو الذی بعث فی الامیین رسولا منهم یتلوا علیهم آیاته ویزکیهم ویعلمهم الکتاب والحکمة » (24) ; «او کسی است که در میان جمعیت درس نخوانده، رسولی از خودشان برانگیخت که آیاتش را بر آن ها می خواند و آن ها را تزکیه می کند و به آنان کتاب و حکمت می آموزد.» هدف اسلام این است که تمام انسان ها در این امر مهم به پیش روند و به درجات عالیه کمال نائل آیند، از این رو چنان بستری فراهم نموده که زن ها نیز همچون مردان به فراگیری دانش و تزکیه نفس بپردازند. اسلام نه تنها فراگیری دانش را برای آنان جائز شمرده، بلکه بر آن ها لازم دانسته است. رسول گرامی اسلام صلی الله علیه وآله می فرماید: «طلب العلم فریضة علی کل مسلم ومسلمة » (25) ; فراگیری علم و دانش بر هر مرد و زن مسلمان لازم و ضروری است.» اسلام نمی خواهد زنان مسلمان، دوران زندگی خود را با غفلت و بی خبری و به دور از هر گونه ترقی و کمال، سپری کنند. ج) آزادی زنانیکی از خواسته های فطری و غریزی بشر در تمام دوران تاریخ، آزادی بوده است و هر انسان روشن ضمیر دوست دارد که آزادانه بیاندیشد وآزادانه انتخاب کند و به آن چه با تعقل انتخاب کرده آزادانه عمل نماید. زنان که حدودا نیمی از جمعیت انسانی را تشکیل می دهند، در قرون متمادی از این نعمت و موهبت الهی محروم بوده اند و در تمام زمینه های فردی و اجتماعی مورد ظلم و جور قرار داشته و در چنگال جبر، محصور بوده اند. ادیان الهی که از ذات حق سرچشمه می گیرند، قوانین رهایی بخش انسان ها را بیان داشته اند. دین اسلام نیز که خاتم ادیان و کامل ترین آن هاست برنامه ها و تعالیم ناب خود را در زمینه آزادی انسان ها و از جمله آزادی زنان به بشر عرضه داشته است. اسلام با قوانینی دقیق و نظام مند در مورد زنان با حفظ معیارها و ارزش های اخلاقی، آنان را از اسارت و بردگی نجات داده و به سوی جایگاه واقعیشان رهنمون ساخته است. در اسلام مرد و زن در یک صف قرار می گیرند و با الفاظی همچون «یا ایها الناس » و «یا ایها الذین آمنوا» مورد خطاب واقع می شوند و با آیاتی همچون «ومن عمل صالحا من ذکر او انثی وهو مؤمن فاولئک یدخلون الجنة » (26) و «کل نفس بما کسبت رهینة » (27) به آنان استقلال در عمل داده می شود. البته چون انسان موجودی دو بعدی است - که یکی بعد حیوانی و دیگری بعد روحانی می باشد - آزادی او نیز در هر دو بعد مطرح است. اسلام با محدود کردن آزادی در بعد جسمانی و حیوانی، زمینه آزادی در بعد انسانی و روحانی و رشد و تکامل اخلاقی را فراهم نموده است، ولی در دنیای امروز مخصوصا از عصر رنسانس تا کنون که سکولاریزم رفته رفته آثار شوم خود را در پهنه جوامع انسانی می گستراند، دین و به تبع آن بعد روحانی انسان به فراموشی سپرده شده و در تمام آزادی های مطرح شده در مورد زنان و غیره، فقط به جنبه جسمانی و حیوانی او توجه شده است. شهید مطهری رحمه الله درباره تفاوت بین آزادی در اسلام و آزادی در غرب می گوید: «دمکراسی در اسلام یعنی انسانیت رها شده، حال آن که این واژه در قاموس غرب معنای حیوانیت رها شده را متضمن است. (28) »
+ نوشته شده در دوشنبه نهم اسفند ۱۳۹۵ساعت 4:56  توسط داود صیاد مالفجانی
|
اولین پرستار شهید
اروندرود در کشاکش دشت می خرامیدن شور سرودن داشت. مردم آبادان نهال سبز صفا را در دل ها می کاشتند تا یکرنگی و یگانگی فراوان تر شود وگلدان ها را از گل محبت می انباشتند تا همدردی و همدلی رونق بیشتری گیرد. مرضیه نیز از بطن زمان می آمد تا در سال 1335 ودر جنجال وغوغای کشتی وسرخی آفتاب ساحل متولدشود. کنون خانواده ی مذهبی و تلاش گر شیروانی مقدم دومین فرزند را گرامی می دارند وزمینه را برای تعلیم و تربیت او فراهم می کنند. مرضیه تحصیلات ابتدای خود را در آبادان آغاز می کند وبا هوش خدادادی که دارد، جزو دانش آموزان موفق به شمار می رود. و پشتکار وجدیت او سبب می شود که با رتبه ی بالا دوره ی متوسطه را به پایان رساند. او پس از اخذ مدرک متوسطه، به حرفه ی شریف پرستاری علاقه مند می شود، به توان واستعداد خود در این رشته پی می برد و وارد سازمان شیر و خورشید سرخ آن زمان می شود و پس از 3سال آموزش مداوم و کسب مهارت های لازم،حرفه ی مقدس و دشوار پرستاری را آغاز می کند. مرضیه که از دوران کودکی، صبر و صبوری و مهرورزیدن را آموخته بود وخلق وخویی پسندیده داشت، در درمان دردمندان و برای شفای بیماران با تعهد و اخلاص، تلاش می کند و با مهر، مرهم جسم و روحشان می شود. او با رعایت نکته های مهم روحی و روانی در درمان بیماران، به زودی نمونه والگو می شود و از دیگر همکاران خود پیشی می گیرد.سپس مرضیه به بندر دور افتاده و محروم چابهار سفر می کند و در آن جا با کمترین وسیله و امکانات زندگی به مدت یک سال، صادقانه به پرستاری و مداوای مردم بیمار آن منطقه می پردازد و هرگز شرایط سخت زندگی در چاه بهار، براصالت کار و حرفه اش اثر نمی گذارد. درآستانه ی پیروزی انقلاب اسلامی به شهرستان شوش منتقل می شود و با آغاز جنگ تحمیلی، در آنجا و در شهر شهیدان گمنام، بار دیگر خدمت خالصانه ی خود را با شور و شوق بیشتر ادامه می دهد. مرضیه که کمتر به مرخصی می آمد، تصمیم می گیرد برای استفاده از مرخصی استحقاقی خود به مدت 15روز در کانون گرم خانواده زندگی کند، اما دل بی تابش مانع از آن می شود که یاد جبهه و مجروحان راحتی در اندک مدتی فراموش کند، او در این مدت پیوسته تکرار می کند: «من باید در بین رزمندگان باشم وخدمت کنم...» و با همین انگیزه ی مقدس است که پیش از به پایان رسیدن زمان مرخصی، به محل کار خود می شتابد. مرضیّه روز 26دی ماه 1360،داوطلب می شود تا تنی چند از مجروحان دفاع مقدّس را که به مقصد دزفول اعزام می کنند، همراهی کند. او با وقوف وآگاهی از این که جاده زیرآتش مستقیم دشمن است و هرلحظه امکان دارد، حادثه ای به وقوع بپیوندد، قبل از عزیمت، غسل شهادت را به جامی آورد و آنگاه رهسپار سفر می شود، تا وظیفه ی خطیر خود را به انجام رساند. باران گلوله و آتش هم چنان ادامه دارد؛ مرضیّه چون پروانه برگرد جمع مجروحان می گردد. او آرام و قرار ندارد و قامت سفید پوش او در آفتاب می درخشید. و ناگهان خمپاره ای در کنار آمبولانس آنها منفجر می شود. خون گرم مرضیّه، بر سپیدی جامه، جاری می شود و سپیده ندا سر می دهد: «اِرجعی الی ربک راضیةً مرضیّه» یکی درد و یکی درمان پسندد یکی وصل و یکی هجران پسندد من از درمان و درد و وصل و هجران پسندم آنچه را جانان پسندد
+ نوشته شده در دوشنبه نهم اسفند ۱۳۹۵ساعت 4:49  توسط داود صیاد مالفجانی
|
سمیه ی کردستان :
به دنبال راهی برای آسمانی شدن، باید تمام زمین خاكی خدا را گشت و در این گشت و گذار ستاره های آسمانی این زمین خاكی را پیدا كرد.گشت و گذاری به وسعت همه تاریخ، تاریخی از صدر اسلام تا انقلاب اسلامی ایران. این ستاره ها اگر چه در نزد آسمانیان آشنایند، اما گاه در نزد زمینیان آنچنان گمنامند، كه گمنامیشان تو را به تعجب وامی دارد! از ستاره های صدر اسلام تا ستاره های انقلاب اسلامی ایران، فاصله زمانی بسیار است اما شباهت های زیادی این ستاره ها را به هم نزدیك می كند و تو نیز خوب می دانی كه تاریخ دوباره تكرار می شود؛ عمارها، سلمان ها، ابوذرها و «سمیه ها» در دل همین تاریخ دوباره جان می گیرند! «سمیه» را یادت هست؟! همو كه جاهلیت زمانه اش، اسلام آوردن او را تاب نیاورد و شكنجه های اعراب جاهلی آغاز شد. از او خواستند اقرار به وحدانیت خدا و شهادتین زیبایی كه او را مسلمان كرده بود باز پس بگیرد! از او خواستند پیامبری رسول رحمت را انكار كند!! «سمیه» در زیر شكنجه ها شهید شد اما تسلیم نشد. هنوز صدای ناله های «سمیه» در زیر شكنجه های «دژخیمان جاهلیت حجاز» از پس قرن ها به گوش می رسد.اگر با چشم دل بنگری از شكنجه های «عرب جاهلی» تا شكنجه های «گروهك های منافقین كردستان» راه زیادی نیست! اینجا نیز صدای شكنجه های دختر 16-17 ساله ای بگوش می رسد كه او را به حق «سمیه كردستان ایران» لقب داده اند. «ناهید فاتحی كرجو» را می گویم. از او نیز خواسته شد به امام و مقتدایش «خمینی بزرگ(ره)» توهین كند، اما او هرگز تسلیم نشد. «سمیه» را یادت هست؟! همو كه جاهلیت زمانه اش، اسلام آوردن او را تاب نیاورد و شكنجه های اعراب جاهلی آغاز شد. از او خواستند اقرار به وحدانیت خدا و شهادتین زیبایی كه او را مسلمان كرده بود باز پس بگیرد! از او خواستند پیامبری رسول رحمت را انكار كند!! «سمیه» در زیر شكنجه ها شهید شد اما تسلیم نشد با دستانی بسته و سری تراشیده او را در روستایی از كردستان می گرداندند با این ادعا كه «او جاسوس خمینی است!» او «ناهید فاتحی كرجو» بود، سمیه كردستان ایران با شهادت وصف ناشدنی، دست از حمایت مقتدای خویش برنداشت و تسلیم آنان نشد. سرانجام پیكر بی جان و مجروح او را بعد از 11 ماه یافتند، پیكری كه اگر چه جان در بدن نداشت اما سخنان بسیاری از شكنجه هایی كه بر او رفته بود داشت. سری تراشیده، بدنی كبود، حتی گفتند او را زنده به گور كرده اند!! اگر خون سمیه در صدر اسلام سند دیگری بر حقانیت دین اسلام شد و مسلمانان را در باورها و اعتقاداتشان مصمم تر كرد. خون «ناهید فاتحی كرجو» نیز جوشش مضاعفی در دل نهال تازه به بار نشسته انقلاب اسلامی ایران پدید آورد. زنان سنندجی با دیدن آثار شكنجه بر بدن ناهید و سرشكسته و تراشیده اش به ماهیت اصلی ضدانقلاب بیش از پیش پی بردند و با ایمان و بصیرتی بیشتر به مبارزه با آنان پرداختند. آری امام خامنه ای«حفظه ا...» چه زیبا فرمودند كه «با این ستاره ها راه را می شود پیدا كرد.» و ناهید دختری كه همچون اسمش ستاره ای شد كه در كهكشان فدائیان ولایت، نور هدایت را از مقتدای خود و خون شهدای كربلا وام گرفت. اگرچه خفقان حاكم گروهكها بر مردم آن زمان به حدی شدت داشت كه خانواده شهید مجبور شدند به تهران هجرت كنند و پیكر مطهر این شهید مظلوم سنندجی را در بهشت زهرای تهران دفن كنند. جسم او شاید گمنام ماند اما روح پرفروغش راه را به زیبایی روشن كرد. حال از «سمیه كردستان ایران» بیشتر بدانیم. یك روستایی دیده های خود را از آن اتفاق این گونه تعریف می كند: «آنها سردختری را تراشیده بودند و او را در روستا می گرداندند. كومله ها به آن دختر نوجوان می گفتند: آزادت نمی كنیم مگر اینكه به خمینی توهین كنی!»اما اهداف انقلابی این دختر نوجوان دلیر، او رابر آن داشت كه جان فدای آرمان كرده و هرگز علیه امام و رهبر خود زبان باز نكند طلوع زندگی :ناهید فاتحی كرجو در چهارمین روز از تیرماه سال1344 در شهر سنندج در میان خانواده ای مذهبی و اهل تسنن به دنیا آمد. پدرش محمد از پرسنل ژاندارمری بود و مادرش سیده زینب، زنی شیعه، زحمتكش و خانه دار بود كه فرزندانش را با عشق به اهل بیت(ع) بزرگ می كرد. ناهید كودكی مهربان، مسئولیت پذیر و شجاع بود كه در دامان عفیف مادر، با رشد جسم، روح معنوی خود را پرورش می داد. آن قدر در محراب عبادت با خدا لذت می برد كه به پدرش گفته بود: «اگر از چیزی ناراحت و دلتنگ باشم و گریه كنم، چشمانم سرخ می شود و سرم درد می گیرد. اما وقتی با خدا راز و نیاز كرده و گریه می كنم، نه خسته ام، نه سردرد و ناراحتی جسمی احساس می كنم، بلكه تازه سبك تر و آرام تر می شوم.» با شروع حركت های انقلابی مردم ایران، ناهید هم به سیل خروشان انقلابیون پیوست و با شركت در راهپیمایی ها و تظاهرات ضدطاغوت در جرگه دختران مبارز كردستان قرار گرفت. بعد از پیروزی انقلاب اسلامی و شروع درگیری های ضدانقلاب در مناطق كردستان، همكاری اش را با نیروهای ارتش و بسیج و سپاه آغاز كرد. شروع این همكاری، خشم ضدانقلاب به خصوص گروهك كومله را كه زخم خورده فعالیت های انقلابی این نوجوان و سایر دوستانش بود، برانگیخت. ناهید علاوه بر همكاری با بسیج و سپاه بیشتر وقتش را به خواندن كتاب های مذهبی و قرآن و انجام فعالیت های اجتماعی می گذراند.اوایل زمستان سال 1360 به شدت بیمار شد و به درمانگاهی در میدان مركزی شهر سنندج مراجعه كرد. اما از ساعت مراجعتش خیلی گذشته بود و خانواده نگران شده بودند. خواهرش به دنبالش می رود و بعد از ساعت ها پرس وجو پیدایش نمی كند. خبری از ناهید نبود! انگار كه اصلاً به درمانگاه نرفته بود! آن وقت ها پدر ناهید در جبهه خرمشهر بود و مادر نگران و دست تنها، به تنهایی همه جا دنبال او می گشت. تا اینكه بالاخره از چند نفر كه ناهید رامی شناختند و او را آن روز دیده بودند شنید كه: چهارنفر، ناهید را دوره كرده، به زور سوار مینی بوس كردند و بردند! بعد از ربوده شدن ناهید، خانواده او مرتب مورد تهدید قرار می گرفتند. افراد ناشناس به خانه آنها نامه می فرستادند كه: اگر بازهم با سپاه و پیشمرگان انقلاب همكاری كنید، بقیه بچه هایتان را هم می كشیم. ![]() چندماهی بعد خبری در شهر پیچید كه دختری را در روستاهای كردستان با دستانی بسته و سری تراشیده به جرم اینكه «این جاسوس خمینی است!» می چرخاندند. این خبر در مدت كوتاهی همه جا پخش شد و نگرانی های مادر را به یقین تبدیل كرد. او خود ناهید بود. این ویژگی كه برای كومله و ضدانقلاب اتهام بود برای ناهید افتخار محسوب می شد. یك روستایی دیده های خود را از آن اتفاق این گونه تعریف می كند: «آنها سردختری را تراشیده بودند و او را در روستا می گرداندند. كومله ها به آن دختر نوجوان می گفتند: آزادت نمی كنیم مگر اینكه به خمینی توهین كنی!» اما بصیرت، ایمان، شجاعت و انگیزه های معنوی توامان با شناخت اهداف انقلاب اسلامی این دختر نوجوان دلیر، شیربچه كردستان رابر آن داشت كه جان فدای آرمان كرده و هرگز علیه امام و رهبر خود زبان باز نكند. ... 11 ماه از ربوده شدن او می گذشت كه پیكر مجروح و كبودش را با سری شكسته و تراشیده در سنگلاخ های اطراف روستای هشمیز پیدا كردند. وقتی پیكر مجروح و بی جان او را به شهر سنندج انتقال دادند مادرش بسیار بی تابی می كرد سیده خانم كه خود زنی قوی و سرپرست خانواده بود چندین بار از هوش رفت. پیكر صدمه دیده و آغشته به خون ناهید اگرچه دیگر صدایی برای فریاد زدن و جانی برای فدا كردن در راه انقلاب نداشت اما كتابی مصور از ددمنشی ضدانقلاب بود. او همواره حلقومی برای هزاران فریاد مظلومیت و ایستادگی است. خانواده شهید نوجوان ناهید فاتحی كرجو، صلاح ندیدند وی را در سنندج دفن كنند و برای رهایی از آزار و اذیت ضد انقلاب و برخورداری از امنیت اجتماعی، جسد او را برای تدفین به تهران منتقل و در قطعه شهدای انقلاب بهشت زهرای تهران دفن كردند. چند سال بعد، مادر كه برای یافتن دختر نوجوانش از هیچ كوششی دریغ نكرده بود ، از اندوه فراق همیشگی و شهادت مظلومانه او بیمار شد و تاب زندگی بدون ناهید را نیاورد. 8 خاطره از شهیده ناهید فاتحی کرجو :1- «محمود فاتحی کرجو» پدر شهیده میگوید: ناهید، مذهبی و نترس بود. در جلسات قرآن و جلسات مبارزه با رژیم شاه شرکت میکرد و درباره جلساتی که شرکت کرده بود، با دیگران صحبت میکرد. در راهپیماییهای انقلاب حضور داشت و با دیدن عکس و پوستر شهدا منقلب میشد. به امام خمینی(ره) علاقه زیادی داشت. روز 12 بهمن که برای نخستین بار، امام(ره) را در تلویزیون دید، با صدای بلند مرا صدا کرد و گفت «بابا این آقای خمینی است». دستش را روی صفحه تلویزیون کشید و گفت «خیلی دوست دارم از نزدیک با او صحبت کنم» و جلوی تلویزیون ایستاد و شروع کرد به درد دل کردن با امام. مراسم نامزدی مختصری برگزار شد. کم کم متوجه شدیم داماد با ما سنخیتی ندارد. بعضی وقتها رفتار مشکوکی از خود نشان میداد. چندی بعد او را به خاطر فعالیتهای ضدانقلابیاش و در حین ارتکاب جرم دستگیر کردند. ما آن وقت بود که فهمیدیم از اعضای کومله بوده است و بعد از محاکمه اعدام شد 2- یکی از دوستان شهید «ناهید فاتحیکرجو» بیان میدارد: سال 1357، تظاهرات زیادی در سنندج برگزار میشد. یک روز، در خانه مشغول کار بودم که متوجه سر و صدای زیادی شدم. از خانه بیرون رفتم. ناهید و مادرش در خیابان بودند و همسایهها دور و بر آنها جمع شده بودند. خیلی ترسیدم. سر و صورت ناهید زخمی و کبود شده بود و با فریاد از جنایات رژیم پهلوی و درنده خوییهای ساواک میگفت. گویا در تظاهرات او را شناسایی کرده و کتک زده بودند و قصد دستگیری او را داشتند. آن قدر با باتوم و شلاق به او زده بودند که پشتش سیاه و کبود شده بود. درد زیادی داشت که نمیتوانست بایستد. 3- لیلا فاتحیکرجو خواهر شهیده میگوید: ناهید 15 ساله بود که خواستگار داشت. خواستگار او شغل، درآمد و وضعیت خوبی داشت و اصرار زیادی به این ازدواج داشت. ناهید هم راضی نبود. فاصله سنی زیادی با آن مرد داشت و میگفت «من هنوز به سن ازدواج نرسیدهام». مراسم نامزدی مختصری برگزار شد. کم کم متوجه شدیم داماد با ما سنخیتی ندارد. بعضی وقتها رفتار مشکوکی از خود نشان میداد. چندی بعد او را به خاطر فعالیتهای ضدانقلابیاش و در حین ارتکاب جرم دستگیر کردند. ما آن وقت بود که فهمیدیم از اعضای کومله بوده است و بعد از محاکمه اعدام شد. ناهید اصلاً او را دوست نداشت و نمیخواست چیزی از او بداند. ناهید را برای بازجویی هم برده بودند. اما چون چیزی نمیدانست بعد از مدتی او را آزاد کردند. بعد از قضیه نامزدیاش، تمام فکر و ذهنش مطالعه و خواندن قرآن بود. اما خیلی به او فشار آمده بود. تحمل حرف مردم را نداشت. او هم تودار بود. حرف و کنایههای مردم را میشنید و تو دلش میریخت و دم نمیزد. در واقع فشار مضاعفی را تحمل میکرد. از یک طرف مردم میگفتند «او جاسوس کومله است چون نامزدش کومله بوده»، از طرف دیگر میگفتند «او جاسوس سپاه است و نامزدش را لو داده است». بعد از اعدام نامزدش و سختیهایی که متحمل شده بود، معمولا هر جا میرفت، من همراه او بودم. 4- لیلا فاتحی کرجو ادامه میدهد: روز دوشنبه بود؛ در روزهای سرد دی ماه 1360 ناهید بیمار شد به طوری که باید دکتر میرفت. من در حال شستن رخت بودم. قرار شد او برود و من بعد از تمام شدن کارم، پیش او بروم. درمانگاه در میدان آزادی سنندج بود. نیم ساعت بعد کارم تمام شد و به سمت درمانگاه رفتم. مطب تعطیل شده بود. دور و برم را گشتم. خبری از ناهید نبود. به خانه برگشتم. مادرم مطمئن بود که اتفاقی نیفتاده است. با اطمینان از پاکدامنی دخترش میگفت «حتماً کاری داشته است، رفته دنبال کارش، هر کجا باشد برمیگردد؛ دختر سر به هوا و بیفکری نیست». مادر به من هم دلداری میداد. شب شد، اما او برنگشت. فردا صبح مادرم به دنبال گمشدهاش به خیابانها رفت. از همه کسانی که او را میشناختند پرس و جو کرد. از دوستان، همکلاسیها، مغازهدارها و ... پرسید. تا اینکه چند نفر از افرادی که او را میشناختند، گفتند «ناهید را در حالی که چهار نفر او را دور کرده بودند، دیدهاند که سوار مینیبوس شده است». مادرم، راننده مینیبوس را که آنها را سوار کرده بود پیدا کرد و از او درباره ناهید پرسید. راننده اول میترسید اما با اصرار مادرم گفت که «آنها را در یکی از روستاهای اطراف سنندج پیاده کرده است». یك روستایی دیده های خود را از آن اتفاق این گونه تعریف می كند: «آنها سردختری را تراشیده بودند و او را در روستا می گرداندند. كومله ها به آن دختر نوجوان می گفتند: آزادت نمی كنیم مگر اینكه به خمینی توهین كنی!»اما اهداف انقلابی این دختر نوجوان دلیر، او رابر آن داشت كه جان فدای آرمان كرده و هرگز علیه امام و رهبر خود زبان باز نكند 5- لیلا فاتحیکرجو میگوید: مادرم، با کرایه قاطر یا با پای پیاده، روستاهای اطراف را گشت، اما او را پیدا نکرد. پس از ربوده شدن ناهید، مرتب نامههای تهدید کننده به خانه ما میانداختند، زنگ خانه را میزدند و فرار میکردند. در آن نامهها، خانواده را تهدید کرده بودند که اگر با نیروهای سپاه و پیشمرگان کرد همکاری کنید، بقیه فرزندانتان را میدزدیم یا اینکه مینوشتند شبانه به خانهتان حمله میکنیم و فرزندان را جلوی چشم مادرشان خواهیم کشت. زمان سختی بود. بچهها سن زیادی نداشتند. مادرم هم باردار بود. اضطراب و نگرانی در خانه حاکم بود. مادرم همه جا را میگشت تا خبری از ناهید بگیرد. 6- سیده زینب مادر شهیده «ناهید فاتحیکرجو» در زمستان سخت و سرد کردستان به همه جا سر میکشید، گاهی بعضی از فرصت طلبان از او مبالغ زیادی پول میگرفتند تا آدرس یا خبری از ناهید به او بدهند و آدرس قلابی میدادند. خیلی او و خانوادهاش را اذیت میکردند. او تمام شهرهای کردستان را به دنبال ناهید گشت، اما اثری از او پیدا نکرد. سقز، بوکان، دیواندره، مریوان، آبادیهای اطراف شهرهای مختلف، ... هر کجا که میگفتند کومله مقر دارد، میرفت. نیروهای پاسدار هم از اسارت ناهید خبر داشتند و آنها هم به دنبال ناهید و دیگر اسرا میگشتند. 7- شهلا فاتحی کرجو خواهر شهیده اضافه میکند: خبر به ما رسید که کوملهها، موهای سر ناهید را تراشیده و او را در روستا میگردانند. شرط رهایی ناهید را توهین به حضرت امام(ره) قرار داده بودند اما ناهید استقامت کرده و در برابر این خواسته آنها، شهادت را بر زنده بودن و زندگی با ذلت ترجیح داده بود.مردم روستا، در آن شرایط سخت که جرأت دم زدن نداشتند، به وضعیت شکنجه وحشیانه این دختر اعتراض کرده بودند. بعد از مدتی به آنها گفته شد، او را آزاد کردهاند. سرانجام پیكر بی جان و مجروح او را بعد از 11 ماه یافتند، پیكری كه اگر چه جان در بدن نداشت اما سخنان بسیاری از شكنجه هایی كه بر او رفته بود داشت. سری تراشیده، بدنی كبود، حتی گفتند او را زنده به گور كرده اند!! 8- ناهید فقط 16سال داشت؛ او را به شدت شکنجه کرده بودند. موهای سرش را تراشیده بودند. هیچ ناخنی در دست و پا نداشت. جای جای سرش کبود و شکسته بود. پس از شکنجههای بسیار او را در آذر ماه 1361 زنده به گور کردند و پیکر مطهر این شهیده به تهران منتقل و سپس در گلزار شهدای بهشت زهرا(س) به خاک سپرده شد.
روحش شاد و یادش گرامی
+ نوشته شده در دوشنبه نهم اسفند ۱۳۹۵ساعت 4:42  توسط داود صیاد مالفجانی
|
چهل حدیث از حضرت علی (ع)
امیر مومنان علی (علیه السلام ) فرمودند:
1- آله الریاسه سعه الصدر: سعه صدر و وسعت نظر ابزار ریاست است . 2- ازجر المسی ء بثواب المحسن : با پاداش دادن به نیکوکار ، بدکار را بیازار. 3- اللجاجه تسل الرای : لجاجت ، اندیشه وتدبیر راباطل می سازد. 4- الطمع رق موبد : حرص وطمع بردگی دائمی است . 5- من نال استطال : آنکه به نوایی رسید گردنکشی نمود . 6- الخلاف یهدم الرای : دعوا ونزاع ، تدبیر انسان را نابود می کند . 7- من اطال الامل اساءالعمل :کسی که آرزوهایش را دراز کند به اعمال بد مبتلا می شود. 8- فقد الاحبه غربه : از دست دادن دوستان باعث غربت انسان می شود . 9- اذا تم العلق نقص الکلام : هنگامی عقل به کمال رسد گفتار کم گردد . 10-نفس المرء خطاه الی اجله : هر نفس کشیدن انسان گامی به سوی مرگ است . 11- اضاعه الفرصه غصه : از دست دادن فرصت غم و اندوه در پی دارد . 12-ما عال من اقتصد : آنکه میانه روی را انتخاب کرد فقیر نشد . 13-المرء مخبوء تحت لسانه : انسان در زیر زبان خود پنهان است . ۱4- هلک امرولم یعرف قدره: کسی که قدرومنزلت خویش را نشناسد هلاک خواهد شد . 15-من کتم سره کانت الخیره بیده: هرکس رازخود را پنهان نمود به خیر ونیکی می رسد. 16- ترک الذنب اهون من طلب التوبه : گناه نکردن از توبه کردن آسانتر است . 17-من ابدی صفحته للحق هلک : هرکس در برابر حق بایستد هلاک خواهد شد . 18-حسد الصدیق من سقم الموده : حسادت دوست از خالص نبودن دوستی است . 19- من العصمه تعذر المعاصی : از وسایل پاکدامنی دست نیافتن به گناهان است . 20-اشدالذنوب ما استهان به صاحبه:سخت ترین گناهان آن است که آن راکوچک شمارند. 21-الحلم عشیره : بردباری همچون قبیله و فامیل کارساز است . 22-افضل الزهد اخفاء الزهد: بهترین مرتبه زهد در دنیا پنهان نمودن زهد است . 23-المال ماده الشهوات : دارایی و ثروت دنیا بیشه شهوتها و خواهشهاست . 24- القناعه مال لا ینفد :قناعت ثروتی است که ازبین نمی رود. 25-للظالم البادی غدا بکفه عضه : کسی که آغازگر ستم است فردای قیامت دستش را از پشیمانی به دندان مگزد. 26-من لم ینجه الصبر اهلکه الجزع : هرکس شکیبایی رهایی اش نداد بی تابی او را از پا در می آورد . 27- اکثر مصارع العقول تحت بروق المطامع : عقلها بیشتر زمانی به خاک نابودی می افتند که برق طمعها بر آنها بتابند . 28-من کساه الحیاء ثوبه لم یر الناس عیبه :هر کس لباس حیا بر تن کند مردم زشتی او را نخواهند دید . 29-الطمامع فی وثاق الذل : طمعکار در بند ذلت و خواری گرفتار است . 30- الایمان معرفه بالقلب و اقرار بالسان وعمل بالارکان : ایمان معرفت به قلب، اقرار به زبان ، و انجام دادن با اعضاء است . 31- من اطاع التوانی ضیع الحقوق : هر که در کارها سهل انگاری کند حقوق ومنافع خود را ضایع کند . 32- من اطاع الواشی ضیع الصدیق : آنکه از سخن چین پیروی کند دوست خود را از دست می دهد. 33-الحجر الغضب فی الدار رهن علی خرابها : سنگ غضب در خانه هر که باشد باعث خرابی آن خانه می گردد. 34- صحه الجسد من قله الحسد : سلامتی بدن در کمی حسادت است . 35- اذا املقتم فتاجرو االله بالصدقه : هر زمانی که دست شما از مال دنیا خالی شد با صدقه دادن با خدا داد و ستد کنید . 36- الوفاء لا هل الغدر غدر عندالله ، والغدر باهل الغدر وفاء عندالله : وفا نمودن با بیوفایان ، بیوفایی با پروردگار است و بی وفایی با بیوفایان ، وفا نمودن با پروردگار است. 37-اذا اضرت النوافل بالفرائض فار فضوها: هرگاه کارهای مستحب باعث شد که واجبات آسیب ببیند مستحبات را ترک کن . 38-اذا ارذل الله عبدا حظرعلیه العلم : هرگاه خداوند بخواهد انسانی را خوار وزبون کند او را از آموختن علم محروم می کند . 39-الثناء باکثر من الاستحقاق ملق والتقصیر عن الا ستحقاق عی او حسد : تعریف وتمجید بیش از حد چابلوسی است و کمتر از آنچه که طرف استحقاق دارد حسادت است . 40- مقاربه الناس فی اخلاقهم امن من غوائلهم : جوشیدن با مردم و تحمل اخلاقیات آنها ایمنی از کینه های آنهاست .
+ نوشته شده در جمعه ششم اسفند ۱۳۹۵ساعت 20:27  توسط داود صیاد مالفجانی
|
برخی از مواد غذایی هستند که ترکیب آنها با ماست سبب تغییراتی میشود که خوشایند نیست و باید از اضافه کردن چنین موادی که ترکیب ماست را به هم میزنند، جلوگیری کرد.![]() به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، برخی افراد ماستهای طعمدار و ترکیب ماست و میوه را میپسندند و مصرف میکنند. اما گاهی اوقات اضافه کردن برخی مواد به ماست علاوه بر اینکه طعم مطلوب ماست را تغییر میدهد، فواید آن را کاهش میدهد و کالری آن را زیاد میکند.
برخی از موادی که بسیاری از افراد برای خوشطعم کردن ماست به آن اضافه میکنند حاوی قند است و با آنکه حجم کمی دارد اما پرکالری و انرژیزا است. در اینجا به مواد غذایی اشاره می کنیم که نباید هرگز آنها را با ماست ترکیب کرد:
عسل شیرین است و اضافه کردن آن به ماست علاوه بر آنکه ماست را شیرین میکند و کالری آن را بالا میبرد، باعث میشود که شما بیشتر ماست بخورید و پرخوری کنید.
میوههای خشکشده
با آنکه حجم و ظاهر میوههای خشکشده گولزننده و کوچک است اما آنها حاوی قند و کالری بالایی هستند و با خوردن کمی از آنها فرد انرژی زیادی بدست میآورد و اضافه کردن آنها به ماست منجر به تجمع کالری و انرژی در بدن میشود که در نهایت منجر به چاقی و برخی بیماریهای دیگر میشود. در این مورد، میوههای تازه نسبت به میوههای خشکشده بیشتر توصیه میشوند.
مغزها و آجیلها
مغرها خود به تنهایی غذایی کامل به شمار میآیند که انرژی و کالری زیادی را وارد بدن میکند اما هنگامی که آنها را به ماست اضافه میکنید، بدون آنکه متوجه شوید حجم بسیار بالایی انرژی و کالری وارد بدن خود میکنید که سوخت و ساز بدن شما را با مشکل روبهرو میکند.
نارگیل رندهشده
نارگیل خود حاوی قند است و اضافه کردن آن به ماست شاید طعم خوبی بدست دهد اما موجب پرخوری و اضافه وزن شما میشود.
تخم کتان
تخم کتان حاوی فیبر و پروتئین است و مصرف زیاد آن باعث میشود بدن نتواند آن را به خوبی هضم کند و بیشتر مواد مفید موجود در آن بدون اینکه به بدن جذب شود دفع شود. برخی افراد به این علت که دانههای تخم کتان ریز است، مقادیر زیادی از آن را به ماست اضافه میکنند که نادرست است.
+ نوشته شده در جمعه ششم اسفند ۱۳۹۵ساعت 20:16  توسط داود صیاد مالفجانی
|
غذایی که مصرف میکنیم تأثیر مستقیم روی عملکرد مغز دارد، بنابراین با انتخاب مواد غذایی صحیح میتوان قدرت مغز را افزایش داد، حافظه را تقویت کرد و ذهن را جوان نگه داشت.به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران ؛برخی از غذاها تأثیرات قابل توجهی در مغز دارند که میتوان آنها را غذای مغز نامگذاری کرد؛ این غذاها در سلامتی مغز به عنوان عضو مهمی از بدن که در کارکرد تمام اعضا نقش حیاتی دارد بسیار مؤثر است. ماهی های چرب اگر برای به خاطر آوردن اینکه امروز چه روزی است و یا یک ساعت پیش چه غذایی را به عنوان ناهار صرف کردهاید، باید به مصرف غذاهایی بپردازید که مغزتان را ارتقا بدهد، یکی از این غذاها ماهیهای چرب هستند. اسیدهای چرب امگا -3 که در ماههای چرب چون سالمون، ساردین برای تمام بخشهای بدن ارزشهای فوقالعادهای دارند و به نظر میرسد که مغز نیز از این قاعده مستثنی نیست. تحقیقات دانشگاه کیوپیو در فنلاند نشان میدهد که خوردن ماهیهای چرب برای سه بار در هفته خطر مشکلات مغزی را تا 26 درصد کاهش داده و از زوال حافظه جلوگیری میکند. برگهای سبز تیره خوردن برگهای سبز تیره مثل اسفناج، کلم پیچ و بروکلی که سرشار از آنتی اکسیدانها از جمله ویتامین C و بتاکاروتن است برای سالم نگاه داشتن بدن و مغز بسیار ضروری است؛ این نوع سبزیجات منبع خوبی از اسید فولیک هستند که میتوانند به سرعت پردازش اطلاعات و به یادآوردن خاطرات کمک کند. نتایج تحقیقات منتشر شده در مجله آمریکایی تغذیه بالینی نشان میدهد که فولیک اسیدی که در این برگهای سبز سبزیجات یافت شده میتواند در مقابل بیماریهای شناختی در سالخوردگی مؤثر باشد. تخممرغ زرده تخممرغها نیروگاههای تغذیهای هستند که در آنها ویتامینها و مواد معدنی ضروری برای عملکرد مغز وجود دارد؛ این ماده غذایی ارزان که میتواند کارکردهای مختلفی در غذای روزانه داشته باشد منبع خوبی برای آهن است که برای ایجاد سلولهای خونی قرمز که به مغز اکسیژن میرسانند، ضروری هستند و کمک میکند که کارکرد ذهنی هوشمندانه باشد و شما هوشیار و متمرکز باشید. تخممرغها همچنین منبع خوبی از ویتامین B12 هستند، ویتامینی که کمبود آن موجب زوال حافظه و پریشانی میشود؛ در این ماده غذایی همچنین ید وجود دارد که میتواند به تواناییهای کودکان در حل مسئله بیفزاید. چای سبز در حالی که مغز شما با 80 درصد آب تشکیل شده، مرطوب نگاه داشتن آن برای کمک به عملکرد آن در بهترین سطح مورد انتظار حیات است؛ اگرچه ممکن است کمتر کسی طرفدار خوردن آب معمولی باشد اما جایگزین کردن آن با یک فنجان چای سبز میتواند مزیتهایی برای مغز داشته باشد. نتایج یک تحقیق کرهای نشان میدهد که چای سبز میتواند به افزایش هوشیاری ذهن کمک کرده و حافظه را ارتقا دهد؛ محققان همچنین دریافتند که آنتی اکسیدانهایی که در چای سبز وجود دارد میتواند به حفظ مغز در مقابل خطر زوال مغز کمک کند. شکلات شاید تصور این که شکلات برای مغز مفید باشد شبیه یک آرزو به نظر برسد اما حقیقت این است که شکلات واقعاً برای مغز مؤثر است و به باهوش شدن کمک میکند؛ در حالی که بعید به نظر میرسد که خوردن قالبهای شکلات شیری در افزایش نمره ضریب خوشی مؤثر باشد اما شکلات تلخ دارای مواد شیمیایی است که به واقع موجب ارتقای مغز می شود، موادی که از آنها با عنوان flavonoidها یاد شده و میتواند مهارتهای شناختی را ارتقا دهد. محققان دریافتند که این flavonoidها موجب ایجاد عصبهای جدیدی در مغز میشوند و میتوانند توانایی شکلگیری خاطرات جدید را بهبود بخشند؛ تحقیقات همچنین نشان میدهد که flavonoidها جریان خون به مغز را نیز بهبود میبخشد. یک تحقیق از زنان بالغی که از نوشیدنیهای شکلاتی سرشار از flavonoidها استفاده کردند نشان میدهد که جریان خون آنها به مغزشان ظرف دو ساعت پس از مصرف این نوشیدنیها افزایش یافت و آنها توانستند کارهای ذهنی پیچیدهتری انجام دهند. سلامت انسانها همان چیزی است که آنها میخورند، بنابراین با درست خوردن میتوان بهتر فکر کرد.
+ نوشته شده در جمعه ششم اسفند ۱۳۹۵ساعت 20:6  توسط داود صیاد مالفجانی
|
خواص سنگهاي قيمتي
سنگها به چند دسته تقسيم می شوند كه گرانبهاترين و زيباترين آنها سنگهای قيمتی می باشند كه عبارتند از: الماس، فيروزه، ياقوت، زمرد، عقيق، در و ... الماس الماس الماس: الماس كربن خالص و بي رنگي است كه به رنگهاي قهوه اي مايل به زرد، نارنجي روشن و حتي سياه ديده مي شود و از دهانه آتشفشانهاي قديمي به دست مي آيد. محل استخراج اين سنگ در كشورهاي آفريقا، هندوستان، برزيل و سيبري است. تاثير بر بدن انسان: اين سنگ يك درمانگر اساسي و واقعي تلقي مي شود. داراي نيروي بسيار، تصفيه كننده اعضاي بدن و تقويت كننده عضوهاي دفع كننده از جمله مثانه و كليه ها است. به علاوه از به وجود آمدن سنگ كليه، مثانه و كيسه صفرا جلوگيري مي كند. همچنين الماس براي بيماري معده و روده بسيار موثر است، به خصوص تعيين كننده بيماريهاي استخواني و غدد مي باشد و غده تيموس را تحريك مي كند. همين طور براي بيماري هاي صرع و عدم تعادل بسيار مفيد است. الماس باعث نيرو بخشيدن به مغز و دو نيم كره آن و همچنين مخچه، سيستم هاي ماهيچه اي به طور كامل، اعصاب و انشعابات آن مي شود. اين سنگ باعث رفع مسموميت،تسكين نقرس، تقويت چشم ها و مصونيت بدن نيز مي شود. اثر بر روح و روان: سنگ الماس براي تصفيه و پاك كردن انديشه و ذهنيات ما بسيار سودمند است. زيرا سنگ در محل هايي كه ناالصي و ته نشيني وجود دارد اثر مي كند و آنجا را تصفيه مي كند. الماس باعث تعادل، استقرار و ارج نهادن در ما مي شود و همچنين حس حسادت را در ما كنترل مي كند و عدم اطمينان به دوست يا شريك را از بين مي برد.
الماس)):سنگی با ظاهر درخشان و دلفریب،نصیب هر آدمی در دنیا نخواهد شد.در هر زمانه مردم به آن علاقه نشان داده و قدر آن را دانسته اند به خاطر طرح و رنگ و نقش و ظاهر زیبایش بر تمامی جواهرات ارجحیت دارد به زبان پنجابی به آن هیرا و در زبان انگلیسی به آن دیاموند میگویند و در زبان فارسی و عربی به آن الماس میگویند. رنگ: بي رنگ، زرد،قهوه اي، سبز، آبي، مايل به قرمز، نارنجي متمايل به سياه نام « الماس» به سختي آن اشاره مي کند و از لغت “Adamas” به معني غير قابل تسخير مي آيد. با توجه به خواص نوري و سختي بالا و کمياب بودن آن الماس به عنوان پادشاه سنگ هاي جواهري شناخته شده است. يک الماس بي رنگ ظاهراً شبيه Rock Crystal ، بريل جواهري، سروزيت، سفاير شئليت، اسفالريت، توپاز و زيرکن است. برخي الماس هاي معروف عبارتند از: ک olinan І: 2/530 قیراط ک olinan ІІ: 40/317 قیراط الماس کولینان
جواهرشناسی : رنگ سفيد در الماس بهترين رنگ است و هر چه به طرف زردي و تيرگي پيش برود سنگ نامرغوب محسوب مي شود. امروزه در تمام دنيا دو سيستم درجه بندي براي رنگ الماس كاربرد دارد كه بيشتر مورد استفاده قرار مي گيرند و در شناسنامه الماس درج مي شود:رنگ بندي در سيستم حروف كه از حرفA شروع و بهZ ختم مي شود. در اين سيستم سه حرفA ، B وC رنگهاي نادر و كمياب هستند و برليانهاي رايج ازD شروع مي شوند. بنابراين سه حرفD ، E وF رنگ كاملاً سفيد و دلخواه و بسيار مرغوب قلمداد مي شوند و سه حرف G ،H و I رنگ خوب و نزديك به سفيد؛ از حرف J به بعد نيز سنگ به طرف زردي پيش خواهد رفت. ناگفته نماند بعضي از برليانهاي رنگي كه به آنها FANCY گفته مي شود و رنگهايي مانند زرد طلايي ، صورتي يا سبز دارند ، قيمتهاي متداول در مورد آنها صدق نمي كند و تابع قيمتهاي استثنايي است. اين سنگها بسيار گرانبها و طالب آن كلكسيونرها هستند.سيستم رنگ بندي كه در گذشته استفاده ميشد؛ در اين سيستم برليانهاي بي رنگ كه كمي آبي باشندJAGER ، برليان هاي كاملاً سفيد RIVER ، برليانهايي كه كمي رنگ زرد دارند WESSELTON ، برليانهاي زرد كمرنگ CAPE و برليانهاي زرد پررنگPREMIER نامگذاري شدهاند. فیروزه فیروزه : چندين احتمال در مورد بوجود آمدن فيروزه وجود دارد كه ما به جند مورد از آنها اشاره مي كنيم: · به طور شيميايي، يعني هيدرات فسفات، مس و آلمينيوم. · توسط برخود شهاب سنگ به زمين · در آبهای زير زمينی از ميان سنگ آلمينيوم در حضور مس شكل گرفته است. · فيروزه در بيشتر اوقات در رسوبات مس در محيط هاي باير و نسبتا كم آب يافت شده است، به همين دليل اغلب رسوبات مس را به عنوان ماده معدنی فرعی می شناسند. امروزه بيشترين مقدار فيروزه از معادن ايالات متحده استخراج می شود اما لازم به ذكر است هر چند هم توليد ايالات متحده نسبت به ايران بيشتر باشد باز هم بالاترين كيفيت فيروزه در جهان متعلق به ايران است. فيروزه از نظر رنگ، نقش و كيفيت انواع متنوعی دارد كه مرغوبترين و معروفترين آنها عبارتند از: فيروزه عجمی و فيروزه شجري كه هر دو نوع آن در ايران موجود است. ما برخی از دلايل علاقه اقشار مختلف به فيروزه را فهرست وار در ذيل شرح می دهيم: · كمياب بودن معدن سنگ فيروزه تنها منحصر به چند كشور جهان می باشد كه بزرگترين و مرغوبترين آن در ايران قرار دارد. از آنجائيكه فيروزه بصورت رگه هايي در سنگ قرار دارد الزاما" برای استخراج آن از معدن بايد از روش سنتی و دستی (نيروی انسانی) بهره گرفت تا به رگه هاي فيروزه صدمه ای وارد نگردد و نيز بهترين بهره وری از رگه ها صورت پذيرد كه اين امر نياز به وقت، دقت، حوصله و تخصص دارد كه موجب سختی استخراج اين سنگ گرانبها می گردد. · هزينه بالای استخراج برای استخراج سنگ فيروزه از معدن علاوه بر ماشين آلات و ابزار مخصوص معدن كه خود به تنهايي سرمايه كلاني می طلبد به تعداد زيادی متخصص و خبره اين ار (متخصص فيروزه) نيز نياز است كه اين مهم موجب دو چندان شدن هزينه استخراج سنگ فيروزه می گردد. · تعدد مراحل توليد از مرحله استخراج سنگ فيروزه در معدن تا رسيدن آن بدست خريدار مراحل متعددی طی می گردد. سنگ فيروزه بهترين و منحصر به فرد ترين سنگ قيمتی است كه در آن می توان رگه هاي زيبايی از اشكال، اشياء، گياهان، درختان و ... را يافت كه اين خصيصه فيروزه موجب دو چندان كردن زيبايی و ارزش آن شده است. · خواص دارويي از آنجائيكه فيروزه از تركيب چند عنصر تحت شرايط خاص محيطی پديد آمده سولفات قليايی آلمينيوم به فرمول تركيبی4H2o + Ca Al6 (Po4)4(oH8) )) دارای خواص شيميايي خاصی می باشد. قدما و پيشينيان و بزرگان بر اين عقيده بودند و هستند كه فيروزه سنگ آرزوست بدين معني كه با نگاه كردن و لمس كردن فيروزه و نيت كردن و (آرزو كردن) می توان به آرزوی خود دست يافت. به دليل ارائه تمام موارد فوق الذكر (كميابي، زيبايی، رگه ها و ...) اين سنگ تزئيني علاوه بر دارا بودن ارزش هنری و معنوي دارای ارزش بالای مادی نيز هست بطوريكه فيروزه هايی در جهان يافت می شوند كه به علت منحصر به فرد بودن آنها (مثل بزرگی، رنگ، كيفيت فوق العاده و يا نقش زيبای آن) قابل قيمت گذاری نيستند و يا اگر قابل قيمت گذاری باشند توسط كارشناسان حرفه ای بين المللي اين مهم صورت مي پذيرد. نكته مهم: در دهه های اخير عده ای از سنگهای قيمتی از جمله فيروزه را به صورت بدل از مواد مصنوعی پليمری )پلاستيكی( تهيه و به بازار عرضه كرده اند كه نه تنها دارای بار هنری، معنوي و مادی نمی باشند بلكه موجب ايجاد حساسيت هايی در نواحي پوست و ريه می گردند. جید سرخ سنگ يشم به رنگ سبز است ولي مي توان آن را در رنگهاي ديگر نيز يافت مانند: زرد، سرخ، خاكي، سياه و بژ. سنگ يشم شادي عميقي در روح ايجاد مي كند به همين علت سنگي مناسب براي مديتيشن است. اين سنگ به زندگي ما احساس تازگي مي بخشد و آن را اصلاح و ما را متعادل مي كند. نوسانات آرام بخش و موزون يشم باعث تعادل در تمامي بدن مي شود. اين سنگ طرز كار غدد را حمايت و تشنج و بيماري ريه را درمان مي كند. در ضمن در كساني كه به دليل مشكلات رواني و انجام نشدن عمل لقاح باردار نمي شوند باعث تسهيل بارداري و حتي هنگام زايمان باعث سرعت تولد نوزاد مي شود. هر يك از رنگهاي سنگ يشم داراي خواصي مي باشند. يشم سرخ و بژ اثرات به خصوصي دارند. مثلا" يشم سرخ ارتعاشات منفي را از بين مي برد و ما را در برابر همه نفوذ ها و نيرو هاي شوم و بد يمن حمايت مي كند. اين سنگ باعث رقت قلب، عاطفه و درك و فهم مي شود. همچنين باعث تسكين عوارض روده اي، نفخ و يبوست مي شود و نيز معده را تقويت كرده و حالت تهوع را از بين مي برد. در ضمن لحظه تولد نوزاد، يعني زايمان را بدون درد مي كند. سنگ يشم بژ خيلي شبيه يشم سرخ است و باعث ديدن روياهاي لذتبخش در خواب مي شود، نگرانيها را از بين مي برد و موجب قابليت درك و حساسيت مي شود. يشم بژ پوست را تصفيه مي كند، حس بويايي را زياد مي كند و عمل كبد، كليه ها و كيسه صفرا را نيز افزايش مي دهد امام صادق (ع) در ضمن حدیثی فرموده اند: بر روی نگین انگشتر امیرمؤمنان (ع) که حدید صینی بوده، هفت خط در هفت سطر چنین حک شده بود: « أعدَدتُ لِکُلِّ هَولٍ لا إله إلّا اللهACاي آن بايد يكرنگ ديده شود. خواص ياقوت كبود: ياقوت كبود ما را در تصميماتمان حمايت مي كند و كساني كه آن را با خود دارند در برابر خشم و بي صبري خوب مي توانند خود را كنترل كنند. اين سنگ انرژي ها را به هم وصل مي كند و از ارتعاشات خود نيروي بزرگي مهيا مي سازد. ياقوت كبود سنگ واقعيت، وفاداري، عقل و خرد است. اين سنگ مي تواند ارتعاشاتي توليد كند كه سلولهاي پوست، مو و ناخن اصلاح و ترميم شوند. ياقوت كبود مجموعه سيستم عصبي را نيرو مي بخشد و به بيماري هايي كه از اعصاب نشات مي گيرند ياري مي رساند. اگر به نامزد و همسر خود ياقوت كبود هديه دهيد، براي او شانس و خوشبختي را به همراه خواهد آورد: استفاده از آن فكرهاي شيطاني و خيالات شهوت انگيز را دور می كند. در ضمن اگر كسي كه چشمان ضعيفي دارد به آن نگاه كند، ضعف چشمانش برطرف مي شود. ياقوت كبود باعث مي شود كه آدمي در همه چيز ترقي كند. عقیق عقيق به رنگهاي خاكي، زرد، سفيد، سرخ، سبز و سياه در طبيعت ديده مي شود و از ميان آنها رنگهاي خاكي ، زرد ، سفيد و سرخ كم و بيش خواص يكساني دارند. ولي عقيق سياه و عقيق خزه (سبز) هر كدام ویژگيهاي مخصوص به خود را دارند. خواص عقيق سياه: عقيق سياه به همراه سنگ كريستال می تواند ما را در برابر امواج منفي حمايت كند. اين سنگ در هنگام هجوم احساسات موثر واقع مي شود. همچنين به حل موانع دروني و رسيدن به آگاهي هاي تازه و آمدن آنها به سطح ذهن كمك مي كند. عقيق سياه تمركز را زياد می كند، عملكرد روده ها را آسان می كند، و دارای عمل تقويت كنندگي بر روی استخوانها، ستون مهره ها و قسمت پشت مي باشد. خواص عقيق سبز: عقيق سبز كه معروف به خزه است، باعث اعتماد به نفس در وجود ما مي شود و قدرت ايمني مي دهد. قرار دادن آن در منزل فضاي دلپذيري را ايجاد می كند. عقيق سبز برای ديابت و متعادل ساختن درصد قند خون هم موثر است. در ضمن استفاده از آن در طی دوران بارداری خيلی مفيد است زيرا اين سنگ با زمين در ارتباط است و به فرد آرامش مي دهد.
خواص و فواید دُرّ نجف :
درنجف معروف به دُرّ حسینی ، سنگی شیشه ای مانند از جنس کوارتز می باشد . معدن این سنگ ، نجف واقع در
کشور عراق است . از ویژگی های دُرّ نجف این است که : آرامش بخش می باشد ، سبب تقویت انرژی معنوی در
انسان می شود . دفع نیروهای منفی اطراف از دیگر خواص این سنگ می باشد . بسیار پر انرژی می باشد و از
نظر ائمه توصیه بسیار شده است .
خواص دُرّ نجف از دیدگاه ائمه :
امام صادق علیه السلام خطاب به مفضل فرمود : دوست دارم که هر مومنی پنج انگشتر در دست کند : عقیق ، فیروزه و یاقوت و حدید صینی و دُرّ نجف . مفضل پرسید : سرورم ، خاصیت و فضیلت دست کردن انگشتر دُرّ نجف چیست ؟
حضرت فرمود : هر کس انگشتر دُرّ نجف در دست کند و نگاه به آن کند ، خداوند برای هر نگاهی که به این نگین
می اندازد ، ثواب یک زیارت ( اعم از حج یا غیره ) در نامه عمل او می نویسد که اجر و ثواب آن برابر با اجر و
ثواب عمل پیامبران و صالحان است و اگر رحمت خداوند بر شیعیان نبود ، قیمت هر دانه نگین درّ نجف به قدری
گران می شد که کسی توانایی خرید آن را نداشت ، لکن خداوند آن را بر شیعیان ارزان قرار داده و زیاد یافت می شود
تا آن که همه شیعیان بتوانند از آن بهره ببرند . التهذیب ۶ /۳۷ ، جامع الاخبار ص ۱۳۴ ، فرحه الغری ص ۸۶ ،
وسائل الشیعه ۱۴ / ۴۰۳ )
حدید صینی خواص آن حرزي براي بركت و روزي روایت شده اگر در اولین نماز جمعۀ ماه رمضان، بر نگین حدید صینی، در دو سطر جمله زیر را بنویسید، برکت و روزی بسیار خواهيد یافت و آن جمله این است: « ک azleon شایسته نیست در خدا ، اما من، نه ، اما علا علا ک ای خدا ». (M ک هستم اخلاق: 93) یاری رساندن به انسان در هنگام سخت شدن جنگ و قرارگرفتن در شدیدترین مشکل ها امام صادق (ع) در ضمن حدیثی فرموده اند: بر روی نگین انگشتر امیرمؤمنان (ع) که حدید صینی بوده، هفت خط در هفت سطر چنین حک شده بود: و لِکُلّ نَعمَةٍ مُتُجَدِّدَةٍ الحَمدُلله ما بِعَلیِّ بنِ أبی طالِبٍ مِن نِعَمِ فِمِنَ الله » و این انگشتری بوده که امیرمؤمنان (ع) آنرا در هنگام مواجهه با مشکلات، به ویژه در هنگام جنگ و رویارویی با دشمن، در انگشت مبارک می نموده اند. (مکارم الأخلاق:91) اسماعیل سدی می گوید: نقش انگشتری حدید صینی امیرمؤمنان (ع) چنین بوده: « العِزَّةُ للهِ جمیعاً ». و این انگشتری را حضرت برای نیرو گرفتن از آن در سختی ها، در دست مبارک خود می کردند. [تفاوت نوشته بر روی انگشتری حدید صینی امیرمؤمنان (ع) در این دو حدیث، نشان دهنده آن است که حضرت دارای دو انگشتری حدید صینی، در زمان های مخلف بوده اند.] (الخصال:1/93،علل الشرایع:1/157،وسائل:5/98،بحار:42/68) الف ) حفظ جان از شرّ دشمنان و ایمنی از اذیّت و آزار مردم
ب ) آسان شدن کارها ج ) آسان شدن وضع حمل زنان د ) بر طرف شدن چشم زخم و اثر آن مردی، به امام صادق (ع) عرض کرد: مولای من! من از حاکم سرزمین جزیره در هراسم و می ترسم از اینکه او مرا به دشمنانم معرفی کند و به آنها تحویلم دهد. امام صادق (ع) فرمود: انگشتری تهیه کن که نگین آن حدید صینی باشد و بر روی آن، سه جمله در سه سطر بنویس: « پناه در خدا را عظمت »، « پناه در LMAT خدا B ک »، « پناه در مسنجر از خدا »، و بر پشت نگین، دو جمله در دو سطر بنویس: « آمَنتُ بِالله و کتبه » ، « إنّی واثِقٌ بِالله و رُسُله » و بر دور نگین بنویس: « من شهادت میدهم که وجود دارد هیچ خدایی جز الله ، صادقانه » و این انگشتری را در این موارد در دست کن: 1- زمانی که از آزار و اذیت یکی از مردم هراس پیدا کردی و یا جانت از شر دشمنان در خطر بود،پس ترس از او از بین خواهد رفت و جانت در امان می ماند (و گزندی از او به تو نمی رسد)2- در جایی که در امور و نیازهایت با مشکل و سختی مواجه شدی، پس به خواست خدا بر تو آسان خواهد شد- 3همچنین بیاویز بر گردن زنی که زایمان بر او سخت شده، پس به خواست خدا، وضع حمل او آسان می شود؛ 4- و همچنین بر طرف می کند چشم زخم را از کسی که چشم زخم خورده و اثر آنرا از بین می برد؛بعد حضرت فرمود این انگشتری را از نجاست و بوی گند و بد حفظ کن و آنرا داخل حمام و دستشویی مبر! پس هرکس بر جان خودش ایمن نیست و از هلاکت می برسد از این انگشتر استفاده کند و آنرا از دشمنانت بپوشان تا مبادا از آن استفاده کنند و آنرا به کسی نده مگر آنکه او هم از شیعیان باشد و به او مطمئن باشی. (الأمان:50،مستدرک:3/299) راوی این حدیث می گوید: من انگشتری را تهیه کردم و استفاده کردم و از آن همین برکات و خواص را مشاهده کردم. ![]() زمردطبعی سرد وخشک دارد ورنگ این کانی درمقابل هیچگونه نوری حتی خورشید وحرارت تغییر نمی کند ورنگی نسبتا ثابت دارد که تنهادرحرارت 700تا800درجه سانتیگراد تغییر پذیر است. رنگ سبز زمرد غالبا درهمه نقاط آن یکسان نبوده وبه صورت نوارهاو لکه های تیره وروشن دیده میشود.اکثر بلورهای زمرد همانند یاقوت ناخالصیها ومحتویات متعدد ازقبیل کانیهای مهمان ، مایعات،حبابهای گاز و ترکهای داخلی داردکه درصورت کثرت این محتویات مات میگردد. مرغوبترین زمردهابلورهایی بارنگ سبزسیر هستند که حتی درصورت دارابودن ناخالصی فراوان بازهم از بلورهای زمردپاک وشفاف امابارنگ روشن گرانبهاترند. بایدگفت مهمترین وبهترین ذخایر زمرد دنیا درکشور کلمبیا قراردارد. خواص وفواید: زمرد سنگی بسیارپرانرژی ودارای خواص فراوانی است.استفاده ازاین سنگ برای جلوگیری ازمبتلاشدن به بیماری صرع بسیار فایده دارد. هم چنین قراردادن زمرد بر روی چاکرای سر وتاجی برای درمان پارکینسون مفیداست.برای تعادل سیستم عصبی بسیاراهمیت دارد وعلاوه برجلوگیری ازحمله های عصبی،دردهای عصبی رانیز میکاهد. آویختن زمرد برگردن وهمچنین گذاشتن آن برچاکرای قلب در درمان گرفتگی رگها وبیماریهای خونی ونیز درمان ضعف عضلات قلبی وتپش قلب وتقویت آن بسیارمفیداست.ازدیگرخواص زمرد که بسیار به آن اشاره شده مفید بودن آن برای دستگاه گوارش است وسبب تقویت معده ودرمان زخم معده میشود. استفاده از زمرد برای درمان خونریزیهای داخلی بویژه اسهال خونی مفید است،همچنین همراه داشتن این سنگ برای زنان حامله مفیداست وزاییدن راآسان میکند. زمرد دو نیروی انرژی بخش وآرامبخش داردوبرای تسکین ودرمان دردهای ستون فقرات وعضلات،گذاشتن مستقیم سنگ زمردبرقسمتهای دردناک وماساژبا آن بسیارمفید است.
افتخار خورشید
نگین یا انگشتر وآویز شرف شمس برای ایمنى در سفرها و دفع از بدى ها حفظ وحفاظت جان و خیر و نیکى وافزایش رزق وروزی وآرامش رفع چشم زخم براورده شدن حاجات وآرزوها و درمان عمومی جسا وروح مخصوصاً افزایش قدرت بدنی و هاله نورانی اطراف بدن وبخاطر مصرف عقیق زرد آن باعث پاک کردن و تصفیه دستگاه گوارش شده و بر روی هضم و جذب غذا و گردش خون در بدن وچاکرای ۳ وغددپانراس ولوزالمعده وجواره مرتبط با این دو غدد تأثیر فوق العاده ای دارد . برخی میگویند: نوشته شرف شمس شامل ۵ اسم اعظم خداوند است برخی دیگربه این باورند که شرف شمس امضاء رمزی مولا علی (ع) است ، برخی به ثبت نام موکل شمس را قبول دارند برخی می گویند دعای شرف شمس روی انگشتر حضرت سلیمان (ع) همراه با عبارت لااله الالله الملک الحق المبین ویا الملک لله حک شده بوده ولیکن عظمت شرف شمس و آداب نوشتاری باطنی آن بالا تر از همه اینها است وحک کردن یا نوشتن آن کار هر کسی که واقف به علوم غریبه نیست نمی باشد ، در سال یکبار شرایط مهیا میشود تا موکلین خورشید به زمین بیایند و خورشید در بهترین موقعیت خود در کل کهکشانها قرار گیرد تا خورشید در آن زمان نسبت به سایر کواکب روی زمین قدرت بیشتری داشته باشد . بین طلوعین ۱۹ فروردین بهترین زمان وموثر ترین آن است بشرطی که ۱۹ عمل هنگام نوشتن رعایت شود که فقط به چند مورد آن میتوان اشاره نمود ونویسنده حتماً باید واجدشرایط باشد . برخی می گویند نقش شرف شمس کلمات الله ، جمیل ، رحمن ، مومن و نور است که بجای نقش کلمات از پنج حرف اول آنها بصورت ا.ج.ر.م.ن میتوان استفاده کرد .
شرف شمس دارای اثرات و خواص بیشماری است که نمى توان آن را انکار نمود، چنانکه فردى را نزد حاکمى به سبب جرمى مى بردند حضرت صادق (علیه السلام) فرمود که انگشترى عقیق به او برسانند، انگشترى به او رساندند و مکروهى به او نرسید . یا شخصى ر از برابر حضرت امام محمد باقر (ع) گذرانیدند تازیانه بسیار بر او زده بودند . حضرت فرمود: انگشتر عقیق او کجاست، اگر با او مى بود تازیانه نمى خورد . یا آنکه کسى نزد حضرت خاتم (ص) آمد و شکوه نمود که دزد در راه اموال مرا ربود، حضرت فرمود: چرا انگشتر عقیق در دست نداشتى که آن از هر بدى آدمى را نگاه مى دارد . ارزش سنگ عقیق مخصوصاً عقیقی که مزیّن به شرف شمس باشد را نمی توان در چند جمله بیان نمود ، پیامبران و ائمه اطهار (ع) بر سنگهای انگشتر صحه گذاشته اند اما نه به خاطر آنکه اثرى جادویى دارند، بلکه آن نگین هرچه باشد برگزیده شده و براى دارنده آن اثراتى از جمله فتح مهمات و دفع بلیات و غیره دارد و اثرات آنها ذاتى نیست و از جانب خداى تعالى است . پس اگر کسى اثر آنچه را که همراه خود مى دارد ، ذاتى و مستقل بداند به خداى یگانه شرک ورزیده است . همه ملک سلیمان را خداوند در انگشتر او قرار داده بود، هرگاه سلیمان آن در دست مى گذاشت تمامى جن و انس و شیاطین و همه پرندگان و وحوش به نزد وى حاضر گشته و از او اطاعت مى کردند . باد مأمور حمل تخت او بود و همه شیاطین و انسانها و پرندگان و چهار پایانى که تحت اوامرش بودند همگى آنها را جابه جا مى نمود. سلیمان به گاهی اوقات ، انگشترش را در اختیار برخى از خدمتکارانش قرار مى داد. روزى شیطان آمد و خادم او را گول زد و انگشتر را از او ستاند و آن را در دست نهاد ، نتیجه آن شد که تمام شیاطین و جن و انس و پرندگان و وحوش مسخر او گشتند و آن حضرت در جست و جوى انگشتر شد ولى آن را نیافت . سرانجام شیطان ترسید که مردم متوجه حیله او شوند آن را به دریا انداخت . خداى – عزوجل – ماهى را مأمور به بلعیدن آن انگشتر نمود ، بنى اسرائیل چهل روز در جست و جوى حضرت سلیمان بودند و از آن طرف سلیمان در ساحل دریا به دنبال انگشتر بود و با گریه و زارى به سوى خداى تبارک و تعالى استغفار مى نمود و از این اتفاق به جانب خدا توبه مى کرد . پس از چهل روز به صیادى رسید که ماهى صید مى کرد ، حضرت سلیمان به او کمک نمود . آن صیاد پس از صید ، یک ماهى به سلیمان داد ، او شکم ماهى را شکافت انگشتر خود را در آن دید و انگشتر را به دست کرد و شیاطین و جن و انس و پرندگان و وحوش در برابرش خضوع کردند و پادشاهى او به همان حالت اول بازگشت و حضرت ، آن شیطان (که انگشتر را ربوده بود) به همراه لشگرى که همراه او بودند به وسیله اسماء الهى حبس نمود و عده اى را در دل دریا و بعضى را در میان سنگ و صخره ها زندانى نمود و آن شیاطین تا روز قیامت زندانى و معذب هستند . حضرت محمد(ص) فرمودند: (یا على) همانا عقیق اولین کوهى است که به ربوبیت خداى متعال و نبوت من و وصى بودن تو و امامت فرزندانت و اختصاص داشتن بهشت به پیروان تو و اختصاص آتش به دشمنان تو شهادت داده است. از شرف شمس همه بعنوان نمونه ای از خاتم سلیمانى نام برده اند و آن را به عوالم خمسه تفسیر کرده اند و رازی از تورات و انجیل و قرآن می دانند که در کتاب شمس معارف کبرى جلد اول مطالب بیشتری در خواص شرف شمس آورده شده وحضرت آیت الله حسن زاده آملی وشیخ بهای به مطالب بیشتری در این زمینه اشاره فرموده اند .
+ نوشته شده در جمعه ششم اسفند ۱۳۹۵ساعت 19:26  توسط داود صیاد مالفجانی
|
|
* |