مهدی باکری فرمانده لشکر 31 عاشورا

تولد :/1/30/1333 شهرستان میاندواب

تاریخ شهادت:25/11 1363 جزیره مجنون

ازدواج باصفیه مدرسی : مهر 1359 

تحصیلات : مهندسی مکانیک

سرش را گذاشت روي سينه مهدي و زار زار گريه كرد؛ آنقدر كه لباس مهدی خيس شد، مهدي دست برد زير چانه صفیه و گفت : « تو همه را ول كردي و چسبيدي به من، اين دنيا مثل شيشه است؛از دستت بيافتد مي‌شكند، نبايد دل بسته‌اش شد . . .  

گاه از خودش مي‌پرسد او كه ازهمان اول مي ‌دانست كه مهدي برايش ماندنی نیست او که باور داشت مهدی رفتنی است چرا آنقدر به او نزديك شد كه يادش رفت؛ مهدي برای خدا است.

اولش مهدي را اصلاً نمي‌شناختم ، حتي وقتي كه مصاحبه‌اش از تلويزيون پخش مي‌شد، حوصله‌ام سر رفت چون خيلي آرام صحبت مي‌كرد، زود تلويزيون را خاموش كردم؛ از كجا مي‌دانستم اين آقاي شهردار همان است كه سرنوشتم را رقم خواهد زد.

او همان مرد روياهايم بود، مرد خدایی و پر جنب و جوش؛ اين را در اولين آشنايي از صحبت‌ها يش فهميدم؛ قبل از مهدي هرخواستگاري مي‌آمد، استخاره مي‌كردم؛ جواب مي آمد: « صبر كنيد، زوج مطهري نصيبتان خواهد شد.» مهدي همان زوج بود، آنقدر مطمئن بودم كه حتي استخاره هم نكردم.

 خريد عروسيمان فقط يك حلقه بود كه آن هم به اصرار خود آقا مهدي خريدم به همین خاطر اصلا سفره عقد هم پهن نکردیم .

وقتی مهدی ازاو درباره مهریه پرسید صفیه چیزی نگفت: مهدی گفت یک جلد قرآن کریم و یک کلت کمری صفیه یادش آمد که تا به حال به هیچ کس نگفته بود که دوست دارد مهریه اش چه باشد، اما مهدی از کجا می دانست!خدا می داند.  

فرداي آن روز هم رفت تا دو ماه و نيم ،بعد از آن دو ماه و نيم، وقتي رسيد وسايل مورد نياز زندگي‌مان را نوشت بعد هم با خواهرش آمد دنبالم ورفتيم خانه پدري‌اش وزندگي مشتركمان را شروع كرديم.

از هفته دوم شروع كرديم طبق دستور‌العمل خودسازي امام عمل كردن، صبح زود ورزش، دوشنبه‌ها و پنجشنبه‌ها روزه، آموزش رانندگي و مطالعه كتاب‌هاي شهيد مطهري.

اهواز که بودیم درعمليات فتح‌‌المبين پيشاني‌اش تركش خورده بود، تصميم گرفتيم برويم اروميه. شب را در راه بوديم .نزديك اذان صبح راننده راضي نمي‌شد ماشين را وسط بيابان نگه دارد، مهدي هم ديد تا به قهوه‌خانه برسيم نماز قضا مي‌شود؛ بالاخره راننده را راضي كرد كه ماشين را نگه دارد همان جا كتش را پشت و رو كرد و انداخت روي زمين و من روي آن نماز خواندم خودش هم روي خاك نماز خواند. ماه رمضان سختي را در تابستان آن سال در اهواز گذراندم با اينكه خيلي اذيت مي‌شدم، اما دوست داشتم با مهدي باشم، زيرا ارزش هر سختي را داشت.

من عصبانيت مهدي را كمتر مي‌ديدم مثلاً  وقتی نماز صبحش قضا مي‌شد از دست خودش عصباني مي‌شد، تنها دفعه‌اي كه سرم داد زد به خاطر خودكاري بود كه با آن ليست خريد را مي‌نوشتم : داد زد كه خودكار را بگذار سر جايش، چون مال بيت‌المال است.

بچه های لشکر آقا مهدی را خیلی دوست داشتند و خانه ما می آمدند ، آمده بودند منزل ما آقا مهدی یادش رفته بود که نان بگیرند ، دیروقت هم بود آقا مهدی زنگ زد به سپاه ، بچه ها خیلی خوشحال شدند که آقامهدی ازشون چیزی خواسته، آن شب آقا مهدی اجازه نداد که من از آن نان ها بخورم و گفت: این ها مال رزمنده هاست ( گفتم خُب من هم زن رزمنده هستم ولی قبول نکرد ) ، آن شب من با نان خشک هایی که از قبل داشتیم سر کردم.

مادر بزرگش مي‌گفت اين دو برادر حميد و مهدي ديگر شورش را درآورده‌اند ببينيد فلان پاسدار به كجا رسيده؛ مهدي نيز شانه‌هايش را بغل مي‌گرفت تكان مي‌داد و مي‌گفت : « مادربزرگ ضيد ‌اينگلاب شده‌ای ‌ها! »

در اسلام‌آباد غرب چهار خانواده بود كه همگي باهم بوديم با يك نوع دل‌نگراني و منتظر . . .منتظر اينكه اين بار نوبت كداميك از ماست؛ اسفند آن سال نوبت فاطمه رسيد... حميد شهيد شد.تا مهدي زنگ زد بغضم تركيد، گفتم توهم شهيد مي‌شوي بيا تا قبلش تو را ببينم، تازه يادم افتاد كه تسليت بگويم كه بغض او هم تركيد تا به حال نديده بودم اين طور گريه كند.

فاطمه با دو بچه رفت قم، خانم‌ حاج همت هم با دو پسرش رفتند قم. با آقاي زين‌الدين صحبت كرد و منزلشان را داد به اين دو خانواده سه ماه بعد زين‌الدين هم شهيد شد، گفتم واي! مهدي شدند سه خانواده، گفت : به اين زودي‌ها مي‌شوند چهار خانواده.

باز رفتيم اهواز، اين بار خانه ما و ستاد در يك خيابان بود، اما گاه تا يك هفته و يا ده روز او را نمي‌ديدم. مي‌گفتم مهدي از ستاد كه مي‌روي بيرون، به من خبر بده تا از پشت پنجره چند دقيقه نگاهت كنم.

 همه چيز بهانه‌اي بود براي  دل تنگی و گريه كردن مي‌گفتم نمي‌شود كه مرا بگذاري داخل سينه‌ات و با خودت ببري؟! زل مي‌زدم به متكايش و فكر مي‌كردم روزي مي‌رسد كه ديگر مهدي ...اوقات تلخي از من بود و صبوري از مهدي.

وقتي لباس‌هايش را مي‌شستم بي‌اختيار با خود مي‌خواندم : گل من يك نشاني در بدن داشت، يكي پيراهن كهنه به تن داشت، گويا مي‌دانستم كه روزي گلم را گم خواهم كرد.

چند روز قبل از عمليات بدر آمد با كتري برايش آب آماده كردم تا سرش را بشويد، بعد وضو گرفت و ايستاد به نماز من هم پشت سرش غرق در نماز خواندنش بودم.موقع خداحافظي مرا بوسيد و گفت  "زن جون خداحافظ"

 پايين عكس حميد و دوستان شهيدش كه به ديوار زده بود روي كاغذ اسمهايشان را به صورت اُريب نوشته بود، بعد چند تا نقطه‌چيني و اسم خودش؛ مهدي باكري.انگار روزهای آخر دلش كنده شده بود و جاي ديگري بود روبروي عكس‌ها مي‌نشست زانوهايش را بغل مي‌گرفت، و به آنها خيره مي‌شد و با خودش زمزمه مي‌كرد مواقعی هم که من نبودم اشک میریخت .  

روز بسیت وپنجم اسفند ماه دوستم مرا به خانه شان دعوت کرد مادر شهید باقری هم آنجا بود آنها نتوانسته بودند موضوع را به من بگویند

ولی من فردای آن روز شهادتش را فهمیدم آمدم عكس‌هاي مهدي را ريختم وسط اتاق و نگاهشان كردم،

 گفتند هواپيما آماده است برويد اروميه؛ گفتم مي‌خواهم با مهدي باشم. توي آمبولانس، اين تنها آرزويم بود خيلي حرف‌ها داشتم تا با او بزنم ولي نمي‌دانم كه چرا تا به هم مي‌رسيديم همه‌اش يادم مي‌رفت اين تنها فرصتي بود كه برايش حرف بزنم او هم ديگر كاري نداشت .

اما  تا تبريز بدون مهدي رفتم!گفتم بگذاريد لااقل اين راه كوتاه (تا ارومیه) را با هم باشيم به دايي گلايه مي‌كردم گفتم مگر قرار نبود من و مهدي با هم برويم . . .

مي‌گفتم و اشك  مي‌ريختم. آنجا بود كه فهميدم اصلا مهدی بر نگشته ...

كسي از شهادتش برايم چيزي نگفته بود يك شب آمد به خوابم از خودش پرسيدم؛ پيشاني و شكمش را نشانم داد، بعدها شنيدم كه تيري به پيشاني‌اش مي‌خورد و مي‌گذارند داخل قايق كه يك خمپاره مي‌خورد وسط قايق و . . .

« یارب العفو ، خدایا درحالی که از ما راضی نباشی، ای وای که سیه روی خواهم بود؛ خدایا، چقدر دوست داشتنی وپرستیدنی هستی ، هیهات! که نفهمیدم ،

خدایا مرا پاکیزه بپذیر .

+ نوشته شده در  سه شنبه بیست و دوم بهمن ۱۳۹۲ساعت 4:43  توسط داود صیاد مالفجانی  | 
 

امام باقر عليه السلام : تو را به پنج چيز سفارش مي كنم:

 

اگر مورد ستم واقع شدي ستم مكن،

 

اگر به تو خيانت كردند خيانت مكن ،

 

اگر تكذيبت كردند خشمگين مشو،

 

اگر مدحت كنند شاد مشو،

 

و اگر نكوهشت كنند،بيتابي مكن.

بحارالانوار ، دار احياء الترا العربي ، ج 75، ص 167

 

+ نوشته شده در  سه شنبه بیست و دوم بهمن ۱۳۹۲ساعت 4:40  توسط داود صیاد مالفجانی  | 

چهل حديث مجتبوي (عليه السلام)

1ـ قالَ الإمامُ الْحَسَنُ الْمُجتبى عَلَيْهِ السَّلام :

يَا ابْنَ آدْم! عَفِّ عَنِ مَحارِمِ اللّهِ تَكُنْ عابِداً، وَ ارْضِ بِما قَسَّمَ اللّهُ سُبْحانَهُ لَكَ تَكُنْ غَنِيّاً، وَ أحْسِنْ جَوارَ مَنْ جاوَرَكَ تَكُنْ مُسْلِماً، وَ صاحِبِ النّاسَ بِمِثْلِ ما تُحبُّ أنْ يُصاحِبُوكَ بِهِ تَكُنْ عَدْلاً.([1])

امام حسن مجتبي (عليه السلام) فرمود: اى فرزند آدم! نسبت به محرّمات الهى عفيف و پاكدامن باش تا عابد و بنده خدا باشى. راضى باش بر آنچه كه خداوند سبحان برايت تقسيم و مقدّر نموده است، تا هميشه غنى و بى نياز باشى. نسبت به همسايگان، دوستان و همنشينان خود نيكى و احسان نما تا مسلمان محسوب شوى. با افراد (مختلف) آنچنان بر خورد كن كه انتظار دارى ديگران همانگونه با تو بر خورد نمايند.

2ـ قالَ(عليه السلام): وَ نَحْنُ رَيْحانَتا رَسُولِ اللّهِ، وَ سَيِّدا شَبابِ أهْلِ الْجَنّهِ، فَلَعَنَ اللّهُ مَنْ يَتَقَدَّمُ، اَوْ يُقَدِّمُ عَلَيْنا اَحَداً.([2])

امام حسن مجتبي (عليه السلام) به دنباله وصيّتش در حضور جمعى از أصحاب فرمود: و ما دو نفر ـ يعنى حضرت و برادرش امام حسين (عليهما السلام) ـ ريحانه رسول اللّه (صلى الله عليه وآله وسلم) و دو سرور جوانان اهل بهشت هستيم، پس خدا لعنت كند كسى را كه بر ما پيشقدم شود يا ديگرى را بر ما مقدّم دارد.

3ـ قالَ(عليه السلام): وَ إنّ حُبَّنا لَيُساقِطُ الذُّنُوبَ مِنْ بَنى آدَم، كَما يُساقِطُ الرّيحُ الْوَرَقَ مِنَ الشَّجَرِ.([3])

فرمود: همانا محبّت و دوستى با ما (اهل بيت رسول اللّه(صلى الله عليه وآله) سبب ريزش گناهان ـ از نامه اعمال ـ مى شود، همان طورى كه وزش باد، برگ درختان را مى ريزد.

4ـ قالَ(عليه السلام): لَقَدْ فارَقَكُمْ رَجُلٌ بِالاْمْسِ لَمْ يَسبِقْهُ الاْوَّلُونَ، وَ لا يُدْرِكُهُ أَلاْخِرُونَ.([4])

پس از شهادت پدرش اميرالمؤمنين علىّ (عليه السلام)، در جمع اصحاب فرمود: شخصى از ميان شماها رفت كه در گذشته مانند او نيامده است، و كسى در آينده نمى تواند هم تراز او قرار گيرد.

از حضرت پيرامون بُخل سؤال شد؟ در جواب فرمود: معناى آن چنين است كه انسان آنچه را به ديگرى كمك و انفاق كند فكر نمايد كه از دست داده و تلف شده است و آنچه را ذخيره كرده و نگه داشته است خيال كند برايش باقى مى ماند و موجب شخصيّت و شرافت او خواهد بود.

5ـ قالَ(عليه السلام): مَنْ قَرَءَ الْقُرْآنَ كانَتْ لَهُ دَعْوَهٌ مُجابَهٌ، إمّا مُعَجَّلهٌ وَإمّا مُؤجَلَّهٌ.([5])

فرمود: كسى كه قرآن را ـ با دقّت ـ قرائت نمايد، در پايان آن ـ اگر مصلحت باشد ـ دعايش سريع مستجاب خواهد شد ـ و اگر مصلحت نباشد ـ در آينده مستجاب مى گردد.

6ـ قالَ(عليه السلام): إنّ هذَا الْقُرْآنَ فيهِ مَصابيحُ النُّورِ وَشِفاءُ الصُّدُورِ.([6])

فرمود: همانا در اين قرآن چراغ هاى هدايت به سوى نور و سعادت موجود است و اين قرآن شفاى دل ها و سينه ها است.

7ـ قالَ(عليه السلام): مَنَ صَلّى، فَجَلَسَ فى مُصَلاّه إلى طُلُوعِ الشّمسِ كانَ لَهُ سَتْراً مِنَ النّارِ.([7])

فرمود: هر كه نماز ـ صبح ـ را به خواند و در جايگاه خود بنشيند تا خورشيد طلوع كند، برايش پوششى از آتش خواهد بود.

8ـ قالَ(عليه السلام):إنَّ اللّهَ جَعَلَ شَهْرَ رَمَضانَ مِضْماراً لِخَلْقِهِ، فَيَسْتَبِقُونَ فيهِ بِطاعَتِهِ إِلى مَرْضاتِهِ، فَسَبَقَ قَوْمٌ فَفَازُوا، وَقَصَّرَ آخَرُونَ فَخابُوا.([8])

فرمود: خداوند متعال ماه رمضان را براى بندگان خود ميدان مسابقه قرار داد. پس عدّه اى در آن ماه با اطاعت و عبادت به سعادت و خوشنودى الهى از يكديگر سبقت خواهند گرفت و گروهى از روى بى توجّهى و سهل انگارى خسارت و ضرر مى نمايند.

9ـ قالَ (عليه السلام): مَنْ أدامَ الاْخْتِلافَ إلَى الْمَسْجِدِ أصابَ إحْدى ثَمان: آيَهً مُحْكَمَهً، أَخاً مُسْتَفاداً، وَعِلْماً مُسْتَطْرَفاً، وَرَحْمَهً مُنْتَظِرَهً، وَكَلِمَهً تَدُلُّهُ عَلَى الْهُدى، اَوْ تَرُدُّهُ عَنْ الرَّدى، وَتَرْكَ الذُّنُوبِ حَياءً اَوْ خَشْيَهً.([9])

فرمود: هركس جايگاه ـ عبادات ـ خود را در مسجد قرار دهد يكى از هشت فايده شاملش مى گردد: برهان ونشانه اى ـ براى معرفت ـ، دوست و برادرى سودمند، دانش واطلاعاتى جامع، رحمت و محبّت عمومى، سخن و مطلبى كه او را هدايت گر باشد، ـ توفيق إجبارى ـ در ترك گناه به جهت شرم از مردم و يا به جهت ترس از عقاب.

10ـ قالَ (عليه السلام): مَنْ أكْثَرَ مُجالِسَه الْعُلَماءِ أطْلَقَ عِقالَ لِسانِهِ، وَ فَتَقَ مَراتِقَ ذِهْنِهِ، وَ سَرَّ ما وَجَدَ مِنَ الزِّيادَهِ فى نَفْسِهِ، وَكانَتْ لَهُ وَلايَهٌ لِما يَعْلَمُ، وَ إفادَهٌ لِما تَعَلَّمَ.([10])

فرمود: هر كه با علماء بسيار مجالست نمايد، سخنش و بيانش در بيان حقايق آزاد و روشن خواهد شد، و ذهن و انديشه اش باز و توسعه مى يابد و بر معلوماتش افزوده مى گردد و به سادگى مى تواند ديگران را هدايت نمايد.

11ـ قالَ(عليه السلام): تَعَلَّمُوا الْعِلْمَ، فَإنْ لَمْ تَسْتَطيعُوا حِفْظَهُ فَاكْتُبُوهُ وَ ضَعُوهُ فى بُيُوتِكُمْ.([11])

فرمود: علم و دانش را ـ از هر طريقى ـ فرا گيريد، و چنانچه نتوانستيد آنرا در حافظه خود نگه داريد، ثبت كنيد و بنويسيد و در منازل خود در جاى مطمئن قرار دهيد.

12ـ قالَ(عليه السلام): مَنْ عَرَفَ اللّهَ أحَبَّهُ، وَ مَنْ عَرَفَ الدُّنْيا زَهِدَ فيها.([12])

فرمود: هركس خدا را بشناسد، (در عمل و گفتار) او را دوست دارد و كسى كه دنيا را بشناسد آن را رها خواهد كرد.

13ـ قالَ(عليه السلام): هَلاكُ الْمَرْءِ فى ثَلاث: اَلْكِبْرُ، وَالْحِرْصُ، وَالْحَسَدُ; فَالْكِبْرُ هَلاكُ الدّينِ،، وَبِهِ لُعِنَ إبْليسُ. وَالْحِرْصُ عَدُوّ النَّفْسِ، وَبِهِ خَرَجَ آدَمُ مِنَ الْجَنَّهِ. وَالْحَسَدُ رائِدُ السُّوءِ، وَمِنْهُ قَتَلَ قابيلُ هابيلَ.([13])

فرمود: هلاكت و نابودى دين و ايمان هر شخص در سه چيز است: تكبّر، حرص، حسد. تكبّر سبب نابودى دين و ايمان شخص مى باشد و به وسيله تكبّر شيطان ـ با آن همه عبادت ملعون گرديد. حرص و طمع دشمن شخصيّت انسان است، همان طورى كه حضرت آدم (عليه السلام) به وسيله آن از بهشت خارج شد. حسد سبب همه خلاف ها و زشتى ها است و به همان جهت قابيل برادر خود هابيل را به قتل رساند.

14ـ قالَ(عليه السلام): بَيْنَ الْحَقِّ وَالْباطِلِ أرْبَعُ أصابِع، ما رَأَيْتَ بَعَيْنِكَ فَهُوَ الْحَقُّ وَقَدْ تَسْمَعُ بِأُذُنَيْكَ باطِلاً كَثيراً.([14])

فرمود: بين حقّ و باطل چهار انگشت فاصله است، آنچه كه را با چشم خود ببينى حقّ است; و آنچه را شنيدى يا آن كه برايت نقل كنند چه بسا باطل باشد.

15ـ قالَ(عليه السلام): ألْعارُ أهْوَنُ مِنَ النّارِ.([15])

فرمود: سرزنش و ننگ شمردن مردم انسان را، آسان تر است از معصيت و گناهى كه موجب آتش جهنّم شود.

16ـ قالَ(عليه السلام): إذا لَقى أحَدُكُمْ أخاهُ فَلْيُقَبِّلْ مَوْضِعَ النُّورِ مِنْ جَبْهَتِهِ.([16])

فرمود: وقتى انسان برادر مؤمن ـ و دوست ـ خود را ملاقات نمود، بايد پيشانى و سجده گاه او را ببوسد.

17ـ قالَ(عليه السلام): إنَّ اللّهَ لَمْ يَخْلُقْكُمْ عَبَثاً، وَلَيْسَ بِتارِكِكُمْ سُدًى، كَتَبَ آجالَكُمْ، وَقَسَّمَ بَيْنَكُمْ مَعائِشَكُمْ، لِيَعْرِفَ كُلُّ ذى لُبٍّ مَنْزِلَتَهُ، وأنَّ ماقَدَرَ لَهُ أصابَهُ، وَما صُرِفَ عَنْهُ فَلَنْ يُصيبَهُ.([17]) وَ قالَ: مَنْ عَبَدَ اللّهَ، عبَّدَ اللّهُ لَهُ كُلَّ شَىْء.([18])

فرمود: خداوند شما انسان ها را بيهوده و بدون غرض نيافريده و شما را آزاد، رها نكرده است. لحظات آخر عمر هر يك معيّن و ثبت مى باشد، نيازمندى ها و روزى هركس سهميّه بندى و تقسيم شده است تا آن كه موقعيّت و منزلت شعور و درك اشخاص شناخته گردد. و نيز فرمود: هر كسى كه خداوند را عبادت و اطاعت كند، خداى متعال همه چيزها را مطيع او گرداند.

18ـ قالَ(عليه السلام) لِبَعْضِ وُلْدِهِ: يا بُنَيَّ! لا تُواخِ أحَداً حَتّى تَعْرِفَ مَوارِدَهُ وَ مَصادِرَهُ، فَإذَا اسْتَنْبَطْتَ الْخِبْرَهَ، وَ رَضيتَ الْعِشْرَهَ، فَآخِهِ عَلى إقالَهِ الْعَثْرَهِ، وَ الْمُواساهِ فىِ الْعُسْرَهِ.([19])

به بعضى از فرزندانش فرمود: اى پسرم! با كسى دوستى و برادرى بر قرار نكن مگر آن كه او را از هر جهت بشناسى و مورد اطمينان باشد، پس هنگامى كه چنين فردى را يافتى در همه امور با او باش.

19ـ سُئِلَ(عليه السلام): عَنِ الْبُخْلِ؟ فَقالَ: هُوَ أنْ يَرىَ الرَّجُلُ ما أنْفَقَهُ تَلَفاً، وَما أمْسَكَهُ شَرَفاً.([20])

از حضرت پيرامون بُخل سؤال شد؟ در جواب فرمود: معناى آن چنين است كه انسان آنچه را به ديگرى كمك و انفاق كند فكر نمايد كه از دست داده و تلف شده است و آنچه را ذخيره كرده و نگه داشته است خيال كند برايش باقى مى ماند و موجب شخصيّت و شرافت او خواهد بود.

20ـ قالَ(عليه السلام): تَرْكُ الزِّنا، وَكَنْسُ الْفِناء، وَغَسْلُ الاْناء مَجْلَبَهٌ لِلْغِناء:([21])

فرمود: انجام ندادن زنا، جاروب و نظافت كردن راهرو و درب منزل، و شستن ظروف سبب رفاه و بى نيازى مى گردد.

21ـ قالَ(عليه السلام):السِّياسَهُ أنْ تَرْعى حُقُوقَ اللّهِ، وَحُقُوقَ الاْحْياءِ، وَحُقُوقَ الاْمْواتِ.([22])

فرمود: ـ مفهوم و معناى ـ سياست آن است كه حقوق خداوند و حقوق موجودات زنده و حقوق مردگان را رعايت كنى.

22ـ قالَ(عليه السلام): ما تَشاوَرَ قَوْمٌ إلاّ هُدُوا إلى رُشْدِهِمْ.([23])

فرمود: هيچ گروهى در كارهاى ـ اجتماعى، سياسى، اقتصادى، فرهنگى و ... ـ با يكديگر مشورت نكرده اند مگر آن كه به رشد فكرى و عملى و... رسيده اند.

23ـ قالَ(عليه السلام): اَلْخَيْرُ الَذّى لا شَرَّفيهِ: ألشُّكْرُ مَعَ النِّعْمَهِ، وَالصّبْرُ عَلَى النّازِلَهِ.([24])

فرمود: آن خوبى كه شرّ و آفتى در آن نباشد شكر در مقابل نعمت ها و صبر و شكيبائى در برابر سختى ها است.

24ـ قالَ(عليه السلام): يَابْنَ آدَم! لَمْ تَزَلْ فى هَدْمِ عُمْرِكَ مُنْذُ سَقَطْتَ مِنْ بَطْنِ اُمِّكَ، فَخُذْ مِمّا فى يَدَيْكَ لِما بَيْنَ يَدَيْكَ، فَإنَّ الْمُؤْمِنَ بَتَزَوَّدُ وَ الْكافِرُ يَتَمَتَّعُ.([25])

فرمود: اى فرزند آدم از موقعى كه به دنيا آمده اى، در حال گذراندن عمرت هستى، پس از آنچه دارى براى آينده ات (قبر و قيامت) ذخيره نما، همانا كه مؤمن در حال تهيّه زاد و توشه مى باشد; وليكن كافر در فكر لذّت و آسايش است.

25ـ قالَ(عليه السلام): إنَّ مَنْ خَوَفَّكَ حَتّى تَبْلُغَ الاْمْنَ، خَيْرٌ مِمَّنْ يُؤْمِنْكَ حَتّى تَلْتَقِى الْخَوْفَ.([26])

فرمود: همانا كسى تو را ـ در برابر عيب ها و كم بودها ـ هشدار دهد تا آگاه و بيدار شوى، بهتر است از آن كسى كه فقط تو را تعريف و تمجيد كند تا بر عيب هايت افزوده گردد.

26ـ قالَ(عليه السلام): القَريبُ مَنْ قَرَّبَتْهُ الْمَوَدَّهُ وَإنْ بَعُدَ نَسَبُهُ، وَالْبَعيدُ مَنْ باعَدَتْهُ الْمَوَدَّهُ وَإنْ قَرُبُ نَسَبُهُ.([27])

فرمود : بهترين دوست نزديك به انسان، آن كسى است كه در تمام حالات دلسوز و با محبّت باشد گرچه خويشاوندى نزديكى هم نداشته باشد. و بيگانه ترين افراد كسى است كه از محبّت و دلسوزى بيگانه باشد گرچه از نزديك ترين خويشاوندان باشد.

27ـ وَسُئِلَ عَنِ الْمُرُوَّهِ؟ فَقالَ(عليه السلام): شُحُّ الرَّجُلِ عَلى دينِهِ، وَإصْلاحُهُ مالَهُ، وَقِيامُهُ بِالْحُقُوقِ.([28])

از حضرت (عليها السلام) پيرامون مُروّت و جوانمردى سؤال شد، فرمود: جوانمرد كسى است كه در نگهدارى دين و عمل به آن تلاش نمايد، در اصلاح اموال و ثروت خود همّت گمارد، و در رعايت حقوق طبقات مختلف پا بر جا باشد.

28ـ قالَ(عليه السلام): عَجِبْتُ لِمَنْ يُفَكِّرُ فى مَأكُولِهِ كَيْفَ لايُفَكِّرُ فى مَعْقُولِهِ، فَيَجْنِبُ بَطْنَهُ ما يُؤْذيهِ، وَيُوَدِّعُ صَدْرَهُ ما يُرْديهِ.([29])

فرمود: تعجّب مى كنم از كسى كه در فكر خوراك و تغذيه جسم و بدن هست ولى درباره تغذيه معنوى روحى خود نمى انديشد، پس از غذاهاى فاسد شده و خراب دورى مى كند. و عقل و قلب و روح خود را كارى ندارد ـ هر چه و هر مطلب و برنامه اى به هر شكل و نوعى باشد استفاده مى كند ـ .

29ـ قالَ(عليه السلام): غَسْلُ الْيَدَيْنِ قَبْلَ الطَّعامِ يُنْفِى الْفَقْرَ، وَبَعْدَهُ يُنْفِى الْهَمَّ.([30])

فرمود: شستن دست ها قبل از طعام فقر و تنگدستى را مى زدايد و بعد از آن ناراحتى ها و آفات را از بين مى برد.

30ـ قالَ(عليه السلام): حُسْنُ السُّؤالِ نِصْفُ الْعِلْمِ.([31])

فرمود: كسى كه عادت سؤال و حالت پرس و جو دارد مثل آن است كه نصف علم ها را فرا گرفته باشد.

31ـ قالَ(عليه السلام): إنّ الْحِلْمَ زينَهٌ، وَالْوَفاءَ مُرُوَّهٌ، وَالْعَجَلهَ سَفَهٌ.([32])

فرمود: صبر و شكيبائى زينت شخص، وفاى به عهد علامت جوانمردى، و عجله و شتابزدگى (در كارها بدون انديشه) دليل بى خردى مى باشد.

32ـ قالَ(عليه السلام): مَنِ اسْتَخَفَّ بِإخوانِهِ فَسَدَتْ مُرُوَّتُهُ.([33])

فرمود: كسى كه دوستان و برادرانش را سبك شمارد و نسبت به آن ها بى اعتناء باشد، مروّت و جوانمرديش فاسد گشته است.

33ـ قالَ(عليه السلام): إنّما يُجْزى الْعِبادُ يَوْمَ الْقِيامَهِ عَلى قَدْرِ عُقُولِهِمْ.([34])

فرمود: همانا در روز قيامت بندگان به مقدار عقل و درك و شعورشان مجازات مى شوند.

34ـ قالَ(عليه السلام): إنَّ الْقُرْآنَ فيهِ مَصابيحُ النُّورِ، وَ شِفاءُ الصُّدُورِ، فَيَجِلْ جالَ بَصَرُهُ، وَ لْيَلْجَمُ الصِّفّهَ قَلْبِهِ، فَإنَّ التَّفْكيرَ حَياهُ الْقَلْبِ الْبَصيرِ، كَما يَمْشي الْمُسْتَنيرُ فىِ الظُّلُماتِ بِالنُّورِ.([35])

فرمود: همانا در قرآن چراغ هاى روشنائى بخش; و شفا بخش دردها و گرفتارى هاى درونى وجود دارد، پس كسى كه (خود را) با قرآن جلى دهد چشمانش قوى و روشن مى گردد; وقلب و درون خويش را صفا خواهد داد، چون كه تفكّر و انديشه (در قرآن سبب) حيات قلبِ آگاه مى باشد، همچنان كه شخص روشن دل در تاريكى ها به وسيله نور چراغ حركت مى نمايد و راه مى رود.

35ـ قالَ(عليه السلام): ألْمِزاحُ يَأْكُلُ الْهَيْبَهَ، وَ قَدْ أكْثَرَ مِنَ الْهَيْبَهِ الصّامِت([36])

فرمود: مزاح و شوخى ـ هاى زياد و بيجا ـ شخصيّت و وقار انسان را از بين مى برد، و چه بسا افراد ساكت داراى شخصيّت و وقار عظيمى مى باشند.

36ـ قالَ(عليه السلام): أللُؤْمُ أنْ لا تَشْكُرَ النِّعْمَهَ.([37])

فرمود: از علائم پستى شخص، شكر نكردن از ولى نعمت است.

37ـ قالَ(عليه السلام): لَقَضاءُ حاجَهِ أخ لى فِى اللّهِ أحَبُّ مِنْ إعْتِكافِ شَهْر.([38])

فرمود: هر آينه برآوردن حاجت و رفع مشكل دوست و برادرم، از يك ماه اعتكاف، در مسجد ـ و عبادت مستحبّى، نزد من ـ بهتر و محبوب تر است.

38ـ قالَ(عليه السلام): إنَّ الدُّنْيا فى حَلالِها حِسابٌ، وَ فى حَرامِها عِقابٌ، وَفِى الشُّبَهاتِ عِتابٌ، فَأنْزِلِ الدُّنْيا بِمَنْزَلَهِ الميتَهِ، خُذْمِنْها مايَكْفيكَ.([39])

فرمود: چيزهاى دنيا اگر حلال باشد حساب و بررسى مى شود و اگر از حرام به دست آيد عذاب و عقاب دارد و اگر حلال و حرام آن معلوم نباشد سختى و ناراحتى خواهد داشت. پس بايد دنيا (و موجوداتش) را همچون ميته و مردارى بشناسى كه به مقدار نياز و اضطرار از آن استفاده كنى.

39ـ قالَ(عليه السلام): وَ اعْمَلْ لِدُنْياكَ كَأنَّكَ تَعيشُ أبَداً، وَ اعْمَلْ لاِخِرَتِكَ كَأنّكَ تَمُوتُ غدَاً.([40])

فرمود: در دنيا ـ از نظر اقتصاد و صرفه جوئى و... ـ چنان برنامه ريزى كن مثل آن كه مى خواهى هميشه دوام داشته باشى، و نسبت به آخرت به نوعى حركت و كار كن مثل اين كه فردا خواهى مُرد.

40ـ قالَ(عليه السلام): أكْيَسُ الْكَيِّسِ التُّقى، وَ أحْمَقُ الْحُمْقِ الْفُجُورَ، الْكَريمُ هُوَ التَّبَرُّعُ قَبْلَ السُّؤالِ.([41])

فرمود: زيرك ترين و هوشيارترين افراد، شخص باتقوا و پرهيزكار مى باشد; أحمق و نادان ترين افراد، كسى است كه تبه كار و اهل معصيت باشد; گرامى ترين و باشخصيّت ترين افراد، آن كسى است كه به نيازمندان پيش از اظهار نيازشان، كمك نمايد.

پي نوشت :

[1] ـ نزهه النّاظر و تنبيه الخاطر: ص 79، ح 33، بحارالأنوار: ج 78، ص 112، س 8.

[2] ـ كلمه الإمامُ الْحَسَن (عليه السلام): 7، ص 211.

[3] ـ كلمه الإمامُ الْحَسَن (عليه السلام): 7، ص 25، بحارالأنوار: ج 44، ص 23، ح 7.

[4] ـ إحقاق الحقّ: ج 11، ص 183، س 2 و ص 185.

[5] ـ دعوات الرّاوندى: ص 24، ح 13، بحارالأنوار: ج 89، ص 204، ح 21.

[6] - بحارالأنوار: ج 75، ص 111، ضمن ح 6.

[7] ـ وافى: ج 4، ص 1553، ح 2، تهذيب الأحكام: ج 2، ص 321، ح 166.2

[8] ـ تحف العقول: ص 234، س 14، من لا يحضره الفقيه: ج 1، ص 511، ح 1479.

[9] ـ تحف العقول: ص 235، س 7، مستدرك: ج 3، ص 359، ح 3778.

[10] ـ إحقاق الحقّ : ج 11، ص 238، س 2.

[11] ـ إحقاق الحقّ: ج 11، ص 235، س 7.

[12] - كلمه الإمام الحسن (عليه السلام): ص 140.

[13] ـ أعيان الشّيعه: ج 1، ص 577، بحارالأنوار: ج 75، ص 111، ح 6.

[14] - تحف العقول: ص 229، س 5، بحارالأنوار: ج 10، ص 130، ح 1.

[15] ـ كلمه الإمام حسن (عليه السلام): ص 138، تحف العقول: ص 234، س 6، بحارالأنوار: ج 75، ص 105، ح 4.

[16] ـ تحف العقول: ص 236، س 13، بحارالأنوار: ج 75، ص 105، ح 4.

[17] - تحف العقول: ص 232، س 2، بحار الأنوار: ج 75، ص 110، ح 5.

[18] ـ تنبيه الخواطر، معروف به مجموعه ورّام: ص 427، بحار: ج 68، ص 184، ضمن ح 44.

[19] - تحف العقول: ص 164، س 21. بحار الأنوار: ج 75، ص 105، ح 3.

[20] ـ أعيان الشّيعه: ج 1، ص 577، بحارالأنوار: ج 75، ص 113، ح 7.

[21] ـ كلمه الإمام حسن (عليه السلام): ص 212، بحارالأنوار: ج 73، ص 318، ح 6.

[22] ـ همان مدرك: ص 57.

[23] ـ تحف العقول: ص 233، أعيان الشّيعه: ج 1، ص 577، بحارالأنوار: ج 75، ص 105، ح 4.

[24] ـ تحف العقول: ص 234، س 7، بحارالأنوار: ج 75، ص 105، ح 4.

[25] ـ نزهه الناظر و تنبيه الخاطر: ص 79، س 13، بحارالأنوار: ج 75، ص 111، ح 6.

[26] ـ إحقاق الحقّ: ج 11، ص 242، س 2.

[27] ـ تحف العقول: ص 234، س 3، بحارالأنوار: ج 75، ص 106، ح 4.

[28] ـ تحف العقول: ص 235، س 14، بحارالأنوار: ج 73، ص 312، ح 3.

[29] ـ كلمه الإمام الحسن (عليه السلام)، ص 39، بحارالأنوار: ج 1، ص 218، ح 43.

[30] ـ كلمه الإمام الحسن (عليه السلام): ص 46.

[31] ـ كلمه الإمام الحسن (عليه السلام) : ص 129.

[32] ـ كلمه الإمام الحسن (عليه السلام) : ص 198.

[33] ـ كلمه الإمام الحسن (عليه السلام) : ص 209.

[34] ـ كلمه الإمام الحسن (عليه السلام) : ص 209.

[35] ـ نزهه النّاظر و تنبيه الخاطر: ص 73، ح 18، بحارالأنوار: ج 78، ص 112، س 15.

[36] ـ كلمه الإمام الحسن (عليه السلام): ص 139، بحارالأنوار: ج 75، ص 113، ح 7.

[37] ـ كلمه الإمام الحسن (عليه السلام): ص 139، بحارالأنوار: ج 75، ص 105، ح 4.

[38] ـ كلمه الإمام الحسن (عليه السلام): ص 139.

[39] ـ كلمه الإمام الحسن (عليه السلام): ص 36، بحارالأنوار: ج 44، ص 138، ح 6.

[40] ـ كلمه الإمام الحسن (عليه السلام) ص 37، بحارالأنوار: ج 44، ص 138، ح 6.

[41] ـ إحقاق الحقّ : ج 11، ص 20 س 1، بحارالأنوار: ج 44، ص 30.

+ نوشته شده در  سه شنبه بیست و دوم بهمن ۱۳۹۲ساعت 4:33  توسط داود صیاد مالفجانی  | 

+ نوشته شده در  سه شنبه بیست و دوم بهمن ۱۳۹۲ساعت 4:19  توسط داود صیاد مالفجانی  | 

صدايت را مي شنوم كه همراه با من يك ندا را سر مي دهد

         آري، ما پروانه ايم

پروانه هايي كه عاشق گلهاي نرگس و ياس اند

كه به اميد آمدنش تا جايي كه بال هايمان ياريمان دهد،

به سمت پيشگاه خدا پرواز مي كنيم؛

و تو اي هم نفس كه صداي گرم ما عاشقان را مي شنوي،

به ما بپيوند

تا با نفسي گرمتر آمدنش را از معبود پروانه ها بطلبيم:

اللهم عجل لوليك الفرج"

از قرآن کریم:

حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ‏ «1» براى محفوظ بودن از بدان و از بيم و بدى آنان.

لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ‏ «2»، براى رهايى از اندوه.

أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ «3» براى در امان بودن از فريب بيگانگان و ايمنى از مكر و حيلت دشمنان.

ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ‏ «4» براى زندگانى خوش داشتن و آسوده زيستن و در گشايش بسر بردن.

از رسول اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلم:

سبحان اللّه العظيم و بحمده و لا حول و لا قوّة إلّا باللّه العلىّ العظيم‏: بعد از هر نماز صبح ده بار براى مصون بودن از بيماريهاى بد چون خوره و پيسى و ديوانگى و مانند آنها.

و اللّهمّ اهدنى من عندك و افض علىّ من فضلك و انشر علىّ من رحمتك و انزل علىّ من بركاتك: بعد از هر نماز يك بار براى يافتن مقام قرب به حق كه نائل شدن به مقامات معنوى است.

  اللّه سـر هر اسـم و رسـمى                     اللّه مهـار هـر طـلـســـــــمـى

  اللّه سُــــرور و رَوح ســـــالـك                     اللّه سُــــــرور و رَوح ســــــالك

 الـلّـه  وَراى  كــــلّ  كـامـــــل                      ســر سلسله هـمـه مراحـــل

            مـحـمـــود مـســـلّـم مـلائـــك                     امّـار مــــــطـاع در مـمــــــالـك           

هم سالك وهم سلوك ومسلوك                    او مـــالك و ماســواه مـمــلوك

هـر حكم كه داد هــر دل آگاه                      ســـرلـوحه حــكم اســـم اللّه

اسمى كه در او دواى هر درد                      اســمى كه رواى مرئه و مــرد

 اســمى كه مــــراد آدم آمــد                      اسمـى كه سُــرود عالــم آمـد

سـوداگـر اگـر در او دل آسـود                      سودا همه سود دارد و ســود

  مـــر هـمـــدم كـردگـار عـالــم                     كى هــول و هـــراس دارد و هـمّ

دل در حــــــــرم مـطــــــهّـر او                     گل گــردد و هــم مـعــــطّـر او

هـــر دل كـه ولاى وصــل دارد                      هـمــواره هــواى اصــــل دارد

موسـى كه هـواى طــور دارد                      كى دل سـرِ وصل حــــور دارد

 اى واى مـــر آدم هـــــوس را                      دل داده كام سـگ مـــگس را

 در وصـل صـمـد رسـد رصـدگر                     در اســم احـد رود سـراســـر

 درگـاه ســـحـر مــراد ســـالك                     دادار دهــد عـلـى مـســــالك

لــــــــوح  دل  آمــــــلىِّ  آگــاه                    دارد صُـــــــوَر مـلائــــــك اللّه

(1). آل عمران/ 174

(2). انبياء/ 88

(3). غافر/ 45

(4). كهف/

+ نوشته شده در  سه شنبه بیست و دوم بهمن ۱۳۹۲ساعت 4:12  توسط داود صیاد مالفجانی  | 

آیت الله بهجت (ره):

افسوس که همه برای برآورده شدن حاجت شخصی خود به مسجد جمکران می روند، و نمی دانند که خود آن حضرت چه التماس دعایی از آنها دارد که برای تعجیل فرج او دعا کنند.

+ نوشته شده در  سه شنبه بیست و دوم بهمن ۱۳۹۲ساعت 3:40  توسط داود صیاد مالفجانی  | 
کدتمامی پخش کننده های وبلاگ

  ╬═♥╬ جهت دریافت کد هرکدام از پخش کننده ها میتوانید بر روی عکس مربوطه کلیک کنید. ╬♥═╬  

http://mjm-eng.blogfa.com            

     ·٠•●♥   آقا بیا تا زندگی معنا بگیرد  ♥●•٠·˙





http://mjm-eng.blogfa.com

    ·٠•●♥   خرابه چراغونه امشب...  ♥●•٠·˙

                      

با صدای حاج محمودکریمی




http://mjm-eng.blogfa.com 


        ·٠•●♥   سخنان کوبنده رهبری  ♥●•٠·˙

  

    در پاییز 1390






http://mjm-eng.blogfa.com  

        ·٠•●♥   درددل حضرت رقیه (س)  ♥●•٠·˙


       با صدای حاج محمود کریمی




http://mjm-eng.blogfa.com  

     

  ·٠•●♥   رهبر ما خـــــامنه ای  ♥●•٠·˙







http://mjm-eng.blogfa.com  

     



  ·٠•●♥   مولا جان برگرد ...  ♥●•٠·˙







http://mjm-eng.blogfa.com



  ·٠•●♥   ای ایران, ای میهن  ♥●•٠·˙





http://mjm-eng.blogfa.com


  ·٠•●♥   عشق یعنی یه پلاک  ♥●•٠·˙

با نوای حاج محمود کریمی







http://mjm-eng.blogfa.com


  ·٠•●♥   بر آستان بهـــــار  ♥●•٠·˙

دکلمه ی زیبا





http://mjm-eng.blogfa.com




  ·٠•●♥   آقا و جنگ نرم  ♥●•٠·˙







http://mjm-eng.blogfa.com


  ·٠•●♥   فراق مولا  ♥●•٠·˙

به طاها به یاسین به معراج احمد ...



+ نوشته شده در  شنبه نوزدهم بهمن ۱۳۹۲ساعت 6:26  توسط داود صیاد مالفجانی  | 
شب های عاشقی

 

شب عاشقی...روایت کوتاهی از ده شب محرم...

(در این روایت نام هرشب محرم که به هرشهید اختصاص داده شده معین گردیده...)

آفتاب محرم برمی اید و کربلای دل را در پرتو خود می سوزاند. سرخی بیرق ایستادگی از گلدستة دست ها بالا می رود و در باد به حرکت در می اید.

عطر شهادت مشام را می نوازد و چشم ها در انتظار طراوت اشک به تماشا می نشیند. عقربه زمان روی نقطة پنجم عشق قفل می شود. خواب ها از چشم های خسته می گریزد و حسینیة سینه ها سیاه پوش می شود. آری محرم شده و انتظار لباس های مشکی به سر آمده است. این شب ها باید به سوگ نشست. هر شب به سوگ ستاره ای از آسمان حسین(ع) .

هر یک از شب های محرم به نام یکی از شهدا یا شخصیت ها یا وقایعی مرتبط با جریان کربلا نام گذاری شده است. نام گذاری این شب ها با گذشت زمان صورت گرفته و واضع خاصی ندارد. این کار از طرف مداحان و ذاکران اهل بیت و بر اساس جایگاه شهیدان کربلا، نزدیکی هر یک از آنها به نقطه وحدت بخش کربلا یعنی امام حسین(ع) و هم آهنگی شور و التهاب مراسم و روضة آنان با مرکز شورآفرین شب عاشورا صورت گرفته است.

شب اول: مسلم بن عقیل

مسلم، نخستین شهید واقعة کربلاست. شهادت او کمی پیش تر از حادثه کربلا رخ داده است و شب نخست ماه محرم به پاس فداکاری و جان فشانی های این سفیر شهید راه سرخ، شب حضرت مسلم بن عقیل نام نهاده شده است. مسلم الگوی محبت و وفاست. او عاشقی دل باخته بود که تا آخرین لحظه از عشق پاک خود به حسین(ع) دست بر نداشت و در اوج بی وفایی کوفیان به مولایش وفادار ماند.

شب دوم: ورود به کربلا

امام حسین(ع) روز دوم محرم سال 61ه ق به سرزمین کربلا وارد شد. به خاطر همین روز دوم محرم، روز ورود به کربلا نام گذاری شده است. روز دوم، نماد پایداری است. اباعبدالله الحسین(ع) از همان آغاز حرکت با حوادث گوناگونی روبه رو شد. از بی وفایی کوفیان گرفته تا تعقیب شدن از سوی سپاهیان دشمن. با این حال از ادامة راه منصرف نشد و هم چنان استواری ورزید. حسین(ع) آموزگار بزرگ پایداری است.

شب سوم: حضرت رقیه(س)

رقیه(س) دردانة سه ساله حسین بن علی(ع) است. نام مبارک او در بعضی از کتاب های تاریخی و مقاتل نقل شده است و برخی دیگر مانند ریاض الاحزان از او با نام فاطمه صغری یاد کرده اند. رقیه(س) در روز سوم صفر سال 61ه ق در سفر اهل بیت به شهر شام از دنیا رفته است. شاید نام گذاری روز سوم محرم به نام این بانوی کوچک به این انگیزه بوده که در گرماگرم عزاداری دهه اول، از مظلومیت او یادی شود.

حضرت رقیه الگوی تربیت صحیح است. با تدبر در جملات کوتاهی که او هنگام دیدن سر بریدة پدر به زبان آورده به خوبی می توان دریافت که این کودک از چه معرفت والایی برخوردار بوده است.

شب چهارم: حضرت حرّ(ع)

شب چهارم عزاداری محرم اختصاص به یکی از شهیدان سربلند کربلا یعنی حربن یزید ریاحی دارد. البته این شب را به فرزندان حضرت زینب نیز منسوب کرده اند. حر الگوی توبه و حقیقت جویی است. او در آغاز برخورد با امام حسین(ع) چنین جایگاه وارسته ای نداشت و به گفتة خودش مأمور بود و معذور! اما ادب و تواضع حر در مقابل سالار شهیدان، سبب رهایی او شد. حر با ژرف بینی، حق را بر باطل ترجیح داد و پیشانی پشیمانی بر سجده گاه توبه فرود آورد. حر، جذاب ترین الگوی توبه برای خطاکاران است.

شب پنجم: حضرت زهیر(ع) و...

این شب مانند شب چهارم میان چند شهید کربلا مشترک است. شب پنجم به حبیب بن مظاهر و حضرت عبدالله بن حسن کودک هشت سالة امام مجتبی(ع) نیز منسوب است. عبدالله(ع) در شمار آخرین شهیدانی بود که پیش از شهادت امام حسین(ع) در ظهر عاشورا به شهادت رسید.

زهیر، الگوی عاشقی کربلاست. او تا چند روز پیش، از دیدار حسین(ع) هراس داشت، اما پس از آن که به خیمه امام گام نهاد، هراسش به عشقی جاودانه بدل شد. بارقه نگاه حسین(ع) چنان در جانش اثر کرده بود که از همه هستی خود گذشت و از دنیا و خانمان گسست. او در این راه چنان پیش رفت که به یکی از فرماندهان سپاه آن حضرت تبدیل شد.

شب ششم: حضرت قاسم(ع)

شب نوجوانان عاشورایی، شب روضه قاسم بن الحسن(ع) . وقتی امام حسین(ع) سخن از شهادت یارانش به میان آورد، نوجوان سیزده ساله کربلا از عمو پرسید: عموجان ایا من نیز به فیض شهادت نائل می شوم؟ امام او را به سینه چسباند و فرمود: فرزندم مرگ را چگونه می بینی؟

قاسم پاسخ داد: از عسل شیرین تر!

شهادت طلبی قاسم(ع) و پا فشاری او برای رسیدن به مقصود، زیباترین الگو را برای رهروان خط سرخ شهادت رقم زد.

شب هفتم: حضرت علی اصغر(ع)

علی اصغر(ع) فرزند کوچک امام حسین(ع) و حضرت رباب دختر امرءالقیس است که با تیر سه شعبة حرمله بن کاهل اسدی به شهادت رسید. مصیبت علی اصغر(ع) برای حسین(ع) جان فرسا بود چنان که گریست و به خداوند عرض کرد: خدایا خودت میان ما و این قوم داوری کن. آنان ما را فرا خواندند تا یاری کنند ولی برای کشتن ما کمر بسته اند. در این لحظه ندایی از آسمان رسید که: ای حسین(ع) در اندیشه اصغر(ع) مباش، هم اکنون دایه ای در بهشت برای شیر دادن به او آماده است. شب هفتم، شب رضاست. حسین(ع) بهترین الگوی پایداری و رضآیت است. او پس از تحمل شهادت همه یاران و جوانانش، کودک شیرخوار خود را به میدان آورد. هنگامی که علی اصغر نیز فدا شد بر قضای الهی گردن نهاد و خطاب به خداوند گفت: ای خدا! چون تو این صحنه ها را می بینی تحمل این مصیبت ها بر من آسان می شود.

شب هشتم: حضرت علی اکبر(ع)

علی اکبر(ع) نخستین فردی بود که از بنی هاشم به میدان رفت. او فرزند بزرگ امام است و نزدیک ترین فرد به ایشان. چون غربت پدر را در میان خیل گرگ های خون آشام کوفه و شام می بیند، از همه یاران و افراد خاندان پیشی می گیرد و خود را در راه آرمانی فدا می کند. او گام به میدان می نهد تا حجت را تمام کند و شوق رسیدن به فیض شهادت را در دل یاران حسین(ع) قوت بخشد. علی اکبر(ع) الگوی سبقت گرفتن در شهادت است.

شب نهم: شب تاسوعا

ستاره 34 ساله آسمان کربلا و بزرگ ترین یار و یاور حسین(ع) . عباس یعنی چهره درهم کشیده و این نام نشان از صلابت و توانمندی سقای کربلا دارد. او فرزند علی(ع) و برادر حسین(ع) بود، با این حال هرگز برادر خود را به نام صدا نزد. عباس(ع) این ادب و فروتنی را تا لحظه آخر بر خود واجب می دانست. او بهترین الگوی رشادت بود. زیرا پرچم دار سپاه بود و پرچم را به دست رشیدترین و شجاع ترین افراد لشگر می سپارند. او به اندازه ای محو یار شده بود که بر امواج دل انگیز آب روان، لب های خشکیده محبوب خود را در نظر آورد و داغ تشنگی را از یاد برد. رشادت، وفاداری و فروتنی عباس(ع) یکی دیگر از برگ های زرین عاشورا است که همه را به شگفتی واداشته است.

شب دهم: شب عاشورا

شب حسین بن علی(ع) الگوی آزادگان جهان. شهامت، ایثار، بردباری، تسلیم، رضا، وفا، فروتنی، شجاعت و پایداری امواج اقیانوس بی منتهای حسین است. اگر این قیام چنین درون مایه ارزشمندی از فضایل انسانی را نداشت، این گونه بر پیشانی تاریخ نمی درخشید. عاشورا این گونه توانست حصار زمان و مکان را درهم شکند و تاریخ را درنوردد.

+ نوشته شده در  پنجشنبه هفدهم بهمن ۱۳۹۲ساعت 1:49  توسط داود صیاد مالفجانی  | 
مادر جان کجا میروی؟
گفت میرم خانه پسرم .
گفتم نزدیک ؟
گفت نه بلوار ابوذر
گفتم بیا من میرسونمت
گفت مزاحمت نمیشم پسرم!
گفتم چه مزاحمتی بیا میرسونمت
اومد و به سختی سوار ماشین شد و وقتی راه افتادیم حین حرکت ازش پرسیدم مادر کیو تو بهشت زهرا(س) داری که با این سن و سال به خاطرش خودت رو به زحمت انداختی؟
در جواب گفت تمام هستیم و تنها فرزندم در جنگ شهید شده وقبلنا هر هفته می اومدم و لی الان که پیر شدم دیگه هر وقت بتونم میام.
من که با شنیدم این حرفش بغض به گلوم فشار آورده بود با سختی ازش پرسیدم مادر جان با چی میایی؟ کسی میرسونتت؟
گفت نه پسرم با مترو اتو بوس میام
گفتم پس چرا الان داشتی پیاده بر میگشتی؟
گفت تنها پولی که داشتم رو امروز دادم و بری پسرم گل خریدم و گذاشتم بالای سر قبرش و دیگه پول نداشتم که بلیط مترو بخرم برای همین پیاده راه افتادم که برم سمت خونه!



دل نوشت: و هستن کسانی که با تظاهر پدر بنیادشهید و دین و مذهب رو درآوردن...
+ نوشته شده در  پنجشنبه هفدهم بهمن ۱۳۹۲ساعت 1:47  توسط داود صیاد مالفجانی  | 
نسل سوخته

بسم الله...

می گفت
مانسل "غیرت روی خواهر" و "روشنفکری روی دوست دختریم"
نسل کادوی یواشکی
نسل پول ماهانه vpn
نسل شینیون زیر روسری
نسل خوابیدن با sms 
نسل درددل با غریبه مجازی
نسل جمله های کوروش و دکتر
نسل ترس ازمنکرات
نسل سوخته !!!


حالا من برایش می گویم
ما نسل غیرتیم روی وطن، ناموس، دیــــن
نسل نمازشب یواشکی 
نسل پول ماهانه صدقه
نسل چــادر روی روسری
نسل خوابیدن بانوای حسیـــــن(ع)
نسل درددل با بی بی 
نسل جمله های آقــا و شهـــدا
نسل ترس ازشیطان
نسل شکفتن
مولا...
نمی گذارم نسلی راکه تـــو صاحبشی
نسل سوخته بنامند
نسل غربتـــ بچه شیعه...

بزرگترین آرزوم اینه یه روزی مشخصات من توی قسمتای خالی نوشته بشه ...



برای بهترین دوستان خود آرزوی شهادت کنید. (شهید سید مجتبی علمدار)
التماس دعا...
+ نوشته شده در  پنجشنبه هفدهم بهمن ۱۳۹۲ساعت 1:46  توسط داود صیاد مالفجانی  | 
این نامه برای برخی از مسئولین کنونی غریب است...


درتابستان سال ۱۳۳۲، درروستای کردکلا بخش جویبار در خانواده‌ای کشاورز متولد شد. چون پدرش قبل از تولد او فوت کرده بود، مادر نام پدرش ذبیح الله را براونهاد و بدین ترتیب ذبیح الله عالی چشم به جهان گشود.او تحصیلات ابتدائی را در روستای محل تولد خودگذراند. و پس از آن برای تحصیلات به قائم شهر مهاجرت کرد.  در کنار تحصیل به ورزش کشتی محلی علاقه بسیار داشت. دارای روحیة پهلوانی و منش مردانگی بود. در سال ۱۳۵۵ ازدواج کرد. قبل از انقلاب کشاورزی می‌کرد، بعد از انقلاب مدت ۲ سال دریکی از هنرستانهای «بابل» ومدت کمی هم در کمیتهٔ انقلاب اسلامی (سابق) در «قائم شهر» مشغول خدمت بود.


،در تاریخ ۲۶ مهر ۱۳۶۰ به عضویت رسمی سپاه پاسداران ساری در آمد و با تشکیل یک گروه ضربت در عملیاتهای مختلف درون شهری علیه منافقین فعالیت داشت. از۱۰ اسفند ۱۳۶۰ به عنوان جانشین گردان در منطقه عملیاتی مریوان تا ۱۵ اردیبهشت ۱۳۶۱ انجام وظیفه می‌کرد و ازتاریخ ۱۶ آبان ۱۳۶۱ به عنوان فرمانده گردان مسلم عقیل (ع) لشکر ۲۵ کربلا منصوب شد.
 
 در اواخر سال ۱۳۶۲ در عملیات والفجر ۶ در منطقه عملیاتی دهلران، گردان مسلم بن عقیل (ع) تحت فرماندهی عالی پیش قراول عملیات بود. آن‌ها از خطوط مقدم عبور کردند تا اینکه در پاسگاه چیلات در خاک عراق به محاصره نیروهای دشمن در آمدند و عالی پس از نبرد دلیرانه در تاریخ ۳ اسفند ۱۳۶۲ به همراه گروهی از نیرو‌هایش به شهادت رسید.

به علت شرایط سخت عملیات و عقب نشینی سریع نیروهای خودی جنازه او در داخل خاک عراق باقی ماند. سرانجام در سال ۱۳۷۲ پیکر شهید ذبیح اللّه عالی توسط گروه‌های تفحص در منطقه عملیاتی چیلات کشف و پس از تشییع در گلزار شهدای کردکلا به خاک سپرده شد. از شهید ذبیح اللّه عالی به هنگام شهادت پنج فرزند به نامهای زینب، صفیه، علیرضا، روح اللّه و محمد باقر به یادگار ماند.

  به خاطر بضاعت خوب مالی که داشت در یک درخواست کتبی از سپاه محل کارش خواست تا حقوق او را به اندازهٔ ۲۰۰۰ تومان (درسال ۶۱) از اصل حقوقش کسر وصرف کمک به جبهه نمایند. این درحالی که در آن دوران حقوق پاسداران از ماهی ۳۰۰۰تومان تجاوز نمی‌کرد.


بسمه تعالی

به: کارگزینی سپاه ساری

از: پاسدار عملیات ذبیح الله عالی

موضوع: کسر نمودن حقوق ماهیانه


محترماً به عرض می رسانم چون اینجانب دارای چهار هکتار زمین زراعتی آبی و خشکه می باشم و دارای درآمد زیاد می باشد و همین طور حقوق من زیاد می باشد. لذا درخواست می نمایم که در اسرع وقت از حقوق ماهیانه من حدود دو هزار تومان کسر نمائید. خداوند همه ما را خدمتگزار اسلام و امام قرار بدهد.

آمین ذبیح الله عالی


نامه مذکور نمونهٔ خوبی می‌تواند باشد برای سنجش رفتار کسانی که امروز در ادارات ونهادهای دولتی حقوق دریافت می‌کنند، وگاهاً وعموماً از دریافتهای ماهیانه خود ناراضی بوده وعملاً ادارات دولتی را میدان مسابقه‌ای کرده‌اند برای کار کمتر ودریافتی بیشتر!!
+ نوشته شده در  پنجشنبه هفدهم بهمن ۱۳۹۲ساعت 1:44  توسط داود صیاد مالفجانی  | 
+ نوشته شده در  چهارشنبه شانزدهم بهمن ۱۳۹۲ساعت 7:56  توسط داود صیاد مالفجانی  | 
پرورش گیاه آلوئه ورا
پرورش گیاه آلوئه وراآلوئه ورا یک گیاه رایج آپارتمانی است و بطور سنتی در منازل برای خواصدارویی عالی آن پرورش داده می شود.آلوئه ورا یک گیاه چندساله است و به خانواده سوسن (lily family ) تعلق دارد.آلوئه ورا بومی افریقا و مناطق مدیترانه ای است.۲۵۰ گونه مختلف از آلوئه ورا وجود دارد.گیاه آلوئه ورا بواسطه برگهای کلفت آبدار و کوزه مانند خود ،مشخص می شود.

اندازه گیاه ممکن است از چند سانتیمترتا چند دسیمتر که بستگی به گونه آن دارد، متغیر است.مراقبت از گیاه آلوئه شبیه مراقبتهای گیاه کاکتوس است.دستورالعمل مراقبت از گیاه آلوئه ورا:در حالی که گیاه آلوئه ورا در آپارتمان در حال رشد است، چند نکته مهم وجود دارد که نیاز به توجه دارد.بسته به شرایط رشد،آبیاری کافی و کود مورد نیاز باید به گیاه داده شود.شرایط خاک:گیاه آلوئه ورا در هر نوع خاکی قابل رشد است.

شرایط ایده آل خاک برای پرورش آلوئه ورا،خاکی شل،با حاصلخیزی متوسط و زهکشی بالا مورد نیاز است.شما می توانید هر مخلوط با کیفیت تجاری را با اضافه کردن ماسه دانه درشت،پرلیت، یا سنگریزه های گرانیت را در گلدان قرار دهید.از گلدان خیلی بزرگ برای کاشت آلوئه ورا استفاده نکنید.یک گلدان ۱۵ سانتیمتری کافی است.

دمای مورد نیاز:گیاه آلوئه ورا  نور زیاد خورشید را ترجیح می دهد.اگر در جایی زندگی می کنید که باران زیادی نمی بارد،می توانید گلدان را ،در شرایط آب و هوایی گرم، در خارج از خانه،بطوری که نور کامل خورشید بر روی سایبان پلاستیکی بتابد، قرار دهید.هنگام نگهداری در داخل خانه ،گلدانها باید در بخش شرقی و یا غربی کنار پنجره ای قرار داده شود.

چون تقریبا ۹۵%گیاه آلوئه ورا ،آب است،به شدت در مقابل سرما،آسیب پذیر است.دمای ایده آل برای نگهداری گیاه آلوئه ورا،۱۵ تا ۲۵ درجه سلسیوس است.بنابراین، اگر آلوئه ورا را در بیرون از منزل پرورش می دهید،باید گلدانها را براساس شرایط محیط بیرون و قبل از آغاز شبهای سرد پاییزی، جابجا کنید.

آب دادن به آلوئه ورا:
مشابه کاکتوس و دیگر گیاهان آبدار، گیاه آلوئه ورا نیازمند آبیاری زیادی نیست.به گیاه باید بگونه ای آب داده شود که آب شروع به بیرون آمدن از سوراخهای زهکش گلدان نماید. یک زیرگلدانی در زیر گلدان قرار دهید تا آب خروجی را جمع کند.معمولا،یک فاصله ده تا چهارده روزه باید در بین دو آبیاری وجود داشته باشد.فاصله بین دو آبیاری بر اساس شرایط خاک،متنوع است.

آبیاری را زمانی شروع کنید که خاک تماما خشک شده باشد.در ماههای فصل زمستان،گیاه در شرایط  خواب است و نیاز آبی آن خیلی کم است.لذا می توان در فصل زمستان،فاصله آبیاری را به سه تا چهار هفته افزایش داد.

بسیاری از باغداران،آبیاری آلوئه ورا را در فصل زمستان قطع می کنند.البته این مورد برای سلامت گیاه خوب نیست و باید از انجام اینکار خودداری کرد.
کوددهی به آلوئه ورا:
وقتی که از خاک کود داده شده برای کاشت آلوئه ورا استفاده می شود،فقط لازم است که یکبار و در فصل بهار به آن کود داده شود. فقط از کود رقیق (آبکی) و یا از نوع نیمه قوی(۱۰-۴۰-۱۰) برای این کار استفاده کنید.چنانچه، خاک ،حاصلخیز نیست،باید کود نیمه قوی را در هر ماه یکبار از ابتدای فصل بهار تا آخر تابستان،به گیاه داد.کودهای ارگانیک و یا کودهای گرم را برای گیاهان کاشته شده در محیط بیرون،می توان استفاده کرد.
تغییر گلدانها:
گیاه آلوئه ورا دارای رشد سریعی است و ریشه های آن ،مایل به گسترش هستند.بنابراین،تغییر گلدانها،پس از هر یک یا دو سال انجام گیرد تا از انبوه شدن ریشه ها جلوگیری شود.با این کار می توان مجددا خاک را پر کرد.ظرف و یا گلدانی را که برای بازکاشت انتخاب می شود،باید دارای سطح پهنی باشد.حتی اگر گلدان خیلی عمیق نیست،این موضوع مشکل مهمی محسوب نمی شود.

در قسمت پایین گلدان یک لایه شن بریزید تا از زهکشی مناسب آن مطمئن شوید و سپس خاک تازه بریزید(خاک گلدان قبلی را استفاده نکنید.).گیاه را با دقت زیاد بطوری که به ریشه های آلوئه ورا آسیب نرسد، از داخل گلدان قبلی خارج کنید و آن را در داخل گلدان جدید قرار دهید.زمانی گلدان را آبیاری کنید که ریشه گیاه در خاک جدید،کاملا استقرار یافته باشد.

بعضی از خواص آلوئه ورا:
شیره آلوئه ورا برای درمان بریدگیهای خفیف،سوختگیها،گزش حشرات،آفتاب سوختگی و غیره موثر است.در الیم گرم،گیاهان آلوئه ورای تحت کشت بیرون،گلهای زیبایی تولید می کنند که دارای ساقه بلندی هستند،که در رنگهای متنوعی وجود دارند. اگر که آلوئه ورا بعنوان گیاه آپارتمانی کاشته شود،شکوفه نخواهد داد
تکثیر :
به سه روش تکثیر می‌شود که به شرح ذیل می‌باشد:
۱-‌ تکثیر به روش پا جوش (تقسیم بوته):
حدوداً هر شش ماه ۱۰ پاجوش بر روی ریشه‌ها و لابه‌لای برگ‌های خشکیده بوته‌ها بوجود می‌آید که در این روش تغییر ژنتیکی و خواص آن خیلی کم است و گیاهان همسانی تولید می‌شوند.
۲-‌ تکثیر به روش بذر:
در این روش سرعت تولید گیاه پایین است و گیاهان همسانی تولید نمی‌شود به دلیل پدیده نر عقیمی و دگرکشتی افزایش تفرق ژنتیکی قابل توجهی در نتایج ظاهر خواهد شد.
۳-‌ تکثیر به روش کشت بافت:
در این روش کشت بافت با به دست آوردن سلول‌های بنیادی گیاه و تمایز آنها امکان تولید یک گیاه کامل به وجود می‌آید به این صورت که در روش کشت بافت گیاه آلوئه‌ورا  ( آلوورا ) یک بخش کوچکی از سلول‌های انتهایی در حال تکثیر گیاه کشت داده می‌شود و گیاه کامل بدست می‌آید از بارزترین مزیت‌های روش کشت بافت به شرح ذیل می‌باشد:
سرعت بخشیدن به تکثیر (در حدود ۵۰ الی ۲۰۰ برابر) کنترل ژنتیکی گیاه. تولید گیاهان همسان و دارای ثبات ژنتیکی و تغییر نکردن خواص آن کنترل آلودگی‌ها و بیماری‌ها بازدهی اقتصادی بالا

+ نوشته شده در  سه شنبه پانزدهم بهمن ۱۳۹۲ساعت 7:31  توسط داود صیاد مالفجانی  | 
                                     

نماز رفع فقر و تنگدستی

نماز عسرت و تنگدستی:از امام صادق ـ علیه السّلام ـ روایت شده : چون امری بر تو مشكل شود وقت ظهر دو ركعت نماز بخوان، در ركعت اول حمد و توحید و سه آیه اول از سوره فتح، و در ركعت دوم حمد و توحید و سوره انشراح، كه بسیار مجرب است.[1]

نماز برای طرف شدن فقر

روای می گوید: خدمت امام صادق ـ علیه السّلام ـ بودم كه یكی از اصحاب حضرت عرضه داشت یابن رسول الله فدایت شوم، مردی فقیرم. امام ـ علیه السّلام ـ فرمود: روزهای چهارشنبه و پنج شنبه و جمعه را روزه بگیر و ظهر روز جمعه به پشت بام یا بیابانی كه كسی تو را نبیند برو و پیغمبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ را زیارت كن و رو به قبیله بنشین و دست راست را روی دست چپ بگذار و بگو:

« خداوندا! تویی تو، و امید به غیر تو به نومیدی بدل شود، و آرزومندی به غیرت به نتیجه و مقصود نرسد ، تكیه گاه آن كه تكیه گاهی ندارد، من جز تو تكیه گاهی ندارم ، در كارم فرج و گشایشی قرار ده و مرا از جایی كه گمان ندارم و گمان دارم روزی ده».

بعد بر زمین سجده كن و بگو: «ای فریاد رس! از فضل خویش برایم ممری از روزی قرار ده». و آفتاب روز شنبه بر تو طلوع نكند، مگر با روزی تازه.

نبی اكرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ چون برای اهل بیتش مشكلی پیش می آمد می فرمود: ای اهل من! نماز بخوانید نماز بخوانید.[2]

+ نوشته شده در  سه شنبه پانزدهم بهمن ۱۳۹۲ساعت 7:10  توسط داود صیاد مالفجانی  | 


ادامه مطلب
+ نوشته شده در  سه شنبه پانزدهم بهمن ۱۳۹۲ساعت 6:15  توسط داود صیاد مالفجانی  | 

به وبلاک وصیتنامه و زندگینامه شهیدان و جانبازان

شکلک های محدثه

+ نوشته شده در  سه شنبه پانزدهم بهمن ۱۳۹۲ساعت 5:26  توسط داود صیاد مالفجانی  | 
برادران شهیدم انقلاب و خون شما را این ها نگه داشتند ولی هنر فروشان وطن فروش شدند
این چند بت  شعر زبان حال مادرم فاطمه زهرا مگم عززانم

آتش بهانه بود که بی مادرم کنند

هیزم وسیله بود که خاکسترم کنند

ازلابه لای پنجره دیدم به چشم خویش

با آتش آمدند که نیلوفرم کنند

در خاطرات زخمی بابا نوشته بود:

یک شهر آمدند که بی یاورم کنند

دستش بلند شد، همه عرش روضه خواند

با دست خویش آمده تا پرپرم کنند

انگاراین قبیله بد ذات پر فریب

اصلا" بنا نبود مرا باورم کنند

مادر فتاده روی زمین بین کوچه ها

با تازیانه آمده بی مادرم کنند

غمگین نباش از حرمت روز واقعه

آنجا به روی خاک بنای حرم کنند

اللهم العن خوارج

برادران شهیدم چرا این تن مجروح قلب شکسته را تنها گزاشتید رفتد

همه عالم بدانید این قلب  شکسته مجروح فقط به عشق ولایت  می تپه  عشق ما ازروز غدیر اغاز شده  الان هم امام خامنه ای پرچمدارش می باشد  تا پرچم ولایت را به امام عصر بدهد انشالله نوکر ولایت فرزند شهید حاج سید مجتبی و جانباز سید مرتضی

دادش شما فرزند شهید جانباز سید  مرتضی

+ نوشته شده در  سه شنبه پانزدهم بهمن ۱۳۹۲ساعت 4:53  توسط داود صیاد مالفجانی  | 

کتابخانه صلواتی

 کتاب نهج البلاغه

کتاب غیبت نعمانی

کتاب احکام پزشکی

 کتاب زیارت عاشورا

 کتاب دایره المعارف عرفانی

کتاب آموزش پیش از ازدواج

کتاب آموزش تجوید قرآن کریم

کتاب ترجمه فارسی قرآن مجید

کتاب علائم ظهور امام زمان(عج)

کتاب شیوه تعلیم و تربیت فرزندان

کتاب ۱۰۱ جمله انگیزشی و تاثیرگذار

کتاب زنان در حکومت امام زمان (عج)

کتاب کیمیای محبت اثر محمد ری شهری

+ نوشته شده در  سه شنبه پانزدهم بهمن ۱۳۹۲ساعت 4:26  توسط داود صیاد مالفجانی  | 

چاقی می‌تواند به تغییرات در مغز و همچنین به همان اندازه عصب‌هایی که سیستم طعم محیطی را کنترل می‌کنند، منجر شود

imageتحقیقات جدید نشان داد که چاقی ممکن است واکنش زبان را در طعم غذاها تغییر دهد. 

به گزارش خبرگزاری فارس؛ دانشمندان اعلام کردند که چاقی ممکن است در نقاطی از مغز که سیستم طعم را از طریق سلول‌ها روی زبان کنترل می‌کند،‌ تغییر ایجاد کند. 

با توجه به نشریه «پلاس وان»، زیست‌شناسان دانشگاه «بوفالو» دریافتند که داشتن اضافه وزن واکنش زبان را در غذاهای مختلف تغییر می‌دهد. آنها، 25 موش طبیعی را با 25 موش‌ دیگر که غذاهای بسیار چرب می‌خوردند و چاقی مفرط داشتند، مقایسه کردند. محققان دریافتند که موش‌های چاق، سلول‌های گیرنده طعم و مزه کمتری داشتند در مقایسه با آنهایی که لاغرتر بودند به محرک‌های شیرین پاسخ دادند، علاوه‌بر این، سلول‌های پاسخ در حیوانات چاق حتی واکنش ضعیف‌تری را نشان داد. 

دکتر مدلر استادیار علوم زیستی گفت: این تحقیقات نشان داده است که چاقی می‌تواند به تغییرات در مغز و همچنین به همان اندازه عصب‌هایی که سیستم طعم محیطی را کنترل می‌کنند، منجر شود، اما هیچ کس تا به‌حال به سلول‌های روی زبان که با غذا تماس دارند توجه نکرده بود. محققان سرنخی در ارتباط با ناتوانی در تشخیص شیرینی و افزایش وزن پیدا نکردند. در حالی که طعم و مزه نقش مهمی را در تنظیم اشتها ایفا می‌کند،‌ محققان بر دانش بیشتری در مورد ارتباط بین طعم‌، اشتها و چاقی تاکید دارند. 

+ نوشته شده در  دوشنبه چهاردهم بهمن ۱۳۹۲ساعت 7:15  توسط داود صیاد مالفجانی  | 
image

هویج حلقه شده شبیه چشم انسان است. مردمک و عنبیه و خط نوری که به چشم میرسد درست مانند چشم انسان میباشد. تحقیقات نشان میدهد که مصرف هویج باعث افزایش جریان خون در عملکرد چشم میشود. image  وقتی گوجه فرنگی رو از وسط دو نیم میکنید چهار تا خونه میبینید که قرمزه و دقیقا مثل قلب هستش که اون هم قرمزه و چهار تا بخش مجزا داره. تحقیقات نشون داده که گوجه فرنگی خون رو تصفیه میکنه. image  حبه های انگور روی خوشه شبیه قلب هستش و هر دونه اون شبیه سلولهای خونی. امروزه تحقیقات نشون داده که انگور برای حیات قلب بسیار مفیده. image  مغز گردو شبیه مغز انسان هستش. نیم کره راست و نیم کره چپ. قسمت بالای مغز و پایین مغز. حتی چین خوردگی های و پیچیدگی های اون هم شبیه نئو کورتکس میباشد. در حال حاضر میدانیم که گردو ۳۶ مرتبه نورونهای پیام رسان به مغز را گسترش میدهد. image  تا حالا به لوبیا قرمز دقت کردین؟ درسته... شبیه کلیه انسان هستش. تحقیقات نشون داده که لوبیا قرمز در بهبود عملکرد کلیه نقش بسزایی داره. image  ساقه کرفس شبیه به استخوان است و این نوع از سبزیجات در استحکام استخوان بسیار موثر میباشد. استخوانها تشکیل شده از ۲۳٪ سدیم و کرقس هم ۲۳٪ سدیم داره. چنانچه در رژیم غذایی شما سدیم وجود نداره کرفس میتونه این کمبود رو جبران کنه. image  آوکادو و گلابی و بادمجان برای سلامت سرویکس و رحم در خانمها بسیار موثر میباشد. امروزه تحقیقات نشان میدهد که اگر خانمها در هفته یک عدد آوکادو مصرف نمایند هورمونهای آنها متعادل میشود و از بروز سرطان رحم جلوگیری میکند. جالبه که بدونید ۹ ماه از شکوفه کردن آوکادو تا رسیدن میوه آن طول میکشه. image  انجیر پر از دونه هستش که باعث افزایش تعداد و حرکت اسپرم مرد و همچنین جلوگیری از عقیم شدن میشود. image  سیب زمینی استامبولی شبیه لوزالمعده هستش که باعث تعادل قند خون در بیماران دیابتی میشود. image  زیتون به سلامت و عملکرد تخمدان کمک میکند. image  کریپ فروت و پرتقال و انواع مرکبات شبیه غده های شیری هستند و در سلامت سینه و جنبش غدد لنفاوی در سینه موثر است. image  پیاز شبیه سلولهای بدن میباشد. امروزه تحقیقات نشان داده است که پیاز نقش مهمی در خروج مواد زائد در بدن را داراست و باعث ریزش اشک و شستشوی لایه مخاطی چشم میگردد.

+ نوشته شده در  دوشنبه چهاردهم بهمن ۱۳۹۲ساعت 7:13  توسط داود صیاد مالفجانی  | 

دکتر “فرشاد دشتی” ، افزود:‌ تجمع نیترات در سبزی‌هایی مانند کاهو و اسفناج بیشتر از سایر سبزی‌هاست.

 عضو هیات علمی دانشکده کشاورزی دانشگاه بوعلی سینا گفت: ‌تجمع نیترات در سبزی‌های برگی بیشتر از سبزی‌های میوه‌ای و پیازی است.

دکتر "فرشاد دشتی” ، افزود:‌ تجمع نیترات در سبزی‌هایی مانند کاهو و اسفناج بیشتر از سایر سبزی‌هاست. وی ادامه داد:‌ میزان نیترات موجود در اندام‌های مختلف سبزیجات نیز متفاوت بوده، به طوری که میزان آن به ترتیب در ساقه، دمبرگ، پهنک برگ، اندام‌های زیرزمینی، پیاز، ریشه‌ها و غده‌ها بیشتر است. دشتی تاکید کرد: ‌در میوه‌ها و سبزی‌های میوه‌ای، مشکل زیادی از نظر تجمع نیترات وجود ندارد و مشکل اصلی بیشتر در سبزی‌هایی است که اندام رویشی آنها مصرف می‌شود. وی خاطرنشان کرد: ‌نیترات باعث بیماری‌هایی از قبیل کم خونی، سقط جنین و انواع سرطان‌ها می‌شود. وی گفت:‌ میزان مجاز ورود نیترات به بدن هر فرد ۳٫۶۵ میلی‌گرم بر هر کیلوگرم وزن بدن در روز است و با توجه به این که نسبت به وزن بدن سنجیده می‌شود میزان مصرف در کودکان حائز اهمیت است. این مدرس دانشگاه راه‌های انتقال نیترات به بدن را آب آشامیدنی و سبزی‌ها عنوان کرد و گفت: ‌در مورد آب‌ها نظارت زیادی وجود دارد و میزان نیترات در آب اندازه‌گیری می‌شود، ولی در خصوص سبزی‌ها کنترلی صورت نمی‌گیرد این درحالی است که در کشورهای توسعه یافته بر روی سبزی‌ها نیز کنترل انجام می‌شود. دشتی در خصوص دلایل تجمع نیترات در سبزی‌ها یادآور شد:‌ کاربرد زیاد کودهای شیمیایی ازته در مزارع از دلایل اصلی تجمع نیترات در سبزی‌هاست چراکه کودهای نیتروژنه باعث افزایش تولید می‌شود بنابراین کشاورزان از این کود زیاد مصرف می‌کنند. وی اظهار کرد: میزان مجاز نیترات در کشورهای مختلف فرق دارد؛ به طوری که در برخی کشورها میزان نیترات مجاز در اسفناج ppm 400 و برای کاهو ۱۰۰۰ ppm تعیین شده است، این درحالی است که در کشور ما مقدار نیترات موجود در این سبزی‌ها خیلی بیشتر از حد مجاز است. وی با بیان این‌که پرورش سبزی‌ها در باغچه منازل، بهترین شیوه برای کنترل نیترات است به شهروندان توصیه کرد، تاجایی که امکان دارد سبزی‌ها را خودشان پرورش دهند و یا این‌که از محصولات ارگانیک استفاده کنند.هم‌چنین از بخش‌هایی که نیترات زیادی دارند استفاده نکنند و در اسفناج ساقه و دمبرگ و در کاهو ساقه وسط را مصرف نکنند. دشتی افزود: نگهداری سبزی‌ها به صورت پخته در فریزر نیز باعث ترکیب نیترات با اسیدهای آمینه می‌شود که ماده‌ای به نام نیتروزامین تولید می‌کند، این ماده سرطان‌زاست و فرآیند تولید آن در یخچال و فریزر رخ می‌دهد.

+ نوشته شده در  دوشنبه چهاردهم بهمن ۱۳۹۲ساعت 7:10  توسط داود صیاد مالفجانی  | 

چاقی و لاغری کشورها در سایت سازمان سیا!

بر اساس گزارش امسال سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا (سیا)، شهروندان ایرانی از نظر چاقی در ردیف چهل و یکمین کشور جهان قرار دارند.

گزارش «سیا» با عنوان «the CIA World Factbook 2013»، بر اساس و استناد اطلاعات منتشره سازمان های جهانی از جمله سازمان بهداشت جهانی تنظیم شده است.

البته این سازمان هر ساله آخرین اطلاعات جمعیتی کشورهای جهان را در زمینه های مختلف اجتماعی، اقتصادی، بهداشت و سلامت، متخصصان و...منتشر می سازد.

در گزارش امسال این سیا 257 کشور دنیا با موضوع چاقی در جدول و طبقه بندی چاق و لاغری قرار گرفته اند که ایران با 14.2 درصد جمعیت چاق در رتبه 41 این کشور ها قرار دارد. چاقی کشورها براساس معیار و فرمول «.B.M.I» شناسایی شده است.

براساس این گزارش منطقه خودمختار ساموای آمریکا، توکه لائو، تونگا، کریباتی، عربستان سعودی، آمریکا، امارات، مصر، کویت و نیوزلند به ترتیب 10 کشور اول و چاق ترین ملت ها در دنیا هستند.

نکته حایز اهمیت این است که آمریکا با اتخاد سیاست های گسترده توانسته چاقی را مهار کند، زیرا در گزارش امسال دیگر رتبه نخست چاق ترین کشور دنیا را ندارد و به رتبه ششم این جدول تنزل کرده است. در عوض کشورها و مناطق گمنام و دورافتاده ای در دنیا، رتبه های نخست جدول چاقی را با وجود جمعیتی محدود به خود اختصاص داده اند.

ساموای آمریکا مجمع الجزایر خودمختاری در غرب اقیانوس آرام است. کشور قطره ای توکه لائو در جنوب اقیانوس آرام قرار دارد. پادشاهی تونگا نیز در قاره اقیانوسیه است. این مجمع الجزایر در جنوب اقیانوس آرام قرار دارد. جمهوری کریباتی نیز مجموعه ای از 33 جزیره کوچک در اقیانوس آرام تشکیل شده است که بخشی از آنها بالای خط استوا و بخشی دیگر در پایین خط استوا قرار دارند.

طبق این گزارش، بحرین، مجمع الجزایر «انگلیس» در اقیانوس هند، بنگلادش، جزیره بووت، بوتسوانا، بلاروس، باربادوس و باهاما، جز 10 کشورانتهایی این جدول و لاغرترین ملت ها در میان 257 کشور دنیا هستند. شماری از این کشورها بقدری کوچک و کم جمعیت هستند که تاکنون به عضویت سازمان ملل متحد در نیامده اند، یا شماری از آن تحت الحمایه کشورهای دیگر هستند.

جزیره بووت دور افتاده ترین جزیره در اقیانوس اطلس جنوبی و وابسته به نروژاست. جزایر ویرجین نیز منطقه ای خودمختار بین دریای کارائیب و اقیانوس اطلس شمالی است.

با توجه به آماری که سازمان مرکزی آمریکا منتشر کرده، شاخص توده بدن یا «بی.ام.آی.» 75 درصد از ساکنین ساموآی آمریکا بیشتر از 30 است. جمعیت این منطقه خودمختار، 70 هزار نفر است.

طبق آمار سازمان غذا و کشاورزی وابسته به سازمان مللˈ فائوˈ، در میان کشورهای بزرگ جهان، مکزیک این عنوان را به خود اختصاص داده است. نرخ چاقی در مکزیک 32.8 درصد است در حالی که این میزان در آمریکا، 31.8 درصد است.

به گزارش فائو نرخ چاقی در نواحی جنوبی اقیانوس آرام، بیشتر از سایر نقاط جهان است و دلیل اصلی آن فروشگاه های زنجیره ای فست فود است که نسبت به غذاهای دیگر ارزان تر بوده و به راحتی قابل دسترسی است.

این شیوه زندگی غلط جزو عادات اهالی جنوب اقیانوس آرام، از بدو تولد تا بزرگسالی است.

طبق گزارش سازمان ملل متحد نیز دو عامل سوء تغذیه و فقر با چاقی در ارتباط هستند. شیوه زندگی بدون تحرک و رژیم غذایی نامناسب و چرب؛ علاوه بر عوامل ژنتیکی، جز مهمترین عوامل بروز چاقی محسوب می شود.

تحقیقات محققان دانشگاه براون نیز نشان می دهد که در کشورهای چاق به دلیل رژیم غذایی نامناسب مادران، اغلب نوزادان با اضافه وزن به دنیا می آیند. در این تحقیقات آمده است که در این مناطق، 20 درصد پسران و 16 درصد نوزادان 15 ماهه، اضافه وزن دارند.

نوزادانی که توسط شیرخشک تغذیه می شوند، بیشتر در معرض چاقی قرار دارند؛ همچنین احتمال اضافه وزن آنان در بزرگسالی بیشتر است.

**«.B.M.I» چست؟

«.B.M.I (بی.ام.آی.)» یک شاخص پزشکی برای شناسایی چاقی و میزان آن در افراد است. این شاخص که نشان دهنده توده بدنی است، نمره ای است که از تقسیم وزن هر فرد بر مجذور قد وی به دست می آید. در واقع میزان چاق و لاغری فرد بر اساس این فرمول جهانی محاسبه می شود، اگرچه ممکن است برخی از متخصصان این شاخص را قبول نداشته باشند، اما نکته حایز اهمیت این است که BMI به هر حال یک استاندارد بین المللی است که سازمان بهداشت جهانی براساس آن کشورهای چاق را شناسایی و طبقه بندی می کند.

براساس این فرمول «بی.ام.آی.» هر فرد با دیگری متفاوت است و همین امر او را در طیفی از طبقه بندی کم وزن، وزن طبیعی، دارای اضافه وزن، چاق و چاقی مفرط قرار می دهد.

فرمول «بی.ام.آی.» افراد را اینگونه تقسیم بندی می کند:

- «بی.ام.آی.» کمتر از 18/5 کم وزن

- «بی.ام.آی.» بین 18/5 تا 24/9 وزن طبیعی. این محدوده ای است که در آن کمترین میزان خطر ابتلا به بیماری های قلبی عروقی وجود دارد.

- «بی.ام.آی.» بین 25/0 تا 30/0 به عنوان اضافه وزن در نظرگرفته می شود. در این محدوده میزان خطر ابتلا به بیماری های قلبی عروقی اندکی افزایش پیدا می کند.

- «بی.ام.آی.»30/0 و بالاتر چاق تلقی می شود و میزان خطر در این محدوده بالاست.

- «بی.ام.آی.» 40/0 یا بیشتر چاقی شدید یا بیماری در نظرگرفته می شود. سطح خطر در این حالت بسیار بالاست.

البته باید توجه داشت که برخی از افراد ممکن است به دلیل استخوان بندی بزرگ یا توده عضلات به اشتباه جزء گروه چاق یا درای اضافه وزن قرار می گیرند.

** نکته:

پایش و ارائه گزارش مستمر در مورد جمعیت بسیار حایز اهمیت است. این موضوع آنگاه اهمیت پیدا می کند که نیروی انسانی مهمترین عامل معنوی و مادی پیشرفت و توسعه هر کشور محسوب می شود.

سازمان بهداشت جهانی چاقی را یکی از مهمترین بیماری های غیر واگیر در حال گسترش تعریف کرده است که سالانه حدود 10 تا 20 درصد هزینه های بهداشتی یک کشور را بطور مستقیم و غیر مستقیم درگیر می کند.

علاوه براین با توجه به اینکه چاقی یکی از مهمترین علل مرگ و میر افراد به دلیل بروز بیماریهای مختلف ناشی از آن از جمله قلب و عروق، دیابت و ...است، بنابراین ارائه آمار دقیق، واقعی و منظم توسط مراکز و سازمان های ذیربط داخلی به اتخاذ سیاست های صحیح در یک نظام سلامت جامع منجر خواهد شد.

 

+ نوشته شده در  دوشنبه چهاردهم بهمن ۱۳۹۲ساعت 6:59  توسط داود صیاد مالفجانی  | 

به گزارش پارس به نقل از سیب سبز، این روزها رژیم های غذایی کاهش وزن رواج زیادی پیدا کرده اند. این رژیم های غذایی انواع مختلفی دارند و معمولاً با هم تفاوت زیادی دارند اما شما قرار نیست به هر قیمتی وزن کم کنید. خیلی از این رژیم ها در برابر کاهش وزن صدماتی هم به بدن شما وارد می کنند. کاهش وزن برای سلامتی بیشتر انجام می شود بنابراین رژیم غذایی باید به گونه ای باشد که سلامت شما را قبل از هر چیز تامین کند. قبل از اینکه یک رژیم غذایی را شروع کنید لازم است چیزهایی درباره اشتباهات رایج مردم برای کاهش وزن بدانید تا بتوانید روش های خطرناک را تشخیص دهید.

اشتباه اول: خام گیاهخواریتعادل شرط سلامت هر رژیم غذایی است

خام گیاهخواری روشی از تغذیه است که در آن تمام کالری های دریافتی از غذاهای خام و فرآوری نشده به دست می آید. خام گیاهخواران معتقدند دمای بالای ۵۰ درجه سانتی گراد آنزیم ها و مواد مغذی بسیاری از خوراکی ها را نابود می کند و در رژیم های خام گیاهخواری خوردن گوشت و لبنیات ممنوع است. در حالی که اکثر متخصصان رژیم درمانی معتقدند خوردن مقدار کافی میوه، سبزی و دانه های مفید که لزوماً به صورت خام مصرف می شود برای سلامت کافی است و بعضی از مواد خوراکی در صورت پخته شدن خواص تغذیه ای بهتری از خود بروز می دهند.

رژیم خام گیاهخواری شامل میوه ها، سبزی ها، دانه ها و حبوبات جوانه زده است. این مواد خوراکی عالی هستند. می توان با آنها چند غذای خوشمزه درست کرد و بهتر است تمام افراد آنها را در برنامه غذایی خود بگنجانند اما با پیروی از این رژیم غذایی مقداری از مواد غذایی پیچیده که بسیار مفید هستند به بدن شما نخواهد رسید و مخصوصاً بانوان در دراز مدت نیاز به مصرف مکمل های غذایی خواهند داشت. علاوه بر این، پیروی از این رژیم ها برای شما وقت گیر خواهد بود. شما ناچارید همیشه غذای مخصوص خود را از خانه همراه ببرید و در غیر این صورت گرسنه خواهید ماند. پزشکان تغذیه توصیه می کنند به جای پیروی از خام گیاهخواری مواد غذایی مضر را از برنامه روزانه خود حذف کنید و سهم بیشتری به میوه ها و سبزی ها در برنامه غذایی خود اختصاص بدهید ولی سعی کنید تمام گروه های غذایی را در برنامه غذایی خود داشته باشید.اشتباه دوم: استفاده از رژیم HCGبه بدن تان رحم کنید

این رژیم اولین بار در سال ۱۹۵۰ توسط یک پزشک انگلیسی پیشنهاد شد. در این رژیم به فرد تنها روزی ۵۰۰ تا ۸۰۰ کیلو کالری مواد غذایی می دهند و همزمان به او هورمون HCG (هورمون بارداری گنادوتروپین) تزریق می کنند تا وزنش کاهش پیدا کند. کسانی که این رژیم را می گیرند دچار افسرگی، سردردهای شدید و لخته شدن خون می شوند و به همین دلیل سازمان FDA ایالات متحده استفاده از این رژیم ها را ممنوع کرد، البته با وجود تمام خطرات تزریق این هورمون، کماکان از این رژیم استفاده می شود و طرفداران خودش را دارد.

شما باید در مورد تمام رژیم هایی که زیر ۱۰۰۰ کیلوکالری در روز به بدن انرژی می رسانند شک کنید. این رژیم ها برای سلامتی بسیار خطرناک هستند و باعث از دست دادن آب بدن، چربی و تحلیل رفتن ماهیچه ها می شوند و در نهایت متابولیسم بدن را هم کاهش می دهند. شما در صورت پیروی از این رژیم ها برای فعالیت های روزانه خود انرژی کافی نخواهید داشت. علاوه بر اینکه طبق یک قانون تجربه شده در رژیم های غذایی، وزنی که سریع از دست می رود، سریع هم جایگزین می شود.اشتباه سوم: رژیم های از بین برنده سمومگول شایعات را نخورید

رژیم های سم زدا مدت هاست که جای خود را بین مردم باز کرده اند و طرفداران زیادی دارند. افرادی که این رژیم ها را می گیرند برای سم زدایی از بدن خود خوراکی هایی مثل لیموترش، عصاره افرا و فلفل را برای چندین روز متوالی مصرف می کنند. بعضی ها حتی آب نمک مصرف می کنند در حالی که هیچ مطالعه ای وجود ندارد که نشان دهد بدن شما به خوردن چنین خوراکی هایی برای پاک کردن ارگان های خود نیازمند است. با یک تغذیه سالم بدن به طور طبیعی خود را پاکسازی می کند علاوه بر این مواد خوراکی که در این رژیم ها به بدن می رسد بین ۶۰۰ تا ۱۳۰۰ کیلو کالری در روز به بدن انرژی می رسانند و در صورت پیروی از آنها باز هم به مشکلات استفاده از رژیم های بسیار کم کالری مبتلا خواهید شد. شما در صورت استفاده از این رژیم ها دچار کمبود پروتئین، کلسیم، آهن و روی می شود، به هیچ وجه نباید بیشتر از یک یا ۲ روز از این برنامه های غذایی پیروی کنید. این گونه رژیم ها به خاطر خاصیت اسیدی بسیار از مواد خود، به معده هم آسیب می رسانند و خطر ابتلا به زخم معده را بالا می برند.اشتباه چهارم: سیگار کشیدن و استفاده از مواد مخدراز چاله به چاه نیفتید

به تازگی مخصوصاً بین خانم ها سیگار کشیدن برای کاهش وزن به یک اصل کلی تبدیل شده است. خیلی از خانم ها فکر می کنند سیگار می تواند جلوی اشتهای آنها را بگیرد. هر چند که این اصل درست است و نیکوتین موجود در سیگار می تواند تا حدی جلوی اشتها را بگیرد اما این موضوع در برابر خطرات ناشی از مصرف سیگار ریسک بزرگی به حساب می آید. سیگار می تواند علاوه بر تخریب و زرد کردن دندان ها تا حد زیادی روی زیبایی پوست هم تاثیر بگذارد. سیگار پوست را تیره و افتاده می کند و چهره شما را پیرتر از چیزی که هستید نشان می دهد. علاوه بر آن هم از خطراتی مثل بالا بردن ریسک سرطان، بیماری های قلبی و تنفسی نیز آگاه هستند. موارد دیگری هم درباره مصرف مواد مخدری مثل شیشه برای کاهش وزن دیده شده است. اگر توقع شما از کاهش وزن، زیبایی و سلامت بیشتر است، استفاده از آنها هم منتفی می شود. یک انسان لاغر معتاد به هیچ وجه دوست داشتنی نیست!اشتباه پنجم: قرص های لاغریمیانبری بی سرانجام

قرص های لاغری موجود در بازار معمولاً به ۳ شکل عمل می کنند. در مرحله اول جذب چربی را در روده مختل می کنند که به این وسیله باعث می شوند بسیاری از ویتامین های محلول در چربی به بدن نرسد و بدن با پیری پوست و کمبود ویتامین مواجه شود. این قرص ها از این طریق می توانند به روده هم آسیب برسانند. روش دوم بالا بردن متابولیسم بدن است. این کار که معمولاً با ایجاد پرکاری کاذب تیروئید انجام می شود باعث می شود متابولیسم طبیعی بدن کند شده و بازگشت آن به حالت اول ممکن نباشد. در این صورت یا شما باید همیشه قرص مصرف کنید یا با کند شدن متابولیسم بدن احساس خستگی می کنید و کنترل وزن در آینده برایتان دشوار خواهد بود. بعضی از این قرص ها هم به شما حس پری کاذب می دهند و اشتها را از بین می برند. این روش هم علاوه بر آسیب رساندن به دستگاه گوارش باعث ضعف عمومی بدن شما خواهد شد بنابراین بهتر است به جای مصرف این قرص ها و روش های غیر علمی و برگشت پذیر به فکر راه بهتری برای کاهش وزن خود باشید.

+ نوشته شده در  دوشنبه چهاردهم بهمن ۱۳۹۲ساعت 6:56  توسط داود صیاد مالفجانی  | 

خواص آویشنimage

آویشن (در انگلیسی Thymus vulgaris) یکی از شناخته شده‌ترین گیاهان دارویی از تیره نعنا است. آویشن درختچه‌ای کوتاه و پرشاخه است که برگهای نازک و متقابل دارد. دارای گل‌هایی سفید چتری و منفرد است.

 

در روایات از آن به صعتر یاد شده است.محمد زکریای رازی معتقد است آویشن نفخ شکن،موجب حرارت بدن و هضم غذا است.گونه‌های مختلفی از آن در کوهستان‌های ایران بویژه در کوه پایه های شهرستان اقلید (با نام آویشن شیرازی (Zataria multiflora) می‌روید. در همدان به آن آزربه و در کوخرد هرمزگان به آن اَوشُه می‌گویند.

در جلگه دشتهای میانی استان بوشهر نیز می‌روید و در گویش دشتی بوشهری به آن اُوشِه می‌گویند، همچنین در استان کردستان واقع در شهرستان بیجارگروس نیز به وفور می روید که به زبان محلی کردی گروسی به آن اَزوِه می گونید.

 

آویشن در طب سنتی ایران و اروپا، مصرف دارویی دارد. این گیاه علفی و معطر، دارای خواص دارویی بسیاری است و از آن در صنایع غذایی(پیتزا،پاستا، ماهی، پنیر، لیکور، ذرت مکزیکی و...)، دارویی، بهداشتی و آرایشی استفاده متنوعی می‌شود. قسمت‌های دارویی این گیاه، سرشاخه‌های آن و برگ خشک شده آن است.

در قرون وسطی در فرانسه، ایتالیا و اسپانیا از آویشن برای درمان سرفه، سوء هاضمه و از بین بردن انگل‌های روده استفاده وسیعی می‌کردند. آویشن خاصیت آنتی باکتریال و ضد قارچ دارد. در بعضی کشورها مثل آمریکا دم کرده آویشن برای آرام کردن ریه و سرفه در مواقع سرماخوردگی، هنوز هم محبوبیت فراوانی دارد.

 

آویشن در طب سنتی

 

در طب سنتی از این گیاه به عنوان ضد اسپاسم، رفع تنگی نفس و سرفه و سوع هاضمه ودرمان سیاه سرفه، برونشیت، عفونت ریه، سرماخوردگی، آنفلوآنزا و برای درمان نفخ و گرفتگی‌های عضلانی استفاده می‌شود. اسم کهلیک اوتی (کاکوتی) برای گیاه Ziziphous L است نه برای گیاه Thymus L.

 

همچنین آویشن خواص ضد میکروبی و ضدانگلی وضد قارچی داردو این به خاطر وجود ماده ای به نام تیمول است که اگر شما در خوردن ان زیاده روی کنید ممکن است مسموم شوید. این گیاه فصل بهار در کوههای زاگرس از جمله کوههای استان کردستان بخصوص کوههای شهرستان بیجار از جمله(کوه نسار، کوه حمزه عرب،کوه نقاره کوب و منطقه حفاظت شده بیجار) به وفور یافت می شود.

 

image

آویشن در طب نوین

 

استفاده امروزی و ثابت شده گیاه آویشن برای درمان آسم، سرفههای خشک مکرر، آمفیزم و برونشیت است. چای دم کرده آن را نیز برای درمان عفونت گوش میانی، نفخ و تهوع استفاده می‌کنند، عصاره آویشن حاوی ماده‌ای به نام «تیمول»است که برای بیماری آسم مفید است.

حمام آویشن برای مبتلایان به دردهای عضلانی، مفصلی و روماتیسمی مفید است. ضماد آویشن برای نیش و گزیدگی حشرات موثر است .در حاملگی مصرف این گیاه ممنوع است اما در دوران شیردهی منعی ندارد.

روش مصرف

 

برای مصرف این گیاه، ۱ تا ۴ گرم پودر خشک گیاه را در یک لیوان آب جوش دم کرده (به مدت ۲۰ دقیقه) بریزید. پس از صاف کردن محلول را شیرین کرده و ۳ بار در روز مصرف شود.

 

در التهاب حنجره و لوزهها و برای درمان آفت به صورت غرغره کردن استفاده شود. برای این منظور، یک استکان از پودر گیاه را در چهار استکان آب جوش آهسته به مدت ۲۰ دقیقه جوشانیده و پس از صاف کردن، برای شست‌وشوی دهان استفاده شود.

image

فراورده‌های دارویی مختلفی از این گیاه ساخته شده و به طور گسترده مورد مصرف بیماران قرار می‌گیرد. از فراورده‌هایی که به تأیید «نظارت بر امور دارو وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی» رسیده‌است می‌توان«شربت هانی تیم»و «شربت توسیان»، «قطره توسیگل»، «قطره توسیوین»، «قطره تیم آرتا» و «شربت تیمکس» «شربت تیمیان»، «شربت برونکوتیدی» و «شربت برنکوباریج» را نام برد. این فراورده‌ها، همگی ضد سرفه و خلط آور هستند و ایمنی مصرف آنها در دوران شیردهی و بارداری به اثبات نرسیده‌است.

 

آویشن عامل تصفیه کننده خوبی بوده و در درمان بی‌خوابی و امراض جهاز هاضمه مفید است. اگر ۵ تا ۱۰ گرم اویشن را در یک لیتر آبجوش دم کرده و با کمی عسل به بیماران مبتلا به تنگی نفس و کلیه و مثانه و درد مفاصل و سیاتیک و خونریزیهای رحم و ترشحات غیر طبیعی زنان بدهید در دفع بیماری آنها موثر واقع خواهد شد.

 

آویشن برای جلوگیری از ریزش مو نیز موثر است. ۲۰ گرم اویشن را در یک لیتر آب جوشانده شود و هرچند روز یک بار به سر مالیده شود. ضمناً در خوردن آویشن نباید زیاده روی کرد زیرا باعث بروز البومین در ادرار می‌شود.درشهرمنوجان میروید

 

 

عرق آویشن

 

عرق آویشن (طبیعت گرم) برای تقویت بدن، تقویت معده، رفع ترشی معده، تقویت بینایی، ضد درد و تشنج، رقیق کننده خون، در عفونت های ریوی، زکام بی همتاست، برای نقرس و سیاتیک مفید است.

imageبخور آویشن

 

بخور آویشن یکی از بهترین راه ها برای زیبایی و طراوت پوست بانوان است.

دم کرده آویشن

 

یک استکان دم غلیظ آویشن برای تسکین درد عادت ماهیانه خانم ها بسیار موثر است.

+ نوشته شده در  دوشنبه چهاردهم بهمن ۱۳۹۲ساعت 6:54  توسط داود صیاد مالفجانی  | 

خواص توت فرنگیimage

 

 

قسمت مورد استفاده خوراكی توت فرنگی در حقیقت نهنج گل آن است كه به تدریج بزرگ شده و به اصطلاح به عنوان میوه توت فرنگی معروف است‌. توت فرنگی به حالت خودرو در بعضی نواحی شمالی ایران وجود دارد و بعضی اوقات به دلیل خوش طعمی‌، میوه آن را به طور مصنوعی پرورش می‌دهند‌. از دیرباز همه قسمت‌های این گیاه مصرف دارویی داشته است و از برگ و ریشه آن كه حاوی مقدار قابل ملاحظه‌ای تانن است به عنوان ضد اسهال و ادرارآور استفاده می‌شده است‌.

 

توت فرنگی، میوه ای شبیه توت است ولی كمی درشت تر، رنگش قرمز و طعم آن ترش و مطبوع است. بوته اش كوتاه و دارای برگهایی درشت و ساقه هایی باریك و خزنده است كه روی زمین می خوابد و ریشه می دواند.

 

قسمت هایی كه از بوته توت فرنگی مورد استفاده قرار می گیرند، عبارتند از: میوه ، برگ و ریشه .

از دیر باز همه قسمت های این گیاه مصرف دارویی داشته است و از برگ و ریشه آن كه حاوی مقدار قابل ملاحظه ای تانن است به عنوان ضد اسهال وادرارآور استفاده می شده است.

توت فرنگی به صورت های گوناگون مورد استفاده قرار می گیرد: خام، جوشانده، مربا، شربت و بستنی.

 

 

image

 

 

خواص تغذیه ای توت فرنگی و اثر آن در سلامتی انسان :

 

توت فرنگی

 

توت فرنگی سرشار از ویتامین و فاقد چربی اشباع است و كالری كمی دارد.یك واحد توت فرنگی معادل ۸ عدد است كه ۵۰ كالری انرژی دارد. توت فرنگی مانند سایر توت ها مثل شاه توت، توت سفید، تمشك و... پاك كننده روده و مثانه است.

 

تحقیقات اخیر نشان داده است، دریافت روزانه یك واحد توت فرنگی باعث افزایش قابل توجهی در مقدار فولات خون شده و نیز فشار خون بالا را كاهش می دهد . فولات، مقدار هموسیستئین خون را كاهش می دهد. هموسیستئین اسید آمینه ای است كه در مقادیر زیاد باعث مسدود شدن رگهای خونی می شود.

 

همچنین توت فرنگی دارای مقادیر بالایی از آنتی اكسیدان ها مثل الاژیك اسید و آنتوسیانین(رنگدانه قرمز) است كه در پیشگیری از بیماری های قلبی موثرند.

این مطالعات اهمیت مصرف توت فرنگی را در برنامه غذایی بعنوان عامل بهبود عملكرد سیستم قلبی-عروقی نشان می دهد.

همچنین مطالعات قبلی نشان داده بود كه باعث بهبود عملكرد حافظه و كنترل آرتریت روماتوئید( التهاب مفاصل) می شود.

 

 

image

 

از دیگر خواص توت فرنگی می توان به موارد زیر اشاره كرد :

 

- مصرف این میوه علاوه بر وجود انواع ویتامین، املاح و آب كه هر كدام اثرات خود را بر بدن اعمال می كنند دارای خاصیت تقویت كننده، ملین و خنك كننده نیز می باشد.

- توت فرنگی از تصلب شرائین جلوگیری می نماید.

- توت فرنگی اشتها آور است و ادرار را زیاد می كند.

- دم كرده برگ توت فرنگی در زیاد كردن ادرار و شیر بانوان مفید است.

 

- دم كرده برگ توت فرنگی یا میوه توت فرنگی می تواند نقرس و سنگ های مثانه را معالجه كند.

- املاح معدنی موجود در توت فرنگی خاصیت مسهلی به آن بخشیده است، زیرا این املاح عضلات روده را به انبساط و انقباض وادار می كند و به همین جهت توت فرنگی برای درمان یبوست مؤثر است.

- اگر توت فرنگی را له كنید و در آب بریزید، نوشابه ای به دست می آید كه برای درمان تب هایی كه با بیماریهای التهابی همراه می باشد، بسیار مفید است.

- توت فرنگی به علت داشتن آهن و ویتامین C در خونسازی بدن مؤثر است.

 

image

 

 

- توت فرنگی به علت دارابودن مقادیر كافی كلسیم و فسفر، در رشد و نمو كودكان و نوجوانان ، استحكام دندان ها و ترمیم شكستگی استخوان ها بسیار مؤثر است.

- توت ‌فرنگی حاوی موادی چون فسفر، كلسیم، منیزم، پتاسیم و مقداری آهن و هیدرات ۲ كربن بوده و در بدن تولید انرژی كرده و خستگی را برطرف می‌كند.

- توت فرنگی به دلیل داشتن ویتامین C، در درمان بیماری لثه مؤثر بوده و به هضم غذا كمك زیادی می‌كند.

 

- دانشجویان و افرادی كه تمرینات فكری می‌كنند، بهتر است حتما توت فرنگی میل كنند چرا كه خوردن این میوه باعث تامین فسفر مورد نیاز مغزشان میشود.

- همچنین، توت فرنگی به علت داشتن ویتامین B در كاهش و رفع ترس، عصبانیت، خمودی، اضطراب، هیجان و سستی مؤثرست.

- توت فرنگی نقش مهمی در خونسازی بدن دارد و از خاصیت ضدعفونی كننده‌ای برخوردارست. علاوه بر اینها خوردن توت فرنگی باعث پاك شدن خون از مواد مضر و زاید مثل اوره، اسیداوریك و چربی می‌شود و نیز درمان كننده نقرس است.

 

- ویتامین A موجود در توت باعث رشد ناخن‌ها و تقویت چشم می‌شود

مصرف روزانه ۵ واحد میوه و سبزی، احتمال ابتلاء به سرطان را كاهش می دهد.

مطالعات جدید نشان می دهد مصرف روزانه ۹ یا ۱۰ واحد میوه و سبزی به همراه ۳ واحد لبنیات كم چرب، در كاهش فشار خون بالا بسیار مؤثر است.

+ نوشته شده در  دوشنبه چهاردهم بهمن ۱۳۹۲ساعت 6:44  توسط داود صیاد مالفجانی  | 

imageخواص شوید

گیاه شناسی

 

نام علمی Aniethum graveolens

شوید گیاهی است یكساله یا دوساله كه گاهی ارتفاع آن به یك متر نیز میرسد . ریشه آن راست و مخروطی شكل و سفید است . این گیاه در اكثر نقاط دنا منجمله قسمتهای جنوب اروپا ،‌مصر ،‌آمریكا و چین پرورش داده می شود .میوه شوید بیضوی ،‌مسطح وب طول 4 میلیمتر و عرض 3 میلیمتر است . رنگ آن قهوه ای روشن و در سطح آن برجستگیهایی برنگ زرد و در كناره های آن لبه بال مانندی به رنگ زرد روشن دیده می شود .

 

خواص داروئی:

تخم شوید اثرات درمانی زیادی دارد منجمله بعنوان ضد تشنج ،‌ضد درد، نفخ شكم ، ادرار آور و برای تقویت معده بكار می رود .برای كسانیكه اشتهای زیادی به غذا ندارند و لاغر هستند تخم شوید بهترین دارو است زیرا اشتها را زیاد كرده معده را تقویت می كند و انرژی به بدن می دهد .

تخم شوید را می توان برای ناراحتی معده ، بی خوابی و ضد گاز معده بكار برد . خانمهای شیر ده كه شیر آنها كم است باید حتما روی چند بار دم كرده تخم شوید یا در تخم شوید بخورند و در غذای خود مصرف كنند بطور معجزه آسائی شیر آنها زیاد خواهد شد .طب گیاهی ایران خواص زیادی را برای شوید قائل است مثلا در مورد درد شدید و ورم معده از دم كرده شوید استفاده می كردند كه اثر تسكین فوری دارد .

از شوید برای دل درد در حیوانات نیز استفاده می شود ودام داران قدیم بخوبی به این موضوع واقف بودند . مثلا برای گوسفند و بز كافی است كه مقدر 30 گرم تخم شوید به آنها داد كه نفخ و دل درد را ساكت كنند .

 

 

image

 

در مورد بیمارانی كه مبتلا به استفراغ شدید هستند و هیچ غذایی حتی آب را نمی توانند در معده خود نگاهدارند بهترین درمان شوید است  این نوع بیماران باید دم كرده شوید را آهسته آهسته بنوشند .در چین حتی شوید را برای كمردردهایی كه بعلت انقباض عضلانی باشد بكار میبرند .

یك نسخه قدیمی چینی برای باد فتق نیز از تخم شوید استفاده می كنندهمچنین افرادی که دارای بیماری چربی خون میباشند از علف شوید و تخم آن برای درمان بیماری استفاده نمایند که نحوا استفاده تخم شوید به صورت جوشانده میباشد که روزانه باید به مقدار دو استکان مصرف نمایند و عرق شوید یک استکان بعد از نهار و شام.

 

شوید؛ ادویه ای ضد باکتری

 

اسانسروغن های فرار میوه شوید دارای اثرات ضد باکتریایی می باشد. شوید از این لحاظ مانند سیر عمل می کند.

شوید یک

علاوه بر کلسیم، شوید

 

دیگر فواید

 

یکی از موارد استفاده شوید، تزئین غذا مانند سالادها، سوپ ها، غذاهای دریایی و ... است.

عصاره اتانولی میوه های شوید درست مانند اسانس آن دارای اثرات ضد التهابی، آرام بخشی و دیورتیکی می باشد. اسانس روغنی شوید برای کشتن کرم قلابدار Hook-worm) مفید است.

 

مضرات مصرف زیاد شوید

 

 

زیاده روی در خوردن شوید، نیروی جنسی را ضعیف و اسپرم را خشک و بینایی چشم را کم می کند. گزارش شده که مصرف زیاد برگ های شوید، باعث بروز لکه های سیاه بر روی پوست می شود که به علت ترکیبات فورانوکومارینی پیچیده آن است.

 

تخم شوید

 

تخم شوید به طور سنتی برای تسکین و آرام بخشی معده بعد از وعده های غذایی استفاده می شد.

تخم شوید به عنوان ادویه و چاشنی در غذاها به کار برده می شود. تخم شوید از برگ آن گرم تر و خشک تر است. در غذاها و ترشی ها برای معده مفید است. خوردن ترشی آن بعد از طعام قی آور و مضر گرم مزاجان است.

 

دم کرده تخم شوید برای تسکین درد معده، رفع دل پیچه اطفال، و برای ازدیاد شیر مادران و بی خوابی اثرات مفید دارد. دم کرده آن 4 تا 18 گرم تخم آن در هزار گرم آب است که 2 تا 3 فنجان در روز بعد از هر غذا باید مصرف شود. جوشانده 50 تا 100 گرم برگ و سرشاخه شوید در هزار گرم آب، برای استعمال خارجی به کار می رود.

از شوید برای آرامش اعصاب و برای کاهش ورم و درد و متوقف کردن سکسکه ها نیز استفاده می شود.

+ نوشته شده در  دوشنبه چهاردهم بهمن ۱۳۹۲ساعت 6:42  توسط داود صیاد مالفجانی  | 

 

image

 

چاقي با مشكلات عمده اي از جمله مرگ و ميرهاي زودرس و همچنين مشكلاتي در سلامتي انسان و بالا رفتن عوامل خطر بيماري هاي قلبي- عروقي به ويژه ديابت، اختلالات درچربي خون، پر فشاري خون و مقاومت انسوليني همراه مي باشد. از آن جايي كه دارو درماني ممكن است عوارض جانبي زيادي به دنبال داشته باشد، به همين منظور استراتژي هاي تغذيه اي براي كنترل وزن مورد توجه قرار گرفته است. در سال هاي اخير توجهات به سمت دريافت پروتئين به عنوان عاملي براي كنترل چاقي متمركز شده است .

 

غذاهايي كه حاوي پروتئين بالايي هستند، قادر به كاهش اشتها و مهار دريافت غذا مي باشند. در بين پروتئين هاي رژيم غذايي پروتئين سويا به عنوان يك پروتئين كامل كه قادر به تأمين تمام آمينو اسيدهاي ضروري به همراه چند درشت مغذي ديگرو اسيدهاي چربي مانندIsoflavones ، Saponin و Phospholipids باشد، شناخته شده است. پروتئين سويا از لحاظ ارزش غذايي هم تراز با ساير پروتئين هاي حيواني با ارزش بيولوژيكي بالا است.

 

ايزوفلاون هاي سويا داري دو گيرنده استروژني آلفا و بتا مي باشند، كه اين گيرنده ها در بافت چربي و عضله اسكلتي و به ميزان كمي در جزاير پانكراس يافت مي شوند. به اين ترتيب ايزوفلاون ها در تنظيم متابوليسم چربي و گلوكز مي توانند نقش مفيدي ايفا كنند. همچنين مي توانند باعث كاهش تجمع چربي در كبد و در بافت هاي چربي شوند، در نتيجه باعث كاهش خطر ابتلا به آترواسكلروز و ليپوتوكسيتوسيتي و ديگر اختلالات مرتبط با چاقي شوند.

 

از طرفي در برخي مطالعات گفته شده است كه سويا ،با افزايش در سطح كوله سيستوكينين پلاسما باعث مهار دريافت غذا و كاهش اشتها مي شود. يك مطالعه اپيدميولوژيك در ژاپن نشان داده است كه زنان يائسه اي كه از سوياي بيشتري استفاده مي كنند، نمايه توده بدني پايين تري دارند.

 

 

مطالعات تجربي انجام شده بر روي موش هاي آزمايشگاهي نيز نشان داده است كه فراورده هاي تخميري سويا مي تواند به كاهش اندازه سلول هاي چربي و كاهش توده چربي بدن كمك كند.

 

با توجه به آن كه شير سويا نيز حاوي تركيباتي چون فيتواستروژن ها، چربي هاي مفيد، اسيدهاي چرب ضروري وتركيبات اينوزيتولي و ايزوفلاوون ها مي باشد، ممكن است اثرات مفيدي بر كنترل وزن و فشار خون داشته باشد.

 

در مطالعه ای که صفورا نوربخش ، دكتر نضال صراف زادگان و دکتر ليلا آزادبخت انجام دادند رژيم غذايي حاوي شير سويا هم فشار خون سيستوليك و هم دياستوليك را در دختران جوان مبتلا به اضافه وزن وچاقي به طور معنی داری كاهش داد.

 

+ نوشته شده در  دوشنبه چهاردهم بهمن ۱۳۹۲ساعت 6:36  توسط داود صیاد مالفجانی  | 

خواص شاه
 
 image

 

 

كه هاي سفيد پوست را برطرف مي كند.شاهي گياهي يك ساله به ارتفاع 20تا 30 سانتي متر است كه در نواحي مختلف ايران پرورش مي يابد. اين گياه داراي نشاسته و روغن فرار است. اين گياه با فرا رسيدن بهار در دسترس ما قرار مي گيرد و به عنوان غذا و دارو مصرف مي شود.

فوايد:

دانشمندان علم گياه شناسي براي شاهي خواص و آثار متعددي بيان كرده اند كه در زير به بيان آنها مي پردازيم:شاهي سرشار از املاح معدني و مانع از رشد سلولهاي سرطاني است.شاهي علاوه بر ويتامين «ث» داراي مقدار زيادي ويتامينهاي A ـ B ـ B2 است.مصرف چكيده ترتيزك علاوه بر معالجه امراض دستگاه تنفسي، كرم كُش نيز هست.

املاح معدني شاهي عبارتند از: آهن، كلسيم، فسفر، آرسنيك، منگنز، مس، روي و گوگرد.شاهي براي اشخاص كم خون و مبتلايان به آسم فوق العاده مفيد است. شاهي اشتها آور، نيرو بخش، تصفيه كننده خون و ادرار آور است و سنگيني معده و كبد را برطرف مي كند.

مصرف شاهي به كساني كه شن و سنگ كليه و مثانه دارند و يا درد گوش گرفته اند، توصيه شده است.جويدن برگهاي شاهي تازه لثه ها را محكم مي كند و آنها را سالم نگه مي دارد.شاهي به علت داشتن ويتامين «ث» در معالجه بيماري قند و امراض پوستي فوق العاده مفيد است.شاهي داراي يد، آهن و فسفات است.

نوع ديگر شاهي، بولاغ اولي به معناي (بوته رودخانه) است، كه داراي يد، فسفر وآهن است و جنبه غذايي و دارويي دارد كه به طور خام و به صورت سالاد و پخته مصرف مي شود. خنك كننده، ضد اسكوربوت بوده و ترشحات ريه را تغيير شكل مي دهد و داراي گلوكزيد است.

شاهي كك و مك را كه معمولاً در صورت انسان به صورت لكه هاي قهوه اي ريزي پديدار مي شود، برطرف مي كند. بدين منظور بايد برگ شاهي را كوبيده و بر روي لكه ها بگذارند و يا تخم شاهي را كوبيده و در مقداري آب خيس نموده، شبانه روز يك مرتبه بر روي لكه ها بگذارند و آن قدر ادامه دهند تا لكه ها برطرف شود.شاهي لكه هاي سفيد پوست را برطرف مي كند. به اين منظور بايد تخم شاهي را كوبيده با كمي عسل مخلوط نماييد و بر روي لكه ها قرار دهيد و اين عمل را روزي يك مرتبه تكرار كنيد تا بهبودي كامل حاصل شود.

شاهي براي رفع بدبويي زير بغل مفيد است. براي اين منظور بايد صبح ناشتا مقداري شاهي و يا تخم شاهي تناول كرد و چند روز متوالي تكرار نمود.شاهي انار ترش را به انار شيرين مبدل مي كند. براي اين منظور بايد آب شاهي را گرفته، به دفعات مكرر مانند آب در پاي درخت انارترش بريزيد كه مورد استفاده ريشه قرار گيرد. در اين صورت ميوه آن به انار شيرين تبديل مي شود.شاهي كه موجب تندرستي بدن است سرشار از ويتامين هاي آ ـ ب ـ ث (c ـ B ـ A) است.شاهي از سبزيهاي خنك است كه مواد معدني را به بدن مي رساند.

 

 

image

يك فنجان كوچك آب شاهي را صبح ناشتا ميل كنيد زيرا آب شاهي كرم را از بين مي برد و سموم بدن را دفع مي كند.براي التيام زخمهاي چركي، از مرهمي كه از شاهي كوبيده و چند قطره روغن زيتون يا بادام به دست مي آيد، استفاده مي شود.

براي رفع لكه هاي پوست سه قسمت آب شاهي را با يك قسمت عسل مخلوط كنيد و آن را خوب به هم بزنيد تا به صورت مايعي كامل درآيد. سپس به كمك يك تكه پنبه هيدروفيله، صورت را با اين محلول صبح و شب بشوييد و بگذاريد خودش خشك شود و بعد آن را با آب و صابون تميز بشوييد.

شاهي چون ضد نيكوتين است براي اشخاصي كه سيگار مي كشند مفيد است.

تركيبات شيميايي شاهي:

دانشمندان از تجزيه شيميايي 100 گرم شاهي به جز آب، مواد زير را به دست آورده اند:

1)پروتئين : 3 گرم

2)مواد قندي : 1 گرم

3)آهن : 6/1 گرم

4)فسفر : 52 ميلي گرم

5)كلسيم : 220 ميلي گرم

6)ويتامين B : 45 واحد بين المللي

7)ويتامين c : 45 واحد بين المللي

8)ماده مهمي به نام تروپئولوزيد

9)ويتامين A : 1500 واحد بين الملليی

+ نوشته شده در  دوشنبه چهاردهم بهمن ۱۳۹۲ساعت 6:30  توسط داود صیاد مالفجانی  | 

دمنوش چیست؟ آشنایی با دمنوش های گیاهی

چند وقتی است دمنوش‌های گیاهی و میوه‌ای مورد استقبال و مصرف برخی خانواده‌ها قرار گرفته است. البته این استقبال دلایل مختلفی دارد؛ برخی برای نفع درمانی از این دمنوش‌ها استفاده می‌کنند.

تعدادی برای تنوع بخشیدن به نوشیدنی روزانه آن را جایگزین چای کرده اند و بعضی هم به خاطر آن که به اطرافیان ثابت کنند آدم شیک و باکلاسی هستند، جعبه آن را روی میز کارشان می گذارند یا برای پذیرایی استفاده می کنند، اما پرسش اینجاست چه تفاوتی میان دمنوش با جوشانده گیاهی وجود دارد؟ آیا به دمنوش ها رنگ و طعم اضافه می شود؟ دمنوش هایی که حاوی چند گیاه مخلوط است تاثیر بهتری دارد یا آنهایی که از یک گیاه تهیه شده است؟ آیا از دمنوش ها همچون چای می توان به صورت روزانه استفاده کرد؟ مصرف دمنوش ها به شکل کیسه ای بهتر است یا فله ای؟

فرق دمنوش با جوشانده در چیست؟

اغلب گیاهان بافت سفت و خشنی دارند که بدن قادر به هضم این بافت و دسترسی به ترکیبات مفید آن نیست. در نتیجه برای آن که ما بتوانیم از این ترکیبات سودمند نفع ببریم با خیساندن گیاه در آب، دم کردن یا جوشاندن به اثرات مهم آن دست می یابیم. البته باید بدانید دم کردن و جوشاندن گیاهان دو روش مختلف است و نوشیدنی حاصل از هر روش، خاصیت و تاثیر جداگانه ای بر بدن می گذارد.

بیشتر ادویه‏ها، میوه‏ها، برگ، ساقه یا ریشه گیاهان را می ‏توان خشک و پودر کرد و برای تهیه دمنوش استفاده کرد. در این روش گیاه را کوبیده و در آب جوشیده شده به مدت 15 تا 20 دقیقه در حالی که در ظرف بسته است، روی بخار ملایم قرار می دهند و بعد صاف می کنند. نوشیدنی حاصل از برگ های چای، گل گاوزبان، گل ختمی، به لیمو، سنبل الطیب یا انواع چای میوه ای نوعی دمنوش گیاهی است، اما در مقابل اگر گیاه را مستقیم با آب سرد یا گرم بجوشانند جوشانده ای به دست می آید که خاصیت و اثر آن قوی تر از دمنوش است، چراکه حین جوشاندن مواد بیشتری از گیاه خارج می شود و توصیه آن است برای مصارف روزانه از دمنوش استفاده شود. البته به این معنا نیست که جوشانده بر دمنوش برتری دارد و تصمیم بگیرید هر نوع گیاهی را در آب بجوشانید تا نفع بیشتری از آن ببرید.

بسیاری از گیاهان باید به صورت دمکرده استفاده شود و اگر بر اثر ناآگاهی یا غفلت جوشانده شود خاصیت آن تغییر می کند و گاهی موادی از گیاه آزاد می شود که دارای عوارض ناگواری خواهد بود. در نتیجه از جوشاندن گیاهانی که به صورت فله ای عرضه و توسط افراد ناآگاه و بی تجربه برای درمان دردی پیشنهاد می شود، اجتناب کنید.

به دمنوش ها رنگ و طعم می زنند؟

گاهی هنگام مصرف برخی دمنوش های گیاهی یا میوه ای طعم و بوی تندی احساس می شود و در تماس با آب جوش رنگی قوی از آن تراوش می شود که به نظر می رسد سنتزی و مصنوعی باشد. در این خصوص لازم است بدانید برخی دمنوش های گیاهی مثل دمنوش نعناع یا دارچین به طور طبیعی رنگ یا اسانس تندی دارند و بخصوص آن که اگر بخوبی ریز شده و درون کیسه های کاغذی بسته بندی شده باشد، در تماس با آب جوشیده، رنگ یا ماده معطر آنها سریع استخراج می شود.

در واقع اغلب دمنوش ها بجز چای به دلیل آن که اسانس زیادی دارد کمتر دارای رنگ و طعم مصنوعی است، اما این نشان دهنده آن نیست که همه تولیدکنندگان متعهد بوده و درون دمنوش های کیسه ای از گیاه خالص استفاده می کنند.

اما چرا برخی دمنوش ها رنگ و بو ندارد و مزه آب می دهد؟ برخی گیاهان اسانس و رنگ ضعیفی دارند و باید مدت زمان بیشتری دم بکشند تا اسانس آن خارج شود، ولی اگر این مدت زمان سپری شد و اثری از رنگ و خاصیت نبود به تقلبی بودن محصول مشکوک شوید. دمنوش های کیسه ای چون حاوی گیاه پودر شده است طی پنج تا ده دقیقه دم کشیده و رنگ و اسانس شان خارج می ‏شود، اما گیاهانی که به صورت برگ، ساقه و ریشه کامل هستند باید بیشتر و گاهی تا 20 دقیقه دم بکشند.

خوب و بد دمنوش های مخلوط

شاید این پرسش مطرح شود آیا گیاهان یا میوه هایی که برای تهیه چای گیاهی یا همان دمنوش با هم مخلوط می شود، می تواند بر هم تاثیر منفی گذاشته یا از اثرات یکدیگر بکاهد؟ با توجه به این که بر اثر مخلوط کردن چند گیاه، خاصیت درمانی، اثرات تقویت کنندگی و آرام بخشی دمنوش ها افزایش یافته و گاهی هم از میزان عوارض جانبی گیاهان کاسته می شود، اما باید بدانید در مواردی هم تداخل اثر چند گیاه با یکدیگر می تواند از خواص دمنوش کاسته یا با ایجاد سمیت موجب بروز عوارض جزئی یا شدید در مصرف کننده شود.

در نتیجه بدون آگاهی، از مخلوط کردن چندین نوع گیاه با یکدیگر بپرهیزید. دمنوش های ترکیبی که به صورت صنعتی تولید و دارای مجوز بهداشت است، اغلب تحت نظارت مسئولان مربوط کنترل شده و قابل اعتماد است.

نوشیدن روزانه دمنوش عارضه دارد؟

با توجه به این که اغلب دمنوش ها حاوی رنگدانه، آنتی ‏اکسیدان‏ و ترکیبات ضدسرطان، ضددیابت، ضدفشارخون و ضدبیماری های قلبی ـ عروقی هستند و برخی از آنها باعث کاهش خستگی و تمدد اعصاب شده و برخی تقویت ‏کننده معده، روده، کلیه و کبد است اغلب به صورت روزانه استفاده شده و گاهی در مصرف آن زیاده روی می شود، اما باید بدانید دمنوش ها همچون برخی داروهای گیاهی یا شیمیایی امکان دارد همچون شمشیر دولبه عمل کرده و علاوه بر مزایای سودمند، اثراتی همچون کاهش یا افزایش قند یا فشار خون از خود نشان دهند یا سبب بروز رخوت شوند یا با غذاهای مصرفی یا داروهای شیمیایی سازگار نبوده و به نفع شما نباشد. در نتیجه دمنوش ها باید به میزان متعادل و در صورت بیماری با مشورت پزشک مصرف شود.

به گفته متخصصان مصرف روزانه دمنوش هایی مانند زیره، رازیانه و گشنیز به مقدار مناسب بدون اشکال است، اما دمنوش گل گاوزبان که می تواند سبب کاهش یا افزایش فشار خون یا دیگر فاکتورهای خونی شود محدودیت مصرف دارد و باید روی بسته بندی دمنوش ها مقدار، نوع مصرف، خواص درمانی و عوارض احتمالی آن درج شود.

دمنوش فله ای بهتر است یا کیسه ای؟

برگ های خشک شده گیاهانی همچون گل گاوزبان، آویشن، اسطوخودوس، نعناع، چای کوهی و… به صورت فله ای در بیشتر عطاری ها به فروش می رسد و بیشتر نسل قدیمی ها از طرفداران پر و پا قرص آن هستند، اما پرسش این است که مصرف دمنوش به شکل کیسه ای بهتر است یا فله ای؟

با توجه به این که گیاهان دم کردنی به دو شکل کیسه ای و فله ای در بازار موجودند و هر کدام طرفداران خاص خود را دارند، پیشنهاد می شود برخی گیاهان مثل دارچین، رازیانه و زیره را به شکل فله ای تهیه و خودتان به میزان مورد نیاز پودر کنید، زیرا پس از خرد شدن، مواد موثر گیاه به مرور از بین می رود. در مورد سایر دمنوش های فله ای نیز چون از نظر کیفیت، رنگ و بو بیشتر قابل بررسی است اگر از محل معتبری تهیه شود بهتر از انواع دمنوش های کیسه ای است، اما اگر مصرف دمنوش کیسه ای برایتان راحت تر است انواعی را که به تاریخ تولید نزدیک ترند انتخاب کنید.

دمنوش‏ها حاوی ترکیبات مفیدی است که بر اثر گذشت زمان با اکسیژن هوا وارد فعل و انفعالات شده و از مزیتشان کاسته می شود. دمنوش‏ها در محیط خشک، خنک و در سایه دو تا سه ماه قابل نگهداری بوده و بیش از این زمان اگرچه طعم آن تغییر نمی کند و فاسد نمی شود، اما به مرور از فواید آن کاسته می شود.

مصرف دمنوش سرد بجز برای برخی گیاهان خاص توصیه نمی شود، زیرا بر اثر سرد شدن، برخی مواد مؤثر دمنوش از بین می رود و اثر نوشیدنی کم می شود. بهتر است دمنوش حداکثر ظرف یک تا دو ساعت میل شود.

سایت پزشکی و مجله سلامتی راستینه

 

 

 
+ نوشته شده در  دوشنبه چهاردهم بهمن ۱۳۹۲ساعت 6:18  توسط داود صیاد مالفجانی  | 

خواص کلم بروکلی

هر میوه و سبزی در جایگاه خود برای سلامتی ارزشمند است.

 

image

این سبزی دارای ارزش غذایی زیادی است به گونه ای که کلسیم و ویتامین های متعدد در این سبزی برای رشد موها بسیار مفید است موها را قویتر می کند و مانع رشد آن می شود .

پوست شما را جوان نگه می دارد

و ویتامین های آن سبب جوان سازی پوست می گردد و پوست مرده را نابود می سازد

سبب درخشندگی پوست می گردد و پوست را زیبا می گرداند .

مقدار بالای فیبر غذایی موجود در بروکلی برای افراد دیابتی بسیار مفید است و افراد دیابتی برای کنترل بیماری خود بایستی این سبزی با ارزش را در وعده های غذایی خود قرار دهند.

از ابتلا به سرطان به خصوص سرطان سینه ، معده ، روده بزرگ ، رکتوم و ریه ها در انسان جلوگیری می کند

می توان از آن به عنوان کرم ضد افتاب استفاده نمود و شما را در برابر اشعه ماورا بنفش حفظ می کند و سلامت پوست شما را تضمین می کند .

می تواند خطر ابتلا به سرطان را کاهش دهد و شما را زا انواع سرطان ها مصون می دارد .

سم زداست و تمام سموم را زا بدن دفع می کند.

کلم بروکلی حاوی اسیدهای چرب، الیاف و ویتامین ها است که کلسترول را کاهش می دهد و فشار خون را تنظیم می کند .

به کاهش وزن کمک می کند بدلیل اینکه فیبر زیادی دارد و از یبوست انسان را حفظ می کند

کلسیمش حتی از فراورده های لبنی بیشتر است و برای سلامتی استخوان ها و پوکی استخوان مفید می باشد .

ضد التهاب است و مواد مغذی اش شما را از انواع التهاب ها حفظ می کند .

برای بینایی انسان بسیار مفید است و مانع بیماری چشمی اب مروارید می شود .

این سبزی را می توانید در انواع غذاها به کار برید و در سلامت خود بکوشید با افزایش بیماری ها افراد باید به غذاهای سالم روی اورند و این سبزی یکی از این غذاهاست .انواع سالادها وسوپ ها را می توان به کار برد پس از کرم بروکلی غافل نشوید .

 

+ نوشته شده در  دوشنبه چهاردهم بهمن ۱۳۹۲ساعت 6:10  توسط داود صیاد مالفجانی  | 

خواص گل گاوزبان

image

 

گل گاوزبان خشک شده  در تهیه جوشانده، برای مصارف درمانی، استفاده می‌شود

گاوزبان (Borago officinalis) گیاه علفی و یک‌ساله است که ارزش دارویی دارد. گاوزبان احتمالاً از شمال آفریقا به نواحی دیگر راه یافته و امروزه در منطقه مدیترانه، نواحی شمال آفریقا و قسمت‌هایی از خاورمیانه می‌روید. گل، برگ و سرشاخه‌های گلدار آن به مصرف دارویی می‌رسد. گاو در زبان ترکی به معنی آبی هم آمده است و گل گاو زبان یعنی گلی که برگی آبی دارد.

 

این گیاه یکی از غنی‌ترین منابع اسیدهای چرب اصلی بشمار می‌رود بطوریکه از آن به عنوان غنی‌ترین

 

نحوه استفاده

 

به صورت دم کرده مصرف می‌شود و برخی مقداری فندق هم با آن مصرف می‌کنند.

گیاه‌شناسی

 

گاوزبان گیاهی است علفی و یکساله که ارتفاع ساقه آن تا ۶۰ سانتیمتر می‌رسد ساقه آن شیاردار و خاردار می‌باشد. برگ‌های این گیاه ساده و پوشیده از تارهای خشن است. گلهای آن به رنگ آبی، سفید و بنفش می‌باشد.

 

معروف ترین اسم محلی این گیاه گل گاو زبان است. از نام های معروف دیگر محلی می توان از نام هایی مانند برنجاس و گانیل.نام برد که این اسم ها بیشتر در میان عشایر قشقایی جنوب استان فارس و حاشیه خلیج فارس مورد استفاده قرار می گیرد.

 

گاوزبان گیاهی مقاوم به شوری است که قادر به جذب یون‌های سدیم، کلر، پتاسیم، کلسیم و منیزیم از خاک می‌باشد و می‌توان از این گیاه برای خارج ساختن این یون‌ها از خاک و اصلاح خاک‌های شور و قلیا استفاده کرد. در ویکی‌پدیای زبان‌های دیگر به ترکیبات سمی و آلکالوئیدی این گیاه هم اشاره شده.

 

 

image

 

خواص داروئی

 

بر اساس کتاب قانون بوعلی سینا مزاج: گرمیش نزدیک به اعتدال است و کمی به سوی گرمی گرایش دارد، در آخر اول رطوبتی دارد. خوزی گفته‌است در آخر دوم سرد و تر است و این نظریه از راستی دور است.

۱)گل گاو زبان و برگ‌های آن تصفیه کننده خون است.

۲)آرام کننده اعصاب است.

۳)باعث تعریق می شود.

۴)ادرار آور است.

۵)کلیه‌ها را تقویت می‌کند.

۶)سرماخوردگی را برطرف می‌کند.

۷)برای از بین بردن سرفه از دم کرده گل گاو زبان استفاده کنید.

۸)در درمان برونشیت موثر است.

۹)بی اختیاری دفع ادرار را درمان می‌کند.

۱۰)التهاب و ورم کلیه را درمان می‌کند.

۱۱) در درمان بیماری سرخک و مخملک مفید است.

۱۲)ضماد برگ‌های گاو زبان برای رفع ورم موثر است.

۱۳)برگهای گاوز بان را بپزید و مانند اسفناج از آن استفاده کنید.

۱۴)برگهای تازه گل گاو زبان دارای مقدر زیادی ویتامین C می‌باشد و در بعضی از کشورها آنرا داخل سالاد می‌ریزند. 15)تنظیم کننده ضربان قلب 16)ضد افسردگی

+ نوشته شده در  دوشنبه چهاردهم بهمن ۱۳۹۲ساعت 6:5  توسط داود صیاد مالفجانی  | 
ایمیل

کاهش چربی خون با گیاهان دارویی


گیاه درمانی
رژیم غذایی نامناسب، استفاده از غذاهای چرب و پرکالری، فرهنگ ناصحیح استفاده بیش از حد از غذاهای فوری (فست‌فودها) نظیر پیتزا، سس مایونز، فرهنگ نادرست مصرف زیاد گوشت قرمز در جامعه و زندگی کم‌تحرک ماشینی در کشور ما باعث شده است افراد زیادی به مشکل بالا بودن چربی و کلسترول خون یا چاقی مبتلا باشند.
اولین و بهترین راه برای کاهش یا رفع این مشکل، اصلاح رژیم غذایی است. یکی از مهم‌ترین توصیه‌های غذایی، کاهش مصرف گوشت قرمز و برنج و استفاده بیشتر از سبزیجاتی نظیر کلم، کرفس، هویج، کاهو، اسفناج، کدو و ... در رژیم غذایی روزانه است. مرف بیشتر غذاهای دریایی و سایر ترکیبات حاوی روغن امگا 3 نیز توصیه می‌شود.
گیاهان دارویی زیادی نیز وجود دارد که کاهش‌دهنده چربی خون نیز هستند مانند:
* دم‌کرده آویشن که از دیدگاه طب سنتی ایران دفع‌کننده رطوبت و بلغم از بدن است، از پایین آورنده‌های مناسب چربی خون محسوب می‌شود.
* مصرف روزانه یک قاشق چای‌خوری پودر یا نیمکوب شده سیاه‌دانه یا دانه تره هم می‌تواند در کاهش چربی خون نیز تأثیر داشته باشد.
* سیر، سویا، گشنیز، جعفری و شوید از سبزیجات موثر در کاهش چربی و کلسترول است. به عنوان مثال، نوشیدن دم‌کرده شوید و لیمو عمانی یک ساعت پس از غذا می‌تواند در کاهش سطح کلسترول و چربی خون موثر باشد.
* چای پور (Puer) یکی از معروف‌ترین انواع چای چینی است که دارای خواص بسیار قوی کاهنده چربی و کلسترول است.
* دم کرده پوست نارنگی و زنجبیل نیز می‌تواند موثر باشد.
* جومینگ ز (Jueming ze) نیز گیاه بسیار موثری در کاهش چربی، کلسترول و قند خون است.
* نوشیدن دم‌کرده زینان و عناب نیز در این امر موثر است.
* مصرف سماق همراه غذا نیز به دلیل تأثیراتی که روی صفرا دارد، می‌تواند تأثیرات مناسبی در پایین آوردن چربی خون داشته باشد.
برخی گیاهان به مقدار زیادی ساپونین دارند و به همین دلیل خاصیت کف کنندگی در آن‌ها وجود دارد. در جانوران خون گرم از نظر سیستمیک ساپونین جذب نمی‌شود ولی چون کشش سطحی را کم می‌کند (مثل رزین) چربی‌ها و کلسترول به آن باند شده که خود سبب دفع کلسترول از بدن می‌شود. این گیاهان عبارتند از:
* تخم شوید (Anethum Graveolens) : در داروخانه ها دارویی بنام آنتوم موجود است که به صورت قرص است و حاوی شاه تره، کاسنی و شوید می‌باشد. این دارو پایین آورنده چربی خون است. این دارو که بیشترین ماده مۆثر آن شوید است، طبیعت گرم دارد.
* شوید : در کسانی که ترش می‌کنند و سوزش سردل دارند خیلی مۆثر است. همچنین زیاد کننده شیر و لاغر کننده است. پایین آورنده چربی خون نیز هست. (قطره دیل سان)
* کاسنی (Chicore): به نام عربی آن الهندبا است در حدیثی از حضرت محمد آمده است : برگی از کاسنی نیست مگر قطره ای از بهشت بر آن باشد. کاسنی تقویت کننده معده، ضد درد و ضد تب است و در درد چشم، بیماری‌های کبدی، یرقان، قولنج نارسای کلیوی و در بیماری‌های اعصاب از آن استفاده می‌شود. کاسنی طبیعت سرد دارد.
* شاه تره : طبیعت سرد دارد و از گیاهان دیگر در فراورده آنتوم است. این گیاه تصفیه کننده خون، صفرا آور، بر طرف کننده خارش‌های جلدی و اشتها آور است و در درمان یرقان و تصلب شرایین نیز از آن استفاده می‌شود. از عرق آن به عنوان تقویت کننده و اشتها آور استفاده می‌شود.
* آرتیشو - کنگر فرنگی (Cynara Scolymus): پایین آورنده کلسترول خون است (قطره سینا بیل)
* سیر : پایین آورنده فشار خون و چربی خون است و اثرات ضد میکروبی نیز دارد و طبیعت گرم دارد.
عصاره برگ گیاه «مرزه» چربی خون را کاهش می‌دهد
نتایج حاصل از یک طرح تحقیقاتی در لرستان نشان می‌دهد که استفاده از عصاره برگ گیاه «مرزه» باعث کاهش چربی خون می‌شود. رییس دانشگاه علوم پزشکی استان لرستان گفت: این طرح تحقیقاتی از سوی کارشناسان گیاهان دارویی لرستان در آزمایشگاه مرکز تحقیقات گیاهان دارویی لرستان به مدت یک سال انجام شد.
دکتر «شهرام توفیقی» نام علمی این نوع گیاه دارویی را «ساتورجاخوزستانیکا» ذکر کرد و افزود : در این طرح تحقیقاتی اثرات موثر این گیاه برای نخستین بار روی انسان در کشور به اثبات رسید. وی افزود قبلاً این گیاه به عنوان مکمل غذایی برای انسان از سوی کارشناسان معرفی شده بود. یافته‌های این آزمایش نشان می‌دهد که مصرف این نوع گیاه مانند داروهای شیمیایی میزان چربی خون را در بدن انسان کاهش داده و اثرات بسیار مطلوبی در این زمینه دارد.
وی اضافه کرد: پژوهشگران گیاه را پس از تبدیل به پودر، به شکل کپسول خوراکی درآورده تا برای کنترل چربی خون افراد بیمار از آن استفاده نمایند.
وی یادآور شد: چند سال پیش یک گروه پزشکی نیز یک نوع گیاه مرزه در شمال استان خوزستان کشف کرده که خاصیت‌های مفید دارویی دارد. پیش از این نیز یک گروه علمی در لرستان کشف کردند که عصاره برگ زیتون برای کاهش کلسترول خون بسیار مفید می‌باشد.
نکته قابل توجه این که اگر بیماری در حال استفاده از داروهای شیمیایی نظیر سیمواستاتین یا آترواستاتین برای چربی بالای خون است نباید بدون نظر پزشک این داروها را قطع کند و برای جایگزینی با گیاهان دارویی باید با پزشک معالج خود مشورت کند.
منابع:
jamejamonline.ir دکتر امیر هومن کاظمی، متخصص طب سوزنی و گیاهان دارویی

+ نوشته شده در  دوشنبه چهاردهم بهمن ۱۳۹۲ساعت 6:1  توسط داود صیاد مالفجانی  | 
چند سوپ پاییزی ,برای عصرانه ای پاییزی
      

سوپ شیر

چند سوپ پاییزی

مواد لازم براي 4 نفر :

هويچ : 3 عدد متوسط

سيب زميني: يك عدد متوسط

جو پرك شده : يك ليوان

بلغور گندم: يك استكان

آرد سفيد:يك قاشق غذا خوري

مرغ :200 گرم

شير:5-6 ليوان

پياز :يك عدد متوسط

جعفري خرد شده : دو قاشق غذا خوري

آبليمو: سه قاشق غذا خوري

نمك:به مقدار لازم

 

تهیه سوپ

طرز تهيه :

-*- جو و بلغور را از نيم ساعت قبل در مقداري آب سرد خيس كنيد . هويچ و سيب زميني را ريز خرد كنيد و كنار بگذاريد .

-*- پياز را نگيني ريز خرد كنيد و همراه با مرغ و 4 ليوان آب، بگذاريد با حرارت ملايم بپزد .بعد از يك ساعت جو و بلغور و هويچ را به مرغ اضافه كنيد .

-*- بعد از اضافه كردن مواد بالا ، يك ساعت صبر كنيد تا هويچ كاملا بپزد . بعد سيب زميني را به ظرف اضافه كنيد . ( دقت كنيد در تمام مراحل حرارت زير ظرف كاملا ملايم و درب ظرف بسته باشد )

-*- وقتي مواد كاملا پختند ، درب ظرف را برداريد و اجازه دهيد تا كمي آب سوپ كشيده شود . ( اگر مرغي كه استفاده كرديد با استخوان بود ، در اين مرحله مرغ را از ظرف خارج كنيد و استخوانهاي آن را پاك كنيد و دوباره داخل سوپ بريزيد )

-*- وقتي آب سوپ كشيده شد ، يك قاشق غذا خوري آرد را در يك ليوان شير سرد حل كنيد و داخل سوپ بريزيد و هم بزنيد . و بعد باقيمانده شير را ليوان ليوان به سوپ اضافه كنيد . ( توجه داشته باشيد كه يكباره تمام شير را داخل ظرف نريزيد چون مواد وا ميروند )

-*- بعد از اضافه كردن شير ، تا آخرين مرحله پخت ، درب ظرف را باز بگذاريد و كمي حرارت را بيشتر كنيد و هرچند دقيقه يكبار ، سوپ را هم بزنيد .

-*- معمولا يك ساعت بعد از اضافه كردن شير ، سوپ آماده مصرف است . از يك ساعت به بعد هرچه سوپ بيشتر روي حرارت باشد ، غليظ تر ميشود كه اين بستگي به ذائقه شما دارد .

-*- دو _ سه دقيقه قبل از سرو ، جعفري را به سوپ اضافه كنيد و هم بزنيد و بعد حرارت زير ظرف را خاموش كنيد .

-*- موقع سرو آبليمو را به سوپ اضافه كنيد ، نمك آن را اندازه كنيد و سوپ را در ظرف مورد نظر سرو كنيد .

نكته :

معمولا اين سوپ در دسته بندي غذاهاي بسيار رسمي قرار دارد .

بعضي ها براي رسمي تر شدن ظاهر اين سوپ و بعضي سوپ هاي ديگر، قبل از پختن كامل مواد ( در اين سوپ قبل از اضافه كردن شير ) نصف و یا كل مواد را ( بدون آب ) در ميكسر ميريزند و دوباره داخل سوپ برميگردانند . اينكار باعث غليظ و يكدست شدن سوپ ميشود .

طعم اين سوپ كاملا سليقه اي است و اگر دقت كرده باشيد در دستور پخت اين سوپ اصلا از روغن استفاده نشده است . بنابراين و به دليل داشتن مقدار زيادي هويچ و شير ، براي افراد سرماخورده بسيار مفيد است .

سوپ ایتالیایی کاملا گیاهی

چند سوپ پاییزی

این سوپ بدون گوشت درست شده و کاملا گیاهی است وبرای افرادی که رژیم گیاهخواری را شروع کرده اند بسیار مناسب می باشد.

مواد لازم:

نخود: یک سوم پیمانه
کلم برگ خورد شده : ۲ پیمانه
گوجه فرنگی : ۴عدد
جو : نصف پیمانه
هویج متوسط : ۲ عدد
ساقه کرفس : ۱پیمانه
کدو : ۲پیمانه
سیب زمینی : ۲عدد متوسط
جعفری خورد شده : ۲ قاشق غذاخوری
نمک، فلفل، ادویه جات :به میزان لازم
روغن زیتون :به میزان لازم

طرز تهیه:

مواد را آماده کرده، کلم برگ را در قابلمه ریخته و چند دقیقه با ادویه جات بدون روغن تفت می دهیم .نخود و جو را که از شب قبل خیس کرده ایم را به مدت ۱ ساعت جداگانه می پزیم و سپس هویج، کرفس، کدو و سیب زمینی نگینی شده را به همراه آب گوجه فرنگی به این مواد اضافه می کنیم و می گذاریم به مدت یک ساعت بپزد تا خوب جا بیفتد و در آخر جعفریهای خورد شده را به این سوپ اضافه می کنیم و به همراه روغن زیتون سرو می کنی

 

سوپ ماهیچه

چند سوپ پاییزی

مواد لازم برای 4 نفر :

ماهیچه گوسفند : 2 عدد

برگ بو: 1 برگ

پیاز: 2 عدد متوسط

هویچ : 2 عدد متوسط

سیب زمینی : 1 عدد متوسط

گوجه فرنگی:1 عدد متوسط ( پوره شده )

نخود فرنگی : لیوان

برنج:2 قاشق غذا خوری

جعفری و گشنیز:1 استکان ( خرد شده )

ریحان -: 1 استکان ( خرد شده )

نمک، فلفل و آبلیمو: به مقدار لازم

طرز تهیه :

-*- ابتدا استخوان ماهیچه را از وسط بشکنید، ماهیچه را تمیز بشوئید و چربی اضافی آنرا بگیرید بعد همراه با یک عدد پیاز و برگ بو و 6-8 لیوان آب روی حرارت بالا قرار دهید تا بجوشد و آب روی ماهیچه کف کند، کف روی گوشت را بگیرید و حرارت را روی شعله ملایم تنظیم کنید و درب قابلمه را ببنید .

-*- یک ساعت و نیم بعد، برگ بو و پیاز را از داخل قابلمه بیرون بیاورید و دور بریزید. برنج را که از قبل خیس کرده اید، آبکش کنید و داخل قابلمه بریزید.

-*- یک عدد پیاز باقیمانده را ریز رنده کنید .

-*- هویچ و سیب زمینی را پوست بگیرید و نگینی یکدست خرد کنید و نیم ساعت بعد از برنج همراه با نخود فرنگی، نیمی از پیاز رنده شده و پوره گوجه فرنگی به سوپ اضافه کنید و مواد را هم بزنید .

-*- جعفری و گشنیز خرد شده را با ریحان خرد شده مخلوط کنید و در 10 دقیقه آخر طبخ همراه باقیمانده پیاز رنده شده به سوپ بیفزائید. ( می توانید مقداری از این مخلوط را برای تزئین روی سوپ کنار بگذارید )

-*- در انتها نمک، فلفل و آبلیمو را به مقدار لازم به سوپ بیفزائید و سوپ را در ظرف مورد نظر سرو کنید.

نکته :

-*- این سوپ بسیار مقوی، برای افراد مبتلا به بیماری های فصلی از جمله سرما خوردگی بسیار مفید است و استفاده از پیاز دوم به صورت رنده شده و در دو مرحله اضافه کردن آن، یکی از محسنات این خوراک است.

-*- استفاده از پیاز به این روش، برای حفظ بیشتر خواص آن است .

-*- می توانید به دلخواه از موادی مثل قارچ، دانه ذرت پخته یا تعداد بیشتری گوجه فرنگی در این سوپ استفاده کنید. و یا می توانید یک ورق نان تست را به قطعات کوچک تر خرد کنید ( یا قالب بزنید ) و هنگام سرو داخل ظرف بریزید .

-*- در تهیه این سوپ، برخلاف انواع مشابه از جو، ورمیشل یا حجم و لعاب دهنده های معمول استفاده نشده است و برای اینکه این سوپ بیشتر برای افراد بیمار درنظر گرفته شده، سعی شده است سبُک و مقوی باشد؛ پس این مقدار برنج به کار رفته در تهیه این سوپ برای این است که سوپ خیلی هم رقیق نباشد و علاوه بر این استفاده از نشاسته موجود در برنج برای نرم کردن سینه بسیار مفید است .

-*- بنا به همه دلایل گفته شده در بالا تاجایی که ذائقه شخص بیمار اجازه می دهد، مقدار پیاز رنده شده و آبلیمو را افزایش دهید . ( پیاز را حداکثر تا 2 عدد و آبلیمو حداکثر 2 قاشق سوپخوری )

-*- براي زيبا تر شدن ظاهر سوپ ، ميتوانيد يك عدد هويچ و نيمي از يك سيب زميني را با قالب هاي كوچك شيريني هاي نخود چي قالب بزنيد.

سوپ جو با سس سفید

چند سوپ پاییزی

مواد لازم :

-*- مرغ یک سینه
-*-سیب زمینی یک عدد متوسط
-*-پیاز دوعد متوسط
-*-هویج دوعدد
-*-جو پرک شده یک لیوان
-*-شیر سه لیوان
-*-آرد سه قاشق غذا خوری
-*-کره 50 گرم
-*-فلفل و نمک به میزان لازم
-*-خامه یک بسته کوچک
-*-جعفری تازه خورد شده یک قاشق غذاخوری در صورت تمایل

طرز تهیه :

ابتدا مرغ را با حدود 5 -6 لیوان ، یک عدد پیاز و کمی زردچوبه و نمک و فلفل میپزیم .

بعد از آن مرغ را از قابلمه خارج می کنیم و آب آن را از صافی رد می کنیم به طوریکه پیاز پخته شده را هم با پشت قاشق له می کنیم تا از صافی رد بشه وبعد مجددا آب صاف شده را روی حرارت می گذاریم و جوپرک شده ، هویج رنده شده ، سیب زمینی رنده شده ، یک عدد پیاز ریز خرد شده و سرخ شده را هم اضافه می کنیم و حدود یک ساعت می گذاریم خوب بپزه .

گوشت سینه را ریش ریش می کنیم و به قابلمه اضافه می کنیم و می گذاریم نیم ساعت دیگه مواد بجوشه .

در این فاصله سس سفید را آماده می کنیم .شیر سرد را با آرد مخلوط می کنیم تا خوب آرد در شیر حل بشه و بعد روی حرارت ملایم می گذاریم ومرتب به هم می زنیم تا کمی غلیظ شود وبعد کره را هم در آخر اضافه می کنیم تا به خوردسس برود .

سس را به سوپ اضافه می کنیم و مرتب به هم می زنیم .

هم زدن را ادامه می دهیم تا غلظت آن شبیه ماست شل شود . در این مرحله نمک سوپ را هم اندازه می کنیم .در صورت تمایل جعفری را هم در آخر اضافه میکنیم .در این مرحله سوپ حاضره . برای خوش طعم تر شدن سوپ قبل از سرو و بعد از خاموش کردن شعله یک بسته کوچک خامه به سوپ اضافه کنید و بعد سوپ را در ظرف مورد نظر بکشید.

این سوپ با آبلیموی تازه هم خیلی خوشمزه می شه .

من گاهی اوقات برای لعاب بیشتر سوپ یک قاشق غذاخوری برنج پخته شده هم اضافه میکنم.

اضافه کردن مقداری قارچ اسلایس شده و تفت داده شده با کره طعم فوق العاده ای به این سوپ میده.

دقت کنید در هیچ کدوم از مراحل پخت سوپ غیر از پختن مرغ به سوپ زردچوبه اضافه کنید.

سوپ ورمیشل

چند سوپ پاییزی

مواد لازم:

-*- پیاز متوسط نگینی خورد شده 1عدد

-*-سینه مرغ 1عدد

-*-رب گوجه 2 قاشق سوپخوری

-*-هویج متوسط نگینی خرد شده یا رنده درشت 2عدد

-*-سیب زمینی متوسط نگینی خرد شده 1 عدد

-*-سبزی سوپ (جعفری و گشنیز) خرد شده 4 قاشق سوپخوری

-*-ورمیشل یا رشته سوپ

-*-زرد چوبه و فلفل قرمز و سیاه و نمک و آبلیمو به اندازه لازم

طرز تهیه:

من معمولا برای همه سوپ ها از پیاز داغ استفاده میکنم چون طعم خیلی خوبی به سوپ میده.

پیاز رو با کمی روغن تفت بدید تا حدی که یه مقدار نرم بشه بعد زردچوبه و فلفل قرمز و سیاه رو اضافه کنید.

سیب زمینی و هویج نگینی شده را اضافه کنید و کمی همراه با پیاز تفت بدید.رب رو اضافه کنید و کمی تفت بدید تا بوی خامی رب گرفته بشه.

سینه مرغ را همراه مقدار کافی آب مرغ اضافه کنید و حرارت را ملایم کنید تا مرغ پخته بشه.

استفاده از یک عدد عصاره گوشت طعم خیلی خوبی به این سوپ میده.

عصاره گوشت را پودر کنید و همزمان با آب مرغ به سوپ اضافه کنید.

من برای لعاب بهتر سوپ از یک قاشق برنج پخته شده استفاده میکنم که همراه با سیب زمینی و هویج و مرغ به سوپ اضافه میکنم.
وقتی مرغ پخته شد از قابلمه درش بیارید و ریش ریش کنید و دوباره بریزید تو سوپ.

تو این مرحله به دلخواه میتونید از کمی نخود فرنگی عدس یا ذرت استفاده کنید .

سبزی سوپ رو اضافه کنید.وقتی سبزی رو اضافه کردید چند دقیقه در ظرف رو نیندید تا رنگ سبزی تیره نشه.

معمولا برای این سوپ از جعفری استفاده میشه اما استفاده از مقدار مساوی جعفری و گشنیز طعم این سوپ رو عالی میکنه.

وقتی سبزی پخته شد ورمیشل رو اضافه کنید.دقت کنید اگه ورمیشل رو زیاد بریزید سوپ سفت و اگه کم بریزید سوپ آبکی میشه پس بصورت چشمی اندازه بگیرید. وقتی ورمیشل رو اضافه کردید چند بار سوپ رو هم بزنید تا بصورت یکنواخت بپزه و در آخر کار هم نمک و آبلیمو رو هم به اندازه لازم به سوپ اضافه کنید.

وقتی حس کردید ورمیشل پخته شده ( دقت کنید له نشه ) حدودا بعد از یک ربع حرارت رو خاموش کنید و اجازه بدید تا ورمیشل ها با بخار درون قابلمه پف کنه.

این سوپ رو بدون سبزی هم میتونید درست کنید. نوش جان

+ نوشته شده در  دوشنبه چهاردهم بهمن ۱۳۹۲ساعت 5:49  توسط داود صیاد مالفجانی  | 

14 راهکار طب سنتی برای دهان و دندان های شما

 

 

طب سنتی برای دهان و دندان

مشكلات دهان و دندان امروزه از رايج ترين مشكلات مردم در سرتاسر جهان است. البته امروزه با پيشرفت وضعيت بهداشت و رشد علم دندانپزشكي ميزان فساد و از بين رفتن دندان بسيار كمتر از گذشته است، ولي با توجه به نوع تغذيه، عادات غلط و عدم به كارگيري صحيح روش هاي بهداشتي، اين معضلات هنوز هم وجود دارد. اينها البته تعدادي از نسخه هاي طب سنتي ايراني براي بهداشت دهان و دندان است كه مي توانيد آنها را امتحان كنيد اما بدانيد كه طب مدرن هنوز آنها را امتحان نكرده است.

 

 

1- براي برطرف كردن ناراحتي هاي دهان، دم كرده زرشك را غرغره كنيد. جويدن برگ زرشك، باعث محكم شدن لثه و دندان مي شود.


2- اگر پوست تازه گردو را به دندان و لثه بماليد، لثه و دندان را تقويت مي كند.


3- توت فرنگي به دليل داشتن ويتامين c، در درمان بيماري لثه موثر است


4- جويدن كندر مانند آدامس لثه را محكم مي كند و بوي دهان را مي زدايد.


5- خوردن گشنيز براي دهان و دندان بسيار مفيد است، زيرا هم لثه را سالم مي كند و هم جلوي خرابي دندان ها را مي گيرد و درد دندان را بر طرف مي كند. براي برطرف كردن درد دندان 10 گرم تخم گشنيز را در چهار ليتر آب بريزيد و بگذاريد بجوشد تا حجم آن به يك ليتر برسد. آن را كمي سرد كنيد و در دهان مزه مزه كنيد تا درد دندان برطرف شود.


6- غوره از نظر طب قديم ايران سرد و قابض است و در درمان ورم مخاط دهان و نرمي لثه ها موثر است.


7- آب پياز براي دندان درد مفيد است. براي تسكين درد بايد آب پياز را روي دندان ريخت و كمي نگه داشت، اين عمل را مي توان با پنبه انجام داد. پياز لثه ها را تقويت مي كند.


8- براي رفع لق بودن دندان ها و تسكين درد آن، سركه را روزي چند بار در دهان غرغره كنيد. سركه در رفع جرم دندان و التهاب لثه نيز موثر است. به منظور رفع بوي بد دهان و نيز سفيدي دندان ها، هفته اي يك بار دندان هاي خود را با مسواك آغشته به سركه مسواك بزنيد.


9- انجير خشك جوشيده شده در شير، براي درمان ورم لثه و ورم مخاط دهان مفيد است.


10- زردآلو بوي بد دهان را رفع مي كند.


11- جويدن برگ هاي شاهي تازه، لثه را محكم مي كند و آنها را سالم نگه مي دارد.


12- خوردن مرتب ماست و ساير محصولات غذايي حاوي اسيدلاكتيك ممكن است براي بهداشت دهان شما مفيد باشد.


13- مصرف مقادير اندكي از اسيدهاي چرب امگا ـ 3 كه به طور معمول در غذاهايي مثل ماهي يافت مي شوند، براي كمك به برطرف كردن بيماري هاي لثه مفيد است. مصرف اسيدهاي چرب امگا سه احتمال ابتلابه بيماري هاي لثه را 23 تا 30 درصد كاهش مي دهد.


14- مصرف پرتقال موجب استحكام لثه ها مي شود.

+ نوشته شده در  دوشنبه چهاردهم بهمن ۱۳۹۲ساعت 4:51  توسط داود صیاد مالفجانی  | 
 

تغذیه بهاری با طب سنتی

 

میل و کشش به خوردن مواد غذایی و تنقلات خاص در فصول مختلف را که همگی تجربه نموده‌ایم ناشی از همین حقیقت است. البته هرچه بیشتر به خوردن مواد غذایی طبیعی و تازه گرایش داشته باشیم و کمتر به سراغ خوراکی‌های صنعتی و فست فودها برویم، پیام‌های طبیعی صادره از بدن را در زمان مناسب بهتر درک می‌کنیم.
با چنین دیدگاهی بر آن شدیم تا در این شماره بهاری با توجه به دیدگاه‌های طب سنتی که طبی کلی‌نگر است درباره توصیه‌های تغذیه‌ای فصل بهار با شما سخن بگوییم.

مزاج بهار

فصل بهار از نظر گرمی ‌و سردی، تری و خشکی در اعتدال است و هیچ‌یک از وضعیت‌های فوق غلبه ندارد. هر چند برخی معتقدند که مزاج بهار گرم و تر است.
با این وجود طب سنتی اسلامی، طب آیورودیک و طب سنتی چینی همگی بر پاک سازی بدن از مواد زائدی که از خوردن غذاهای انرژی‌زا و گرم در فصل زمستان ایجاد شده‌اند و با گرم شدن تدریجی هوا در بهار و تابستان تبدیل به سموم و مواد شدیدا مضر می‌شوند، تاکید دارند. به همین منظور برای لذت بردن از طراوت بهاری و جلوگیری از سستی و افزایش غلظت خون پیش رفتن به سمت یک رژیم غذایی سبک را توصیه می‌کنند.

طب چینی
بعلاوه در طب چینی، انباشته شدن زیاد مواد زائد در کبد و عدم پاک سازی کبد از سموم مانع جریان یکنواخت خون و انرژی به تمام قسمت‌های بدن می‌شود و در نتیجه قسمت‌های ضعیف تر بدن دچار بیماری می‌شوند و یا فرد دچار وضعیت مسمومیت مزمن (که با علائمی‌چون کاهش اشتها، سوء هضم، نفخ، خستگی، احساس طعم تلخ، خستگی، سردرد و تحریک پذیری زیاد همراه است) خواهد شد.
بنابراین فصل بهار زمان پاک‌سازی کبد از سموم است و قطعا تغذیه صحیح نقش کلیدی در این امر دارد. چنانچه کبد از سموم پاک نشود، دریافت غذای بیشتر نه تنها باعث سلامتی نمی‌شود، بلکه زمینه بروز بیماری‌هایی را به ویژه در تاندون‌ها و حتی چشم فراهم می‌کند. ایجاد دمل‌های چرکی، بثورات پوستی، خونریزی از بینی و پارگی برخی رگ‌های بدن را بدلیل زیادی خون ناشی از عدم دفع مواد و فضولاتی که در طول زمستان در بدن مجتمع شده اند و انتقال آنها به اعضای ضعیف بدن می‌دانند.
با توجه به آنچه ذکر شد انتظار می‌رود با رعایت نکات ارائه شده در این مقاله، تاثیر چشمگیری در وضعیت سلامتی، شادابی و کارایی در فصل بهار داشته باشیم.

طب ایورودیک
در طب ایورودیک معتقدند همانگونه که با گرم شدن هوا برف ‌ها آب می‌شوند، در بدن انسان هم انرژی که در فصل زمستان تجمع یافته است باید از بدن پاک شود، بنابراین در بهار چربی به همراه سموم از بافت‌های بدن آزاد شده و وارد جریان خون می‌شود. غلیظ شدن خون از سموم و خلط باعث ایجاد حالت سستی و خشکی عضلانی، تجمع پلاک در عروق، افزایش خلط و گاه بروز تب می‌شود، بنابراین بدن نیاز دارد که سموم، خلط و چربی‌های اضافه را در این فصل دفع کند.

نکته ۱: در فصل بهار وعده‌های غذایی سبک و زود هضمی داشته باشید:

سبک ترین رژیم غذایی در طی سال را باید در فصل بهار داشته باشیم، بنابراین در تمام وعده‌های غذایی از غذاهای سبک و زود هضم استفاده کنید، بنابراین فصل بهار زمان مناسبی برای شروع رژیم کاهش وزن و رهایی از چربی‌های اضافه است.
روزه داری سبک برای مدت کوتاه (در نیمه‌های فروردین) می‌تواند برای پاک‌سازی کبد مفید باشد.

نکته ۲: مصرف این نوشیدنی‌ها در فصل بهار مفید است:

نوشیدن چای زنجفیل تازه و داغ در این فصل برای حذف سموم تجمع یافته و مواد هضم نشده در بدن در طی زمستان مفید است. بعلاوه مصرف شربت‌های لیمو، نارنج، آلبالو، به، غوره، انار، سکنجبین، کاسنی و زرشک توصیه می‌شود.

نکته ۳: در وعده ناهار از حبوبات و سبزیجات استفاده کنید:
قبل از وعده ناهار حتما صبحانه‌ای سبک که شامل آبمیوه و چند تکه تازه میوه باشد میل کنید.
برای وعده ناهار بیشتر از انواع لوبیای تازه، جوانه‌های ماش، لوبیا، عدس و یونجه و سبزیجات سبز رنگ جوان مثل ریحان، کرفس، کاهو، مارچوبه، اسفناج، بامیه، کدو، کلم، برگ‌سبز تربچه و چغندر استفاده کنید، مثلا آش جو، آش آبغوره، آش تمر هندی، خورش کدو، بورانی، آش دوغ، آش ماست و سوپ سبزیجات. خورش‌ها و خوراک‌های سبزیجات که بدون سرخ شدن و با ادویه‌هایی چون ریحان، رازیانه، مرزنجوش، رزماری، زیره سیاه و شوید طعم‌دار شده باشند، انتخاب‌های مفیدی هستند.
میوه‌های تازه مثل زردآلو، انجیر، انگور، آلو، انواع توت‌ها به همراه بادام خام و فرنی، تمرهندی ترش یا شیرین، کاهو با سکنجبین نیز میان وعده‌های مفیدی هستند و مصرف آنها نسبت به تنقلات گرم مانند گردو و انواع شیرینی‌ها ارجحیت دارد.

نکته ۴: در فصل بهار از این مواد غذایی کمتر مصرف کنید:

برای کمک به پاک سازی کبد از غذاهای با طبع گرم، تلخ و به ویژه شور باید پرهیز شود.
مصرف کمتر گوشت‌ها به ویژه گوشت قرمز و مواد تولید کننده خون، در مقایسه با زمستان ضروری است.
مصرف مواد و غذاهای چرب و تند در فصل بهار توصیه نمی‌شود.

نکته ۵: از میوه‌ها و سبزیجات فصلی استفاده کنید:

دیدگاهی در بین برخی متخصصین تغذیه وجود دارد که میوه‌ها و سبزیجات را باید متناسب با فصل رویش آنها مصرف نمود. براساس این نظریه مصرف میوه‌ها و سبزیجات هر فصل در همان فصل می‌تواند بیش از پیش مفید باشد و به پاک سازی بدن از سموم تجمع یافته کمک کند.

نکته ۶: برنامه غذایی و خواب منظمی داشته باشید:

بر اساس نظریه‌های طب سنتی نظم برنامه غذایی و ساعت خواب به هنگام تغییر فصل که بدن نسبت به تغییرات محیطی حساس‌تر می‌شود و بیشتر در معرض سرماخوردگی قرار می‌گیرد توصیه می‌شود.

لادن گیاهی/تحریریه دنیای سلامت

+ نوشته شده در  دوشنبه چهاردهم بهمن ۱۳۹۲ساعت 4:50  توسط داود صیاد مالفجانی  | 
هویج بخورید

 

آقای علی م. سال‌ها است دچار فربهی می‌باشد، در واقع از وقتی به یاد دارد چاق بوده است. دوستی به او توصیه کرد هر وقت هوس «خوردن» به سرش زد، چند تا هویج خام بخورد. علی فکر کرد که این کار به امتحانش می‌ارزد. بالاخره هویج جزو سبزی‌ها است و پزشکان و متخصصان تغذیه هم که به مصرف آنها توصیه می‌کنند. علی روزی ۱۲-۱۰ عدد هویج را با آرزوی کاهش وزن، به دندان کشید. پس از یک ماه حتی اندکی هم کاهش وزن نیافت، مایوسانه اندیشید: فایده‌ای ندارد، دیگر به حرف دکترها هم نمی‌شود اعتماد کرد!!!
خانم اعظم ع. یک سالی است که به دیابت دچار شده است. پزشک به او داروهای خوراکی کاهنده قند خون به انضمام فهرستی از «غذاهای بد»، که نباید بخورد و چند توصیه تغذیه ای از جمله مصرف سبزی‌ها همراه با غذا کرده است. اعظم، ۳-۲ سالی است که با مشکل درد معده نیز دست به گریبان است به همین خاطر ترجیح می‌دهد ظرف غذای خود را با سبزی‌های پخته مزین کند. هرچند پس از درمان، قندِ خون اعظم، کاهش چشمگیری یافت، اما هیچگاه به حد دلخواه نرسید وحتی، با کمال تعجب، قند خونِ ۲ ساعته او افزایش ناخوشایندی را نشان داد. مایوسانه اندیشید: فایده‌ای ندارد، دیگر به حرف دکترها هم نمی‌شود اعتماد کرد!!!

به هر حال هویج هم مقداری کالری دارد:
مصرف هویج خام به عنوان میان وعده عادت پسندید‌ه‌ای است، اما همانگونه که پیشتر گفته شد، به هر حال این ماده غذایی مقداری کالری دارد. در افرادی که مشکل پُروزنی یا فربهی دارند، خوردن هیچ ماده غذایی یا غیر غذایی هیچ معجزه‌ای نخواهد کرد، این شیوه زندگی و نحوه تغذیه است که می‌باید دستخوش تغییر شود. علی آقای داستان ما هم با مصرف تعداد زیادی هویج در روز و عدم تغییر شیوه تغذیه خود تنها چیزی حدود ۵۰۰-۴۰۰ کیلوکالری در روز را وارد بدن خود کرده است!

هویج و بینایی:
هویج یک ماده غذایی است که به دلیل داشتن حدود ۱۰ درصد کربوهیدرات شامل ۵/۳ درصد سوکروز (همان کربوهیدراتی که در قند و شکر هست) و ۵/۱ درصد نشاسته، با سبزی‌های دیگر مثلاً سبزی خوردن فرق دارد، چون هر ۱۰۰ گرم آن حدود ۴۰ کیلوکالری انرژی دارد. رنگ زرد هویج عمدتاً به دلیل رنگدانه‌ای از خانواده «کاروتنوئیدها» است که در این میان، مقدار بتا- کاروتن هویج از دیگر کاروتنوئیدها بیشتر است. بتا-کاروتن ماده اولیه ویتامین A است و بدن انسان این توان را دارد که از بتا-کاروتن، ویتامین A بسازد. بتا-کاروتن هم مانند سایر کاروتنوئیدها و ویتامین A، محلول در چربی است و ثانیاً بر اثر پختن، جذب آن بهبود می‌یابد. هرگاه که مجال گفتن بود و فرصت مناسب، همیشه تاکید کرده‌ام که اولاً در عالم مادی هیچ چیزی کاملاً خوب یا کاملاً بد نیست و ثانیاً هیچگاه نمی‌توان از تنها یک ماده غذایی انتظار معجزه داشت.
پس مادران گرامی‌نظیر مریم خانم ما باید بدانند که عادت دادن ذائقه کودک به مصرف ماده غذایی سالمی‌چون آب هویج، کار بسیار پسندیده‌ای می‌باشد، اما چه خوب است که در کنار ظرف غذای کودک، هویج پخته که در مقداری روغن زیتون یا اندکی کره تفت داده شده است (و بنابراین جذب بتا-کاروتن آن بیشتر خواهد بود) هم در کنار سایر سبزی‌ها گذارده شود.
ضمن آنکه، هر چند این کار به بهبود وضعیت ویتامین A ِ کودک کمک می‌کند، در صورتی که مشکل بینایی، ناشی از کمبود این ویتامین نباشد تنها به عنوان یک درمانِ کمکی و مراقبت تغذیه‌ای به کار می‌آید و انتظار بیشتری نباید از آن داشت.

دیابتی‌ها در مصرف هویج اعتدال را رعایت کنند:
همانطور که قبلاً گفتم، هویج مقداری قند دارد و این مساله به ویژه برای افرادی که دچار مشکل قندِخون هستند مهم است. در تغذیه افراد مبتلا به دیابت، غذاها را بر مبنای معیاری به نام «نمایه گلیسمی‌» (گلیسمی‌یعنی قندخون) دسته‌بندی می‌کنند که در واقع اندازه‌ای است که نشان می‌دهد خوردن مقداری از یک ماده غذایی که حاوی مثلاً ۵۰ گرم قند باشد، در مقایسه با یک استاندارد (معمولاً نان سفید) چقدر می‌تواند قند خون را افزایش دهد. غذاهایی که نمایه گلیسمی ‌پایین دارند (کمتر از ۴۵)، کمتر و آهسته‌تر از غذاهایی با نمایه گلیسمی ‌بالا (بیش از ۶۰) قند خون را افزایش می‌دهند، بنابراین مصرفشان برای افراد مبتلا به بیماری قند، بهتر است.
نمایه گلیسمی‌هویج خام، متوسط است (حدود ۴۹). حرارت طبخ هرچند موجب افزایش قابلیت جذب بتا‑کاروتن می‌شود، اما نمایه گلیسمی‌ آن را هم افزایش می‌دهد (حدود ۸۵)! بنابراین برای افراد مبتلا به دیابت مصرف هویج (به ویژه در حالت پخته) می‌باید در حد متعادل و با توصیه متخصص تغذیه باشد.

و کلام پایانی اینکه:
حتماً به دستورهای پزشک خود اعتماد کنید و برای مشکل تغذیه ای خود به یک متخصص تغذیه مراجعه فرمایید.

دکتر تیرنگ نیستانی

+ نوشته شده در  دوشنبه چهاردهم بهمن ۱۳۹۲ساعت 4:48  توسط داود صیاد مالفجانی  | 
برای پیشگیری از پارکینسون فلفل بخورید!

به گزارش دکتر من : فلفل از بروز سرطان جلوگیری می کند و منبع مناسبی از آنتی اکسیدان هاست که از بروز آلزایمر جلوگیری می کند.

felfel

بررسی ها نشان می دهند فلفل دلمه ای و فلفل تند از سبزیجاتی هستند که در تمام فصول وجود دارند و دسترسی به آن ها آسان است.

فلفل داروی اصلی علیه بیماری پارکینسون است که تحقیقات جدید نشان داده است برای بازسازی سلول های از دست رفته حتما این ادویه باید در غذاها به کار رود.

محققان همچنین اعلام کرده اند که مصرف فلفل در سالمندان باعث آرامش اعصاب آنها نیز خواهد شد و روند پیری را به تاخیر خواهد رفت.

منبع: آسمانی ها

+ نوشته شده در  دوشنبه چهاردهم بهمن ۱۳۹۲ساعت 4:47  توسط داود صیاد مالفجانی  | 
چرا فلفل تند است؟

 

هنگامی که شما یک فلفل را درون دهانتان می گذارید، این مواد شیمیایی به گیرنده هایی به درد ناشی از حرارت در دهان و گلو پاسخ می دهند، متصل می شوند.

مغز پیام را می گیرد و به "آتش نشانی بدن" می فرستند تا ماده سوزاننده را بزدایند، در نتیجه گردش خون افزایش می یابد(سوخت و ساز زیادتر می شود)، عرق بیشتری می ریزید و واکنش معمول به هر ماده محرک ظاهر می شود (آبریزش از بینی و اشک از چشمتان سرازیر می شود).

این درد همچنین به آزادی آندورفین ها (مواد طبیعی ضددرد در بدن) منجر می شود، که در فرد احساس نشاط ایجاد می کند. بنابراین این اشک ها در واقع اشک های شادی هستند. همه فلفل ها به یکسان این اثر را ایجاد نمی کنند.

تند و تیزی فلفل بر حسب تعداد ۱۰۰ واحدیی ها اندازه گیری می شود که به مقدار آب قندی اشاره دارد که برای رقیق کردن عصاره فلفل تا حدی لازم است که مزه کنندگان نتوانند تندی آن را احساس کنند. به این ترتیب تندی فلفل شیرین در این مقیاس صفر و تندی فلفل قرمز ۲۵۰۰ تا ۸۰۰۰ است.

+ نوشته شده در  دوشنبه چهاردهم بهمن ۱۳۹۲ساعت 4:45  توسط داود صیاد مالفجانی  | 
ایمیل

با خوردن فلفل تند با چربی های شکم و پهلو خداحافظی کنید!

خوردن فلفل تند برای چربی شکم

 

خوردن فلفل تند برای از بین بردن چربی شکم

 

کارشناس ارشد تغذیه؛
از بین بردن چربی‌های شکم با مصرف فلفل تند امکان پذیر است.
به گزارش هفت سیب؛ امیر جزایری کارشناس ارشد تغذیه گفت: فلفل تند از جمله مواد غذایی است که افراد تمایل دارند توسط آن چربی‌های شکمی را کاهش دهند.


وی بیان کرد: با مصرف این ماده غذایی میزان سوخت و ساز بدن بالا می‌رود؛ چرا که مانند یک چربی سوز طبیعی عمل کرده و به شکسته شدن سلول‌های چربی به ویژه در ناحیه شکم و پهلو کمک می‌کند.

 

 

خوردن فلفل تند برای از بین بردن چربی شکم

 


جزایری تصریح کرد: در صورتی که فرد بتواند در برنامه غذایی روزانه بنا به طبع و ذائقه خود فلفل تند را بگنجاند، به تدریج چربی‌های شکم و پهلوها کاهش می‌یابند.
کارشناس ارشد تغذیه در پایان خاطرنشان کرد: مصرف فلفل به علت این که منجر به افزایش حرارت بدن می‌شود، نیاز فرد به نوشیدن آب را افزایش داده و به پاکسازی بدن افراد چاق کمک می‌کند.

+ نوشته شده در  دوشنبه چهاردهم بهمن ۱۳۹۲ساعت 4:44  توسط داود صیاد مالفجانی  | 
 

چاقی و اثرات آن بر مغز

 

چاقی و اعتیاد به مواد غذایی
افزایش وزن ممکن است واکنش مغز به لذت بردن از غذاهای شیرین و چرب را از بین برده و در نتیجه بیش از زمانی که لاغر هستیم به مصرف کیک و کلوچه تمایل داشته باشیم. در حقیقت، این شرایطی مشابه با افراد معتاد است که به تدریج و برای کسب رضایت، دوز بیشتری از مواد مخدر را مصرف می کنند. طی مطالعه‌ای که در نشریه "نوروساینس" منتشر شده، پژوهشگران مغز زنانی که یک نوشیدنی شیرین مصرف کرده بودند را اسکن کردند. آنها دریافتند نوشیدنی شیرین ناحیه‌ای از مغز که "استریاتوم" نامیده می شود را فعال می کند. شش ماه بعد و در شرایطی که بر وزن برخی از شرکت کنندگان افزوده شده بود، این اسکن بار دیگر انجام شد. نتایج اسکن دوم در مقایسه با اسکن نخست نشان داد مغز افراد چاق واکنش کمتری نسبت به مصرف نوشیدنی شیرین نشان می دهد.

 

چاقی و تمایل آنی برای خوردن مواد غذایی
بنابر نتایج پژوهشی که در سال 2010 انجام شد، ناحیه‌ای از مغز به نام "اوربیتوفرانتال کرتکس" که مسئول فعالیت آنی و بدون انگیزه قبلی انسان است در کودکان چاق نسبت به کودکان لاغر کوچکتر است. هرچه اندازه این بخش کوچکتر باشد احتمال مصرف مواد غذایی به صورت آنی بیشتر است. اگرچه این مطالعه یک پیوند علت و معلولی را ثابت نکرده، اما ممکن است چاقی کودکان موجب کاهش اندازه ناحیه اوربیتوفرانتال کرتکس در آنها شود. همچنین، چاقی به عنوان عاملی اثرگذار بر سیستم ایمنی شناخته می شود که التهاب را در بدن افزایش می دهد. این افزایش التهاب ممکن است به چرخه‌ای معیوب و آسیب دیدن بخش‌هایی از مغز منجر شود که این مساله نیز می تواند به مصرف بیش از اندازه مواد غذایی و چاقی بیشتر منجر شود.

 

نتایج مطالعات مختلف نشان داده‌اند که افزایش وزن نه تنها موجب تغییر شکل بدن می شود، بلکه می تواند فعالیت‌های مغز انسان را نیز تحت تاثیر قرار دهد. بروز این تغییرات در مغز ممکن است به پرخوری، چرخه معیوب کاهش وزن و مشکلات دیگر منجر شود. از این رو، در ادامه این مطلب چگونگی تاثیر چاقی بر مغز را به صورت مختصر بررسی می کنیم.

چربی شکم, اثرات چاقی

چاقی و اعتیاد به مواد غذایی
افزایش وزن ممکن است واکنش مغز به لذت بردن از غذاهای شیرین و چرب را از بین برده و در نتیجه بیش از زمانی که لاغر هستیم به مصرف کیک و کلوچه تمایل داشته باشیم. در حقیقت، این شرایطی مشابه با افراد معتاد است که به تدریج و برای کسب رضایت، دوز بیشتری از مواد مخدر را مصرف می کنند. طی مطالعه‌ای که در نشریه "نوروساینس" منتشر شده، پژوهشگران مغز زنانی که یک نوشیدنی شیرین مصرف کرده بودند را اسکن کردند. آنها دریافتند نوشیدنی شیرین ناحیه‌ای از مغز که "استریاتوم" نامیده می شود را فعال می کند. شش ماه بعد و در شرایطی که بر وزن برخی از شرکت کنندگان افزوده شده بود، این اسکن بار دیگر انجام شد. نتایج اسکن دوم در مقایسه با اسکن نخست نشان داد مغز افراد چاق واکنش کمتری نسبت به مصرف نوشیدنی شیرین نشان می دهد.

 

چربی شکم, اثرات چاقی

چاقی و افزایش خطر زوال عقل
چربی شکمی بیشتر با کاهش حجم مغز در بزرگسالان میانسال مرتبط است. به گفته دانشمندان، چربی اضافی می تواند به التهاب بیشتر منجر شود که سطح استرس را افزایش می دهد و این مساله بر مغز اثرگذار است. چربی شکمی که به نام چربی احشایی نیز شناخته می شود هورمون‌هایی منحصر به فرد را آزاد می کند که ممکن است به شیوه متفاوت نسبت به هورمون‌های آزاد شده از چربی‌های دیگر مانند چربی زیر پوستی، بدن انسان را تحت تاثیر قرار دهد. مطالعات مختلف نشان داده‌اند که خطر زوال عقل در افرادی که دارای حجم مغز کوچتری هستند، بیشتر بوده و این افراد نتایج ضعیف‌تری در تست‌های شناختی کسب می کنند.  

چربی شکم, اثرات چاقی

رژیم غذایی یویویی و خطر افزایش مصرف مواد غذایی
 فعالیت‌های مغز تنها با افزایش وزن تحت تاثیر قرار نمی گیرند، بلکه کاهش وزن نیز می تواند شرایط مشابهی را ایجاد کند. رژیم غذایی ممکن است چگونگی واکنش مغز به استرس را تغییر دهد و این مساله به پرخوری منجر شود. طی مطالعه‌ای که در سال 2010 انجام شد، دانشمندان با اتخاذ رژیم غذایی برای موش‌ها کاهش 10 تا 15 درصدی وزن آنها را موجب شدند. سپس، آنها اجازه دادند تا موش‌ها وزن از دست رفته را جبران کنند. با این وجود، هنگامی که موش‌ها در شرایط استرس‌زا قرار می گرفتند، غذای بیشتری نسبت به موش‌هایی که تحت رژیم نبودند، مصرف می کردند.

چربی شکم, اثرات چاقی

چاقی و آسیب دیدن حافظه
چاقی حداقل برای زنان یائسه ممکن است موجب اختلال در حافظه شود. نتایج تست حافظه 8 هزار و 745 زن در بازه سنی 65 تا 79 سال طی مطالعه‌ای در سال 2010 مورد بررسی قرار گرفت. بر همین اساس، پژوهشگران دریافتند که یک واحد افزایش در "شاخص توده بدن" (BMI ) شرکت کنندگان با کاهش یک واحدی از تست حافظه 100 نمره‌ای همراه است. هورمون‌هایی که توسط چربی آزاد می شوند می توانند حافظه را تحت تاثیر قرار دهند. این هورمون‌ها موجب التهاب می شوند که بر ادراک تاثیر گذار است.

+ نوشته شده در  دوشنبه چهاردهم بهمن ۱۳۹۲ساعت 4:43  توسط داود صیاد مالفجانی  | 
شکم خوش‌فرم داشته باشید

 

*قند با گلیسمی پایین را انتخاب کنید تا حد ممکن سعی کنید از مصرف قندها با گلیسمی بالا خودداری کنید. این قندها به شدت محرک ترشح انسولین هستند و می‌توانند سبب چاقی در ناحیه شکم و پهلوها شوند، راه‌‌حل بسیار ساده است. سعی کنید مصرف شکلات، مربا، دسرهای شیرین و نوشابه‌های گازدار را کنار بگذارید و به جای نان سفید، نان سبوس‌ دار و به جای سیب‌ زمینی، حبوبات یا برنج را جایگزین کنید و مصرف سبزیجات که قند با گلیسمی بسیار پایین دارند را در برنامه غذایی خود بگنجانید.
*با چربی‌های خوب و پروتئین آشتی کنید فکر نکنید چربی‌ها دشمن ما هستند. سعی کنید آن دسته از چربی‌ها که مضر هستند را از برنامه غذایی خود حذف کرده یا مصرف آن را کاهش دهید و در عوض مصرف چربی‌های خوب را افزایش دهید. چربی های موجود در سس‌ها و مواد سرخ‌شده برای بدن و تناسب اندام مضرند. سعی کنید غذاهای خود را بخارپز یا آب‌ پز کنید و به غذای خود یک قاشق روغن زیتون اضافه کنید. در رابطه با پروتئین هم سعی کنید آن دسته که چربی‌ اشباع کمتری دارند را انتخاب کنید. برای مثال، به جای گوشت قرمز، مصرف ماهی، گوشت سفید یا قسمت‌های کم‌ چرب گوشت قرمز را انتخاب کنید.
*میوه و سبزیجات بیشتری مصرف کنید میوه‌ها و سبزیجات غنی از فیبر هستند و در ضمن آنکه سیرکننده‌اند سبب دفع راحت می‌شوند. میزان گلیسمی آنها پایین است و به همین دلیل سبب چاقی نمی‌شوند. در صورتی که شما مبتلا به دردهای شکمی هستید توصیه می‌شود میوه و سبزیجات را به صورت خام مصرف نکنید. پختن آنها به هضم بهتر آنها کمک می‌کند. در ضمن برای آنکه به مصرف آنها عادت کنید می‌توانید بعد از پختن آنها را با حبوبات مخلوط کرده و به شکل سوپ یا پوره درآورید.
*پروبیوتیک‌ها را به برنامه غذایی خود اضافه کنید در صورتی که دچار مشکلات هضم هستید، یبوست دارید یا به فاصله چند روز اسهال و بعد دچار یبوست می‌شوید بهتر است پروبیوتیک‌ها را به برنامه غذایی خود اضافه کنید. پروبیوتیک‌ها باکتری‌های مفید برای دستگاه گوارش هستند که سبب ایجاد تعادل بین باکتری‌های خوب و بد در دستگاه گوارش می‌شوند. پروبیوتیک‌ها به شکل مکمل‌های غذایی وجود داشته و در موادی مانند ماست یافت می‌شوند.
*از شکم‌ تان مراقبت کنید در صورتی که تغذیه خوبی داشته باشید و استرس را از خود دور کنید، شکم شما به تدریج حالت طبیعی پیدا می‌کند اما باید به این نکته توجه کرد که معمولا شکم جزو آن دسته از اندام‌هایی است که کمتر مورد توجه و مراقبت قرار می‌گیرد. برخی از ورزش‌ها به ماهیچه‌ای شدن تدریجی شکم کمک می‌کند. ماساژ دادن شکم در جهت عقربه‌های ساعت نیز ورزش خوبی است.
*تحرک داشته باشید نکته‌ ای که نباید آن را از نظر دور کرد این است که تحرک و ورزش بیش از ۴۰ دقیقه سبب می‌شود بدن از ذخایر چربی بدن استفاده کرده و در ضمن ماساژی طبیعی برای دستگاه داخلی شکم به حساب می‌آید و می‌تواند دفع را آسان کند. هیچ نیازی به انجام ورزش‌های فوق‌العاده شدید نیست. حتی پیاده‌روی بیش از ۴۰ دقیقه اگر به طور مرتب انجام شود مفید خواهد بود.
*خوب تنفس کنید بهترین ورزش برای ماهیچه‌ای کردن عضلات شکم و دور کردن استرس از خود تنفس صحیح و شکمی است. پس هرازچندگاهی در هر حالتی که هستید نفس عمیق کشیده و تا جای ممکن شکم خود را از هوا پر کنید بعد تمام هوای موجود را به شدت خالی کنید. این نوع نفس کشیدن را برای ۵ دقیقه ادامه دهید و در عین حال به مسائل مثبت و تصاویر زیبا فکر کنید.

+ نوشته شده در  دوشنبه چهاردهم بهمن ۱۳۹۲ساعت 4:41  توسط داود صیاد مالفجانی  | 
براي لاغر شدن چه بايد کرد؟

براي شروع، حدود 5 تا 10 درصد کاهش وزن در نظر گرفته مي شود، يعني يک فرد 100 کيلويي در ابتدا بايد حدود 5 تا 10 کيلوگرم وزن خود را کاهش دهد. البته اين بدين معني نيست که فرد در همين نقطه بايد موفق شود، بلکه همانطور که گفته شد اين نقطه ي شروع است. کاهش وزن بايد به طور آهسته و با يک روند ثابت(هفته اي 5/0 تا 1 کيلوگرم ) ادامه يابد.

در بسياري از افراد، کاهش وزن با رعايت يک رژيم سالم، ورزش و تغييرات رفتاري قابل انجام است. البته در موارد خاص از دارو يا جراحي هم استفاده مي شود.


تغييرات رژيم غذايي براي لاغر شدن

براي کاهش وزني موفق، مصرف کالري کمتر، مهم ترين عامل مي باشد.

مقدار کالري مورد نياز بدن شما به چندين عامل، از جمله سن و مقدار تحرک شما در طول روز بستگي دارد. بايد با پزشک خود در مورد مقدار کالري مصرفي روزانه ( که به کاهش وزن کمک مي کند)، مشورت کنيد. پزشک ممکن است در اين مورد شما را به يک متخصص تغذيه ارجاع دهد تا بتوانيد وعده هاي غذاي خود را تنظيم کنيد.

به ياد داشته باشيد رژيم هايي که با کاهش شديد کالري همراه هستند، براي کاهش وزن توصيه نمي شوند، زيرا کاهش شديد کالري باعث کاهش مواد مغذي مورد نياز بدن شده و براي افراد مشکلاتي ايجاد مي کنند و گاهي باعث کمبود ويتامين ها در بدن مي شوند.

گرسنه ماندن نيز براي کاهش وزن توصيه نمي شود، زيرا بيشتر وزني که شما ابتدا در طول روز از دست مي دهيد، در اثر از دست دادن آب بدن شما مي باشد و اين براي شما مطلوب نمي باشد که مدت طولاني بدون غذا بمانيد.

رژيم هاي بسيار کم کالري (مثل رژيم مايعات) که روزانه 800 کالري براي بدن تأمين مي کنند (به جاي 2000 کالري در روز)، باعث کاهش سريع وزن مي شوند، ولي در عوض بلافاصله پس از قطع رژيم، وزن فرد به ميزان قبلي برمي گردد.

براي کاهش وزن بايد به ميزان متوسط غذا خورد که البته کم چربي و کم کالري باشد و دستورات زير را نيز به کار بست:


*به محتواي انرژي غذايي که مي خوريد فکر کنيد:

محتواي انرژي، به مقدار انرژي موجود در آن حجم از غذاي مورد مصرف شما اطلاق مي شود.

بعضي غذاها حاوي انرژي زيادي هستند، مثل مواد غذايي چرب که حتي مقدار کم آنها، انرژي زيادي را وارد بدن مي کند. ولي در مقابل، غذاهاي کم انرژي مثل سبزي ها و بعضي از ميوه ها را مي توانيد در حجم زياد مصرف کنيد، بدون اينکه انرژي زيادي وارد بدن شما شود.

براي مثال انرژي موجود در يک قاشق غذاخوري کره، معادل با انرژي 20 ليوان کاهو  مي باشد. به نظر شما کداميک احساس سيري بيشتري در شما ايجاد مي کند؟ پس غذاي کم انرژي را براي رژيم غذاي خود انتخاب کنيد.


*غذاهاي طبيعي و سالم را انتخاب کنيد

غذاهاي طبيعي و سالم شامل : سبزي ها ،ميوه ها، غلات، حبوبات، ماهي، لبنيات کم چرب و گوشت بدون چربي مي باشند. پس سعي کنيد با مصرف متعادل اين مواد غذايي، خود را به طرف کاهش وزن سوق دهيد و از غذاهاي ناسالم و پر انرژي پرهيز کنيد.


*کربوهيدرات هاي سالم و خوب را مصرف کنيد

متخصصين تغذيه بر اين باورند که به طور کلي 45 تا 65 درصد کالري مورد نياز فرد در طول روز، بايد از کربوهيدارت تأمين شود، ولي بايد از کربوهيدرات هاي ساده که بدن براي مصرف آنها، انرژي زيادي نمي سوزاند؛ مثل شکر، قند و ساير شيرين کننده ها کمتر استفاده کرد و در عوض انواع کربوهيدارت هاي پيچيده و پُر فيبر مثل انواع نان و ماکاروني که از آرد سبوس دار  درست شده اند و يا ساير غلات مثل جو ، جوي دو سر و ... را مصرف کرد.


*مصرف شيريني ها را قطع کنيد

انواع شيريني، شکلات، آب نبات، ژله، نوشابه، کيک و کلوچه را از رژيم غذاي خود حذف کنيد، ولي مصرف کم بيسکويت هاي سبوس دار ايرادي ندارد.


*کاهش چربي در رژيم غذايي

چربي در مقايسه با پروتئين و کربوهيدارت(هر يک گرم پروتئين يا کربوهيدرات 4 کالري و هر يک گرم چربي 9 کالري انرژي توليد مي کند)، دو برابر انرژي توليد مي کند، پس براي کاهش مصرف انرژي کاهش چربي غذا يک گام اساسي است.

غذاهاي حاوي چربي زياد مثل کله پاچه، گوشت قرمز چربي دار، لبنيات پُر چرب، روغن هاي مايع، روغن جامد، روغن حيواني، مارگارين، کره، مايونز، خامه، انواع نان هاي روغني و غذاهاي آماده  مثل پيتزا و ساندويچ ها بايد به مقدار کم مصرف شوند.

توصيه هاي تغذيه اي بر اين است که 30 درصد انرژي مورد نياز شما بايد از چربي تأمين شود که از اين مقدار هم بايد کمتر از 10 درصد آن از چربي اشباع شده باشد.


*واحدهاي تغذيه اي را بشناسيد

فرض کنيد متخصص تغذيه به شما گفته است که بايد در روز 6 واحد کربوهيدرات، 4 واحد سبزي و ميوه، و 3 واحد گوشت مصرف کنيد. شما بايد بدانيد که دقيقاً يک واحد گوشت معادل چه مقدار گوشت مي باشد. به ياد داشته باشيد که واحدهاي هرم غذايي معمولاً کوچک تر از آن هستند که شما فکر مي کنيد و براي يک رژيم غذاي صحيح بايد اين واحدها را بشناسيد.


*کالري غذايي را که مي خوريد محاسبه کنيد

برچسب غذاهاي آماده را حتما بخوانيد. گاهي غذاها کم چرب، ولي پر انرژي هستند.

غذاهاي فرآوري شده در مقايسه با غذاهاي تازه حاوي مقادير زيادي انرژي به صورت چربي يا قند مي باشند. از نوشابه ها  نيز دوري کنيد، زيرا مقادير زيادي قند دارند و هر نوشابه ي گازداري حدوداً 40 گرم قند دارد.


*مهارت تطابق با مشکل چاقي

يکي از دردناک ترين جنبه هاي چاقي، مشکلات عاطفي و احساسي در برخورد با اين قضيه مي باشد . در اکثر فرهنگ ها، لاغري معادل با زيبايي و شايستگي در همه ي زمينه هاست و افراد چاق، به طور غير منصفانه اي بر چسب انسان هاي تنبل، پُرخور و بي اراده را مي خورند. احساس شرم و حتي افسردگي در افراد چاق بسيار شايع است که گاهي درمان اين افسردگي، نياز به پزشک دارد.

البته چاقي بيشتر نشان دهنده ي يک وضعيت مزمن در فرد است و دليل بر عدم کفايت اخلاقي يا يک انتخاب خود آگاه در فرد نمي باشد.

به اين افراد بايد راه درست را نشان داد. آنها بايد براي لاغر شدن از پزشک خود راهنمايي بخواهند و از دوستان و آشنايان خود براي کنار آمدن با مشکل چاقي درخواست کمک کنند.

در هر صورت، افراد چاق بايد ابتدا يک تصور روشن و مثبت از وضعيت خود داشته باشند و پس از کسب بينش و اطلاعات درست درباره ي چاقي خود، با يک برنامه ريزي صحيح به طرف هدف که کاهش وزن است، حرکت کنند.

با اين ديدگاه خواهند توانست به هدف خود، يعني کاهش وزن و رسيدن به وضعيت سلامت بهتر، دست پيدا کنند.

منبع:WWW.BPUMS.COM 

+ نوشته شده در  دوشنبه چهاردهم بهمن ۱۳۹۲ساعت 4:38  توسط داود صیاد مالفجانی  | 
غذاهای پرکالری برای لاغرها

 

به هرحال افراد لاغر باید از لحاظ پزشکی مورد بررسی قرار گیرند تا در صورت وجود علل پاتولوژیکی ایجاد کننده لاغری درمان‌های مناسب در این زمینه صورت گیرد.

میان‌وعده‌های پیشنهادی برای افزایش انرژی دریافتی در افراد لاغر

*میان‌وعده‌هایی که سبب افزایش دریافت حدودا ۵۰۰ کیلوکالری در روز می‌شوند :

۱- ۱ لیوان غلات صبحانه + ۱ عدد موز + ۱ لیوان شیر کامل + ۱ تکه نان تست + ۱ قاشق کره‌ بادام زمینی

۲ - ۸ عدد کراکر نمکی + ۳۰ گرم پنیر + ۱ لیوان بستنی ۳- ۶ عدد بیسکویت تهیه شده از گندم + ۲ قاشق غذاخوری کره بادام‌زمینی + ۱ لیوان آب پرتقال + ۲ قاشق غذاخوری کشمش

*میان‌وعده‌هایی که سبب افزایش دریافت حدودا ۱۰۰۰ کیلوکالری در روز می‌شوند

۱- ۱ لیوان ماست تهیه شده از شیر کامل + ۱ تکه نان + ۶۰ گرم پنیر + ۱ عدد سیب + یک چهارم از یک پیتزای پنیر + ۱ عدد موز کوچک

۲ - صبحانه فوری با شیر کامل + ۱ لیوان پنیر روستایی + نصف لیوان آب آناناس + ۱ لیوان آب سیب + ۶ عدد بیسکویت تهیه شده از گندم + ۱ گلابی

*میان‌وعده‌هایی که سبب افزایش دریافت حدودا ۱۵۰۰ کیلوکالری در روز می‌شوند

۱- ۲ تکه نان + ۲ قاشق غذاخوری کره بادام زمینی + ۱ قاشق غذاخوری مربا + صبحانه فوری با شیر کامل + ۴ عدد بیسکویت تهیه شده از گندم + ۱ لیوان ماست تهیه شده از شیر کامل + سه چهارم لیوان از بادام زمینی بو داده + ۱ لیوان نکتار زردآلو

۲- فرنی + صبحانه فوری با شیر کامل + ۱ لیوان غلات خشک + ۱ موز + ۱ لیوان غلات خشک + ۱ لیوان شیر کامل + ۱ لیوان آب پرتقال + ۴ قاشق غذاخوری کشمش + ۱ شیرینی + ۲ قاشق غذاخوری پنیر خامه‌ای + ۲ قاشق غذاخوری مربا

توجه، توجه! باید در نظر داشته باشیم افزایش مصرف تنقلات و غذاهای چرب، راهی مفید و علمی برای افزایش وزن نمی‌باشد. تنقلات حاوی مقدار زیادی چربی‌های اشباع شده می‌باشند. اگر شما می‌خواهید افزایش وزن پیدا کنید و کالری بیشتری را وارد بدن خود نمایید، بهتر است از غذاهایی که برای بدن شما مفید می‌باشند، استفاده کنید.

به‌صورت کلی برای افزایش وزن، افراد لاغر بهتر است:

۱- آجیل و دانه‌ها را بعنوان میان‌وعده‌های مفید در طول روز مصرف نمایند، چرا که آجیل‌ها علاوه بر تامین انرژی دارای چربی امگا- ۳ و فیبر می‌باشند.

۲- برای افزایش توده عضلانی و عدم تجمع چربی در بدن، می‌توانند همراه رژیم غذایی مناسب ورزش را نیز در برنامه روزانه خود وارد نمایند.

۳- تنوع(یعنی از گروه‌های غذایی مختلف استفاده کنید) و تعادل(به مقدار کافی از هر گروه غذایی استفاده کنید) را در برنامه غذایی خود رعایت کنند.

۴- از کره بادام زمینی در مقادیر متعادل در وعده صبحانه استفاده نمایند، علاوه بر این در صورت عدم ابتلا به آلرژی از خود بادام زمینی نیز می‌توانند، استفاده نمایند.

۵-میوه‌های خشک می‌توانند انتخاب مناسبی برای میان‌وعده‌ها بویژه برای افراد شاغل در نظر گرفته شوند.

۶- تخم‌مرغ را در حد متعادل مصرف نمایند، زیرا تخم‌مرغ منبع پروتئینی و مفیدی می‌باشد، لذا استفاده از آن در پخت غذاها و یا در وعده صبحانه برای افراد لاغر می‌تواند مفید واقع گردد.

۷- وعده‌های غذایی کوچک و مکرر در طول روز داشته باشند چرا که این روش در افراد کم‌اشتها می‌تواند در افزایش دریافت غذایی موثر واقع گردد.

۸- پیاده‌روی‌های کوتاه‌مدت در هوای آزاد را قبل از وعده‌های غذایی اصلی برای افزایش اشتها در برنامه روزانه خود در نظر بگیرند.

۹- شیر را با مغزها و مقادیر متعادل عسل و جوانه گندم مخلوط نمایند، این روش می‌تواند منجر به افزایش دریافت انرژی در افراد لاغر گردد.

۱۰- میوه‌ها و مقادیر متعادل سبزیجات را در میان‌وعده‌ها مصرف کرده و از مصرف سالاد، آب و سایر نوشیدنی‌ها قبل از وعده غذایی اصلی پرهیز نمایند.

۱۱- در مصرف خامه، کره و سایر چربی‌ها زیاده‌روی ننمایند، چرا که این امر منجر به ایجاد اختلال در سلامتی افراد می‌گردد. رژیم غذایی برنامه‌ریزی شده و منظم همانگونه که ذکر شد یکی از علل لاغری عدم مصرف مکفی مواد غذایی می‌باشد. اگر لاغر هستید و قصد دارید وزن خود را افزایش دهید، باید یک رژیم غذایی برنامه‌ریزی شده و منظم داشته باشید و وعده‌های غذایی را طبق برنامه و با آرامش صرف کنید و از مصرف غذا با سرعت و عجله پرهیز کنید. فرد لاغر حتی اگر گرسنه هم نباشد، باید به خوردن تشویق شود.

افراد لاغر باید روزانه حدود ۵۰۰ تا ۱۰۰۰ کیلوکالری انرژی اضافی دریافت کنند، لذا علاوه بر وعده‌های اصلی غذایی، جهت افزایش انرژی دریافتی میان‌وعده‌ها هم باید به برنامه غذایی روزانه فرد اضافه شوند. این میان‌وعده‌ها باید حاوی مواد مغذی کافی باشند. نکته برنامه غذایی به منظور افزایش وزن بدین معنی نمی‌باشد که هرچه می‌خواهیم بخوریم، بلکه باید همیشه تنوع و تعادل را، چه در رژیم افزایش وزن و چه در رژیم کاهش وزن، رعایت کنیم وانتخاب‌های صحیح غذایی را همواره مدنظر قرار دهیم.

+ نوشته شده در  دوشنبه چهاردهم بهمن ۱۳۹۲ساعت 4:37  توسط داود صیاد مالفجانی  | 
خواص گل گاوزبان

 

خواص گیاه

 

 


خواص گل گاوزبان



گل گاوزبان خشک شده  در تهیه جوشانده، برای مصارف درمانی، استفاده می‌شود

گاوزبان (Borago officinalis) گیاه علفی و یک‌ساله است که ارزش دارویی دارد. گاوزبان احتمالاً از شمال آفریقا به نواحی دیگر راه یافته و امروزه در منطقه مدیترانه، نواحی شمال آفریقا و قسمت‌هایی از خاورمیانه می‌روید. گل، برگ و سرشاخه‌های گلدار آن به مصرف دارویی می‌رسد. گاو در زبان ترکی به معنی آبی هم آمده است و گل گاو زبان یعنی گلی که برگی آبی دارد.

 

این گیاه یکی از غنی‌ترین منابع اسیدهای چرب اصلی بشمار می‌رود بطوریکه از آن به عنوان غنی‌ترین منبع شناخته‌شده برای (Gamma Linoenic Acid (GLA معرفی شده‌است. گل گاوزبان از اردیبهشت تا شهریور گل می‌دهد.

 

نحوه استفاده

 

به صورت دم کرده مصرف می‌شود و برخی مقداری فندق هم با آن مصرف می‌کنند.


گیاه‌شناسی

 

گاوزبان گیاهی است علفی و یکساله که ارتفاع ساقه آن تا ۶۰ سانتیمتر می‌رسد ساقه آن شیاردار و خاردار می‌باشد. برگ‌های این گیاه ساده و پوشیده از تارهای خشن است. گلهای آن به رنگ آبی، سفید و بنفش می‌باشد.

 

معروف ترین اسم محلی این گیاه گل گاو زبان است. از نام های معروف دیگر محلی می توان از نام هایی مانند برنجاس و گانیل.نام برد که این اسم ها بیشتر در میان عشایر قشقایی جنوب استان فارس و حاشیه خلیج فارس مورد استفاده قرار می گیرد.

 

گاوزبان گیاهی مقاوم به شوری است که قادر به جذب یون‌های سدیم، کلر، پتاسیم، کلسیم و منیزیم از خاک می‌باشد و می‌توان از این گیاه برای خارج ساختن این یون‌ها از خاک و اصلاح خاک‌های شور و قلیا استفاده کرد. در ویکی‌پدیای زبان‌های دیگر به ترکیبات سمی و آلکالوئیدی این گیاه هم اشاره شده.

 

 

 


خواص داروئی

 

بر اساس کتاب قانون بوعلی سینا مزاج: گرمیش نزدیک به اعتدال است و کمی به سوی گرمی گرایش دارد، در آخر اول رطوبتی دارد. خوزی گفته‌است در آخر دوم سرد و تر است و این نظریه از راستی دور است.


۱)گل گاو زبان و برگ‌های آن تصفیه کننده خون است.


۲)آرام کننده اعصاب است.


۳)باعث تعریق می شود.


۴)ادرار آور است.


۵)کلیه‌ها را تقویت می‌کند.


۶)سرماخوردگی را برطرف می‌کند.


۷)برای از بین بردن سرفه از دم کرده گل گاو زبان استفاده کنید.


۸)در درمان برونشیت موثر است.


۹)بی اختیاری دفع ادرار را درمان می‌کند.


۱۰)التهاب و ورم کلیه را درمان می‌کند.


۱۱) در درمان بیماری سرخک و مخملک مفید است.


۱۲)ضماد برگ‌های گاو زبان برای رفع ورم موثر است.


۱۳)برگهای گاوز بان را بپزید و مانند اسفناج از آن استفاده کنید.


۱۴)برگهای تازه گل گاو زبان دارای مقدر زیادی ویتامین C می‌باشد و در بعضی از کشورها آنرا داخل سالاد می‌ریزند. 15)تنظیم کننده ضربان قلب 16)ضد افسردگی

+ نوشته شده در  دوشنبه چهاردهم بهمن ۱۳۹۲ساعت 4:32  توسط داود صیاد مالفجانی  | 

خواندن سورهءکوثر

sheikh taiiebeh paaibast 50h t kosar 18x24 r220 1 300x226 فضایل خواندن سورهء کوثر

سورهءکوثر یکصدو هشتمین سوره قرآن کریم است که مکی و ۳ آیه دارد.

مفسران قرآن کریم گفته اند: این سوره در شأن و منزلت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها نازل شده است.(۱)

روزی پیامبر صلی الله علیه واله وسلم را دیدند که در حال تبسم بود پرسیدند: ای رسول خدا چه چیزی موجب خنده شما شده است؟ فرمود: سوره ای بر من نازل شده است و بعد سوره کوث را قرائت نمودند و گفتند: آیا می دانید کوثر چیست؟ گفتند خدا و رسولش آگاهترند. پیامبر فرمود: کوثر نهری در بهشت است که خداوند با ان مرا به خیر کثیری وعده داده است و آن حوض من است که امتم در کنار آن بر من وارد می شوند.(۲)

در فضیلت این سوره از رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله وسلم روایت شده است : هر کس سوره کوثر را تلاوت نماید خداوند از آب نهرهای بهشت به او می نوشاند و اجر و پاداش او به اندازه تمامی قربانی های روز عید قربان است. (۳)

از امام صادق علیه السلام نیز نقل شده است: هر کس در نمازهای واجب یا مستحب خود سوره کوثر را قرائت نماید خداوند از آب حوض کوثر به او بنوشاند و کنار درخت طوبی همجوار رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم خواهد شد.(۴)

آثار و برکات سورهء

۱) دیدن رسول خدا صلی الله علیه و اله در خواب

از رسول خدا صلی الله علیه و اله وسلم روایت شده: هر کس سوره کوثر را در شب جمعه ۱۰۰مرتبه تلاوت نماید رسول خدا را درخواب خواهد دید.(۵)

به همین مضمون از امام صادق علیه السلام نیز نقل شده استک هر کس سوره کوثر را در شب جمعه پس از نمازی که در نیمه شب می خواند صد مرتبه بخواند به اذن خدا رسولش را در خواب خواهد دید.(۶)

۲) برای دور کردن افراد از خود

اگر بخواهی کسی را از خود دور کنی ۹ مرتبه سوره کوثر را بخوان و به جانب او بدم به اختیار خود راه کج می کند و می رود.(۷)

ختم مجرب

· برای غنا و توانگری

روز چهارشنبه ۴۰ مرتبه سوره کوثر را به نیت ثروت و توانگری بخواند.(۸)

pdf pdf
+ نوشته شده در  دوشنبه چهاردهم بهمن ۱۳۹۲ساعت 2:29  توسط داود صیاد مالفجانی  | 
توصیه های امام رضا علیه السلام در ماه بهمن
اولین نکته ای که امام رضا (علیه السلام) به آن اشاره می کنند آن است که در این ماه...

توصیه های پزشکی امام رضا (علیه السلام) برای بهمن ماه عبارت است از:

 

امام رضا (علیه السلام ) در حوزه سلامت و پیشگیری از بیماری و برای تقویت سیستم دفاعی بدن و حفظ تندرستی دستورالعمل های مفیدی ارائه کرده اند که حجامت، رعایت اعتدال ، توجه به تدابیر ماهها و فصل ها و استفاده از میوه ها و غذاهای متناسب با زمان و مکان از این جمله است.

 

امام رضا (علیه السلام) در یک سفارش کلی درباره زمستان توصیه می کنند که باید غذاهای پر انرژی مصرف کرد. مالیدن روغن و ماساژ استخوان ها در حال استراحت با روغن های شب بو،‌ زیتون و گل سرخ به تقویت و استحکام کمک می کند. مصرف سیر نیز هفته ای یک بار مفید است. مصرف خرما گاهی با شیر و تخم مرغ مناسب است و از سستی اواخر و نیمه دوم زمستان و اوایل بهار جلوگیری می کند.


کانون آخر یا کانون دوم مطابق گاهشماری رومی تقریبا با ماه بهمن شمسی برابر است و به طور دقیق تر از 23 دی تا 23 بهمن را شامل می شود. امام رضا علیه السلام بر اساس ماههای رومی سفارش هایی را برای تعذیه و سلامت و نیز حفظ الصحه متذکر شده و خصوصیات هر ماه و تدبیر هر یک از آنها را بیان داشته اند.


امام رضا (علیه السلام) در رساله ذهبیه ضمن توصیه کلی به مأمون درباره مزاج ها و زمان و مکان می فرماید:« إن قوة النفس تابعة لأمزجة الأبدان ، وان الأمزجة تابعة للهواء ، وتتغیر بحسب الهواء ، فی الأمکنة ... ». بدان که نیروی روح، پیرو مزاجهای مختلف بدن است و مزاج ها خود تابع هوا هستند و با تغییر هوا دچار دگرگونی می شوند و...


امام رضا (علیه السلام) ضمن برشمردن خصوصیات ماه ها در باره ویژگی های بدن در ماه کانون دوم یا همان بهمن ماه می فرماید: واحد وثلاثون یوماً یقوى فیه غلبة بلغم ینبغی أن یتجرع فیه الماء بالریق، وینفع الاحساء فیه مثل البقول الحارة کالکرفس، والجرجیر، والکراث، وینفع فیه دخول الحمام ، والتمریخ بدن الخیری وما ناسبه ویحذر فیه الحلو ، وأکل السمک الطری واللبن ... »؛


اولین نکته ای که امام رضا (علیه السلام) به آن اشاره می کنند آن است که در این ماه بلغم زیاد می شود. بلغم همان سیستم ایمنی بدن و از جنس آب و سرد و تر است که در طب سنتی با عنوان مزاج زمستانی از آن یاد می شود. از فصل زمستان، سن کودکی و پیری، فربهی، غذاهای تر و سرد خوردن(ماهی، ماست، و...) به عنوان عوامل افزایش بلغم نام می برند.

 

از این رو برای این ماه مصرف موادی مثل: گوشت (شتر ، گوسفند ، کبوتر ، سار ، گنجشک) ، ادویه جات (هل – دارچین – زنجبیل – زیره -زعفران - زنیان- سیر- موسیر – خردل) ، سبزیجات (کرفس – نعناع – ریحان – جعفری – ترخون – مرزه) ، کلم ، مارچوبه ، نخود ، گردو هندی ، قدومه شیرازی ، کدو حلوایی ، لیمو ترش و گندم مفید است.


از جمله توصیه های امام رضا(علیه السلام) در رساله ذهبیه درباره این ماه، مصرف کمی آب گرم در صبح به صورت ناشتا است که توصیه می کنند بهتر است این آب گرم را یک مرتبه سر کشید . سفارش دیگر امام رضا (علیه السلام) خوردن حبوبات گرم ، کرفس ، ترتیزک ، سیر ، پیاز کوهی و استحمام خوب است که همانطور که اشاره کردیم باعث کاهش بلغم می شود.


رفتن به حمام هم از این نظر که با تعریق بدن بلغم دفع می شود مورد سفارش امام رضا (علیه السلام) بوده است. توصیه دیگر امام رضا (علیه السلام) برای این ماه ماساژ و روغن مالی بدن با استفاده از روغن های گرم مانند روغن خیری (شب بو) و روغن های مشابه است که طبیعت گرم دارند. در همین زمینه امام رضا (علیه السلام) می فرماید: ادهنوا بالبنفسج فانه بارد فی الصیف و حار فی الشتاء؛ با روغن بنفشه خود را خوشبو کنید، زیرا در تابستان سرد و در زمستان گرم است.


و آخرین توصیه امام رضا(علیه السلام) در رساله ذهبیه برای این ماه پرهیز از مصرف شیرینی ها، ماهی تازه و ماست است که مصرف همه این ها باعث افزایش سردی و بلغم است و مایه بیماری در بدن است.

+ نوشته شده در  پنجشنبه دهم بهمن ۱۳۹۲ساعت 5:12  توسط داود صیاد مالفجانی  | 
ببری درنده وارد دهکده شیوانا شده بود و به دام های یک مزرعه دار حمله کرده بود. اهالی دهکده به همراه شاگردان شیوانا ببر را محاصره کردند و او را در گوشه انبار مزرعه دار به دام انداختند.

ببر وقتی به دام افتاده بود قیافه ای مظلوم ...به خود گرفته بود و خود را گوشه ای جمع کرده و حالت تسلیم به خود گرفته بود. قرار شد تور بزرگی روی سر ببر بیندازند و او را اسیر کرده و به عمق جنگل برده و آنجا رها کنند تا دیگر به دهکده برنگردد.
در حین انجام این کار مرد میانسالی نزدیک شیوانا آمد و به او گفت:
"پسری جوان از روستایی دور دست به این جا آمده و مدتی نزد من کار کرده و به دخترم دل بسته و از او خواستگاری کرده است و البته گفته که مجبور است دخترم را با خودش به روستای خودش ببرد. در مدتی که او نزد ما کار می کرد چیز بدی از او ندیدیم و پسری خوب و سربه زیر به نظر می رسد. می خواستم بدانم با توجه به اینکه شناختی از گذشته او و خانواده اش نداریم آیا می توانم دل به دریا بزنم و با این ازدواج موافقت کنم و اجازه دهم دخترم را با خودش ببرد؟"
شیوانا با لبخند به ببر اشاره کرد و گفت: "این ببر را ببین که چقدر خودش را مظلوم نشان می دهد. او از جنگل یعنی از خانه خود دور افتاده و به همین خاطر چون در جایی جدا از وطنش است احساس ترس و بی پناهی تمام وجودش را فراگرفته و در نتیجه رفتاری متفاوت با تمام زندگی اش را از خود نشان می دهد. همین فردا که این ببر را به جنگل ببرند باید به محض آزاد کردنش از او بگریزند چون وقتی پایش به جنگل برسد دوباره بوی آشنای بیشه او را شجاع می کند و به خلق و خوی وحشی و قدیمی خودش برمی گردد.
به جای اینکه ساده ترین راه را انتخاب کنی یعنی بیگدار به آب بزنی و آینده زندگی دخترت را به شانس واگذار کنی به همراه دخترت و این پسر سری به روستای آنها بزن و مدتی آنجا بمان و رفتار پسر را با اطرافیان و خودتان زیر نظر بگیر. اگر مثل این ببر باشد که بهتر است زندگی دخترت را تباه نکنی. اما اگر همچنان پاک و سربه زیر و درستکار بود و دخترت هم قبول کرد پس دیگر دلیلی برای مخالفت وجود ندارد.
آن مرد پذیرفت و از شیوانا دور شد. دو ماه بعد شیوانا آن مرد را در بازار دید. احوال او را جویا شد. مرد لبخندی زد و پرسید: "قضیه آن ببر چه شد؟" شیوانا پاسخ داد: "همان طوری که حدس زدیم پای ببر که به جنگل رسید شروع به وحشیگری کرد و به چند نفر آسیب رساند و بعد هم گریخت. خواستگار دختر شما چگونه بود؟"
مرد میانسال لبخند تلخی زد و گفت: "درست مثل ببر شما رفتار کرد. خوب شد به توصیه شما عمل کردیم و قبل از اینکه ناسنجیده تصمیم بگیریم، همراه خودش سری به جنگلش زدیم!"
+ نوشته شده در  پنجشنبه دهم بهمن ۱۳۹۲ساعت 4:34  توسط داود صیاد مالفجانی  | 
هر چیزی که در جهان وجود دارد ، حجاب دارد؛

زمین با لایه ازن محافظت می شود

شمشیرها با غلاف خود محافظت می شوند

جوهر و مرکب اگر بدون محفظه باشند خشک می شوند

سیب بدون پوست فاسد می شود

موبایل ها با قاب های رنگارنگ محافظت می شوند

زنان جواهرات زیبایی هستند که با چشم هایشان توصیف می شوند:

و حجاب محافظت می کند از زیبایی آنها.

+ نوشته شده در  پنجشنبه دهم بهمن ۱۳۹۲ساعت 4:29  توسط داود صیاد مالفجانی  | 

 

چشم پاک دختری از جمله‌ای تر مانده است""" چشم‌های پاکش اما خیره بر در مانده است

روی دیوار اتاق کوچک تنهایی‌اش """ عکس بابایش کنار شعر مادر مانده است . . .

یاد و خاطره شهیدان گرامی باد

******

ای روشنای خانه امید، ای شهید """ ای معنی حماسه جاوید، ای شهید

چشم ستارگان فلک از تو روشن است"""ای برتر از سراچه خورشید ای شهید

******

ای شهیدان ، عشق مدیون شماست """هرچه ما داریم از خون شماست

ای شقایق ها و ای آلاله ها """ دیدگانم دشت مفتون شماست . . .

******

شهادت را نه در جنگ، در مبارزه می دهند

ما هنوز شهادتی بی درد می طلبیم

غافل که شهادت را جز به اهل درد نمی دهند . . .

 ******

دید در معرض تهدید دل و دینش را """ رفت با مرگ خود احیا کند آیینش را

رفت و حتی کسی از جبهه نیاورد به شهر """چفیه و قمقمه اش کوله و پوتینش را . . .

******

رفتن به جهاد نفس راهی است بزرگ """از جبهه گریختن گناهی است بزرگ

ما بر سر پست انقلابیم اکنون """ خفتن سر پست اشتباهی است بزرگ . . .

******

کبوتر و دو پلاک و دو ساک خالی تو """ دلم دوباره گرفته زبی‌خیالی تو


تو التماس نگاه کدام پنجره‌ای """ که نقش بسته نگاهم به طرح قالی تو
. . .

******

سری که هیچ سرآمدن نداشت، آمد """ بلند بود ولیکن بدن نداشت آمد

بلند شد سر خود را به آسمان بخشید """سری که بر تن خود، خویشتن نداشت آمد . . .

******

گمنامی تنها برای شهرت پرستان درد آور است ، وگرنه همه اجرها در گمنامیست.

محکمه خون شهداء محکمه عدلیست که ما را در آن به محاکمه می کشند . . .

******

ای دوست به حنجر شهیدان صلوات """ بر قامت بی سر شهیدان صلوات

خدا می داند اگر پیام شهدا و حماسه های انها را به پشت جبهه منتقل نکنیم گنه کاریم . . .

******

چفیه‌ی من بوی شبنم می‌دهد  """ عطر شب‌های محرم می‌دهد

چفیه‌ی من، سفره‌ی دل می‌شود """ جمعه، با مهدی، مقابل می‌شود . . .

******

در سینه‌ام دوباره غمی جان گرفته است

« امشب دلم به یاد شهیدان گرفته است »

تا لحظه‌ای پیش دلم گور سرد بود

اینک به یمن یاد شما جان گرفته است

******

تا کی دل من چشم به در داشته باشد؟ """ ای کاش کسی از تو خبر داشته باشد

آن باد که آغشته به بوی نفس توست """ از کوچه ما کاش گذر داشته باشد . . .

******

ای دشمن حق ما دلیر و حق پرستیم """برگرد ! تا سربند یا زهـرا (س) نبستیم . . .

******

ای شهید

ای روشنای خانه امید، ای شهید
ای معنی حماسه جاوید، ای شهید
چشم ستارگان فلک از تو روشن است
ای برتر از سراچه خورشید ای شهید
«زهره » به نام توست غزلخوان آسمان
با یاد توست مشعل « ناهید » ای شهید
« قد قامت الصلاه » به خون تو سکه زد
در گسترای ساحت تحمید ای شهید
تیغ سحر زجوهره خونت آبدار
گشت و شکست لشکر تردید، ای شهید
آئینه‌دار خون تو اند آسمانیان
رنگین‌کمان به شوق تو خندید ای شهید
ایمن شدند دین و وطن تا به رستخیز
فارغ شدند زآفت تهدید، ای شهید
در فتنه‌خیز حادثه‌ها جان پناه ماست
بانگی که در گلوی تو پیچید، ای شهید
صرافی جهان زتو گر نقد جان گرفت
جام شهادتش به تو بخشید، ای شهید
نام تو گشت جوهر گفتار عارفان
«عارف » زبان گشوده به تأکید، ای شهید

******

آیا میدانید دلیل اینکه شما الان با آرامش و امنیت کامل ، این متن رو میخونی

از جان گذشتگی هزاران شهید است ؟

این ابر مردان را فراموش نکنیم . . .

******

شهیدان از می توحید مستند / شهیدان سرخوش از جام الستند

نمردند و نمی میرند هرگز / شهیدان زنده ی جاوید هستند . . .

******

بدی کردیم، خوبی یادمان رفت / ز دلها لای روبی یادمان رفت

به ویلای شمالی خو گرفتیم / شهیدان جنوبی یادمان رفت . . .

شادی روح شهدا صلوات

******

گل اشکم شبی وا میشد ای کاش / همه دردم مداوا میشد ای کاش

به هر کس قسمتی دادی خدایا / شهادت قسمت ما میشد ای کاش . . .

******

مادر!

تو بر مزار شهید عزیز خویش

یک کاسه آب یخ

یک دسته گل بیار

زیرا که من هنوز در این خوابگاه خویش

لب تشنه حیاتم

دل تشنه وطن . . .

******

خوشا آنان که با عزت ز گیتی /  بساط خویش برچیدند و رفتند

ز کالاهای این آشفته بازار /  شهادت را پسندیدند و رفتند . . .

******

خوشا آنان که جانان می شناسند / طریق عشق و ایمان می شناسند

بسی گفتیم و گفتند از شهیدان / شهیدان را شهیدان می شناسند . . .

******

بار دیگر لاله ها از خاک روئیدن گرفت

غنچه، پیراهن شکاف انداخت، خندیدن گرفت

نغمه داوود یر دادند مرغان چمن

عطر گل در کوچه های شهرپیچیدن گرفت . . .

******

پندار ما این است که ما مانده ایم و شهدا رفته اند

اما حقیقت آن است که زمان ما را با خود برده است و شهدا مانده اند . . .

(شهید آوینی)

******

کوله بارى پر زمهر انبیا دارد شهید / سینه‏اى چون صبح صادق، باصفا دارد شهید

این نه خون است اى برادر بر لب خشکیده‏اش‏ / بر لب خونرنگ خود، آب بقا دارد شهید

******

زندگی بی شهادت، ریاضت تدریجی برای رسیدن به مرگ است . . .

(شهید محمد عبدی)

******

از آسمان عرفان، تابنده اختری رفت / وز کنج علم و ایمان، ارزنده گوهری رفت

سرباز پیشتازی از خیل عشقبازان / از صفحه ی شجاعت یکتا دلاوری رفت . . .

******

در مسلخ عشق جز نکو را نکشند / روبه صفتان زشت خو را نکشند

گر عاشق صادقی ز مردن نهراس / مردار بود هر آنکه او را نکشند . . .

******

هزار هزار شور و شوق

لبان پر ز خنده

هزار هزار بسیجی

هزار هزار پرنده

هزار هزار پهلوون

هزار هزار همخونه

رفتند که ما بمونیم

رفتند که دین بمونه

شهدا را یاد کنیم اگرچه با یک صلوات

+ نوشته شده در  پنجشنبه دهم بهمن ۱۳۹۲ساعت 4:28  توسط داود صیاد مالفجانی  | 

بزرگ اسطوره های جهاد و شهادت دررزمگاههای بانسیران، تنکاب ،شیاکوه

ddd

مطلع الفجر- مفتخر شدن به جایگاه معنوی دومین شهر مقاوم کشوربرای گیلانغرب از لسان رهبر معظم انقلاب ،مزد رشادتها وایثارگریهای سردارانی چون شهید خوشروان،شهید خداکرمیان،شهید بسیطی ها بود که با نثاره جان خود عزت و کرامت واقعی را در کنار مقاومت جانانه مردیمی به این دیار اهدا نمودند

شروع دفاع مقدس در سال ۵۹پس از اشغال قصرشیرین  توسط نیروهای متجاوز رژیم بعثی عراق وپیشروی آنها به طرف این شهرستان، در چهارم مهرماه ۵۹ ارتش تا دندان مسلح عراق پس از اشغال ۳۲ روستای دهستان حومه در محور جاده قصرشیرین در آستانه ورود به شهر گیلانغرب با مقاومت بیاد ماندنی مردم شهر مواجه گردید.

مردان وزنان سلحشور گیلانغرب بهمراه تعدادی از نیروهای رزمنده وبا حمایت وپشتیبانی خلبان شهید شیرودی در نبردی نابرابر آنچنان درسی به متجاوزین دادند که فکر اشغال گیلانغرب برای همیشه از ذهن آنها برچیده گردد

استفاده از کمترین ابزارات جنگی گرم وسرد اعم از تفنگ شکاری ، تبر وتیشه وچوب ورها سازی آب در مزارع کشاورزی جهت توقف ابزارهای جنگی دشمن در گل ولای از جمله اقدامات تدافعی مردم قهرمان این دیار بود که دشمن را تا ۱۰کیلومتری پائین شهر به عقب راند ومنطقه عمومی گورسفید را تبدیل به محل  کانون درگیریها ومقاومت نمود

در ۸ سال  دفاع مقدس شهرستان گیلانغرب به واسطه شجاعتها و رشادتهای دلیرمردان و شیزنانش  به دومین شهر مقاوم کشور بدل شد که این مقاومت با بروز رشادتها و شجاعتها ی بزرگ مردانی بود که تعداد کثیرشان به خیل شهدا پیوستند و بیشمار از انها نیز اکنون به عنوان پیشکسوتان دوران دفاع مقدس از افتخارات ما به شمار میروند

در زیر به منزله یاد اوری شجاعتهای این دلیر اسوه های مقاومت ،جهاد و شهادت سعی داریم تعدادی از تصاویر منتشر نشده آنان را انتشار دهیم  باشد که قطره ای از دینی که به انان داریم ادا نموده باشیم

*سردار شهید حسین بسیطی ( فرمانده سپاه گیلانغرب ۱۳۶۰ )

*اعزام نیرو سال ۱۳۶۰ گیلانغرب

 

* عکس پایین از راست: شهید احمد داوند (مسئول بسیج گیلانغرب۱۳۶۰) جواد جهانبخش- رسول پرندآور

 


+ نوشته شده در  پنجشنبه دهم بهمن ۱۳۹۲ساعت 4:3  توسط داود صیاد مالفجانی  | 
ای خون خدا؟
 
 

121.png

 

 

ای خون خدا! از کجا باید تو را سرود؛ بگذار انتخاب انتخابِ دل باشد و از دلدادگی ات به عشق الهی سخن بگویم که چه بی پروا در برابر معشوق از همه چیز خود گذشتی.

عاشقان،حقیقت عشق را از تو آموختند. بعد از تو بود که ، خون بر شمشیر پیروز است، معنا گرفت ، بعد از تو بود که دل ها جلا گرفت.

یااباعبدالله! ای  پدر بندگان خدا ؛ پدری کردی در حق بشریّت در حق مردانگی در حق آزادگی ؛ تو را باید پدر تمام وجدانهای بیدار نامید.

یا ثارالله! نکند در قلب پر ازگناهم نفاق و دوروییی هم ریشه دوانده باشد؟! بر سرو سینه ام میزنم،برایت اشک شور می ریزم تا ریشه ی این درخت نفاق و دنیاطلبی را،اگر هست، بخشکاند. یا حسین ع! تو کوفیان و کوفی  صفتان را لعن کردی پس دستم را بگیر و مگذار این خصلت پست  در من ریشه دار شود .در تاسوعا و عاشورا مراسم سوگت را با شکوه و با عظمت برپا می کنیم . 

ای خون خدا! پدرت علی را در گوشه ی محراب غرق به خون کردند و برادر غریبت حسن را جگر سوز سَمّ تنهایی ؛ تو اما فریاد در گلو گیر کرده دو امام بودی که به جرم بلندی فریاد و حق خواهی ، قطعه قطعه ات کردند.

جاه طلبی و دنیا طلبی آدم را به کجا که نمیرساند ، و تو دانستن این را خون بهای خود کردی !

آهـ حسین جان، کار زینبت بعد از تو از آه و فغان هم گذشته  کاش می دیدیش که چه قدر علی وارانه سخن می گوید و فاطمی مآبانه رفتار می کند. کاش زینبت را می دیدی که چقدر شبیه خودت شده !

بعد از آن که زینب پیکر طاهرت را در نینوا رها کرد؛ دیگر زینب همیشگی نبود  زینب شده بود بغض فروخورده ا ی که  گاه با فریاد کردن اشکش را جاری می ساخت و گاه با خطابه های آتشینی که از دل آتش گرفته اش جاری می شد.  غم تو دست هایش را می لرزاند,قلبش را آتش می زد اما بر استقامت پاهایش و بر صلابت گفتارش می افزود تا باز گو کند که  چه بر سر عزیز دل پیامبر آوردند ؛ تا بگوید در کربلا جز بلا جز جفا جز عصیان و عهد شکنی ، عشق بود  ، نماز بود ، خدا بود ، رسول بود ، علی بود و فاطمه  بود  .

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 
 
 
+ نوشته شده در  پنجشنبه دهم بهمن ۱۳۹۲ساعت 3:58  توسط داود صیاد مالفجانی  | 

عاملی با اثر فوری برای رفع گرفتاری ها


هر قوم و ملتی که در مسیر خدا گام بردارد و احسان و تقوا پیشه کند و در برابر نعمت‌های الهی شکرگزار باشد، خداوند آن‌ها از دریای بیکران رحمت خویش مستفیض کرده و نعمت‌های خود را بر آن‌ها ارزانی خواهد نمود.


بركت

سنت برکت

یکی دیگر از سنت‌های الهی، برکت است. بر اساس این سنت، آنچه ضامن سعادت جمع و رفاه واقعی و برکات اقتصادی جامعه است، تقواست: « وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُری آمَنُوا وَ اتَّقَوْا لَفَتَحْنا عَلَیْهِمْ بَرَکاتٍ مِنَ السَّماءِ وَ اْلأَرْضِ»؛ « و اگر اهل شهرها و آبادی‌ها، ایمان می‌آوردند و تقوا پیشه می‌کردند، برکات آسمان و زمین را بر آن‌ها می‌گشودیم».(1)

این یک سنت الهی است که افراد بی ایمان و آلوده گرفتار انواع واکنش‌ها در زندگی دنیایی خود خواهند شد و این وابسته به کسب و اکتساب اعمالی است که انسان انجام می‌دهد. فیض خداوند ممنوع و محدود نیست، همان طور که مجازات او به قوم و ملت معینی اختصاص ندارد. اگر انسان پاک و با ایمان باشد، به جای اینکه عذاب از آسمان و زمین فرا رسد، برکات از جمله امنیت و آسایش، مال و ثروت، علم و دانش و سلامتی از آسمان و زمین بر او می‌بارد. این انسان است که برکات را به بلاها تبدیل می‌کند: « لَئِنْ شَکَرْتُمْ َلأَزیدَنَّکُمْ وَ لَئِنْ کَفَرْتُمْ إِنَّ عَذابی لَشَدیدٌ»؛ « اگر شکرگزاری کنید، (نعمت خود را) بر شما خواهم افزود و اگر ناسپاسی کنید، مجازاتم شدید است».(2)

هر قوم و ملتی که در مسیر خدا گام بردارد و احسان و تقوا پیشه کند و در برابر نعمت‌های الهی شکرگزار باشد، خداوند آن‌ها از دریای بیکران رحمت خویش مستفیض کرده و نعمت‌های خود را بر آن‌ها ارزانی خواهد نمود.

قرآن پیوند روشنی میان مسائل معنوی و مادی برقرار می‌سازد و استغفار از گناه و بازگشت به سوی خدا را عامل تأخیر اجل و مایه آبادانی و خرمی و طراوت و سرسبزی و اضافه شدن نیرو معرفی کرده است : « قالَ یا قَوْمِ إِنّی لَکُمْ نَذیرٌ مُبینٌ * أَنِ اعْبُدُوا اللّهَ وَ اتَّقُوهُ وَ أَطیعُونِ  * یَغْفِرْ لَکُمْ مِنْ ذُنُوبِکُمْ وَ یُؤَخِّرْکُمْ إِلی أَجَلٍ مُسَمًّی»؛ «گفت: ای قوم! من برای شما بیم دهنده آشکاری هستم که خدا را پرستش کنید و از مخالفت او بپرهیزید و مرا اطاعت نمایید؛ اگر چنین کنید، خدا گناهانتان را می‌آمرزد و تا زمان معینی شما را عمر می‌دهد».(3)

در آیه دیگری نیز در این باره می‌خوانیم:« فَقُلْتُ اسْتَغْفِرُوا رَبَّکُمْ إِنَّهُ کانَ غَفّارًا * یُرْسِلِ السَّماءَ عَلَیْکُمْ مِدْرارًا * وَ یُمْدِدْکُمْ بِأَمْوالٍ وَ بَنینَ وَ یَجْعَلْ لَکُمْ جَنّاتٍ وَ یَجْعَلْ لَکُمْ أَنْهارًا»؛ «به آن‌ها گفتم: از پروردگار خویش آمرزش بطلبید که او بسیار آمرزنده است تا باران‌های پربرکت آسمان را پی در پی بر شما فرستد و شما را با اموال و فرزندان فراوان کمک کند و باغ‌های سرسبز و نهرهای جاری در اختیارتان قرار دهد».(4)

غوطه‌ور شدن افراد جامعه در بهره‌وری های مادی و غرق شدن در عیش و عشرت طلبی، موجب قطع ارتباطشان با غیب و خالق و غفلت از یاد او می‌شود و این از دید یک موحد، بزرگ‌ترین عذاب و هلاکت به شمار می‌آید و معیشت ضنک و مضیقه حیات است، نه نعمت و رفاه واقعی

استغفار از گناهان اثر فوری در رفع مصائب و گرفتاری‌ها و گشوده شدن در نعمت‌های آسمانی و زمینی دارد و می‌فهماند بین اصلاح جامعه انسانی و فساد آن و بین اوضاع عمومی جهان ارتباطی برقرار است و اگر جوامع بشری خود را اصلاح کنند، به زندگی پاکیزه و گوارایی می‌رسند. (5)

با اقامه دین و عمل به محتوای وحی، ارتباط غیب و شهود برقرار شده و نعم و برکات الهی بر جامعه نازل می‌شود. برعکس کفر و بی‌ایمانی سرچشمه عدم احساس مسئولیت، قانون شکنی و فراموش کردن ارزش‌های اخلاقی است. این امور سبب از میان رفتن نیروهای انسانی و اقتصادی و به هم خوردن تعادل اجتماعی و نهایتاً سقوط جامعه است.

برکت تنها ثروت مادی نیست. ثروت و امکانات مادی، زمانی خیر و برکت است که برای پیشبرد اهداف عالی انسانی و ارتقای جامعه به کار رود و انسانیت و اخلاق و عواطف را زنده کند، به گونه ای که در پرتو آن جامعه درستکار گردد و پیوندهای انسانی در میان آنان مستحکم شود؛ به طوری که امنیت واقعی جامعه را بپوشاند. اما اگر ثروت و رفاه به گونه ای جامعه را در خود غرق کند که به چیزی جز جمع آوری مال و برخورداری از رفاه بیشتر نیندیشد، جمع ثروت برکت نیست؛ بلکه پوچ و فاقد ارزش واقعی است. نتیجه این گونه رفاهی که معیار، تنها پول و مادیات است؛ چیزی جز آدم کشی و تضادهای اخلاقی و لجام گسیختگی و سلب اطمینان افراد جامعه نسبت به هم و شیوع بیماری‌های روانی نخواهد بود.

غوطه‌ور شدن افراد جامعه در بهره‌وری های مادی و غرق شدن در عیش و عشرت طلبی، موجب قطع ارتباطشان با غیب و خالق و غفلت از یاد او می‌شود و این از دید یک موحد، بزرگ‌ترین عذاب و هلاکت به شمار می‌آید و معیشت ضنک و مضیقه حیات است، نه نعمت و رفاه واقعی.(6)

 

پی نوشت ها:

1. اعراف: 96.

2.  ابراهیم: 7.

3.  نوح: 4 ـ 2.

4. همان: 12 ـ 10.

5. المیزان، ج 39، ص 174.

6.  ر.ک: مهدوی، نگاهی به قصه و نکات تربیتی آن در قرآن، ص 249 و 250.

+ نوشته شده در  پنجشنبه دهم بهمن ۱۳۹۲ساعت 2:34  توسط داود صیاد مالفجانی  | 

تازه دامادهای فقیر را خدا بی نیاز خواهد کرد


فقیر کسی است که دچار سختی و احتیاج است و مسکین به معنای کسی است که آنقدر در تنگنا و فشار است که از شدت نداری مجبور به خانه نشینی شده باشد. در این نوشته، میان فقیر و مسکین تفاوتی نگذاشته ایم و دقت درباره تفاوت آنها را به ژرف نگران وا می گذاریم و به سراغ وظایفی که درباره فقرا و مساکین داریم می رویم.


ازدواج

سفارش قرآن و پیامبران سابق

خوبی کردن به مساکین از سفارشهای قرآن و پیامبران سابق است. خوبی، به معنای عمل درست و الهی است که از نمونه های آن دادن مال به مساکین است.

النساء: 36 وَ اعْبُدُوا اللَّهَ وَ لا تُشْرِكُوا بِهِ شَیْئاً وَ بِالْوالِدَیْنِ إِحْساناً وَ بِذِی الْقُرْبى‏ وَ الْیَتامى‏ وَ الْمَساكینِ وَ الْجارِ ذِی الْقُرْبى‏ وَ الْجارِ الْجُنُبِ وَ الصَّاحِبِ بِالْجَنْبِ وَ ابْنِ السَّبیلِ وَ ما مَلَكَتْ أَیْمانُكُمْ إِنَّ اللَّهَ لا یُحِبُّ مَنْ كانَ مُخْتالاً فَخُوراً

البقرة: 83 وَ إِذْ أَخَذْنا میثاقَ بَنی‏ إِسْرائیلَ لا تَعْبُدُونَ إِلاَّ اللَّهَ وَ بِالْوالِدَیْنِ إِحْساناً وَ ذِی الْقُرْبى‏ وَ الْیَتامى‏ وَ الْمَساكینِ وَ قُولُوا لِلنَّاسِ حُسْناً وَ أَقیمُوا الصَّلاةَ وَ آتُوا الزَّكاةَ ثُمَّ تَوَلَّیْتُمْ إِلاَّ قَلیلاً مِنْكُمْ وَ أَنْتُمْ مُعْرِضُونَ

البقرة: 177 لَیْسَ الْبِرَّ أَنْ تُوَلُّوا وُجُوهَكُمْ قِبَلَ الْمَشْرِقِ وَ الْمَغْرِبِ وَ لكِنَّ الْبِرَّ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ الْآخِرِ وَ الْمَلائِكَةِ وَ الْكِتابِ وَ النَّبِیِّینَ وَ آتَى الْمالَ عَلى‏ حُبِّهِ ذَوِی الْقُرْبى‏ وَ الْیَتامى‏ وَ الْمَساكینَ وَ ابْنَ السَّبیلِ وَ السَّائِلینَ وَ فِی الرِّقابِ وَ أَقامَ الصَّلاةَ وَ آتَى الزَّكاةَ وَ الْمُوفُونَ بِعَهْدِهِمْ إِذا عاهَدُوا وَ الصَّابِرینَ فِی الْبَأْساءِ وَ الضَّرَّاءِ وَ حینَ الْبَأْسِ أُولئِكَ الَّذینَ صَدَقُوا وَ أُولئِكَ هُمُ الْمُتَّقُونَ

 

ترتیب را رعایت کنید

ترتیب را رعایت کنید. والدین و بستگان و یتیمان را بر مساکین مقدم بدارید.

البقرة: 215 یَسْئَلُونَكَ ما ذا یُنْفِقُونَ قُلْ ما أَنْفَقْتُمْ مِنْ خَیْرٍ فَلِلْوالِدَیْنِ وَ الْأَقْرَبینَ وَ الْیَتامى‏ وَ الْمَساكینِ وَ ابْنِ السَّبیلِ وَ ما تَفْعَلُوا مِنْ خَیْرٍ فَإِنَّ اللَّهَ بِهِ عَلیمٌ

 

بخشی از ارث

در هنگام تقسیم ارث هم اگر مساکین پیش شما بودند، مقداری هم به آنها بدهید

النساء: 8 وَ إِذا حَضَرَ الْقِسْمَةَ أُولُوا الْقُرْبى‏ وَ الْیَتامى‏ وَ الْمَساكینُ فَارْزُقُوهُمْ مِنْهُ وَ قُولُوا لَهُمْ قَوْلاً مَعْرُوفاً

 

سهم واجب از خمس و زکات و اموال عمومی

سهم فقرا و مساکین از خمس و زکات و اموال عمومی، واجبی است که خدا قرار داده است

التوبة: 60 إِنَّمَا الصَّدَقاتُ لِلْفُقَراءِ وَ الْمَساكینِ وَ الْعامِلینَ عَلَیْها وَ الْمُۆَلَّفَةِ قُلُوبُهُمْ وَ فِی الرِّقابِ وَ الْغارِمینَ وَ فی‏ سَبیلِ اللَّهِ وَ ابْنِ السَّبیلِ فَریضَةً مِنَ اللَّهِ وَ اللَّهُ عَلیمٌ حَكیمٌ

درباره سهم مساکین از خمس و اموال عمومی مراجعه کنید به الأنفال: 41 و الحشر: 7  

تازه دامادهای فقیر را خدا بی نیاز خواهد کرد النور: وَ أَنْكِحُوا الْأَیامى‏ مِنْكُمْ وَ الصَّالِحینَ مِنْ عِبادِكُمْ وَ إِمائِكُمْ إِنْ یَكُونُوا فُقَراءَ یُغْنِهِمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَ اللَّهُ واسِعٌ عَلیمٌ

قسم می خورید که به مسکینان کمک نکنید و مراقبت می کنید که متوجه تان نشوند؟

پولدار ها قسم نخورند که به بستگان و مساکین بخشش نکنند

النور: 22 وَ لا یَأْتَلِ أُولُوا الْفَضْلِ مِنْكُمْ وَ السَّعَةِ أَنْ یُۆْتُوا أُولِی الْقُرْبى‏ وَ الْمَساكینَ وَ الْمُهاجِرینَ فی‏ سَبیلِ اللَّهِ وَ لْیَعْفُوا وَ لْیَصْفَحُوا أَ لا تُحِبُّونَ أَنْ یَغْفِرَ اللَّهُ لَكُمْ وَ اللَّهُ غَفُورٌ رَحیمٌ

قرآن داستان کسانی را هم برای ما می گوید که در حالی به سراغ محصولات خود رفتند که مراقبت می کردند که هیچ مسکینی متوجهشان نشود، غافل از آنکه محصولاتشان قبلا از بین رفته بود:

قلم: 21 تا 24 فَتَنَادَوْاْ مُصْبِحِینَ أَنِ اغْدُواْ عَلىَ‏ حَرْثِكمُ‏ْ إِن كُنتُمْ صَارِمِینَ فَانطَلَقُواْ وَ هُمْ یَتَخَافَتُونَ أَن لَّا یَدْخُلَنهََّا الْیَوْمَ عَلَیْكمُ مِّسْكِینٌ

 

ای پیامبر تو هم بخشش کن

ای پیامبر به تو هم می گویم که به مساکین بده (به در می گویم تا دیوار بشنود)

الإسراء: 26 وَ آتِ ذَا الْقُرْبى‏ حَقَّهُ وَ الْمِسْكینَ وَ ابْنَ السَّبیلِ وَ لا تُبَذِّرْ تَبْذیراً

الروم: 38 فَآتِ ذَا الْقُرْبى‏ حَقَّهُ وَ الْمِسْكینَ وَ ابْنَ السَّبیلِ ذلِكَ خَیْرٌ لِلَّذینَ یُریدُونَ وَجْهَ اللَّهِ وَ أُولئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ

 

بترس و خرج نکن!

شیوه شیطان برای فریب این است که می گوید بخشش نکن که فقیر می شوی؛ در مقابل، خدا می گوید که هر قدر در راه خدا خرج کردید (از مال حلال و در راه درست) خدا به شما باز می گرداند.

البقرة: 268 الشَّیْطانُ یَعِدُكُمُ الْفَقْرَ وَ یَأْمُرُكُمْ بِالْفَحْشاءِ وَ اللَّهُ یَعِدُكُمْ مَغْفِرَةً مِنْهُ وَ فَضْلاً وَ اللَّهُ واسِعٌ عَلیمٌ

سبأ: 39 قُلْ إِنَّ رَبِّی یَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَنْ یَشاءُ مِنْ عِبادِهِ وَ یَقْدِرُ لَهُ وَ ما أَنْفَقْتُمْ مِنْ شَیْ‏ءٍ فَهُوَ یُخْلِفُهُ وَ هُوَ خَیْرُ الرَّازِقینَ

فقر

درباره سرپرستان یتیمان

اگر عهده دار پرورش کودکی یتیم شده اید، از مال او نخورید مگر اینکه خودتان واقعا فقیر باشید و مصرفتان به اندازه متعارف باشد:

النساء: 6 وَ ابْتَلُوا الْیَتامى‏ حَتَّى إِذا بَلَغُوا النِّكاحَ فَإِنْ آنَسْتُمْ مِنْهُمْ رُشْداً فَادْفَعُوا إِلَیْهِمْ أَمْوالَهُمْ وَ لا تَأْكُلُوها إِسْرافاً وَ بِداراً أَنْ یَكْبَرُوا وَ مَنْ كانَ غَنِیًّا فَلْیَسْتَعْفِفْ وَ مَنْ كانَ فَقیراً فَلْیَأْكُلْ بِالْمَعْرُوفِ فَإِذا دَفَعْتُمْ إِلَیْهِمْ أَمْوالَهُمْ فَأَشْهِدُوا عَلَیْهِمْ وَ كَفى‏ بِاللَّهِ حَسیباً

 

اگر بعد از انفاق اذیت می کنی، همان بهتر که انفاق نکنی

مواظب حالاتت بعد از انفاق باش

البقرة: 262 الَّذینَ یُنْفِقُونَ أَمْوالَهُمْ فی‏ سَبیلِ اللَّهِ ثُمَّ لا یُتْبِعُونَ ما أَنْفَقُوا مَنًّا وَ لا أَذىً لَهُمْ أَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَ لا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لا هُمْ یَحْزَنُونَ

البقرة: 263 قَوْلٌ مَعْرُوفٌ وَ مَغْفِرَةٌ خَیْرٌ مِنْ صَدَقَةٍ یَتْبَعُها أَذىً وَ اللَّهُ غَنِیٌّ حَلیمٌ

 

برای آنها که جوانان را به ازدواج تشویق نمی کنند

تازه دامادهای فقیر را خدا بی نیاز خواهد کرد

النور: 32 وَ أَنْكِحُوا الْأَیامى‏ مِنْكُمْ وَ الصَّالِحینَ مِنْ عِبادِكُمْ وَ إِمائِكُمْ إِنْ یَكُونُوا فُقَراءَ یُغْنِهِمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَ اللَّهُ واسِعٌ عَلیمٌ

قرآن داستان کسانی را هم برای ما می گوید که در حالی به سراغ محصولات خود رفتند که مراقبت می کردند که هیچ مسکینی متوجهشان نشود، غافل از آنکه محصولاتشان قبلا از بین رفته بود: قلم: 21 تا 24 فَتَنَادَوْاْ مُصْبِحِینَ أَنِ اغْدُواْ عَلىَ‏ حَرْثِكمُ‏ْ إِن كُنتُمْ صَارِمِینَ فَانطَلَقُواْ وَ هُمْ یَتَخَافَتُونَ أَن لَّا یَدْخُلَنهََّا الْیَوْمَ عَلَیْكمُ مِّسْكِینٌ

همه ما فقیران خدا هستیم

فقرا را که می بینی یادت باشد که تو هم نزد درگاه خدا فقیر هستی

فاطر: 15 یا أَیُّهَا النَّاسُ أَنْتُمُ الْفُقَراءُ إِلَى اللَّهِ وَ اللَّهُ هُوَ الْغَنِیُّ الْحَمیدُ

 

درباره خوشبختی خودت بخل می ورزی؟!

هر کس درباره مخارج خداپسندانه بخل بورزد در حقیقت درباره سعادت و خوشبختی خودش است که بخل ورزیده است

محمد: 38 ها أَنْتُمْ هۆُلاءِ تُدْعَوْنَ لِتُنْفِقُوا فی‏ سَبیلِ اللَّهِ فَمِنْكُمْ مَنْ یَبْخَلُ وَ مَنْ یَبْخَلْ فَإِنَّما یَبْخَلُ عَنْ نَفْسِهِ وَ اللَّهُ الْغَنِیُّ وَ أَنْتُمُ الْفُقَراءُ وَ إِنْ تَتَوَلَّوْا یَسْتَبْدِلْ قَوْماً غَیْرَكُمْ ثُمَّ لا یَكُونُوا أَمْثالَكُمْ

 

میانه رو باش

در هنگام انفاق کردن نه زیاده روی کن و نه کم بگذار

الفرقان: 67 وَ الَّذینَ إِذا أَنْفَقُوا لَمْ یُسْرِفُوا وَ لَمْ یَقْتُرُوا وَ كانَ بَیْنَ ذلِكَ قَواماً

الإسراء: 29 وَ لا تَجْعَلْ یَدَكَ مَغْلُولَةً إِلى‏ عُنُقِكَ وَ لا تَبْسُطْها كُلَّ الْبَسْطِ فَتَقْعُدَ مَلُوماً مَحْسُوراً

 

ای مردم نکند کسی در کنار شما گرسنه باشد

همدیگر را درباره غذا دادن به مساکین سفارش کنیم. سفارش نکردن به زبان و عمل، جزو صفات کسانی است که جهنمی و مورد اهانت خدا و تکذیب کننده دین هستند.

الحاقة: 34 وَ لا یَحُضُّ عَلى‏ طَعامِ الْمِسْكینِ

الفجر: 18 وَ لا تَحَاضُّونَ عَلى‏ طَعامِ الْمِسْكینِ

الماعون: 3 وَ لا یَحُضُّ عَلى‏ طَعامِ الْمِسْكینِ

+ نوشته شده در  پنجشنبه دهم بهمن ۱۳۹۲ساعت 2:31  توسط داود صیاد مالفجانی  | 

چرا بعضی پولدار و بعضی فقیرند؟


شاید این سوال بارها و بارها در ذهن شما نقش بسته است که چرا در اطراف ما بعضی اینقدر پول و ثروت دارند که نمی دانند با ثروت خودشان چه کار کنند و بعضی اینقدر فقیر و مستضعف هستند که برای یک لقمه نان شبشان محتاجند و شب و روز تلاش و کوشش می کنند اما به جایی نمی رسند؟


فقر

با اینکه هر دو گروه شب و روز تلاش می کنند اما آن عده که فقیر هستند انگار سرعتشان خیلی کمتر از سرعت پول و ثروت است که هر چه میدوند باز به آن نمی رسند ولی برای عده ای دیگر سرعت ثروت آنقدر کم است که با یک پیاده روی ساده هم می توانند به آن نزدیک شوند؟

رمز و راز این تفاوت ها در چیست؟ و آیا این تفاوت ها تأثیری در زندگی ما دارد و اصلاً بهتر نبود که همه انسان ها یا فقیر بودند و یا اینکه همه ثروتمند بودند تا اینکه دیگر هیچ وقت فقیران به حال و روز ثروتمندان حسرت نخورند و مرهمی بود برای بدبختی و نداریی آنها؟

برای یافتن پاسخ این سوالات لازم است آیات متعددی از قرآن کریم را مورد بررسی قرار دهیم تا با رهنمودهای روشن کننده قرآن پاسخی درست و صحیح را برای این سوالات بیابیم؟

یکی از مسائلی که در قرآن کریم به طور گسترده به آن پرداخته شده مسئله رزق و روزی است چرا که دغدغه بسیاری از افراد است و برای تأمین رزق و روزی خود از هیچ تلاش و کوششی مضایقه نمی کنند .

(إِنَّ رَبَّكَ یَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَنْ یَشاءُ وَ یَقْدِرُ إِنَّهُ كانَ بِعِبادِهِ خَبیراً بَصیراً : بى‏گمان، پروردگار تو براى هر كه بخواهد، روزى را گشاده یا تنگ مى‏گرداند. در حقیقت، او به [حال‏] بندگانش آگاه بیناست.)(الإسراء: 30)

آنچه در این آیه قابل توجه است این می باشد که این آیه با کلمه ربک شروع شده است که از این تعبیر بسیار زیبا فهمیده می شود که عالم تحت تدبیر مدیری مدبر و علیم و حکیم اداره و تنظیم می شود و در نتیجه تفاوت رزق و روزی افراد نیز کاملاً حکیمانه و تحت تدابیر ویژه خداوند است و هرگز بدون دلیل نخواهد بود.

 

چرا همه انسان ها ثروتمند نشدند؟

این سوالی است که در طول تاریخ مطرح بوده و عده زیادی دوست داشتند که ثروتمند شوند اما هرچه درب خانه ثروت را زدند هرگز جوابی داده نشد و دری به روی آنها باز نشد. خداوند متعال در یکی از آیات الهی به پاسخ این سوال پرداخته و فرموده است:

(وَ لَوْ بَسَطَ اللَّهُ الرِّزْقَ لِعِبادِهِ لَبَغَوْا فِی الْأَرْضِ وَ لكِنْ یُنَزِّلُ بِقَدَرٍ ما یَشاءُ إِنَّهُ بِعِبادِهِ خَبیرٌ بَصیر: و اگر خدا روزى را بر بندگانش فراخ گرداند، مسلّماً در زمین سر به عصیان برمى‏دارند، لیكن آنچه را بخواهد به اندازه‏اى [كه مصلحت است‏] فرو مى‏فرستد. به راستى كه او به [حال‏] بندگانش آگاهِ بیناست.)( الشورى: 27)

برنامه‏ها و سنّت‏هاى الهى متعدّد و داراى مراحلى است. همان گونه كه كنترل رزق براى جلوگیرى از فساد یك سنّت عمومى است، توسعه رزق و مهلت دادن به مرفّهان نیز یك سنّت است كه براى آزمایش بكار مى‏رود. پس قانون عمومى و كلى، كنترل رزق است ولى گاهى براى آزمایش مردم توسعه‏اى داده مى‏شود

البته باید توجه داشت که در عین اعتقاد به تقسیم رزق و روزی از جانب خداوند متعال انسان نیز باید سعی و تلاش و فعالیت خود را در راه رسیدن به رزق و روزی خود به کار ببندد چرا که افراد در رسیدن به رزق و روزی خود به سه گروه تقسیم می شوند:

1) بیکار و تنبل

این گروه که با داشتن نیرو و توان و استعداد فکری و جسمی هرگز به دنبال کار و تلاش و کوشش نمی روند طبیعی است که به رزق و روزی خودشان نمی رسند و هیچ کسی را به غیر از خود نباید ملامت و سرزنش کنند .

2) پر کار اما بی قید به احکام الهی

در مقابل این افراد هم عده ای هستند که هرگز از تلاش و کوشش خود برای رسیدن به رزق و روزی کم نمی گذارند اما از لحاظ رعایت حلال و حرام و مسائل شرعی و احکام الهی کاملاً بی قید هستند و هیچ گونه اعتنایی به این مسائل ندارند. این گروه هم طبق وعده و تقدیر خداوند با داشتن همه امکانات در زندگی خود هرگز طعم لحظه ای آرامش و آسایش را نمی چشند چرا که خداوند متعال وعده داده است که:

(وَ مَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِكْری فَإِنَّ لَهُ مَعیشَةً ضَنْكاً وَ نَحْشُرُهُ یَوْمَ الْقِیامَةِ أَعْمى: و هر كس از یاد من دل بگرداند، در حقیقت، زندگىِ تنگ [و سختى‏] خواهد داشت، و روز رستاخیز او را نابینا محشور مى‏كنیم.)(طه:  124)

تلاش

 

3) پر کار و متقی

این گروه علاوه بر تلاش و کوشش سعی می کنند تا جایی که می توانند کار و زندگی خود را طبق دستورات الهی و احکام دین اداره کنند و این گروه هستند که به تقدیر خداوند در زندگی به هیچ بن بستی برخورد نمی کنند و رزق و روزی آنها از جایی که حتی فکرش را هم نمی کنند به آنها می رسد و علاوه بر این زندگی توأم با آرامش و آسایش و خوشبختی را تجربه می کنند.

 

چرا بعضی از ثروتمندان فساد می کنند؟

سوالی که باز در مورد این آیه مطرح می شود این است که اگر توسعه رزق موجب فساد و سرکشی افراد است چرا خداوند به بعضی از افراد ثروت داد تا اینکه فساد و سرکشی کنند؟

جواب این است که برنامه‏ها و سنّت‏هاى الهى متعدّد و داراى مراحلى است. همان گونه كه كنترل رزق براى جلوگیرى از فساد یك سنّت عمومى است، توسعه رزق و مهلت دادن به مرفّهان نیز یك سنّت است كه براى آزمایش بكار مى‏رود. پس قانون عمومى و كلى، كنترل رزق است ولى گاهى براى آزمایش مردم توسعه‏اى داده مى‏شود.

عده ای هستند که هرگز از تلاش و کوشش خود برای رسیدن به رزق و روزی کم نمی گذارند اما از لحاظ رعایت حلال و حرام و مسائل شرعی و احکام الهی کاملاً بی قید هستند و هیچ گونه اعتنایی به این مسائل ندارند. این گروه هم طبق وعده و تقدیر خداوند با داشتن همه امکانات در زندگی خود هرگزطعم لحظه ای آرامش و آسایش را نمی چشند

البته باز توجه به این نکته نیز لازم است که ممکن است انسانی پر کار و متقی باشد اما در عین حال رزق و روزی او تنگ باشد و سال هایی از زندگی خود را در فقر به سر ببرد که این مسئله نیز نوعی امتحان و آزمایش الهی برای این بندگان است که این آزمایش حتی برای انبیاء الهی و اولیای خداوند نیز رخ داده است و در این آزمایش الهی وظیفه ایجاب می کند که خودمان را راضی به قضای الهی بدانیم و با خود بگوییم خداوند حکیم به مصالح ما آگاه تر است و ممکن است روزی زیاد در این برهه از زمان به مصلحت ما نباشد.

 

رمزو راز تفاوت ها در چیست؟

(أَ هُمْ یَقْسِمُونَ رَحْمَتَ رَبِّكَ نَحْنُ قَسَمْنا بَیْنَهُمْ مَعیشَتَهُمْ فِی الْحَیاةِ الدُّنْیا وَ رَفَعْنا بَعْضَهُمْ فَوْقَ بَعْضٍ دَرَجاتٍ لِیَتَّخِذَ بَعْضُهُمْ بَعْضاً سُخْرِیًّا وَ رَحْمَتُ رَبِّكَ خَیْرٌ مِمَّا یَجْمَعُونَ: آیا آنانند كه رحمت پروردگارت را تقسیم مى‏كنند؟ ما [وسایل‏] معاشِ آنان را در زندگى دنیا میانشان تقسیم كرده‏ایم، و برخى از آنان را از [نظر] درجات، بالاتر از بعضى [دیگر] قرار داده‏ایم تا بعضى از آنها بعضى [دیگر] را در خدمت گیرند، و رحمت پروردگار تو از آنچه آنان مى‏اندوزند بهتر است.)(الزخرف: 32)

برای اینکه رمز و راز تفاوت هایی که بین انسان ها از لحاظ ثروت و امکانات و مسائل دیگر را کاملا متوجه شویم باید بدانیم که برتری عده ای افراد یک جامعه بر عده ای دیگر معلول دو عامل مهم است :

1) یكى برترى در ساختار جسمى، فكرى و استعدادهاست كه این امر سبب احساس نیاز به یكدیگر و خدمت به همدیگر است و بدین وسیله جامعه تشكیل مى‏شود. انسان در این برترى نقشى ندارد. که خداوند متعال به این برتری در قسمتی از آیه فوق اشاره می کند و می فرماید: (وَ رَفَعْنا بَعْضَهُمْ فَوْقَ بَعْضٍ دَرَجاتٍ لِیَتَّخِذَ بَعْضُهُمْ بَعْضاً سُخْرِیًّا)

2) نوع دوم برترى است كه خداوند بر اساس تلاش انسان عطا مى‏كند و هر کس به اندازه تلاش و کوششی که می کند این امتیاز را می تواند کسب کند که خداوند متعال به این نوع از برتری در این آیه شریفه اشاره می کند و می فرماید: (یَرْفَعِ اللَّهُ الَّذینَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَ الَّذینَ أُوتُوا الْعِلْمَ دَرَجاتٍ وَ اللَّهُ بِما تَعْمَلُونَ خَبیرٌ : تا خدا [رتبه‏] كسانى از شما را كه گرویده و كسانى را كه دانشمندند [بر حسب‏] درجات بلند گرداند، و خدا به آنچه مى‏كنید آگاه است.) (المجادلة: 11)

+ نوشته شده در  پنجشنبه دهم بهمن ۱۳۹۲ساعت 2:29  توسط داود صیاد مالفجانی  | 

عواقب وخیم بی توجهی به نماز

نماز

شکی نیست که بی اعتنایی به نماز گناهی است بزرگ. خداوند در قرآن کریم کسانی را که به نماز بی توجه هستند تهدید میکند :«فَوَیْلٌ لِّلْمُصَلِّینَ الَّذِینَ هُمْ عَن صَلَاتِهِمْ سَاهُونَ»1 ؛ پس وای بر نمازگزاران آنان که از نمازشان غافلند.

بنابراین شناسایی مصادیق این تحقیر ناپسند، مقدمه‌ پرهیز از این عصیان نابخشودنی است. عناوین زیر از مصادیق سبک شمردن نماز است.

الف) تأخیر نماز: امام صادق ـ علیه السلام ـ در تفسیر آیه‌ی شریفه‌ی قرآن، که در ارتباط با مذمت بی اعتنایی به نماز نازل گردیده است می‏فرماید:

تاخیر الصّلاه عن اوّل وقتها لغیر عذرٍ 2 ؛ مراد از بی اعتنایی به نماز، «تأخیر آن از اول وقت بدون عذر است.

البته روشن است که مراد از عذر، ضرورتی است که بصورت اورژانسی پیش آید و قابل تأخیر نباشد و الاّ باید به کار گفت نماز دارم نه به نماز بگوییم کار دارم.

ب) عدم رعایت آداب آن در خلوت: پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ در روایتی چنین می‏فرماید: من احسن صَلَوتَهُ حین یَراهُ النّاسُ و أَساءَها حینَ یَخلُوا فتلک استهانهٌ 3 ؛  آن کس که در مقابل مردم با دقت نماز بخواند و در خلوت بدون دقت نماز گزارد به نماز بی اعتنایی کرده است.

مروری بر نمازهای خلوت و جلوت ما، روشن می‏نماید که آیا احترام و توجه ما به نماز بیشتر بوده است یا به ناظران صحنه‌ی نماز.

ج) فراهم نکردن مقدمات نماز قبل از اذان: در روایت دیگری می‏فرماید: کسی که وضوی نماز را تا وقت اذان به تأخیر اندازد او به نماز بی اعتنایی کرده است. آری کسی که به کار اهمیت می‏دهد، قبل از رسیدن وقت آن، مقدمات انجام آن را فراهم می‏کند. کدام ملاقات و میهمانی است که وقت آن فرا رسیده باشد و ما هنوز در فکر پوشیدن لباس و یا آماده کردن شرایط آن باشیم؟!

د) عدم یادگیری معانی: آیا ندانستن معانی الفاظی که روزانه ده بار در نماز تکرار می‏شود به معنی بی اعتنایی به نماز نیست؟! آیا اگر ما برای طرف گفتگوی خویش در نماز اهمیتی قائل باشیم در فکر این نخواهیم بود که محتوا و مضمون مذاکره و نجوای خود را بفهمیم و با ادراک صحیح به سخن در برابر او بایستیم؟!! آیا این ها به معنی بی اعتنایی به نماز نیست؟! چگونه می‏توانیم پاسخگوی این عباداتی باشیم که محتوای آن جز تحقیر خداوند رب العالمین نیست؟! اینجاست که امام حسین ـ علیه السلام ـ به خداوند تبارک و تعالی عرض می‏کند:

الهی مَن کانَت‎‎‎‎‎ محاسِنُه مَساوِی فکیف لایکونُ مَساوِیه مَساوِی 4 ؛ خدایا آن کس که اعمال به ظاهر نیک او گناه است پس چگونه گناهان او گناه نباشد؟! 

کسی که وضوی نماز را تا وقت اذان به تأخیر اندازد او به نماز بی اعتنایی کرده است.

فرق نمازگزارانی که در نماز هیچ دردی را احساس نمی‏کنند5 جز درد فراق دوست، از هیچ حادثه‏ای مطلع نمی‏شوند،6

نماز

هیچ صدایی را نمی‏شنوند و غرق در لذت با معشوقند، نماز گزارانی که زیر شلاق و علیرغم هر گونه تهدید و شکنجه و محدودیتی نماز را بپا می‏دارند7 با کسانی که نماز را بار و رنجی می‏دانند که در برداشتن و عبور از آن باید شتاب کرد و در هنگام اقامه‌ی آن با دست و محاسن بازی می‏کنند و خمیازه می‏کشند، فقط در اهتمام و استخفاف به نماز است.

هـ) عجله و شتاب در نماز: سریع خواندن نماز و تبدیل این عبادت به عادتی که همچون عمل ماشین نویسی بدون توجه به معانی و بدون رعایت خشوع و طمأنینه انجام گیرد از نشانه‏های دیگر بی توجهی به نماز است. استاد شهید آیت اللّه مطهری ـ رحمه الله علیه ـ در این باره می‏فرماید:

علمای روان‏شناسی می‏گویند: یک کار همین قدر که برای انسان عادت شد، دو خاصیّت متضاد در آن به وجود می‏آید. هر چه که بر عادت بودنش افزوده شود و تمرین انسان زیادتر گردد، کار، سهل تر و ساده‏تر انجام می‏شود خاصیّت عادت این است. اینکه در اسلام به مسأله‌ی نیّت تا این اندازه توجّه شده، برای جلوگیری از این است که عبادت‏ها آنچنان عادت نشود که به واسطه‌ی عادت، به یک کار طبیعی و غیر ارادی که هدف درک نشود و فقط به پیکر عمل توجه گردد تبدیل شود. امیر المؤمنین ـ علیه السلام ـ فرمود: به درستی که دزدترین مردم کسی است که از نمازش بدزدد.8

 

برخی از پیامدهای استخفاف و بی توجهی به نماز

قهر و قطع رابطه با عترت:

امیر المؤمنین ـ علیه السلام ـ در یک بیان قهرآمیز، با صراحت چنین خطاب فرمودند:

«لیس مِنّی مَن ضَیَّعَ الصّلاه»9؛  آن کس که نماز را تضییع نماید از من نیست.

امام صادق ـ علیه السلام ـ در بیان معیاری برای شناسایی افرادی که با آن حضرت پیوند مکتبی دارند چنین می‏فرمایند:

اِمتَحِنُوا شِیعَتَنا عِندَ مواقیت الصلوه کیف محافظتهم علیها 10 ؛ شیعیان ما را از دقت آنان در انجام به موقع نمازها شناسایی کنید.

اینکه در اسلام به مسأله‌ی نیّت تا این اندازه توجّه شده، برای جلوگیری از این است که عبادت‏ها آنچنان عادت نشود که به واسطه‌ی عادت، به یک کار طبیعی و غیر ارادی که هدف درک نشود و فقط به پیکر عمل توجه گردد تبدیل شود.

غضب خداوند:

عذاب الهی

قرآن کریم با نکوهش افرادی که نماز را ضایع می‏کنند(وای بر نمازگزاران آنان که نماز را سبک میشمارند) یا نسبت به آن بی‌اعتنا هستند. مسلمانان را از این عمل بر حذر می‏دارد.

پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه وآله و سلم ـ خطاب به حضرت علی ـ علیه السلام ـ می‏فرمایند:

فی تأخیرِها مِن غَیرِ عِلّهٍ غَضَبُ اللّه عزوجل 11 ؛ تأخیر نماز از اول وقت بدون دلیل، موجب غضب خداوند متعال می‏گردد.

عدم اجابت دعا و محرومیت از دعای صالحان:

کسانی که به نماز به عنوان تکلیف و خواست الهی بی توجهی کنند و آن را کوچک بشمارند خداوند نیز به خواسته‏ها و اعمال آنان توجهی نخواهد داشت. پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ در روایتی چنین می‏فرماید:

 «من تهاون بصلاته من الرجال و النساء ابتلاه الله بخمس عشره خصله ... و کل عمل یعمله لا یؤجر علیه و لا یرتفع دعاؤه إلى السماء »12 ؛ هر کس به نمازش بی‌توجه باشد و در برابر اعمالش مأجور نمی‏گردد دعایش به آسمان راه نمی‏یابد.

4ـ مضیقه و نارسایی دنیوی:

قهر و غضب خدا و پیامبر نسبت به کسانی که نماز را کوچک می‏شمارند زیان‏ها و خساراتی بر جای خواهد نهاد. گر چه ممکن است تارک و یا استخفاف کننده به نماز این تأثیر را درک نکند و متوجه علت مضیقه‏ها و گرفتاری‏های خود نباشد. امام صادق ـ علیه السلام ـ فرمود: خداوند برکت را از عمر و روزی کسانی که نماز را کوچک می‏شمردند بر می‏دارد.13 پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ نیز برای این گروه از افراد، تهی‌دستی و نیاز را پیش بینی نموده و می‏فرماید: قال رسول الله ص عشرون خصله تورث الفقر ... و الاستخفاف بالصلاه 14 ؛ استخفاف و سبک شمردن نماز موجب فقر و تهی‌دستی می‏شود.

 5ـ سختی احوال قبر و قیامت:

امام صادق ـ علیه السلام ـ فرمود: نماز گزاری که نمازش را سبک بشمارد وقتی از قبرش خارج شود خداوند ملکی را بر وی موّکل می‏گرداند که او را بر عرصه‌ی قیامت وارونه بر زمین می‏کشد و مردم به او نگاه می‏کنند و با شدت و سخت‏گیری مورد محاسبه قرار می‏گیرد.15

 


 [1] . ماعون/5ـ4. فویلٌ للمصلّین، الذین هم عن صلاتهم ساهون.

[2] . بحار الانوار، 83/6.

[3] . مستدرک الوسائل، 3/26.

[4] . بحار الانوار ج95ص225

[5] . اشاره به جریان کشیدن تیر از پای مبارک امیر المؤمنین ـ علیه السلام ـ در حال نماز.

[6] . (بحار، 81/245).

[7] . به کتاب خاطرات آزادگان ایرانی در اردوگاه‏های عراق با عنوان «نماز در اسارت» چاپ سازمان تبلیغات اسلامی مراجعه شود. .

[8] . بحارالانوار، 84/242.

[9] . مستدرک الوسائل، 3/98.

[10] . وسائل الشیعه ج4ص114

 [11] . بحار الانوار ج2ص154

[12] . بحار الانوار، 80/21.

[13] . بحارالانوار،83/202

[14] . بحار الانوار،73/315

[15] . بحارالانوار، 80/22.

 

+ نوشته شده در  پنجشنبه دهم بهمن ۱۳۹۲ساعت 2:27  توسط داود صیاد مالفجانی  | 

کسانی که گاهی اوقات نماز می خوانند پاداش دارند؟!


کسی که گاه نماز ‌خوانده و گاه نمی‌خواند، آیا با توجه به آیه «فمن یعمل مثقال ذرة خیراً یره»، ثوابی برایش در نظر گرفته می‌شود؟

نماز

انسان با ایمان باید به انجام واجبات – به ویژه نماز - اهتمام خاص داشته باشد، و به هیچ وجه سهل‌انگاری در این مورد جایز نیست. قرآن کریم در این باره می‌فرماید: پس واى بر نمازگزارانى که در نماز خود سهل‌‏انگارى مى‌‏کنند.[1]

اگر فردی در انجام نماز سهل‌انگار باشد، نباید انتظار پاداش از خدا داشته باشد، البته ناامید هم نباید باشد. در روایتی به این موضوع اشاره شده است: ابان بن تغلب مى‌‏گوید: به هنگام اداى مراسم حج، در مشعر با امام صادق(علیه السلام) نماز مغرب خواندم. آن حضرت بعد از سلام نماز، اقامه گفت و بدون نافله مغرب به نماز عشاء پرداخت. سال بعد خدمت آن حضرت بودم و با او نماز مغرب خواندم، بعد از نماز مغرب برخاست و چهار رکعت نافله خواند.

 سپس اقامه گفت و نماز عشاء را خواند. بعد از نماز عشاء رو به جانب من کرد و گفت: کسى که این نمازهاى پنج‌گانه را بپا دارد و بر اوقات پنج‌گانه آن مواظبت نماید، روز قیامت، در حالى‏ به ملاقات خدا نایل مى‌‏شود که سند بهشت او در دست خدا است. کسى که نمازهاى پنج‌گانه را در وقت معین شده نخواند و بر حفظ آداب آنها مراقبت نکند، بسته به اراده خدا است: اگر بخواهد او را مى‏آمرزد و اگر بخواهد او را عذاب مى‏کند.[2]

 توجه به این نکته لازم به نظر می‌‌رسد، افرادی که از یک سو، شایستگی ورود به بهشت را ندارند و از سوی دیگر کارهای نیکی نیز در دنیا انجام داده‌اند، خداوند یا در این دنیا به اندازه کار نیکی که انجام داده‌‌اند جبران خواهد کرد و یا در آخرت از عذابش خواهد کاست.

این نتیجه عدل الهی است که خود می‌‌فرماید: «ما ترازوهاى عدل را در روز قیامت برپا مى‌‏کنیم پس به هیچ کس کمترین ستمى نمى‏‌شود و اگر به ‌مقدار سنگینى یک دانه خردل (کار نیک و بدى) باشد، ما آن‌را حاضر مى‌‏کنیم و کافى است که ما حساب ‏کننده باشیم».[3] 

 

عواقب سبک شمردن نماز

برخی از پیامدهای استخفاف و بی توجهی به نماز

1ـ قهر و قطع رابطه با عترت:

امیر المۆمنین ـ علیه السلام ـ در یك بیان قهرآمیز، با صراحت چنین خطاب فرمودند:

«لیس مِنّی مَن ضَیَّعَ الصّلاه»[4]

یعنی: «آن كس كه نماز را تضییع نماید از من نیست

امام صادق ـ علیه السلام ـ در بیان معیاری برای شناسایی افرادی كه با آن حضرت پیوند مكتبی دارند چنین می‏فرمایند:

«اِمتَحِنُوا شِیعَتَنا عِندَ مواقیت الصلوه كیف محافظتهم علیها»[5]

یعنی: «شیعیان ما را از دقت آنان در انجام به موقع نمازها شناسایی كنید

امام صادق ـ علیه السلام ـ فرمود: نماز گزاری كه نمازش را سبك بشمارد وقتی از قبرش خارج شود خداوند ملكی را بر وی موّكل می‏گرداند كه او را بر عرصه‌ی قیامت وارونه بر زمین می‏كشد و مردم به او نگاه می‏كنند و با شدت و سخت‏گیری مورد محاسبه قرار می‏گیرد

در روایت مشهور دیگری حضرتش سهل انگاری در مسئله‌ی نماز و استخفاف به آن را موجب محرومیت از شفاعت خاندان عترت و طهارت در روز قیامت شمردند[6] پیامبر اكرم ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ نیز در بیانی دیگر می‏فرمایند:

»مَن استَخَفَّ بالصّلاه لا یَرِدُ عَلیَّ الحوضَ لا و اللّه»

یعنی: «آن كس كه نماز را سبك شمارد (به خدا قسم) روز قیامت در كنار حوض كوثر، با من ملاقات نخواهد كرد.»[7]

این تأكید و بیان همراه با قسم، حكایت از عمق فاصله بین پیامبر اكرم ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ و نماز گزارانی كه به نماز اهمیت نمی‏دهند دارد.

نماز

 

2ـ غضب خداوند:

قرآن كریم با نكوهش افرادی كه نماز را ضایع می‏كنند[8] یا نسبت به آن بی‌اعتنا هستند.[9] مسلمانان را از این عمل بر حذر می‏دارد.

پیامبر اكرم ـ صلی الله علیه وآله و سلم ـ خطاب به حضرت علی ـ علیه السلام ـ می‏فرمایند:

«فی تأخیرِها مِن غَیرِ عِلّهٍ غَضَبُ اللّه عزوجل »[10]

یعنی: «تأخیر نماز از اول وقت بدون دلیل، موجب غضب خداوند متعال می‏گردد

امام صادق ـ علیه السلام ـ می‏فرمایند:

» إِذَا قَامَ الْعَبْدُ فِی الصَّلَاهِ فَخَفَّفَ صَلَاتَهُ قَالَ اللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى لِمَلَائِكَتِهِ أَمَا تَرَوْنَ إِلَى عَبْدِی كَأَنَّهُ یَرَى أَنَّ قَضَاءَ حَوَائِجِهِ بِیَدِ غَیْرِی أَمَا یَعْلَمُ أَنَّ قَضَاءَ حَوَائِجِهِ بِیَدِی »[11]

یعنی: «وقتی بنده‏ای نماز خود را با عجله و شتاب به پایان می‏برد و آن را كوتاه می‏كند خدا به ملائكه می‏فرماید: آیا نمی‏بینید بنده‌ی من چگونه نماز خود را كوتاه می‏كند گویا می‏پندارد كه بر آوردن حوائجش به دست غیر من است (كه اینگونه عجله می‏كند.) آیا نمی داند برآوردن حوائجش به دست من است

افرادی که از یک سو، شایستگی ورود به بهشت را ندارند و از سوی دیگر کارهای نیکی نیز در دنیا انجام داده‌اند، خداوند یا در این دنیا به اندازه کار نیکی که انجام داده‌‌اند جبران خواهد کرد و یا در آخرت از عذابش خواهد کاست

3ـ عدم اجابت دعا و محرومیت از دعای صالحان:

كسانی كه به نماز به عنوان تكلیف و خواست الهی بی توجهی كنند و آن را كوچك بشمارند خداوند نیز به خواسته‏ها و اعمال آنان توجهی نخواهد داشت. پیامبر اكرم ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ در روایتی چنین می‏فرماید:

» من تهاون بصلاته من الرجال و النساء ابتلاه الله بخمس عشره خصله ... و كل عمل یعمله لا یۆجر علیه و لا یرتفع دعاۆه إلى السماء »[12]

یعنی: «هر كس به نمازش بی‌توجه باشد و در برابر اعمالش مأجور نمی‏گردد دعایش به آسمان راه نمی‏یابد.»

و در ادامه، می‏فرمایند: مشمول دعای خیر صالحین نخواهد بود.

4ـ مضیقه و نارسایی دنیوی:

قهر و غضب خدا و پیامبر نسبت به كسانی كه نماز را كوچك می‏شمارند زیان‏ها و خساراتی بر جای خواهد نهاد. گر چه ممكن است تارك و یا استخفاف كننده به نماز این تأثیر را درك نكند و متوجه علت مضیقه‏ها و گرفتاری‏های خود نباشد. امام صادق ـ علیه السلام ـ فرمود: خداوند بركت را از عمر و روزی كسانی كه نماز را كوچك می‏شمردند بر می‏دارد.[13] پیامبر اكرم ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ نیز برای این گروه از افراد، تهی‌دستی و نیاز را پیش بینی نموده و می‏فرماید:

« قال رسول الله صلی علیه  عشرون خصله تورث الفقر ... و الاستخفاف بالصلاه »[14]

یعنی: «استخفاف و سبک شمردن نماز موجب فقر و تهی‌دستی می‏شود

5ـ سختی احوال قبر و قیامت:

امام صادق ـ علیه السلام ـ فرمود: نماز گزاری كه نمازش را سبک بشمارد وقتی از قبرش خارج شود خداوند ملكی را بر وی موّكل می‏گرداند كه او را بر عرصه‌ی قیامت وارونه بر زمین می‏كشد و مردم به او نگاه می‏كنند و با شدت و سخت‏گیری مورد محاسبه قرار می‏گیرد.

 

پی نوشت ها:

[1]. ماعون، 4 و 5، «فَوَیْلٌ لِلْمُصَلِّینَ الَّذینَ هُمْ عَنْ صَلاتِهِمْ ساهُونَ».

[2]. کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج ‏3، ص 267 و 268،

 [3]. انبیاء، 47،

 [4] . وسائل الشیعه ج4ص114

[5] . بحار الانوار 236/82. استاد شهید آیت اللّه مطهری ـ ره ـ این روایت را چنین تبیین میفرماید: در وقت وفات امام صادق ـ علیه السلام ـ جریانی رخ داد كه وقتی ابو بصیر آمد به «ام حمیده» تسلیت عرض كند، ام حمیده گریست، ابو بصیر هم كه نابینا بود گریست بعد «ام حمیده» به ابو بصیر گفت:

ابو بصیر نبودی و لحظه‌ی آخر امام را ندیدی، جریان عجیبی رخ داد عرض كرد: چه چیزی؟ فرمود: امام در یك حالی فرو رفت كه تقریباً حال غشوه‏ای بود. بعد چشمهایش را باز كرد و فرمود:

تمام خویشان نزدیک مرا بگویید، بیایند بالای سر من حاضر شوند. ما امر امام را اطاعت و همه را دعوت كردیم. وقتی همه جمع شدند، امام در همان حالات كه لحظات آخر عمرش را طی می‏كرد یك مرتبه چشمش را باز كرد، رو كرد به جمعیت و همین یک جمله را گفت:

«لن تنالَ شفاعتُنا مستخّفاً بالصلوه» هرگز شفاعت ما به مردمی كه نماز را سبك بشمارند، نخواهد رسید. این را گفت و جان به جان آفرین تسلیم كرد. (گفتارهای معنوی، ص65، 64).

[6] . بحارالانوار، 83/9.

[7] . فخلف من بعدهم خلف اضاعوا الصلاه (مریم/56).

[8] . ویل للمصلین الذین هم عن صلاتهم ساهون (ماعون/5).

[9] . بحار الانوار ج2ص154

[10] . كافی ج3ص269.

[11] . بحار الانوار، 80/21.

[12] . بحارالانوار،83/202

[13] . بحار الانوار،73/315

[14] . بحارالانوار، 80/22. 

+ نوشته شده در  پنجشنبه دهم بهمن ۱۳۹۲ساعت 2:20  توسط داود صیاد مالفجانی  | 

ذکری برای رهایی از بن بست‌های زندگی

حضرت ایوب


در محضر بزرگان فرصتی است برای آموختن نکاتی که در هیچ کتابی یافت نمی‌شود و در حقیقت راه میان‌بری است به سوی خوبی‌ها و درستی‌ها.

میدانید دنیا محل گذر است وآنچه در دنیا روی می دهد نقش مقدمه برای زندگی اصلی انسان را دارد، هرگز كسی در دنیا به طور كامل عذاب نشده ویا پاداش ندیده است. آنان موفق ترند كه در مجال كوتاه عبور از دنیا توشه بیشتری برای زندگی حقیقی وابدی بردارند. اما در این میدان نقش گرفتاریها (بلاهاوابتلائات) چیست؟

مومن در مسیر خودسازی وتكامل با مشكل كمبود فرصت روبرو است، چون زمان چند ده ساله، امكان مهیا شدن برای حیات زیبای همیشگی آخرت را نمی دهد. لذا خداوند ابزار میانبری برای سرعت بخشیدن به پیشرفت بنده اش فراهم نموده است. یكی از آنها همین گرفتاریها وابتلائات است.

خداوند متعال چنین مقدّر فرموده است که مۆمنین و دوستداران او غالباً در تنگی و سختی و فقر و ابتلا به سر ببرند. این موضوع در زندگی انبیاء و اولیاء الهی هم به خوبی مشاهده می شود.

این سختی‌ها و گرفتاری‌ها گاهی برای پاک کردن مۆمن از لغزش‌ها و گناهان صغیره‌ای است که احیاناً از او سرزده و گاهی برای ترفیع مقام و بالا بردن درجات قرب است.

در این زمینه به چند روایت اشاره می‌شود:

رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: «پیامبران به بیشترین سختی‌ها مبتلا می‌شوند، پس از آنان مۆمنین هستند که به قدر ایمانشان مبتلا می‌شوند.»

2- حضرت امام جعفر صادق علیه السلام فرمود: «اجر و پاداش بزرگ با گرفتاری‌های بزرگ همراه است. خداوند هر قومی را دوست بدارد، آنها را گرفتار می‌کند.»

3- امام باقر علیه السلام فرمود: «وقتی خداوند بنده ای را دوست داشته باشد، او را غرق در گرفتاری می‌کند.»

4- امام صادق علیه السلام فرمود: «محال است بر مۆمن چهل شب بگذرد، و مشکلی برایش پیش نیاید که او را محزون نکند. این مشکلات مایه تذکر و یادآوری به اوست.»

و نیز فرمود: «در بهشت درجه ای است که بنده به آن نمی رسد مگر اینکه به بیماری مبتلا شود.»

امام باقر علیه السلام فرمود: «همان طور که مرد از اهل خود دلجویی می کند، خداوند هم از مۆمن با هدیه‌ای از گرفتاری سرکشی می‌کند، و نیز او را از دنیا پرهیز می‌دهد، همانطور که طبیب، مریض را از غذا پرهیز می‌دهد.» (منبع روایات: بحارالانوار، ج 67، باب 12)

این که این قدر به ذکر و یاد خداوند سفارش می شود به این دلیل است که ما عاشق خداوند نیستیم بلکه باید از سر ادب به ذکر بپردازیم و نتیجه این ادب این است که آرام آرام به محبت خداوند خواهیم رسید و کسی که به محبت خداوند را بچشد دوست دارد هر چه زودتر به خداوند برسد و اشتیاق دیدار او را خواهد داشت

طلایه دار صبر و اخلاق

نیمی از ایمان شکر و نیم دیگری صبر است. صبر در برابر آن چیزی است که خداوند به انسان آن را عطا کرده و یا نکرده است.

صبر در برابر مصیبت، بیماری و گرفتاری است و در مواقعی است که آرامش انسان به گونه ای سلب می شود. به عنوان مثال انسان در عافیت و سلامتی است و بر اثر بیماری و این عافیت و سلامتی از او سلب می شود. 

بر اساس آیات قرآن کریم حضرت ایوب طلایه دار صبر بوده و ایشان یکی از طلایه داران اخلاق انسانی و عرفانی است، حضرت ایوب 80 سال غرق در نعمت و بنده‌ی شکرگذار خداوند بود. هنگامی که به 80 سالگی که رسید، شیطان لعین به سراغ او آمد. شیطان به خداوند متعال گفت «او را 80 سال غرق نعمت کردی و او شکرگذاری کرده، بیا از او نعمت ها را بگیر آن موقع او را امتحان کن». لذا مشیت الهی بر این قرار گرفت که حضرت ایوب در یک دوره ای در چرخه سنگین بلایا، بیماری ها و گرفتاری ها قرار بگیرد تا جوهره بندگی او مشخص شود.

از این مسأله مشخص می شود که اتفاقات و رویدادهایی که در زندگی انسان روی می دهد، به جهت این است که جوهره بندگی انسان مشخص شود. به گفته وی، یاوران مهدی کسانی هستند که در عرصه ایمان امتحان خود را پس داده اند و نمره قبولی گرفته اند و این امتحان یا در عرصه صبر است یا در عرصه شکر!

 

نباید ایمان انسان در برابر مشکلات سقوط کند

یاران حضرت ایوب هنگامی که دیدند مشکلات فراوانی به او رسیده گمان کردند که ایوب در خلوت مرتکب گناه شده است، گاهی از اوقات ملاحظه می کنیم که گاهی مشکلاتی برای برخی از افراد پدید می آید, شاید این مشکلات به جهت این است که انسان بخواهد از گناهان پاک شود و به مقام رفیع تر برسد، لذا نباید هرگز در خصوص افرادی که دچار مشکلات می شوند قضاوت ناصحیح کرد.

برخی اوقات شیاطین، انسان مبتلا شده به سختی را، از مسیر ولایی، توحیدی و اهل بیتی جدا می کنند و به دام انواع و اقسام ترفند های شیطانی می اندازند. افرادی که در برابر سختی ها به سوی دعا نویس ها می روند، بدانند که این راه، راهی اشتباه است. خداوند هر آنچه در مسیر امامت و ولایت نیازداشته باشیم، به ما عطا کرده است. اگر گرفتار هستید، نزد امام رضاعلیه السلام بیایید؛ دعا نویس افرادی نظیر محدث قمی، هستند نه انسان های عادی و بی دین.

کسا

دعایی برای گرفتاری از بیان آیت الله بهجت

اگر می خواهید مسیر بندگی تان رحمانی باشد، باید به سوی اهل بیت علیهم السلام بیایید و نه به سمت بندگی شیطان. هر فردی که برای هر گرفتاری و هر گره کوری نزد حضرت آیت الله بهجت می آمد، ایشان ذکر حدیث کساء را سفارش می کردند.

برخی اوقات خانواده های مذهبی دامن امام رضا و امام حسین را رها می کنند و به دام شیّادان و شیطان باز ها می افتند. همچنین گروهی از افراد هستند که در گرفتاری ها جزع و فزع می کنند، ولی ایوب پیامبر این گونه نبود و با خداوند متعال بسیار زیبا سخن می گفت. هنگامی که ایوب راه‌های شیطانی را کنار زد، تمام نعمات الهی به او برگردانده شد؛ بنابراین فراسوی مصیبت ها، بیماری ها و گرفتاری ها امتحانات الهی است که جوهره بندگی انسان را مشخص می کند.

محضر بزرگان دینی را رها نکینم

در محضر بزرگان فرصتی است برای آموختن نکاتی که در هیچ کتابی یافت نمی‌شود و در حقیقت راه میان‌بری است به سوی خوبی‌ها و درستی‌ها.

آیت الله قاضی: رفع گرفتاری

علامه لاهیجانی انصاری روزی از آیت الله قاضی (ره) پرسیدند که در مواقع اضطرار و گرفتاری چه در امور دنیوی و یا در امور اخروی و بن بست کار‌ها به چه ذکری مشغول شویم تا گشایش یابد؟ ایشان در جواب فرمودند: «پس از 5 بار صلوات و قرائت آیة الکرسی در دل خود بدون آوردن به زبان بسیار بگو:

«اللهم اجعلنی فی درعک الحصینة التی تجعل فیها من تشاء: بار پروردگارا! مرا در حصن و پناهگاه خود و در جوشن و زره محکمت قرار بده که در آن هر کس را که بخواهی قرار می‌دهی تا گشایش یابد.»

 

ذکری خودمانی بین ما و خدایمان

روزی 100 مرتبه ذکر «غرق نعمتیم، الحمدالله؛ حالی مون نیست، استغفرالله» را بیان کنید؛ این ذکر، فشرده آیات قرآنی و ذکری خودمانی بین ما و پروردگار متعال است. (حجت الاسلام و المسلمین حیدری کاشانی در حرم امام رضا علیه السلام)

اگر می خواهید مسیر بندگی تان رحمانی باشد، باید به سوی اهل بیت علیهم السلام بیایید و نه به سمت بندگی شیطان. هر فردی که برای هر گرفتاری و هر گره کوری نزد حضرت آیت الله بهجت می آمد، ایشان ذکر حدیث کساء را سفارش می کردند

پاسخ اکثر گرفتاری های مردم ذکر است

نتیجه ذکر مداوم اشتیاق داشتن به دیدار خداوند است و ادب ذکر مداوت برآن است و نتیجه این مداومت محبت و اشتیاق انسان برای شهادت خواهد بود.

توصیه بزرگان دین به ذکر آن چنان مهم است که گفته می شود بسیار زیاد ذکر بگویید حتی اگر طوری باشد که دیگران فکر کنند که شما ریاکار هستید در حقیقت ذکر و یاد خداوند باید یک عادت و رویه در سبک زندگی ما باشد. حتی تسبیح گرفتن در دست نیز به دلیل این که مقدمه ای بر ذکر است ثواب دارد. اولین تسبیح تسبیحی بود که حضرت زهرا از تربت حمزه سید الشهدا درست کردند و الان نیز تسبیحاتی که از تربت امام حسین درست می کنند به تأسی از همین عمل حضرت زهرا می باشد.

 

پاسخ اکثر گرفتاری های مردم ذکر

ذکر استغفار ذکری است که برای رفع هم و غم مردم بسیار تأثیرگذار خواهد بود اما باید این نکته را در نظربگیریم که ادب ذکر به دوام آن است و کسی که می خواهد مۆدبانه ذکر بگوید باید مداومت در ذکر داشته باشد ذکر مداوم دستوری است که به ما داده شده و نتیجه آن جز اشتیاق به ملاقات نیست.

این که این قدر به ذکر و یاد خداوند سفارش می شود به این دلیل است که ما عاشق خداوند نیستیم بلکه باید از سر ادب به ذکر بپردازیم و نتیجه این ادب این است که آرام آرام به محبت خداوند خواهیم رسید و کسی که به محبت خداوند را بچشد دوست دارد هر چه زودتر به خداوند برسد و اشتیاق دیدار او را خواهد داشت.

+ نوشته شده در  پنجشنبه دهم بهمن ۱۳۹۲ساعت 2:18  توسط داود صیاد مالفجانی  | 

چه کسی از خدا راستگوتر است؟


یکی از اوصاف خداوند متعال صداقت او است و اینکه حضرت حق دروغ نمی‌گوید و این بعلت ناتوانیش در دروغ گفتن نیست، بلکه قادر مطلق بودنش اقتضا دارد که هیچ نیاز، كاستی و جهل در ذات حق راه نداشته باشد.

راستگویی

بنابراین هیچ دلیلی برای دروغ گفتن باقی نمی‌ماند، چون دروغ یک بیماری روانی است كه منشاء آن، نیاز، كاستی و جهل است.

دروغگو یا به چیزی نیاز دارد كه می‌خواهد با دروغ به آن دست یابد، یا از روی جهالت و نادانی، خوشبختی و كامیابی خود را در دروغ می‌بیند‌، یا نقص و كمبودی دارد و تصور می‌كند كه با دروغ گفتن، شخصیت تازه و بهتری به دست می‌آورد.

ولیکن خداوند متعال كه از هر جهت كامل است و هیچ گونه نقص و نیاز و جهلی نداشته و دارای قدرت نامحدود است، نیازی به گفتن دروغ ندارد.

پس در واقع این کمال مطلق بودن خداوند است که  اقتضا دارد هیچ دروغی در وی راه نداشته باشد. و سوال قرآن کریم که می‌پرسد: چه كسی راستگوتر از خداوند در سخن است؟ وَمَن أَصدَقُ مِنَ اللَّهِ قیلًا [سوره نساء، آیه 122] با توجه به همان عدم وجود نیاز، كاستی و جهل در خداوند می‌باشد.

از طرف دیگر پیام‌ها و سخنان خداوند اگر به صورت امر و نهی باشد،‌ که و ظایف عملی بندگان را تعیین كند، پس دروغ و راست در مورد آن معنا ندارد، چون صدق و کذب در جملات انشایی بی‌معناست.

در قسم دوم پیام‌ها و سخنان خداوند که به صورت خبر از حقایق موجود یا حوادث گذشته و آینده است، هم به صدق و راستی توصیف می‌شود، همان طورکه قرآن كریم می‌فرماید: "وَمَنْ أَصْدَقُ مِنَ اللَّهِ حَدِیثًا [سوره نساء، آیه 87]؛ چه كسی راست‌گوتر از خداوند در سخن است؟"

علاوه بر اینکه دروغ با هدف اساسی و غرض اصلی خداوند در هدایت بندگان مخالف است، چون سخن گفتن خدا از شئون ربوبیت الهی و تدبیر جهان و انسان و بر اساس علم و حكمت و به منظور هدایت مخلوقات و فراهم كردن وسیله شناخت‌های صحیح برای مخاطبان است. اگر امكان مخالفت با واقع(دروغ) باشد، اعتمادی بر آن نخواهد بود و موجب نقض غرض و خلاف حكمت الهی خواهد شد.[مصباح یزدی، آموزش عقاید، ص 93]

به عبارت دیگر، خداوند با توجه به حكمت و تدبیر خود، می‌خواهد بندگان را به راه راست هدایت كند و اگر دروغ بگوید با هدف و حكمت خودش ناهمگون است. اگر حتی امكان و احتمال دروغگویی باشد، اعتمادی بر كلام الهی نخواهد بود و چون بندگان اعتماد به كلام خدا نداشته باشند، به آن‌ها عمل نخواهند كرد،‌ پس هدف از كلام الهی كه هدایت انسان‌ها است، از بین خواهد رفت.

در واقع این کمال مطلق بودن خداوند است که اقتضا دارد هیچ دروغی در وی راه نداشته باشد. و سوال قرآن کریم که می‌پرسد: چه كسی راستگوتر از خداوند در سخن است؟ وَمَن أَصدَقُ مِنَ اللَّهِ قیلًا با توجه به همان عدم وجود نیاز، كاستی و جهل در خداوند می‌باشد

صداقت مورد نظر قرآن

طبق آیه ی177 سوره بقره صداقت در قرآن اعم از صداقت در گفتار است به این معنا که فرد صادق از منظر قرآن کسی است که عملش با اعتقادات و اقوالش تطابق داشته باشد: «لَّیْسَ الْبِرَّ أَن تُوَلُّواْ وُجُوهَکُمْ قِبَلَ الْمَشْرِقِ وَالْمَغْرِبِ وَلَکِنَّ الْبِرَّ مَنْ آمَنَ بِاللّهِ وَالْیَوْمِ الآخِرِ وَالْمَلآئِکَهِ وَالْکِتَابِ وَالنَّبِیِّینَ وَآتَی الْمَالَ عَلَی حُبِّهِ ذَوِی الْقُرْبَی وَالْیَتَامَی وَالْمَسَاکِینَ وَابْنَ السَّبِیلِ وَالسَّآئِلِینَ وَفِی الرِّقَابِ وَأَقَامَ الصَّلاهَ وَآتَی الزَّکَاهَ وَالْمُوفُونَ بِعَهْدِهِمْ إِذَا عَاهَدُواْ وَالصَّابِرِینَ فِی الْبَأْسَاء والضَّرَّاء وَحِینَ الْبَأْسِ أُولَئِکَ الَّذِینَ صَدَقُوا وَأُولَئِکَ هُمُ الْمُتَّقُونَ»؛ نیکوکاری آن نیست که روی خود را به سوی مشرق و [یا] مغرب بگردانید بلکه نیکی آن است که کسی به خدا و روز بازپسین و فرشتگان و کتاب [آسمانی] و پیامبران ایمان آورد و مال [خود] را با وجود دوست داشتنش به خویشاوندان و یتیمان و بینوایان و در راه‏ماندگان و گدایان و در [راه آزاد کردن] بندگان بدهد و نماز را برپای دارد و زکات را بدهد و آنان که چون عهد بندند به عهد خود وفادارانند و در سختی و زیان و به هنگام جنگ شکیبایانند آنانند کسانی که راست گفته‏اند و آنان همان پرهیزگارانند»

پیامبر(صلی الله علیه و اله) پیرامون این آیه می فرمایند: "من عمل بهذه الآیه‏ فقد استکمل ‏الایمان‏" "هر کس به این آیه عمل کند، ایمانش کامل است".

آیه 15 سوره حجرات نیز به ویژگی های دیگری از انسانهای صادق اشاره شده است: «إِنَّمَا الْمُۆْمِنُونَ الَّذِینَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ ثُمَّ لَمْ یَرْتَابُوا وَجَاهَدُوا بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنفُسِهِمْ فِی سَبِیلِ اللَّهِ أُوْلَئِکَ هُمُ الصَّادِقُونَ»«درحقیقت مۆمنان کسانی‏اند که به خدا و پیامبر او گرویده و [دیگر] شک نیاورده و با مال و جانشان در راه خدا جهاد کرده‏اند اینانند که راست کردارند».

در آیه 119 سوره مائده نیز خداوند در توصیف انسان های صادق می فرمایند: «... یَنفَعُ الصَّادِقِینَ صِدْقُهُمْ...» «... راستگویان را راستی‏شان سود بخشد...».

بنابراین نه تنها عقلاً دروغ و كلام مخالف با واقع و حقیقت از خداوند محال است، بلكه حتی احتمال امكان آن نیز نمی‌رود.

+ نوشته شده در  پنجشنبه دهم بهمن ۱۳۹۲ساعت 2:17  توسط داود صیاد مالفجانی  | 

نگاه و شوخی با نامحرم

نگاه به نامحرم

 

مقدمه: روح حجاب

اگر در جامعه ای حجاب در روابط نامحرم عملی گردد، جرم و جنایت ، فساد و بی دینی، و نارضایتی های همسران از یکدیگر ،و ... کاهش چشمگیری پیدا می کند . 

اما برای آنکه دستاوردهای حجاب در جامعه ای رویت شود، لازم است منظور واقعی آن اجرا گردد. زیرا منظور از حجاب، علی رغم تلقی عوامانه، نوع خاصی از پوشش نیست؛ بلکه روح حجاب است که باید در فکر و اندیشه، رفتار و گفتار، و نهایتا در پوشش افراد محجب جاری گردد. حجابی که فقط در پوشش ظاهری لحاظ گردد ولی در رفتار، گفتار و برخورد با نامحرم رعایت نشود ،فریبی بیش نیست .

زنی که بدون چادر است، بسیار محجوبتر از زنی است که با لباس، حجاب خود را رعایت کرده، ولی در سخن گفتن ابایی از شوخی و جلب توجه ندارد. و آنکه ساده و بی آرایش است، اما با زبان و رفتار خود، فکر و قلب نامحرمان را مشغول خود می کند، بدحجابتر از بانوی آرایش کرده ایست که از مردان غافل است و یا توانایی کسب این محبوبیت را ندارد. بنابراین اقداماتی همچون شوخی و مزاح با نامحرم و هرگونه رفتاری که موجب تهییج و تحریک یا حتی علاقه گردد، بدحجابی محسوب می شود.

به همین جهت قرآن تنها به آیاتی که مستقیما دستور به حجاب دارند، بسنده نکرده بلکه در زمینه ها ی مختلف به ابعاد وسیع حجاب اشاره می کند تا امکان هر گونه سوءاستفاده و سوءتفاهم را منتفی نماید. با خطاب به همسران پیامبر به شیوه ی سخن گفتن اشاره کرده و می فرماید: «بگونه‏اى نرم و لطیف سخن نگویید تا بیماردلان در شما طمع كنند» (فَلا تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ فَیَطْمَعَ الَّذِی فِی قَلْبِهِ مَرَضٌ( احزاب33))

در جایی دیگر به دختران شعیب اشاره می کند و از حیای ایشان در شیوه راه رفتن در حضور نامحرم سخن می گوید. (فَجاءَتْهُ إِحْداهُما تَمْشِی عَلَى اسْتِحْیاءٍ قالَتْ إِنَّ أَبِی یَدْعُوكَ لِیَجْزِیَكَ أَجْرَ ما سَقَیْتَ لَنا فَلَمَّا جاءَهُ وَ قَصَّ عَلَیْهِ الْقَصَصَ قالَ لا تَخَفْ نَجَوْتَ مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمِینَ)

بنابر این حجاب چیزی نیست که با  تحمیل پوششی تعریف شده به دست آید. لذا شاید بتوانیم، از طریق اجبار به پوشش، دفع افسد به فاسد نمائیم، اما هرگز نمی توانیم با این روش، روح حجاب را در جامعه جاری کرده و از آثار واقعی آن بهره مند شویم.

منظور از حجاب،علی رغم تلقی عوامانه، صرفا نوع خاصی از پوشش نیست؛ بلکه روح حجاب است که باید در فکر و اندیشه ، رفتار و گفتار، و نهایتا در پوشش افراد محجب جاری گردد.حجابی که فقط در پوشش ظاهری لحاظ گردد ولی در رفتار، گفتار و برخورد با نامحرم رعایت نشود ،فریبی بیش نیست .

نگاه و شوخی با نامحرم از مصادیق بی حجابی است

با مسئله حجاب نیز امروزه مانند بسیاری از مسائل شرعی دیگر برخوردهای سلیقه ای می شود. حتی عاملین و معتقدین نیز با نوعی تسامح و تساهل، حد و مرزهای شرعی حجاب را رعایت می کنند زیرا علت حساسیتهای شرع برای رعایت دقیق حدود حجاب را درک نمی کنند. در روایات آمده است که:

هر كس با  نامحرم شوخى كند، براى هر كلمه‏اى كه در دنیا با او سخن گفته است هزار سال او را در دوزخ زندانى مى‏كنند. (ثواب الاعمال وعقاب الاعمال -ترجمه انصارى، 567 بابى كه كیفر بسیارى از گناهان در آن گرد آورى شده است ... )

جهنم

و هر كه چشمان خود را با نگاه به زن نامحرم پر سازد، خداوند عزیز و جلیل در روز رستاخیز چشمان او را با میخ‏هاى آتشناك پر نماید و از آتش دوزخ لبریزشان سازد. (همان)

و نیز خشم خدا بسیار سخت است بر آن زن شوهردارى كه چشم خود را از نگاه كردن به مرد بیگانه یا نامحرم پر كند، كه اگر چنین كند خداوند تمام اعمال او را تباه مى‏سازد، و اگر به بستر غیر شوهر خود رود بر خدا سزاوار است كه او را به آتش بسوزاند، پس از آنكه او را در قبر عذاب كرده است.(همان ،ص 565)

با نظر به این دسته از روایات لزوم پرهیز از اختلاط و گپ و گفتگوهای تفریحی در مجالس میهمانی اقوام و آشنایان روشن میشود این گفتگوهای تفریحی ریشه بسیاری از مشاجرات خانوادگی و عامل تضعیف ایمان است ، بسیاری از نارضایتی ها و افسردگی های تنش زا بین همسران، شروعشان بسته به همین اختلاطهای دوستانه و قوم وخویشی است که چون حجاب اسلامی در آن با دقت اجرا نمی شود، درد سر ساز گشته اند. 

بدتر از آن، تاثیر بدحجابی در کدورت دل و دوری از خداست. چه بسیاری از اوقات که به دلیل، نگاه و شوخی با نامحرم، توفیق خواندن نماز اول وقت و یا دیگر اعمال نیکی که قبلا انجام می شده، از دست برود. بوجود آمدن حالت بی حوصلگی و بی علاقگی به عبادات، می تواند متاثر از همین بی مبالاتی ها باشد. چنانچه از ابتدای روز توجه و مراقبت داشته باشیم، به طور ناخودآگاه از نماز و انجام تکالیف شرعی لذت بیشتری خواهیم برد. به همین جهت در سفارش به ترک از نگاه می فرمایند: النّظرة سهم مسموم من سهام ابلیس فمن تركها خوفا من اللَّه اعطاه ایمانا یجد حلاوته فی قلبه.(نهج الفصاحه ،ص 790)

از پیامبر اکرم(ص) روایت شده است: نگاه كردن (به نامحرم) تیرى است مسموم و زهردار از تیرهاى شیطان، و هر كه آن را از جهت ترس از خدا ترك نماید و چشم از آنچه حرام است بپوشاند در این صورت خداوند ایمانى به وى عنایت فرماید كه حلاوت و لذت او را در قلب خود میچشد.

هر كس با  نامحرم شوخى كند، براى هر كلمه‏اى كه در دنیا با او سخن گفته است هزار سال او را در دوزخ زندانى مى‏كنند.

برای فهم بهتر سختگیری های اسلامی در مسئله حجاب و نگاه می توان از قوانین روانشناسی نیز کمک گرفت. قائده " تداعی معانی" یکی از دستمایه های فروید در روانکاوی، از این جمله است.

شیطان

«كلمه‌ "تداعی" كه یك اصطلاح روان شناسی است به طور معمول با واژه "معانی" به كار می رود. تداعی به معنای دعوت كردن است؛ یعنی در حافظه‌ شخص هر مطلبی مطالب دیگر را به خاطر می آورد. آنگاه هر یك از این مفاهیم ذهنی جدید، اشیاء و مفاهیم مرتبط دیگری را به یاد می آورد و.... مثلاً «باران» «آب» را تداعی می كند. ... (حجاب\اندیشه قم)

بسیاری از اوقات یک صحنه بدحجابی می تواند خیالاتی را در ذهن پرورش دهد، یا یک ماجرای جنسی را در ذهن تداعی کند و بعضا با دخالت شیطان، در حریم عواطف و تخیلات شخص نیز وارد گردد که بقول فروید وقتی شخص آن را از آگاهی خود می راند در رویا با آن درگیر می شود. لذا برخی از سختگیری ها برای جلوگیری از همین تداعی هاست .

بنابر این بهترین راه برای رهایی از این دام خوشرنگ و نشان شیطان، که بسیار هم روی آن حساب کرده، همان دستوری است که قرآن ما را به آن امر کرده است. قُل لِّلْمُؤْمِنِینَ یَغُضُّوا مِنْ أَبْصَارِهِمْ وَ یَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ ذَلِكَ أَزْكَى لَهُمْ إِنَّ اللَّهَ خَبِیرٌ بِمَا یَصْنَعُونَ »؛ به مردان مومن بگو دیده فرو نهند و پاکدامنی خود را حفظ کنند. (سوره نور، آیه 30) «

وَ قُل لِّلْمُؤْمِنَاتِ یَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصَارِهِنَّ وَیَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ وَلَا یُبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلَّا مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَلْیَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلَى جُیُوبِهِنَّ وَلَا یُبْدِینَ زِینَتَهُنَّ : به زنان با ایمان بگو چشم از نگاه به مردان اجنبی فرو بندند و فرج (عورت) های خویش را حفظ کنند و زینت خویش را جز آنچه پیداست آشکار نسازند و نیز دستور بده تا اطراف سرپوش های خود را بر گریبان و سینه های خود انداخته، آن را بپوشانند و هنگام راه رفتن پاهای خود را بر زمین نکوبند تا زینت های پنهانی شان معلوم شود(نور 31)

 

بدحجابی درنوجوانی

گویا به نظر می رسد سختگیری در رعایت حجاب در دوران نو جوانی ضرورتی ندارد و به قول بعضی موجب دین زدگی می شود.

اما رعایت حجاب فقط برای محکم کردن زندگی خانوادگی و ارتقاء وفاداری همسران نسبت به یکدیگر نیست بلکه بیشتر به جهت رشد و تهذیب و نمو کمالات انسانی است در دوران نوجوانی که دوران فوران عواطف انسانی و گرایش های معنوی است بی حجابی بدترین عاملی خواهد بود که تمام اندیشه و نیروهای نوجوان را صرف مسائل جنسی می کند و او را که مستعد افراط است تا جایی درگیر جلب توجه جنس مخالف و التذاذهای جنسی می کند که دچار عقب ماندگیهای جبران ناپذیری در ابعاد اخلاقی، علمی و کمالات انسانی می گرداند از طرف دیگر نیز وقتی نوجوان وارد در مرحله جوانی می گردد و از افراطهای گذشته خود رویگردان است، نسبت به ازدواج نظر خوبی ندارد و چنانچه زیر بار ازدواج هم برود همسر لوده ای خواهد بود که عدم پایبندی اش به خانواده همواره دردسرساز می گردد.

+ نوشته شده در  پنجشنبه دهم بهمن ۱۳۹۲ساعت 2:16  توسط داود صیاد مالفجانی  | 

زینتی برای مؤمنان


امنیت از مهم‌ترین نعمت‌های خدا می‌باشد که زمینه ساز رشد و شکوفایی فطرت خداجوئی انسان و استعدادهای اوست و از جهتی دیگر باعث رشد  اقتصاد و فرهنگ و سیاست در جامعه می‌باشد.


آرامش

در هر جامعه ای هر چقدر امنیت بالاتر باشد رشد و ترقی چشمگیر تر است .اینکه در کشور ما دشمنان داخلی و خارجی قصد بر هم زدن نظام و اختلال و اغتشاش را دارند علتش این است که با نا امنی سد محکمی در مقابل پیشرفت‌های علمی،سیاسی،فرهنگ کشور قرار دهند.

یکی از راه‌های مقابله با ارتقا ء درجات فناوری و علمی هر ملتی ایجاد ناامنی روانی در لایه های درونی اقشار مردم و جامعه است آن چنان که چرخ اقتصاد و تجارت و فرهنگ بخوابد .سرگرم کردن مردم به درگیری‌های سیاسی ،جناح‌ها،اختلافات سلیقه ای،بنیان جامعه را سست می‌کند و او را از هدف متعالی منحرف می‌سازد.

 

امنیت و انسان

فَمَنْ آمَنَ وَأَصْلَحَ فَلاَ خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَلاَ هُمْ یَحْزَنُونَ

پس کسانی که ایمان آورند و نیکوکاری کنند بیمی بر آنان نیست و اندوهگین نخواهند شد (انعام/48)

همچنان که امنیت در جامعه باعث رشد و شکوفایی است این نعمت گران بها در انسان باعث بارور شدن و به میوه و ثمر رسیدن استعدادها،نور افشانی فطرت و از زیر گرد و غبار بیرون آمدن لایه های درونی حقیقت وجود آدمی است.

خداوند انسان را طوری خلق کرد که تنها در سایه سار آرامش،امانت واقعی خود را " روح و فطرت خدائی" بروز و ظهور می‌دهد . به معنایی خدا گونه شدن و خلیفه واقعی خدا شدن تنها در پرتو امنیت حاصل می‌شود.

خداوند در قرآن غیبت،تهمت،القاب زشت را گناه می‌داند زیرا باعث از بین بردن آرامش روانی خود و دیگران می‌شود.خیانت،جنایت و کلاه برداری و رشوه و ربا نیز آرامش شخص و دیگران را به خطر می‌اندازد

گناه باعث ناامنی

بارها دیده‌اید افرادی که گناه می‌کنند و یا کسب حرام دارند جوانانی که ارتباط درست و حلال ندارند همیشه دچار سردرگمی و اضطراب هستند .شاید آسایش مالی داشته باشند اما گناه باعث اختلال و ناامنی در سیستم زندگی آنان و همچنین در روح و روان آنان شده است.

ذَلِکَ بِأَنَّ اللّهَ لَمْ یَکُ مُغَیِّرًا نِّعْمَةً أَنْعَمَهَا عَلَی قَوْمٍ حَتَّی یُغَیِّرُواْ مَا بِأَنفُسِهِمْ وَأَنَّ اللّهَ سَمِیعٌ عَلِیمٌ

این [کیفر] بدان سبب است که خداوند نعمتی را که بر قومی ارزانی داشته تغییر نمی‌دهد مگر آنکه آنان آنچه را در دل دارند تغییر دهند و خدا شنوای داناست .(انفال/53)

آنان به واسطه گناهان خود نعمت امنیت و آرامش را تبدیل به اضطراب و ناامنی می‌کنند.چه بسا افرادی که هیچ بضاعت مالی ندارند اما به خاطر ایمان به خدا،با آرامش در این دنیا زندگی می‌کنند.

خداوند در قرآن غیبت،تهمت،القاب زشت را گناه می‌داند زیرا باعث از بین بردن آرامش روانی خود و دیگران می‌شود.خیانت،جنایت و کلاه برداری و رشوه و ربا نیز آرامش شخص و دیگران را به خطر می‌اندازد.جامعه ای که انواع گناهان و خطاها در آن صورت می‌گیرد امنیت دارد یا جامعه ای که صلح و آرامش در آن به وفور یافت می‌شود؟آری به بیان زیباتر گناهان مخل آرامش فرد است و فردی که همیشه درگیر جنگ و جدال و ناراحتی و اختلاف و دعواست آیا طعم امنیت را خواهد چشید؟

به همین علت جنگ و دعوا و .....گناه است و آرامش روانی فرد را نابود می‌کنند .

 

توحید

ایمان عامل امنیت و آرامش

توحید و ایمان به خدای یکتا آنچنان طمأنینه ای به شخص می‌دهد که در مقابل بزرگ‌ترین قدرت‌ها ترسی به خود راه نمی‌دهد و احساس اضطراب نمی‌کند به همین علت اولیاء خدا نه می‌ترسند و نه غمگین می‌شوند. توحید ناب برای هر موحدی دژ محکمی است که دژبان آن خدای قدیر است ؛ کلمه لا اله الا الله حصنیهر متحصنی که در حصن حصین الهی وارد شود از گزند دسیسه و آسیب وسوسه در امان خواهد بود.

ایمان مانند خانه محکم و مامنی است که با وارد شدن به آن از هر خطری مصون می‌مانید .اما هر وقت شخص گناه کند گویی از این خانه خارج شده و دوباره با ارتقا و ایمان و انجام عمل صالح دوباره به خانه امن الهی راه یابد.

یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ ادْخُلُواْ فِی السِّلْمِ کَآفَّةً وَلاَ تَتَّبِعُواْ خُطُوَاتِ الشَّیْطَانِ إِنَّهُ لَکُمْ عَدُوٌّ مُّبِینٌ

ای کسانی که ایمان آورده‌اید همگی به اطاعت [خدا] درآیید و گامهای شیطان را دنبال مکنید که او برای شما دشمنی آشکار است(بقره/208)

صلح و آرامش فقط در پرتو ایمان به خدا دست یافتنی است زیرا عالم ماده و علاقه به آن سرچشمه کشمکش‌هاست و اگر نیروی معنوی ایمان آدمی را مهار نکند دستیابی به صلح و آرامش غیرممکن است.

 

جاذبه ایمان

ایمان و عمل صالح،جاذبه و کشش فوق‌العاده ای دارد .اعتقاد به یگانگی خدا و دعوت پیامبران که بازتابش در روح و فکر و گفتار و کردار انسان به صورت اخلاق عالی انسانی ،تقوی و پاکی و درستی و امانت و شجاعت و ایثار و گذشت تجلی می‌کند.همچون نیروهای عظیم مغناطیسی ، کشنده و رباینده است .حتی افراد ناپاک و آلوده از پاکان لذت می‌برند و از ناپاکی خود متنفرند به همین دلیل هنگامی که می‌خواهند شریکی انتخاب کنند تاکید دارند که طرف آن‌ها پاک و نجیب و امین و درستکار باشد ؛ إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ سَیَجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمَنُ وُدًّا

کسانی که ایمان آورده و کارهای شایسته کرده‌اند به زودی [خدای] رحمان برای آنان محبتی [در دل‌ها] قرار می‌دهد(مریم/96)

 

ایمان زینت قلب‌های مؤمنان

چون ایمان زیباست و هر زیبائی جاذبه دارد و خداوند آن را زینت قلب‌های مؤمنان قرار داده است .آری همه انسان‌ها وسایل زینتی را دوست دارند زیرا زیبایی هر چیزی به زینت آن است مثلاً زیبایی هر خانه به تزئینات داخلی،مبل و یا دکوراسیون آن است .هر خانه ای با وسایل زیبا زینت داده می‌شود .خداوند ایمان را زینت مؤمنان قرار داده است زیرا ایمان عامل خضوع،خشوع،عطوفت ،مهر و محبت،شجاعت و دلاوری و گذشت می‌گردد پس مایه زیبایی دل ایمان به خداست.قلب‌های بدون ایمان بر اثر گناه و غفلت مانند سنگ سخت است و شاید سخت‌تر.

در هر مرحله ای ازایمان که باشیم ظلم به خود و دیگران به ایمان ما صدمه می‌زند و نردبان صعود و تکامل ما را آسیب می‌زند گاهی ظلم پای رفتن و بال پروازمان را نابود می‌کند و سال‌ها و سال‌ها دریک درجه می‌مانیم و یا از آن هم پایین‌تر می‌افتیم

بزرگ‌ترین ارزش

 بلِ اللَّهُ یَمُنُّ عَلَیْکُمْ أَنْ هَدَاکُمْ لِلْإِیمَانِ إِن کُنتُمْ صَادِقِینَ

[این] خداست که با هدایت کردن شما به ایمان بر شما منت می‌گذارد اگر راست گو باشید (حجرات/17)

حسب  و نسب مالی، ثروت فراوان امتیازاتی است که ماهیت و حقیقت شخص را رشد نمی‌دهد بلکه گاهی وبال و حجاب بین خدا و انسان می‌شود بلکه او را اسیر دنیا و نفسانیات می‌کند زیرا تنها چیزی که برای انسان می‌ماند فقط عمل اوست و عمل هم نتیجه ایمان به خدا و اعتقادات اوست .پس ایمان هدیه ای الهی است که ذات و فطرت او را رشد می‌دهد و امتیاز واقعی و درون ذاتی اوست که مسیر سعادت انسان را مانند چراغی روشن می‌کند.

 

امنیت،نتیجه‌ایمانی که به ظلم آلوده نشود

الَّذِینَ آمَنُواْ وَلَمْ یَلْبِسُواْ إِیمَانَهُم به ظلمٍ أُوْلَئِکَ لَهُمُ الأَمْنُ وَهُم مُّهْتَدُونَ

کسانی که ایمان آورده و ایمان خود را به شرک نیالوده‌اند آنان راست ایمنی و ایشان راه‌یافتگانند(انعام/82)

.امنیت و هدایت مخصوص کسانی است که ایمان آوردند و به این شرط که ایمان خود را با هیچ ظلمی نپوشانند و آلوده نکنند البته به مقدار معرفت و آگاهی انسان ،مرتبه ایمان او تفاوت می‌کند و بر حسب مرتبه ایمان او ،مرتبه ظلم به ایمان نیز متفاوت است.

آری در هر مرحله ای ازایمان که باشیم ظلم به خود و دیگران به ایمان ما صدمه می‌زند و نردبان صعود و تکامل ما را آسیب می‌زند گاهی ظلم پای رفتن و بال پروازمان را نابود می‌کند و سال‌ها و سال‌ها دریک درجه می‌مانیم و یا از آن هم پایین‌تر می‌افتیم .

+ نوشته شده در  پنجشنبه دهم بهمن ۱۳۹۲ساعت 2:13  توسط داود صیاد مالفجانی  | 

20 راه ساده و عملی برای دوستی و ارتباط با خدا

ایمان

آنچه در بسیاری از کتب و آثار دینی و آموزشی در کلاس های اخلاق و سخنرانی ها و موعظه های مذهبی در حوزه ارتباط صمیمی با خدا رایج است، نماز، روزه، حج، امر به معروف و نهی از منکر، خمس، زکات، ذکر، شرکت در مراسم مذهبی خدمت به والدین، سفرهای زیارتی،... است
.

بدون شک همه این عبادت در ارتباط با خدا و خودسازی سهم بسیار ارزنده ای داشته و ترک هر کدام از آنها مانع ارتباط موثر و صادقانه با خدا و موجب سردی روح و روان و روابط با خدا و دینداران خواهد شد. امّا در این اجمال سعی در ارائه راهکارهایی هستیم که اغلب ما از آنها غافلیم. راهکارهایی ساده و قابل عمل برای همه در همه جا.

1- به هنگام انجام کارهای تکراری و خسته کننده مثل شستن ظرف ها و لباس ها و پختن غذا، جمع و جور کردن وسایل خانه، کار در کارخانه و رانندگی در ترافیک سنگین شهری، سرودی را در باره خدا زمزمه کنید. به یاد بیاورید که هر کاری با یاد خدا عبادت خواهد بود و عبادت موجب آرامش و ارتباط مستقیم با خالق هستی و همه اینها باعث انرژی مثبت .

2- هر روز تنها دقایقی را در خلوت و سکوت بنشینید و به آنچه که از خوبی ها دست یافته اید فکر کنید. شغل، ازدواج، مسکن، تحصیل، مسافرت خاطره انگیز، فرزند، سلامتی،... از خدا برای بدست آوردن همه این ها تشکر کنید. و خوشحال و خرسند باش بابت اینکه از شاکران هستی، این یعنی بهترین ارتباط با خدا.

3- کاری را که اصلاً دوست نداری و از انجام آن بشدت خسته و ملول می شوی انجام بدهید. مثل گوش کردن به حرف های تکراری و خسته کننده مادربزرگ و دوست، همکاری با همسر در کارهای خانه و ارتباط با فرزند و... به جای کلافه شدن و ابراز ناراحتی، از خدا به خاطر صبوری و بردباری ات تشکر کن. اینجا هم تمرین تسلط بر خویشتن و هم بدست آوردن دل اطرافیان و هم شکر به خاطر صبوری را بدست آورده ای. از این بابت خوشحال شو و از خدا بار دیگر تشکر کن.

وقتی پدر و مادر و یا کسانی که شما را دوست دارند کاری برای شما انجام می دهند از خدا به خاطر داشتن چنین عزیزانی تشکر کنید و به یاد بیاورید که خدا بیش از این عزیزان شما را دوست دارد و امکانات زیادی را در اختیارتان گذاشته و همیشه حافظ و مراقب شماست

4- آلبوم عکس خانوادگی تان را بازبینی کنید و تصویر هر یک از خویشان و نزدیکان و دوستان را که می بیند. در باره آنان با خدا صحبت کنید. به خدا بگویید: مادرم را شاد و سرحال نگه دار. دوستم را در درس و دانش موفق بدار. خواهرم را در تربیت فرزندش توفیق بده. خاله خوبم را شفا بده. برادرم را همسری شایسته نصیب بگردان و این گونه آلبوم عکس، وسیله ارتباط با خدا خواهد شد.

5- تخریب ساختمانی را تماشا کنید. به یاد بیاورید که خراب کردن روابط چقدر آسان است. از خدا بخواهید راه ها و روش های اصلاح روابط تان با دیگران را اصلاح کنند و خرابی ها و اشتباهات و خطاهای پیشین را جبران  کنید، اگر دل کسی را شکسته اید، اگر انتقاد نابجایی کرده اید و کسی را رنجانده اید، اگر بدی را با بدی جواب داده اید و ... برای جبران شان از خدای یاری بطلبید. این رویکرد و عملکرد از بهترین راه های ارتباط صمیمی با خداست.

6- وقتی به دیدار عزیزانتان می روید با والدین خود، با یکی از دوستان صمیمی و یا همسر و فرزند خود به گفتگو می نشینید از خدا به خاطر این ارتباط صمیمانه تشکر کن.

7- خاطرات و حوادث تلخ و گزنده گذشته را به یاد بیاورید و از اینکه همه آن ها مقطعی و گذرا بوده و همه آن ها موجب تحصیل تجربه شده و هرگز خداوند تنهایتان نگذاشته خوشحال باشید و ازش تشکر کنید.

8- همه خطاها و اشتباهات و بدرفتاری های خود را روی کاغذی بنویسید، هرگز در پی توجیه و پیدا کردن مقصر نباشید، خود را مقصر اصلی بدانید. سپس کاغذ را بسوزانید و دفن کنید و از خداوند طلب بخشش کنید و از او بخواهید تا در عدم تکرار آن ها یاری تان کند.

9- اگر کسی شما را با دادن مژه ای، هدیه ای و خبری شاد کند چه حالی می یابید و از او چقدر تشکر می کنید؟ مسلّم خیلی زیاد. همین حالت را هر روز در برابر خدایتان داشته باشید، چرا که خداوند با دادن همه آن چه دیگران از دادن آن ها عاجزند، هر روز و هر لحظه شما را غافلگیر می کند. هر روز که از خواب بیدار می شوید و سالم هستید، چه بسیار افراد سالمی که هرگز از خواب بیدار نشدند. هر روز که از خورشید و آب و هوا و طبیعت و وجود پدر و مادر و دوستان و از همه مهم تر داشتن ایمان و اعتقاد دینی و... بهره می گیرید. چه بسیار انسان هایی که در دام زلزله و سیل و بیماری ها و مرگ عزیزان خود و دیگر حوادث تلخ گرفتار می شوند.

کمک

10- وقتی همه چیز نابود می شود (که نمی شود) باز آینده هست، به خاطر پیش رو داشتن آینده شکر خدا را به جای آورید.

11- شرکت نکردن در مجالس گناه راحت تر از شرکت کردن و گناه نکردن است، راه راحت را برگزینید و از بابت اراده و استواریتان خوشحال باشید و از خدا تشکر کنید که به شما این توفیق را هدیه داده است.

12- از خدا به خاطر تمام درهایی که کوبیدید و خانه خدا نبود طلب بخشش کنید و بعد از این از خدا بخواهید برای به یادش بودن و به در خانه اش رفتن یاری تان کند.

13- زیاد حرف نزنید، تا فرصت حرف زدن با خدا برایتان فراهم شود. آدم های پر حرف همیشه مضطرب و نگرانند از اینکه چه گفتند، چرا گفتند، با که گفتند، چگونه جبران کنند آنچه را که نباید می گفتند. امّا برعکس گفتگو با خدا با هر زبانی و در هر حالی موجب آرامش و شادابی خواهد شد.

14- بدون توقع و چشم داشت به کسی که چندان هم دوستش ندارید هدیه بدهید و با خدا در باره آنچه بدون چشم داشت به شما داده در حالی چندان هم با او دوست نبوده اید. گفتگو کنید و به خاطر این همه لطف و محبت و بخشش آن هم بدون توقع و چشم داشت خوشحال باشید و از او با تمام وجود تشکر کنید.

15- وقتی برای معالجه یک بیماری به مطب پزشک مراجعه کرده اید، و در نوبت به انتظار نشسته اید، به جای نگاه به این و آن و تمرکز ذهنی آزاردهنده به بیماریتان، با خدا صحبت کنید و بابت اینکه همیشه بیمار نیستند و سایر اعضای بدنتان سالم است صمیمانه ازش تشکر کنید.

همه خطاها و اشتباهات و بدرفتاری های خود را روی کاغذی بنویسید، هرگز در پی توجیه و پیدا کردن مقصر نباشید، خود را مقصر اصلی بدانید. سپس کاغذ را بسوزانید و دفن کنید و از خداوند طلب بخشش کنید و از او بخواهید تا در عدم تکرار آن ها یاری تان کند

16- از اینکه برای ملاقات با رئیس اداره و یا مسوولان بلند پایه باید از فیلترهای مختلف عبور کنید و شرایط امنیتی و سیاسی و اجتماعی مدّنظر داشته باشید و مدت ها با دیدن این و آن گاهی به دیدار آن مسۆل ذی ربط فائق آیید،از خداوند جانانه تشکر کنید که برای خلوت کردن و صحبت کردن با او این بگیر و ببندها لازم نیست. این یعنی از هر فرصت و فضایی برای ارتباط با خدا بهره گرفتن.

17- موقع خواب سوره حمد و ناس و فلق را بخوانید. اگر با وضو و رو به قبله بخوابید، خوابتان هم موجب ارتباط با خدا خواهد بود.

18- امروز را تصمیم بگیرید تا به هنگام خواب، حرف ها و حرکات مثبت داشته باشید. خوبی های دیگران را ببیند، زیبایی های ظاهری و اخلاقی دیگران را برایشان یاد آور شوید. چه ظاهر خوبی داری. چه خوب رانندگی می کنی. این لباس چقدر برازنده شماست. چه سلیقه خوبی دارید. ... حتی با خدا هم حرف های مثبت بزنید. از خوبی هایی که دارید و نعمت هایی که به شما داده با خدا صحبت کنید و تشکر کنید.

19- وقتی پدر و مادر و یا کسانی که شما را دوست دارند کاری برای شما انجام می دهند از خدا به خاطر داشتن چنین عزیزانی تشکر کنید و به یاد بیاورید که خدا بیش از این عزیزان شما را دوست دارد و امکانات زیادی را در اختیارتان گذاشته و همیشه حافظ و مراقب شماست.

20- وقتی خانه تکانی می کنید و یا کمد و اتاق تان را از هر آنچه بیهوده غیرضروری است پاک می کنید، به یاد بیاورید و از خدا بخواهید که ذهن و زبان و زندگی شما را از آلودگی ها و بد اخلاقی ها پاک کنند.  

+ نوشته شده در  پنجشنبه دهم بهمن ۱۳۹۲ساعت 2:11  توسط داود صیاد مالفجانی  | 

مخاطرات دختران عفیف و با حجاب!


اگر عفاف و غیرتمندی یک جامعه مورد تهدید و تجاوز قرار گیرد و این دژ مستحکم شکسته شود، به منزله این است که یک جامعه در مسیر سیلاب‌های پرخطر، سدّی نداشته باشد. اگر جامعه‌ای از تمهیدات لازم برای سیلاب‌ها تهی شود، با کوچک‌ترین باران یا آب گرفتگی تمام موجودی خود را از دست می‌دهد.

حجاب

مسأله عفاف از حسّاسیّت و اهمیّت بسیار زیادی برخوردار است. به همین جهت هرگاه استعمارگران می‌خواستند حیثیت دینی و خانوادگی یک جامعه را به تاراج ببرند، نوک تیز حمله خود را متوجه عفاف و غیرتمندی می‌کردند.

جامعه‌ای که حریم عفاف و غیرتش شکسته شود، ارزش‌ها و دارایی‌های جامعه به تاراج می‌رود. مهم‌ترین عامل در تقویت بنیان خانواده حفظ حریم عفاف است.

راغب اصفهانی در لغت نامه «مفردات» می‏گوید: «عفّت حالتی در نفس است كه انسان را از غلبه شهوت باز می‏دارد.»[1]

از روایات نیز همین معنا استفاده می‏شود، لذا این واژه یك معنای عام دارد، ولی بیشتر در مورد خویشتن‌داری در دو مسأله استعمال شده است؛ 1- خویشتن داری و قناعت در امور مالی 2- كنترل غریزه جنسی، كه اوّلی موجب حفظ عزّت و آبرو شده و دوّمی موجب حیا، شرم و غیرت در مقابل پرده‌دری و انحرافات جنسی می‏گردد.

البته از این دو در اصطلاح روایات به عفّت بطن و فرج تعبیر شده است؛ مثلاً پیامبر(صلی الله علیه و آله) فرمود: «از امّتم در مورد شكم‌پرستی و شهوت‌پرستی جنسی، بیمناک هستم.»[2]

در این نوشتار برآنیم که به مسأله عفت و غیرت در جوامع‌ غربی و همچنین مخاطرات پیش روی دختران عفیف و با حجاب، به صورت تحلیلی و مستند بپردازیم.

 

عفت و غیرت در جوامع غربی

در تحلیل وضعیت جوامع غربی در مسأله غیرت و عفاف، توجه به زمینه‌ها و اهداف بسیار مهم است. باید زمینه حرکت غرب به سوی بی‌عفتی و دامن زدن به شهوات را بررسی کرد.

دامن زدن به شهوات گاهی تحت عنوان آزادی خود را نشان می‌دهد. آزادی فردی به این معنا است که هر کس هر کاری دلش می‌خواهد انجام دهد. شهوت‌رانی در لذت طلبی فردی ریشه دارد.

اگر ما هدف جامعه را رسیدن به لذت فردی و جمعی قرار دادیم، جامعه یک جهت‌گیری خاصی پیدا می‌کند؛ یعنی هر کسی در صدد این است که بیشترین لذت را از هر راهی که می‌تواند به دست آورد.

برخی از خانواده‌های ما تحت برخی از نگاه های روشنفکرانه، فکر می‌کنند نشانه روشنفکری این است که حریم‌های خصوصی بازتر و آزادتر شود. امّا بهترین راه‌کار این است که ما خانواده ها را نسبت به حریم عفاف حسّاس کنیم

به طور طبیعی در چنین جامعه‌ای با چنین هدفی، برداشته شدن محدودیت‌های جنسی، خوب و مطلوب تلقی می‌شود تا افراد بتوانند راحت، ساده و ارزان یا با هزینه کم به لذت‌هایی که می‌خواهند برسند. لازمه چنین نگرشی، بی‌بند و باری و تزلزل کانون خانواده است.

در چنین جامعه‌ای، انگیزه ازدواج تضعیف و موجودیت خانواده تهدید می‌شود؛ چون فردی که زیاده ‌طلب و تنوع‌ طلب است، در رفع نیازهای جنسی‌اش مایل نیست که فقط به یک نفر در روابط جنسی اکتفا کند.

در غرب بسیاری از ازدواج‌ها بیش از پنج سال بیشتر دوام نمی‌آورد. خیلی‌ها وقتی می‌شنوند در ایران و سایر کشورهای اسلامی خانواده‌هایی هستند که 30-40 سال است که با هم با موفقیت زندگی می‌کنند، تعجب می‌کنند. این عبارت زیاد شنیده می‌شود که می‌گویند؛ مگر شما از هم خسته نمی‌شوید؟[3]

همین غربی‌ها که مدام از آزادی حرف می‌زنند، در برابر کسی که فکر اسلامی دارد و می‌خواهد حجاب و عفت خود را داشته باشد، واکنش منفی نشان می‌دهند و او را در زندگی فردی دچار مشکل می‌کنند.

«در عراق، سربازان آمریکایی جلو ماشینی که حامل خواهران مربی تربیتی بود، گرفتند و آن‌ها را مجبور کردند حجابشان را بردارند و به آن‌ها گفتند: اگر حجابتان را برندارید، شما را به زندان ابوغُرَیب می‌فرستیم!»[4]

این سربازها ناشیانه عمل کردند؛ چرا که رسانه های جمعی آنان بی سروصدا این کار را می‌کنند و از شیوه‌های روانی و جامعه‌شناختی استفاده می‌کنند که طرز فکر اسلامی را بکوبند.

غیرت

مخاطرات دختران عفیف و با حجاب

در کلمات حکما آمده است؛ «کسی که عفت نداشته باشد، دین ندارد.»[5] و در مضامین روایی نیز ارتباط بسیار زیبایی میان خردورزی و عفاف وجود دارد و روایاتی با این مضمون که اگر کسی عفاف نداشته باشد، خردورزی ندارد، آمده است.

اگر دشمن بخواهد حیثیت دینی جامعه ما را خراب کند، باید عفاف را از بین ببرد. اگر می‌خواهد خردورزی جامعه ما را دچار آسیب کند، باید عفاف را از بین ببرد. گاهی بعضی از دانشجویان مطرح می‌کنند که اگر ما عفاف و حجاب داشته باشیم، جامعه دانشگاهی ما را مورد توجه قرار نمی‌دهد!

هَنفل که از مشاوران و جاسوسان کاخ سفید است می‌گوید: «اگر ما بتوانیم زنان ایران را گول بزنیم و حجاب و عفاف را از آنان بگیریم، به تمام نقشه‌های خود رسیده‌ایم! او در یکی از گزارشات خود می‌گوید: ما موفق شدیم که چادر مشکی زن ایرانی را به چادر توری و گلدار تبدیل کنیم و چادر توری و گلدار زنان مسلمان را به مانتو تبدیل کنیم و مانتوهای بلند را به مانتوهای رنگین، خیلی کوتاه و تنگ تبدیل کنیم و اکنون از حجاب یک زن مسلمان در ایران فقط یک روسری مانده است که جلو موها و پشت آن کاملا مشخص است و آن‌ها از این که با مردان نامحرم ارتباط داشته باشند شرمنده نیستند؛ بلکه برعکس از این شرمنده‌اند که در محیطی نتوانند با مردان نامحرم ارتباط مستقیم و روابط آزادتری داشته باشند! اگر ما موفق شویم این روسری را هم از خانم‌های ایرانی بگیریم، دیگر چیزی از اسلام و انقلاب در ایران نخواهد ماند!»[6]

این مسأله که عفاف باید درونی باشد، نقشه مزوّرانه دشمن برای گرفتن عفت از ما است. وقتی حالت درونی ما نمود بیرونی نداشته باشد، این در واقع گرفتن عفاف به شکل مرموزانه و مزورّانه است

این ذهنیت را در ذهن دختران دانشجوی ما نهادینه کرده‌اند که اگر عفاف و حجاب داشته باشند، در جامعه مطرح نمی‌شوند؛ چرا؟ چون آن‌ها باید زیبا باشند و با چادر و حجاب نمی‌توان زیبا بود! زیبایی‌های طبیعی باید به زیبایی‌های مصنوعی تبدیل شود. جدایی از وحی و دستورات الهی و توجه به دیدگاه فمینیستی بی‌عفتی به بار می‌آورد.

خانم شیلت کتابی به نام «نابودی عفاف، ارمغان فمینیسم» دارد. در آن کتاب وضعیت آمریکا را و این که چگونه «فمینیسم» باعث شد زنان آمریکایی را مورد تهاجم قرار دهند و آن‌ها قربانی بی‌عفتی شوند، بررسی می‌کند و می‌گوید: «در جامعه ما همه چیز برای یک زن، آزاد است؛ امّا ما هیچ‌گاه به اندازه الان احساس بدبختی نکرده‌ایم!»[7]

 

نتیجه

این مسأله که عفاف باید درونی باشد، نقشه مزوّرانه دشمن برای گرفتن عفت از ما است. وقتی حالت درونی ما نمود بیرونی نداشته باشد، این در واقع گرفتن عفاف به شکل مرموزانه و مزورّانه است.

یک خانم نمی‌تواند بگوید: من عفاف دارم؛ اما در برخورد و ارتباط با نامحرم هیچ گونه حریمی را رعایت نکند.

برخی از خانواده‌های ما تحت برخی از نگاه های روشنفکرانه، فکر می‌کنند نشانه روشنفکری این است که حریم‌های خصوصی بازتر و آزادتر شود. امّا بهترین راه‌کار این است که ما خانواده ها را نسبت به حریم عفاف حسّاس کنیم.

خانم شیلت می‌گوید: «مصیبت دختران آمریکا از آن زمانی آغاز شد که پدران و مادران آن‌ها، دختران را رها کردند و فکر کردند که باید آن‌ها را آزاد بگذارند. در جامعه‌ای که بی‌عفتی باشد، اولین قربانی آن جامعه زنان هستند.»[8]

 

پی نوشت ها:

1. مفردات راغب

2.اصول‌كافی، ج2، ص79

3.خانواده پویا، ج10، ص61

4.خانواده پویا،ج10،ص62

5. معدن الجواهر، ص68

6.خانواده پویا،ج10،ص64

7. خانواده پویا، ج10، ص64

8. خانواده پویا،ج10، ص68

+ نوشته شده در  پنجشنبه دهم بهمن ۱۳۹۲ساعت 1:57  توسط داود صیاد مالفجانی  | 

آسان‌ترین راه‌های گناه نکردن


پرمودا باترا روانشناس هندی می‌گوید بزرگ‌ترین آتش‌های جهان را با یک فنجان آب می‌توان خاموش کرد. کافیست زمان را در یابید. یعنی به موقع اینکار انجام گیرد. زمانی که جرقه‌ای زده شد و آتش به تازگی در حال خود نمایی است همان موقع با یک فنجان آب آتش خاموش می‌شود. آسیب‌ها و گناهان را نیز در همان آغاز باید مهار کرد. بی مبالاتی و اهمال دامنه آنرا به سراسر زندگی گسترش داده و خاموش کردن آن کار بسیار دشوار و گاهی ناممکن خواهد بود .
گناه

همه ما خواهان سلامت و سعادت و نیکبختی در دنیا و قرار گرفتن در قرب الهی و محشور شدن با اولیاء خدا در آخرت هستیم. اما در بستر حرکت و تلاش در جهت رسیدن به اهداف متعالی فوق بعضاً در گرداب گناه و آلودگی گرفتار می‌شویم. می‌لغزیم، می‌لنگیم، می‌مانیم.

فرصت سوزی می‌کنیم. هر بار تصمیم بر عدم تکرار گناه و لغزش می‌گیریم. توبه می‌کنیم. اما بار دیگر گرفتار می‌شویم. چه کنیم؟ چه تدابیری بیندیشیم؟ آیا ممکن است گناهان خود را به صفر نزدیک کنیم؟ آیا رسیدن به مقام (نه معصومیت) که به مرز عصمت ممکن است؟ ابوذرها، مقدادها، میثم تمارها، مالک اشترها، زینت‌ها، ام البنین ها، خدیجه کبراها و نیز در دهه‌ها و سده های اخیر شیخ انصاری‌ها، میرزا جواد ملکی تبریزی‌ها، امام خمینی‌ها چگونه بدان مقام‌ها رسیدند؟

بیایید اندکی بیندیشیم – تصمیم بگیریم – تمرین کنیم – عمل کنیم. پرواز را بیاموزیم و به آن قله‌های رفیع اخلاقی و عرفانی برسیم. هم به آرامش و نشاط دنیوی و هم به سعادت و خوشبختی اخروی برسیم. برای رسیدن بدین مقام چند گام ساده لازم است خداوند دین و قرآن و انبیاء و چهارده نور آسمانی را برای راحتی و سهولت طی طریق ما طراحی و ترسیم نموده، نه برای سختی و شکنجه و ناراحتی و عذاب ما.

خداوند از رگ گردن به ما نزدیک‌تر از خود ما به ما مهربان‌تر است. پس چگونه و چرا باید ما را در رنج و عذاب گرفتار کند؟ دین اتوبان زندگی می‌سازد که هر کسی بخواهد می‌تواند در آن به طی طریق بپردازد. راه‌های پر سنگلاخ و پر پیچ و خم، از آن دور شدگان از دین است. استرس، اضطراب، اعتیاد، تنش، تلخی و گناه در بین دینداران حقیقی در کم‌ترین حّد خود می‌باشند. جالب و عجیب اینجاست که هر قدر امکانات رفاهی بیشتر، جوامع مدرن‌تر رسانه‌های صوتی و تصویری فرا گیرتر و پیچیده‌تر می‌شوند و تعداد تحصیلکردگان افزایش می‌یابد و آمار بی سوادان کاهش می‌یابد. بر آمار ناهنجاری‌های اجتماعی از جمله طلاق، اعتیاد، خشونت، قانون گریزی، ... و نیز ناآرامی‌های روانی و بداخلاقی‌ها افزوده می‌شود.

راحت‌ترین راه گناه نکردن، در محیط و فضای آلوده وارد نشدن در آب گناه مسموم کننده است. واقع شدن در فضای آلوده به گناه، مثل واقع شدن در محیطی آغشته به بیماری واگیر است. آثار مخرب آن اجتناب ناپذیر است. مگر در مورد افراد بسیار استثنایی مثل حضرت یوسف (علیه السلام) که وقتی وارد کاخ شد. کاخ نشینان را تغییر داد و خود تحت تاثیر محیط واقع نشد

چه باید کرد؟ برای پاسخ به سؤالات مذکور چه برنامه‌ها و توصیه‌هایی ارائه می‌شود؟ عارفان و عالمانی که خود به قله‌های فضایل اخلاقی و دوری از مصائب و معصیت‌ها رسیده‌اند چه گفته‌اند؟ جهت پرهیز از اطاله احکام اصلی‌ترین توصیه‌های سالکان و راهیان نور را با هم می‌خوانیم: به امید آنکه بدانیم و بخوانیم و عمل کنیم.

1- راحت‌ترین راه گناه نکردن، در محیط و فضای آلوده وارد نشدن در آب گناه مسموم کننده است. واقع شدن در فضای آلوده به گناه، مثل واقع شدن در محیطی آغشته به بیماری واگیر است. آثار مخرب آن اجتناب ناپذیر است. مگر در مورد افراد بسیار استثنایی مثل حضرت یوسف (علیه السلام) که وقتی وارد کاخ شد. کاخ نشینان را تغییر داد و خود تحت تاثیر محیط واقع نشد. همچنین آنگاه که وارد زندان شد. زندانیان را منقلب و متحول ساخت. اما در مورد افراد عادی این فرآیند به ندرت پیش می‌آید. لذا برای گناه نکردن دوری از گناه از ضروریات بسیار مهم بشمار می‌آید. مثلاً اگر در اتاقی، چند نفر در حال غیبت کردن هستند. تا زمانی که وارد آن اطاق نشده ایم از غیبت و آثار مخرب آن در امان هستیم. اما به محض ورود به آن مکان چه غیبت بکنیم چه بشنویم در هر صورت آلوده به گناه شده‌ایم.

2-دوری از دوستان و آشنایان و معاشرانی که اهل معصیت و گناه هستند. در آموزه‌های دینی انسان به آئین و مرام همنشین خود خوانده شده است. شخصیت و موقعیت هر کس را از طریق همنشینانش می‌توان محک زد. بنابر این برای پرهیز از گناه و لغزش نباید با کسانی که گناه می‌پراکنند، معاشرت نمود بنا به گفته امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) «طبع آدمی خوبی‌ها و بدی‌ها اخلاقی و رفتاری دیگران را از آن خود می‌کند. پس با خوبان معاشرت کنید تا از خوبان و پاکان به شمار آیید.»

بیکاری

3- بیکاری مساویست با بیماری و هم نشینی با شیطان. لذا هرگز بیکار نباشید. 24 ساعت شبانه روز را به 3 قسمت مساوی تقسیم کنید. 8 ساعت خواب، 8ساعت کار، 8ساعت بی کار این 8ساعت بیکاری را با برنامه ریزی مطلوب و مشروع پُر کنید. به طور مثال 5/1ساعت مطالعه کتاب‌های اخلاقی، دینی، عرفانی و تربیتی، 1ساعت عبادت، نیم ساعت ورزش، 1ساعت با همسر بودن، 1ساعت با فرزند یا فرزندان گذراندن، 1ساعت ارتباط با خویشان و اطرافیان (تلفنی – حضوری)، 5/1ساعت استفاده مطلوب از برنامه‌های صدا و سیما و ....

4- برای دوری از بدی‌ها و پلیدی‌ها و گناهان همین بس که از آنچه در دیگران می‌بینیم و نمی‌پسندیم. دوری کنیم. این سفارش علی (علیه السلام) است که فرمودند: برای تربیت خود همین بس که از آنچه در دیگران می‌بینی و نمی‌پسندی دوری کن. ( غرر – ح 3241)

(لقمان را گفتند ادب از که آموختی؟ گفت: از بی ادبان)

5-مطالعه سر گذشت انسان‌های بزرگ اسلامی، ایرانی و جهانی، تأثیر فوق العاده ای در رویکرد و عملکرد هر انسان بی غرضی خواهد داشت. این مهم را در فرآیند مبارزه و مقابله با گناه فراموش نکنید.

خداوند از رگ گردن به ما نزدیک‌تر از خود ما به ما مهربان‌تر است. پس چگونه و چرا باید ما را در رنج و عذاب گرفتار کند؟ دین اتوبان زندگی می‌سازد که هر کسی بخواهد می‌تواند در آن به طی طریق بپردازد. راه‌های پر سنگلاخ و پر پیچ و خم، از آن دور شدگان از دین است

6-  عوامل و عناصر تحریک کننده غرایز و شهوات همچون – فیلم‌ها، عکس‌ها، و کتاب‌های مبتذل بنزینی بر روی آتش نفس امّاره خواهد بود. بنزین را از آتش دور کنید.

7- شیرینی و حلاوت، دوری از گناه را همواره در ذهن و زندگی تداعی و تکرار و تلخی و نتیجه ملال آور گناه را نیز یادآوری کنیم. از آینده به امروز نگاه کنیم. سریال زندگی خود را بنویسیم و فرآیند و پایان سریال را با خوبی‌ها و زیبایی‌های اخلاقی طراحی کنیم تا هر بیننده و خواننده سناریوی سریال زندگی ما، با دیده تحقیر آمیز به ما ننگرد.

8-  خود را به دو بال پرواز پر فراز آسیب‌ها و آفت‌ها مجهز کنیم. دو بال پرواز دین است و دانش، بدون دانش ، دین پوسته‌ای بی مغز و بدون دین، دانش چراغی در دست دزد خواهد بود. (که گزیده‌تر برد کالا) – منظور از دین اکتفا به چند رکعت نماز و سالی یک ماه روزه و مرتب به زیارت رفتن و بر سجاده نشستن و ذکر زبانی اکتفا کردن نیست.

منظور دینداری علاوه بر این‌ها خدمت بی توقع به مردم، پر کردن اوقات زندگی با خوبی‌ها، ادب در برابر عالمان و عارفان و والدین و معلمان. مهار خشم و غیبت و حسادت و نیک همسرداری کردن و تلاش در جهت تربیت دینی فرزندان، مشارکت در سرنوشت جامعه، این‌ها موانع عمده‌ی آلوده شدن به بیهودگی و گناه و بطالت است.

9- پرمودا باترا روانشناس هندی می‌گوید بزرگ‌ترین آتش‌های جهان را با یک فنجان آب می‌توان خاموش کرد. کافیست زمان را در یابید. یعنی به موقع اینکار انجام گیرد. زمانی که جرقه‌ای زده شد و آتش به تازگی در حال خود نمایی است همان موقع با یک فنجان آب آتش خاموش می‌شود. آسیب‌ها و گناهان را نیز در همان آغاز باید مهار کرد. بی مبالاتی و اهمال دامنه آنرا به سراسر زندگی گسترش داده و خاموش کردن آن کار بسیار دشوار و گاهی ناممکن خواهد بود. اگر چه گناه نکردن آسان‌تر از توبه کردن است، اما بلافاصله توبه کردن و خاموش کردن جرقه‌های گناه، اقدامی است که در فرآیند پرهیز از گناه و پاک شدن و پاک ماندن ضروریست.

+ نوشته شده در  پنجشنبه دهم بهمن ۱۳۹۲ساعت 1:51  توسط داود صیاد مالفجانی  | 

محرم و نامحرم؛ لطفا مرزها را رعایت کنید!!


دختری حدود 20 ساله در دانشگاه به برای مشاوره به من مراجعه کرده بود و می‌گفت: "من عاشق شده‌ام!"‌‌

گفتم: "عاشق چه کسی؟ گفت: "عاشق شوهر خاله ام شده ام! و این صرفا یک عشق ظاهری و قلبی نیست بلکه قضیه ازدواج در میان است!


ارتباط

این روزها در برخی خانواده ها شاهد رفتارهای هنجار شکنانه و دور از ارزش‌های اخلاقی و اسلامی هستیم، مرزهای محرم و نامحرمی گسیخته شده است و کسی اهمیت نمی دهد که عاقبت این اتفاق شوم چقدر می‌تواند وخیم باشد.

متأسفانه برخی خانواده ها تحت تأثیر تبلیغات ماهواره ای و برنامه های هدفدار آن و یا به علت بی اطلاعی از مبانی اخلاقی و ارزش های اسلامی، برخورد نزدیک با نامحرم بدون هیچ قیدی و بدون حجاب را نوعی تجدد و روشنفکری قلمداد می کنند، تا جایی که نسل جدید نمی داند محرم کیست و نامحرم کیست؟

دیگر دختران ما شوهر عمه، شوهر خاله، پسر دایی ها و پسر عمه ها و ... را نامحرم حساب نمی کنند، با همکلاسی هایشان از جنس مخالف روابط صمیمانه ای دارند و می گویند فلانی دوست اجتماعی من است و رابطه خاصی با هم نداریم، در فضای مجازی هر مدل عکسی از خودشان منتشر می کنند و خانواده هایشان هم تأیید شان می کنند.

البته پسران ما هم  همین وضع را دارند، با خانم های فامیل روابطشان کاملا گرم و صمیمی است و با هر دختری که تمایل داشته باشند بدون هیچ حجب و حیایی طرح دوستی های نزدیک می ریزند و خانواده ها گویی در خوابی خوش هستند و اهمیت نمی دهند که عاقبت این سهل انگاری ها چقدر می تواند خود و فرزندانشان را به تباهی بکشاند.

متأسفانه شاهدیم که روز به روز فرزندان از والدین خود غریبه تر می شوند و فاصله می گیرند و در عوض با فامیل و دوستان خود رفیق شده و سفره دل می گشایند.

بارها شنیده‌ایم از برخی دوستان که پدر و مادرم مرا درک نمی‌کنند، به خواسته‌هایم احترام نمی‌گذارند، اما دوست پدرم یا دوست مادرم نهایت محبت را نسبت به من دارد، شوهر خاله‌ام مرد فوق العاده‌ای است کاش او پدر من بود... کاش پسر فلانی برادر من بود... کاش خواهری چون دختر عمه‌ام می‌داشتم و... این‌ها دیالوگ‌های آشنایی است که بسیار می‌شنویم .

وای بر اولاد آخر الزمان از دست پدرانشان! سئوال شد یا رسول الله: آیا از پدران مشرکِ آنان؟ فرمود: خیر ،از دست پدران مومن آنها، چون واجبات دین را به فرزندانشان نمی آموزند و اگر اولاد آنها بخواهند، بیاموزند، آنان را منع می کنند. و تنها به این قانع هستند كه فرزندانشان از مال دنیا چیزی را به دست آورند. من از آنها بیزارم و آنها هم از من بیزارند
بارها و بارها در صفحه حوادث روزنامه ها و خبرگزاری ها شاهد بوده ایم که چگونه فرزندان ساده دل یک خانواده قربانی هوس های کثیف برخی فامیل ها و دوستان خانوادگیشان می شوند، آمار قتل های عشقی و تجاوزهای فامیلی یک زنگ هشدار است که این اتفاق شوم دیر یا زود ممکن است گریبان ما را بگیرد ، کابوس هایی برایمان بسازد که تا ابد راه نجاتی از آن نداشته باشیم. 

حضرت علی علیه السلام در باره سخن گفتن با زن نامحرم فرمود:

«ای بندگان خدا! بدانید که... گفتگو و اختلاط مردان با زنان نامحرم سبب نزول بلا و بدبختی خواهد شد، و دل‌ها را منحرف می سازد، و پیوسته به زنان چشم دوختن؛ نور چشم دل را خاموش می گرداند، و همچنین با گوشه چشم به نامحرم نگاه کردن از حیله و دام های شیطان است.» (بحارالانوار ج 74 ص 291 )

 

نقل یک ماجرای واقعی

دختری حدود 20 ساله در دانشگاه برای مشاوره به من مراجعه کرده بود و می گفت: "من عاشق شده ام!"

گفتم: عاشق چه کسی؟

گفت: عاشق شوهر خاله ام شده ام! و این صرفا یک عشق ظاهری و قلبی نیست بلکه قضیه ازدواج در میان است! به خانمش که خاله من است گفته می خواهی از زندگی من بیرون برو می خواهی بمان من می خواهم  زن بگیرم! فقط به او نگفته که زن دومم دختر خواهر خودت است!”‌

گفتم: “چند سالش است لابد خیلی خوش تیپه !؟”‌

گفت: “ شاید برای دیگران نباشه چون حدود 60 سال دارد ولی برای من هست!”‌

گفتم: “حتما خیلی پولداراست؟”‌

گفت: “نه راننده مردم است !”‌

بعد نگاهی طلبکارانه من گفت:

“حاج آٍٍقا! حالا هم پیش شما نیامده ام به من بگویید اسغفرالله و از این حرفها، بلکه آمده ام که به من بگویید مادرم را چیکار کنم مادری که شنیده شوهر خواهرش می خواهد دوباره زن بگیرد سکته ناقص را زده است اگر بفهمد زن دوم این آقا، دختر خودش است حتما می میرد. می خواهم بدانم جان مادرم ارزش عشق من را دارد یا نه؟!”‌

گفتم: “ قبول داری خیلی عجیب است دختری بیست و یکی دو ساله با مردی حدود 60 ساله ازدواج کند؟”‌

گفت: “ راستش را بخواهید نمی دانم چی شد ولی یک چیزی را خیلی خوب می دانم مسافرت می رفتیم خیلی با شوهر خاله ام راحت بودم مثل پدرم بود والیبال بازی می کردم توپ بر سر و کله من می زد و درد دل های خصوصی، پیامهای قشنگ و عاشقانه، حتی پدر و مادرم می دانند که من با شوهرخاله ام راحتم اما خبر از عشق ما ندارند. بعد از مدت طولانی دختر گلم، دختر گلم، تبدیل به همسر گلم شد!”‌

بارها و بارها در صفحه حوادث روزنامه ها و خبرگزاری ها شاهد بوده ایم که چگونه فرزندان ساده دل یک خانواده قربانی هوس های کثیف برخی فامیل ها و دوستان خانوادگیشان می شوند، آمار قتل های عشقی و تجاوزهای فامیلی یک زنگ هشدار است که این اتفاق شوم دیر یا زود ممکن است گریبان ما را بگیرد، کابوس هایی برایمان بسازد که تا ابد راه نجاتی از آن نداشته باشیم

 

عاقبت شوم برداشتن مرز محرم و نامحرم 

و نیز آن حضرت صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: «لان یطعن فی راس احدکم بمخفط من یدیه خیر له من ان یمس امراة لا تحل له». اگر سوزنی با شدت و ضربه بر سر یکی از شما فرود آید، بهتر از آن است که زنی را که نامحرم است لمس کند. (مرات النساء ص 117)

رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم  درباره شوخی با زن نامحرم فرمود: «من فاکه امراة لا یملک ها حبس به کل کلمة کلمها فی الدنیا الف عام فی النّار، و المراة اذ طاوعت الرجل فالنزمها او قبل ها او باشرها خراما او فاکهها واصاب منها فاحشة فعلیها من الوزر ما علی الرّجل فان غلبها علی نفسها کان علی الرّجل وزره ووزرها». (عِقاب الاعمال: ص 652 )

هر کس با زنی نامحرم شوخی کند برای هر کلمه که با او گفته است، هزار سال در آتش دوزخ او را زندانی می کنند. و آن زن اگر با رضایت، خود را در اختیار مرد قرار دهد و مرد او را در آغوش گیرد یا ببوسد یا تماسی برقرار سازد یا با وی بخندد و منجر به عمل خلاف شود، این زن هم مثل مرد گناهکار است و عذابش مثل اوست. ولی اگر زن راضی نبوده و مرد به زور مرتکب این عمل زشت شد، گناه هر دو بر گردن مرد خواهد بود.

رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله وسلم درباره ارتباط زن و مرد نامحرم فرمود:

«با عدوا بین انفاس الرّجال و النساء فانه اذا کانت المعاینة واللقاء کان الدّاء الّذی لا دواء له».(بهشت جوانان، ص 468 )

بین مردان و زنان نامحرم جدایی ایجاد کنید [تا با هم برخورد و تماس نداشته باشند]؛ زیرا هنگامی که آنان رو در روی یکدیگر قرار گرفتند و با هم رفت و آمد داشتند، جامعه به دردی مبتلا خواهد شد که درمان نخواهد داشت.

براستی چرا بعضی خانواده ها باور ندارند که پسر عمو و دختر عمو، پسر خاله و دختر خاله و امثال شوهر خواهر و یا زن برادر نامحرم هستند و متاسفانه بخاطر این که طرف مقابل را در حد معصوم می دانند گرفتار وابستگی هایی می شوند که گاهی به فحشا هم کشیده می شود. در حالی طرفین اهل فحشا نبودند. براستی آیا پدر و مادر نمی دانند بخاطر عدم رعایت حرمت های خانوادگی در جرم بچه ها سهیم هستند.

پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) فرمودند:

"وای بر اولاد آخر الزمان از دست پدرانشان! سئوال شد یا رسول الله: آیا از پدران مشرکِ آنان؟ فرمود: خیر ،از دست پدران مومن آنها، چون واجبات دین را به فرزندانشان نمی آموزند و اگر اولاد آنها بخواهند، بیاموزند، آنان را منع می کنند. و تنها به این قانع هستند كه فرزندانشان از مال دنیا چیزی را به دست آورند. من از آنها بیزارم و آنها هم از من بیزارند."   

+ نوشته شده در  پنجشنبه دهم بهمن ۱۳۹۲ساعت 1:45  توسط داود صیاد مالفجانی  | 

عوامل تقویت کننده نماز در خانواده


همه مسلمانان در لایه های پنهان شخصیت خود به انجام فرایض و واجبات دینی خود تمایل داشته و همواره مایلند خود را مسلمان واقعی بدانند، بخصوص پدران و مادران مسلمان تلاش دارند، که فرزندانی مومن و متدین داشته باشند.

نماز

گاهی دیده می شود والدینی که خود به انجام فرایضی دینی چندان مقید نیستند، امّا به داشتن فرزندانی مۆمن و مۆدب افتخار می کنند.

در این نوشتار راه های تحقق این تمایل ذاتی را با هم مرور می کنیم. چه کنیم تا خود و فرزندان مان نسبت به نماز که شاکله و شیرازه همه فضائل اخلاقی و تربیتی به شمار می آید، علاقمند و پایبند باشیم. اگر حتی بخشی از آنچه را که در نماز از خداوند می خواهیم بدست آوریم، هرگز (خود و فرزندانمان) دست از نماز بر نداشته و همواره بر عمق و غنای آن خواهیم افزود.

1- تقویت و ارتقاء سطح آگاهی و شناخت دینی در حوزه های مختلف: توحید، نبوت، امامت، معاد، نعمت ها و موهبت های الهی، چرا که حلقه های مذکور پیوندی پایدار  با هم دارند. تقویت نماز بدون آگاهی از سایر ابعاد دین ممکن نخواهد بود. لذا مطالعه کتب دینی، آموزش و شرکت در کلاس ها و همایش های دینی و استفاده از برنامه های فرهنگی و مذهبی صدا و سیما از اصلی ترین پیش نیازهای تقویت نماز در خانواده است.

2- پاسخ گویی صحیح و به موقع به پرسش های دینی اعضای خانواده

3- پرهیز از زور و استبداد و در آموزش نماز- فراموش نکنیم که غنچه با زور گل نمی شود باید فضای مناسب و مراقبت صحیح برای گل شدن غنچه صورت گیرد.

4- گناه، ذهن و فکر آدمی را مسموم نموده و علاقه به دعا و نیایش را به شدت کاهش و بی محتوا می کند. پرهیز از محیط و افراد آلوده به گناه، مهم ترین و موثرترین راه رسیدن به نماز واقعی است.

5- تجربه های تلخ و یا شیرین از نماز و محیط های مذهبی در علاقمندی و یا انزجار از نماز نقش بسیار مهمی دارد. سعی کنید خود و فرزندان تان از نماز و مراسم و محیط های مذهبی تجربه ها و خاطره های شیرینی داشته باشند.

6- والدینی که نماز را به تأخیر انداخته و یا اهمیت چندانی به نماز ندهند، فرزندانی اهل نماز و نیایش نخواهند داشت. پدران و مادران، الگوی تربیتی فرزندان هستند. لذا به شدت مراقب رفتار و اخلاق، به خصوص به جا آوردن نماز باشید.

7- اذان و اقامه گفتن در گوش نوزادان خود نقش مهمی در تمایل فرزندان در آینده به نماز و دین خواهد داشت.

همآهنگی والدین در تربیت دینی و آموزش ارزش های اخلاقی به فرزندان بسیار مهم و ضروری می باشد. همسویی و همصدایی پدران و مادران و انتخاب معاشران و دوستان متدین در پراکندن عطر نماز و نیایش در فضای خانه و خانواده از مهم ترین پیش شرط ها به شمار می آیند که نباید مورد غفلت والدین واقع شود

8- تعیین مکان مشخص و مناسبی برای ادای نماز را فراموش نکنید.

9- نوجوانان گاهی در پی اثبات استقلال خود می باشند. از امر و نهی و دستور به شدت بپرهیزیم. لذا به جای دستور از روش های الگویی، روش الفبایی (با کتاب، داستان، شعر، فیلم) و نیز روش استدلال و برهان استفاده کنید.

10- دیر خوابیدن و خوردن غذای سنگین و میهمانی هایی که تا دیر وقت به طول می انجامد از عوامل اصلی قضا شدن نماز صبح می باشد، از این امور پرهیز کنید.

11- فرزندان خود را برای نماز صبح به یکباره بیدار نکنید، یکبار قبل از وضو به آرامی و نوازش بیدارش کنید، بار دوم بعد از وضو و بار سوم بعد از نماز (در سه مرحله بیدارش کنید)- زودتر بیدارش کنید تا بتواند بعد از نماز بخوابد. امید به استراحت دوباره عامل مهمی برای بیدار شدن است، از راه دور و با صدای بلند بیدارش نکنید، گاهی ماساژهای عضلانی ملایم گردن و پشت او را برای بیدار شدن آماده می کند.

12- تفریح و لذت از دنیا، خوردن و خوابیدن و زندگی توأم با تنبلی، مانع بزرگی در جهت انجام فرایض دینی رشد و بالندگی معنوی است. حفظ اعتدال در این زمینه برای علاقمند شدن به نماز بسیار ضروری است.

13- لقمه حرام، قطعاً و یقیناً روح و روان ما و فرزندان مان را بیمار نموده و مانع بزرگی در جهت نهادینه نمودن نماز در خانواده خواهد داشت. والدین به ویژه پدران می بایست تمامی تلاش خود را در جهت فراهم ساختن سفره حلال به کار گیرند.

14- هماهنگی والدین در تربیت دینی و آموزش ارزش های اخلاقی به فرزندان بسیار مهم و ضروری می باشد. همسویی و همصدایی پدران و مادران و انتخاب معاشران و دوستان متدین در پراکندن عطر نماز و نیایش در فضای خانه و خانواده از مهم ترین پیش شرط ها به شمار می آیند که نباید مورد غفلت والدین واقع شود.

نوجوانان گاهی در پی اثبات استقلال خود می باشند. از امر و نهی و دستور به شدت بپرهیزیم. لذا به جای دستور از روش های الگویی، روش الفبایی (با کتاب، داستان، شعر، فیلم) و نیز روش استدلال و برهان استفاده کنید

15- انتظار ناروا از نماز و آلوده کردن دین به خرافات، مانع بزرگی در جهت کمال و تربیت دینی فرزندان می باشد. کم نیستند کسانی که می گویند: نماز بخوان و فلان ذکر را 100 بار بگو و ... شب های قدر از خدا بخواه (اگر چه کمترین تلاش و کوشش نداشته باشی) از سد امتحان کنکور عبور خواهی کرد. به هنگام مسافرت این دعا را بخوان و حرکت کن خدا حافظ و نگه دارت خواهد بود (اگر چه قواعد راهنمایی و رانندگی را زیر پا بگذاری) سالم به مقصد خواهی رسید.

خلاصه اینکه آلوده کردن دین به این گونه امور فرزندان و اعضای خانواده ما را افسرده و بی حال و بی احساس و نسبت به نماز و دعا و دین بی توجه خواهد نمود. استاد مرتضی مطهری می گوید: دین مرده انسان زنده را هم می میراند چه رسد به اینکه بخواهد انسان مرده و مأیوس را زنده و شاداب کند.

با نوجوانان زیادی برخورد داشته ایم که می گویند: چون در امتحان قبول نشدم و یا چون در ازدواج موفق نشدم، دیگر نماز نمی خوانم. چرا که والدینم می گفتند اگر نماز بخوانی در همه عرصه های زندگی موفق می شوی.

16- هنگام نشاط و شادابی، بهترین فرصت برای دعوت فرزندان به نماز است، شناخت زمان، زبان، مکان، از اصلی ترین عناصر مورد نیاز در پیام رسانی است. این سه عنصر را فراموش نکنید. زمانی که مخاطب ما خوشحال، سالم و سر حال باشد خسته، گرسنه و کلافه نباشد. با زبانی که در حدی فهم و درک او باشد. به زبان روز و زبان جوانان آشنا باشیم. با لحن و بیان روان، دلنواز و مستدل و قانع کننده باشد و در مکانی که مناسب پیام رسانی باشد. در خلوت باشد در جمع دوستان نباشد. گاهی در اماکن مذهبی و عرفانی باشد.

+ نوشته شده در  پنجشنبه دهم بهمن ۱۳۹۲ساعت 1:44  توسط داود صیاد مالفجانی  | 

سه نکته کلیدی برای جهاد با نفس


همه ما علاقمندیم دارای صفات نیکوی اخلاقی و فضائل نفسانی باشیم و نیز به دور از صفات زشت و عاری از رذائل نفسانی بوده باشیم، به این منظور روشن است که اول باید هر دو دسته از صفات شناخته شوند و پس از آن برای پیاده کردن دانسته ها تلاش نمود.

جهاد

در این نوشتار مختصر نام این مرحله را «تزکیه» می گذاریم که البته نامی است برگرفته از قرآن مجید. قصد نگارنده- با اعتراف به تهی بودن خویش از فضائل و احتیاج زیاد به تطهیر درون- بیان چند نکته در زمینه عملیاتی نمودن آن دانسته هاست. یعنی نکاتی در باره «تزکیه نفس»

1- باید دانست تزکیه نفس به هیچ وجه عملی آسان نیست که بسیار دشوار است. تا جائیکه در روایات متعددی از تلاش برای آن به «جهاد» یا «مجاهده» تعبیر شده است. از آن جمله است روایات ذیل که از حضرت امیرالمۆمنین (صلوات الله علیه) در کتاب «تصنیف غررالحکم» نقل شده است: «الا و ان الجهاد ثمن الجنّة فمن جاهد نفسه مکلها و هی اکرم ثواب الله لمن عرفها» «افضل الجهاد مجاهدة المرء نفسه» «ثمرة المجاهدة قهر النفس» «انک ان جاهدت نفسک حوت رضی الله» «ان المجاهد نفسه و علی طاعة الله و عن معاصیه عندالله سبحانه بمنزلة برً شهید»؛ گونه ای از این روایات شریفه به این ترتیب است: «به هوش باشید! همانا جهاد کردن؛ بهای بهشت است پس هر آن کس که به جهاد با نفس خود پرداخت آن را مالک شد و این ارجمندترین ثواب برای کسی است که نفس خود را شناخته است»

 «برترین جهاد، مجاهده ای است که آدمی با نفس خود می کند» «حاصل مجاهده، چیرگی بر نفس است» «اگر مجاهده با نفس کنی به خشنودی خداوند دست می یابی» «کسی که در راه انجام طاعت خداوند و دوری از گناهان مجاهدت می ورزد، در نزد خداوند منزلت انسان نیکو کار شهید را داراست»

2- در عین حال سرانجام این تلاش و مجاهده بسیار شیرین و گواراست. چنانکه خداوند سبحان در آیه نهم از سوره مبارکه شمس می فرماید: «

همانا رستگار شد آن کس که نفس خود را تزکیه نمود» به نظر می رسد هر کاری که آدمیان انجام می دهند برای رسیدن به رستگاری و راحتی است. ولی متاسفانه بسیاری از ما یا رستگاری حقیقی را نمی شناسیم و یا اگر آن را می شناسیم، راه رسیدن به آن را گم نموده ایم.

 و حال آنکه خالق حکیم و رحیم ما می فرماید، راه فلاح و آزادگی و راحتی، تزکیه نفس است. تأمّل در همان احادیث که در بند یک ذکر نمودیم به خوبی نشان می دهد، ثمره جهاد با نفس و تزکیه، چه سود بزرگ و خوشحال کننده ای می باشد. براستی آیا رسیدن به برترین ثواب الهی و دستیابی به رضایت خداوند، باعث شادی و آسایش نیست. چنانکه در کتاب فوق الذکر از امام علی (علیه السلام) نقل می کند که: « من مقت نفسه احبّه الله» ؛ «کسی که بر نفس خود غصبناک باشد، خدای متعال دوستش دارد.»

به هوش باشید! همانا جهاد کردن؛ بهای بهشت است پس هر آن کس که به جهاد با نفس خود پرداخت آن را مالک شد و این ارجمندترین ثواب برای کسی است که نفس خود را شناخته است

3- نکته دیگر که بسیار حائز اهمیت است آن است که آدمی باید طرق پیاده نمودن دانسته ها را بداند. ذیلاً به بعضی از این روش ها که بر گرفته از احادیث اهل بیت «علیهم السلام» است پرداخته می شود. در حدیثی معتبر از حضرت امام صادق (علیه السلام) گزارش شده است که فرمودند: «... انّ الله تبارک و تعالی خضّ الانبیاء بمکارم الاخلاق فمن کانت فیه فلیحمد الله علی ذلک و من لم تکن فلتیضّرع الی الله و لیسأله. قال قلت: جعلت فداک و ماهی؟ قال: الورع و القنوع و الصبر و الشکر و الحلم و الحیاء و السخاء و الشجاعة و الغیرة و البّر و صدق الحدیث و اداء الامانة» [1] روشن است که این روایت مبارک، نیازمند تفسیر و شرح مفضّلی می باشد.

 اما ترجمه گونه ای چنین است: ... به راستی که خداوند (تبارک و تعالی) خصائل والای اخلاق را مخصوص انبیاء گردانید. پس اگر کسی (از غیر انبیاء) این صفات را داراست، باید خداوند را ستایش کند و اگر کسی فاقد آن هاست پس باید به درگاه خداوند تضّرغ کند و آن ها را بخواهد. راوی می گوید: عرض کردم: جانم به فدای شما آن صفات چه چیزهایی هستند. امام فرمود: ورع و پرهیزگاری، قناعت کردن، صبر، شکرگزاری، فرو بردن خشم، حیا، بخشندگی، شجاعت، غیرت، نیکوکاری، راستگویی و ادای امانت.

 همانطور که واضح است طبق این حدیث، یک راه برای مجاهده با نفس و تزکیه آن، پناهنده شدن به ذیل عنایات ربویی است. آن هم با حالت تضّرع. در خور توجه آنکه بعضی از لغویین گفته اند: تضّرع یعنی چیزی را با ذلّت خواستن. [2]

 به راستی علت اینکه ما تا به حال برای تزکیه خود، متضّرعانه از خداوند درخواست نکرده ایم چیست؟ به نظر می رسد آبشخور این وضعیت تأسف بار، ضعف ایمان باشد که خود مسأله ای عمیق و البته محتاج بحث و تفصیل است. شایان ذکر آن که دعای شریف "مکارم الاخلاق" که دعای بیستم صحیفه سجادیه می باشد حاوی حداقل 160 درخواست اخلاقی از خداوند متعال است که شاید بتوان همه آن ها را به 12 خصلت نیکوی مذکور در حدیث فوق ارجاع داد.

 اما راه بعدی برای پیروزی در جهاد با نفس و تزکیه آن: از بعضی احادیث چنین به دست می آید که اگر آدمی خود را همانند کسانی که دارای صفت نیکوی اخلاقی هستند، بنماید، ای بسا دارای آن صفت حمیده بشود.

 از امیرالمومنین (صلوات الله علیه) منقول است که فرمودند: «ان لم تکن حلیما فتحلّم فانه قلّ من تشبّه بقوم الا و اوشک ان یکون منهم. » [3] می فرمایند: اگر اهل حلم ورزیدن (صبر در برابر خشم خویش) نیستی، پس با تکلف، حلم بورز و خود را شبیه انسان حلیم قرار بده، چرا که کم پیش می آید کسی شبیه قومی بشود.

آدمی در راه ارتقاء درجه ایمان خود گام بردارد. که این مسأله ارتباط تنگاتنگ با کسب بصیرت دین از یک سو و از سوی دیگر دوری از گناهان و انجام واجبات دارد.

هر چند این فرمایش نورانی از آغاز برای کسب صفت بردباری فرموده شده است ولی انتهای آن گویای یک قاعده کلی در زمینه کسب ملکات نیکوی اخلاقی است. بر این مطلب برخی شراح نهج البلاغه تصریح نموده اند. از جمله این میثم بحرانی- رحمة الله علیه- «در اختیار مصباح السالکین ذیل این حدیث عبارتی دارد که معنای آن چنین است: تحلّم، تمرین حلم ورزیدن است، چون اکثر ملکات اخلاقی، حالاتی اکتسابی هستند. [4] چنانکه چنین مطلبی در شرح این ابی الحدید نیز آمده است. [5]

در اینجا ممکن است این شبهه مطرح بشود که آیا این روش، منافقانه نیست؟ در جواب باید بگوییم: تفصیل پاسخ، مجال دیگری می طلبد ولی اجمالا عرض می کنیم به نظر می رسد تعریف نفاق و منافق، اصلاً چیزی دیگری است و شامل چنین شخصی که در مسیر تهذیب نفس خود و واجد نیت الهی است نمی شود.

اما راه بعدی که از دو راه قبلی بسیار اصلی تر و پر اهمیت تر است و اصلا وظیفه واجب همه ماست آن است که آدمی در راه ارتقاء درجه ایمان خود گام بردارد. که این مسأله ارتباط تنگاتنگ با کسب بصیرت دین از یک سو و از سوی دیگر دوری از گناهان و انجام واجبات دارد. البته توضیح این راه در این مختصر میسّر نیست.

ولی در عین حال عرض می کنیم که در روایات شریفه و حتی در قرآن مجید در بسیاری از موارد، اعمال نیکو و صفات کریمه اخلاقی و نفسانی بر عنوان «مومن» یا مشابه آن مانند «الذین آمنوا» مترتب شده است و این خود نشانگر وابستگی ان اعمال و صفات به ایمان است.

از سوی دیگر تقوی که به معنای ترک محرّمات و انجام واجبات است، کلید درستی و راستی و ذخیره رستاخیز و سبب آزادی هر گونه بردگی (غیر خدا) و نجات از هر گونه هلاکت و کامیابی و موفقیت جویندگان سعادت و نجات یافتن فرارکنندگان و سبب نیل به مقاصد الهی، معرفی شده است.

این ویژگی ها بر گرفته از متن حدیث نورانی امیرالمۆمنین (علیه السلام) در نهج البلاغه بود که می فرماید: فإن تقوی الله مفتاح سداد و ذخیرة معاد و عتق من کلّ ملکة و نجاة من کل هلکة، بها نیجخ الطالب و نیجو الهارب و تنال الرغائب [6] ؛

تقوا و ترس از خدا، كلید گشودن هر در بسته اى است، ذخیره رستاخیز، و سبب آزادى از بردگى شیطان و نجات از هر هلاكت اس.

به همین سه نکته بسنده می کنیم. شاید در مجالی دیگر نکات دیگری عرضه شود.

 

پی نوشت ها:

[1]  الامالی، للشیخ المفید ص 192- 193

[2] - التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج7 ، ص 28- 29

[3] - نهج البلاغة حکمت 207

[4] - اختیار مصباح السالکین، ص 627

[5] - شرح نهج البلاغه، ج 19، ص 27

[6] - نهج البلاغه خطبه 230

+ نوشته شده در  پنجشنبه دهم بهمن ۱۳۹۲ساعت 1:42  توسط داود صیاد مالفجانی  | 
4 نعمت بزرگ برای مۆمنان در قیامت
بهشت انبیا


جزء هفدهم قرآن کریم که از ابتدای سوره مبارکه أنبیاء علیهم السلام آغاز و به پایان سوره مبارکه حج ختم می شود ، در بردارنده آموزه ها و پیام‌های روح افزای الهی است که این نوشته تعدادی از آن‌ها را نقل می کند.


باطل را مغزکوب می کنیم

آیه 18 سوره مبارکه انبیاء علیهم السلام به قانونی از قوانین الهی اشاره می کند که بیانگر برخورد پروردگار عالم با باطل و مظاهر آن است.

در این آیه خداوند وعده نابودی باطل به واسطه حق را می دهد:

نَقْذِفُ بِالْحَقِّ عَلَى الْبَاطِلِ فَیَدْمَغُهُ فَإِذَا هُوَ زَاهِقٌ ؛ ما به سبب حق بر سر باطل مى‏كوبیم تا به مغز او مى‏رسد پس به ناگاه باطل نابود شده است.

واژه «دمغ» به معنای شکافتن فرق سر تا مغز سر است و باطل به معنای چیزی است که حقیقتی ندارد؛ اما خود را به شکل حق جلوه می دهد تا مردم، آن را حق به پندارند؛ ولی وقتی در برابر حق قرار می گیرد باطل بودنش روشن شده و از بین می رود؛ مانند آبی که خود یکی از حقایق است و سرابی که حقیقتاً آب نیست؛ ولی خود را به شکل آب جلوه می دهد و بیننده آن را آب می پندارد؛ ولی وقتی نزدیکش می‌شود آبی نمی بیند.

خدای سبحان در کلام خود مثال‌های بسیاری برای حق و باطل زده: اعتقادات مطابق واقع را حق و آنچه مطابق واقع نیست را باطل؛ زندگی آخرت را حق و زندگی دنیا را با همه زرق و برقش که انسان‌ها آن‌ها را برای خود می پندارند و به طلب آن می دوند ، که یا مال است و یا جاه و یا امثال آن، باطل دانسته و همچنین خداوند متعال خود را حق و سایر اسبابی که انسان‌ها فریب آن را می خورند و به جای تمایل به خدا به آن‌ها میل پیدا می کنند را باطل خوانده است.

در این بین، سنت خداوند متعال بر این تعلق گرفته که باطل را آن قدر مهلت دهد تا روزی با حق روبرو گردد و با آن درافتد تا به خیال خود آن را از بین برده، خودش جای آن را بگیرد؛ آنگاه خداوند با دست حق خود، او را از بین به برد و نابودش کند.

از استمراری که در معنای «نقذف» و بعد «یدمغه» وجود دارد دو نکته فهمیده می شود:

1. حق را به جنگ باطل انداختن سنت جاری و همیشگی خدا است.

2. همیشه حق پیروز است.

آن‌ها صدای آتش را نمی شنوند (لَا یَسْمَعُونَ حَسِیسَهَا) و این برای آن است که مۆمنان راستین چون از جهنم دورند ، هرگز این صداهای وحشتناک به گوششان نمی خورد

در نهایت، آیه حامل این پیام الهی است که: ما عالم را برای بازی خلق نکردیم و نخواستیم سرگرمی برای خود تهیه کنیم؛ بلکه سنت همیشگی ما این بوده که باطل را با حق چنان مغز کوب کنیم که او را هلاک کند و ناگهان مردم ببینند که دارد از بین می‌رود؛ خواه آن باطل، دلیل یا باوری باشد که دلیل و باور حق ، آن‌ها را نابود می کند؛ خواه عمل و سنتی باطل که عمل و سنت حق ، آن‌ها را از بین می برد. همانگونه که در اقوام ستمکار پیشین نیز چنین شد و عذاب ویرانگر الهی آمد و آن اعمال و سنت های باطل را از بین برد و نابود کرد. [1]

 

یک ترجمه اشتباه و فهم نادرست از آیه

برخی آیه 30 را تلاوت کرده و وقتی به ترجمه این جمله (وَجَعَلْنَا مِنَ الْمَاء كُلَّ شَیْءٍ حَیٍّ أَفَلَا یُۆْمِنُونَ) می رسند آن را اینگونه ترجمه می کنند: ما از آب هر چیزی را زنده کردیم. و حال آنکه این ترجمه، ترجمه ناروایی از آیه است؛ زیرا در این آیه واژه «حَیّ» وصف «شىَ‏ْءٍ» است و این دو با هم می شوند: «هر چیز زنده ای»

بر این اساس معنای عبارت چنین می شود: «ما هر چیز زنده‌ای را از آب آفریدیم»؛ نه آنکه ما از آب هر چیزی را زنده کردیم!

 

بهشت

موادی نرم و زبر برای امتحان

برخلاف باور برخی که امتحان الهی را فقط در موارد زبر و ناملایم می پندارند و گمان می کنند که آزمون‌های خدا فقط در فقر و بیماری و مانند آن است ، آیه 35 مواد آزمون‌های الهی را از دو جنس نرم و زبر معرفی می کند تا انسان بیش از پیش مراقب اعمال خود باشد و بداند که با هر دو ماده آزمایش می شود.

آیه می فرماید: ما شما را با خیر و شر آزمایش می کنیم (وَنَبْلُوكُم بِالشَّرِّ وَالْخَیْرِ فِتْنَةً)؛ یعنی با اموری که برخی موافق طبع و میل شماست؛ مانند ثروت، سلامت، امنیت و آبادانی و برخی مخالف میل و علاقه شما؛ مانند فقر، بیماری، نا امنی و قحطی.

از این آیه معلوم می شود که همه مردم در هر وضعیتی که قرار دارند مشغول امتحان شدن هستند.

 

هدایت با کشش دل

هدایت گاهی با تعلیم است که در این صورت دانش و علم به آن کار در اختیار فرد گذاشته می شود؛ یعنی به او از راه وحی یا سخن معمولی گفته می شود که فلان کار را انجام بده؛ گاهی هم با کشش دل است. در این شکلِ هدایت، دیگر سخن از علم و آموزش نیست؛ بلکه در درون فرد کشش و علاقه ای به سوی آن کار ایجاد می شود تا بی لفظ و گفتگو او به سوی آن کار رفته و آن را انجام دهد.

این شکل از هدایت در آیه 73 مطرح شده که می فرماید: ما به آن‌ها انجام کار خیر را وحی کردیم (وَأَوْحَیْنَا إِلَیْهِمْ فِعْلَ الْخَیْرَاتِ)؛ نه دانش و آگاهی به خیر بودن آن کار را؛ بلکه خود کار را وحی کردیم؛ یعنی به دل آن‌ها انداختیم که آن کارهای خیر را انجام دهند.

نمونه ای از وحی فعل را می‌توان در جریان مادر موسی علیه السلام مشاهده کرد که خداوند بی آنکه با او سخن بگوید ، به دل او انداخت که کودکش را شیر بدهد و آن را آب بسپارد (أَوْحَیْنَا إِلَى أُمِّ مُوسَى أَنْ أَرْضِعِیهِ فَإِذَا خِفْتِ عَلَیْهِ فَأَلْقِیهِ فِی الْیَمِّ)[2]

فرشتگان رحمت به استقبال آن‌ها می شتابند و به آن‌ها تبریک و شادباش می گویند و بشارت می دهند این همان روزی است که به شما وعده داده می شد (وَتَتَلَقَّاهُمُ الْمَلَائِكَةُ هَذَا یَوْمُكُمُ الَّذِی كُنتُمْ تُوعَدُونَ)

گاهی خداوند متعال انسان را این‌گونه هدایت می کند که به دل او می اندازد توبه کند؛ قرآن بخواند؛ به مسجد برود؛ به نیازمندی کمک کند و مانند آن ، بی آنکه کسی چیزی به او بگوید.

 

باید سپاسگزار دانشمندان میهن بود

از آیه 80 که درباره داوود علیه السلام و زره سازی برای دفاع از امت بود ، فهمیده می شود که باید در موارد مشابه شکرگزار خداوند متعال و سپاسگزار دانشمندانی بود که با علمی که خدا روزی آن‌ها کرده است در تلاش‌اند تا مدافع عزت، شرف و تمامیت ارضی مردم باشند.

در آیه می خوانیم: ما به سود شما صنعتِ ساختنِ پوشش های دفاعی را به داوود علیه السلام او آموختیم (وَعَلَّمْنَاهُ صَنْعَةَ لَبُوسٍ لَّكُمْ ) تا شما را از آسیب‌های تحمیلی محافظت نماید (لِتُحْصِنَكُم مِّن بَأْسِكُمْ).

در پایان با استفهامی توبیخی ، مردم را به شکرگزاری از حق تعالی تشویق و ترغیب می نماید.

امروز هم که دانشمندان متعهد ما در تلاشند تا در عرصه های گوناگون ما را از بردگی استعمار و زیاده خواهان عالم برهانند و ساخت و تولید تجهیزات گوناگون نظامی، هسته ای، پزشکی، صنعتی و مانند آن مدافع حیثیت اسلامی ایرانی ما باشند ، همگان وظیفه داریم شکرگزار خداوند متعال باشیم برای این دانشی که به آن‌ها ارزانی داشته است و در همین راستا از خود این عزیزان هم سپاسگزاری کرده و قدردان زحماتشان باشیم. [3]

 

بهشت

کسانی که از جهنم دورند و صدای آن را هم نمی شنوند

آیه 102 و 101 و 103حالات مۆمنان راستین و مردان و زنان با ایمان را بازگو می کند که خداوند برای ایمان و اعمال صالحشان پیش‌تر وعده نیک به آن‌ها داده است از این آتش هولناک و وحشتناک دورند (إِنَّ الَّذِینَ سَبَقَتْ لَهُم مِّنَّا الْحُسْنَى أُوْلَئِكَ عَنْهَا مُبْعَدُونَ).

آنگاه چهار نعمت بزرگ الهی را که شامل حال این گروه سعادتمند است برمی شمرد:

نخست اینکه آن‌ها صدای آتش را نمی شنوند (لَا یَسْمَعُونَ حَسِیسَهَا) و این برای آن است که مۆمنان راستین چون از جهنم دورند ، هرگز این صداهای وحشتناک به گوششان نمی خورد.

دوم اینکه آن‌ها در آنچه بخواهند و مایل باشند به طور جاودان متنعمند (وَهُمْ فِی مَا اشْتَهَتْ أَنفُسُهُمْ خَالِدُونَ)؛ یعنی آنجا محدودیت این جهان را ندارد که انسان آرزوی بسیاری از نعمت‌ها را کند و به آن دسترسی نداشته باشد؛ هر نعمت مادی و معنوی که بخواهد بدون استثناء در دسترس او است، آن‌هم نه یک روز و دو روز؛ بلکه در یک عمر جاویدان.

سوم اینکه فزع اکبر (وحشت بزرگ روز قیامت) آن‌ها را غمگین نمی‌کند (لَا یَحْزُنُهُمُ الْفَزَعُ الْأَكْبَرُ).

دست آخر اینکه که فرشتگان رحمت به استقبال آن‌ها می شتابند و به آن‌ها تبریک و شادباش می گویند و بشارت می دهند این همان روزی است که به شما وعده داده می شد (وَتَتَلَقَّاهُمُ الْمَلَائِكَةُ هَذَا یَوْمُكُمُ الَّذِی كُنتُمْ تُوعَدُونَ). [4]

 

پی نوشت ها:

پی نوشت ها:

1.   ر. ک به المیزان 14/ 368-371

2.   7/ قصص

3.   برگرفته از جلسات تفسیری حضرت آیت الله جوادی آملی حفظه الله

4.   ر.ک به تفسیر نمونه 13/509-512

+ نوشته شده در  پنجشنبه دهم بهمن ۱۳۹۲ساعت 1:36  توسط داود صیاد مالفجانی  | 

عجله کردن همیشه کار شیطان نیست!


عجله پسندیده  آن است که انسان پس از فراهم شدن مقدمات و شرایط لازم در کارهای پسندیده، فرصت را از دست نداده و به انجام کار بپردازد؛ از این رو استفاده از فرصت در کارهای خوب مورد سفارش پیشوایان دین قرار گرفته است.


عجله
مفهوم شناسی عجله

عجله به معنای سرعت و مخالف کُندی است[1]، و نیز به معنای خواستن و قصد چیزی قبل از مدّتش، که از مقتضیات میل و شهوت است (شتاب زدگی) همچنین گفته شده،اسْتِعْجَالًا [عجل] هُ؛ یعنی به او تأکید کرد تا در کار شتاب کند، بر او سبقت و پیشی گرفت.[2]

 

اهمیت و جایگاه عجله در دین و عقل

 دین و عقل بر زشتی، زیان باری و محکومیت عجله نابجا، و مفید بودن عجله به موقع اتفاق نظر دارند و به نکاتی پیرامون آن‌ها پرداخته‌اند. که در دو بخش کلی به آن می‌پردازیم.

جایگاه عجله در دین آیات و روایات زیادی پیرامون عجله و شتاب در کارها وجود دارد که خود نشان دهنده اهمیت این مسئله است.

برای نمونه به دو حدیث اشاره می‌کنیم:

1. رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: پنج چیز را پیش از پنج چیز غنیمت بشمار، جوانی‌ات را قبل از پیری، سلامتت را قبل از بیماری، ثروتت را قبل از تهی دستی، فرصت‌ها را قبل از گرفتاری، زندگانی‌ات را قبل از مرگ.[3]

2.  امیر مؤمنان (علیه السلام) فرمود: فرصت‌ها مانند گذشتن ابرها از دست خواهند رفت.[4]

منشاء و فلسفه عجله راغب اصفهانی، منشأ شتابزدگی را هوا و هوس دانسته و همین موضوع را دلیلی بر منع آن در قرآن ارزیابی کرده است.[5]

رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) منشأ تأنّی و عجله را چنین بیان می‌کند: درنگ، کاری خدایی و شتاب، کاری شیطانی است.[6] ‌

تعجیل و شتابزدگی، سبب می‌شود که آدمی، همه جوانب کار را نسنجد و از این طریق، برخی از اسباب موفقیت را از دست می‌دهد و در نتیجه به پیروزی مورد نظر دست نمی‌یابد و ناکام می‌ماند

امیرمؤمنان(علیه السلام) نیز، شتابزدگی را برخاسته از حماقت دانسته، می‌فرمایند: شتاب پیش از امکان (انجام کار) از ابلهی است.[7]

 

عجله‌های پسندیده

عجله پسندیده  آن است که انسان پس از فراهم شدن مقدمات و شرایط لازم در کارهای پسندیده، فرصت را از دست نداده و به انجام کار بپردازد؛ از این رو استفاده از فرصت در کارهای خوب مورد سفارش پیشوایان دین قرار گرفته است.

عجله به سوی امور خیر دین اسلام، دین خوبی و نیکی است، لذا سفارش به تعجیل در انجام کارهای خیر در آن بسیار دیده می‌شود.

3. امیر مؤمنان (علیه السلام): تأنّی و درنگ ستوده است در هر چیزی، مگر در کارهای نیک.[8]

4. امام باقر (علیه السلام): وقتی در صدد کار نیکی بر می آیی بی درنگ به آن اقدام کن؛ زیرا نمی‌دانی که بعدها چه پیش خواهد آمد.[9]

5. امام صادق (علیه السلام): هر که آهنگ خیری کند، باید در آن شتاب کرده و به تأخیرش نیندازد؛ زیرا بنده گاهی عملی نیک انجام داده که خداوند در پاسخ آن می‌فرمایند: ترا آمرزیدم و لغزش‌های بعدی تو را نیز نادیده خواهم گرفت.[10]

 

عجله‌های مذموم

عجله

عجله مذموم و شتابزدگی به عنوان یک خوی ناپسند است که در رفتار انسان به صورت‌های گوناگون آشکار می شود، به این معنا که انسان پیش از فراهم شدن مقدمات انجام کار، اقدام به آن کند، کاری که نتیجه آن چیزی جز شکست یا انجام ناقص نخواهد بود؛ این بدان می ماند که انسان میوه را پیش از رسیدن و قابل استفاده شدن از درخت بچیند. کاری که نتیجه‌اش ضایع شدن میوه یا کم شدن فایده آن است، یا این که قبل از آمادگی زمین، بذر افشانی کند که نتیجه‌اش نابودی بذر یا کاهش محصول خواهد بود.

امام علی (علیه السلام) می‌فرماید: کسی که میوه را پیش از رسیدن بچیند، همچون کسی است که بذر خود را در زمین نامناسبی (مانند شوره‌زار) بپاشد، (چنین شخصی نیرو و سرمایه خود را تلف کرده و نتیجه‌ای عایدش نمی‌شود).[11]

 

آثار و عواقب عجله مذموم

خصلت‌های شیطانی به طور قطع، مفسده‌ انگیز و زیان آفریناند و هر یک از آن‌ها علاوه بر این که خود، زشت و نکوهیده‌اند، پیامدهای ناهنجاری را نیز سبب می‌شوند، که بر زشتی آنها می‌افزاید، در همین راستا  به برخی از آثار عجله، که در کلمات کوتاه امیرمؤمنان علی (علیه السلام) آمده است اشاره  می‌کنیم:

1. پشیمانی: «إِیاک‌ وَ الْعَجَلَ فَإِنَّهُ عُنْوَانُ الْفَوْتِ وَ النَّدَم»؛ از شتابزدگی بپرهیز که سرآغاز از دست رفتن (فرصت) و پشیمانی است.[12]

کارهایی که بدون تدبّر و فکر و اندیشه، شروع شود، به طور معمول به شکست و بد فرجامی می‌ انجامد و پشیمانی به بار می آورد، چنان که به همین دلیل، انسان فرصت‌های طلایی و امکان انجام دوباره کار را نیز از دست می‌دهد.

2. ناکامی: «قَلَّ مَا تَنْجَحُ حِیلَةُ الْعَجُولِ»؛ بسیار کم اتفاق می‌افتد که تدبیر شتابگر، به پیروزی برسد.[13] تعجیل و شتابزدگی، سبب می‌شود که آدمی، همه جوانب کار را نسنجد و از این طریق، برخی از اسباب موفقیت را از دست می‌دهد و در نتیجه به پیروزی مورد نظر دست نمی‌یابد و ناکام می‌ماند.

3. لغزش و هلاکت: ”‌کَثْرَةُ الْعَجَلِ یزِلُّ”‌‌؛ شتابزدگی زیاد، انسان را می‌لغزاند.[14] و ”‌قَلَّ مَنْ عَجِلَ إِلَّا هَلَک”‌‌؛ کمتر کسی است که شتاب زده باشد و دچار هلاکت نشود.[15] بی تدبیری و شتاب، در بسیاری از امور سبب می‌شود که شتابگر، برخی از موانع و لغزش گاه‌ها را مشاهده نکند و هنگام عمل، گرفتار آن‌ها شود و در نتیجه بلغزد یا به هلاکت افتد.

4. غم و اندوه: «الْعَجَلُ قَبْلَ الْإِمْکَانِ یوجِبُ الْغُصَّة»، شتابزدگی پیش از امکان (کار) سبب اندوه می‌گردد.[16] شادابی و نشاط از ضروریات زندگی آدمی است و با غم و غصه بی مورد نمی‌توان به مقصود خود رسید و نباید آدمی با دست خود شادی و نشاط زندگی را به اندوه تبدیل کند.

راه علاج شتابزدگی آن است که ضررهایی که بدان اشاره شد را به یاد آورده و آن گاه ارزش و نیکویی نقطه مقابل آن یعنی وقار و آرامش را که از ویژگی‌های پیامبران و نیکان است به خاطر آورد، پس تصمیم بگیرد که کاری را جز با تأمّل و اندیشه انجام نداده و بردباری را در هیچ وضعیتی از دست ندهد

امام علی (علیه السلام) پیامدهای دیگری برای عجله ذکر می‌کنند؛ به جهت اختصار از ذکر آن خودداری کرده و مطالعه سر فصلی در همین زمینه که در کتاب ”‌غرر الحکم”‌‌ موجود است پیشنهاد می‌شود. در این به اره، امام صادق (علیه السلام) نیز می‌فرماید: هر که در وقت نامناسب به کاری اقدام ورزد، تمام شدن آن نیز نابهنگام خواهد بود.[17]

 

راه‌های درمان عجله منفی

نقطه مقابل عجله، ”‌تثبت”‌‌ و ”‌تأّنی”‌‌ یعنی درنگ کردن، و با تفکر و تأمل و بررسی همه جوانب کاری انجام دادن است. توجه به پیامدهای زیان بار عجله سبب می‌شود که ما از این صفت دوری کنیم و آرامش و وقار که نقطه مقابل آن است را سر لوحه زندگی‌مان قرار دهیم. در حدیثی از رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) نقل شده است: مردم را عجله هلاک می‌کند، اگر مردم با تأمل بیشتری کارها را انجام می‌دادند کسی هلاک نمی‌شد.[18] از این روایت استفاده می‌شود که بیشترین ضرر و زیان‌هایی که متوجه انسان‌ها می‌شود، در اثر عجله است.

راه علاج شتابزدگی آن است که ضررهایی که بدان اشاره شد را به یاد آورده و آن گاه ارزش و نیکویی نقطه مقابل آن یعنی وقار و آرامش را که از ویژگی‌های پیامبران و نیکان است به خاطر آورد، پس تصمیم بگیرد که کاری را جز با تأمّل و اندیشه انجام نداده و بردباری را در هیچ وضعیتی از دست ندهد. بعد از آن که شخصی با زحمت و تلاش، مدّتی را به این شیوه عمل کرد، وقار و  آرامش، عادت او شده و از عجول بودن دور خواهد شد.

 

پی نوشت ها :

[1].  ابن منظور محمد بن مکرم، لسان العرب، ج 11، ص 425،  دار صادر، چاپ سوم، بیروت، 1414 ق.

[2]. مهیار، رضا، فرهنگ ابجدی، ص 60.

[3]. طوسی، محمد بن حسن، الأمالی، ص 525، انتشارات دار الثقافة، قم، 1414 ق.

[4]. آمدی، عبدالواحد، غرر الحکم، ص 473، انتشارات دفترتبلیغات اسلامی، قم، 1366ش.

[5]. راغب اصفهانی، حسین بن محمد، المفردات فی غریب القرآن، ص 548، الدار الشامیة، بیروت، 1412 ق.

[6]. طبرسی، علی بن حسن، مشکاة الأنوار، ج 1، ص 334، کتابخانه حیدریه، نجف، 1385 ق.

[7]. آمدی، عبدالواحد، غرر الحکم، ص 266، انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی، قم، 1366ش.

[8]. آمدی، عبدالواحد، غررالحکم، ص473، انتشارات دفترتبلیغات اسلامی، قم، 1366ش.

[9]. کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج 2، ص 142، ح 3، دار الکتب الاسلامیة، تهران، 1365 ش.

[10]. همان، ح 6.

[11]. نهج البلاغة، ص52، خ 5، انتشارات دار الهجرة، قم، بی تا.

[12]. آمدی، عبدالواحد، غرر الحکم، ص 267، انتشارات دفترتبلیغات اسلامی، قم، 1366ش.

[13]. همان.

[14]. همان.

[15]. همان.

[16]. همان.

[17]. صدوق، محمد بن علی، الخصال، ج1، ص 100، انتشارات جامعه مدرسین، قم، 1403 ق.

[18]. برقی، احمد بن محمد، المحاسن، ص 215، دار الکتب الاسلامیة، قم، 1371 ق.

بخش اخلاق و عرفان اسلامی

+ نوشته شده در  پنجشنبه دهم بهمن ۱۳۹۲ساعت 1:33  توسط داود صیاد مالفجانی  | 

داستان شیطان و فرد نمازگزار !


برای شما نیز شاید بارها اتفاق افتاده که قصد انجام کاری را داشته اید و هر بار اتفاقی روی داده که انجام آن کار را به تعویق انداخته و در آخر این جمله بر زبان جاری شده که لابد حکمتی در کار است و آن کار را رها ساخته اید. امید که آن عمل رها شده خیر نباشد چرا که رها کردن آن حکمتی جز ضعف ایمان ندارد.

عجله

نقل یک داستان

آورده اند که مردی صبح زود از خانه خارج شد تا نماز صبحش را به جماعت و در خانه خدا، مسجد بخواند. در راه مسجد، که هوا هنوز هم روشن نشده بود مرد زمین خورد و لباسهایش به دلیل بارانی که شب گذشته آمده بود گلی و کثیف شد. او بلند شد و به خانه برگشت.

لباسهایش را عوض کرد و دوباره راهی مسجد شد. در راه مجدداً در همان نقطه زمین خورد ! او دوباره بلند شد و به خانه برگشت. برای دگر بار لباسهایش را عوض کرد و راهی مسجد شد.

این بار در ابتدای راه مسجد با شخصی چراغ به دست روبرو شد، نامش را پرسید. پاسخ داد: « من دیدم شما در راه مسجد دوبار به زمین افتادید، از این رو چراغ آوردم تا بتوانم راهتان را مشخص کنم ». مرد از او تشکر می کند و هر دو راهشان را به طرف مسجد ادامه می دهند . همین که به مسجد رسیدند ، مرد اول از آن شخص چراغ به دست درخواست می کند تا به مسجد وارد شود و با او نماز بخواند ، ولی او از رفتن به داخل مسجد خودداری کرد.

مرد دلیل نیامدن او به داخل مسجد را از او پرسید. از جوابش تعجب نکنید او جواب داد: « من شیطان هستم. ». مرد، اول با شنیدن این جمله جا خورد.

شیطان ادامه داد: من تو را در راه مسجد دیدم و این من بودم که باعث زمین خوردن تو شدم. وقتی تو به خانه رفتی و خود را تمیز کردی و به مسجد برگشتی، خدا همه گناهان تو را بخشید. من برای بار دوم باعث زمین خوردن تو شدم و حتی آن هم تو را تشویق به ماندن در خانه نکرد. به خاطر آن، خدا همه گناهان افراد خانواده ات را بخشید. من ترسیدم که اگر یک بار دیگر  زمین بخوری آنگاه خداوند گناهان افراد شهر را خواهد بخشید. من با این کار از سالم رسیدن تو  به مسجد مطمئن شدم .

 

کار خیر را از دست ندهیم

روایتی است مأثور از رسول اکرم که بزرگان در السنه خود بر روی این روایت خیلی تکیه داشتند و نسبت به شاگردان خود پیرامون کیفیت استفاده از ایام مخصوصه و اوقاتی که نظر و عنایت پروردگار در آن اوقات و در آن ایام یا لیالی نسبت به بندگانش بیشتر است توصیه می کردند. مضمون این روایت این است : ألا و أنّ لله فی أیام دَهرِکم نفحات ألا فَتَعَرّضوا لها ولا تَعرَّضوا عنها. (شرح فارسى شهاب الأخبار(كلمات قصار پیامبر خاتم ص)/ متن / 318) 

بشر مادّى در بیداء ظلمت مادّیّت زندگى مى‏كند، و در دریاى بیكران شهوات و كثرات غوطه می‏زند،و او را در قعر امواج خروشان این بحر ژرف و دریاى هولناك فرو می‏برد، به طورى كه ناله و فریادش در میان نهیب امواج ناپدید می‏گردد. به هر جانب كه می‏نگرد میبیند كه حرمان و حسرت كه از آثار و لوازم لا ینفكّ مادّه فساد پذیر است، او را تهدید و ترعیب می‏نماید...

خدای متعال یک اوقات خاصی را در طول مدت عمرتان خصوصیتی بخشیده است که او را از سایر آن ایام متمایز کرده ، مواظب باشید که این اوقات و این خصوصیات را حفظ کنید و ضبط کنید و نگهداری کنید و نگذارید که از دست برود و مبادا که غفلت کنید که آن از دست خواهد رفت. مرحوم قاضی می فرمودند: حتی در یک منزل ممکن است خود اتاقها با همدیگر تفاوت داشته باشند، در یک اتاق انسان حال توجه بیشتری دارد و در یک اتاق حال توجه کمتری دارد، می گویند: اتاقتان را عوض کنید و در جای دیگری بروید. یا اینکه ممکن است زمین آن منزل شبهه ناک باشد و یا مشکلی در او باشد که اثر مستقیم بر ملکوت آن منزل و مکان قرار بدهد و از آنجا که توجه انسان عبارت است از اتّصال انسان با ملکوت ، این دو ملکوت با هم در تعارض قرار می گیرند و انسان نمی تواند به آن صفای ملکوتی خودش برسد.

 

نسیمی که در بند ظلمت می وزد

بشر مادّى در بیداء ظلمت مادّیّت زندگى مى‏كند، و در دریاى بیكران شهوات و كثرات غوطه می‏زند،و او را در قعر امواج خروشان این بحر ژرف و دریاى هولناك فرو می‏برد، به طورى كه ناله و فریادش در میان نهیب امواج ناپدید می‏گردد. به هر جانب كه می‏نگرد میبیند كه حرمان و حسرت كه از آثار و لوازم لا ینفكّ مادّه فساد پذیر است، او را تهدید و ترعیب می‏نماید. در این میان فقط گاهگاهى یک نسیم جانبخش و روح افزایى به نام جذبه او را نوازش می‏دهد و چنین می‏یابد كه این نسیم مهرانگیز او را به جانبى میكشد، و به مقصدى سوق میدهد، این نسیم متمادى نبوده گاه و بی‏گاه می‏وزد. وَ انَّ لِرَبِّكُمْ فِى ایّامِ دَهْرِكُمْ نَفَحَاتٍ ألا فَتَعَرَّضُوا لَهَا وَ لا تُعْرِضُوا عَنْهَا. پس موانع را کنار زده و آنها را یکی پس از دیگری پشت سر گذار و فرصت پیش آمده را غنیمت دان و در انجام کار خیر شتاب کن که در کار خیر حاجت هیچ استخاره روا نیست.

+ نوشته شده در  پنجشنبه دهم بهمن ۱۳۹۲ساعت 1:27  توسط داود صیاد مالفجانی  | 
اعلامیه حقوقبشر ،کابالیسم و شهر لوط

فلسطین سرزمینی که میان دو قدرت بین النهرین و مصر قرار دارد، در آن زمان (بقول ویل دورانت) شبیه این بود که میان دو سنگ زیرین و زبرین آسیاب قرار دارد و از هر دو طرف همیشه تحت فشار بوده است. «جاده اعظم» که در مبحث پیش به اشاره رفت، از فلسطین عبور می کند و دو تمدن بین النهرین و مصر را به همدیگر متصل می کند، از بابل شروع شده از رود اردن عبور کرده، فلسطین را در نوردیده و از شمال ارتفاعات سینا در کنار ساحل مدیترانه، به مصر وارد شده به دو پایتخت متناوب مصر یعنی ممفیس و تبس، می رسد.

در این جا باید به وضعیت جغرافی صحرای سینا که میان فلسطین و مصر واقع است اندکی توجه شود زیرا در مباحث آینده لازم خواهد بود: صحرای سینا از هر چهار جانبش به زمین های هموار محدود می شود و وسط آن کوهستان سینا است. در سمت مدیترانه نوار ساحلی باریک و همچنین در ساحل خلیج قلزم (سوئز) و خلیج عقبه نیز نوار باریک هموار، کوهستان طور را در برگرفته اند. و از جانب مصر همان طور که امروز به کانال سوئز‌ ختم می شود فاصله کوهستان و کانال ناحیۀ چندان پهناوری نیست، در قدیم هم تقریباً همان حدود مرز سینا محسوب می شده.

سینا

جاده اعظم در جائی که به صحرای سینا می رسید از باریکه هموار میان کوه سینا و دریای مدیترانه عبور می کرد. پس از ویرانی شهر سدوم، مردمان بین النهرین و مصر به شدت از مشاهدة شهر ویران شده مشمئز بل ترسان بودند. لذا جاده به سمت جنوب گرایش یافت و سه راهی جاده اعظم با جادّة بخور به شهر مدین در حوالی نوک خلیج عقبه منتقل شد. از آن پس، مسیر عبور جاده اعظم از جنوب کوهستان سینا و باریکه ساحل خلیج عقبه و خلیج قلزم (سوئز) می گذشت.

جاده ای که از حوالی یمن و دریای عمان پس از پیمودن طول کوه های حجاز، در دورة پیش از ویرانی شهر لوط (سدوم) در آن جا به جاده اعظم می رسید، در دوره دوم در شهر مدین به هم رسیده و سه راهی را تشکیل می دادند. این جاده دوم در قرون بعدی به جاده بخور معروف گشت.

سدوم

زمینه جامعه شناختی شهر لوط:

شهر سدوم محل حضور مردمان مختلف از نژادهای مختلف بود، واقعاً مصداق یک کاروان سرای بزرگ گشته بود. مسافران از هر جانب با کاروان های روان در سه جاده، پشت سر هم به سدوم می رسیدند. آنان در آن سفرهای طولانی علاوه بر هر نیاز، به شدت احساس نیاز جنسی می کردند. سدومیان نیز در صدد جمع پول و مال بودند زنان را در اختیار مسافران (به قول امروزی ها جهان گردان) قرار می دادند.

میان رواج فحشای زنانگی در میان یک مردم، با همجنسگرائی مردان، یک ملازمة لا ینفک وجود دارد. یعنی مردانی که زنان را در اختیار دیگران قرار دهند، خود به همجنس گرائی مبتلا می شوند. و رونق همجنس گرائی مردان نیز منشأ همجنس گرائی زنان می شود. خواهیم دید که مردم سدوم به مرحلة سوم یعنی همجنس گرائی زنانه نیز رسیده بودند.

ابلیس:

در حدیث های ما آمده است که شهوت (غریزة جنسی) برنده ترین و کار آمدترین ابزار در دست شیطان است. ابلیس توانست با استفاده از موقعیت شهر سدوم، از شهوت مردم برای نظام کابالیستی خود بهره کافی را ببرد[۱].

به خوبی روشن است که منشأ شیطانی فساد جنسی جامعة سدوم، سه راه بودن و ماهیت کاروان سرائی آن شهر بوده است. البته تکرار عبارت «سه راه» به خاطر اهمیت دو جاده اعظم و جاده بخور است و گرنه از یک دیدگاه باید آن را چهار راه نامید. زیرا از همان جا به طور مستقیم به آبادی های لبنان (فنیقیه) نیز رفت و آمد (گرچه به صورت ضعیف تر از سه جانب دیگر) مستمر بود. قرآن نیز به این که سدوم در سر راه قرار داشته و مردمان مختلف در آن رفت و آمد داشته اند، تصریح می کند:

«وَ إِنَّها لَبِسَبیلٍ مُقیمٍ»[۲]: آن شهر در اقامتگاه جاده، قرار داشت.

توضیح: لفظ «مقیم» صفت «سبیل» است: راه مقیم، جاده مقیم.

«وَ تَقْطَعُونَ السَّبیلَ»[۳]: شما (مردم سدوم) راه را می بندید.- مراد راه بستن تجاری و اقتصادی مانند گرانفروشی و کمفروشی و سرقت از ترازو، در حق مسافران است.

در عصر ظهور اسلام، جاده بخور باز از کنار ویرانه های سدوم می گذشت و در شامات به بندرهای بیروت، صور، صیدا، حیفا و عکا می رفته است که قرآن خطاب به قریش
می گوید: «وَ إِنَّکُمْ لَتَمُرُّونَ عَلَیْهِمْ مُصْبِحینَ»[۴]: و شما (در سر راه تجاری تان) بر (آثار) آن مردم مرور می کنید صبحگاهان.- در نقل ها آمده که تجار قریش وقتی که در سحرگاه از یکی از منازل حرکت می کردند در صبح روشن از کنار ویرانه های شهر لوط می گذشتند.

ابراهیم(ع) که در آن سوی رود اردن ساکن بود ماموریت یافت که لوط را برای هدایت و اصلاح جامعه سدوم به آن شهر بفرستد. لوط مردی قوی هیکل و هوشمند بود اینک به نبوت و وحی نیز مجهز شده بود، در شهر سدوم ساکن شد و همسری نیز از آن مردم برگزید و به تبلیغ پرداخت. مدت تبلیغات او در آن جامعه به طور دقیق روشن نیست. اما نظر به این که همسرش اهل سدوم بوده و هنگامی که مقدر می شود بلا بیاید، دستکم دارای دو دختر بالغ و بزرگ بوده است. با این حساب دستکم ۱۵ سال در تبلیغ کوشیده است لیکن نتیجه ای (غیر از ابلاغ ماموریت خود) ندیده است.

جامعة مدرنیتة قوم لوط : قرآن ویژگی های جامعه سدوم را از زبان لوط چنین می شمارد:

۱- کمونیسم جنسی: «قالَ لِقَوْمِهِ أَ تَأْتُونَ الْفاحِشَةَ وَ أَنْتُمْ تُبْصِرُون»[۵]: عمل فحشای جنسی را در پیش نگاه های تان انجام می دهید!؟!

«وَ تَأْتُونَ فی‏ نادیکُمُ الْمُنْکَرَ»[۶]: عمل جنسی منکر را در میدان های عمومی شهرتان انجام می دهید.

در اروپا (بویژه سوئد، دانمارک، سوئیس و…) در روی چمن ها، پارک ها پیش چشم انظار عمومی حتی فقط با دو متر فاصله با خیابان، عمل جنسی را انجام می دهند. حتی برخی روابط عاطفی جنسی در فرودگاه ها، پیاده روها، کافه ها، رواج دارد. در دانمارک و سوئد زمانی کیوسک های ویژه برای عمل جنسی در کنار میدان ها و خیابان ها گذاشته بودند.

من سال ها پیش در اروپا بودم، گزارش های اخیر نشان می دهد که گویا به تدریج از رواج این گونه بی حیائی ها کاسته می شود. اگر درست باشد، باید این را نیز نشان دیگری از پایان تاریخ کابالیسم دانست.

همجنس-باز

2- همجنس بازی، «أَ إِنَّکُمْ لَتَأْتُونَ الرِّجالَ شَهْوَةً مِنْ دُونِ النِّساءِ بَلْ أَنْتُمْ قَوْمٌ تَجْهَلُون»[۷]: آیا شما با مردان آمیزش می کنید زنان را وا می گذارید!؟! (این نادانی نیست) خودتان را به نادانی می زنید.

توضیح: در عصر مدرنیته نیز با وجود علم بر مفاسد بهداشتی، فرهنگی و اجتماعی همجنس بازی، باز غربیان به آن عمل می کنند. پارلمان ها از آن جمله پارلمان انگلیس این رفتار را به عنوان حقی از حقوق بشر تصویب کرده است و رئیس جمهور آمریکا و یا وزیر امور خارجه اش با افتخار تمام در همایش همجنس بازان شرکت کرده و برای شان سخنرانی می کنند.

لوط دربارة همجنس بازی به آن مردم می گوید: «أَ تَأْتُونَ الْفاحِشَةَ ما سَبَقَکُمْ بِها مِنْ أَحَدٍ مِنَ الْعالَمینَ- إِنَّکُمْ لَتَأْتُونَ الرِّجالَ شَهْوَةً مِنْ دُونِ النِّساءِ بَلْ أَنْتُمْ قَوْمٌ مُسْرِفُون»[۸]: آیا این عمل بد را انجام می دهید!؟! عملی که پیش از شما هیچ احدی از عالمیان مرتکب آن نشده است- با مردان آمیزش جنسی می کنید زنان را وا می گذارید، شما مردمی اسرافکار (تعدی کننده از حد و مرز) هستید.

توضیح: لفظ فاحشه در زبان فارسی و نیز ترکی به «شخص» اطلاق می شود؛ یعنی شخص مونث مبتلا به فساد جنسی. اما در عربی و از آن جمله در اصطلاح قرآن و حدیث، فاحشه به «عمل» و رفتار، گفته می شود، نه به شخص. فاحشه یعنی «بدترین عمل غیر انسانی». و در این آیه همان طور که خودش شرح می دهد، مراد از فاحشه، عمل همجنس بازی و آمیزش همجنس با همجنس است.

نکته: می گوید: شما عملی را مرتکب می شوید که هیچ فردی از افراد عالم ها، مرتکب آن نمی شود؛ رفتاری که نه در عالم گیاه هست و نه در عالم میکروب و باکتری، و نه عالم حشرات، و نه در عالم انواع حیوانات. و حتی نه در عالم فیزیک از اتم (هسته، الکترون) تا کرات و تا منظومه و کهکشان. این رفتار شما در هیچ عالَمی سابقه ندارد، بر خلاف همة قوانین هستی است.

چنین است که انسان مصداق «اسفل سافلین»: پست ترین پست ها می گردد.

۳- نفرت از پاکی: در منطق قوم نوح پاکیزگی جنسی، دلیل عقب ماندگی و امّل بودن، بود: «قالُوا أَخْرِجُوهُمْ مِنْ قَرْیَتِکُمْ إِنَّهُمْ أُناسٌ یَتَطَهَّرُونَ»[۹]: به همدیگر گفتند: لوط و خانواده اش را از شهرتان بیرون کنید زیرا آنان پاکیزه گرا هستند.

بلی!!! جرم شان این است که پاکی گرائی می کنند. امروز بر سر ایران و مردم ایران
می کوبند که چرا به حقوق بشر عمل نمی کنید، چرا روسپی گری، عمل جنسی در انظار مردم، همجنس گرائی را آزاد و قانونی نمی کنید. در عصر کابالیستی مدرنیته پاک زیستی و پاکیزه بودن جرم است. (!!!) و این یعنی تکامل، ترقی و مدرن زیستن(!!!).

جهان گردی: مسافرت و جهان گردی خوب است و در اسلام نیز مورد تشویق است: «أَ فَلَمْ یَسیرُوا فِی الْأَرْضِ فَتَکُونَ لَهُمْ قُلُوبٌ یَعْقِلُونَ بِها»[۱۰]: چرا پس در زمین سیر و سفر
نمی کنند تا دارای قلب (شخصیت) هائی باشند و با آن تعقل کنند.

«أَ فَلَمْ یَسیرُوا فِی الْأَرْضِ فَیَنْظُرُوا کَیْفَ کانَ عاقِبَةُ الَّذینَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَ لَدارُ الْآخِرَةِ خَیْر»[۱۱]: چرا در زمین سفر نمی کنند تا ببینند سرانجام پیشینیان چه بوده و بدانند زندگی اخروی بهتر و ارزشمندتر است.

و آیات دیگر و احادیث فراوان که در این باره آمده است.

اما جهانگردی در فرهنگ کابالیسم چیز دیگر است هدفی غیر از اهداف ابلیسی در آن نیست. حتی سفرهای مطالعاتی طبیعی و اجتماعی همگی در جهت بهره برداری کابالیستی است که فحشا و همجنسگرائی از لوازم لا ینفکّ آن است.

بعضی ها غصه می خورند و مثلاً دلسوزانه می گویند فلان کشور فلان مقدار از جهانگردی درآمد دارد، از این همه مبالغ هنگفت که در دنیا برای جهانگردی هزینه
می شود، چیزی به ملت ما نمی رسد.

نفت را خوردیم. اینک این گونه دلسوزان می خواهند ناموس این مردم را نیز بخورند. اگر قرار است این کشور مسلمان و شیعه باشد (که هست) این گونه دلسوزی های انسانیت فروش، نه به درد این مردم می خورد و نه مردم خواستار آن هستند. تنها افرادی خود باخته در پی این مسائل هستند.

عده ای را نیز گمان بر این است که می توان در جهان کابالیستی امروز، نوع سالمی از جهانگردی را پذیرفت که جهانگردان بیایند و با پاکی کامل در میان این مردم بگردند و با پاکی نیز بروند. اینان نه تنها بوئی از علم انسان شناسی و جامعه شناسی نبرده اند، حتی واقعیتی را که با دو چشم شان می بینند، درک نمی کنند. اینان می بینند و اگر درک کنند
می دانند که علت روی گردانی جهان گردان (اعم از مونث و مذکرشان) از سفر به ایران، عدم آزادی فحشا و همجنس بازی است. مرتب سخن از کیفیت هتل ها و خدمات می گویند. و نمی فهمند که اگر بهترین خدمات و کاملترین رفاه را برای آنان تامین کنند باز به اندازه فلان کشور فقیر و فاقد امکانات، جهانگرد نخواهند داشت.

کسی نیست که به اینان بگوید: بابا والله مردم ایران این درآمد کابالیستی را نمی خواهد، عطای جهانگردان را به لقای شان می بخشد. شما چرا دست از سر این مردم بر نمی دارید. کی مردم از شما این دلسوزی را خواستند؟ کو؟ کجا؟ شما از اسراف هایتان بکاهید، مردم نیازی به درآمد جهانگردان ندارند. یا به طور دانسته کابالا گرائی و در واقع شیطان پرستی می کنید، و یا به طور ندانسته از کابالیسم و شیطان پرستی نمایندگی می کنید. که البته و انشاء الله صورت دوم صحیح است اگر بیدار شوند.

منافذ نفوذ ابلیس و کابالیسم یکی دو تا نیست هزاران گونه دارد، باید همگی مواظب باشیم.

پرسش مهم: چرا خداوند شهر لوط را از بین برد و با بلای ناگهانی آن را در لحظه ای با خاک یکسان کرد. اما برای غرب مدرنیته این همه مهلت داده است؟؟

پاسخ: در همین پرسش است که یکی دیگر از برنامه ریزی های ابلیس برای کابالیسم، شناخته می شود. ابلیس در آغاز مدرنیته می دانست که اگر جریان مطابق جریان شهر لوط پیش برود، همان نتیجه را برایش خواهد داد. این بار طور دیگر شروع کرد؛ همزمان با شروع کابالیسم جنسی، انسان دوستی از نوع کابالیسم را نیز شروع کرد. بمب ها از بالای سر مردم فرود آمده مردم را می کشند اما در این پائین آمبولانس های صلیب سرخ برای نجات زخمیان زوزه می کشند.

تمام ثروت جهان مال چندین خانواده کابالیست است. اما «تامین اجتماعی» نیز به راه انداخته اند. و از این قبیل خدمات ابلیسی برای تداوم بخشیدن به تاریخ کابالا.

اما دفع بلا با این برنامه فقط مدت معینی بلا را به تاخیر می اندازد و در عوض این درنگ، سر نوشت قطعی سقوط شان فرا می رسد. این نکته مهم است توجه فرمائید: این تاخیر بلا، یک عوض دارد؛ بلای قوم لوط، موردی و در ناحیۀ معین و محدود بود، اینک جهان به یک شهر، بل به یک دهکده تبدیل شده است. در عوضِ این درنگ، سقوط جهانی کابالیسم و پایان تاریخ آن به طور کلی خواهد آمد که می آید.

القاء، نفوذ، توجیه: کدامیک از حق و باطل نیازمند توجیه، القاء و نفوذ هستند؟ از آغاز تاریخ، جریان حق همیشه سخنش را رک، صریح، بدون نیاز به توجیه و بدون استفاده از رفتار خزندة نفوذی، به فرد و جامعه اعلام کرده است.

باطل هرگز از توجیه، القاء به ناخود آگاه مخاطب، رفتار نفوذی، بی نیاز نبوده و نیست. و هیچ مردمی بدون توجیه راه باطل را انتخاب نمی کند. قوم لوط به حدی رفتارشان برای شان توجیه شده که رسماً نتیجه گرفته اند پاکی خواهی و اجتناب از همجنس گرائی، یک بینش نادرست و باطل است می گویند باید لوط و خانواده اش را از شهرمان بیرون کنیم زیرا آنان پاکی گرا هستند.

مگر قوم لوط دیوانه بودند که پاکی گرائی را جرم می دانستند؟ اگر دیوانه بودند، اساساً خداوند مجازات شان نمی کرد زیرا دیوانه به هیچوجه مکلف نیست و مؤاخذ هم نیست. رفتار شنیع شان برای شان توجیه شده بود، آن را صحیح و لازم و عمل درست می دانستند. هیچ معمار نفوذی نمی آید به پولداران دبی بگوید: بیا از نو بزرگ ترین بعل را در دبی بر پا کنیم. او این کارش را با القاء و توجیه به طور نفوذی انجام می دهد. ملاصدرا نمی آید با صراحت بگوید رفتار قوم لوط صحیح و لازم و ضروری است می گوید بهره جوئی از پسران زیبا روی لازم و ضروری است چون آنان مظهر «جمال الله» هستند و جالب این که از مردمان پیشین بین النهرین و سواحل مدیترانه، یعنی از همان حوالی بعل پرستان که خدای شان بعل= آلت نرینگی است و حوالی شهر لوط، مثال می آورد. و این خصلت قدیم آنان را دلیل ظرافت طبع آنان می داند. در مقابل مردمان عرب و ترک و… را انسان های زمخت غیر ظریف معرفی می کند و نکوهش می کند که چرا به همجنس گرائی نمی پردازند[۱۲].

کابالیسم همیشه در قالب اصلاح گرائی، روشنفکری و دلسوزی سخن می گوید. ابلیس به آدم و حوّا گفت: «إِنِّی لَکُما لَمِنَ النَّاصِحینَ»[۱۳]: من برای شما از دلسوزانم.

یکی از صدرویان در منزل عالمی مهمان بود، گفت: مراد ملاصدرا بهرمند شدن از حسن جمال پسران زیبا روی است که جمال شان جمال الله است.

عالم گفت: اولاً هیچ صفت مخلوق، صفت خالق نیست و این سخن او همان سمبل سازی بت پرستان است. ثانیاً: چرا او زیبائی پسران را جمال الله می داند اما زیبائی دختران را جمال الله نمی داند، ترجیح مذکر بر مونث خصلت قوم لوط است که لوط با لحن پدرانه می گوید: ای قوم چرا از این همه دختران من (مرادش دختران جامعه است) صرفنظر کرده همجنس گرائی می کنید: «یا قَوْمِ هؤُلاءِ بَناتی‏ هُنَّ أَطْهَرُ لَکُم»[۱۴].

اگر صدرا بیماری فکری، یا قلبی و یا غرض معین ندارد چرا جمال الله را در مونث ها نمی بیند و بهرمندی از مذکرهای زیبا روی را لازم و واجب می داند؟!

ثالثا: از جمال پسر مذکر بهرمند باش که (نعوذبالله) جمال الله است، از چشم او استفاده کن که «چشم الله» است و از لبش ببوس که «لب الله» است و از سینه اش.. از… و رابعاً: پاشو گم شو که اگر احمقانی مثل تو در تاریخ نبودند پیامبران به جائی می رسیدند.

دوستی گفت: قرن ها برای این فلسفه زحمت کشیده شده است.

گفتم: نه فقط قرن ها، بل از آغاز پیدایش انسان تا به امروز برای فلسفه صدروی زحمت کشیده شده از همان زمان که ابلیس با قیافه دلسوزی برای قابیل برنامه ریزی می کرد.

امام خمینی(ره) فرمود: هر کار و رفتارتان را غربیان تأیید کنند، بدانید همان اشتباه بزرگ شماست. امروز با کاریکاتورهای شان به پیامبر ما توهین می کنند شدیدترین توهین، موهن ترین فیلم ها را می سازند، از سلمان رشدی کاملاً حمایت می کنند و… اما ملاصدرا را به شدت تبلیغ و ترویج کرده و می کنند. هنری کربن (این موفق ترین جاسوس کابالیست ها در ایران، مشاور فرهنگی فرح پهلوی، طراح جشن هنرهای شیراز که رسوائی آن در هیچ کشور کابالیستی دنیا مشاهده نشده بود) سال ها در ایران به ترویج راه ملاصدرا پرداخت، در دانشگاه تدریس کرد شاگردان با اطلاع اما تهی از استقلال اندیشه، و خود باخته پرورش داد و به حوزه علمیه نیز نفوذ کرد.

یونسکو

امروز هم (پائیز سال۱۳۸۹) یونسکو همایش و کنگرة بزرگ فلسفه (که مراد اصلی همان فلسفه صدروی است) را در ایران تشکیل داد. اما این بازوی قدرتمند ابلیس از حضور در آن همایش معذرت خواست. چرا؟

پاسخ این چرا را از قرآن بشنوید: این اصل از اصول کار ابلیس است: «َکَمَثَلِ الشَّیْطانِ إِذْ قالَ لِلْإِنْسانِ اکْفُرْ فَلَمَّا کَفَرَ قالَ إِنِّی بَری‏ءٌ مِنْکَ إِنِّی أَخافُ اللَّهَ رَبَّ الْعالَمینَ»[۱۵]: مانند ابلیس که به انسان گفت کافر شو آن گاه که کافر شد، گفت: من از تو بیزارم من از خداوند عالمیان می ترسم.

یونسکو برنامه ریزی کرد، همه چیز آماده شد و برنامه به راه افتاد، در آخرین ساعات اعلام کرد که خودش شرکت نخواهد کرد.

ترس ابلیس از خدا: در پاسخ پرسش «چرا خداوند شهر لوط را ویران کرد اما به مدرنیته که به همان خصلت آلوده است این همه مهلت داد؟» بیان شد که ابلیس از شکست برنامه هایش می ترسد، طوری پیش می رود که خشم خدا متوجه برنامه اش، نشود او همیشه به تدریج و تا حدودی پیش می رود و ادامۀ برنامه را به خود مردم می سپارد. به حدیث های شماره۱۳ و۱۵ بحار، ج۱۲ صفحات۱۶۱ تا۱۶۵ توجه کنید. می بینید که ابلیس اول به طور حضوری قوم لوط را منحرف کرد سپس خودش را کنار کشید.

یونسکو که شاخه فرهنگی سازمان ملل (بزرگ لانة کابالیسم، بزرگ سنای سناها که شرحش در مبحث اریستوکراسی گذشت) مثلاً ماموریت دارد حتی از خرده فرهنگ های رو به زوال حفاظت و حمایت کند. چرا در برابر اهانت به پیامبرِ یک میلیاردو نیم جمعیت مسلمان سکوت کرده است!؟! چرا عملاً برنامة عملی یونسکو حمایت از همة فرهنگ هاست غیر از فرهنگ اسلام و در آن میان غیر از فرهنگ تشیع!؟ همۀ فرهنگ ها در نظر یونسکو از یک مادرند، تنها ایران و فرهنگ ایران از هَوو، است. اما این نا مادری می آید برای فرزند هووی خویش همایش راه می اندازد!!!

بازگوئی این دردها دقیقاً نیازمند زمان طولانی ای است به طول تاریخ کابالیسم. یعنی از آدم و حوا، هابیل و قابیل تا به امروز، که کابالیست های آگاه با شیطنت شان همیشه به وسیلة افراد ساده لوح بر فرهنگ جامعه بشری و تاریخ بشری حاکم شدند.

سال گذشته، ایران، ترکیه و ازبکستان، آن دعوا و رقابت شدید را بر سر اینکه «مولوی از آن کیست» به راه انداختند: چه غوغائی به پا شد. مولوی متولد ازبکستان است که در قونیه ترکیه زیسته است هیچ ربطی به ایران (حتی به فلات ایران) ندارد. او اشعارش را به فارسی گفته، چون در آن دوران، تصوف (کابالیسم بودائی) توسط صوفیان ایرانی از هند و چین گرفته می شد و به ممالک عربی منتقل می گشت. مولوی یک ترک زاده است.

عده ای (از آن جمله بقایای جریانی که محمد علی فروغی فراماسونر کابالیست به راه انداخت) با شنیدن این سخنان من خشمگینانه می گویند: ببینید چگونه مفاخر ما را منفور می کند.

عرض می کنم: من به این افراد حق می دهم که مرید دلسوختة مولوی باشند. زیرا آنان نه با قرآن آشنا هستند و نه با اهل بیت(ع) و لذت علمی این مکتب به ذائقه شان نرسیده، حق دارند عاشق دلسوخته مولوی، عطار و دیگر کابالیست ها باشند. اما کسی که با قرآن و اهل بیت(ع) آشناست در عین حال به این قبیل افراد ارزش می دهد، یا عقل ندارد و یا مانند کابالیست های آگاه، آگاهانه راه ابلیس را می رود.

امسال نیز یونسکو میان ایران، عراق و سوریه دعوا و رقابت به راه انداخته که «سهروردی مال کیست» که اخبارش همین روزها پخش شد. چرا بیدار نمی شویم؟ مگر هر کدام از ما چند تا مغز، چند قلب، چند شخصیت درونی داریم که انبار این همه شخصیت های گوناگون با اندیشه های گوناگون با راه های مختلف و متضاد، در آن ها جای بگیرد؟ مگر کاهدان چه قدر وسعت دارد که این همه کاه و علف های مختلف در آن تلنبار شود؟!

«ما جَعَلَ اللَّهُ لِرَجُلٍ مِنْ قَلْبَیْنِ فی‏ جَوْفِه»[۱۶]: خداوند در درون هیچ کس دو قلب قرار نداده است. که با یکی مرید یک مکتب باشد و با قلب دیگرش مرید مکتب دیگر.

«وَ لا تَتَّبِعُوا السُّبُلَ فَتَفَرَّقَ بِکُمْ عَنْ سَبیلِه»[۱۷]: پیرو راه های متعدد (و مختلف) نشوید تا این پیروی شما را از راه واحد حق متفرق کند. تکلیف این مردم را روشن کنید: از کدامین راه از این همه راه های شما پیروی کنند؟

در این کشور از تشیع انتقاد شد، از ولایت فقیه، از اسلام، از امام حسین(ع) از قرآن حتی از خود خدا نیز انتقاد شد. اما هر کس از ملاصدرا انتقاد کند، از عطار، از مولوی، و از هر خود سر و خود پرست و کابالیست انتقاد کند، آشوبگر، اهانت کننده، گستاخ، متمرد و… شمرده می شود. این چه خود باختگی است؟‌ چرا بیدار نمی شویم؟ هر کس یک چیز را برای خودش (باصطلاح) «نون دونی= نان دانی» کرده و هر کس بخشی از دین را برای نفع شخصی خود می بخشد. آن یکی نان صدروی می خورد، این یکی نان مولوی و… هر چه بر سر مردم، نظام، انقلاب، شیعه و تشیع بیاید (آن هم با این همه دشمنان) به نظرشان مهم نیست. بل نا آگاهان شان رویّه خود را عین خدمت به دین و تشیع می دانند.

مولوی و امثالش، فقط ارزش ادبی و هنری دارند. از نظر بینش و جهانبینی، پلورئالیست، لیبرالیست و هرمنوتیست هستند که اهل تحقیق این خصیصه های آنان را بهتر می دانند و لذا نور چشم کابالیست های غربی هستند.

پی نوشت ها:

[۱] در این باره رجوع کنید: بحار، ج۱۲ ص۱۵۵ و آخر ص۱۶۱ و اول ص۱۶۲

[۲] آیه۷۶ سوره حجر

[۳] آیه۲۹ سوره عنکبوت

[۴] آیه۱۳۷ سوره صافات

[۵] آیه۵۴ سورة نمل

[۶] آیه۲۹ سورة عنکبوت

[۷] آیه۵۵ سورة نمل

[۸] آیه های۸۰ و۸۱ سورة اعراف

[۹] آیه۸۲ سوره اعراف

[۱۰] آیه ۴۶ سوره حج

[۱۱] آیه۱۰۹ سوره یوسف

[۱۲] اسفار، ج۷ ص۱۷۱: الفصل ۱۶ فی ذکر عشق الظرفاء و الفتیان علی الوجوه الحسان

[۱۳] آیه۲۱ سوره اعراف

[۱۴] آیه۷۸ سوره هود

[۱۵] آیه۱۶ سوره حشر

[۱۶] آیه۴ سوره احزاب

[۱۷] آیه۱۵۳ سوره انعام

منبع:رهبران شیعه

+ نوشته شده در  چهارشنبه نهم بهمن ۱۳۹۲ساعت 5:45  توسط داود صیاد مالفجانی  | 
کابالا در امپراطوری هخامنشیان ایران

th

دین جاماسب (مجوس) و اصلاحات زردشت

ابلیس توانسته بود بنی اسرائیل را با وجود آن همه پیامبر که در طول تاریخ شان مبعوث شده بودند، متلاشی کند. او مانده بود و قدرت های نو پدید، در این باره نیز توانسته بود با نفوذ دادن کابالا (تصوف) به جامعۀ هند و چین آنان را نیز کابالیست کند. شاید زحمات ابلیس در به انحراف کشیدن این جامعه های نو پدید خیلی کمتر از آن بوده که برای متلاشی کردن بنی اسرائیل متحمل شده بود. ظاهراً ادیان در هند و چین با آسانی نسبی تحریف شده اند.

ایران آن روز: در انتقال قدرت کابالی این بار نوبت ایران رسیده است که مرکز ثقل قدرت شده و سومر، آکد و آشور را درهم کوبیده اینک قصد تسخیر مصر را دارد. می توان گفت به انحراف کشیدن ایرانیان و تبدیل ماهیت آنان به یک جامعۀ کابالیست برای ابلیس مشکل تر از جامعه های هند و چین بود. زیرا به هر دلیل و به هر عامل و عوامل جامعه

شناختی که برای ما چندان شناخته شده نیست، مردم بومی ایران اشتیاق و تمایل چندانی به بت پرستی نشان نداده اند.

در سرزمین ایران (فلات ایران) سه نوع پرستش غیر توحیدی می بینیم:

+ نوشته شده در  چهارشنبه نهم بهمن ۱۳۹۲ساعت 5:42  توسط داود صیاد مالفجانی  | 
دجّال (آنتى کرایست) در کتاب مقدس

دجال

در تمام ادیان ابراهیمى موضوع ظهور »دجال« در آخرالزمان مطرح شده است. امّا اینکه دجال کیست، چه ویژگى‌‌هایى دارد، چگونه ظهور مى‌‌کند و… موضوعاتى است که کمتر در مورد آنها اتفاق نظر وجود دارد. آنچه در پى خواهد آمد ترجمه مطلبى است که در ذیل مدخل دجال (antichrist) در دایرة المعارف کاتولیک (Catholic Encyclopedia) آمده است . این مقاله اطلاعات جامعى را در زمینه نگاه کتاب مقدس به موضوع دجال به دست مى‌‌دهد. با سپاس از مترجم محترم و حجة الاسلام و المسلمین حسین توفیقى که زحمت مقابله و تصحیح این ترجمه را پذیرا شدند، توجه شما را به این مقاله جلب مى‌‌کنیم.

مترجم: اسماعیل نعمت اللهى
اشاره: در تمام ادیان ابراهیمى موضوع ظهور »دجال« در آخرالزمان مطرح شده است. امّا اینکه دجال کیست، چه ویژگى‌‌هایى دارد، چگونه ظهور مى‌‌کند و… موضوعاتى است که کمتر در مورد آنها اتفاق نظر وجود دارد. آنچه در پى خواهد آمد ترجمه مطلبى است که در ذیل مدخل دجال (antichrist) در دایرة المعارف کاتولیک (Catholic Encyclopedia) آمده است . این مقاله اطلاعات جامعى را در زمینه نگاه کتاب مقدس به موضوع دجال به دست مى‌‌دهد. با سپاس از مترجم محترم و حجة الاسلام و المسلمین حسین توفیقى که زحمت مقابله و تصحیح این ترجمه را پذیرا شدند، توجه شما را به این مقاله جلب مى‌‌کنیم.پیشوند anti (ضد) در ترکیب معانى متفاوتى دارد: antibasileus به معناى پادشاهى است که دوران فترتى را پر مى‌‌کند؛ antistrategos به معناى کنسول فرماندار [استان قدیم روم] است؛ antihoupatos در روم قدیم به معناى فرماندار کل بوده است؛ در هومر antiheos شخصى است که از لحاظ نیرو و زیبایى به خدا مى‌‌ماند، در حالى که در آثار دیگر نمایانگر خداى ستیزه‌‌جو است. اگر صرفاً از قیاس پیروى کنیم، مى‌‌توانیم antichristos را به شخصى تفسیر کنیم که از لحاظ سیما و نیرو به »مسیح« شباهت دارد؛ امّا راه مطمئن‌‌تر این است که واژه مذکور را طبق کاربرد آن در کتاب مقدس و [زبان ] کلیسایى تعریف کنیم .

الف: معناى این واژه‌‌در کتاب مقدس
واژه دجّال (antichrist) تنها در رسائل یوحنا وارد شده؛ امّا ادعا شده است که در مکاشفه یوحنا، رسائل پولس و با صراحت کمترى در اناجیل و کتاب دانیال نیز مترادف‌‌هاى این واژه به کار رفته است .

۱٫ در رسائل یوحنا
یوحناى قدیس در رسائلش فرض را بر این قرار داده که مسیحیان اولیه با آموزه مربوط به آمدن دجّال آشنا هستند:

+ نوشته شده در  چهارشنبه نهم بهمن ۱۳۹۲ساعت 5:41  توسط داود صیاد مالفجانی  | 
حضرت مهدی در اولین خطبه چه خواهد گفت؟

از امام باقر(ع) روایت شده که آن حضرت فرمودند: در روز اول ظهور، قائم ما در مکه در کنار بیت الله الحرام در حالتی که به کعبه تکیه داده است مردم جهان را مخاطب قرار داده، چنین می فرماید :

ای مردم! ما آل محمد -که درود خداوند بر او و خاندانش باد – در درجه اول از خداوند بزرگ و در مرتبه دوم از بندگان خداوند که جواب ما را می دهند یاری می طلبیم. (البته طلب یاری از مردم به جهت امتحان و اتمام حجّت بر آنها است.)

ای مردم! ما خاندان پیامبر شما هستیم و از هرکس به خداوند بزرگ و حبیبش رسول الله سزاوارتریم [و از نظر مقام، برتری داریم].

ای مردم! هر کس در ارتباط با حضرت آدم با من مجادله کند بداند من از او به آدم اولی ترم و آن که در رابطه با شخصیت نوح با من محاجّه کند من بر او نسبت به نوح مقدّم هستم و هر کس بخواهد در ارتباط با ابراهیم با من مجادله کند من از او نسبت به ابراهیم برتری دارم و اگر کسی بخواهد با شخصیت محمد -که درود خداوند بر او و خاندانش باد – با من محاجّه کند مسلّماً من نسبت به حضرت محمد از او احقّ و اولی [و تنها فرزند و باقیمانده او و یگانه نگهبان دین و شخصیّت او] هستم و هرکس که بخواهد در ارتباط با بقیّه انبیاء و فرستادگان خداوند به محاجّه با من برخیزد، من بر او نسبت به انبیاء تقدم دارم [و جانشین اجرا کننده تمام طرحهای آنها من هستم]. آیا خداوند در قرآن مجیدش نفرموده است: «به درستی که خداوند آدم و نوح و آل ابراهیم و خاندان عمران را بر جهانیان اختیار فرموده و بعضی را بر برخی برتری داده است. و البته خداوند شنوا و دانا است.»؟

پس ای مردم! من تنها باقیمانده از آدم و یگانه ذخیره نوح پیامبر و خلاصه و برگزیده از ابراهیم و از محمد هستم که درود خداوند بر آن بزرگوار و خاندانش باد.

ای مردم! بدانید آن کس که بخواهد در قرآن با من مجادله نماید من از همه اولی تر به قرآن خداوند هستم ‍[و تمام علوم و معارف قرآن و قوانین حیات بخش آن در نزد من است].

ای مردم! آگاه باشید هر کس که درباره سنت رسول اکرم [یعنی تعلیمات آن حضرت و خاندان عزیزش] با من مجادله کند، من اولی تر از او هستم. پس شما را به خداوند سوگند می دهم هر کس که امروز سخنان مرا می شنود آن را به آنهایی که در اینجا حاضر نیستند برساند، و شما را به حق خداوند و رسول او و آن حقی که من بر شما دارم [یعنی حق ذُوالقربای پیامبر بودن] سوگند می دهم که ما را در حقوقمان یاری نمایید و جلوی ظلم و ستم را که درباره ما روا داشتند بگیرید؛ چه آنکه حقوق ما را پنهان ساختند و درباره ما ظلم کردند و از وطنمان آواره نمودند و نسبت به ما غدر روا داشتند و پیروان باطل بر ما افترا بستند. از خدا بترسید، ما را مخذول نکنید، بلکه یاری کنید تا خداوند شما را نُصرت عطا فرماید.

پی نوشت ها : ۱ -سوره آل عمران(۲)، آیات ۳۳-۳۵٫۲-نعمانی، الغیبه، ب ۱۴، ح ۶۷٫

+ نوشته شده در  چهارشنبه نهم بهمن ۱۳۹۲ساعت 5:40  توسط داود صیاد مالفجانی  | 

 

یهودیان مخفی

مقدمه

سخن از یهود هرگز پایان نخواهد یافت تا آنگاه که حیات این دولت نامشروع که با پشتیبانی قویّ استکبار جهانی و در رأس آن «ایالات متّحدۀ آمریکا» و دیگر کشورهای مسیحی «اروپا» و در رأس آنها «انگلیس» و «فرانسه» سرزمین مقدّسی را غصب و اهالی آن را آواره کرده‌اند، به پایان برسد … یهود توانایی تثبیت سیطرۀ خود را از طریق لابی‌های صهیونیستی که بر تمام امور و شئون این کشورها حکم می‌راند، به دست آورده است و این امر پس از تخریب دیانت این کشورها که همان مسیحیّت می‌باشد، ممکن گردیده است. آنها مسیحیّت را به طور کلّی از مفاهیم و عقاید آن تهی نموده و به جای آن، چیزی موسوم به فلسفه را که از ساخته‌های دست یهود است، قرار داده‌اند.

آنها از همان قرن اوّل مسیحیّت، در پی دفن دیانت مسیحیّت که عیسی بن مریم(ع) آورندۀ آن از سوی پروردگار جهانیان که بدون تردید وجود فرزند و شریکی را در پادشاهی برای خود نمی‌پذیرفت، بودند. هنگامی که «شائول» یهودی که مسیحیان او را پولس (پل) می‌نامند، وارد این دین شد، دیانت مسیحیّت را تحریف کرد و به ناحق و دروغ ادّعا کرد که عیسی بن مریم(ع)، بندۀ خدا
و پیامبر اوست…

+ نوشته شده در  چهارشنبه نهم بهمن ۱۳۹۲ساعت 5:39  توسط داود صیاد مالفجانی  | 
تحلیلی بر سمبل پنتاگـــرام

ستاره-پنج-پر

ستاره پنج پر یا پنتاگرام یکی از مهمترین، قدرتمندترین و ماندگارترین سمبل ها در تاریخ بشر است. این علامت در فرهنگ و تمدن باستانی مایاهای آمریکای لاتین، هند، چین، مصرو یونان از مهمترین و پرمعناترین علامتها بوده است. ابتدایی ترین شکل پنتاگرام بر روی دیوارهای غارهای عصر حجر کنده کاری شده بود. و در نقاشی های مردم بابل به عنوان الگوی ترسیم سیاره ونوس به چشم می خورد.
رازهایی مابین سیر استفاده از این علامت، طراحی های قدیمی از مدار حرکت سیاره ونوس و رب النوع معروف بیشتر وجود دارد. که گاهی باعث این تفکر غلط می‌شود که پنتاگرام سمبل ایشتر است. در کتب آسمانی مخصوصاً کتابهای یهودیان به پنتاگرامها بسیار زیاد اشاره شده است.

پنتاگرام در جهان کهن
پنتاگرام های اولیه اشکالی زمخت با شکل هندسی ناهمگون به صورت کنده کاری روی سنگهای عصر حجر داشتند. مردم آن زمان اعتقاد داشتند که این علامت معنایی روحانی و غیرمادی دارد. اعتقاد آنان بر این بود که رازی در شکل قرار گرفتن ستاره ها وجود دارد که بر انسان پوشیده است، آنها پنتاگرام را از روی شکل قرار گیری پنج سیاره برداشت کرده بودند. که وقتی با خطی فرضی به هم اتصال پیدا می کردند، به صورت مبهم شکل پنتاگرام را به خود می گرفت. نسل های بعدی بشر معانی مختلفی را از این شکل برداشت کردند. که اکثراً معانی مقدس و خداپرستانه بود.
پنتاگرام ها به سومری ها برای نوشتن و استفاده از متون کمکهای زیادی کردند. این علامت نشان دهنده پنج سیاره مهم بود که با چشم غیر مسلح قابل رویت بودند. بعدها پنتاگرام به عنوان سمبل رب النوع زیبایی ونوس نیز شهرت یافت.
بر طبق نظریات ریاضی دان و فیلسوف یونانی فیثاغورث، عدد پنج نماد انسان بود. چون اعضای بدن انسان به پنج طرف تمایل داشتند، (اگر دستها و پاها را از هم باز کنید به شکل یک ستاره پنج پر در می آید)، او این تفکر را برای اولین بار در یونان پایه گذاری کرد که پنتاگرام نماد روح انسانی است. و البته چون در آن زمان آفرینش انسان تابــع عناصر پنجگانه بود (آتش، آب، خاک، هوا، روح) پنج گوشه پنتاگرام اینگونه توصیف شد. طبق این تفکر انسان از این پنج عنصر به وجود می آمد.
پیروان مکتب فیثاغورث طلسم پنج پر را به صورت آیینی مقدس حفظ کردند. آنها نام این آئین را HGIEIA نامیدند.
و معتقدند ترکیبی از ابتدای نام یونانی عناصر آب، خاک، روح، آتش و هواست.
خصوصیت منحصر به فردی که این سمبل را تا به امروز ماندگار کرده وابستگی شدید و همه جانبه آن به مسائل مقدس و خدایی آن است. که در مقاطع زمانی مختلف و بین اقشار و نسلهای گوناگون کاربرد داشته است. چه این خدا خدای یگانه بوده یا خدایان متعدد.
با ظهور مسیح پنتاگرام جامه کریستین به تن کرد. می گویند بر تن مسیح با خنجر ستاره ای زخم زدند که پنج گوشه داشت (شاید به همین خاطر می باشد که آنتی کریست های امروزی از پنتاگرام زیاد استفاده می کنند).
در دوره رنسانس اعتقادات عجیب و خرافات گونه نسبت به طلسم ستاره پنج پر به بیشترین حد خود رسید. و باورهای مردم تا جایی پیش رفت که پنتاگرام را علامتی الهی از سوی خدا پنداشتند. از سویی نیز این علامت را مرتبط با علم کیمیاگری و علم جادو قلمداد کردند.

پنتاگــرام در جــادو
در آیین پرستش جادوگران یونانی، پنتاگرام به عنوان جهان کوچک (بدن انسان) شناخته می شد. این باور باعث بوجود آمدن احساسی در بین جادوگران می شد که توسط آن ارتباطی میان خود، جهان و سمبولیسم ایجاد می کردند.
هدف از این احساس درک عمیق شیطان بود، که مهارتش در ارتباط برقرار کردن میان جهان فعال (جهان بیرونی) و جهان ساکن (روح انسان) است. یکی از جادوگران مشهور در این زمینه، «جوردانو برونو» است که در مورد سوءاستفاده از پنتاگرام در جادوهای سیاه هشدار داده است. (پنتاگرام هنوز هم به عنوان شاخص اصلی رسوم پرستش جادوگران به کار می رود، ضمن اینکه عامل پدید آمدن رسوم وتشریفات دیگری نیز در ادیان مختلف شده است).

پنتاگــرام مسیحیــان
کابالیستهای مسیحی در دوره رنسانس علاقه وافری به پنتاگرام پیدا کردند. آنها اعتقاد داشتند که پنتاگرام علامتی رازگونه است که در دست نوشته های مسیح مشاهده شده و پیامی از سوی خداست. آنان می گفتند این سمبلی است که آشکار می کند مسیح نیز پیرو امیال حیوانی (شهوت) خود بوده است. کاری که بسیار رواج یافته بود نوشتن نامه هایی به زبان عبری با مهر پنتاگرام بر ساق پا بود، این نامه ها که در مورد آتش بود، سمبل اعیاد پنجاهه است. نتیجه این بیان آنست که نام اعیاد پنجاهه مسیحیان با خدا و مسیح مرتبط می شود.

چند رابطه بین پنتاگرام و مسیحیت وجود دارد:

۱- پیش از به صلیب کشیده شدن مسیح، پنتاگرام یک نشان رجحان یافته برای آرایش کردن و زینت دادن جواهرها و طلسم های مسیحیان اولیه بود. این علامت که به راحتی و در یک حرکت پیوسته قلم کشیده می شد، با پنج زخم مسیح آمیخته شده بود.
۲- پنتاگرام همچنین برای یک فرقه پنهان عرفانی مسیحی، نمادی از Isis (الهه حاصل خیزی) وVenus (اصلی ترین رب النوع مونث، الهه عشق و زیبایی) بود. فرقه ای که به صورت پنهان در نقاط مختلف در سراسر تاریخ مسیحیت وجود داشت.

پنتاگــرام در ویکـا و عقایـد نئوپگـان
درحال حاضر رایج ترین مذاهبی که پیروان آن از پنتاگرام استفاده می کنند، گروه های ویکان ها، نئوپاگان ها و شیطان پرستان هستند. در اغلب عقاید و رسوم ویکان ها و نئوپاگان ها معنای نمادی پنتاگرام از مراسم جادوی تشریفات قرون وسطی و چهار عنصری که به وسیله روح حکومت می شدند نتیجه می شود. در برخی از این رسوم همچنین پنتاگرام می تواند نمایانگر یگانگی نوع بشر و قلمرو روح باشد. ستاره پنج پر پایین وارونه، نمادی از خدای شاخدار ویکا است.
در عقیده کابالیست های یهودی که بسیاری از اندیشه ها و ایده های فیثاغورثی را قرض گرفته اند، پنتاگرام نشان دهنده پنج حقیقت برتر در زندگی است: عدالت، رحمت، دانش، ادراک، شکوه ماورایی و مافوق جهان مادی.

تفاوت پنتاگــرام در قله رو به بالا یا قله رو به پاییـن
پنتاگرام هایی که نوک آنها رو به پایین است، در اولین ظهور خود لزوماً نشان شیطان پرستی نبودند. طبق تاریخ پنتاگرامهایی که فرقشان در نقطه بالا یا پایینشان است، ابتدا توسط دو فرهنگ مختلف پایه گذاری شدند. دو فرهنگی که بنا به مقتضیات آیینی سعی در جدائی از همدیگر را داشتند.
امروزه هر کجا با پنتاگــرام رو به پایین روبرو شویم ناخودآگاه به یاد شیطان پرستی می افتیم. شاید دلیل این موضوع آنست که پنتاگرام رو به پایین بسیار شبیه علامت ماسونیک ها و فراماسونها می باشد. واقعیت اینست که چون سر آن رو به پایین است یادآور امور وارونه و خلاف جهت است.
ویکان ها گاهی ادعا می کنند هر پنتاگرام رو به پایینی علامت شیطان پرستان است. که این تفکر نابجاست. با این حال این سمبل در طول زمان معرف خدای شاخدار ویکان ها شد. و امروزه نیز در درجه دوم به آن باغبان ویکا می‌گویند.

پنتاگــرام در شیطان پرستـی
پنتاگرام شیطانی نمادی پیچیده است، که از ترکیب ستاره پنج پر با سر بز به وجود آمده است. و این نوع استفاده در عین این که جدیدترین مورد استفاده از پنتاگرام است، به همان اندازه شناخته شده ترین و جدال آمیزترین نوع استفاده از پنتاگرام نیز به شمار می آید. پنتاگرام شیطانی همیشه وارونه است با یک رأس رو به پایین و دو رأس رو به بالا. استفاده از پنتاگرام به عنوان یک نشان و علامت شیطانی به نیمه دوم قرن بیستم برمی گردد. جایی که شیطان پرستی مدرن توسط «آنتوان لاوی» مؤسس و بنیانگذار کلیسای شیطان پایه گذاری شد. این علامت نشانی از جادوی سیاه است که حاکی از پیروزی ماده و آرزوهای فردی بر عقاید و تعصبات دینی و مذهبی است.
البته پنتاگرام مشابه و قابل قیاس با صلیب وارونه نیست. صلیب وارونه نماد جنبش «Anti Christ» (ضد مسیح) و نشانی از طغیان، سرکشی در برابر فرهنگ مسیحی است.
همچنین «پنتاگرام» نباید با «هگزاگرام» اشتباه شود. «هگزاگرام»، ستاره شش پر است که به صورت دو مثلث درون هم نشان داده می شود، که نمونه معروف آن ستاره داود می باشد. این ستاره با اعتقادات یهودیان پیوند دارد.

منبع : سایت رهبران شیعه

+ نوشته شده در  چهارشنبه نهم بهمن ۱۳۹۲ساعت 5:38  توسط داود صیاد مالفجانی  | 

رازگشایی از رابطه‌ عمیق کلیسای اوانجلیکی آمریکا و رژیم صهیونیستی

 

چرا اسرائیل توانسته است علی‌رغم معاهدات بین‌المللی تسلیحات بیولوژیکی، شیمیایی و هسته‌ای را تولید نماید؟ چرا اسرائیل بیش از هر کشور دیگری در معرض قطعنامه‌های سازمان ملل قرار گرفته است؟ و چرا آمریکا تقریبا تمام آنها را وتو نموده است؟ چرا در حالیکه آمریکا خود مبتکر راه‌حل دو دولتی برای مناقشه اسرائیل و فلسطین است با این وجود سد راه شناسایی فلسطین به عنوان یک کشور مستقل در سازمان ملل می‌شود؟ چرا هم‌اینک رابطه‌ای عمیق بین کلیسای اوانجلیکی آمریکا و دولت صهیونیستی برقرار است؟ برای پاسخ به این سؤالات با این گزارش همراه شوید.

چگونه علی‌رغم تمام معاهدات بین‌المللی، آمریکا از تسلیح اسرائیل

به انواع تجهیزات حمایت نموده و همواره در کنار این رژیم بوده است؟

ریشه‌های این رابطه عمیق در اصلاحات پروتستانی قرار دارد که توجهات را بار دیگر معطوف به عهد عتیق و معاملات خدا با یهودیان معطوف نمود. تقریبا ۱۵۰۰ سال بعد، ارزیابی جدید از جایگاه یهودیت در برنامه‌های الهی ظاهر شد. در گزارش حاضر سعی می‌گردد تا نگاهی مختصر به کلیسای اوانجلیکی آمریکا، اعتقادات آن و چگونگی تکامل و نیز تأثیر آن بر سیاست خارجی آمریکا انداخته شود.

آیا سنت اوانجلیکی آمریکا که روز به روز به طرفداران آن نیز افزوده می‌شود

باعث اتحاد شوم بین آمریکا و اسرائیل شده است؟

اعتقاد به قریب‌الوقوع بودن آخرالزمان و بازگشت مسیح

در اواخر قرن هجدهم و اوایل قرن نوزدهم با بروز ناآرامی‌های شدید در دو سوی آتلانتیک بدبینی بسیاری بر جوامع حاکم شد. جنگ استقلال آمریکا (۱۹۸۴-۱۹۷۵)، انقلاب فرانسه (۱۷۹۳-۱۷۸۹) و سپس جنگی‌های ناپلئونی (۱۸۱۵-۱۸۰۹) بذر فرا رسیدن آخرالزمان را در میان مردم پراکندند. بالاخص فتوحات ناپلئون و محدودیت‌های شدیدی که وی برای دستگاه پاپ ایجاد نمود و نیز تلاش وی برای اتحاد اروپا و پادشاهی بر تمام این قاره باعث گردید برخی مفسرین دینی وی را دجال بنامند.

جنگ‌های دو سوی آتلانتیک باعث گردیدند تا

اعتقاد به قریب الوقوع بودن آخرالزمان در میان مسیحیان رواج یابد

برای مثال، چارلز فینی (Charles Finney) در سال ۱۹۳۵ پیش‌بینی نمود

+ نوشته شده در  چهارشنبه نهم بهمن ۱۳۹۲ساعت 5:37  توسط داود صیاد مالفجانی  | 
تفسیر دعای اللهم کن لولیک

این دعا به غلط به دعای فرج معروف شده است. دعای فرج ” الهی عظم البلاء …” است. ما در دعای “اللهم کن لولیک …” به صورت کلی، از خداوند میخواهیم که امام زمان(عج) را تحت حمایت کامل خود بگیرد و او را تا رسیدن به هدف نهاییاش (استقرار عدل در سراسر زمین) از هر جهت یاری کند. به عنوان مقدمه باید یاد آور شویم که جهان هستی، بر پایه اسباب و مسببات پایه ریزی شده است؛ به گونهای که برای تحقق هر امری باید زمینهها و شرایط آن فراهم شده باشد. دعا کردن نیز در این نظام، جایگاه خاص خود قرار دارد و در کنار سایر شرایط و یکی از آنها شمرده میشود. از این رو، وظیفه هر انسان دعا کردن است؛ همان گونه که باید تلاش و کوشش نیز داشته باشد.
حقیقت دعا، اظهار عجز و فقر و نیاز به درگاه پروردگار عالم وخالق جهان است. انسان هنگام دعا، با حضرت حق ارتباط ویژه برقرار کرده و ضمن اعتراف به حقارت و کوچکی خود، عظمت باری تعالی را زنده میکند. او خود را مالک چیزی نمیداند، و در برابر خداوند، خویش را هیچ به حساب میآورد و عبودیت و بندگی اش را اظهار میدارد. بنده هستی خود را از آن خدا و خود را محتاج درگاه او میداند و لذا سر به آستان او میگذارد. و این نمایش ارتباطی زیبا بین خدا و بنده است. در این حال، بنده نزد خدا عزت مییابد، به او نزدیک تر میشود و عنایت ویژه حق را شامل حال خود میکند. نیازش پذیرفته، حاجتش روا، و دعایش مستجاب میشود. در این میان دعا به ساحت مقدس امام که ولی نعمت ما و واسطه فیض الهی است ـ جایگاه ویژهای دارد و وظیفه انسان دعا برای او است باید دانست تردیدی نیست که دعا، از عبادت‌های بزرگ است و آثار فراوانی دارد و دعا کردن برای سلامتی امام عصر(عج) از بهترین اقسام دعا است.

درباره تاثیر دعا، از دو زاویه می‌توان نگاه کرد:
الف. تاثیر دعا نسبت به امام؛ ب. تأثیر دعا برای دعا کننده؛
از نگاه اول، دعا در سلامتی حضرت، مؤثر است؛ زیرا ایشان به این جهت که انسان است و در همین عالم زندگی می‌کند، در معرض آفات و بلایا هست و دعا می‌تواند در دور کردن بلاها و مرض‌ها از وجود عزیزش مؤثر باشد. این، با اراده‌ی خدا مبنی بر حیات و سلامتی امام، منافاتی ندارد؛ زیرا که اراده‌ی خدا از طریق اسباب اعمال می‌شود و دعا از مهمترین وسیله‌ها و سبب‌ها برای جریان اراده خدا در زندگی است.

از نگاه دوم، آثار دعا کردن فراوان است از جمله:
دعا کردن راهی است برای این که امام عصر را یاد کنیم و به این وسیله با آن عزیز ارتباط روحی و معنوی پیدا کنیم و این ارتباط ثمرات بسیاری برای رشد و کمال روحی ما دارد.
دعا کردن برای امام، نوعی عرض ارادت و محبت نسبت به او است که قطعاً از سوی آن منبع کرم بی پاسخ نخواهد ماند و دعا کننده را مورد لطف و عنایت خاص خود قرار خواهد داد.
دعا کردن برای امام، یعنی آن وجود عزیز را بر بسیاری از موجودات و پدیده‌ها مقدم دانستن و وجود و نقش او را مد نظر قرار دادن. این موضوع، سبب زیاد شدن محبت آن عزیز در دل‌ها و جان‌ها می‌گردد؛ زیرا ذکر محبوب سبب فراوانی محبت نسبت به او است. با توجه به این که ایشان، واسطه‌ی فیض الهی در عالم هستی‌اند، صلوات و صدقه به نیت ایشان خود نوعی وسیله برای کسب فیوضات بیشتر است.
اما ترجمهای از این دعای شریف: در ابتدای دعا از لفظ “الله” مدد میگیریم. “الله” لفظ خاص خدا و ندا است و همه صفات کمالی او را در بر میگیرد. استفاده از این لفظ، نشانه آن است که مطلبی بزرگ، مهم و فراگیر از خداوند مسئلت میکنیم. سپس اراده خداوند را خواستارم: “کن” اراده خداوند دو گونه است: تکوینی(مربوط به خلق و عالم هستی) تشریعی(مربوط به قوانین) ما در این دعا، اراده از نوع اول را ـ که حتمیت دارد و تخلف از آن معنا ندارد ـ را خواستاریم.

در ادامه دعا لفظ “ولی” را برای امام عصر(ع) به کار میگیریم. ولی خدا، یعنی کسی که قرین خداست و بین او و خدا مانع و فاصله نیست. بر این اساس او برترین مخلوق خداوند است و از او کسی به خدا نزدیک تر نیست. در معنای ولی، سرپرستی نیز نهفته است. پس او از طرف خدا سرپرست امور عالم هستی است و تصرف در امور میکند. این بالاترین مقامی است که یک مخلوق میتواند داشته باشد و لذا اطاعت مطلق از او واجب است. “ أَطِیعُوا اللَّهَ وَ أَطِیعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِی الْأَمْرِ مِنْکُمْ“(نساء/۵۹) آنگاه ولی را معرفی میکنیم: “الحجة بن الحسن” هر کس باید امام و رهبر و راهبر خود را بشناسد. بداند هادی او چه کسی است. پیامبر فرموده است: “من مات و لم یعرف امام زمانه مات میتة جاهلیة”؛”کسی که بمیرد و امام زمانش را نشناخته باشد به مرگ جاهلی از دنیا رفته است”. باید انسان بداند رهرو چه کسی است و به پیروی از او به کجا میرود. ما در این فراز، امام خود را معرفی میکنیم و او همان امام مهدی(ع) فرزند امام حسن عسکری(ع) است.

در ادامه دعا، نیازهای خودا را میخواهیم. خدایا! برای مهدی: ولی، حافظ، قائد، ناصر، دلیل و عین باش.

ولی” یعنی سرپرستی امور مهدی(ع) را خود به عهده بگیرد و لحظهای از او غافل نشو. پیامبر(ص) مکرر میفرمود: “رب لا تکلنی الی نفسی طرفة عین ابدا”؛”پروردگارا! به اندازه چشم به هم زدنی مرا به خود واگذار مکن”. از پیامبر در این زمینه پرسیدند. فرمود: برادرم یونس لحظهای به حال خود رها شد، سرانجامش گرفتاری در شکم ماهی بود. همه نیازمند عنایت خداییم، و ولی خدا به خاطر مقام بلندش، دستگیری بیشتر را میطبد.

حافظ” ؛ یعنی، خدایا، تو او را از گزند حوادث و کیدها حفظ کن و نقشههای دشمنان و شیاطین را در مورد او نقش بر آب کن. خدایا او را از بلاها و بیماریها محافظت کن، تا بتواند به خوبی ولایت خود را اعمال کند.
قائد“؛ یعنی: رهبر و راهنمای او، تو باش و مدیریت برنامههای او را به عهده بگیرد. این انقلاب بزرگ جهانی نیازمند به راهبریها و هدایتهای ویژه خداوند است.
ناصر“؛ یعنی، خدایا! یاور و مددکار او باش. هر حرکتی که بخواهد به سر انجام برسد، باید مورد حمایت و یاری قرار گیرد تا نتیجه مطلوب از آن حاصل آید. و چه کسی بهتر از خداوند که قدرت مطلق بوده، و بهترین در تحقق برنامهها است.
دلیل” ؛ یعنی، خدایا! راهنما و دلیل او باش. اگر آدمی وارد جادهای شود که تا به حال در آن گام ننهاده متحیر میماند؛ زیرا نمیداند راه چگونه است. او نیاز به دلیل و راهنما دارد که او را همراهی کرده و راه را برای او توضیح دهد و به مقصدش برساند. کاروانها در زمان گذشته، برای رسیدن به مقصد از دلیل و بلد راه سود میجستند. ما از خداوند میخواهیم که خودش دلیل و راهنمای امام باشد تا زمینههای ظهور او فراهم گردد، و با قیام زیبایش عدالت را در جهان حاکم گرداند.
عین“؛ ، اصلی ترین عضو شناخت، چشم است. آدمی با چشم، کران تا کران جهان را میبیند و محیط خود را درک میکند. خطای دید باعث خسارت جبران ناپذیری میشود. ما از خدا میخواهیم خودش عین باشد و امام از طریق او، جهان و حرکت خود را ببیند. دید خدایی دیگر خطا ندارد و بدون نقص و انحراف است.
سر انجام این اراده و عنایتهای ویژه حضرت حق آن است که زمین از آلودگیها و نافرمانیها به دست امام مهدی(ع) و با قیام آسمانی اش پاک میشود و عبادت الهی بدون شرک محقق گردد:” یَعْبُدُونَنِی لا یُشْرِکُونَ بِی شَیْئاً“(نور،۵۵) و هدف از خلقت تحقق مییابد. ” وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلاَّ لِیَعْبُدُونِ“(ذاریات،۵۶) ما از خداوند میخواهیم این نعمت ارزشمند، پس از پدید آمدن مدتهای طولانی ادامه یابد تا انسانهای زیادی در سایه این حکومت به سر انجام نیک نایل شوند.

منبع:نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاهها

+ نوشته شده در  چهارشنبه نهم بهمن ۱۳۹۲ساعت 5:36  توسط داود صیاد مالفجانی  | 

تاریخ فراموش شده؟

 

عهد و عصر حضرت ابراهیم(ع)، نقطه عطف مهمّی در سیر و سفر انسان بر زمین و حضور مستضعفان است. در این عهد، در کنار مجاهدت‌های بزرگ حضرت علیه مستکبران و ملائین و مترفین، دو شاخة مهم از درخت وجودی حضرت سر برآورد، بنی‌اسرائیل و بنی‌اسماعیل، مستکبران در حیثیتی جدید، سازمان یافته، مجرّب، مسلّح، به تمامی خود را مهیّا کردند تا در برابر بنی‌اسماعیل، یعنی مستضعفینی قد کشیده با حذف کامل این گروه، آقایی و استیلای خود را در قالب نظام سیاسی، اقتصادی و اجتماعی تثبیت کنند.

تذکّر دربارة تاریخ مغفول و فراموش شده، تذکّر دربارة شجرة مبارکة ابراهیم و آل ابراهیم، یعنی محمّد و آل محمّد(ص) است. سرآغاز تولّد و تأسیس اسلام در «حجاز» و در صحن «مسجد الحرام» و ظهور امامت سلسلة صالحان از این شجره که گستره‌اش همة تاریخ، همة زمان و همة مکان را درمی‌نوردد. در این فراز از دعای ندبه می‌خوانیم:
«وَ بَعْضٌ اتَّخَذْتَهُ لِنَفْسِکَ خَلِیلا؛
و بعضی را برای خود دوست و صمیمی گرفتی.»
حضرت ابراهیم خلیل الرحمان(ع)، در نقطه عطف دیگری از تاریخ سیر و سفرشان در زمین، از قبیلة مستضعفان سر برآورد تا با درهم شکستن بساط ملایین و مترفین، رسم استکبارورزی و بت‌پرستی طواغیت مستضعفان را رهایی ببخشد.
این بار نیز، مستکبران گرد هم آمده و با فراهم کردن آتشی بزرگ سعی در امام مستضعفان کردند. خلیل الله عنوان و امتیاز ویژة این نبی و رسول مکرّم(ص) بود. در توصیف ایشان،

خداوند فرمود:
«وَ مَنْ أَحْسَنُ دیناً مِمَّنْ أَسْلَمَ وَجْهَهُ لِلَّهِ وَ هُوَ مُحْسِنٌ وَ اتَّبَعَ مِلَّةَ إِبْراهیمَ…؛۱
دین و آیین چه کسی بهتر است از آن کس که خود را تسلیم خدا کند و نیکوکار باشد و پیرو آیین خالص و پاک ابراهیم گردد و خداوند، ابراهیم را به دوستی خود انتخاب کرد.»
حضرت علی‌بن موسی الرضا(ع) در روایتی دربارة عنوان خلیل برای آن پیامبر گرامی می‌فرمایند:
«إِنَّمَا اتَّخَذَ اللَّهُ إِبْراهِیمَ خَلِیلاً لِأَنَّهُ لَمْ یَرُدَّ أُحَداً وَ لَمْ یَسْألْ أحداً قطُّ غیر اللّه تعالی؛۲
خداوند، ابراهیم را به عنوان خلیل خود انتخاب کرد؛ زیرا هرگز تقاضا کننده‌ای را محروم نساخت و هیچ‌گاه از کسی غیر خدا تقاضایی نکرد.»
عهد و عصر حضرت ابراهیم(ع)، نقطه عطف مهمّی در سیر و سفر انسان بر زمین و حضور مستضعفان است. در این عهد، در کنار مجاهدت‌های بزرگ حضرت علیه مستکبران و ملائین و مترفین، دو شاخة مهم از درخت وجودی حضرت سر برآورد، بنی‌اسرائیل و بنی‌اسماعیل، مستکبران در حیثیتی جدید، سازمان یافته، مجرّب، مسلّح، به تمامی خود را مهیّا کردند تا در برابر بنی‌اسماعیل، یعنی مستضعفینی قد کشیده با حذف کامل این گروه، آقایی و استیلای خود را در قالب نظام سیاسی، اقتصادی و اجتماعی تثبیت کنند.

سرآغاز امامت صالحان

امام صادق(ع)، در «دعای ندبه»، پس از ذکر عهد نوح(ع) و سرانجام قوم طغیانگر و ناسپاس، متذکّر سوّمین نقطه عطف از تاریخ طایفه و قبیلة صبغة الله، یعنی عهد ابراهیم خلیل الرّحمان(ع) می‌شوند. از منظر اهل معرفت و دیدگاه عرفانی، هستی و جملة آفریده‌های خداوند، محلّ ظهور اسماء و صفات حضرت حق تعالی است. در جهان هستی با مراتب تفکیکی، هر مظهری تقدّم و تأخّر خود را از تقدّم و تأخّر اسمی که مظهر آنست، اخذ می‌کند. از این‌رو، هیچ یک از مراتب، به تنهایی واجد تمامی صفات حق تعالی نیست؛ بلکه هر مرتبه‌ای از مراتب متعدد هستی، نشانه و آیتی الهی یا اسمی از اسماء حضرت حق تعالی است.
اسم جامع تمامی اسماء و صفات، اسم شریف «الله» جلّ و علا است. این اسم اعظم نیز مانند سایر اسماء احتیاج به مظهر دارد و آن مظهر، از حیث وسعت وجودی می‌بایست محیط بر همة مظاهر باشد. حقیقت مقدّس محمّدی(ص) مظهر جامع اسم «الله» است؛ به همان گونه که اسم شریف «الله» در حقیقت و مرتبه بر همة اسماء مقدّم و بر جمیع اسماء، تجلّی نموده است، مظهر این اسم جامع که انسان کامل محمّدی(ص) است، بر همة مظاهر دیگر الهی مقدّم بوده و می‌تواند به طول کامل مرآت حق‌نما باشد.
هیچ‌یک از انبیاء از این منصب برخوردار نیستند؛ زیرا آنان اگرچه مظهر تجلّیات اسماء و صفاتی هستند؛ امّا مقام نبیّ ختمی مرتبت، مقام ولایت مطلقه است که بر همة اشیاء احاطه دارد.
انسان کامل محمّدی(ص) آینة تمام نمای همة اسماء و حسنا و صفات عالی است.
در میان کتب آسمانی پیش از قرآن، دو کتاب از برتری بیشتری برخوردارند و آن دو، «تورات» و «انجیل» است. بدیهی است که این دو کتاب آسمانی همانند هم نبوده، بلکه تمایزات و تفاوت‌هایی با یکدیگر دارند. زیرا در غیر این صورت، هر کدام از دیگری کفایت می‌نمود. بر حسب مقامات حضرت موسی(ع)، تورات، مظهر ظاهر بوده و به جهان‌های ظاهری و جسمانی بیشتر توجّه نموده و در مقابل، به مقتضای مقام عیسی(ع)، انجیل مظهر باطن بوده و به جهان‌های باطن و روحانی بیشتر نظر داشته است؛ ولی به تناسب، جامعیّت مقام رسول خاتم(ص)، قرآن جامع کمالات ظاهر و باطن بوده و به هر دو روی جهان، ظاهر و باطن، آن‌چنان که شایسته و بایسته است توجّه دارد و امور دنیا و آخرت را توأم برعهده می‌گیرد.۳
بر این اساس، قرآن کامل‌ترین کتاب‌ها و شریعت آن، شریف‌ترین شریعت‌هاست، تمامی کلمات وجودی را در بر دارد و از این‌رو، به «جوامع الکلم» تعبیر شده است.۴ به دلیل آنکه قرآن دارای جمیع مراتب کمالی است و به دیگر سخن، خلاصة کتب الهی که بر انبیاء(ع) نازل شده، بر قلب خاتم الانبیاء(ع) نازل شده است.۵
بر هیچ‌کس پوشیده نیست که خداوند متعال، یکصد و بیست و چهار هزار پیامبر برای هدایت بندگان خود برگزیده و ارسال کرده است، امّا از میان این همه، تنها از وقت و عهد پیامبرانی خاص به عنوان نقطه عطف مهم از تاریخ بشر یاد کرده شده و ادعیه و زیارات به نحو خاص، در هنگام تعلیم پیروان دین خاتم و عرضة شناخت فرهنگی به ایشان بر این نقاط عطف، تأکید و درباره‌اش سخن می‌گویند.
شاید بتوان اعلام داشت هر یک از این نقطه عطف‌ها، بیانگر مرحلة ویژه‌ای از سیر اکمالی دین و رشد ظرفیّت وجودی بشر برای دریافت پیام آسمانی است. مراحلی که پی در پی تا تجربة دین جهانی، کتاب کامل و پیامبر جهانی، کاروان و طایفة نورانی صبغة الله را به پیش می‌رانند. از این‌رو، هر یک از انبیاء، میراث‌دار پیامبران پیشین و منتقل کنندة همة مواریث به انبیاء و اولیاء بعد از خود هستند؛ در حالی‌که هر یک نیز محل و مظهر یکی از اسماء خاصّ خداوند بودند.
یهودیان، در ادّعای بقای دین موسی(ع) در شاخة بنی اسرائیل، در تحریفی آشکار، حضرت اسحاق(ع) را به عنوان ذبیح معرفی و بر آن پای فشردند در حالی که از شجرة طیّبة حضرت ابراهیم و آل ابراهیم(ع) و از نسل حضرت اسماعیل(ذبیح الله)، شاخة امامت و خلافت دائمی قد کشیده و به برگ و بار می‌نشست.
بنی اسرائیل، به رغم آگاهی دربارة کوتاه بودن شاخة پیامبران بنی اسرائیلی و خاتمه یافتن آن، در عهد نبوّت و رسالت حضرت عیسی(ع)، از روی حسد دربارة اسماعیل(ع) و آل محمّد(ص) از نسل اسماعیل(ع) کین ورزیدند: قرآن در «آیة کریمة ۵۴ از سورة نساء» می‌فرماید:
«أَمْ یَحْسُدُونَ النَّاسَ عَلی‏ ما آتاهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ فَقَدْ آتَیْنا آلَ إِبْراهیمَ الْکِتابَ وَ الْحِکْمَةَ وَ آتَیْناهُمْ مُلْکاً عَظیما؛۶
یا اینکه آنها به مردم (به پیامبر و آلش) به خاطر آنچه خداوند از فضلش به آنها داده، حسد می‌ورزند؟ همانا ما به خاندان ابراهیم، کتاب و حکمت دادیم و آنها را حکومتی عظیم عطا کردیم.»
این حسد ورزیدن بنی اسرائیل، تکرار غبطه خوردن حضرت آدم(ع) دربارة مقام محمّد و آل محمّد(ص) بود که به رغم نهی خداوند دربارة نزدیک شدن به شجرة ممنوعه، تحت القاء و فریب ابلیس بدان نزدیک شد و لاجرم استحقاق و استعداد دور شدن از بهشت حضور و هبوط به فرش زمین را یافت. در نقطه عطف دیگر، بنی اسرائیل، فریفته شده و دربارة بنی اسماعیل (محمّد و آل محمّد(ص)) حسد ورزیدند. بی‌تردید، این عمل، آنان را مستعدّ و مستحقّ دور شدن از مقام و موقعیّت اعطایی خداوند می‌ساخت.
همین شهوت خلافت و جانشینی، در اثر وسوسة شیطانی، بر جان قابیل نیز کارگر افتاده بود، آن زمان که از مقام وصایت و خلافت حضرت هابیل و جانشینی او (پس از آدم(ع)) مطّلع شد و کمر به قتل آن مظلوم بست.
به استناد آیات و بسیاری روایات، امامت و نبوّت محمّد و آل محمّد(ص)، بر تنة قد کشیده و استوار ابراهیم، خلیل الرّحمن استوار گشته است.
در قرآن کریم، هفت جا به شجرة مبارکه اشاره شده است. خداوند در «آیة ۳۵ از سورة نور» می‌فرماید:
«اللَّهُ نُورُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ مَثَلُ نُورِهِ کَمِشْکاةٍ فیها مِصْباحٌ الْمِصْباحُ فی‏ زُجاجَةٍ الزُّجاجَةُ کَأَنَّها کَوْکَبٌ دُرِّیٌّ یُوقَدُ مِنْ شَجَرَةٍ مُبارَکَةٍ زَیْتُونَةٍ لا شَرْقِیَّةٍ وَ لا غَرْبِیَّة…؛
خدا نور آسمان‌ها و زمین است و مثل نور او، چون چراغدانی است که در آن چراغی است و آن چراغ در شیشه‌ای است. آن شیشه گویی اختری درخشان است که از درخت بابرکت زیتونی که نه شرقی است و نه غربی افروخته می‌شود. روغنش (از شفافیّت) گرچه آتشی به آن نرسد، نزدیک است روشنی دهد، روشنی بر روشنی است. خدا هر که را بخواهد، به نور خویش هدایت می‌کند…»
در روایات بسیاری، از شجرة مبارکة نه شرقی و نه غربی به شجرة پربرکت آل ابراهیم تفسیر شده است.
جابر از امام محمدّباقر(ع) و ایشان از رسول خدا(ص)، نقل می‌کند که فرمود:
«اصل و ریشه شجرة مبارکه ابراهیم(ع) است».۷
ابن مردویه از ابو هریره نقل می‌کند که رسول خدا(ص) فرموده مراد از شجرة طیّبه قلب ابراهیم(ع) است.۸
ادامة این شجرة مبارکه، در کتب ادعیه آمده است. هنگامی که امام عصر(عج)، حضرت علی(ع) را زیارت می‌کند، چنین می‌خواند:
«السّلام علی الشّجرة النبویّة و الدّوحة الهاشمیّة» و در اعمال مشترک ماه شعبان، امام سجّاد(ع)، می‌فرماید: هر روز چنین بخوانید: «اللّهم صلّ علی محمّد و آل محمّد شجرة النبوّة و موضع الرّسالة» و در دعای ندبه آمده است و قال (رسول الله(ص)) «أَنَا وَ عَلِیٌّ مِنْ شَجَرَةٍ وَاحِدَة ٍوَ سایِرُ النَّاسُ مِنْ أَشْجَارٍ شَتَّى؛ من و علی از شجره‌ای واحدیم و سایر مردم از شجرة پراکنده‌اند.» به هر حال روایات مربوط به شجرة ابراهیم در نور الثقلین نیز در ذیل آیه آمده است. پس با توجّه به روایات، ادعیه و زیارت‌های فوق، ریشه دین مسلمانان حضرت ابراهیم است و محمّد و آل محمّد(ص) ادامة آن شجره است.۹
صالح‌بن سهل همدانی از امام صادق(ع) نقل می‌کند که فرمود: «منظور خداوند از درخت پربرکت شجرة مبارکه، ابراهیم خلیل(ع) است.»۱۰
یهودیان، از نظر اجداد به حضرت اسحاق(ع)، پسر کوچک حضرت ابراهیم(ع) می‌رسند و چون از اولاد اسحاق(ع) تعداد زیادی (۴۸ نفر) پیامبر بودند، باور یهودیان این بوده که از پسر دیگر حضرت ابراهیم(ع)، یعنی اسماعیل(ع) نبوّت و امامت ادامه نداشته و ندارد و این تنها یهود است که وارث نبوّت ابراهیمی است؛ در حالی‌که حسب وعدة حضرت خداوندی، وعدة ملک عظیم به فرزندان اسماعیل(ع) و آل محمّد(ص) داده شده بود؛ چنان‌که حضرت ابراهیم(ع) در زمان حیات خود و با انتقال اسماعیل(ع) به سرزمین «حجاز»، اجرای مراسم قربانی در صحرای منا و برکشیدن بنای خانه خدا در «مسجد الحرام»، پایه‌های دین جهانی شجرة مبارکة آل ابراهیم، محمّد و آل محمّد(ص) را استوار ساخت.
طبق نقل ربّان ابن صلت از امام رضا(ع)، عامل اساسی دشمنی یهود با اسلام حسد بوده است.۱۱
یهودیان همة تلاش خود را، مصروف شناسایی زمان و مکان تولّد و ظهور رسول موعود و پیامبر آخرالزّمان ساختند و از آنجا که مسلّط به علوم غریبه (تنجیم، جعفر، …) بودند، گمان می‌بردند می‌توانند ایشان را جسته و به قتل برسانند.
علی بن ابراهیم حیّ بن اخطب یهودی گفت: رسولی که ما منتظرش بودیم خیال می‌کردیم از بنی اسرائیل است ولی حالا معلوم شد که از بنی اسماعیل است. ابداً تسلیم او نمی‌شویم چرا که بنی اسرائیل بر تمام مردم جهان برتری دارد، حتّی بنی اسماعیل.
در تفسیر «نورالثقلین» ج ۱، صص ۴۹۱ تا ۴۹۳، شش روایت نقل می‌کند که مشکل دشمنان اهل بیت، حسادت و بخل بوده است؛ به این معنی که چرا آل محمّد(ص) وارث علوم انبیاء باشند؛ امّا بنی اسرائیل و بنی‌امیّه و بنی‌عبّاس نباشند.
در جلد ۱ نورالثّقلین ص ۹۲ از امام باقر(ع) نقل می‌کند، که «یهودی‌ها ساده دل و بی‌غرض، از روی توارت خودشان اوصاف رسول خاتم(ص) را می‌خواندند؛ ولی شاخة حسود و با عناد و مستکبر یهود مانع از این کار آنها می‌شدند.»
و در همان صفحه از احتجاج نقل می‌کند که امام حسن عسکری(ع) فرمودند: «شاخة پرعناد یهود خودشان پیش خودشان به دروغ، اوصافی را برای رسول آخرالزّمان می‌نوشتند و به عوامشان وانمود می‌کردند که رسول آخرالزّمان این چنین اوصافی دارد که دقیقاً برخلاف اوصافی بوده که در تورات آمده بوده است و اضافه می‌کردند که این رسول خاتم و منتظر و موعود، پس از ۵۰۰ سال دیگر مبعوث خواهد شد! یهود حسود و معاند با این کارشان می‌خواستند ریاست خودشان را بر عوامشان حفظ کنند و باز می‌خواستند با حفظ ریاست خودشان بر تودة عوام یهود از پرداخت هزینه و انفاقات مورد دستور رسول خدا(ص) سرپیچی کنند.»۱۲
عموم علماء و منابع روایی اهل سنّت، بر موضوع حسادت یهود دربارة پیامبر اکرم(ص) و اهل بیت مکرّم ایشان تأکید دارند.
چنان‌که بیان شد، حضرت خلیل الرّحمان(ع)، در زمان حیات خود و به امر خداوند، بنیادهای بنای اسلام و برکشیده شدن شاخة بنی اسماعیل از تنة شجرة مبارکه را استوار ساختند و با به جا گذاشتن نشانه‌های بزرگی، همچون تجدید بنای خانة «کعبه» و انجام مراسم قربانی، همگان را متذکّر نقشة کلّی الهی و بعثت پیامبر آخر الزّمان و اهل‌بیتش شدند.
مدفون شدن حضرت اسماعیل(ع) در صحن «مسجد الحرام» و در «حجر اسماعیل»، خود نشان دیگری بر این مدّعا بود. از این‌رو، می‌توان مؤسّس اسلام را حضرت ابراهیم خلیل الرّحمان دانست و عهد ابراهیم(ع) را می‌توان مبدأ تاریخ تولّد اسلام شناخت. در منابع اهل سنّت آمده است:
احمدبن عرباض ابن سایه نقل می‌کند که رسول خدا(ص) فرمود: «در حالی‌که هنوز آدم(ع) در حال گِل بوده، من در امّ الکتاب خاتم النبّیین نامیده می‌شدم و من به صراحت می‌گویم تاریخ من از کی شروع شد؟ من خودم به شما خبر می‌دهم نخستین لحظة تاریخ من، لحظه‌ای بود که ابراهیم خلیل مرا از خدا درخواست کرد.»۱۳

در منابع شیعی، علی‌بن ابراهیم نقل می‌کند رسول خدا(ص) فرمود:
«من نتیجة دعای ابراهیم هستم».۱۴
مرحوم صدوق در «خصال» از ابی امامه نقل می‌کند که گفت: از رسول خدا پرسیدم تاریخ دعوت شما (اسلام) را از چه حادثه‌ای حساب کنم؟ پاسخ دادند: «از دعوت (دعای) ابراهیم برای بعثت من حساب کنید.»۱۵
رسول خدا فرمود: «برای هر پیامبری امامی هست از انبیاء سابق و امام من پدرم ابراهیم است.»۱۶
سخن رسول خدا(ص) ناظر بر این دعا و درخواست حضرت ابرهیم(ع) است:
ابراهیم گفت: «رَبَّنا وَ ابْعَثْ فیهِمْ رَسُولاً مِنْهُمْ یَتْلُوا عَلَیْهِمْ آیاتِکَ وَ یُعَلِّمُهُمُ الْکِتابَ وَ الْحِکْمَة…؛۱۷
بارخدایا، بین مردم حجاز (مکّه) رسولی را مبعوث فرما که آیات تو را بر آنان تلاوت کند و کتاب و حکمت را بر آنان تعلیم و آنان را تزکیه کند و تو عزیز و حکیمی.»
آیات بسیاری مؤیّد این مطلب است. قرآن کریم، اوصاف بسیاری برای حضرت ابراهیم(ع) بیان می‌دارد از جمله اینکه ایشان بر صراط مستقیم، بندة مطیع خداوند و پرچمدار توحید بود.
«ثُمَّ أَوْحَیْنا إِلَیْکَ أَنِ اتَّبِعْ مِلَّةَ إِبْراهیمَ حَنیفاً وَ ما کانَ مِنَ الْمُشْرِکینَ؛۱۸
سپس به تو وحی کردیم که: از آیین ابراهیم حق‌گرای پیروی کن؛ چرا که او از مشرکان نبود.»
خداوند، این پیامبر عظیم الشّأن را اسوة حسنه و سرمشق برای دیگران معرفی می‌کند:
«وَ مَنْ أَحْسَنُ دیناً مِمَّنْ أَسْلَمَ وَجْهَهُ لِلهِ وَ هُوَ مُحْسِنٌ وَ اتَّبَعَ مِلَّةَ إِبْراهیمَ حَنیفاً وَ اتَّخَذَ اللهُ إِبْراهیمَ خَلیلاً؛۱۹
[دین و آیین] چه کسی بهتر است از آن کس که خود را تسلیم خدا کند و نیکوکار باشد و پیرو آیین خالص و پاک ابراهیم گردد؟»
یهودیان، به رغم نسبت بنی اسرائیل، به سبب نسبت با موسی(ع)، به ابراهیم، خلیل الرّحمان(ع)، پیرو صادق و راستینی برای ایشان نبودند و با نافرمانی از پیام و مرام حضرت ابراهیم(ع)، روی ستمکاری، تجاوز به حدود الله و سرکشی گذاردند. و از آیین و مرام نیاکان خود خارج شدند.
در «آیة ۶۸ از سورة آل عمران» می‌فرماید:
«إِنَّ أَوْلَی النَّاسِ بِإِبْراهیمَ لَلَّذینَ اتَّبَعُوهُ وَ هذَا النَّبِیُّ وَ الَّذینَ آمَنُوا وَ اللَّهُ وَلِیُّ الْمُؤْمِنین‏؛
سزاوارترین مردم به ابراهیم آنها هستند که از او پیروی کردند. این پیامبر و کسانی که ایمان آورده‌اند و خدا سرور مؤمنان است. کسانی که اهداف ایشان را دنبال نکنند، از نزدیکان او نخواهند بود ولو از قبیله و نژاد او باشند.»
لذا، پیامبر اسلام و مسلمانان و پیروان آل محمّد(ص) با تکیه بر اهداف حضرت ابراهیم، خلیل الرّحمان صمیمی‌ترین افراد و یاران او هستند.۲۰
امام علی(ع) می‌فرماید: «سزاوارترین مردم به پیامبران آنها هستند که به دستورات آنها داناتر باشند» و بعد «آیة ۶۸ سورة آل عمران» را قرائت فرمود.۲۱
حضرت ابراهیم(ع) و دین حنیف ایشان، افتتاح اسلام و دین جهانی و کامل پیامبر آخرالزّمان است که به دست آخرین وصیّ ایشان، منجر به تأسیس حکومت جهانی توحیدی می‌شود و برای همیشه بساط ظلم و جور یهودیان تمامیّت‌خواه برچیده می‌شود.
یکی از بزرگان یهود در عصر حاضر که خود از خاخام‌های مشهور صهیونیستی نیز هست با این مضمون سخنی دارد و می‌گوید:
«گفت‌وگو از گذشته و تاریخ فلسطین، تنها راهی برای توجیه زمان حال و عمل کنونی در این منطقه نیست؛ بلکه گفت‌وگو دربارة پایان تاریخ و سرانجام جهان است».
گفت‌وگو از بنی‌اسرائیل و تحریف منابع و رویدادهای تاریخی، معطوف به تاریخ فردا و تأسیس حکومت جهانی و دین جهانی است. از این‌رو آنان، همة همّت خود را مصروف سرکوب مستضعفان، سلطه بر جهانیان و قتل عامّ مسلمانان محقّ از نوادگان ابراهیم(ع) می‌کنند.
با این مقدّمة طولانی، تا حدودی، اهمّیت تذکّر دعا دربارة این نقطه عطف مهم، یعنی بعثت ابراهیم، خلیل الرّحمان(ع) مکشوف شد.

پی‌نوشت‌ها

۱٫ سورة نساء (۴)، آیة ۱۲۵٫
۲٫ وسایل الشیعه، ج ۹، ص ۴۴۲٫
۳٫ سیدحیدر آملی، المقدمات من الکتاب نص النصوص، صص ۷۲ ـ ۷۴٫
۴٫ اسرار الشیعه، تصحیح محمد خواجوی، ص ۳۲٫
۵٫ سورة مائده(۵)، آیة ۴۸٫
۶٫ سورة نساء (۴)، آیة ۵۴٫
۷٫ تفسیر البرهان، ذیل آیة ۳۵ از سورة نور.
۸٫ درّالمنثور، ج ۵، ص ۴۹ (نقل از تاریخ فراموش شدة اسلام، سیدحسین موسوی زنجانی، ۱۳۸۵).
۹٫ تاریخ فراموش شده، ص ۱۳٫
۱۰٫ همان، ص ۱۱٫
۱۱٫ همان، ص ۵۲، به نقل از البرهان، ج ۱، ص ۳۷۶٫
۱۲٫ همان، ص ۵۹٫
۱۳٫ تاریخ فراموش شدة اسلام، به نقل از درّ المنثور، ج ۱، ص ۱۳۹٫
۱۴٫ همان، به نقل از نور الثقلین، ج ۱، ص ۱۳۰٫
۱۵٫ همان.
۱۶٫ همان، به نقل از مسند احمد، ج ۱، ص ۴۲۹٫
۱۷٫ سورة بقره (۲)، آیة ۱۲۹٫
۱۸٫ سوره نحل (۱۶)، آیة ۱۲۴٫
۱۹٫ سورة نساء (۴)، آیة ۱۲۵٫
۲۰٫ مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، قم، دارالکتب الاسلامیه، چاپ دهم، ۱۳۷۰، ج ۲، ص ۴۶۲٫
۲۱٫ طبرسی، مجمع البیان، تهران، انتشارات ناصرخسرو، چاپ اول، ۱۳۶۵، ج ۲، ص ۷۷۰؛ نهج البلاغه، حکم ۹۲، ص ۴۸۴٫

 

+ نوشته شده در  چهارشنبه نهم بهمن ۱۳۹۲ساعت 5:34  توسط داود صیاد مالفجانی  | 
 
نام:شهید یوسف حاجی پور

تاریخ تولد:۱۳۴۶

محل تولد:کلبیا

نام پدر:زایر احمد حاجی پور

نام مادر:رحمت

عضویت:بسیجی

تحصیلات:دانشجو

شغل:دانشجو

تاریخ شهادت:۲/۴/۱۳۶۷

محل شهادت:جزیره مجنون

محل دفن:شهنیاء

مسئولیت:آرپی چی زن

متاسفانه وصیت نامه ای از این شهید موجود نیست

از زبان همرزمان شهید یوسف حاجی پور

شهید یوسف حاجی پور فردی صادق و با ایمان بود تا آنجا که یادم می آمئ اهل تعارف و تملق گویی نبود.اگر می خواست چیزی بگوید بدون حاشیه حرفش را می زد و هیچ گاه با کنایه و یا طعنه حرف نمی زد و غیبت نمی کرد و اگر کسی غیبت می کرد از کنار او بلند می شد و به او تذکر می دادو نسبت به چشم چرانی و نگاه به نامحرم خیلی حساس بود اگر متوجه می شد کسی رعایت نمی کند اول به او تذکر می داد و اگر باز هم ادامه می کرد و از او جدا می شد.

قتاعت اساس زندگی او بود و در همه چیز قناعت داشت و می گفت باعث پیشرفت و موجب پاکی او می شود ساده زندگی می کرد ولی همیشه معطر بود اهل مزاح بود و هیچگاه کسی از او ناراحت نبود

+ نوشته شده در  چهارشنبه نهم بهمن ۱۳۹۲ساعت 4:36  توسط داود صیاد مالفجانی  | 

نام : شهید علی خیاط

نام پدر:حسین

نام مادر:مدینه

ناریخ تولد:۱/۷/۱۳۴۰

محل تولد:شهنیاء

تحصیلات:پنجم ابتدایی

شغل:سرباز

تاریخ شهادت:۲۱/۴/۱۳۶۱

محل شهادت:باختران

مسئولیت:سرباز

محل دفن:شهنیاء

متاسفانه وصیت نامه ای از این شهید موجود نیست

قسمتی از زنگی نامه این شهید:

در آغازين روز پاييز سال 1340 در روستاي شهنيا ديده به جهان هستي گشود. مهربان بود و متدين؛ با پاهاي کودکانه، دويدن‌ها و شادي‌ها و بازي‌ها را به تجربه نشست. هم گيوه‌ي چوپاني به پا مي‌کرد و هم گرسنگي گاه گاه شب‌هاي بي‌نان را تجربه نمود. مدرسه‌ي "حافظ" ميزبان نخستين روزهاي هفت سالگي علي شد. سال پنجم دبستان، کيف و کتاب را در طاقچه‌ي خانه‌ي کاهگلي گذاشت تا چرخ کارگاه حصيربافي پدر، از کار نايستد.
بعد از آن نيز با شاگردي ميني‌بوس، بنّايي و... نان خانواده را تأمين کرد، آن‌گاه به خدمت نظام فرا خوانده شد و در تاريخ 1360/8/15 خدمت را آغاز کرد، 2 ماه در کردستان و 9 ماه ديگر را در منوال بود و سرانجام در تاريخ 1361/4/21 در ماه رمضان در سن 21 سالگي سر را به چوگان عشق به امام (ره) نهاد و در ميدان رضا (ع) شهر باختران دل به بازي تقدير سپرد و به شهادت رسيد. مزار پاکش در گلزار شهداي شهنيا قرار دارد.

شهید از زبان دوستان:

روزی شهید از خدمت سربازی برگشته بود قبلا یک زمین فوتبال جای مدرسه شهید خیاط بود بعد از بازی از آنجا بر می گشتیم شهید خیاطدر بین راه گفت این دفعه که من رفتم دیگر سالمبرنمی گردم و شهید می شوم و با دست یه جایی که اکنون گلزار شهداء است اشاره کرد و گفت به فلانی و فلانی گفته ام که با لودر این تپه را صاف کنند و مرا در همان جا دفن کنند و همین طور خیلی دلم می خواهد شهید شوم آخر هم شهید شد و به آرزوی خود رسید. شهید خیاط آن قدر با مردم صمیمی بود که هرگاه با دوچرخه ای که داشت رد می شد کوچک و بزرگ او را صدا می زدند و لبخند او همه را به خود جذب کرده بود و مهربانی و دوست داشتنی بود و در تمام مراسم های مذهبی مخصوصا ایام محرم و صفر با تمام وجود کار می کرد و عشق او خدمت در هنگام محرم و صفر بود. خدا هر کسی که لایق هست می خرد و او چه زیبا علی را خرید و به بهشت جاودان خود هدایت کرد.

+ نوشته شده در  چهارشنبه نهم بهمن ۱۳۹۲ساعت 4:34  توسط داود صیاد مالفجانی  | 

نام :شهید اسفندیار حاجی پور

نام پدر:علی حاجی پور

تاریخ تولد:۱/۹/۱۳۴۵

نام مادر:خانم

عضویت:بسیجی

محل شهادت:فاو

تاریخ شهادت:۲۹/۱۱/۱۳۶۴

عملیات:والفجر۸

محل تولد:کلبیا

محل دفن:روستای کلبیا(به وصیت خود شهید)

تحصیلات:پایان سوم ابتدایی

مسئولیت:فرمانده ی دسته

شغل:کارگر

                                                    وصیتنامه شهید

                                         بسم رب الشهدا و الصدیقین

 و لا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا بل احیاء عند ربهم یرزقون(قرآن کریم)

گمان می برد آنان که در راه خدا شهید شده اند مرده اند ،بلکه آنان زنده اند نزد پروردگارشان روزی می خورند.

دوستانو برادران!همه آگاه باشید که صدام جنایتکار به وسیله اربابانش جنگ ناخواسته را بر ملت اسلامی ما

تحمیل نموده با تمام و سفاکی تمام،قصد نابودی نظام الهی و خاموش نمودن نور الهی نموده ولی بدانید که تمام

این خیالات سرابی بیش نیست و نوکری اربابانش چند صباحی دوام ندارد و با این سیل خروشان،امت همیشه

در صحنه فرصت چنین نوکری را به او نمی دهد.من از همگی شما خواهشمندم که وحدت و انسجام خود را

حفظ کرده که دشمن از این وحدت ما هراسان گشته،که انشاالله با همین وحدت،ریشه صدا و صدامیان ریشه کن

خواهد شد.از پدرم خواهشمندم که سرپرستی خانواده مرحوم برادرم را به نحو احسن انجام دهد و همیشه

مواظب آنها باشد.مدت۴۵روز(روزه)بدهکارم خداوند می باشم هر کسی توان دارد این بار را از دوش این حقیقر

بردارد. از کلیه آشنایان،فامیل ها و دوستان که به هر عنوان حقیر رنجیده اند می خواهم که در صورد امکان مرا

ببخشند و طلب آمرزش برای همهآنها دارم. در صورت لایق شهید شدن مرا در امامزادهمجدالدین دفن نمایید.

در پایان از خداوند بزرگ خواستارم پیروزی رزمندگان اسلام علیه کفر جهانی می باشم.

                                                                                                سربازاسلام،اسفندیار حاجی پور

یاد شهید از زبان دوستان شهید:

شهید اسفندیار حاجی پور مدت اندکی بود که او را می شناختم.چندسالی بود که از کلبیا به شهنیا آمده بودند. اکثر اوقات ساکت وآرام و با خود زیر لب چیزهایی می گفت همه را رفیق صدا می زد و لبخند حالت همیشگی شهید بود.فقط سواد خواندن و نوشتن داشت ولی همیشه به دنبای کتاب های مذهبی مخصوصا کتاب هایی در مورد امام حسین(ع) بود مطالعه می کرد. هیچ گاه حرفی که در آن غیبت یا در مورد افردای که نبودن حرف می زد و بسیار پاک و پاکدامن و راستگو بود. پیوسته به یاد شهید عبدالحسن حاجی پور بود.نسبت بخ زندگی آینده خود هیچ حرفی نمی زد.

+ نوشته شده در  چهارشنبه نهم بهمن ۱۳۹۲ساعت 4:32  توسط داود صیاد مالفجانی  | 

نام : شهید عبدالحسن حاجی پور

عضویت:پاسدار

نام پدر:حاج عبدالله حاجی پور

تاریخ شهادت:۳/۱۲/۱۳۶۲

نام مادر:صغری

محل شهادت:طلایه

تاریخ تولد:۱۳۳۵

محل دفن:روستای کلبیا(به وصیت نامه خود شهید)

محل تولد:کلبیا

تحصیلات:سوم ابتدایی

شفل:پاسدار

وصیتنامه شهید عبدالحسن حاجی پور:

و لا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا بل احیاء عند ربهم یرزقون(قرآن کریم)                                   

گمان می برد آنان که در راه خدا شهید شده اند مرده اند ،بلکه آنان زنده اند نزد پروردگارشان روزی می خورند.

آن قدر به جبهه می روم و می جنگم تا شهید شوم. ای جوانان نکند که در رختخواب بمیرید که حسین در میدان نبرد شهید شد.ای جوانان مبادا غفلت بمیرید که علی (ع)در محراب شهید شد.ای جوانان مبادا در حال بی تفاوتی بمیرید که علی اکبر (ع) در راه خدا و حسین(ع) شهید شد. ای مادران مبادا از رفتن فرزندانتان به جبهه جلوگیری کنید فردا در محضر خدا نمی توانید جواب زینب را بدید که تحمل ۷۲شهید را نمود. همه مثل خاندان وهب جوانانتان به جبهه بفرستید و جسد آن را تحویل نگیرید زیرا مادر وهب فرمود سری را که در راه خدا داده ام پس نمی گیرم . برادران استغفار و دعا را از یادنبرید که بهترین درمان برای تسکین دردها است و همیشه به یاد خدا باشید و در راه او قدم بردارید و هرگز دشمنان در بین شما تفرقه نیندارند و شما را از روحانیت جدا نکنند که اگر چنین کردند روز بدبختی مسلمانان و روز جشن ابرقدرت هاست .

حضورتان را به جبهه های حق علیه باطل ثابت نگه دارید و در راه امام(ره)بیشتر دقت کنید و عظمت او را بیشتر دریابید و خود را تسلیم او نسازید و صداقت و اخلاق خود را همچنان حفظ کنید اگر فیض شهادت نصیبم شد آنان که پیرو خط امام و ولایت فقیه اعتقاد ندارندن بر من نگریند و برجنازه من حاضر نشودن اما بنگرند دعای ما شهداءآنان را متحول سازد و حرمت الهی نزدیکشان سازد.سلام من به رهبر عزیزم برسانید و بگوئید تا آخرین قطره خونم سنگر اسلام را ترک نخواهم کرد

حکایتی از زبان شهید عبدالحسن حاجی پور:

شهید عبدالحسن حاجی پور از دوست همستگرش می گوید:

آن زمان در جبهه های گیلان غرب بودم شبی از شب ها چند نفر از نیروهای دشمن که به طرف سنگرم می آمدند .اولین بار بود که جبهه آمده بودم و اندکی ترس مرا گرفت و در همین لحظه ناگهان یک نفر با لباس سفید عربی کنارم ایستاد،گفت نترس این ها نمیرسند و کشته می شوند.همین که نگاه کردم کسی را ندیدم و با یک خمپاره آنها کشته شدند.

حکایتی دیگر از شهید است که می گوید:

در شب تاسوعای حسینی در سنگر انفرادی نگهابانی می دادم شب مهتابی بود و تکه های ابر ماه را پوشاند و سپس نم نم باران شروع شد و در ابن حال اندکی ترسیدم که باد خنکی شروع به وزیدن کرد و ناگهانتری از وجودم پریر و این نسیم دلبر همان نسیم کربلا بود و تا بیست روز این بوی خوشی آنجا وجود داشت.

ازبان دوستان و همرزمان شهید عبدالحسن حاجی پور:

شهید نسبت به امام خمینی(ره)علاقه شدیدی داشت تا آنجایی که در دعای طولانی خود تنها خواهش و دعایش سلامتی امام خمینی(ره) است آنچنان روحیه معنوی داشت که هرگاه در مجلس می نشست از شهادت و شهید شدن سخن می گفت.

شهید انقدر صبر و قدرت تحمل داشت که از سخت ترین مشکلات به راحتی مشکلات به راحتی می گذشت و همیشه می گفت اگر روزی دچار افسردگی و  یا با مشکلی روبرو شدید تنها از خداوند بخواهید تا گره مشکلات شما باز شود.

شب زنده داری عادت شهید بود و اکثر اوفات نماز شب را می خواند

+ نوشته شده در  چهارشنبه نهم بهمن ۱۳۹۲ساعت 4:30  توسط داود صیاد مالفجانی  | 
کاردستی گل کاغذی

سلام گل هاي قشنگم براتون يك سرگرمي وكاردستي گذاشتم.براي دريافت فايل كاردستي گل كاغذي روي شكل زير كليك كنيد.


ادامه مطلب
+ نوشته شده در  سه شنبه هشتم بهمن ۱۳۹۲ساعت 16:46  توسط داود صیاد مالفجانی  | 
10 پل تاریخی ایران                
 از دیرباز راه‌های بسیاری برای تردد مسافران و کاروان‌های تجاری وجود داشت که به واسطه موقعیت جغرافیایی و عوارض طبیعی در طول تاریخ صدها پل برای سهولت رفت و آمد مسافران روی رودها و دره‌ها ساخته شد که از برخی از آنها هنوز استفاده می‌شود و بسیاری از آنها نیز ویران شده است.

پل جی
دالاهو نیوز:این پل که مربوط به دوره ساسانیان و پیش از اسلام است در چهار کیلومتری شرق اصفهان و روی زاینده‌رود ساخته شده است. نوع ساخت این پل که در میان چشمه‌های آن قوس‌های زیبای کوچکی اجرا شده، هنوز کاملا سالم و پابرجا و قابل استفاده است. این پل را می‌توان قدیمی‌ترین پل ساخته شده روی زاینده‌رود نامید که بارها در طول تاریخ و بویژه در قرون اولیه اسلامی مورد تعمیر و مرمت قرار گرفته است. مصالح به کار رفته در این پل خشت و آجر و ساروج است و کارشناسان دلیل استقامت و ماندگاری آن را نیز همین موضوع می‌دانند.


طول این پل 105 متر و عرض آن پنج متر است که این امر سبب شده رفت و آمد مسافران و کاروان‌ها از روی آن به سادگی انجام شود. به گواه بسیاری از باستان شناسان دلیل اولیه ساخت این پل، استفاده از آن در لشکرکشی‌های نظامی بوده که بعدها مورد استفاده تجاری و... قرار گرفت.
در دوران صدر اسلام این پل با نام پل حسین شناخته می‌شد و در نزدیکی آن تعداد زیادی آثار و ابنیه با شکوه ساخته شده بود.

پل دختر لرستان
این پل ابتدای جاده پلدختر خرم‌آباد و در ورودی شهر پلدختر قرار گرفته است. اکنون تنها دو طاق چشمه در طرفین منتهی‌الیه شرق و غرب باقی مانده‌اند که جاده آسفالته از زیر طاق چشمه شرقی عبور می‌کند و در منتهی‌الیه غرب نیز طاق چشمه‌اش ارتفاع کمی دارد. این دومین پلی است که در لرستان بنام «کر و دت» یا پل دختر مشهور است هرچند این بنا قرن چهار هجری قمری مورد مرمت و تجدید بنا قرار گرفته است، اما اصل آن بنا به احتمال زیاد مربوط به دوره ساسانی است.
جهت پل شرقی ـ غربی وطول آن 270 متر است و پایه‌های پهن و قطور آن از سنگ ساخته شده‌اند. امروزه تنها یک طاق از پل موجود است که جاده خرم‌آباد‌ ـ اندیمشک از زیر آن می‌گذرد. بلندای این طاق 18 متر از سطح آسفالت است و نزدیک به 30 متر از آب رودخانه ارتفاع دارد. عرض چشمه موجود 5/11 متر است.


درباره وجهه تسمیه پل برخی آن را منتسب به ایزد بانو آناهیتا می‌دانند. بی‌تردید این پل اهمیت ویژه‌ای در ارتباط بین مناطق جنوب با غرب و مرکز و شمال داشته و علاوه بر اتصال لرستان و ایلام راه اصلی شاپورخواست به جندی‌شاپور شهر قدیمی خوزستان (دوره ساسانی) به شمار می‌رفته است.
اکنون پنج پایه ستون و ستون سالم باقی مانده و بقایای چهار پایه ستون تخریب شده نیز در محل عبور آب دیده می‌شود. در منتهی‌الیه غربی پل، ورودی شیبداری به سمت جاده قدیم تعبیه شده است و مسافران از طریق عبور از این پل امکان عبور از رودخانه و دره آن را پیدا می‌کردند. در منتهی‌الیه شرقی و در کنار طاق چشمه سالم، دو طاق نمای کوچگ به صورت L در کنار هم قرار گرفته و مسیر به گونه‌ای است که مسافران با استفاده از سطح شیبدار و برگشت آن از روی قوس اول به سمت پایین حرکت کرده و از زیر قوس دوم از پل خارج می‌شدند.

پل قافلانکوه
مسافرانی که از زنجان به میانه سفر می‌کنند در مسیر خود و در 20 کیلومتری جنوب شرقی شهر میانه با چشم‌انداز پلی بسیار زیبا روی رود قزل اوزن روبه‌رو خواهند شد که حدود 600 سال پیش و در دوران پیش از صفویان و مقارن با عصر تیموری ساخته شده است. البته برخی از باستان شناسان، شالوده اولیه این پل را هم مربوط به دوران ساسانیان می‌دانند.
این پل دارای یک دهانه بزرگ و دو دهانه جانبی کوچک در طرفین است. در طول تاریخ مسافران و جهانگردان بسیاری از این مسیر عبور کرده و به توصیف این پل زیبا پرداخته‌اند. یکی از مشهور‌ترین این افراد مادام دیولافواست که در دوره قاجاریه به ایران سفر کرد و کل مشاهدات سفر خود به ایران و عراق را در قالب سفرنامه‌ای زیبا به نگارش درآورد.


پروفسور پوپ در کتاب بررسی هنرهای ایران، تاریخ بنای پل را اواخر قرن ‌15 میلادی (قرن 10 هجری) دانسته و نام معمار آن را حاج عباس بن الحاج محمد بن العباس قزوینی‌ و نام حاکم وقت را محمد روان بن عثمان القزوینی نوشته است.
نکته تاسف‌بار در مورد این پل، تخریب عمدی آن به وسیله مواد منفجره در زمان حکومت پهلوی و توسط خرابکاران و متمردان محلی است که موجب شد بخش میانی این پل کاملا آسیب‌دیده و از بین برود، این پل به اندازه‌ای سالم و استوار باقی مانده است که اگر این اتفاق روی نمی‌داد، هنوز قابل استفاده بود. این موضوع سبب شد اهالی محل، این پل را با نام پل شکسته نیز خطاب کنند.

پل چالان چولان
پل چالان چولان در دشت سیلاخور در مسیر جاده قدیمی بروجرد به خوزستان و اصفهان روی رودخانه سزار در روستای گاراژ احداث شده است. ‌این پل در زمان صفوی و روی شالوده پلی از زمان ساسانی ساخته شده و ‌طول این پل 120 متر است که دارای شش طاق چشمه آجری است که پایه‌های آن تا ارتفاع یک متری از سنگ و بدنه از آجر ساخته شده است. اکنون این پل دارای شرایط مناسبی است. نکته قابل توجه تغییر نکردن عرض رودخانه است که هنوز آب از زیر تمام طاق چشمه‌های آن عبور می‌کند.


در دو طرف گذرگاه این پل دو دیواره آجری به ارتفاع 90 سانتی‌متر برای امنیت و ممانعت از سقوط عابران از روی پل ایجاد شده است. روی گذرگاه پل، جان پناه آجری در طرفین مسیر ایجاد شده که در بالا به شکل مثلثی و شیروانی ساخته شده است. تا چندی پیش عبور و مرور خودروها از روی این پل انجام می‌گرفت که امروزه با ساختن پلی جدید در کنار آن، مسیر حرکت ماشین‌ها تغییر کرده است. در پایه‌های پل و قسمتی که با آب تماس دارد، زائده‌های مثلثی شکلی ایجاد شده است که جریان عبور آب را تسهیل می‌کند. پل تاریخی چالان چولان در زلزله فروردین 85 خسارت دید که اکنون این بخش‌ها مرمت شده است.

پل لاتیدان
برای دیدن طویل‌ترین پل ایران باید به جنوب ایران و استان هرمزگان سفر کنید. در 50 کیلومتری غرب بندرعباس روی رود «کول» پلی بسیار بلند و طویل به طول 800 متر ساخته شده است که برای تجسم اندازه آن کافی است بدانید طول پل لاتیدان چیزی حدود سه برابر سی و سه پل اصفهان است.


متاسفانه امروزه بخش‌های زیادی از این پل تخریب شده و تنها 270 متر از سمت غرب و 150 متر از سمت شرقی این پل پا برجاست و 380 متر از بخش‌های میانی پل در طول زمان و به دلیل شدت سیلاب‌های فصلی این رود از بین رفته است و اگر برای مرمت و بازسازی آن اقدامی اساسی صورت نگیرد، شاید فرزندانمان فرصت دیدن این یادگار با شکوه را نداشته باشند.
عرض پل لاتیدان به دلیل طولانی بودن آن در بخش‌های مختلف متغیر است. یکی از اصلی‌ترین دلایل تخریب قسمت میانی پل، نبود امکان ساخت پی و شالوده محکم برای آن به دلیل شدت جریان آب رود است. مصالح به کار رفته در ساخت این پل سنگ‌های تراش نخورده و ناهمگون است که توسط ملاط به یکدیگر متصل شده‌اند.

پل کهنه کرمانشاه
پل کهنه کرمانشاه در شرق کرمانشاه کنونی روی رودخانه قره‌سو قرار دارد. این پل از روزگار کهن نقشی مهم در ارتباط میان ایران و بین‌النهرین و عراق امروزی داشته و تقریبا بیشتر کاروان‌هایی که به قصد شهرهای کربلا، نجف، کاظمین، سامرا و سایر شهرهای عراق از ایران سفر می‌کردند، ناگزیر به عبور از این پل بودند.
امروزه بعد از گذشت صدها سال از ساخت این پل هنوز به اندازه‌ای قدرتمند باقی مانده که از آن برای عبور و مرور خودروها و کامیون‌های حمل آجر که محصولات کوره‌های آجرپزی اطراف پل را به سایر نقاط حمل می‌کنند، استفاده می‌شود.


تاریخ ساخت پل مربوط به دوره صفوی است البته در کتاب معماری ایران یوسف کیانی این پل را ساسانی ـ سلجوقی معرفی کرده و همچنین در کتاب پل‌های قدیمی ایران (تحقیق و تألیف: محمد علی مخلص‌، سازمان میراث فرهنگی) آمده است: «بنیان اولیه ساسانی، تعمیر سلجوقی و بازسازی کامل در دوره صفویه.» این پل، شش طاق دهانه دارد و عرض معبر آن حدود هفت متر است. طول فعلی پل تقریبا 149متر و اکنون روی پل آسفالته است.

پل خواجو
این پل در انتهاى خیابان کمال اسماعیل اصفهانى و انتهاى جنوبى خیابان خواجو واقع شده است. پل خواجو در سمت شرقی 33 پل در دوره صفویه به سال 1060 هجری و همزمان با حکومت شاه عباس روی بقایای پلی که در دوره تیموری و با نام حسن بیک ساخته شده بود بنا شد. در طول تاریخ پل خواجو با نام‌های بسیاری مانند بابا‌رکن‌الدین، پل حسن‌آباد، پل شیراز و پل شاهی شناخته شده است.


این پل کاربری دومنظوره داشته و می‌توانست در صورت نیاز به عنوان سد نیز عمل کند براساس روایات تاریخی و آثار باقیمانده هرگاه که شاه تصمیم می‌گرفت با بستن دریچه‌های زیر گذر پل، این سازه به مانند سد عمل کرده و سطح آب در جلوی دریچه‌ها بالا می‌آمد و فضایی شبیه دریاچه در برابر آن ایجاد می‌شد. شاه‌عباس دستور داده بود در میانه پل کوشکی کوچک برای خود و خانواده‌اش بسازند که در هنگام مراسم و جشن‌ها و برنامه‌های تفریحی که در زاینده‌رود انجام می‌شد در این اتاق‌ها اقامت کند. این فضا هنوز پابرجاست و دارای تزئینات بسیار زیبایی است. پل خواجو 150 متر طول و 14 متر عرض دارد که بر این اساس می‌توان آن را یکی از پل‌های طویل کشور ایران قلمداد کرد.

پل گاومیشان سند
این پل روی رود سیمره، پس از تلاقی رود کشکان و در جاده دره شهر، بعد از روستای بابا خوارزم قرار گرفته است. اکنون تمام رود سیمره از بستر میان دو پایه پل عبور می‌کند که تاق آن نیز شکسته است. سایر چشمه‌های پل سالم مانده‌اند. بستر رود سیمره هشت متر پایین‌تر از کف چشمه‌های پل قرار دارد که طی چند قرن به وجود آمده است. نزدیک به 200 سال پیش، این پل را والی پشتکوه مرمت کرده بود. طول این پل 168 متر و عرض گذرگاه آن هشت متر بوده است. اکنون شش چشمه نسبتا سالم از پل گاومیشان باقیمانده است. بزرگ‌ترین چشمه طاق این پل حدود 7‌/‌32 متر عرض دارد و در ساخت این بنا از مصالح قلوه سنگ، آجر، بلوک‌های سنگی و ملاط گچ نیم‌کوب استفاده شده است.


این بنا در دوره‌های صفوی و قاجار مورد مرمت و استفاده قرار گرفته است. در قسمت جنوب پل اتاق‌ها و فضاهای طاقداری تعبیه شده بود که گذرگاه پل از روی آن عبور می‌کرد. مقطع پایه ستون‌های پل؛ بیضی است که این نوع طراحی برای تسهیل در عبور جریان آب است. نکته هوشمندانه در ساخت این پل، استقرار پایه‌ها روی بستر صخره‌ای طرفین رودخانه است که تماس این پایه‌ها را با فشار آب و رطوبت ناشی از آن به حداقل رسانده است. علاوه بر موارد ذکر شده، در زیر گذرگاه پل، یک فضای مسقف با قوس و طاق‌هایی طراحی شده به وجود آمده است. سرهنری راولینسون در سفرنامه خود می‌نویسد: «پلی که هم‌اکنون روی سیمره (دره شهر فعلی) قرار دارد یکی ازمهمترین پل‌های ایران است و آن را حسین خان بزرگ، والی معروف ایلام و لرستان به سال 1008 هجری قمری تعمیر کرده و طول آن 168 گام است.»

پل کشکان
این پل روی کشکان رود در جاده خرم‌آباد ـ کوهدشت و 40 کیلومتری کوهدشت در روستای پاپل، قرار گرفته است. در متون تاریخی از آن به عنوان کژکی یاد شده است.
دره کشکان از دیر باز شاهد حضور و زندگی انسان‌ها بوده است. به همین دلیل بیش از چهار پل روی این دره و به فاصله کمتر از 500 متر ساخته شده که خود گویای اهمیت این گذرگاه تاریخی است.این پل دارای 12 چشمه بزرگ و یک چشمه کوچک در منتهی‌الیه غربی پل است. پایه ستون‌ها از سنگ‌تراش‌خورده و بدنه از لاشه سنگ و ملاط گچ، آهک و ساروج ساخته شده و در منتهی‌الیه قوس‌ها از آجر استفاده شده است. قطر پایه‌ها بسیار زیاد بوده و در حد فاصل میان پایه‌ها و قوس چشمه‌ها، حجره‌های مسقفی ایجاد شده است. در این پایه‌ها از مقطع بیضی برای سهولت در عبور آب استفاده شده است.


روی پایه ستون‌های پل، حفره‌هایی برای دفع رطوبت تعبیه شده است. روی گذرگاه پل نیز سوراخ‌هایی به سمت بیرون دیده می‌شود که رطوبت و آب‌های ناشی از نزولات جوی را به خارج از پل هدایت می‌کند.
نکته قابل توجه این است که اکنون آب رودخانه تنها از میان دو چشمه پل عبور می‌کند و با توجه به طول زیاد پل نمی‌توان استنباط کرد حتی در زمان ساخت، کل پایه‌ها در آب قرار داشته و احتمالا پل، گذرگاه عبور از رود و دره کوچک محل عبور رود محسوب می‌شده است.
امروزه بخش‌های زیادی از پل تخریب شده که بیشتر شامل فرو ریختن طاق چشمه‌ها و قوس آنهاست. طول پل 285 متر است که با احتساب دنباله‌های آن 340 متر می‌شود. امروزه از دروازه طاق پل تنها سه دهنه آن تخریب شده و بقیه هنوز سالم است. برخی از پایه‌های پل با سنگ‌های بزرگ و حجاری شده ساخته شده و ارتفاع آن از سطح رودخانه 30 متر است.

سی و سه پل
سی و سه پل مشهور‌ترین پل ایران و ویترین گردشگری در اصفهان است؛ نامی که تقریبا برای بیشتر گردشگران خارجی هم آشناست. این پل زیبا و تاریخی با نام‌های پل الله‌وردی‌خان، پل چهار باغ، پل سی و سه چشمه و پل جلفا نیز شناخته می‌شود و از یادگارهای عصر صفوی و ساخته شده در زمان سلطنت شاه عباس است. دلیل هر یک از این نام‌ها به مناسبت خاصی است برای نمونه الله‌وردی‌خان نام سازنده و جلفا نام محله‌ای معروف در نزدیکی این پل است. این پل حدود 300 متر طول و 14 متر عرض دارد و روی زاینده‌رود به همراه 33 چشمه آب بنا شده که البته براساس مستندات باقی مانده در ابتدا چهل چشمه داشته است.


شرح زیبایی این پل در بسیاری از سفرنامه‌های مسافران خارجی که در طول تاریخ به اصفهان سفر کرده‌اند، ذکر شده است. برای نمونه سر پرسی ساکس این پل را زیباترین پل تمام دنیا می‌داند و دیدن آن را به همه جهانگردان توصیه می‌کند.
سی و سه پل دارای دو طبقه مجزاست و در طرفین آن پیاده‌روهایی برای عبور و مرور ساخته شده و در میانه آن عرض کافی برای حرکت سواران و ارابه‌ها تعبیه شده است.
روایت است شاه عباس علاقه خاصی به این پل داشته و بسیاری از جشن‌ها و مناسبت‌ها را در آن برگزار می‌کرده است. از مهم‌ترین این جشن‌ها، جشن آبریزگان بوده که در سیزدهمین روز تیر هر سال برگزار می‌شده و مردم در این روز به جشن و شادی پرداخته و روی هم آب می‌پاشیدند.

+ نوشته شده در  سه شنبه هشتم بهمن ۱۳۹۲ساعت 11:47  توسط داود صیاد مالفجانی  | 
بياموزيم:

               

خدايا مرا از تاريکيهاي وهم بيرون آور و  وجودم را  بنور فهم گرامي دار، خدايا درهاي رحمتت را بر ما بگشا و   خزائن دانشت را بر ما ارزاني دار برحمتت اي مهربانترين مهربانان.

          خدايا چنــان کن ســـرانجام کار

  که تو خشنود باشي و ما رستگار

 

    ستیز من تنها با تاریکی است
و برای ستیز  و نبرد با تاریکی ، شمشیر بر تاریکی نمی کشم                                                        چراغ می افروزم  .

بياموزيم:

بیاموزیم: بیش از آنکه ما را بفهمند، دیگران را درک کنیم.

بیا موزیم : که مرد بزرگ به خود سخت می گیرد و مرد کوچک به دیگران.

بیا موزیم: که دانش خود را به دیگران آموزش دهیم و دانش دیگران راازآنها بیاموزیم.

بیاموزیم: پیش از آنکه دوستمان بدارند، دوست بداریم.

بیاموزیم: همیشه فردی خوش اخلاق باقی بمانیم چرا که زندگی و موهبت های آن را دوست می داریم .

بیاموزیم: اگر چه از هر چیزی بهترینش را نداریم ، اما از هر چیز که داریم بهترین استفاده را بکنیم.

بیا موزیم: آنچه امروز در دست داریم ، ممکن است آرزوی فرداهایمان با شد.

بیاموزیم: زندگی مثل یک نقا شی است، با این تفاوت که در آن از پاک کردن خبری نیست.

بیاموزیم: که هیچ روزی از امروز با ارزش تر نیست.

 

+ نوشته شده در  سه شنبه هشتم بهمن ۱۳۹۲ساعت 7:3  توسط داود صیاد مالفجانی  | 
نکته های مهم در نوشتن انشاه

                                       

 

مواردی كه رعایت آنها در هر انشایی ضروری است:

1-  ابتدابعد از به نام خدا، دربالاي صفحه بايد موضوع انشا رابنويسيم.

2- در دوطرف بالا وپايين و سمت راست وچپ كاغذ وبرگه ي انشا بايد حاشیهی مناسب رارعایت كنيم.

3- بعداز موضوع سعي كنيم مقدمه اي مناسب با موضوع در 2-3 خط بنويسيم. اما خود كلمه ي مقدمه را نبايد در ابتداي آن بنويسيم. 

4- در نوشتن حتما بايد علایم نگارشی{:.،!؟« »[ ] ( )و...}را رعايت كنيم.

5- با خطی خوانا و بدون غلط املایی  وبدون خط خوردگي مي نويسيم.

6- ما آنگونه كه حرف مي زنيم نبايد در انشا بنويسيم مگردر هنگام تعریف داستان آن هم در مواقع ضروری.

 7-بايد مختصرومفيد بنويسيم واز زیاده گویی  وتكرار بيش ازحدجملات وكلمات خودداري كنيم.

8-به ارتباط متن و محتوای انشاء با موضوع آن دقّت و توجّه مي كنيم كه خارج از موضوع ننويسيم. هرچه درباره‌‌ی یك موضوع بهتر فكر كنیم دربارهی آن بهتر هم مینویسیم. يادمان باشد همانطوری كه در صحبت كردن نباید از موضوع خارج شد و بیمورد سخن گفت و یا زیاد حرف زد،در نوشتن هم باید از حاشیهرویهای بیموقع و آوردن جملههای پرلفظ و بیمعنی خودداری كرد.

9-ازتشبيه، جان بخشي به اشيا، صفت هاي زيبا وكلمات هم معني ومخالف و....استفاده مي كنيم تا نوشته ما زيباترشود.

10-از آيه حديث وضرب المثل وسخنان بزرگان مربوط به موضوع در انشايمان حتماً استفاده مي كنيم.

11-بند و پاراگراف را بايد رعايت كنيم در هربند جملات مربوط به هم نوشته مي شود.

12-درپايان نتيجه گيري مي كنيم اما عبارت نتيجه گيري را در كنار آن نمي نويسيم.

*درپايان ورقه اي تميز ومرتب با جملاتي زيبا به معلم مان تحويل مي دهيم.*

+ نوشته شده در  سه شنبه هشتم بهمن ۱۳۹۲ساعت 6:54  توسط داود صیاد مالفجانی  | 
نحوه ی برخورد باکودکان لجباز

                  

با سلام خدمت خانواده هاي گرامي.در مطلب امروز درباره ي رفتار با كودكان لجبازمطلب گذاشتم .اميدوارم مفيد باشد.

اين روزها اکثر پدر و مادرها به جایی رسیده اند که در جدال بین خواسته های خود و فرزندان، این فرزندان آنها هستند که پیروز شده اند; با این حال هنوز بسیاری از والدین، مهارت های کنترل مناسب این شرایط را نیاموخته اند. شکی نیست که منطقی بودن با کودک لجباز کار سختی است و گاهی اوقات صبر شما به پایان می رسد، اما راه های موثری برای حل مشکل لجبازی بچه ها وجود دارد تا خانه شما را از یک منطقه جنگی به بهشتی آرام تبدیل کند. آگاه باشید که اجرای این راهکارهای از اوان کودکی نتایجی کارآمدتر به همراه خواهد داشت. لذا بهتر است پیش از بچه دار شدن با همسرتان در مورد اهدافتان از روش های تربیتی صحبت کنید.
 
آگاهی از لجبازی کودکان
لجبازی در کودک کاملا طبیعی است. هر کودکی تا حدی لجبازی می کند، چون این طبیعت آنهاست که اطرافشان را آزمایش کنند و بفهمند که تا کجا می توانند پیشروی کنند. با این حال، بچه ها حد و مرز خود را نمی شناسند و این وظیفه والدین آنهاست که محدودیت ها را برای آنها مشخص کند. اینجاست که نقش مدیریتی پدر و مادر شروع می شود که هرچه زودتر باشد، بهتر است.
 
راه حل چیست؟
«نظم موثر»، بهترین راه پیشگیری و همکاری با یک کودک لجباز است. برای به کار بردن این روش می باید از دو قانون  استفاده کرد.
قانون اول: در رفتار با کودک باید ثابت قدم بود. یعنی اینکه شما و همسرتان باید از قبل، در مورد اینکه فرزندتان مجاز به انجام چه کارهایی است و چه کارهایی را نباید انجام دهد، هماهنگ باشید. و نیز باید بدانید، در صورتیکه فرزندتان ازحد خود تجاوز کرد چگونه با او برخورد کنید که در این مورد نیز نیاز به هماهنگی قبلی دارد. وقتی کودک کار خطایی انجام می دهد نباید یکی از شما کودک را دعوا کند و دیگری از او حمایت کند. همچنین نباید در مورد یک عمل کودک یک روز بی توجه باشید ولی روز دیگر بخاطر همان کار او را دعوا کنید. نتیجه آنکه روش شما باید مداوم ، مشابه، و هماهنگ باشد.


-
قانون دوم: وقتی کودکی لجبازی می کند، آرام اما محکم و ثابت قدم باشید. اگر این دو قانون را درست اجرا کنید، حد و حدود خود را درک می کند. داشتن برنامه ریزی روزانه برای کودک باعث می شود تا شرایطی که باعث تنش شده کم شود و کودک بفهمد که شما چه توقعاتی از او دارید. مثلا بهتر است که برنامه غذا، ساعت خواب و دیگر مسائلی که برای شما اهمیت دارد از قبل مشخص شود تا کودک بداند که شما چه توقعی از او دارید. البته همانگونه که بچه ها موظف هستند که بدون سوال، برنامه مورد نظر شما را اجرا کنند، شما نیز باید وقتی برای کارهای مورد علاقه کودک در نظر بگیرید. باید بدانید که کودکان دارای نظرات خاص خود هستند و می توانند برای خود تصمیم بگیرند. این مسئله بخش مهمی از شکل گیری شخصیت کودک را شامل می شود. حتی گاهی اوقات زمانی را با در نظر گرفتن نظر او و مشورت با او برای انجام فعالیت تنظیم کنید .پس این شما هستید که مسائل قابل بحث و غیرقابل بحث را مشخص کنید.

   تا چه حد سخت گیر باشیم؟
والدین نباید در مورد تنبیه کودکشان خیلی سهل انگار یا خیلی خشن عمل کنند. هر دو عملکرد نتایج ناخوشایندی خواهد داشت. اگر کودکی بدون آنکه فرصت کافی برای تصمیم گیری داشته باشد، جواب منفی بشنود هرگز قادر نخواهد بود که برای خود تصمیم بگیرد یا نظر بدهد. بهترین راه برای مهار کودکی که بر سر مسئله ای پافشاری می کند، اجرای سه راه حل زیر است:
-
اول: آرام اما محکم و قاطع به فرزندتان بگویید که به رفتارش خاتمه دهد و دوست ندارید که این کار تکرار شود چون به هیچ وجه آن را نمی پذیرند.
-
دوم: اگر از کار خود دست برنداشت به کودکتان بگویید اگر به کارش ادامه دهد، تنبیه خواهد شد. اخطار و آگاهی دادن از مراحل مهمی بشمار می رود.
-
سوم: در آخرین مرحله اگر کودک به خواسته شما عمل نکرد باید تنبیه شود. اما بهتره در مورد چگونگی تنبیه هم اطلاعاتی کسب کنید که خود جای بحث دارد. کنترل همیشگی از سوی والدین شخصیت کودک را ضعیف می کند. از سوی دیگر اگر کودک به حال خود رها شود یا به ندرت از سوی والدینش راهنمایی شود و همیشه راه خودش را برود نتیجه آن کودکی خواهد بود غیرقابل کنترل، که حرف والدینش هیچ تاثیری بر او ندارد.

+ نوشته شده در  سه شنبه هشتم بهمن ۱۳۹۲ساعت 6:49  توسط داود صیاد مالفجانی  | 
کلمات حکیمانه

سخنان بزرگان

برگ در انتهای زوال می افتد و میوه در انتهای کمال بنگر که تو چگونه می افتی؟                                            

**آدم ها را از انچه درباره دیگران می گویند بهتر می توان شناخت تا از انچه درباره آنها می گویند.

**فریدریش نیچه : 'آشفتگی من از این نیست که تو به من دروغ گفته ای، از این آشفته ام که دیگر نمیتوانم تو را باور کنم.

**چیزی را که دوست داری به دست آور وگر نه مجبوری چیزی را که به دست می آوری دوست داشته باشی.

**از زندگی هرآنچه لیاقتش را داریم به ما میرسد نه آنچه آرزویش را داریم.

**آن چه هستی هدیه خداوند به توست و آن چه می شوی هدیه تو به خداوند.

**شکسپیر: همیشه به کسی فکر کن که تو رو دوست دارد، نه کسی که تو دوستش داری                                    


**وقتی کبوتری شروع به معاشرت با کلاغها میکند پرهایش سفید میماند، ولی قلبش سیاه میشود....

**دوست داشتن کسی که لایق دوست داشتن نیست اسراف محبت است- دکتر علی شریعتی

**اگر میخواهید دشمنان خود را تنبیه کنید به دوستان خود محبت کنید. (کورش کبیر)

**چارلی چاپلین: وقتی زندگی 100 دلیل برای گریه کردن به تو نشان میده تو 1000 دلیل برای خندیدن به اون نشون بده.

**موفق کسی است که با آجرهایی که بطرفش پرتاب می شود، یک بنای محکم بسازد.

**تمدن جدید زن را کمی عاقلتر کرده است، اما به واسطه آزمندی مرد، بر رنج زن افزوده است.

**زندگی مثل پیاز است که هر برگش را ورق بزنی اشکتو در می یاره.

**پیچ جاده، آخر راه نیست مگر اینکه تو نپیچی.

**دکتر شریعتی: لحظه هارامیگذراندیم تابه خوشبختی برسیم غافل ازاینکه خوشبختی درآن لحظه هابودکه گذراندیم.

**انیشتین: اگر انسان ها در طول عمر خویش میزان کارکرد مغزشان یک میلیونیوم معده شان بود اکنون کره زمین تعریف دیگری داشت.

**تا چیزی از دست ندهی چیز دیگری بدست نخواهی آورد این یک هنجارهمیشگی است.اُرد بزرگ

** نصیحت حضرت مولانا :گشاده دست باش جاری باش کمک کن (مثل رود)
**باشفقت و مهربان باش (مثل خورشید)اگر کسی اشتباه کرد آن را بپوشان (مثل شب)
**وقتی عصبانی شدی خاموش باش (مثل مرگ)متواضع باش و کبر نداشته باش (مثل خاک)
**بخشش و عفو داشته باش (مثل دریا)اگر می خواهی دیگران خوب باشند خودت خوب باش (مثل آیینه)

**چهار چیز است که قابل بازیابی نیست سنگ پس از پرتاب شدن، سخن پس
از گفته شدن، فرصت پس از از دست رفتن، و زمان پس از سپری شدن.

**اختلاف زن و مرد در این است که مردان همیشه آینده را می نگرند وزنان گذشته را بخاطر می آورند.

** زن مخلوقی است که عمیق تر میبیند و مرد مخلوقی است که دورتر را میبیند.
عالم برای مرد یک قلب است و قلب برای زن عالمی است.

**عجب معلم بدی است این طبیعت که اول امتحان میگیرد بعد درس میدهد.

**زندگی تاس خوب آوردن نیست، تاس بد را خوب بازی کردنه.




+ نوشته شده در  سه شنبه هشتم بهمن ۱۳۹۲ساعت 6:44  توسط داود صیاد مالفجانی  | 
 

 

باسلام به شما والدین گرامی.با آرزوی توفیق شما در پرورش فرزندانی سالم وصالح.


دراین مطلب سه قانون مفید ومهم فرزند پروری را برای شما عزیزان آماده نموده ام که لینک دانلود آن در زیر قرار داده ام. امیدوارم برایتان مفید وارزشمند باشد. با تشکر.

لینک دانلود

+ نوشته شده در  سه شنبه هشتم بهمن ۱۳۹۲ساعت 6:38  توسط داود صیاد مالفجانی  | 
نمونه سولات پنجم ابتدایی

سلامی به گرمی دل های گرم ومهربونتون. دانش آموزان عزیز: نمونه سوالات دروس تعلیمات اجتماعی، ریاضی و علوم نیمسال اول پایه بنجم ابتدایی دبستان شهید معلم کلایی شهرستان ساری را برای دانلود  شما عزیزان  قرار دادم. امیدوارم که برایتان خوب و مفید باشد.

با تشکر

لینک دانلود

+ نوشته شده در  سه شنبه هشتم بهمن ۱۳۹۲ساعت 6:34  توسط داود صیاد مالفجانی  | 
علوم ششم و جغرافیای پنجم
سلامی دوباره خدمت همه. امیدوارم که حالتون خوب باشه. در زیر لینک دانلود دو تا پاورپوینت رو قرار دادم که یکیش مربوط به علوم ششم ابتدایی و دیگری مربوط به جغرافیای پایه پنجم ابتدایی می باشد. لطفا با نظرات زیباتون فضای وبلاگو زیباتر کنید.

با تشکر

لینک دانلود 1

 

 
+ نوشته شده در  سه شنبه هشتم بهمن ۱۳۹۲ساعت 6:32  توسط داود صیاد مالفجانی  | 

با سلام وادب خدمت همکاران عزیز.دراین مطلب روش واهمیت کارگروهی در کلاس برای شما عزیزان قرار داده ام. امیدوارم مفید فایده قرار گیرد.

لینک دانلود


ر  فتار صحیح با کودکان
دیگر از دستش خسته شده اید، هرچه می گویید برعکس آن عمل می کند، خیلی وقت ها از لج بازی هایش لجتان می گیرد، گاهی از دستش به حدی خسته و کلافه می شوید که حاضر نیستید حتی صدایش را بشنوید یا قیافه اش را ببینید. هر راهی را هم که بلد بوده اید رفته اید و امتحان کرده اید اما باز هم نتیجه ای نگرفته اید و...

 

نکات بسیار مهم برای رفتار صحیح با کودکان

جالب است که برخی از والدین با این که می دانند روش های کاربردی آنان چندان تأثیری ندارد، ولی باز هم دست از به کارگیری روش هایشان باز نمی دارند. دانستن بی تأثیر بودن روش های به کار گرفته شده، در اولین قدم در راه بهبود روابط، بسیار حائز اهمیت است. والدین اشتباهاتی در رفتار با فرزندشان دارند، اشتباهات رایج تربیتی که ما والدین آن ها را به کار می بندیم و انتظار داریم بهترین نتایج برایمان حاصل شود، غافل از این که راه را به خطا می رویم و...

سرزنش، عیب جویی است
دکتر عنبرانی، روان شناس کودک  در رابطه با رفتار صحیح والدین با کودکان می گوید:شما فرزند خود را بابت رفتارش سرزنش می کنید؛ به عنوان مثال می گویید: «تو که هنوز اتاقت را مرتب نکرده ای!» یا «تو که دوباره خواهر کوچکت را اذیت کردی!» گاهی این سرزنش ها جای خود را به جمله های حقارت آمیز می دهد. به عنوان مثال «این رفتار تو واقعا دوستانه نیست!» آیا فرزند شما بعد از شنیدن چنین سرزنش هایی، رفتار خود را تغییر داده است؟ شما دقیقا همان کاری را به کودک خود می گویید که در آن لحظه انجام می دهد، در صورتی که فرزند شما کاملا به عمل خود واقف است.آگاهی از نامناسب بودن رفتار کودک، معمولا هیچ سودی ندارد. از نظر کودک، این سرزنش ها صرفا عیب جویی از سوی شماست. کودک می اندیشد: «او مرا دوست ندارد. پس باید برای جلب توجه او بجنگم.» به خصوص اگر سرزنش های شما با ابراز جمله های تحقیرآمیز همراه باشد، این احساس در کودکتان قوی تر خواهد بود.

تنبیه بدنی، انتقام جویی می آورد
آیا شما هم تا به حال اختیار خود را از دست داده اید؟ آیا تا به حال اثر دست خود را روی صورت یا بدن فرزند خود دیده اید؟ آیا تا به حال فرزندتان را حسابی کتک زده اید؟ تقریبا همه ما حداقل یک بار، دانسته یا ندانسته، کودک خود را به گونه ای تنبیه بدنی کرده ایم. درک چگونگی اثر تنبیه بدنی روی کودکان، بسیار آسان است. کودکانی که مرتب از والدین خود کتک می خورند، بعد از مدتی حساسیتشان در برابر درد کاسته می شود.کودکانی که کتک می خورند، همانند دیگر رفتارهای خصمانه والدین، اغلب حس انتقام جویی در آنان قوی می شود. در ضمن نباید فراموش کرد که کودکان هر آن چه از ما می آموزند، به فرزندان خود منتقل می کنند. هر ضربه ای که به فرزندتان وارد کنید، ضربه ای به ارتباط شما و فرزندتان وارد خواهد آمد. تنبیه بدنی تحقیرآمیز و به کارگیری آن در راه تربیت کودکان، کاملا نامناسب است.

بی مهری، از رفتارهای پسندیده می کاهد
بعضی از کودکان مشکلات رفتاری زیادی دارند، زیرا والدینشان بسیار کم به رفتارهای خوب آنان توجه می کنند و آنان را مورد تشویق قرار می دهند. ولی هر بار کار اشتباهی از آنان سر می زند، به شدت مورد مواخذه قرار می گیرند. اگر رفتار شایسته کودک مورد بی توجهی و بی مهری قرار گیرد، در آینده رفتارهای پسندیده کمتر از او سر می زند. اگر بر اثر بی توجهی رفتار خوبی از بین رفت، اصلا تعجب نکنید. یک اصل مهم در تربیت صحیح کودک، تشویق و توجه به رفتارهایی است که دوست دارید در آینده بیشتر شاهد آن باشید.

القاب، ترور شخصیت می آورد
هنگامی که والدین روی  فرزندان خود اسم می گذارند و آنان را با همان اسامی صدا می زنند، ممکن است مشکلات عاطفی و رفتاری در کودکان ایجاد کنند. کودکان نسبت به این مسئله خیلی حساس هستند، مثلا والدینشان آنان را احمق، کودن، گیج، خرفت، خنگ، پروفسور، مزاحم و... صدا می زنند.گاهی اوقات والدین از این القاب برای ترور شخصیت کودک استفاده می کنند، ولی ممکن است گاه بدون این که منظور خاصی داشته باشند، از این القاب استفاده کنند. این لغات ممکن است منعکس کننده خشم پدر یا مادر نسبت به کودک باشد، اما معمولا نه تنها باعث بهبود اوضاع نمی شود، بلکه آن را وخیم تر نیز می کند.

والدینی که تسلیم می شوند
والدین تسلیم را می توان  والدین لوس کننده هم نامید. این دسته از والدین هیچ محدودیتی قائل نمی شوند و محدودیت هایی را که در نظر می گیرند اغلب لغو می کنند. فرزندان این گونه والدین بدون داشتن خطوط راهنمایی معین بزرگ می شوند. والدین در خصوص آنچه کودکان می خواهند، تسلیم می شوند. ما اغلب این قبیل کودکان را با صفت لوس توصیف می کنیم. کودکانی که هیچ گونه محدودیتی برای آن ها منظور نمی شود، ممکن است در برخورد با دیگران دچار مشکل شوند

نتیجه چشیدن ناکامی، مسئولیت پذیری است
یک امر عادی و ساده را به صورت مسئله ای پیچیده در می آورید و فکر می کنید اگر فرزندتان این طور عمل نکند، آن غذا را نخورد، یا کمی تب داشته باشد، دیگر دنیا به آخر رسیده است. دائم دست و پایتان می لرزد. خودتان تمام کارهای بچه را انجام می دهید، به جزئیات کارش دخالت می کنید و دیگر فکر نمی کنید بچه باید مستقل بار بیاید.انسان موجود عجیب و غریبی است. برخی از والدین بیش از اندازه بچه ها را مورد حمایت قرار می دهند، بیش از حد از آن ها مواظبت می کنند و حاضر نیستند بچه شان به هیچ قیمتی طعم ناکامی و ناراحتی را بچشد و مرتب مثل یک نوزاد با او رفتار می کنند؛ این بچه ها برای رویارویی موفقیت آمیز با زندگی تجربه کسب نمی کنند و بزرگ هم که شدند، حاضر نیستند کمترین مسئولیتی به عهده بگیرند.

انتظارات بیش از حد، دردسر می آورد
داشتن انتظارات منطقی از کودکان بستگی به سن  و میزان رشد آنان دارد. والدینی که از فرزندان خود خواسته های زیادی دارند که بیش از توان آنان است، با مقاومت و حتی گاهی با تنفر کودکانشان مواجه می شوند. به عنوان مثال اگر دنبال دردسر می گردید، از کودک ٣ ساله ای بخواهید بدون کمک گرفتن از دیگران اتاق به هم ریخته ای را مرتب کند.

رشوه دادن، قدردانی از کودک نیست
اگر چنین کنی، چنان خواهیم کرد! رشوه دادن نیز همانند روش های دیگر بی گمان با شکست مواجه خواهد شد. روشی که در آن به وضوح به کودک گفته می شود که اگر کاری را بکند (یا نکند) پاداشی دریافت خواهد داشت.اگر با برادر کوچکت خوب رفتار کنی، تو را می برم سینما. اگر شعر حفظ کنی، تو را می برم مسابقه فوتبال.این نوع برخوردهای شرطی ممکن است طفل را وادار کند برای به دست آوردن یک هدف آنی، کاری را انجام دهد، به ندرت باعث کوشش مداوم کودک خواهد شد. حرف های ما به او القا می کند به قابلیت او شک داریم.بهتر است جایزه را بدون این که آن را از قبل اعلام کنیم و کاملا بدون انتظار کودک به او بدهیم. جایزه باید نشانگر قدردانی ما باشد.

تهدید به کودک جرأت می دهد
اگر یک بار دیگر دوستت را اذیت کنی،  یک کتک مفصل می خوری. صد بار به تو گفتم سنگ پرت نکن، اگر یک بار دیگر این کار را تکرار کنی من می دانم با تو. دیگر کمربند را می آورم. صبر کن تا بابا بیاید خانه! هنگامی که کودک بارها تهدیداتی از والدین خود می شنود، ولی به ندرت عواقب کار بد خود را می بیند، باید گفت: تهدید مبدل به روشی نامناسب و بی حاصل برای مهار رفتار کودک می شود.گاهی اوقات این تهدیدها حتی به کودکان این جرأت و شهامت را می دهد تا پدر و مادر خود را در آن محدوده امتحان کنند و صبر و تحمل آنان را بسنجند.

مشاجره از اقتدار والدین می کاهد
هر کودکی نیاز به امنیت روانی دارد و والدین موظف هستند این نیاز را برای کودک تأمین کنند. روش هایی از قبیل عیب جویی، لجبازی، سرزنش، داد و فریاد، بد دهنی و مشاجره با کودک موجب می شود کودک احساس ناامنی کند و دچار اضطراب شود. به کار بردن این روش ها موجب می شود احترام متقابل بین شما و فرزندتان از بین برود و والدین اقتدار خود را از دست بدهند

  اميدوارم در برخورد با كودكان مهربان،صبور وبا اقتدار باشيد.وآنها را پس سايه ي مهربانتان به سوي خوبي ونور هدايت كنيد.

     

                                                              

                                                                             

+ نوشته شده در  سه شنبه هشتم بهمن ۱۳۹۲ساعت 6:14  توسط داود صیاد مالفجانی  | 
نمونه سوال پنجم ابتدای. شهید معلم کلایی


سلام.امروز براتون چند نمونه سوال ازدرس هاي سال پنجم ابتدايي گذاشتم. موفق باشيد.


نمونه سوال بنويسيم پنجم




نمونه سوال رياضي پنجم



نمونه سوال هديه آسماني پنجم




نمونه سوال علوم پنجم




نمونه سوال علوم پنجم



نمونه سوال بنويسيم پنجم



+ نوشته شده در  سه شنبه هشتم بهمن ۱۳۹۲ساعت 6:10  توسط داود صیاد مالفجانی  | 

 


                                                
                                               
سلام گل هاي باغ مدرسه.امروز براتون مراحل ساخت آتشفشان را گذاشتم.اميدوارم بپسنديد.



                                                      مراحل ساخت كوه آتشفشان






موفق باشيد


+ نوشته شده در  سه شنبه هشتم بهمن ۱۳۹۲ساعت 6:2  توسط داود صیاد مالفجانی  | 
بياييد مسلمان باشيم.


بياييد مسلمان باشيم.

دين ما ، دین مهربانی و محبت ، دین انسانیت و عزت است ، دینی که به پیروانش اجازه نمیدهد حتی در نماز سلامی را بدون جواب بگذارند ، دینی که عالی ترین رفتار هاي اجتماعی را به ما مي آموزد.اما دريغ و صد دريغ از ما........
حفظ آبرو یکی از موارد مهم اخلاقی- اجتماعی است که خداوند به كسي اجازه نمیدهد نه آبروی خود را ببرد و نه آبروی دیگری را. "لِلهِ عَزَّ و جَلَّ فی بِلَادِهِ خَمسٌ حُرَم ؛ حُرمَةٌ رَسولِ اللهِ و حُرمَةُ آلِ الرَّسولِ و حُرمَةُ کِتابِ اللهِ عَزَّ و جَلَّ و حُرمَةُ کَعبَةِ اللهِ و حُرمَةُ المُؤمِنِ "

مملکت خداوند بزرگ را پنج حریم است : حریم پیامبر (صلی الله علیه و آله) و حریم آل پیامبر و حریم کتاب خدای بزرگ و حریم کعبه الهی و حریم مؤمن ".

در دين اسلام حفظ جان، مال و آبروی مردم و حتی فكر و اندیشه ي آنان نيز محترم است و ریختن آبروی مؤمن بسیار خطرناک و گناه بزرگی به شمار می رود. اما متاسفانه در جامعه اسلامی ما حرمت و آبروی افراد  حفظ نمی شود و خيلي راحت آبروی مسلمانی را می برند و هیچ توجهی به عقاب دنیوی و اخروی آن ندارند. روایت شده است که پیامبر (صلی الله علیه و آله) رو به کعبه کرد و فرمود : " آفرین بر تو ای خانه ( خدا ) چقدر نزد خداوند بزرگی و حرمت داری ! اما به خدا سوگند که مؤمن ( نزد خداوند ) محترم تر از توست ، زیرا خداوند از تو یک چیز را حرام و محترم قرار داده است ، ولی از مؤمن سه چیز را : مالش ، جانش و آبرويش را.

آري مقدس ترین سرزمین درجهان  کعبه مکرمه ( قبله گاه ما مسلمانان) است ، به گونه ای که بدون توجه به آن نماز باطل است و حیوانی که به آن سو ذبح نشود ، حرام است و احترام کعبه بر همه واجب و اهانت به آن ، حرام و گناه بزرگی است . هر کس نسبت به آن قصد سوء داشته باشد ( مانند ابرهه ) با لشکر شکست ناپذیر " طیر ابابیل " رو به رو خواهد شد ، ولی در نزد خدا آبروي مؤمن بالاتر از کعبه قرار دارد.

اما این امر مهم که در آیات و روایات اسلامی تأکید بسیاری به آن شده است ، در جامعه ي ما ، ممکن است در اثر جهالت و یا غرض ورزی عده ای در یک لحظه از دست برود، چیزی که جبران آن بسیار مشکل است و حتی ممکن است هیچگاه جبران نشود.اما براستي چرا؟مگر ما مسلمان نيستيم؟ ما كه دم از خدا وپيغمبر مي زنيم چرا به دستوراتشان عمل نمي كنيم ؟

مي گويند مردی در حضور پيامبر گرامي ما (ص) از کسی بدگویی کرد ، در همان جا  فرد دیگری از او دفاع کرد. حضرت فرمودند : "کسی که جلوی آبروریزی برادر مومنش را بگیرد، از آتش دوزخ در امان است" .

در روایت دیگر است که فرمودند: "کسی که در غیاب برادر (مسلمان) خود از او دفاع کند، خداوند برخود لازم دانسته  که او را از آتش جهنم محافظت کند".

بر اساس آيه ي صريح قرآن مجيد ، غیبت مؤمن حرام  و از گناهان کبیره به شمار می رود و در روایت آمده است که  کسی که در مجلسی غیبت برادر خود را بشنود و در مقام رد آن بر آید و از او دفاع کند خداوند هزار نوع از شرور دنیا و آخرت را دور خواهد ساخت. از این روایت چنین برداشت می شود که نه تنها نهی از غیبت کردن کافی نیست بلکه بر هر فردی لازم است که از برادران دینی خود دفاع کند و در حفظ آبروی او بکوشد و انتقادها و عیب هایی را که به برادر دینی اش وارد می شود با توجیه صحیح و خداپسندانه دفع کند و زمینه شایعه پراکنی ها و اشاعه فحشاء را از بین ببرد تا دیگر کسی جرأت نکند بدون دلیل مطلبی را به کسی نسبت دهد

 اتهام، حسادت، افراط در شوخی و خنده، استهزاء، تجسس، عیب گویی، از عوامل ديگر آبروریزی به شمار می رود. امام صادق (ع) می فرمایند : کسی که به منظور عیب جویی و ریختن آبروی مومن و اینکه او را از نظر مردم بیندازد سخنی را نقل کند ، خداوند او را از ولایتش بیرون کرده، به سوی ولایت شیطان می فرستد ولی شیطان هم او را نمی پذیرد .

پوشاندن زشتی و بدی و قبیح و عیب ، از نعمت های بزرگ و احسان های عظیم و الطاف بی بدیل حق درباره عبد است . و باید دانست وقتی خدای مهربان در دنیا بدی و زشتی بنده ی مومنش را می پوشاند و آبرویش را میان مردم حفظ می کند ، قطعا در قیامت به بنده ی مؤمنش و گنهکار بازگشت کننده به درگاهش توجه بیشتری خواهد کرد ، و زشتی و بدی اش را بیش از پیش پرده پوشی خواهد نمود .

بياييد مرگ را باور كنيم و تنها به ظاهر مسلمان نباشيم . بياييد دل هايمان را با نور خدا وايمان روشن كنيم و براي حريم فكر وانديشه وزندگي ديگران حرمت قائل شويم ومؤمن واقعي به خدا  وروز جزا باشيم. بر نفس و زبان خود مسلط شويم واز غيبت ، تهمت ، كينه  و حسادت و هر آنچه ما را به ريختن آبروي بندگان خدا وادار مي سازد بپرهيزيم . يادمان باشد آن كه با غرض ورزي از او بدگويي مي كنيم  آفريده و بنده ي خداي ماست ، شايد نزد خدا آبرو وحرمتش از ما بيشتر باشد.

30 حق يك مسلمان.

پیامبر اسلام (صلی اله علیه و آله)فرمود : مسلمان بر برادر مسلمانش سی حق دارد که برائت ذمه از آن حاصل نمی کند مگر به ادای این حقوق یا عفو کردن برادر مسلمان او :

لغزشهای او را ببخشد ، در ناراحتی ها نسبت به او مهربان باشد ، اسرار او را پنهان دارد ، اشتباهات او را جبران کند ، عذر او را بپذیرد ، در برابر بدگویان از او دفاع کند ، همواره خیرخواه او باشد ، دوستی او را پاسداری کند ، پیمان او را رعایت کند و در حال مرض از او عیادت کند .

در حال مرگ به تشییع او حاضر شود ، دعوت او را اجابت کند ، هدیه او را بپذیرد ، عطای او را جزا دهد ، نعمت او را شکر گوید ، در یاری او بکوشد ، ناموس او را حفظ کند ، حاجت او را برآورد ، برای خواسته اش شفاعت کند و عطسه اش را تحیت گوید .

گمشده اش را راهنمایی کند ، سلامش را جواب دهد ، گفته او را نیکو شمرد ، انعام او را خوب قرار دهد سوگندهایش را تصدیق کند ، دوستش را دوست دارد و با او دشمنی نکند ، در یاری او بکوشد خواه ظالم باشد یا مظلوم ، اما یاری او در حالی که مظلوم است به این است که او را در گرفتن حقش کمک کند ، او را در برابر حوادث تنها نگذارد ، آنچه از نیکی های برادر خود دوست دارد برای او هم دوست بدارد و آنچه از بدی ها برای خود نمی خواهد برای او نیز نخواهد .

با اميد آن كه خداوند ما را از مؤمنان واقعي قرار دهد تا حق او وبندگانش را به خوبي اداكنيم.آمين يا اله العالمين.


+ نوشته شده در  سه شنبه هشتم بهمن ۱۳۹۲ساعت 5:56  توسط داود صیاد مالفجانی  | 
درس عشق به خدا


مي خوام ازخودم وكلاسم بگم.من عاشق خدام . من عاشق خالق خوبي هام. همون خدايي كه خوب تر از هر خوبي تو دنياست. من معلمم و تو كلاسم به بچه ها درس عاشقي ميدم .عشق به خدا.عشق به خوبي ها. واقعاً هيچ كس و هيچ چيز ارزش عشق والاي ما رو نداره جز خدا.اوني كه هر لحظه با ماست. مارو ميبينه ، ميشنوه  و درك ميكنه . توكلاسم برا بچه ها ، سفره ي نور پهن مي كنم و به بچه ها لقمه هاي هدايت تعارف مي كنم . مهم ترين درس كلاس  ما درس بهتر شدن و والا شدنه.  و دركنارش درس هاي سخت مدرسه . بچه ها خوبند و پاك. فقط بايد دركشون كنيم. بچه ها از ما به خدا نزديك ترند. پس بيشتر ازما خدارو دوست دارند و خوب مي فهمند ، فقط كافيه بهشون يادآوري كنيم كه دل به اين دنياي چند روزه نبندند.و من چقدر نگاه هاي مشتاقشون رو دوست دارم وقتي  كه از خدا ميگم.

خدايا ! خداي خوبم دوست دارم بيشتر از همه كس وهمه چيز . پس هميشه كنار من وبچه هاي خوب كلاسم باش. خدايا ما تو را فراموش نمي كنيم پس مارو هميشه به يادت خوبت بيار و مواظبمون باش . ازشر هرچي بدي ، از شر اونايي كه تورو خوب نمي شناسند و دل به چند روز دنيا بستند. اونايي كه يادشون رفت مرگ واقعي ترين چيز تودنياست . و تو اي خالق برتر اي بهتر روزي كارنامه ي همه رو بهشون ميدي. اي برترين معلم!  اميدوارم توكلاس زندگي شاگردي خوبي بوده باشم و ازم  راضي باشي.

دوست دارم خدا پس  تنها رهام نكن تويي عزيزترينم تو .


.

+ نوشته شده در  سه شنبه هشتم بهمن ۱۳۹۲ساعت 5:53  توسط داود صیاد مالفجانی  | 
بهترین حقه های که آدم به بدنش برند
می دانیم که درد جسمانی علامت و نشانه ایجاد مشکل و ناهنجاری در بدن است و عوامل مختلفی باعث درد و ناراحتی جسمانی می شوند. بعضی از این عوامل موقتی و برخی نیز طولانی مدت و نیازمند دارو و درمان هستند.
در اینجا ما ترفند هایی را بیان می کنیم که شما با دانستن و بکار بستن آنها، بعضی از درد ها را می توانید موقتا کاهش بدهید.

خارش گلو
وقتی کودک بودید، قلقلک دادن زیر بغل شما یک سرگرمی جالب بود. حالا در بزرگسالان هم می توان از این ترفند برای رهایی از مشکل خارش گلو استفاده کرد. وقتی که سلول های عصبی گوش تحریک بشوند، باعث اسپاسم عضلات گلو و گردن شده و در نتیجه شما را از شر خارش گلو راحت می کنند. پس قلقلک دادن گوش، باعث رفع خارش گلو می گردد!

صداهای فراصوت بالاتر از حد آستانه شنوایی را تجربه کنید
اگر در محلی شلوغ و پر سر و صدا هستید، بطرف راست خم شوید و سعی کنید با گوش راست بشنوید! گوش راست برای شنیدن حرفهای تند و سریع مناسب تر است. گوش چپ برای تمیز و تشخیص دادن تن های موسیقی، قوی تر است.

بر درد آمپول غلبه کنید
به راحتی با سرفه کردن در حین تزریقات، می توانید درد آمپول را کاهش دهید. سرفه کردن در اصل یک ترفندی است که باعث افزایش سریع و موقتی فشار در قفسه سینه شده و مسیرهای عصبی درد را مسدود می کند.

از شر جرم های بینی راحت شوید
فین کردن شدید را فراموش کنید. در اینجا یک ترفند بسیار سریع و آسان برای راحت شدن از جرم ها وجود دارد: بطور متناوب با زبان خود به سقف دهانتان ضربه بزنید، سپس با یک انگشت خود وسط دو ابرو را فشار دهید. این کار باعث می شود که تیغه بینی، عقب و جلو رفته و پس از ۲۰ ثانیه، جرم های متراکم شده و آماده تخلیه می شوند!

از شر رفلاکس مری راحت شوید
کسانی که دچار رفلاکس مری هستند، اگر به پهلوی چپ بخوابند، کمتر به این مشکل دچار می شوند! مری و معده تحت یک زاویه ای بهم وصل هستند، وقتی به پهلوی راست بخوابید، سطح معده بالاتر از مری قرار می گیرد، در نتیجه غذا و اسید به مری بر می گردد.

درد دندان، آخ نگو
با یک تکه یخ، قسمت v شکل بین انگشتان اشاره و شست را بمالید، بسادگی درد دندان را کاهش می دهید.

نوک انگشت تان را سوزانده اید؟
اگر در اثر تماس ناگهانی با اجاق گاز یا قابلمه داغ نوک انگشت تان را سوزانده اید، به سرعت قسمت آسیب دیده را تمیز کنید و با یک تکه یخ ماساژ بدهید. اگر یخ نبود، از آب سرد نیز می توانید استفاده کنید.

سرتان گیج می رود و به دوران افتاده است
کافی است فقط یک دست تان را روی یک نقطه ثابت قرار دهید، بسرعت دوران سرتان خوب می شود. قسمتی از گوش که مسئول فقط تعادل است در داخل یک مایع شناور می باشد، هر گاه این مایع جابه جا بشود، تعادل شما بهم می خورد، بکمک یک مرجع ثابت بیرونی، مغز سریع تعادل خود را به دست می آورد.

درد پهلو
گاهی به هنگام دویدن، پهلوی آدم درد می گیرد. این بخاطر آن است که بازدم شما با وقتی که پای راست شما به زمین می خورد، همزمان است. در نتیجه به دیافراگم شما فشار وارد می شود، برای رهایی از این درد کافی است، بازدم خود را با وقتی که پای چپ شما به زمین می خورد، همزمان کنید.

جلوی خونریزی را با یک انگشت بگیرید
گرفتن بینی و به عقب برگرداندن سر، راه متداول جلوگیری از خونریزی بینی است، اما شما اگر مقداری پنبه را درست زیر گردی لب بالایی، روی لثه بگذارید و با یک انگشت آن را فشار دهید، خونریزی قطع می شود.

از تپش قلب در هنگام عصبانیت جلوگیری کنید
به انگشت شست خود، فوت کنید! عصب واگ که ضربان قلب را کنترل می کند، بکمک نفس کشیدن، آرام می گیرد.

مغز خود را گرم نگه دارید
بسیار چیز های کم اهمیتی هستند که مغز را سرد و فلج می سازند. در این حالت، زبان خود را به سقف دهانتان فشار دهید، بطوریکه بیشترین مقدار از سقف را بپوشاند، در این صورت سر درد بر طرف می شود! این سردرد می تواند ناشی از یک بستنی یخی باشد.

از نزدیک بینی پیشگیری کنید
نزدیک بینی به ندرت ریشه ژنتیکی دارد، بلکه بیشتر از خیره شدن چشم به یک نقطه در فاصله کم ناشی می شود. بنابراین بهتر است که هر از چندی، چشم های خود را ببندید، به بدنتان کش و قوسی بدهید، و نفس عمیقی بکشید و پس از چند ثانیه به آرامی نفس تان را رها کنید، این کار باعث استراحت عضلات غیر ارادی هم می شوند. در نتیجه چشم ها هم استراحت می کنند.

خواب رفتگی
اگر دست شما موقع رانندگی یا نشستن، در اثر یک وضعیت نادرست بخواب رفته باشد، به آرامی حرکت دادن سر به چپ و راست، در کمتر از یک دقیقه می تواند این مشکل را حل کند و از شر گزگز و سوزنی شدن دست راحت شوید.

زیر آب نفس بکشید
وقتی در زیر آب هستید، این نبود اکسیژن نیست که شما را بی چاره می کند، بلکه دی اکسید کربن است که باعث اسیدی شدن خون و استیصال می گردد. بنابراین کافی است ابتدا، قبل از شنا چند نفس کوتاه و سریع بکشید تا میزان اسیدی بودن خون پایین بیاید. با این ترفند مغز شما می پندارد که اکسیژن بیشتری در اختیار دارد! به این ترتیب ده ثانیه زمان می خرید.

خوب حفظ کنید
همیشه سعی کنید کار های خود را قبل از خواب، پیش خود مرور کنید و یا درباره مسئله ای که مورد نظر شما است، قبل از خواب فکر کنید، در این صورت وقتی بیدار می شوید، حافظه شما بهتر و سریعتر به شما کمک خواهد کرد. هر چیزی را که شما درست قبل از خواب مطالعه کنید، بهتر در حافظه شما ثبت و ضبط می شود.

+ نوشته شده در  دوشنبه هفتم بهمن ۱۳۹۲ساعت 6:56  توسط داود صیاد مالفجانی  | 
خواص دارویی عسل ودارچین ؟

 

http://www.crazyjunkyard.com/wp-content/uploads/2009/06/honey_cinnamon.jpg

نشان داده شده است که مخلوطی از عسل و دارچین بسیاری از بیماریها را درمان می کند. عسل در بیشتر کشورهای جهان تولید می شود. دانشمندان امروزه عسل را به عنوان داروی "رام بان" (بسیار موثر) برای انواع بیماری ها پذیرفته اند. عسل می تواند بدون هیچ گونه عوارض جانبی برای هر نوع بیماری استفاده شود.

 

 علم امروز می گوید که حتی اگر عسل شیرین است ، اگر در دوز دارو به عنوان درست بکار رود برای بیماران دیابتی نیز ضرر ندارد. عسل و دارچین میتواند به صورتهای مناسب برای درمان بیماریهای زیر بکار رود. 

 

 بیماری های قلبی:
ساخت خمیر عسل و پودر دارچین ، روی نان به جای ژله و مربا ، و خوردن آن را به طور منظم برای صبحانه.  که باعث  کاهش کلسترول در شریان ها و مراقبت  بیمار از حمله قلبی شود. همچنین ، کسانی که تاکنون دچار حمله شده اند با این درمان به صورت روزانه می تونند احتمال حمله دیگر را به فاصله بیشتری بتاخیر اندازند. استفاده منظم باعث رفع نفس تنگی و تقویت ضربان قلب می گردد.
 

 

آرتروز :
 بیماران آرتریت ممکن است روزانه ، صبح و شب ، یک فنجان آب داغ با 2 قاشق عسل و 1 قاشق چای خوری پودر دارچین استفاده کنند. اگر به طور منظم بکار برده شود حتی آرتریت مزمن قابل درمان است. در پژوهش اخیر انجام شده در دانشگاه کپنهاگ ، معلوم شد که وقتی پزشکان بیماران خود را با مخلوط 1 قاشق غذاخوری عسل و نصف  قاشق چای خوری پودر دارچین قبل از صبحانه تحت درمان قرار دادند ، آنها دریافتند که در عرض یک هفته ، از 200 نفر عملا 73 بیمار کاملا از درد برطرف شدند ، و طی یک ماه ، اکثرا تمام بیمارانی که نمی توانستند راه بروند و یا به دلیل ورم مفاصل به اطراف حرکت کنند، راه رفتن بدون درد را شروع کنند.

 

عفونت مثانه :
 هنگامی که  2 قاشق غذاخوری پودر دارچین و یک قاشق چای خوری عسل در یک لیوان آب ولرم تهیه و نوشیده شود می تواند باعث از بین رفتن جرمها و میکروبهای مثانه شود.
 

 

دندان درد :
برای کاهش درد دندان میتوان  1 قاشق چای خوری پودر دارچین و 5 قاشق چایخوری عسل را روی دندان درد قرار داد. این عمل ممکن است 3 بار در روز تا زمانی که دندان درد متوقف شود استفاده شود.


 

 کلسترول :
 هنگامی که دو قاشق غذاخوری عسل و سه قاشق چایخوری پودر دارچین را در 16 اونس آب جوش مخلوط کرده و به بیمار کلسترولی بدهیم ، مشخص شده است که  سطح کلسترول در خون در عرض دو ساعت 10 درصد کاهش می یابد. همانطور که برای بیماران مبتلا به اماس مفصل ذکر شد ، در صورت تکرار 3 بار در روز ، هر کلسترول مزمنی درمان می شود.  بر اساس اطلاعات بیان شده در مجلات ، مصرف عسل خالص با غذای روزانه مشکلات  کلسترول. را برطرف میکند. به هر حال ، اگر شما  داروی کلسترول مصرف می کنید دست نگه دارید ! همه آنها حاوی استاتین هستند که ماهیچه های شما را تضعیف می کنند از جمله  ماهیچه های قلب شما و هیچ یک برای جلوگیری از حملات قلبی یا سکته مغزی تایید نشده است!!!! 
 
 

 سرما خوردگی :
 کسانی که مبتلا به سرماخوردگی معمولی و یا شدید هستند باید 1 قاشق عسل ولرم را با 4 / 1 قاشق پودر دارچین را در روز به مدت 3 روز استفاده کنند. این فرایند اغلب سرفه مزمن و سرماخوردگی را درمان کرده و سینوسها را پاک میکند.
 

 

 ناراحتی معده:
 عسل با پودر دارچین دردهای معده را درمان کرده و معده را از ریشه از زخم معده تخلیه میکند.
 

 

گاز معده:
 مطالعات انجام شده در هند و ژاپن نشان داده است که  اگر عسل با پودر دارچین مصرف شود گاز معده برطرف می گردد. 
 
 

 سیستم ایمنی بدن:
استفاده روزانه از عسل و پودر دارچین سیستم ایمنی بدن را تقویت و بدن را از حملات ویروسی و باکتریایی محافظت می کند.  دانشمندان دریافتند که عسل دارای ویتامین های مختلف و مقادیر زیاد آهن است. استفاده مداوم از عسل باعث تقویت گلبولهای سفید خون در  مبارزه با بیماری های باکتریایی و ویروسی می شود.

+ نوشته شده در  دوشنبه هفتم بهمن ۱۳۹۲ساعت 5:49  توسط داود صیاد مالفجانی  | 
دخترانی که از ازدواج می ترسند؟

نمی گوییم تمام زوج هایی که قبل یا بعد از این سن به خانه بخت رفته اند، شکست خورده برگشته اند اما این واقعیت را هم انکار نمی کنیم که آنها لذت چند سال بیشتر خوشبخت بودن در کنار یک شریک واقعی را از دست داده اند. نگاهی به شناسنامه تان بیندازید. اگر بیش از تعداد انگشتان یک دست از این دهه بهاری گذشته است باید به شما هشدار دهیم.

 

زمان شما برای تجربه یک آرامش متفاوت هر روز کمتر می شود. پس تا دیر نشده، یک بار این مطلب را مرور کنید و ببینید که در گروه کدام یک از زنان ازدواج گریز جا می گیرید. 

 

 

قصه‌های شکست، دیده و شنیده‌اید

هم دیده‌اید و هم شنیده‌اید که زندگی بعضی از زوج‌ها یا به طلاق رسمی رسیده است یا طلاق عاطفی! می‌ترسید به روز دیگران بیفتید و مبتلا به دردشان شوید! پس دور ازدواج را خط قرمز می‌کشید. این ساده‌ترین راه نیست؟ 

راه‌حل: چشم‌هایتان را بشوئید و جور دیگر نگاه کنید. فقط کافی است مدبرانه و عاقلانه انتخاب کنید و تجربه زندگی خود را بالا ببرید. بهتر است دست به کار شوید، مهارت‌های همسرداری را بیاموزید و فنون حل مسئله و مدیریت بحران را فرا‌گیرید.

 

از زمین خوردن می‌ترسید

همه زن ها به یک شکل به شکست عاطفی پاسخ نمی دهند. برخی زود فراموش می کنند و سرگرم کار و زندگی می شوند اما برای بعضی ها فراموشی کار سختی است. آنها روی نام عشق برچسبی منفی می چسبانند و تصمیم می گیرند دیگر سراغش نروند. شما هم یکی از این دو دسته اید؟

راه‌حل: اگر بیش از شش ماه است که جدایی را پشت سر گذاشته اید و هیجان های منفی تان تا حدودی فروکش کرده است، می توانید با مشاوره و واکاوی ارتباط قبلی، نقش خودتان را در بحران هایی که پشت سر گذاشته اید پیدا کنید. شاید شما به انتخابی نامناسب دست زده بودید و شاید هم در زمان نامناسب و در مکان نادرست در یک رابطه قرار گرفته بودید. از قانون همه یا هیچ استفاده نکنید و با تعمیم دادن تجربه هایتان به موقعیت های دیگر، خود را از لذت عاشق شدن و زندگی در کنار فردی که می تواند به شما آرامش دهد محروم نکنید.

 

وقتی حس تعهد کم‌رنگ است

گاهی گمان می‌کنید شما حتی نمی‌توانید با خودتان کنار بیائید و وظایف مربوط به خودتان را انجام دهید، چه برسد که بخواهید یکی دیگر را رتق‌و‌فتق کنید، در مقابلش از خودگذشتگی نشان دهید، آرزوهایش را برآورده کنید، خلاصه آن‌که همسرداری کنید! بی‌رودربایستی شما از متعهد شدن می‌ترسید. 

راه‌حل: منتظر معجزه و یا زمان مناسب و یا خاص نباشید. سعی کنید نسبت به خودتان متعهد شوید! آستین بالا بزنید و برای پذیرش مسئولیت، کاری کنید. در اولین گام توانایی‌هایی خود را بشناسید و نقاط ضعف‌تان را کشف کنید. با اطلاع از ویژگی‌های مثبت و منفی خود خواهید توانست مهارت‌های جدیدی یاد بگیرید. در دومین گام، با زنانی که ازدواج موفق داشته‌اند، هم‌کلام شوید و از آنان راجع به مسئولیت‌های یک زن متعهد و وظیفه‌شناس پرس‌و‌جو کنید

سعی کنید آگاهانه انتخاب کنید و جایی برای شک و شبهه خانواده باقی نگذارید. در صورت مخالفت منطقی و با دلیل و برهان، آن را پذیرا باشید و دوباره با نگاهی عمیق‌تر خواستگارتان را بکاوید. اما در صورت سخت‌گیری نا به جا و بهانه‌گیری، پای انتخاب‌تان بایستید

منتظر گزینه‌های بهترید

اگر با وجود روبرو شدن با مردانی که گمان می کردید توان خوشبخت کردنتان را داشته اند، باز هم به خاطر از دست ندادن گزینه های بهتری که احتمالا در آینده سراغتان می آیند، پاسخ منفی داده اید، به شما مشاوره با یک روانشناس را توصیه می کنیم. چرا که این مدل تفکر می تواند زمینه بروز وسواس فکری در شما باشد.یادتان نرود که در هر زمینه ای ممکن است انتخاب بهتری وجود داشته باشد.

راه‌حل: به جای چنین فکر و خیال های بی نتیجه ای، بهتر است نیازهایتان را خوب بشناسید و نسبت به جنسیت روانی خود و جنسیت روانی جنس مخالف، اطلاعات مفیدی به دست بیاورید. هنگامی که بعد از ایجاد شناخت مناسب دست به انتخاب بزنید و گزینه پیش رو ا برای ازدواج با خود مناسب ببینید، دیگر جای نگرانی باقی نخواهد ماند. پس عجله نکنید و با شناخت و گام به گام جلو بروید. از همه مهمتر این است که مسئولیت این تصمیم را به عهده بگیرید و با یک بام و دو هوا بودن،خود را در شک و شبهه نگه ندارید.

 

زیاد از حد عشق کارید: شاید شما آنقدر غرق مناسبات شغلیتان شده اید که نمیتوانید فکری اساسی برای زندگی عاطفیتان کنید. ممکن است فکر کنید هیچ چیز در دنیا شما را به اندازه پیشرفت کاری راضی نمیکند و البته احتمالا آنقدر غرق این تفکر شدهاید، که حتی فکر تغییر هم در سرتان چرخ نمیزند. نگاهی به محیط کارتان بیندازید. افرادی که مثل شما عشق کارند کم نیستند.

کسانی که حتی در چهارمین و پنجمین دهه زندگیشان، تنها با پروندههای روی میزشان زندگی میکنند. حالا کمی دقیقتر به آنها نگاه کنید. آیا واقعا این افراد خوشبخت و راضی هستند؟

راه حل: شمایی که کارتان همه زندگیتان بوده، قرار نیست یک شبه خانهنشین شوید. پس باید مردی را انتخاب کنید که توان پذیرش محدودیتهای شما را داشته باشد. او باید با نوع کار شما و شرایطی که دارید آشنایی داشته باشد تا بتواند تصویر دقیقی نسبت به مشکلات احتمالی که در این مسیر پیش میآید را در ذهنش شکل دهد.

اگر نمیخواهید که در میانه راه هم خودتان و هم او را ناامید کنید پس سعی کنید تصویری دقیق از اهداف و شرایطتان را برای خواستگارتان شکل دهید و قبل از هر تصمیمی، ببینید که چقدر اهدافتان در یک راستا هستند و تا چه حد میتوانید با محدودیتهای یکدیگر کنار بیایید. البته این تمام ماجرا نیست.

شما نمیتوانید بدون هیچ تغییری پیش بروید و تنها انتظار داشتهباشید که همسر آیندهتان شما را درک کند. شما باید بپذیرید که بعد از ازدواج، شرایط کاریتان هم شکل دیگری بهخود میگیرد و شما دیگر نمیتوانید تمام لحظههای زندگیتان را با پروندههای کاریتان بگذرانید.

مجردی

لذت مجردی، شیرینی دیگری دارد

آسایش و آرامش خانه پدری با هیچ‌چیز قابل مقایسه نیست. می‌خواهید تا آن‌جایی که ممکن است از آن لذت ببرید و استفاده کنید. نمی‌خواهید خیلی زود خود را اسیر مسئولیت ازدواج کنید و با نگرانی‌های ممکن‌الوجود آن خود را بیازارید؛ به دیگر سخن، از مصائب تاهل می‌ترسید.

 

راه‌حل: بپذیرید لذت بردن از مجردی طرز‌ فکر امروز شماست‌، ممکن است چند سال بعد آرزوی تاهل داشته باشید، اما بسیار دیر شده باشد. بدانید بسیاری مثل شما اندیشیده‌اند ولی اکنون پشیمانند. سبک زندگی آزادانه و غیر‌معقول خود را سر و ‌سامان دهید و اندکی خود را محدود کنید، چرا که محدودیت منطقی، شرط اول در ازدواج است. وظیفه‌شناسی و متعهد بودن را تمرین کنید. این تغییر را هر چه سریع‌تر تا دیر نشده، شروع کنید. 

 

با خانواده‌تان کنار نمی‌آئید

خانواده‌تان پرتوقع هستند و مدام شما را وارد رقابت با دیگر دختران دم‌بخت فامیل می‌کنند؟ ممکن است در مورد ازدواج و معیارهای انتخاب همسر دیدگاهی متفاوت از خانواده داشته باشید! و به هزاران دلیل دیگر می‌ترسید و نمی‌توانید به خواستگاران‌تان جواب «بله» بدهید.

راه‌حل: اگر چه ممکن است مرد رویاهای شما با مرد رویایی که خانواده‌تان ترجیح می‌دهند توفیر بسیاری داشته باشد، اما هرگز به انتخاب فردی که تنها مورد تائید خانواده‌تان است بله نگوئید، این شمائید که قرار است با خواستگارتان زیر یک سقف بروید نه خانواده‌تان. برای مقابله با این مشکل، سعی کنید آگاهانه انتخاب کنید و جایی برای شک و شبهه خانواده باقی نگذارید. در صورت مخالفت منطقی و با دلیل و برهان، آن را پذیرا باشید و دوباره با نگاهی عمیق‌تر خواستگارتان را بکاوید. اما در صورت سخت‌گیری و بهانه‌گیری، پای انتخاب‌تان بایستید. اما بدون تنش و با جملات منطقی و یا حتی متوسل شدن به فردی عاقل و بالغ از انتخاب‌تان دفاع کنید.

 

فیلترهای‌های محدود‌کننده دارید

معیارهای سفت و سختی دارید چون نمی‌خواهید بی‌گدار به آب بزنید. می‌ترسید با انتخاب‌تان مورد تمسخر دیگران قرار گیرید. به دنبال کسی هستید که گل بی‌خار باشد و دیگران او را برترین ببینند و بدانند. این مسئله انتخاب‌تان را سخت‌تر کرده و دل‌تان را ناراضی به هر کس!

راه‌حل: این درست است که نباید به هر کسی بله بگوئید. اما باید بدانید همسر آینده شما، انسانی است با ویژگی‌های مثبت و منفی همچون خود شما. خود و معیارهای‌تان را بشناسید. در گام بعدی معیارهایی که شما را تا همین امروز تنها نگه داشته است، از نظر بگذرانید. سپس فهرست معیار انتخاب‌تان را از ویژگی‌هایی که می‌توانید از آنها چشم‌پوشی کنید، پاک‌سازی کنید. حالا وقت آن است که خواستگارتان را با معیارهای جدید بررسی کنید اگر 50 درصد شرایط را دارد، بهتر است کمی بیشتر در مورد این انتخاب فکر کنید.

+ نوشته شده در  دوشنبه هفتم بهمن ۱۳۹۲ساعت 4:54  توسط داود صیاد مالفجانی  |