شهيد اسماعيل‌ هادي‌نژاد
شهيد اسماعيل‌ هادي‌نژاد گوشلونداني‌ فرزند محمد به‌ سال‌ 1341 در روستاي‌ گوشلوندان شهرستان فومن‌ قدم‌ به‌جهان‌ گذارد. دوره‌ ابتدايي‌، سپس‌ راهنمايي‌ را پشت‌ سرگذاشت‌ و بعد از مدتي‌، از واحد بسيج‌ فومن‌به‌ خدمت‌ رفت‌ و از اين‌ طريق‌، خود را به‌ جبهه‌هاي‌ جنوب‌ رسانيد. اين‌ شهيد بزرگوار در تاريخ‌9/2/1361، يعني‌ پيش‌ از شروع‌ عمليات‌ بيت‌ المقدس‌ بود كه‌ مجروح‌ گرديد و او را جهت‌ مداوا به‌پشت‌ جبهه‌ انتقال‌ مي‌دهند و از آن‌ تاريخ‌، اطلاعي‌ از وي‌ حاصل‌ نمي‌شود و گويا پيكرش‌ مفقودگرديده‌ و به‌ شهادت‌ مي‌رسد.
+ نوشته شده در  سه شنبه چهاردهم خرداد ۱۳۹۲ساعت 1:15  توسط داود صیاد مالفجانی  | 

شهيد محمد هادي‌پور
شهيد محمدهادي‌پور ازبري‌ فرزند رمضانعلي‌ به‌ سال‌ 1346 در روستاي‌ ازبر شهرستان فومن تولد يافت‌. پس‌ از طي‌ دوران‌ طفوليت‌، وارد مدرسه‌ گرديد و تا قبولي‌ پنجم‌ ابتدايي‌ به‌ تحصيل‌ پرداخت‌. بعد از چند سال‌، دفترچه‌ آماده‌ به‌ خدمت‌ گرفت‌ و بعنوان‌ پاسدار مشمول‌ به‌ خدمت‌ سربازي‌ رفت‌. مدتي‌ در منطقه‌ي ‌شلمچه‌ به‌ خدمت‌ مشغول‌ و به‌ مبارزه‌ با بعثيون‌ پرداخت‌، تا اينكه‌ سرانجام‌ در بيست‌ و چهارم‌ خرداد1367 در همان‌ منطقه‌ به‌ شهادت‌ رسيد و به‌ لقاءالله‌ پيوست‌. وپيكرش بعدازتشیع در زادگاهش به‌ خاك‌ سپرده شد.
+ نوشته شده در  سه شنبه چهاردهم خرداد ۱۳۹۲ساعت 1:13  توسط داود صیاد مالفجانی  | 


شهيد دانش‌ هادي‌

شهيد دانش‌ هادي‌ مومن‌ سرايي‌ فرزند علي‌اصغر به‌ سال‌ 1342 در پيرمومن‌ سراي‌ قدم‌ به‌ جهان‌ گذارد. اين‌ شهيد عزيز تا أخذ مدرك‌ ديپلم‌ به‌ تحصيل‌ پرداخت‌ و پس‌ از آن‌، مدتي‌ در پايگاه‌مقاومت‌ بسيج‌ روستاي ‌محل،‌ مشغول‌ فعاليت‌ گرديد. ديري‌ نپاييد كه‌ به‌ خدمت‌ سربازي‌ فراخوانده‌شد و پس‌ از طي‌ مراحلي‌، به‌ مناطق‌ عملياتي‌ كشور اعزام‌ شد. سرانجام‌ در تاريخ‌ سوم‌ مرداد 1365 درمنطقه‌ي‌ جنگي‌ سومار به‌ شهادت‌رسید و به‌ وصال‌ دوست‌ نايل‌ آمد. وپيكرش بعدازتشیع در گلزار بوئین فومن به‌ خاك‌ سپرده شد.
+ نوشته شده در  سه شنبه چهاردهم خرداد ۱۳۹۲ساعت 1:11  توسط داود صیاد مالفجانی  | 

شهيد گداعلي‌ يوسفي‌پور

شهيد گداعلي‌ يوسفي‌پور فرزند محمد به‌ سال‌ 1346 در روستاي‌ لادمخ شهرستان فومن‌ قدم‌ به‌ جهان‌ گذارد. پس‌ ازطي‌ دوران‌ خردسالي‌، وارد مدرسه‌ شد و تا أخذ مدرك‌ سيكل‌ به‌ پيش‌ رفت‌. اين‌ شهيد گرانقدر درتاريخ‌ 18/10/64 به‌ خدمت‌ مقدس‌ سربازي‌ اعزام‌ شد و در طي‌ يك‌ تقسيم‌بندي‌، در لشكر 77خراسان‌ جاي‌ گرفت‌. دوره‌ آموزشي‌‌ خود را در اين‌ لشكر به‌ پايان‌ برد و بعد هم‌ از همان‌لشكر به‌ منطقه‌ي‌ جنگي‌ مريوان‌ اعزام‌ و سرانجام‌ در تاريخ‌ نوزدهم‌ خرداد 1365 در همان‌ منطقه‌ به‌شهادت‌ رسيد و سرخ‌گون‌ به‌ لقاي‌ الهي‌ شتافت‌. وپيكرش بعدازتشیع در زادگاهش به‌ خاك‌ سپرده شد.
+ نوشته شده در  سه شنبه چهاردهم خرداد ۱۳۹۲ساعت 1:7  توسط داود صیاد مالفجانی  | 

شهيد گداعلي‌ يوسفي‌پور

شهيد گداعلي‌ يوسفي‌پور فرزند محمد به‌ سال‌ 1346 در روستاي‌ لادمخ شهرستان فومن‌ قدم‌ به‌ جهان‌ گذارد. پس‌ ازطي‌ دوران‌ خردسالي‌، وارد مدرسه‌ شد و تا أخذ مدرك‌ سيكل‌ به‌ پيش‌ رفت‌. اين‌ شهيد گرانقدر درتاريخ‌ 18/10/64 به‌ خدمت‌ مقدس‌ سربازي‌ اعزام‌ شد و در طي‌ يك‌ تقسيم‌بندي‌، در لشكر 77خراسان‌ جاي‌ گرفت‌. دوره‌ آموزشي‌‌ خود را در اين‌ لشكر به‌ پايان‌ برد و بعد هم‌ از همان‌لشكر به‌ منطقه‌ي‌ جنگي‌ مريوان‌ اعزام‌ و سرانجام‌ در تاريخ‌ نوزدهم‌ خرداد 1365 در همان‌ منطقه‌ به‌شهادت‌ رسيد و سرخ‌گون‌ به‌ لقاي‌ الهي‌ شتافت‌. وپيكرش بعدازتشیع در زادگاهش به‌ خاك‌ سپرده شد.
+ نوشته شده در  سه شنبه چهاردهم خرداد ۱۳۹۲ساعت 1:7  توسط داود صیاد مالفجانی  | 


شهيد موسي‌ يزداني‌

سرباز وظيفه‌ شهيد موسي‌ يزداني‌ آلاله‌گورابي‌ فرزند غلامرضا به‌ سال‌ 1345 در روستاي‌ آلاله‌گوراب‌ شهرستان فومن قدم‌ به‌ جهان‌ گذارد. تا سال‌ چهارم‌ ابتدايي‌ به‌ تحصيل‌ و پس‌ از آن‌ به‌ كار آزاد پرداخت‌ و چند سالي‌ به‌ فعاليت‌ مشغول‌ گرديد. بعد از مدتي‌ تصميم‌ به‌ ازدواج‌ گرفت‌ و اين‌ سنت‌ نيكو‌ را بجا آورد. پس‌ از ازدواج‌ به‌ خدمت‌ سربازي‌ رفت‌ و در لشكر 21 حمزه‌ تهران‌ جاي‌ گرفت‌.دوره‌ آموزشي‌ خود را در آن‌ يگان‌ گذراند و بعد هم‌ از همان‌ يگان‌، به‌ مناطق‌ عملياتي‌ كشور اعزام‌ شدو سرانجام‌ در تاريخ‌ بيست‌ و يكم‌ تير 1367 در منطقه‌ي‌ سومار مفقود و به‌ شهادت‌ رسيد.
+ نوشته شده در  سه شنبه چهاردهم خرداد ۱۳۹۲ساعت 1:6  توسط داود صیاد مالفجانی  | 


شهيد موسي‌ يزداني‌

سرباز وظيفه‌ شهيد موسي‌ يزداني‌ آلاله‌گورابي‌ فرزند غلامرضا به‌ سال‌ 1345 در روستاي‌ آلاله‌گوراب‌ شهرستان فومن قدم‌ به‌ جهان‌ گذارد. تا سال‌ چهارم‌ ابتدايي‌ به‌ تحصيل‌ و پس‌ از آن‌ به‌ كار آزاد پرداخت‌ و چند سالي‌ به‌ فعاليت‌ مشغول‌ گرديد. بعد از مدتي‌ تصميم‌ به‌ ازدواج‌ گرفت‌ و اين‌ سنت‌ نيكو‌ را بجا آورد. پس‌ از ازدواج‌ به‌ خدمت‌ سربازي‌ رفت‌ و در لشكر 21 حمزه‌ تهران‌ جاي‌ گرفت‌.دوره‌ آموزشي‌ خود را در آن‌ يگان‌ گذراند و بعد هم‌ از همان‌ يگان‌، به‌ مناطق‌ عملياتي‌ كشور اعزام‌ شدو سرانجام‌ در تاريخ‌ بيست‌ و يكم‌ تير 1367 در منطقه‌ي‌ سومار مفقود و به‌ شهادت‌ رسيد.
+ نوشته شده در  سه شنبه چهاردهم خرداد ۱۳۹۲ساعت 1:6  توسط داود صیاد مالفجانی  | 

شهيد علي‌ يحيي‌پور
سرباز يكم‌ وظيفه‌ شهيد علي‌ يحيي‌پور بوييني‌ فرزند محمد به‌ سال‌ 1341 در روستاي‌ بويين‌ به‌ دنياآمد. بعد از طي‌ دوران‌ كودكي‌، در سن‌ هفت‌ سالگي‌ وارد مدرسه‌ گرديد و توانست‌ تا پايه‌ي‌ سوم‌راهنمايي‌ به‌ تحصيل‌ بپردازد. بعد از دوره‌ تحصيل‌، به‌ تهران‌ رفت‌ و مدتي‌ در اين‌ شهر مشغول‌ به‌ كارگرديد. سپس‌ به‌ خدمت‌ رفت‌ و بعد از پايان‌ دوره‌ آموزشي‌، بعنوان‌ نيروي‌ زميني‌ ارتش‌ جمهوري‌اسلامي‌ ايران‌، از جمعي‌ گروه‌ 55 توپخانه‌ اصفهان‌ به‌ جبهه‌ اعزام‌ شد تا بتواند بعنوان‌ عضوي‌كوچك‌، قدمي‌ بزرگ‌ براي‌ مملكت‌ خود بردارد.
مدتي‌ در جبهه‌ و ميادين‌ نبرد، به‌ جنگ‌ با متجاوزين‌ عراقي‌ پرداخت‌، تا اينكه‌ در تاريخ‌ هفدهم‌اسفند 1363 بعلت‌ بمباران‌ هوايي‌ دشمن‌ در منطقه‌ي‌ پيرانشهر، به‌ كاروان‌ عظيم‌ شهيدان‌ پيوست‌پیکرش بعداز تشییع در زادگاهش بخاک سپرده شد.
+ نوشته شده در  سه شنبه چهاردهم خرداد ۱۳۹۲ساعت 1:3  توسط داود صیاد مالفجانی  | 

شهيد حسين‌ وليزاده‌ مرخالي‌

جهادگر شهيد حسين‌ وليزاده‌ مرخالي‌ فرزند سلطانعلي‌ به‌ سال‌ 1332 در ماشاتوك‌ پسيخان‌ ديده‌ به‌جهان‌ گشود. تحصيلات‌ خود را تا پايه‌ي‌ دوم‌ ابتدايي‌ پي‌ گرفت‌ و پس‌ از آن‌ به‌ امور كشاورزي‌ و بعدهم‌ به‌ كار در جهاد سازندگي‌ روي‌ آورد. اين‌ شهيد بزرگوار مدتها بعنوان‌ راننده‌ در جهاد فعاليت‌داشت‌، تا اينكه‌ بعد از شروع‌ جنگ‌، از آنجايي‌ كه‌ احساس‌ نمود وجودش‌ در جبهه‌ مي‌تواند مفيدترواقع‌ شود، رهسپار جبهه‌ گرديد و بعنوان‌ داوطلب‌، خود را به‌ مناطق‌ جنگي‌ غرب‌ كشور رسانيد. اين‌سنگرساز بي‌سنگر، سرانجام‌ در بيست‌ و پنجم‌ مهرماه‌ 1361 در منطقه‌ي‌ سومار به‌ شهادت‌ رسيد . وپيكرش بعدازتشيیع باشكوه در زادگاهش به‌ خاك‌ سپرده شد.
+ نوشته شده در  سه شنبه چهاردهم خرداد ۱۳۹۲ساعت 1:0  توسط داود صیاد مالفجانی  | 

شهيد هادي‌ وقاری

سرباز وظيفه‌ شهيد هادي‌ وقار كردآبادي‌ فرزند حسين‌ گل‌ به‌ سال‌ 1346 ديده‌ به‌ جهان‌ گشود. تحصيلات‌ خود را تا كسب‌ مدرك‌ ديپلم‌ ادامه‌ داد و پس‌ از آن‌ به‌ خدمت‌ مقدس‌ سربازي‌ اعزام‌ شد.دوره‌ خدمت‌ خود را ابتدا در لشكر 21 حمزه‌ (ع‌) تهران‌ گذراند، تا اينكه‌ از اين‌ يگان‌ خدمتي‌ به‌مناطق‌ عملياتي‌ كشور اعزام‌ شد و سرانجام‌ پس‌ از رشادت‌ها و دلاوري‌ها، در تاريخ‌ بيست‌ويكم‌ تير1367 در منطقه‌ عملياتي‌ نهر عنبر پيكرش‌ مفقود شد و بدين‌ طريق‌ به‌ فوز عظيم‌ شهادت‌ دست‌يافت‌.
+ نوشته شده در  سه شنبه چهاردهم خرداد ۱۳۹۲ساعت 0:58  توسط داود صیاد مالفجانی  | 


شهيد سهراب‌ وجداني‌

شهيد سهراب‌ وجداني‌ گيگاسري‌ فرزند قربانعلي‌ به‌ سال‌ 1341 در روستاي‌ گيگاسرشهرستان فومن چشم‌ حق‌بين‌ به‌حقايق‌ جهان‌ گشود. تحصيلات‌ خود را تا پايه‌ي‌ دوم‌ متوسطه‌ ادامه‌ داد و پس‌ از آن‌ به‌ عضويت‌پايگاه‌ مقاومت‌ بسيج‌ تازه‌آباد رودپيش‌ درآمد و مدتي‌ در اين‌ نهاد، به‌ فعاليت‌هاي‌ مختلف‌ مشغول‌گرديد. بعد از چند سال‌ جهت ديدن آموزش،‌ به‌ بسيج‌ فومن‌ منتقل‌ گرديد و در نهايت،‌ از سوي‌ واحدبسيج‌ فومن‌ به‌ جبهه‌ي‌ مريوان‌ اعزام‌ و سرانجام‌ در تاريخ‌ بيست‌ و هشتم‌ آبانماه‌ 1361 در اين‌ منطقه‌از كشور به‌ درجه‌ي‌ والاي‌ شهادت‌ دست‌ يافت‌ و به ميهماني خدا رفت. وپيكرش بعدازتشیع درزادگاهش به‌ خاك‌ سپرده شد.
در فرازي‌ از وصايايش‌ آمده‌ است‌:
«...براي‌ حفظ‌ نظام‌ جمهوري‌ اسلامي‌ ايران‌ تلاش‌ كنيد و اگر پرچمي‌ از دست‌ رزمنده‌اي‌ افتاد، شما آن‌ پرچم‌ را برافراشته‌ نگهداريد و پيرو رهبر و مقام‌ عظماي‌ ولايت‌ باشيد، تا به‌ مملكت‌ اسلامي‌ ما گزندي‌ نرسد».
+ نوشته شده در  سه شنبه چهاردهم خرداد ۱۳۹۲ساعت 0:56  توسط داود صیاد مالفجانی  | 

شهيد مرتضي‌ واقعي‌

شهيد مرتضي‌ واقعي‌ شالگورابي‌ فرزند ذوالفقار به‌ سال‌ 1344 در روستاي‌ شكالگوراب‌ پايين‌ شهرستان فومن قدم‌ به‌جهان‌ گذارد. تحصيلات‌ خود را تا پايه‌ي‌ اول‌ راهنمايي‌ دنبال‌ نمود و پس‌ از آن‌ به‌ حرفه‌ي‌ نجاري‌روي‌ آورد و مدتي‌ در اين‌ كار بود. پس‌ از اين،‌ به‌ خدمت‌ رفت‌ و در يك‌ تقسيم‌بندي‌، در لشكر 21حمزه‌ لويزان‌ تهران‌ مستقر گرديد. و از آنجا به منطقه جنگ اعزام گردید.شهيد واقعي‌ سرانجام‌ دربيست‌ و سوم‌ تير 1364 در طي‌ يك‌درگيري‌ با كشتي‌هاي‌ دشمن‌ در خط‌ پدافندي‌ نهركوت‌ اروند كنار، بر اثر اصابت‌ گلوله‌ به‌ شهادت‌رسيد و روح جوانش به ملكوت شهيدان پر كشيد. وپيكرش بعدازتشیع در گلزارفومن به‌ خاك‌ سپرده شد.
+ نوشته شده در  سه شنبه چهاردهم خرداد ۱۳۹۲ساعت 0:54  توسط داود صیاد مالفجانی  | 





شهید خسرو لطیف زاده
كيش‌ دره‌ فرزند حسين‌ به‌ سال‌ 1346 در آليان‌ شهرستان فومن ديده‌ به‌ جهان‌گشود. تحصيلات‌ ابتدايي‌ و راهنمايي‌ را پشت‌ سرگذاشت‌ و بعد از اين‌ دوره‌، تا قبولي‌ پايه‌ي‌ اول‌نظري‌ به‌ پيش‌ رفت‌. پس‌ از پيروزي‌ انقلاب‌ اسلامي‌ بود كه‌ با دستاوردهاي‌ انقلاب‌ آشنايي‌ پيدا نمودو مدتي‌ در پايگاه‌ مقاومت‌ بسيج‌ محل‌ خود به‌ فعاليت‌ پرداخت‌. بعد از مدتي،‌ از واحد بسيج‌ سپاه‌فومن‌ به‌ سوي‌ ميادين‌ نبرد شتافت‌ و پا به‌ پاي‌ ديگر رزمندگان‌، در برابر تجاوزات‌ بعثيون‌ ايستادگي‌نمود. سرانجام‌ در سوم‌ ديماه‌ 1363 در منطقه‌ي‌ عملياتي‌ چنگوله‌ شربت‌ شهادت‌ نوشيد و به‌ جمع‌شهدا پيوست‌.
در گلچيني از وصيت‌نامه‌اش‌ مي‌خوانيم‌: «برادرم‌، اگر شهادتم‌ غلطيدن‌ در خون‌ سرخ‌ خويش‌ بود، مرايادآور و اگر گناهي‌ از من‌ نسبت‌ به‌ شما هست‌ بر من‌ كرم‌ و بخششي‌ ده‌ كه‌ بخشندگي‌ از روي‌ بزرگي‌مي‌باشد».
+ نوشته شده در  سه شنبه چهاردهم خرداد ۱۳۹۲ساعت 0:51  توسط داود صیاد مالفجانی  | 





شهید خسرو لطیف زاده
كيش‌ دره‌ فرزند حسين‌ به‌ سال‌ 1346 در آليان‌ شهرستان فومن ديده‌ به‌ جهان‌گشود. تحصيلات‌ ابتدايي‌ و راهنمايي‌ را پشت‌ سرگذاشت‌ و بعد از اين‌ دوره‌، تا قبولي‌ پايه‌ي‌ اول‌نظري‌ به‌ پيش‌ رفت‌. پس‌ از پيروزي‌ انقلاب‌ اسلامي‌ بود كه‌ با دستاوردهاي‌ انقلاب‌ آشنايي‌ پيدا نمودو مدتي‌ در پايگاه‌ مقاومت‌ بسيج‌ محل‌ خود به‌ فعاليت‌ پرداخت‌. بعد از مدتي،‌ از واحد بسيج‌ سپاه‌فومن‌ به‌ سوي‌ ميادين‌ نبرد شتافت‌ و پا به‌ پاي‌ ديگر رزمندگان‌، در برابر تجاوزات‌ بعثيون‌ ايستادگي‌نمود. سرانجام‌ در سوم‌ ديماه‌ 1363 در منطقه‌ي‌ عملياتي‌ چنگوله‌ شربت‌ شهادت‌ نوشيد و به‌ جمع‌شهدا پيوست‌.
در گلچيني از وصيت‌نامه‌اش‌ مي‌خوانيم‌: «برادرم‌، اگر شهادتم‌ غلطيدن‌ در خون‌ سرخ‌ خويش‌ بود، مرايادآور و اگر گناهي‌ از من‌ نسبت‌ به‌ شما هست‌ بر من‌ كرم‌ و بخششي‌ ده‌ كه‌ بخشندگي‌ از روي‌ بزرگي‌مي‌باشد».
+ نوشته شده در  سه شنبه چهاردهم خرداد ۱۳۹۲ساعت 0:51  توسط داود صیاد مالفجانی  | 

شهيد احمد لاجوردي‌

سرباز شهيد احمد لاجوردي‌ سياه‌ پيراني‌ فرزند محمدتقي‌ به‌ سال‌ 1340 در روستاي‌ سياه‌ پيران شهرستان فومن ‌ديده‌ به‌ جهان‌ گشود و پا به‌ پاي‌ لحظه‌هاي‌ تلخ‌ و شيريني‌ زندگي‌ رشد نمود و بزرگ‌ شد.

دوران‌ تحصيل‌ را در زادگاهش‌ آغاز نمود و بعد از گذراندن‌ مقاطع‌ ابتدايي‌، راهنمايي‌ و متوسطه‌، سرانجام‌ موفق‌ به‌ أخذ مدرك‌ ديپلم‌ در رشته‌ي‌ رياضي‌ فيزيك‌ گرديد. بعد از گرفتن‌ ديپلم‌ مدتي‌ بيكاربود، تا اينكه‌ از طريق‌ ژاندارمري‌ فومن‌ به‌ خدمت‌ رفت‌ تا همانند هم‌ سن‌ و سالهاي‌ خود، خدمتي‌ به‌ جامعه‌ نمايد. در اين‌ زمان‌ كه‌ مدتي‌ از جنگ‌ تحميلي‌ گذشته‌ بود، شهيد لاجوردي‌ بعد ازدوره‌ آموزشي‌، به‌ اهواز رفت‌ و در پادگان‌ حميديه‌ گردان‌ 145 مستقر گرديد.

پس‌ از اين‌ بعنوان‌ سرباز لشكر 92 زرهي‌ ارتش‌ به‌ خطوط‌ مقدم‌ جبهه‌ رهسپار شد و مدتي‌ جنگيد، تااينكه‌ سرانجام‌ در بيست‌ و سوم‌ تير 1361 در عمليات‌ رمضان‌ در شرق‌ بصره‌ به شهادت رسیدو پیکرش بعد از مدتها مفقود وسپس در منطقه جنگی شناسایی و به شهرستان فومن متنقل ودر گلزار شهدای فومن به خاک سپرده شد.

+ نوشته شده در  سه شنبه چهاردهم خرداد ۱۳۹۲ساعت 0:47  توسط داود صیاد مالفجانی  | 

شهيد علي‌ گيتي‌ نورد
بسيجي‌ شهيد علي‌ گيتي‌نورد دانا فرزند محمدبه‌ سال‌ 1347 در شهر فومن‌چشم‌ حق‌ بين‌ به‌ جهان‌ گشود. دوران‌ طفوليت‌ او در كانون‌ گرم‌ و مذهبي‌ خانواده‌ سپري‌ شد، تا اينكه‌زمان‌ آموختن‌ علم‌ و دانش‌ او فرا رسيد.
دوران‌ تحصيل‌ را در زادگاهش‌ آغاز نمود و تا پايه‌ي‌ دوم‌ راهنمايي‌ به‌ پيش‌ رفت‌. پس‌ از آن‌ ترك‌تحصيل‌ كرد و بعد هم‌ به‌ عضويت‌ بسيج‌ فومن‌ درآمد و در اين‌ نهاد به‌ فعاليت‌هاي‌ متعدد پرداخت‌.پس‌ از شروع‌ جنگ‌، با وجود سن‌ كم‌، از نهاد بسيج‌ عازم‌ جبهه‌هاي‌ نبرد شد و در مكتب‌ جبهه‌، بسان‌برادر شهيدش‌ داوود، به‌ ايثار و جانفشاني‌ پرداخت‌، تا اينكه‌ سرانجام‌ در هفتم‌ مرداد 1364 درمنطقه‌ي‌ كلاشين‌ ـ اُشنويه‌، شهد شيرين‌ شهادت‌ را نوشيد و به‌ جمع‌ ياران‌ عاشق‌ پيوست‌. مزار اين‌ دو برادر، در گلزار شهداي‌ فومن‌ واقع‌ است‌.
+ نوشته شده در  سه شنبه چهاردهم خرداد ۱۳۹۲ساعت 0:42  توسط داود صیاد مالفجانی  | 

شهيد داوود گيتي‌ نورد
بسيجي‌ شهيد داوود (احمد) گيتي‌ نورد دانا فرزند‌ محمد به‌ سال‌ 1337 در شهر فومن‌ درخانواده‌اي‌ مذهبي‌ زاده‌ شد. تحصيلات‌ ابتدايي‌ خود را در دبستان‌ شهيد محمدعلي‌حق‌وردي فعلی‌ و تحصيلات‌ راهنمايي‌ خود را در مدرسه‌ راهنمايي‌ تحصيلي توحيد فعلی سپري‌ نمود و پس‌ از طي‌ اين‌ دو دوره‌، وارد دبيرستان‌ کدیور فعلی گرديد و موفق‌ به‌ اخذ مدرك‌ ديپلم‌ از اين‌ دبيرستان‌ شد.
پس‌ از پايان‌ دوره‌ تحصيلات‌، مدتي‌ در بهداري‌ اداره‌ بهزيستي‌ مشغول‌ به‌ كار شد و بعد از كوتاه‌مدتي‌، در ارديبهشت‌ ماه‌ 1357 به‌ خدمت‌ مقدس‌ سربازي‌ اعزام‌ گرديد. چند ماه‌ دوره‌ آموزشي‌ سپاه‌دانش‌ را در گرگان‌ گذراند و بعد از دوره‌ آموزشي‌، به‌ اروميه‌ رفت‌ و در يكي‌ از مدارس‌ روستايي‌ اين‌شهر مشغول‌ خدمت‌ گرديد.
بعد از انحلال‌ نظام‌ سپاه‌ دانش‌ به‌ زادگاه‌ خود بازگشت‌ و پس‌ از تشكيل‌ نهاد «كميته‌ انقلاب‌ اسلامي‌» در 23 بهمن‌1357، براي‌ حراست‌ از دستاوردهاي‌ انقلاب‌ و مبارزه‌ با مفاسد اجتماعي‌ و همچنين‌ تأمين‌ امنيت‌، به‌ اين‌ نهاد پيوست‌ و مشغول‌ فعاليت‌ شد.
او در تمامي‌ لحظات‌ حساس‌ انقلاب‌، حضوري‌ سبز داشت‌ و هنگاميكه‌ ميهن‌ اسلامي‌ ما، موردهجوم‌ وحشيانه‌ نيروهاي‌ بعثي‌ قرار گرفت‌، با اولين‌ گروه‌ اعزامي‌ بسيج‌، در آبان‌ 1359 عازم‌ مناطق‌جنگي‌ شد و پس‌ از حدود سه‌ ماه‌ حضور در منطقه‌ي‌ سرپل‌ ذهاب‌، با از دست‌ دادن‌ يكي‌ از دوستان‌خود (شهيد محمدرضا عامر) به‌ فومن‌ بازگشت‌.
پس‌ از اين‌، به‌ اداره‌ بهزيستي‌ راه‌ يافت‌ و در سنگر رسيدگي‌ به‌ ايتام‌ و بي‌سرپرستان‌ مشغول‌ به‌ خدمت‌گرديد. او در نهايت‌ سادگي‌ مي‌زيست‌، ولي‌ به‌ فكر رفاه‌ و آسايش‌ افراد مستمند و محرومي‌ بود كه‌ درسطح‌ شهر، به‌ ويژه‌ روستاها زندگي‌ مي‌كردند. بعد از مدتي‌ خدمت‌ در اين‌ زمينه‌، در تاريخ‌8/12/60 رهسپار جبهه‌هاي‌ جنگ‌ شد و در سنگرهاي‌ جهاد با دشمن‌ بيرون‌ حضور يافت‌ و از جان‌مايه‌ گذاشت‌. حدود دو ماه‌ و نيم‌ در مناطق‌ عملياتي‌ جبهه‌ها جنگيد، تا اينكه‌ سرانجام‌ در بيست‌ ويكم‌ ارديبهشت‌ 1361 بر اثر تركش‌ خمپاره‌ در منطقه خرمشهر پاي‌ چپش‌ قطع‌ و باهمان‌ وضعيت‌ به‌ تهران‌ اعزام‌ شد كه‌ در نهايت،‌ بعلت‌ قطعي‌ پا و عوارض‌ آن‌ به‌ شهادت‌ رسيد وجاودانه‌ شد.
در بخشي‌ از وصيت‌نامه‌ي‌ اين‌ شهيد والامقام‌ مي‌خوانيم‌: «اي‌ مادرم‌، مي‌خواهم‌ بعد از شهادتم‌، ازمراسم‌ پرزرق‌ و برق‌ تجملاتي‌ خودداري‌ و فقط‌ در مراسم‌، آواز دلنشين‌ قرآن‌ بگذاريد و هم‌ چنين‌ به‌خواهر و برادرانم‌، توصيه‌ كن‌ كه‌ راهم‌ را ادامه‌ دهند و از ضعفا و محرومين‌ جامعه‌، تا آنجايي‌ كه‌ توان ‌دارند، كمك نمايند...».
+ نوشته شده در  سه شنبه چهاردهم خرداد ۱۳۹۲ساعت 0:32  توسط داود صیاد مالفجانی  | 
شهيد حسن‌ گنجه‌
سرباز وظيفه‌ شهيد حسن‌ گنجه‌ فرزند يزدان‌ به‌ سال‌ 1348 در روستاي‌ خسروآباد چشم‌ حق‌بين‌ به‌حقايق‌ جهان‌ گشود.
تحصيلات‌ خود را تا قبولي‌ سوم‌ راهنمايي‌ به‌ پايان‌ برد و پس‌ از آن‌ به‌ امور كشاورزي‌ و زراعت‌پرداخت‌. پس‌ از پشت‌ سر گذاشتن‌ دوره‌ تحصيل‌ و كار، به‌ خدمت‌ سربازي‌ فراخوانده‌ شد و بعد ازدوره‌ آموزشي‌، وارد تيپ‌ 40 سراب‌ آذربايجان‌ شرقي‌ گرديد. مدتي‌ در اين‌ يگان‌ بود، تا اينكه‌ ازسوي‌ تيپ‌ مزبور به‌ سوي‌ مناطق‌ عملياتي‌ كشور رهسپار گرديد و بعد از چند ماه‌ جهاد و مبارزه‌ دربرابر ارتش‌ متجاوز عراق،‌ سرانجام‌ در بيست‌ و يكم‌ تير 1367 در منطقه‌ي‌ عين‌ خوش‌، به‌ شهادت‌ رسيد.
+ نوشته شده در  سه شنبه چهاردهم خرداد ۱۳۹۲ساعت 0:30  توسط داود صیاد مالفجانی  | 
شهيد محمد گُلي‌
سرباز وظيفه‌ شهيد محمد گُلي‌ گيگاسري‌ فرزند علي‌ به‌ سال‌ 1345 در روستاي‌ گيگاسر شهرستان فومن قدم‌ به‌ جهان‌گذارد. دوران‌ كودكي‌ خود را در كنار خانواده‌ كشاورزش‌ سپري‌ ساخت‌، تا اينكه‌ وارد مدرسه‌ گرديد وتا پايه‌ي‌ سوم‌ راهنمايي‌ و أخذ مدرك‌ سيكل‌ به‌ ادامه‌ي‌ تحصيل‌ پرداخت‌.
پس‌ از دوره‌ تحصيل‌، ازطريق‌ ژاندامري‌ فومن‌ به‌ خدمت‌ سربازي‌ رفت‌ و بعد از طي‌ دوره‌ آموزشي‌،در ژاندارمري‌ كردستان‌ مستقر گرديد. مدتي‌ در اين‌ يگان‌ به‌ خدمت‌ پرداخت‌، تا اينكه‌ در يازدهم تير 1366 طي‌ يك‌ درگيري‌ با اعضاي‌ حزب‌ دمكرات‌ كردستان‌ در ارتفاعات‌ شيخ‌ چوپان، به‌ شهادت‌ رسيد و به‌ وصال‌ دوست‌ نايل‌ آمد. امروزه‌ تيم‌ فوتبالي‌ در روستاي‌ گيگاسر، به‌ نام‌ اين‌ شهيد والامقام‌ نام‌گذاري‌ گرديده‌ كه‌ در عرصه‌ي‌ ورزش‌ اين‌ منطقه‌ فعاليت‌دارد.
+ نوشته شده در  سه شنبه چهاردهم خرداد ۱۳۹۲ساعت 0:29  توسط داود صیاد مالفجانی  | 

شهيد سيدحبيب‌ گشتي‌
شهيد سيدحبيب‌ گشتي‌ فرزند سيدابوالحسن‌ به‌ سال‌ 1345 در روستاي‌ رودبار چيره‌ دهستان‌ گشت شهرستان فومن ‌تولد يافت‌. دوران‌ كودكي‌ را كه‌ سپري‌ نمود، وارد مدرسه‌ گرديد و تا قبولي‌ دوم‌ راهنمايي‌ به‌ تحصيل‌پرداخت‌. پس‌ از آن‌ به‌ كشاورزي‌ و چايكاري‌ روي‌ آورد، تا هنگامي‌ كه‌ زمان‌ خدمتش‌ فرارسيد وخود را براي‌ انجام‌ وظيفه‌ آماده‌ نمود.
شهيد گشتي‌ در مهرماه‌ 1365 بود كه‌ بعنوان‌ مشمول‌ سپاه‌ به‌ خدمت‌ سربازي‌ رفت‌ و بعدهم‌ به‌منطقه‌ي‌ جنگي‌ غرب‌ كشور عزيمت‌ نمود، تا خود را به‌ جمع‌ رزمندگان‌ دلير رسانده‌ و از آب‌ و خاك‌ميهن‌ اسلامي‌ دفاع‌ نمايد. مدتي‌ را در جنگ‌ با متجاوزين‌ بسر برد، تا اينكه‌ سرانجام‌ در دوم‌ مرداد1367 در منطقه‌ي‌ سرپل‌ ذهاب‌ استان‌ كرمانشاه‌ به‌ شهادت‌ رسيد و به‌ ملكوت‌ اعلي‌ به‌ پرواز درآمد. پيكرش در زادگاهش‌ به‌ خاك‌ سپرده شد.
+ نوشته شده در  سه شنبه چهاردهم خرداد ۱۳۹۲ساعت 0:26  توسط داود صیاد مالفجانی  | 


استوار يكم‌ شهيد كيقباد كوچكي‌ گل‌افزاني‌ فرزند شادروان عبدالحسين‌ به‌ سال‌ 1334 در روستاي‌ گل‌افزان شهرستان فومن‌ درخانواده‌اي‌ كشاورز زاده‌ شد. دوران‌ كودكي‌ را سپري‌ نمود و پس‌ از آن‌ وارد مدرسه‌ گرديد و تا پايه‌ي‌سوم‌ راهنمايي‌ (سيكل‌) به‌ ادمه‌ي‌ تحصيل‌ پرداخت‌.
پس‌ از اتمام‌ تحصيل،‌ در سال‌ 1347 وارد ارتش‌ گرديد و در نيروي‌ زميني‌ شاهنشاهي‌ به‌ درجه‌ي‌ استواري‌ نايل‌ آمد. او مدتها در ارتش‌ انجام‌ وظيفه‌ مي‌كرد و پس‌ از جنگ‌ تحميلي‌ نيز در لشكر 58تكاور ذوالفقار باختران‌ مشغول‌ خدمت‌ بود، تا اينكه‌ از اين‌ لشكر به‌ مناطق‌ عملياتي‌ اعزام‌ شد و درجبهه‌ حضور يافت‌.
او در جبهه‌ مسئول‌ مهمات‌ بود و مدتي‌ در اين‌ سمت‌ باقي‌ ماند، تا اينكه‌ در يك‌ ماموريتي‌ جهت‌ حمل‌ وسايل‌ از منطقه‌ي‌ عملياتي‌ نفت‌ شهر، در محور شهرستان‌ اسلام‌ آباد به‌ گيلان‌ غرب‌ (گردنه‌قلاجه‌) بر اثر بريدن‌ ميل‌ فرمان‌ خودروي‌ تويوتا وانت‌، از جاده‌ منحرف‌ و پس‌ از واژگون‌ شدن‌اتومبيلش‌ در پرتگاه‌، در ساعت‌ 18 مورخه‌ بيست‌ و پنجم‌ مهر 1366 بر اثر جراحات‌ وارده‌ به‌ لقاءالله‌پيوست‌. پيكرش‌ به‌ شهرستان‌ اسلام‌ آباد منتقل‌ و از آنجا به‌فومن‌ انتقال‌ يافت‌ وبا تشييع باشكوه در نهايت‌ در زادگاهش‌ به‌ خاك‌ سپرده‌ شد.
+ نوشته شده در  سه شنبه چهاردهم خرداد ۱۳۹۲ساعت 0:24  توسط داود صیاد مالفجانی  | 
شهيد عليرضا كشاورز
سرباز وظيفه‌ شهيد عليرضا كشاورز فرزند سبزعلي‌ به‌ سال‌ 1344 در روستاي‌ رودپيش شهرستان فومن‌ قدم‌ به‌عرصه‌ي‌ گيتي‌ نهاد. پس‌ از طي‌ دوران‌ كودكي،‌ وارد مدرسه‌ گرديد و تا پايه‌ي‌ سوم‌ راهنمايي‌ به‌تحصيل‌ پرداخت‌ و موفق‌ به‌ أخذ مدرك‌ سيكل‌ گرديد.
بعد از دوران‌ تحصيل،‌ به‌ خدمت‌ مقدس‌ سربازي‌ رفت‌ و در لشكر 21 حمزه‌ (س‌) تهران‌ مستقر شد.دوره‌ آموزشي‌ خود را در پادگان‌ لويزان‌ به‌ پايان‌ برد و بعد از مدتي‌، به‌ سوي‌ مناطق‌ عملياتي‌ كشوررهسپار گرديد. سرانجام‌ در بيست‌ونهم‌ خرداد 1367 در منطقه‌ي‌ عملياتي مهران‌ به‌ فيض‌ شهادت‌ نايل‌ آمد وسرخ‌گون‌ به‌ لقاي‌ الهي‌ شتافت‌.
+ نوشته شده در  سه شنبه چهاردهم خرداد ۱۳۹۲ساعت 0:21  توسط داود صیاد مالفجانی  | 

شهيد محمدكشاورز
شهيد محمدكشاورز فرزند داوود به‌ سال‌ 1345 در روستاي‌ گشت‌ شهرستان فومن ديده‌ به‌ جهان‌ گشود. پس‌ از اينكه‌ دوران‌ طفوليت‌ را پشت‌ سرگذاشت‌، وارد مدرسه‌ گرديد و تا قبولي‌ پايه‌ پنجم‌ ابتدايي‌ به‌ تحصيل‌پرداخت‌. بعد از اين،‌ در مغازه‌ بقالي‌ پدر به‌ فعاليت‌ پرداخت‌ و مدتي‌ در اين‌ كار بود، تا اينكه‌ به‌خدمت‌ رفت‌ و سرانجام‌ در بيست‌ و چهارم‌ ديماه‌ 1366 در منطقه‌ي‌ زبيدات‌ عراق‌، پس‌ از رشادت‌هاو دلاوري‌ها به‌ شهادت‌ رسيد و آسماني‌ شد.
+ نوشته شده در  سه شنبه چهاردهم خرداد ۱۳۹۲ساعت 0:18  توسط داود صیاد مالفجانی  | 

شهيد عظيم‌ كشوردوست‌
سرباز وظيفه‌ شهيد عظيم‌ كشوردوست‌ ماسوله‌ فرزند نصرت‌الله‌ به‌ سال‌ 1346 در رشت‌ متولد شد.تحصيلات‌ خود را تا پايه‌ي‌ سوم‌ راهنمايي‌ به‌ پيش‌ برد و ديري‌ نگذشت‌ كه‌ زمان‌ خدمتش‌ فرارسيد ودر تاريخ‌ 18/1/1366 به‌ خدمت‌ سربازي‌ اعزام‌ گرديد.
شهيد كشوردوست‌ از سربازان‌ لشكر 21 حضرت حمزه ‌(س‌) تهران‌ بود كه‌ از اين‌ يگان‌ به‌ مناطق‌ عملياتي‌ كشوراعزام‌ شد و سرانجام‌ در تاريخ‌ بيست‌ و يكم‌ تيرماه‌ 1367 در منطقه‌ي‌ عملياتي‌ ابوغريب‌ به‌ هنگام‌درگيري‌ با دشمن‌ بعثي‌ به‌ شهادت‌ رسيد. جسد وی هنوز مفقود می باشد.
+ نوشته شده در  سه شنبه چهاردهم خرداد ۱۳۹۲ساعت 0:16  توسط داود صیاد مالفجانی  | 
شهيد سيد محمد كريمي‌
حجت‌الاسلام‌ و المسلمين‌ شهيد سيد محمدكريمي‌ مالواني‌ فرزند سيد آقانور به‌ سال‌ 1345 درروستاي‌ سه‌ پيران شهرستان فومن‌ ديده‌ به‌ جهان‌ گشود. دوران‌ ابتدايي‌ و سپس‌ راهنمايي‌ را پشت‌ سرگذاشت‌ و بعدهم‌ بعنوان‌ يك‌ طلبه‌، دروس‌ حوزوي‌ را در حوزه‌ علميه‌ رشت‌ آغاز نمود و براي‌ ادامه‌ي‌ آن‌، به‌ مشهدمقدس‌ رفت‌ و در حوزه علميه آنجا به‌ كسب‌ معارف‌ اسلامي‌ پرداخت‌، تا اينكه‌ ملبس‌ به‌ لباس‌ روحانيت‌ گرديد.
در طي تحصيل‌ علوم‌ ديني‌، تصميم‌ عزيمت‌ به‌ جبهه‌ گرفت‌ و از نهاد بسيج‌ شهر مشهد، عازم‌ ميادين‌ نبرد گرديد. در اوايل‌ 1364 بود كه‌ به‌ جبهه‌هاي‌ جنوب‌ اعزام‌ شد و از اين‌ سال‌ تا سال‌ 1365، حدود چهار مرتبه‌ به‌ جبهه‌ رفت‌. اين‌ روحاني‌ مجاهد، بعد از ماهها مبارزه و جنگ‌، سرانجام‌ به‌ تاريخ‌ هشتم ‌ديماه‌ 1365 در منطقه‌ي‌ شلمچه‌ بر اثر اصابت‌ تركش‌ به‌ نداي‌ حق‌ لبيك‌ گفت‌ و به‌ خيل‌ شهيدان‌ راه‌حق‌ پيوست‌. پيكر پاكش‌ به‌ شهر فومن‌ منتقل‌ و بعد از تشييع، در گلزار شهداي‌ اين‌ شهر (گورستان‌امامزاده‌ ميرزا) به‌ خاك‌ سپرده‌ شد.
اين‌ سيد جليل‌القدر، از نظر اخلاقي‌ و خصوصيات‌ فردي‌، شخصي‌ مكتبي‌ و مذهبي‌ بود. به‌ نماز اول‌وقت‌ سفارش‌ مي‌كرد و قرائت‌ قرآن‌، مطالعه‌ي‌ نهج‌ البلاغه‌ و احاديث‌، از برنامه‌هايش‌ بود و در ميدان‌عمل‌، آنها را بكار مي‌گرفت‌. او به‌ فكر اسلام‌ و انقلاب‌ بود و همواره‌ مي‌كوشيد در هر لباسي‌،به‌ اسلام‌ و انقلاب‌ خدمت‌ نمايد.
در بخشي‌ از وصيت‌نامه‌ي‌ اين‌ شهيد بزرگوار آمده‌ است‌: «...شما پدر و مادرم‌، در عزاي‌ من‌ صبر كنيد و اگر خواستيد گريه‌ كنيد، براي‌ اباعبدالله‌ الحسين‌ (ع‌) و يارانش‌ گريه‌ كنيد. من‌ نمي‌گويم‌ گريه‌ نكنيد، اما دشمنان‌ را شادنكنيد. به‌ خواهران‌ و برادرانم‌ بگوئيد، زينب‌وار باشند و استقامت‌ كنند. هدف‌ همه‌ ما «الله‌» است‌ وخدا را در زندگي‌ خود، فراموش‌ نكنيد».
+ نوشته شده در  دوشنبه سیزدهم خرداد ۱۳۹۲ساعت 23:46  توسط داود صیاد مالفجانی  | 
شهيد محمدرضا كديور
بسيجي‌ شهيد محمدرضا كديور فرزند حاج‌ مرتضي‌ به‌ سال‌ 1340 در شهر فومن‌ به‌ دنيا آمد. پس‌ ازگذران‌ دوران‌ كودكي‌، وارد دبستان‌ دولتي‌ شهيد رحمان‌ تيغ‌نورد فعلی شد و تا پايه‌سوم‌ ابتدايي‌ را در اين‌ دبستان‌ گذراند. پس‌ از آن‌ وارد دبستان‌ ملي‌ نوردانش‌ گرديد و دوره‌ ابتدايي‌ رادر آن‌ دبستان‌ به‌ پايان‌ برد. دوره‌ راهنمايي‌ را در مدرسه‌ توحيد فعلی و دوره‌ متوسطه‌ را در دبيرستان‌ اميركبير سابق‌ كه‌ بعد از شهادتش‌، به‌ نامش‌ تغيير نام‌ داد، طي‌ نمود.
اين‌ شهيد كه‌ در بين‌ دوستانش‌، به‌ «رضا» معروف‌ بود، در تحصيل‌ علم‌ ذوق‌ و استعداد فراواني ‌داشت‌ و از همان‌ اوان‌ كودكي‌، آثار هوش‌ و صلابت‌ او نمايان‌ و در رديف‌ شاگردان‌ ممتاز تلقي‌ مي‌گرديد. در فن‌ نقاشي‌ و خط‌نويسي‌ و تهيه‌ مناظر و نوشتن‌ مقالات،‌ دستي‌ داشت‌ و در مطالعه‌انواع‌ كتب‌، وقت‌ زيادي‌ صرف‌ مي‌نمود.
در دوران‌ نوجواني‌ به‌ دين‌ اسلام‌ و روحانيت،‌ علاقه‌ زيادي‌ نشان‌ مي‌داد و ازسنين‌ ده ـ دوازده سالگي‌، به‌خواندن‌ قرآن و مداحي‌ اهل‌ بيت‌ عليهما السلام‌ مي‌پرداخت‌. در بسياري‌ از مجالس‌ وعظ‌ شركت‌مي‌كرد و به‌ خواندن‌ مراثي‌ و اشعار مذهبي‌ نيز اقدام‌ مي‌‌نمود.
در سالهاي‌ انقلاب‌ و زمان‌ اوج‌گيري‌ آن‌، در تنوير افكار جوانان‌ اين‌ شهر نقش‌ داشت‌ و همزمان‌ بابسياري‌ از جوانان‌ انقلابي‌ متعهد دوره‌ خويش‌، به‌ فعاليت‌ انقلابي‌ و تبليغاتي‌ مي‌پرداخت‌ و به‌ همين‌خاطر، همواره‌ زيرنظر و چهره‌ي‌ او براي‌ مامورين‌ امنيتي‌ رژيم طاغوت‌، آشنا بود. در واقعه‌ چهارم‌ دي‌سال‌ 1357 و جريان‌ تظاهرات‌ و مقابله‌ با مامورين‌ شهرباني‌ در اين‌ تاريخ‌، نقش‌ موثري‌ داشت‌، تاجايي‌ كه‌ در اين واقعه‌ كه‌ وي‌ موفق‌ به‌ فرار شده‌ بود، مدتي‌ را در منزل‌ شخصي حجت‌الاسلام‌حاج‌ ميرعبدالعظيمي‌ گذراند و پس‌ از يك‌ هفته‌ به‌ فومن‌ بازگشت‌ و فعاليتش‌ را از سرگرفت‌.
با راه‌اندازي‌ «حزب‌ جمهوري‌ اسلامي‌» (تأسيس‌ اسفند 57) و گشايش‌ شعبه‌اي‌ از دفتر آن‌ در شهرفومن‌، به‌ عضويت‌ اين‌ حزب‌ درآمد و به‌ فعاليت‌ در آن‌ مشغول‌ گرديد. او در شناساندن‌ چهره‌هاي‌منافقين‌ و توده‌اي‌ نقش‌ موثر داشت‌. در سالهاي‌ 60 ـ 59 مدتي‌ را در تهران‌ بسر برد و محافظت‌،حجت‌ الاسلام‌ و المسلمين‌ مصطفي‌ فومني‌ حائري‌ ـ نماينده‌ وقت‌ مجلس‌ ـ را نيز بر عهده‌ داشت‌.
شهيد كديور در اوايل‌ سال‌ 1361 بود كه‌ از سوي‌ واحد بسيج‌ سپاه‌ فومن‌، داوطلبانه‌ به‌ جبهه‌ رفت‌ ودر آنجا، نقش‌ خود را بعنوان‌ رزمنده‌اي‌ متعهد به‌ معرض‌ بروض‌ گذاشت.‌ مدتي‌ را در سنگرهاي‌مبارزه‌ با متجاوزين‌ عراقي‌ سپري‌ نمود، تا اينكه‌ در شب‌ دهم‌ ارديبهشت‌ ماه‌ همان‌ سال‌ در طراح‌خرمشهر در عمليات‌ پيروزمندانه‌ بيت‌ المقدس‌، بر اثر اصابت‌ تركش‌ خمپاره‌، سرخ‌گون‌ به‌ لقاءالله‌پيوست‌ و در نهايت‌، در گلزار شهداي‌ فومن‌ به‌ خاك‌ باز پس‌ داده‌ شد.
اين‌ شهيد والامقام‌، علاوه‌ بر يادگيري‌ هنر «شهادت‌» به‌ هنر در «تئاتر» هم‌ مي‌پرداخت‌ و از شهيدان‌ هنرمند اين‌ خطه‌ نيز محسوب‌ مي‌گرديد. از سال‌ 1360 بود كه‌ فعاليت‌ هنري‌ خود را با بازي‌ در نمايش‌«مسلمانان‌ آنسوي‌ ديوار» نوشته‌ي‌ فاطمه‌ مشكيني‌ و كارگرداني‌ علي‌پورجاني‌ فومني‌ آغاز كرد و درارايه‌ي‌ نقش‌ «مدير» در نمايش‌ مذكور، توجه‌ بسياري‌ را به‌ خود جلب‌ نمود.
عشق‌ و علاقه‌ي‌ اين‌ شهيد نسبت‌ به‌ دين‌ اسلام‌، در فرازي‌ از وصيت‌نامه‌اش‌ به‌ خوبي‌ ترسيم‌ شده‌است‌. آنجا كه‌ مي‌گويد: «خدايا اگر مرگ‌ من‌ خدمت‌ به‌ اسلام‌ است‌، مرا بميران‌ و اگر حياتم‌ به‌ نفع‌اسلام‌ است‌، مرا زنده‌ نگهدار».
در بخشي‌ از وصيت‌ نامه‌اش‌ مي‌خوانيم‌: «اگر مرگ من خدمت به اسلام است مرا بميران و اگر حياتم به نفع اسلام است مرازنده نگهدار».
+ نوشته شده در  دوشنبه سیزدهم خرداد ۱۳۹۲ساعت 23:42  توسط داود صیاد مالفجانی  | 

شهيد اسماعيل‌ كامران‌
سرباز وظيفه‌ شهيد اسماعيل‌ كامران‌ سياه‌ پيراني‌ فرزند شعبانعلي‌ به‌ سال‌ 1347 در يك‌ خانواده ‌متدين‌ چشم‌ به‌ جهان‌ گشود. بعد از طي‌ دوران‌ خردسالي‌، به‌ سني‌ رسيد كه‌ مي‌بايست‌ به‌ دنبال‌ كسب‌علم‌ و دانش‌ باشد، از اينرو روانه‌ي‌ مدرسه‌ شد و تا پايه‌ي‌ دوم‌ راهنمايي‌ به‌ ادامه‌ي‌ تحصيل‌پرداخت‌.
پس‌ از آن‌ به‌ عنوان‌ يك‌ صنعت‌ كار، به‌ حرفه‌ي‌ جوشكاري‌ مشغول‌ شد و مدتي‌ در اين‌ كار بود، تااينكه‌ به‌ خدمت‌ فراخوانده‌ شد و در خدمت‌ بود كه‌ از يگان‌ اعزامي 92 زرهي‌ اهواز، عازم‌جبهه‌ گرديد و سرانجام‌ در ساعت‌ 30/17 دقيقه‌ بيست‌ و ششم‌ آبان‌ 1366 در حين‌ انجام‌ وظيفه‌ ازنزديكي‌ محل‌ نگهباني‌ خط‌ مقدم‌ در منطقه‌ شرهاني‌، توسط‌ تركش‌ خمپاره‌ مزدوران‌ بعثي‌ از ناحيه‌سر مجروح‌ گرديد و بعد از انتقال‌ به‌ بيمارستان‌ گلستان‌ اهواز، بر اثر جراحات‌ وارده‌ به‌ شهادت‌ نايل‌آمد.و پيكرش در کلزار فومن به‌ خاك‌ سپرده شد.
+ نوشته شده در  دوشنبه سیزدهم خرداد ۱۳۹۲ساعت 23:40  توسط داود صیاد مالفجانی  | 
شهيد جمشيد كاروان‌
سرباز وظيفه‌ شهيد جمشيد كاروان‌ ماوردياني‌ فرزند غلامحسين‌ به‌سال‌ 1343 در روستاي‌ سه‌ پيران‌ شهرستان فومن به‌ دنيا آمد. دوران‌ كودكي‌اش‌ در آغوش‌ گرم‌ خانواده‌، در كنار پدري‌زحمتكش‌ و مادري‌ مهربان‌ و دلسوز سپري‌ گرديد، تا اينكه‌ در سن‌ هفت‌ سالگي‌ روانه‌ي‌ مدرسه‌ شد.
اين‌ شهيد تا پايه‌ي‌ ششم‌ ابتدايي‌ قديم‌، تحصيل‌ نمود و پس‌ از آن‌ از ادامه‌ي‌ تحصيل‌ صرف‌ نظر كرد و از آن‌ پس‌، در كارخانه‌ي‌ برنج‌ كوبي‌ پدرش‌ واقع‌ در روستاي‌ سه‌ پيران‌ (سياه‌ پيران‌) مشغول‌ به‌ كارگرديد. بعد از مدتي،‌ تشكيل‌ خانواده‌ داد و صاحب‌ همسر و فرزند گرديد.
در پاييز سال‌ 62 بود كه‌ به‌ خدمت‌ فراخوانده‌ شد و بعد از دوره‌ آموزشي‌، به‌ تيپ‌ 30 گرگان‌، پيوست‌ و از اين‌ طريق‌، براي‌ دفاع‌ از مرزوبوم‌ ميهن‌ اسلامي‌، راهي‌ مناطق‌ جنگي‌ گرديد. اين‌شهيد پس‌ از سيزده‌ ماه‌ خدمت‌ در آن‌ ديار جنگ‌ و آتش‌، سرانجام‌ در شانزدهم‌ آذر 1363 بعلت‌منفجر شدن‌ نارنجك‌ (تله‌ شده‌) دشمن‌ در منطقه‌ي‌ مريوان‌، به‌ شهادت‌ رسيد و پيكرش‌ بعد از منتقل‌شدن‌ به‌ فومن‌، پس از تشييع ‌ باشكوه مردم،‌ در گلزار شهداي‌ سه‌ پيران‌ به‌ خاك‌ سپرده‌ شد.
+ نوشته شده در  دوشنبه سیزدهم خرداد ۱۳۹۲ساعت 23:37  توسط داود صیاد مالفجانی  | 
شهيد محمد كاظمي‌
شهيد محمدكاظمي‌ دوبخشري‌، فرزند حسرت‌ به‌ سال‌ 1333 در روستاي‌ ازبر شهرستان فومن قدم‌ به‌ جهان‌ گذارد.دوران‌ كودكي‌ را در كنار خانواده‌ زحمتكش‌ و كشاورزش‌ سپري‌ نمود، تا اينكه‌ جهت‌ تحصيل‌ علم‌ ودانش‌ راهي‌ مدرسه‌ گرديد. پس‌ از آن،‌ به‌ خدمت‌ سربازي‌ اعزام‌ شد. اين‌ دوران‌، با شروع‌ نهضت‌ امام‌و انقلاب‌ اسلامي‌ در سال‌ 1357 هم‌ زمان‌ بود. با توجه‌ به‌ زمينه‌هاي‌ مذهبي‌ كه‌ در وي‌ وجود داشت‌،فعاليت‌هاي‌ انقلابي‌ را به‌ صورت‌ پراكنده‌ و محرمانه‌ انجام‌ مي‌داد و در اوج‌گيري‌ انقلاب،‌ همزمان‌ با مردم، ‌در تظاهرات‌ شركت‌ مي‌كرد. سرانجام‌ در بيست‌ و دوم‌ بهمن‌ ماه‌ 1357 كه‌ مصادف‌ با پيروزي‌ انقلاب‌اسلامي‌ بود، به‌ شهادت‌ رسيد و نهايتاً در بهشت‌ زهراي‌ تهران‌ به‌ خاك‌ سپرده‌ شد.
+ نوشته شده در  دوشنبه سیزدهم خرداد ۱۳۹۲ساعت 23:34  توسط داود صیاد مالفجانی  | 

شهيد بيت‌الله‌ قوسي‌نژاد
شهيد بيت‌الله‌ قوسي‌نژاد فرزند نازعلي‌ به‌ سال‌ 1341 در روستاي‌ خسروآباد چشم‌ معصومانه‌ به‌جهان‌ گشود. پس‌ از پشت‌سر گذاشتن‌ دوران‌ كودكي،‌ وارد مدرسه‌ شد و تا أخذ مدرك‌ سيكل‌، به ‌ادامه‌ي‌ تحصيل‌ پرداخت‌. پس‌ از آن‌ به‌ كشاورزي‌ و چايكاري‌ روي‌ آورد و چند سالي‌ در اين‌ كار بود،تا اينكه‌ به خدمت‌ رفت‌. دوره‌ خدمت‌ خود را در تيپ‌ 40 سراب‌ گذراند و مدتي‌ در اين‌ تيپ‌ بود، تاوقتي‌ كه‌ به‌ سوي‌ جبهه‌هاي‌ حق‌ عليه‌ باطل‌ اعزام‌ شد و سرانجام‌ در بيست‌ و نهم‌ خرداد 1364 درمنطقه‌ي‌ عملياتي‌ سومار به‌ مقام‌ والاي‌ شهادت‌ دست‌ يافت‌. پيكرش در زادگاهش‌ به‌ خاك‌ سپرده شد.
+ نوشته شده در  دوشنبه سیزدهم خرداد ۱۳۹۲ساعت 21:1  توسط داود صیاد مالفجانی  | 

شهيد محمد‌ قوسي‌نژاد
شهيد محمدقوسي‌نژاد فرزند اسماعيل‌ به‌ سال‌ 1342 در روستاي‌ فوشته شهرستان فومن‌ گام‌ به‌ گيتي‌ نهاد. تا پايه‌ي‌پنجم‌ ابتدايي‌ تحصيل‌ كرد و پس‌ از آن‌ به‌ امور كشاورزي‌ و زراعت‌ روي‌ آورد. ديري‌ نپائيد كه‌ زمان‌خدمتش‌ فرارسيد و به‌ سربازي‌ رفت‌. شهيد قوسي‌نژاد دوره‌ خدمتش‌ را در توپخانه‌ 55 اصفهان‌سپري‌ نمود و از اين‌ يگان‌ بود كه‌ به‌ منطقه‌ عملياتي‌ فكه‌ اعزام‌ شد و سرانجام‌ در هفدهم‌ خرداد1363 در محل‌ شيخ‌ قندي‌ اين‌ منطقه‌، به‌ شهادت‌ رسيد. پيكرش در درگلزار شهدای قلعه رودخان‌ به‌ خاك‌ سپرده شد.
+ نوشته شده در  دوشنبه سیزدهم خرداد ۱۳۹۲ساعت 20:59  توسط داود صیاد مالفجانی  | 

شهيد مسعود قرباني‌
شهيد مسعود قرباني‌ حق‌ فرزند شادروان‌ ملامحمد به‌ سال‌ 1344 در شهر فومن‌ در خانواده‌اي‌مذهبي‌ ديده‌ به‌ جهان‌ گشود. دوران‌ كودكي‌ را در كانون‌ گرم‌ خانواده‌ گذراند و در سن‌ هفت‌ سالگي‌،وارد مدرسه‌ گرديد. بعلت‌ پاره‌اي‌ از مسائل‌، دوره‌ ابتدايي‌ را تا پايه‌ دوم‌ طي‌ كرد و پس‌ از آن‌ از ادامه‌ي ‌تحصيل‌ انصراف‌ داد و فقط‌ در حد‌ خواندن‌ و نوشتن‌ اكتفا نمود. سالهاي‌ نوجواني‌ را در كنار خانواده‌گذراند و در طي‌ اين‌ دوران‌ با برخي‌ از آداب‌ و فرايض‌ اسلامي‌ آشنا گرديد و حتي‌ قرائت‌ قرآن‌ را نزدپدرش‌ كه‌ با اين‌ كتاب‌ آسماني‌، پيوندي‌ ناگسستني‌ داشت‌، آموخت‌.
اين‌ شهيد با پيروزي‌ انقلاب‌، با برخي‌ از نهاد و ارگانهاي‌ انقلابي‌ آشنايي‌ پيدا نمود و پس‌ از شروع‌جنگ‌ تحميلي‌، فرصت‌ را غنيمت‌ شمرد و از طريق‌ نهاد بسيج‌ سپاه‌ پاسداران‌ انقلاب‌ اسلامي‌شهرستان‌ فومن‌، داوطلبانه‌ عازم‌ ميادين‌ نبرد گرديد و وارد سرحدّات‌ مورد تجاوز دشمن‌ قرار گرفت. او در جبهه‌، بعنوان‌ رزمنده‌اي‌ دلاور، مدتها به‌ خدمت‌ و پاسداري‌ از حريم‌ ايران‌ زمين‌ پرداخت‌،تا اينكه‌ سرانجام‌ در تاريخ‌ بيست‌ و پنجم‌ ديماه‌ 1366 در ناحيه‌ي‌ ماووت‌ عراق‌ در عملياتي‌ موسوم‌به‌ «بيت‌‌المقدس‌ 2» در طي يك‌ درگيري‌ با نيروهاي‌ صدامي‌، شربت‌ شهادت‌ نوشيد و به‌ لقاءالله‌ پيوست‌.
پيكرش‌ را بعد از چند روز به‌ زادگاهش‌ انتقال‌ دادند و درگلزار شهداي‌ فومن‌ است‌، در قطعه‌ شهيدان‌ به‌ خاك‌ سپردند.
+ نوشته شده در  دوشنبه سیزدهم خرداد ۱۳۹۲ساعت 20:58  توسط داود صیاد مالفجانی  | 

شهيد سيداحمد قرباني‌
سرباز وظيفه‌ شهيد سيداحمد قرباني‌ شالدهي‌ فرزند سيداجاق‌ به‌ سال‌ 1343 در روستاي‌ گوراب‌ پس‌پايين‌ شهرستان فومن قدم‌ به‌ عرصه‌ي‌ گيتي‌ نهاد. دوران‌ تحصيل‌ خود را تا پايه‌ سوم‌ متوسطه‌ به‌ پيش‌ برد و بعد از آن‌، مدتي‌ به‌ كشاورزي‌ پرداخت‌، تا اينكه‌ به‌ خدمت‌ رفت‌. اين‌ شهيد والامقام‌ چند ماهي‌ از خدمت‌ خودرا در كردستان‌ و در لشكر 28 اين‌ منطقه‌ سپري‌ نمود، تا اينكه‌ سرانجام‌ در اول‌ بهمن‌ماه‌ 1362 دراطراف‌ مريوان‌ بدست‌ مزدوران‌ بعثي‌ عراق‌ به‌ فيض‌ شهادت‌ رسيد ‌ به‌ ديدار خداوندشتافت‌.و پيكرش در زادگاهش‌ به‌ خاك‌ سپرده شد.
در فرازي‌ از وصيت‌نامه‌ نامه‌اش‌ مي‌خوانيم‌: «من‌ اين‌ راه‌ را آگاهانه‌ انتخاب‌ نموده‌ام‌ و اجباري‌ در كارنبوده‌ است‌. من‌ راه‌ حسين‌(ع‌) را انتخاب‌ كرده‌ام‌ و از براي‌ مكتبم‌ و ملتم‌ و مملكتم‌...».
+ نوشته شده در  دوشنبه سیزدهم خرداد ۱۳۹۲ساعت 20:56  توسط داود صیاد مالفجانی  | 
شهید شهرستان فومن > پرویز قربانزاده

شهيد پرويز قربانزاده‌
شهيد پرويز قربانزاده‌ فرزند احمدعلي‌ به‌ سال‌ 1344 در روستاي‌ آلاله‌ گوراب شهرستان فومن‌ زاده‌ شد. دوران‌ كودكي‌را در كنار خانواده‌ كشاورزش‌ سپري‌ نمود و همزمان‌ با آغاز دوران‌ تحصيل‌، وارد مدرسه‌ گرديد و تاپايه‌ي‌ چهارم‌ ابتدايي‌ به‌ تحصيل‌ پرداخت‌.
بعد از ترك‌ تحصيل،‌ در كنار خانواده‌اش‌ ماندگار گرديد و در كنار آنها، به‌ كار كشاورزي‌ پرداخت‌.مدتي‌ هم‌ بعنوان‌ نقاش‌ ساختمان،‌ مشغول‌ به‌ كار گرديد و از اين‌ طريق‌، امرارمعاش‌ مي‌نمود. درتابستان‌ سال‌ 63 به‌ خدمت‌ فراخوانده‌ شد و در تاريخ‌ تيرماه اين سال، بعنوان‌ پاسدار مشمول‌ به‌ خدمت‌سربازي ‌رفت‌. وي‌ بعنوان‌ سرباز در مناطق‌ جنگي‌ در عمليات‌ مقطعي‌ شركت‌ نمود و مدتي‌ را درميادين‌ نبرد گذراند، تا اينكه‌ سرانجام‌ در بيست‌ و سوم‌ دي‌ 1363 براثر سانحه‌ي‌ تصادف‌ اتومبيل‌ درمحل‌ كامياران‌ سنندج‌، براثر خونريزي‌ داخلي‌ جان‌ به‌ جان‌ آفرين‌ تسليم‌ نمود و در بهشت‌ جاودانه‌ي خدا كه‌ پاداش‌ شهيدان‌ است‌، وارد شد. پيكرش درگلزار فومن به‌ خاك‌ سپرده شد.
+ نوشته شده در  دوشنبه سیزدهم خرداد ۱۳۹۲ساعت 20:53  توسط داود صیاد مالفجانی  | 




شهيد غلامرضا قربانپور
شهيد غلامرضا قربانپور چيراني‌، فرزند غلامحسين‌ به‌ سال‌ 1339 در روستاي‌ چيران‌ شهرستان فومن تولد يافت‌.دوران‌ خردسالي‌ را در خانواده‌ كشاورزش‌ سپري‌ نمود، تا اينكه‌ وارد مدرسه‌ شد و توانست‌ تا پايه‌ي‌سوم‌ راهنمايي‌ و أخذ مدرك‌ سيكل‌ به‌ ادامه‌ي‌ تحصيل‌ بپردازد.
پس‌ از تحصيل‌، ديري‌ نگذشت‌ كه‌ به‌ خدمت‌ رفت‌ و در لشكر 21 حمزه‌ تهران‌ جاي‌ گرفت‌. دوره‌آموزشي‌ خود را در پادگان‌ لويزان‌ گذارند و همزمان‌ با شروع‌ جنگ‌ تحميلي‌، به‌ مناطق‌ عملياتي‌ وجنگي‌ كشور فرستاده‌ شد. شهيد قربانپور پس‌ از كوتاه‌ مدتي‌، در بيست‌ و سوم‌ مهرماه‌ 1359 درمنطقه‌ سوسنگرد مجروح‌ شد كه‌ او را به‌ بيمارستان‌ دزفول‌ انتقال‌ دادند و سه‌ روز بعد، در همان‌بيمارستان‌ به‌ شهادت‌ رسيد و به‌ ديدار يگانه‌ معبود عالم‌ شتافت‌. پيكرش بعداز تشييع باشكوه در روستای رودپش به‌ خاك‌ سپرده شد.
+ نوشته شده در  دوشنبه سیزدهم خرداد ۱۳۹۲ساعت 20:51  توسط داود صیاد مالفجانی  | 
شهيد شمس‌الله‌ فيض‌الهي‌
شهيد شمس‌الله‌ فيض‌الهي‌ گوراب‌پسي‌، فرزند علي‌ به‌ سال‌ 1346 در روستاي‌ گوراب‌ پس‌ شهرستان فومن قدم‌ به‌جهان‌ گذارد. دوران‌ طفوليت‌ را پشت‌ سرگذاشت‌ و پس‌ از آن‌ وارد مدرسه‌ گرديد و تا قبولي‌ سوم‌راهنمايي‌ به‌ پيش‌ رفت‌. بعد از آن‌، بعنوان‌ مشمول‌ سپاه‌ به‌ خدمت‌ رفت‌ و پس‌ از طي‌ دوره‌ آموزش ‌نظامي‌، خود را به‌ مناطق‌ عملياتي‌ كشور رساند.
اين‌ شهيد بزرگوار، چند ماهي‌ در منطقه‌ عملياتي‌ فاو بود كه‌ سرانجام‌ در هشتم‌ فروردين‌ 1367 در اين‌منطقه‌ پيكرش‌ مفقود شد و بدينسان‌ به‌ شهادت‌ رسيد. در آذرماه‌ 1378 پيكرش‌ توسط‌ كميته‌ ‌جستجوي‌ مفقودين‌، شناسايي‌ و در نهايت‌، تحويل‌ خانواده‌اش‌ شد و در زادگاهش‌ به‌ خاك‌ سپرده شد.
+ نوشته شده در  دوشنبه سیزدهم خرداد ۱۳۹۲ساعت 20:48  توسط داود صیاد مالفجانی  | 


شهيد محمدتقي‌ فيض‌ سيدآبادي‌
شهيد محمدتقي‌ فيض‌ سيدآبادي‌ فرزند شادروان‌ اسحاق‌ به‌ سال‌ 1346 در روستاي‌ سيدآباد شهرستان فومن قدم‌ به‌جهان‌ گذارد. دوران‌ كودكي‌ را در كنار خانواده‌اش‌ سپري‌ نمود و در آغوش‌ گرم‌ خانواده‌ رشد يافت‌، تااينكه‌ وارد مدرسه‌ شد. ده ساله‌ بود كه‌ وجود پدر و به‌ فاصله‌ي‌ دو سال‌، وجود نازنين‌ مادر را ازدست‌ داد و در همان‌ ايام‌ نوجواني‌، با درد يتميي‌ آشنا گرديد. با اين‌ همه،‌ به‌ تحصيل‌ ادامه‌ داد و باوجود كاستي‌ها و مشكلات‌ پيش‌ رو، موفق‌ به‌ أخذ مدرك‌ ديپلم‌ در رشته‌ي‌ كشاورزي‌ شد. در سال‌1361 براي‌ ادامه‌ي‌ تحصيل‌ وارد مجتمع‌ فني‌ لاكان‌ گرديد و پس‌ از مدتي‌، با همراه‌ اكيپ‌ اعزامي‌ از جهادسازندگي‌، وارد جبهه‌هاي‌ جنوب‌ شد. اين‌ شهيد بزرگوار پس‌ از مدتي‌ رزم‌ و جهاد، سرانجام‌ در چهارم تير 1367 در جزيره‌ مجنون‌ به‌ شهادت‌ رسيد و به‌ اين‌ مقام‌ والا دست‌ يافت‌. پیکرش بعداز تشییع باشکوه در زادگاهش بخاک سپرده شد.
+ نوشته شده در  دوشنبه سیزدهم خرداد ۱۳۹۲ساعت 20:45  توسط داود صیاد مالفجانی  | 



شهيد علي‌ فلكي‌
سرباز وظيفه‌ شهيد علي‌ فلكي‌ فرزند جانبرار به‌ سال‌ 1345 در روستاي‌ شيرذيل شهرستان فومن‌ تولد يافت‌. پس‌ ازطي‌ دوران‌ خردسالي،‌ وارد مدرسه‌ گرديد و تا قبولي‌ پنجم‌ ابتدايي‌، به‌ ادامه‌ي‌ تحصيل‌ پرداخت‌.بعد از اين‌ مرحله‌ به‌ كشاورزي‌ پرداخت‌ و از اين‌ طريق،‌ كمك‌ حال‌ خانواده‌اش‌ گرديد. ديري‌ نگذشت‌كه‌ به‌ خدمت‌ سربازي‌ فراخوانده‌ شد و به‌ جمع‌ سربازان‌ گردان‌ 212 از لشكر 88 زرهي‌ زاهدان‌پيوست‌. مدتي‌ در اين‌ گردان‌ بود، تا اينكه‌ به‌ منطقه‌ي‌ جنگي‌ سومار اعزام‌ شد و در آن‌ منطقه‌جنگيد. شهيد فلكي‌ در بيست‌ و نهم‌ ارديبهشت‌ 1367 در حين‌ انجام‌ ماموريت‌ رزمي،‌ در اثر حمله‌قلبي‌ جان‌ به‌ جان‌ آفرين‌ تسليم‌ نمود و به‌ كاروان‌ عظيم‌ شهيدان‌ راه يافت‌. پیکرش را در امام زاده عبدالله روستای کلرم به خاک سپرده شد.
+ نوشته شده در  دوشنبه سیزدهم خرداد ۱۳۹۲ساعت 20:41  توسط داود صیاد مالفجانی  | 

شهيد مهدي‌ فلاح‌ كوهي‌
شهيد مهدي‌ فلاح‌ كوهي‌ گشت‌ رودخاني‌ فرزند حسين‌ به‌ سال‌ 1343 درروستاي‌ سيدسرا شهرستان فومن ديده‌ به‌جهان‌ گشود. تحصيلات‌ خود را تا أخذ مدرك‌ سيكل‌ ادامه‌ داد و پس‌ از پايان‌ دوره‌ تحصيلات‌، بصورت‌ داوطلب‌، شش‌ ماه‌ در مناطق‌ جنگي‌ كردستان‌، با اشرار مسلح‌ غيرقانوني‌ به‌ مبارزه‌پرداخت‌.پس‌ از آن‌، بعنوان‌ پاسدار مشمول‌ از واحد بسيج‌ سپاه‌ فومن‌ به‌ جبهه‌هاي‌ جنوب‌ اعزام‌ شد و مدتي‌در آن‌ منطقه‌ به‌ مبارزه‌ با بعثيون‌ پرداخت‌. شهيد فلاح‌ كوهي‌ سرانجام‌ در بيست‌ و دوم‌ اسفند 1363 در حين‌ انجام‌ عمليات‌ بدر در اطراف‌ پاسگاه‌ ترابه‌، بر اثر گلوله‌ مستقيم‌ دشمن‌ و تركش‌ «آر پي‌ چي‌هفت‌»، هنگامي كه‌ سوار بر قايق‌ در آبعاي جزيره‌ مجنون‌ بود، به‌ شهادت‌ رسيد.مزار این شهید در زادگایش است.
+ نوشته شده در  دوشنبه سیزدهم خرداد ۱۳۹۲ساعت 20:40  توسط داود صیاد مالفجانی  | 

شهيد ناصر فلاح‌ خرد
سرباز وظيفه‌ شهيد ناصر فلاح‌ خرد فرزند محمدعلي‌ به‌ سال‌ 1343 در دهستان‌ لولمان‌ شهرستان فومن چشم‌ به‌جهان‌ باز كرد. شهيد فلاح‌خرد دوره‌ ابتدايي‌ را در دبستان‌ تابان‌ لولمان‌ و دوره‌ راهنمايي‌ را در مدرسه‌25 شهريور به‌ پايان‌ برد. پس‌ از آن‌ به‌ جهت‌ مشكلات‌، درس‌ را رها و وارد بازار كار گرديد و مدتي‌ به كار نقاشي‌ اتومبيل‌ پرداخت‌. در سن‌ 18 سالگي‌ و زمان‌ جنگ‌ بود كه‌ علي‌رغم‌ تبليغات‌بدخواهان‌ براي‌ حضور در خدمت‌، او با شور و شوق‌ زايدالوصفي‌ خود را آماده‌ براي‌ رفتن‌ به‌خدمت‌ سربازي‌ كرد.
دوران‌ آموزشي‌ را در يكي‌ از پادگان‌هاي‌ سلماس‌ سپري‌ كرد و پس‌ از آن‌، از جمعي‌ لشكر 64 پياده‌اروميه،‌ خود را به‌ يكي‌ از خطوط‌ مقدم‌ جبهه‌ رسانيد و در آنجا در مقابل‌ متجاوزين‌ ايستاد. او به‌همراه‌ ديگر همرزمانش‌، پرچم‌ اسلام‌ را در بلنداي‌ حاج‌ عمران‌ به‌ اهتزاز درآورد، و پس از آن، در بيست‌ و چهارم‌ اسفند 1365 به‌ شهادت‌ رسيد و از اين‌ طريق‌ به‌ ديدار يگانه‌ معبود عالم‌ شتافت‌.پیکروی را در محل زادگایش بخاک سپرده شد.
+ نوشته شده در  دوشنبه سیزدهم خرداد ۱۳۹۲ساعت 20:39  توسط داود صیاد مالفجانی  | 

شهيد هوشنگ‌ فكري‌
شهيد هوشنگ‌ فكري‌ فرزند فيض‌الله‌ به‌ سال‌ 1347 در روستاي‌ جيرده‌ آليان شهرستان فومن‌ به‌ دنيا آمد. بعد از شش‌سالگي‌ به‌ مدرسه‌ رفت‌ و دوران‌ ابتدايي‌ را در محل‌ زادگاهش‌ گذراند. پس‌ از طي‌ اين‌ مقطع‌، واردمدرسه‌ راهنمايي‌ تطف‌رود آليان‌ گرديد و پس‌ از اتمام‌ اين‌ دوره‌، وارد دبيرستان‌ گوراب‌ زرميخ‌صومعه‌سرا شد و در رشته‌ي‌ فرهنگ‌ و ادب‌، تا سال‌ دوم‌ به‌ ادامه‌ي‌ تحصيل‌ پرداخت‌.در سالهاي‌ تحصيل‌ در دبيرستان‌، با انقلاب‌ و دستاوردهاي‌ آن‌ آشنا شد و پس‌ از شروع‌ جنگ‌تحميلي‌ نيز، با فرهنگ‌ «جهاد» و «مبارزه‌» و همچنين‌ «شهادت‌»، آشنا گرديد. در اين‌ راستا، خود را براي‌ رفتن‌ به‌ جبهه‌ و مبارزه‌ با متجاوزين‌ بعثي‌ آماده‌ نمود و راهي‌ ديار عاشقان‌ گرديد. در جبهه‌ كه‌مدت‌ حضورش‌ در آن‌، هشت‌ ماه‌ بود، ‌ آرپي‌چي‌ زن‌ بود‌ و در اين‌ زمينه‌ به‌ فعاليت‌مي‌پرداخت‌، تا اينكه‌ در بيست‌ و پنجم‌ آذر 1366 در ماووت‌ عراق‌ در عمليات‌ نصر 8، زماني‌ كه‌فقط‌ 19 سال‌ داشت‌، به‌ درجه‌ رفيع‌ شهادت‌ نايل‌ آمد و پیکرش، در گلزار شهداي‌ مسجد پيش‌ آليان‌به‌ خاك‌ سپرده‌ شد.شهيد فكري‌ عاشق‌ اسلام‌ و قرآن‌ بود و با روحيه‌ي‌ مذهبي‌ كه‌ داشت‌، در اغلب‌ مراسمهاي‌ مذهبي‌شركت‌ مي‌نمود و به‌ فرايض‌ ديني‌ اهميت‌ زيادي‌ مي‌گذاشت‌. به‌ جبهه‌ علاقه‌مند و عاشق‌ شهادت‌بود. يكي‌ از سخناني كه‌ آن‌ شهيد ‌ اغلب‌ بر لب‌ داشت‌ اين‌ بود كه‌ مي‌گفت‌: «انسان‌ بايد بميرد، ولي‌ چه‌بهتر ازاينكه‌، مرگ‌ در راه‌ خدا و رسول‌ خدا باشد».
+ نوشته شده در  دوشنبه سیزدهم خرداد ۱۳۹۲ساعت 20:37  توسط داود صیاد مالفجانی  | 

شهيد محمودفريدي‌ هفتخواني‌
شهيد محمودفريدي‌ هفتخواني‌ به‌ سال‌ 1344 در روستاي‌ تطف‌ رود از توابع‌ دهستان‌ آليان شهرستان فومن‌ قدم‌ به‌جهان‌ گذارد.
پس‌ از گذراندن‌ دوران‌ خردسالي‌، وارد مدرسه‌ گرديد و تا پايه‌ي‌ سوم‌ نظري‌ در رشته‌ي‌ اقتصاد به‌ادامه‌ي‌ تحصيل‌ پرداخت‌. شهيد فريدي‌ سالهاي‌ انقلاب‌ و پس‌ از آن‌ را كه‌ مصادف‌ با سالهاي‌ جنگ‌ ومقاومت‌ بود، به‌ خوبي‌ درك‌ نمود و با اهداف‌ بسيار متعالي‌ كه‌ در سرداشت‌، در نهم‌ اسفندماه‌ 1365از واحد بسيج‌ سپاه‌ فومن‌ به‌ مناطق‌ جنگي‌ كشور اعزام‌ شد، تا از خاك‌ پاك‌ ايران‌ زمين‌ دفاع‌ كرده‌ و ازحريم‌ آن‌ پاسداري‌ نمايد. اين‌ شهيد گرانقدر سرانجام‌ در ششم‌ تيرماه‌ 1366 در منطقه‌ي‌ بانه‌ي‌كردستان‌ بر اثر اصابت‌ تركش‌ دشمن‌، خونش‌ ريخت‌ و به‌ مقام‌ شهادت‌ نايل‌ گرديد. پيكرش بعداز تشييع در زادگاهش به خاك سپرده شد.
در بخشي‌ از وصيت‌نامه‌اش‌ آورده‌ است‌: «پدر و مادرم‌، در دنيا صبور و مقاوم‌ باشيد و از كمك‌ به‌ فقرا و دردمندان‌ دريغ‌ نكنيد. از خداوند سلامتي‌ و صحت‌ مومنان‌ را خواستار باشيد. خواهران‌ عزيزم، ‌صبوري‌ و بردباري‌ را پيشه‌ كنيد و در طاعت‌ و عبادت‌ از ديگران‌ پيشي‌ بگيريد و زينب‌ وار با سختي‌و مشكلات‌ مبارزه‌ كنيد...».
+ نوشته شده در  دوشنبه سیزدهم خرداد ۱۳۹۲ساعت 20:35  توسط داود صیاد مالفجانی  | 

شهيد محمودفريدي‌ هفتخواني‌
شهيد محمودفريدي‌ هفتخواني‌ به‌ سال‌ 1344 در روستاي‌ تطف‌ رود از توابع‌ دهستان‌ آليان شهرستان فومن‌ قدم‌ به‌جهان‌ گذارد.
پس‌ از گذراندن‌ دوران‌ خردسالي‌، وارد مدرسه‌ گرديد و تا پايه‌ي‌ سوم‌ نظري‌ در رشته‌ي‌ اقتصاد به‌ادامه‌ي‌ تحصيل‌ پرداخت‌. شهيد فريدي‌ سالهاي‌ انقلاب‌ و پس‌ از آن‌ را كه‌ مصادف‌ با سالهاي‌ جنگ‌ ومقاومت‌ بود، به‌ خوبي‌ درك‌ نمود و با اهداف‌ بسيار متعالي‌ كه‌ در سرداشت‌، در نهم‌ اسفندماه‌ 1365از واحد بسيج‌ سپاه‌ فومن‌ به‌ مناطق‌ جنگي‌ كشور اعزام‌ شد، تا از خاك‌ پاك‌ ايران‌ زمين‌ دفاع‌ كرده‌ و ازحريم‌ آن‌ پاسداري‌ نمايد. اين‌ شهيد گرانقدر سرانجام‌ در ششم‌ تيرماه‌ 1366 در منطقه‌ي‌ بانه‌ي‌كردستان‌ بر اثر اصابت‌ تركش‌ دشمن‌، خونش‌ ريخت‌ و به‌ مقام‌ شهادت‌ نايل‌ گرديد. پيكرش بعداز تشييع در زادگاهش به خاك سپرده شد.
در بخشي‌ از وصيت‌نامه‌اش‌ آورده‌ است‌: «پدر و مادرم‌، در دنيا صبور و مقاوم‌ باشيد و از كمك‌ به‌ فقرا و دردمندان‌ دريغ‌ نكنيد. از خداوند سلامتي‌ و صحت‌ مومنان‌ را خواستار باشيد. خواهران‌ عزيزم، ‌صبوري‌ و بردباري‌ را پيشه‌ كنيد و در طاعت‌ و عبادت‌ از ديگران‌ پيشي‌ بگيريد و زينب‌ وار با سختي‌و مشكلات‌ مبارزه‌ كنيد...».
+ نوشته شده در  دوشنبه سیزدهم خرداد ۱۳۹۲ساعت 20:35  توسط داود صیاد مالفجانی  | 

شهيد حبيب‌ فريد شولمي‌
سرباز وظيفه‌ شهيد حبيب‌ فريد شولمي‌ فرزند علي‌ به‌ سال‌ 1342 در روستاي‌ شولم شهرستان فومن‌ متولد گرديد. تاقبولي‌ اول‌ راهنمايي‌ به‌ پيش‌ رفت‌ و پس‌ از آن‌ به‌ كار و تلاش‌ روي‌ آورد.
شهيد فريد از آنجايي‌ كه‌ در يك‌ خانواده‌ كشاورز زاده‌ شده‌ بود، به‌ كار كشاورزي‌ نيز مي‌پرداخت‌ وخانواده‌ را در اين‌ زمينه‌ ياري‌ مي‌داد. زمان‌ بر اين‌ شهيد والامقام‌ گذشت‌ تا اينكه‌ به‌ خدمت‌ رفت‌ وبعنوان‌ سرباز ارتش‌، در لشكر 64 اروميه‌ جاي‌ گرفت‌. مدتي‌ در اروميه‌ خدمت‌ كرد. تا وقتي‌ كه‌ به‌مناطق‌ عملياتي‌ كشور اعزام‌ گرديد و پابه‌پاي‌ ديگر رزمندگان‌، در برابر متجاوزين‌ ايستادگي‌ نمود.سرانجام‌ در چهاردهم‌ خرداد ماه‌ 1366 در منطقه‌ي‌ عملياتي‌ حاج‌ عمران‌، به‌ هنگام‌ حراست‌ ازمواضع‌ خودي‌، بر اثر اصابت‌ تركش‌ خمپاره‌ به‌ سختي‌ مجروح‌ گرديد و بلافاصله‌ به‌ شهادت‌ رسيد. پيكرش بعداز تشييع باشكوه در گلزار شهداي كلرم به خاك سپرده شده .
+ نوشته شده در  دوشنبه سیزدهم خرداد ۱۳۹۲ساعت 20:31  توسط داود صیاد مالفجانی  | 

شهيد محمود فرساد
شهيد محمود فرساد رودپيشي‌ فرزند علي‌ به‌ سال‌ 1345 در روستاي‌ رودپيش‌ شهرستان فومن قدم‌ به‌ جهان‌ گذارد. تاقبولي‌ پايه‌ي‌ چهارم‌ ابتدايي‌ به‌ درس‌ و تحصيل‌ پرداخت‌ و پس‌ از آن‌ به‌ كشاورزي‌ روي‌ آورد.
بعد از چند سال‌ كار در امور كشاورزي‌ و زراعت‌، به‌ خدمت‌ سربازي‌ رفت‌ و وارد تيپ‌ 3 زرهي‌ زاهدان‌و بعد هم‌ لشكر 16 زرهي‌ قزوين‌ گرديد و بعد از گذراندن‌ دوره‌ آموزشي‌، از آنجا كه‌ به‌ همراه‌ جمعي‌از سربازان‌، به‌ جبهه‌هاي‌ نور عليه‌ ظلمت‌ رهسپار شد. شهيد فرساد در دوازدهم‌ خردادماه‌ 1365 درخط‌ پدافندي‌ منطقه‌ي‌ عمليات‌ عين‌ خوش‌ بود كه‌ بر اثر اصابت‌ تركش‌ خمپاره‌ دشمن‌ به‌ سختي‌مجروح‌ شد و بعدهم‌ در همان‌ تاريخ‌، براثر شدت‌ جراحات‌ وارده‌ به‌ شهادت‌ رسيد. پيكروي بعداز تشييع باشكوه در زادگاهش به خاك سپرده شد.
+ نوشته شده در  دوشنبه سیزدهم خرداد ۱۳۹۲ساعت 20:27  توسط داود صیاد مالفجانی  | 

شهيد حسين‌ فرزانه‌
شهيد حسين‌ فرزانه‌ رودپيشي‌ فرزند علي‌ به‌ سال‌ 1339 در روستاي‌ رودپيش‌ شهرستان فومن در خانواده‌اي ‌زحمتكش‌ ديده‌ به‌ جهان‌ گشود. تا حد ديپلم‌ به‌ ادامه‌ي‌ تحصيل‌ پرداخت‌ و پس‌ از آن‌ وارد بازار كارگرديد و براي‌ مدتي‌ به‌ كاسبي‌ پرداخت‌. اين‌ شهيد‌ بزرگوار در دوره‌ تحصيل‌، با خانواده‌ خود به‌ اموركشاورزي‌ هم‌ مي‌پرداخت‌ و با ايشان‌ مساعدت‌ و همكاري‌ لازم‌ را داشت‌.
وي‌ در آستانه‌ي‌ جنگ‌ تحميلي‌، به‌ خدمت‌ سربازي‌ اعزام‌ گرديد و وارد تيپ‌ 55 هوابرد شيراز گرديد. بعد از طي‌ دوران‌ آموزشي‌، از اين‌ تيپ‌ به‌ مناطق‌ جنگي‌ كشور اعزام‌ شد. سرانجام‌ در سي‌ويكم‌ارديبهشت‌ 1360 در منطقه‌ي‌ عملياتي‌ سوسنگرد به‌ درجه‌ي‌ رفيع‌ شهادت‌ نايل‌ آمد و آسماني‌ شد. پيكر وي بعدازتشييع باشكوه در زادگاهش بخاك سپرده شده.
+ نوشته شده در  دوشنبه سیزدهم خرداد ۱۳۹۲ساعت 20:25  توسط داود صیاد مالفجانی  | 


شهيد احمد فرجي‌ مقدم‌ سندي‌
بسيجي‌ شهيد احمد فرجي‌ مقدم‌ سندي‌ فرزند مرتضي‌ به‌ سال‌ 1340 در روستاي‌ سندبالا شهرستان فومن تولديافت‌. در آغوش‌ گرم‌ مادري‌ مهربان‌ و پدري‌ فرهنگي‌ پرورش‌ يافت‌، تا اينكه‌ با شروع‌ دوران‌تحصيل‌، روانه‌ي‌ مدرسه‌ گرديد و تا قبولي‌ سوم‌ نظري‌ به‌ پيش‌ رفت‌.
پس‌ از اين‌، وارد نهاد بسيج‌ گرديد و در اين‌ نهاد انقلابي‌، به‌ فعاليت‌هاي‌ انقلابي‌ و فرهنگي‌ پرداخت‌.همچنين‌ عضو انجمن‌ اسلامي‌ محل‌ نيز بود و از اعضاي‌ موثر آن‌ محسوب‌ مي‌شد. بعد از شروع‌جنگ‌، مدتي‌ را در جبهه‌ گذراند و به‌ مبارزه‌ با ارتش‌ عراق‌ پرداخت‌.
فعاليت‌هاي‌ اين‌ رزمنده‌ بسيجي‌ و اهداف‌ والايش‌، همواره‌ خاري‌ در چشم‌ دشمنان‌ اسلام‌، به‌ ويژه ‌ضدانقلابيون‌ بود، از اينرو اين‌ مزدوران‌ و خبيثان‌ درصدد نابودي‌ وي‌ برآمدند و در كمين‌ او نشستند. شهيد فرجي‌ در مورخه‌ 14/7/61 در حال‌ عزيمت‌ از ناحيه‌ سپاه‌ شفت‌ به‌ سوي منطقه‌ فومن‌ بود كه‌ در طي‌يك‌ درگيري‌ با چند تن‌ از منافقين‌، براثر اصابت‌ گلوله‌ آنان مجروح‌ شد و سرانجام‌ در پنجم‌ آبانماه‌ همان‌ سال‌ به‌ ديدار حق‌ شتافت‌ و درزمره‌ي‌ شهداي‌ ترور اين‌ شهرستان‌ قرار گرفت‌. در اين‌ حادثه‌، دو تن‌ بنامهاي‌: محمد عزيز رياضي‌ ـ فرمانده‌ وقت‌ سپاه‌ شفت‌ ـ و سيد كاظم‌ حسيني‌ ـ عضو رسمي‌ سپاه‌ فومن‌ ـ با شهيد فرجي‌ بودند كه‌اولي‌ نيز در اين‌ حادثه‌ شهيد و دومي‌، امروزه‌ از جانبازان‌ 50 درصد محسوب‌ مي‌شوند. اين‌ شهيدبزرگوار بسان‌ ديگر شهداي‌ انقلاب‌ و جنگ‌ اين‌ سامان‌، در همه‌ احوال‌ چون‌ موج‌هاي‌ دريا، درحركت‌ بود و يك‌ لحظه‌ آرام‌ نمي‌گرفت‌. شمع‌ وجودش‌ همواره‌ پرتو افشاني‌ مي‌كرد و اين‌ پرتو،ماهيت‌ پليد منافقين‌ كوردل‌ را ظاهر مي‌ساخت‌ و اسرار شب‌ پرستان‌ را هويدا مي‌كرد.
در بخشي‌ از وصيت‌نامه‌اش‌ آورده‌ است‌: «آنچه‌ مسلم‌ است‌، اين‌ است‌ كه‌ من‌ همانند ديگر برادرانم‌عاشق‌ شهادت‌ هستم‌ و اگر مرا شهيد بدانند پس‌ لزومي‌ ندارد، براي‌ من‌ عزاداري‌ كنند. چون‌ شهيدعزاداري‌ نمي‌خواهد، بلكه‌ پيرو مي‌خواهد...»
+ نوشته شده در  دوشنبه سیزدهم خرداد ۱۳۹۲ساعت 20:24  توسط داود صیاد مالفجانی  | 
شهيد هادي‌ فرجي‌ مقدم‌
سرباز وظيفه‌ شهيد هادي‌ فرجي‌ مقدم‌ فرزند عزيز به‌ سال‌ 1344 در روستاي‌ سندبالا شهرستان فومن در يك‌ خانواده‌مذهبي‌ متولد شد. دوران‌ كودكي‌ را در آغوش‌ گرم‌ خانواده‌ سپري‌ نمود، تا اينكه‌ براي‌ كسب‌ علم‌ ودانش‌ وارد مدرسه‌ شد.
شهيد فرجي‌ تا مقطع‌ راهنمايي‌ به‌ تحصيل‌ پرداخت‌ و پس‌ از آن‌ به‌ خاطر مشكلات‌ پيش‌ رو، ازادامه‌ي‌ تحصيل‌ منصرف‌ و به‌ كار و تلاش‌ روي‌ آورد.
اين‌ شهيد بزرگوار تا سالها به‌ كار بنايي‌ مشغول‌ بود و در اين‌ مدت‌، علاوه‌ بر كار هيچگاه‌ از يادخداوند و اداي‌ فريضه‌ي‌ نماز و روزه‌ غافل‌ نبود و با صبر و تحمل‌ به‌ مبارزه‌ با اميال‌ نفساني‌مي‌پرداخت‌ و به‌ واسطه‌ اخلاق‌ نيكوي‌ خود، مورد توجه‌ و علاقه‌ اهالي‌ بود.
پس‌ از شروع‌ جنگ‌ تحميلي‌ بود كه‌ به‌ خدمت‌ فراخوانده‌ شد. پس‌ از فراگيري‌ آموزش‌ نظامي‌، ازجمعي‌ لشكر 88 زرهي‌ زاهدان‌ به‌ جبهه‌ي‌ سومار منتقل‌ شد و بسان‌ ديگر رزمندگان‌، دفاع‌ از دين‌اسلام‌ و مملكت‌ خويش‌ را از وظايف‌ شرعي‌ و ديني‌ مي‌دانست‌. شهيد فرجي‌ در طي‌ خدمتش‌ دوباربه‌ شدت‌ مجروح‌ گرديد و در بار آخر پس‌ از بهبودي‌ به‌ جبهه‌ رفت‌، تا اينكه‌ پس‌ از حدود 23 ماه‌خدمت‌ در راه‌ اسلام‌، در دوم‌ خرداد 1367 در همان‌ منطقه‌ي‌ كه‌ مدتها در آن‌ به‌ مبارزه‌ با بعثيان‌پرداخته‌ بود به‌ فيض‌ شهادت‌ رسيد و گلگون‌ كفن‌ به‌ ديدار حق‌ شتافت‌. هنگاميكه‌ پيكر نازنين‌ آن‌شهيد به‌ فومن‌ منتقل‌ شد، اهالي‌ منطقه‌ اعم‌ از مرد و زن‌ با تشييع‌ باشكوهي‌ كه‌ واقعاً در مقام‌ آن‌بزرگوار بود، جسد اين‌ عزيز از دست‌ رفته‌ را تا‌ وادي‌ شهداي‌ سند بدرقه‌ نمودند. به‌ علت‌ جراحات‌ زياد‌ و گرماي‌ بيش‌ از حد تابستان‌، پيكر مقدس‌ آن‌ شهيد قابل‌ شستشو و غسل‌ نبود و با همان‌لباس‌ مقدس‌ سربازي‌ به‌ خاك‌ سپرده‌ شد. روحش‌ شاد و يادش‌ گرامي‌ باد.
شهيد هادي‌ فرجي‌ مقدم‌، بارها به‌ همرزمان‌ خود گفته‌ بود: «وصيتم‌ اين‌ است‌ كه‌ تا قطع‌ دست‌ اجانب‌و متجاوزان‌ از خاك‌ مقدس‌ ايران‌، هيچگاه‌ آرام‌ نخواهم‌ نشست‌ و شهادت‌ در راه‌ دين‌ و ميهن‌، جزوآرزوهايم‌ مي‌باشد».
+ نوشته شده در  دوشنبه سیزدهم خرداد ۱۳۹۲ساعت 20:22  توسط داود صیاد مالفجانی  | 
شهيد علي‌ فرجود
سردار شهيد‌ علي‌ فرجود شالگورابي‌ فرزند مرادعلي‌ به‌ سال‌ 1336 در روستاي‌ شكالگوراب‌ بالا شهرستان فومن در خانواده‌اي‌ مذهبي‌ و زحمتكش‌ قدم‌ به‌ جهان‌ گذارد.
پس‌ از گذراندن‌ دوران‌ طفوليت‌، وارد مدرسه‌ شد و تا پايه‌ي‌ سوم‌ متوسطه‌ در رشته‌ي‌ اقتصاد به‌ادامه‌ي‌ تحصيل‌ پرداخت‌. شهيد فرجود در سالهاي‌ قبل‌ از انقلاب‌، خود را با حركت‌ توفنده‌ انقلاب‌همگام‌ ساخت‌ و تا حد توان،‌ در فعاليت‌ انقلابي‌ شركت‌ مي‌جست‌. پس‌ از انقلاب‌ در اغلب‌ مجالسي‌كه‌ در مسجد و انجمن‌ اسلامي‌ محل‌، برگزار مي‌گرديد، شركت‌ داشت‌ و در همان‌ ايام‌ به‌ عضويت‌ نهادسپاه‌ پاسداران‌ انقلاب‌ اسلامي‌ شهرستان‌ فومن‌ درآمد.
پس‌ از شروع‌ جنگ‌ تحميلي‌، از سپاه‌ فومن‌ عازم‌ جبهه‌هاي‌ حق‌ عليه‌ باطل‌ گرديد و پس‌ از دلاوري‌ و رشادت‌ها، سرانجام‌ در سي‌ام‌ آبان‌ 1361 در منطقه‌ عملياتي‌ موسيان‌ به‌ مقام‌ شهادت‌ نايل‌ آمد و به‌جمع‌ شهداي‌ اسلام‌ پيوست‌. از این شهید دو فرزند یکی دخترو یکی پسر به یادگار مانده.
شهيد فرجود از نظر اخلاقي‌، فردي‌ خوش‌ رفتار و آرام‌ بود و بصيرت‌ خاصي‌ درباره‌ مسائل‌ داشت‌.به‌ واجبات‌ و ترك‌ محرمات‌ اهميت‌ خاصي‌ مي‌داد و به‌ امور خانواده‌، بسيار توجه‌ داشت‌. صبور بودو در سخت‌ترين‌ لحظات‌، بر اعصاب‌ خود مسلط‌ مي‌شد.
در وصايايش‌ مي‌خوانيم‌: «سفارشي‌ كه‌ من‌ به‌ برادران‌ و خواهران‌ عزيزم‌ دارم‌، اين‌ است‌ كه‌ با تمام‌وجودتان‌ تلاش‌ نمائيد و پيروي‌ از امام‌ خميني‌ بت‌شكن‌ نموده‌ و امام‌ را تنها نگذاريد و با نيروي‌الهي‌، دشمنان‌ خدا را سركوب‌ نمائيد و هيچ‌ مكتبي‌ جز مكتب‌ اسلام‌، نجات‌ دهنده‌ بشر نيست‌».
+ نوشته شده در  دوشنبه سیزدهم خرداد ۱۳۹۲ساعت 20:20  توسط داود صیاد مالفجانی  | 
شهيد سيدحسن‌ فرازنده‌
سرباز وظيفه‌ شهيد سيد حسن‌ فرازنده‌ ماسوله‌ فرزند سيدقدير به‌ سال‌ 1339 در روستاي‌ امامزاده‌تقي‌(ع‌) دهستان گشت‌ شهرستان فومن ديده‌ به‌ جهان‌ گشود.
دوران‌ كودكي‌ را در كنار خانواده‌ي‌ مذهبي‌ خود، سپري‌ نمود و پس‌ از آن‌، در حد خواندن‌ و نوشتن‌ به‌تحصيل‌ پرداخت‌. نوجوان‌ بود كه‌ به‌ كار و تلاش‌ روي‌ آورد و براي‌ اينكه‌، سربار ديگران‌ نباشد به‌كارگري‌ پرداخت‌. شهيد فرازنده‌ پس‌ از چند سال‌ فعاليت‌، به‌ خدمت‌ سربازي‌ اعزام‌ گرديد و پس‌ ازطي‌ دوره‌ آموزشي‌، از جمعي‌ تيپ‌ 58 مستقل‌ تكاور ذوالفقار به‌ مناطق‌ عملياتي‌ كشور اعزام‌ شد.
در آن‌ ايام‌، چند ماهي‌ از شروع‌ جنگ‌ گذشته‌ بود و شهيد فرازنده‌ نيز بسان‌ ديگر رزمندگان‌، به‌ سوي‌جبهه‌هاي‌ نور عليه‌ ظلمت‌ رهسپار گرديد و آن‌ زمان‌ را بهترين‌ زمان‌ خدمت‌ به‌ دين‌ و مملكت‌ دانست‌.خانواده‌اش‌ در آن‌ ايام‌، چشم‌ به‌ در دوخته‌ و منتظر آمدنش‌ بودند و بسان‌ ديگر خانواده‌ها كه‌عزيزانشان‌ به‌ جبهه‌ رفته‌ بودند، انتظار پسرشان‌ را مي‌كشيدند كه‌ متأسفانه خبر شهادت‌ فرزندشان‌ را شنيدند.آري‌ شهيد فرازنده‌ در پنجم‌ مهر 1360 در عمليات‌ شكست‌ حصر آبادان‌،‌ براثر اصابت‌ گلوله‌ توپ‌ به‌ شهادت‌ ‌ و به‌ كاروان‌ عظيم‌ شهيدان‌ پيوسته‌ بود. او نيز بسان‌ ديگرشهدا، همچون‌ مسافري‌ رفت‌ و كوله‌ باري‌ از غم‌ و اندوه‌ را براي‌ خانواده‌ و نزديكان‌ خود، باقي‌گذاشت‌.
+ نوشته شده در  دوشنبه سیزدهم خرداد ۱۳۹۲ساعت 20:19  توسط داود صیاد مالفجانی  | 

شهيد عباس‌ فدايي‌
سرباز وظيفه‌ شهيد عباس‌ فدايي‌ مهدي‌ محله‌ فرزند سبزعلي‌ به‌ سال‌ 1344 در مهدي‌ محله‌ گل‌افزان ‌در يك‌ خانواده‌ متدين‌ به‌ دنيا آمد. شهيد فدايي‌ پس‌ از سپري‌ نمودن‌ دوران‌ كودكي‌، دوران‌ ابتدايي‌ رادر زادگاهش‌ شروع‌ نمود و تا پايه‌ پنجم‌ ابتدايي‌ درس‌ خواند.
بعد از تحصيل‌، بصورت‌ روزمزد در روستاهاي‌ همجوار محل‌ زندگيش،‌ مشغول‌ به كار شد، تا اينكه‌ درتاريخ‌ 18/5/66 به‌ خدمت‌ اعزام‌ شد و پس‌ از دوران‌ آموزشي‌، از جمعي‌ گروهان‌ سوم‌، گردان‌ 177،لشكر 37 زرهي‌ شيراز به‌ مناطق‌ جنگلي‌ رفت‌ و دوشادوش‌ برادران‌ و همسنگران‌ در جبهه‌‌ها به‌ نبرد با بعثيان‌ پرداخت‌. مدت‌ كوتاهي‌ از حضور سبزش‌ در جبهه‌ نگذشته‌ بود، تا اينكه‌ در تاريخ‌ سوم‌ دي‌1366 در منطقه‌ عملياتي‌ مهران‌ در ناحيه‌اي‌ موسوم‌ به‌ «صالح‌ آباد»، بر اثر انفجار لوله‌ «آرپي‌چي‌هفت‌» خود، در ساعت‌ 10/ 2 بامداد، جان‌ به‌ جان‌ آفرين‌ تسليم‌ نمود و به‌ جمع‌ شهدا پيوست‌. اين‌ شهيدداراي‌ يك‌ فرزند پسر مي‌باشد كه‌ پس‌ از شهادتش‌، متولد گرديده‌ است‌.
+ نوشته شده در  دوشنبه سیزدهم خرداد ۱۳۹۲ساعت 20:16  توسط داود صیاد مالفجانی  | 

شهيد اسماعيل‌ فدايي‌
سرباز وظيفه‌ شهيد اسماعيل‌ فدايي‌ دزدكي‌ فرزند علي‌ به‌ سال‌ 1345 در روستاي‌ دزدك‌ فومن ديده‌ به‌ جهان‌گشود.
دوران‌ كودكي‌ را پشت‌ سر نهاد، تا اينكه‌ وارد مدرسه‌ شد و تا قبولي‌ پايه‌ پنجم‌ ابتدايي‌ به‌ تحصيل‌پرداخت‌. پس‌ از تحصيل‌ به‌ كار روي‌ آورد و در صافكاري‌ اتومبيل‌ مشغول‌ به‌ كار گرديد. چند سالي‌در اين‌ كار بود، تا اينكه‌ در 18/1/65 به‌ خدمت‌ مقدس‌ سربازي‌ اعزام‌ گرديد و سرانجام‌ در چهارم‌مرداد 1366 در منطقه‌ عملياتي‌ ميمك‌ شهيد شد و به‌ مقام‌ شهادت‌ دست‌ يافت‌.
جسد وي هنوز مفقود است0
+ نوشته شده در  دوشنبه سیزدهم خرداد ۱۳۹۲ساعت 20:15  توسط داود صیاد مالفجانی  | 

شهيد اسماعيل‌ فدايي‌
سرباز وظيفه‌ شهيد اسماعيل‌ فدايي‌ دزدكي‌ فرزند علي‌ به‌ سال‌ 1345 در روستاي‌ دزدك‌ فومن ديده‌ به‌ جهان‌گشود.
دوران‌ كودكي‌ را پشت‌ سر نهاد، تا اينكه‌ وارد مدرسه‌ شد و تا قبولي‌ پايه‌ پنجم‌ ابتدايي‌ به‌ تحصيل‌پرداخت‌. پس‌ از تحصيل‌ به‌ كار روي‌ آورد و در صافكاري‌ اتومبيل‌ مشغول‌ به‌ كار گرديد. چند سالي‌در اين‌ كار بود، تا اينكه‌ در 18/1/65 به‌ خدمت‌ مقدس‌ سربازي‌ اعزام‌ گرديد و سرانجام‌ در چهارم‌مرداد 1366 در منطقه‌ عملياتي‌ ميمك‌ شهيد شد و به‌ مقام‌ شهادت‌ دست‌ يافت‌.
جسد وي هنوز مفقود است0
+ نوشته شده در  دوشنبه سیزدهم خرداد ۱۳۹۲ساعت 20:15  توسط داود صیاد مالفجانی  | 

شهيد ناصر غلامي‌

سرباز وظيفه‌ شهيد ناصر غلامي‌ پيش‌ حصاري‌ فرزند حسين‌ گل‌ به‌ سال‌ 1343 در روستاي‌ پيش‌حصار شهرستان فومن تولد يافت‌.
دوران‌ كودكي‌ را سپري‌ نمود و بعد از آن‌ وارد مدرسه‌ گرديد. تحصيلات‌ خود را تا پايه‌ي‌ دوم‌راهنمايي‌ در شهر فومن‌ ادامه‌ داد و بعد از آن‌ به‌ خاطر مشكلات‌ مالي‌، از ادامه‌ي‌ تحصيل‌ صرف‌نظرنمود و به‌ همراه‌ برادرش‌ وارد بازار كار گرديد. شهيد غلامي‌ چند سالي‌ در يك‌ مغازه‌ ميوه‌فروشي‌مشغول‌ به‌ كار و فعاليت‌ شد، تا اينكه‌ در سال‌ 1365 براي‌ انجام‌ وظيفه‌ به‌ خدمت‌سربازي‌ رفت‌.
شهيد غلامي‌ دوره‌ پاياني‌ آموزش‌ نظامي‌ را مي‌گذراند كه‌ وجود نازنين‌ مادر را از دست‌ داد و از آن‌پس،‌ با قلبي‌ محزون‌ به‌ ادامه‌ي‌ خدمت‌ پرداخت‌. پس‌ از طي‌ دوران‌ آموزش‌، وارد لشكر 21 حمزه‌ تهران‌ شد و از آنجا راهي‌ مناطق‌ عملياتي‌ كشور گرديد. سرانجام‌ در تاريخ‌ بيست‌ويكم‌ تير 1367 درمنطقه‌ي‌ عملياتي‌ دهلران‌ به‌ فيض‌ شهادت‌ رسيد . پیکر وی در گلزار شهدای فومن به خاک سپرده شد.
+ نوشته شده در  دوشنبه سیزدهم خرداد ۱۳۹۲ساعت 20:10  توسط داود صیاد مالفجانی  | 

شهيد شهريار غلامي‌

سرباز وظيفه‌ شهيد شهريار غلامي‌ گراكوه ای‌ فرزند ابراهيم‌ به‌ سال‌ 1346 در روستاي‌ گراكوه شهرستان فومن پايين ‌متولد شد. دوران‌ كودكي‌ را كه‌ پشت‌ سر گذاشت‌ وارد مدرسه‌ گرديد و تا قبولي‌ اول‌ راهنمايي‌ به‌ پيش‌رفت‌. پس‌ از آن‌ در كنار خانواده‌ كشاورز خود، به‌ امور زراعت‌ و مدتي‌ به‌ كار و تلاش‌ پرداخت‌.
در تاريخ‌ 22/11/65 بعنوان‌ مشمول‌ سپاه‌ به‌ منطقه‌ي‌ عملياتي‌ غرب‌ كشور اعزام‌ گرديد و سرانجام‌در سوم‌ مرداد 1366 در طي‌ درگيري‌ با گروهك‌ ضد انقلاب‌ داخلي‌، مفقود و به‌ شهادت‌ رسيد. پيكرش‌، بيست و هشت روز بعد در منطقه‌ عملياتي‌ اشنويه‌، از توابع‌ آذربايجان‌ غربي‌ پيدا وشناسايي‌ شد و بعد هم‌ تحويل‌ خانواده‌اش‌ گرديد.و در زادگایش به خاک سپرده شد.
+ نوشته شده در  دوشنبه سیزدهم خرداد ۱۳۹۲ساعت 20:9  توسط داود صیاد مالفجانی  | 

شهيد مجيد عليزاده‌

شهيد مجيد عليزاده‌ فرزند حبيب‌ به‌ سال‌ 1343 درروستای کاسی سرا شهرستان فومن قدم‌ به‌ جهان‌ گذارد. دوران‌ خردسالي‌ را در آغوش‌گرم‌ خانواده‌ سپري‌ ساخت‌ و پس‌ از آن جهت‌ آموختن‌ دانش‌، وارد مدرسه‌ شد. بعد از تحصيل‌ وكار، به‌ نهاد سپاه‌ فومن‌ پيوست‌ و مدتي‌ در اين‌ نهاد به‌ فعاليت‌ مشغول‌ گرديد. از آنجايي‌ كه‌ درخانواده‌اي‌ مذهبي‌ پرورش‌ يافته‌ بود و دفاع‌ از دين‌ و مملكت‌ را وظيفه‌ شرعي‌ خود مي‌دانست‌، ازطريق‌ نهاد سپاه‌ به‌ سوي‌ جبهه‌هاي‌ حق‌ عليه‌ باطل‌ اعزام‌ گرديد و پس‌ از رشادتها و دلاوري‌ها،سرانجام‌ در تاريخ‌ بيست‌ و چهارم‌ بهمن‌ ماه‌ 1364 در منطقه‌ي‌ ماووت‌ عراق‌ شربت‌ شهادت‌ نوشيد وآسماني‌ شد. وپیکرش بعداز تشییع در زادگایش به خاک سپرده شد. در وصيت‌نامه‌اش‌ نوشته‌ است‌:
«پدرم‌ و مادرم‌، از ايثار فرزند شما در راه‌ اسلام‌، مبادا هرگز ناراحتي‌ به‌دل‌ راه‌ دهيد، مبادا حرف‌ و عكس‌العملي‌ از خود نشان‌ دهيد كه‌ دشمنان‌ اسلام‌ از آن‌ سوءاستفاده‌نمايند...».
+ نوشته شده در  دوشنبه سیزدهم خرداد ۱۳۹۲ساعت 20:6  توسط داود صیاد مالفجانی  | 

شهيد علي نقي‌ عليزاده‌

شهيد علي نقي‌ عليزاده‌ فرزند صمد به‌ سال‌ 1345 در روستاي‌ خشكنودهان‌ بالا شهرستان فومن، چشم‌ معصومانه‌ به‌جهان‌ گشود. در خانواده‌اي‌ بزرگ‌ شد و تربيت‌ يافت‌ كه‌ از طبع‌ بالايي‌ برخوردار بودند و سراسروجودشان‌، پر از عشق‌ و محبت‌ بود.
اين‌ شهيد بزرگوار به‌ دليل‌ شرايط‌ نامطلوب‌ زندگي‌، اگرچه‌ نتوانست‌ وارد مدرسه‌ شده‌ و به‌ كسب‌دانش‌ بپردازد، ولي‌ مكتب‌ واقعي‌ را در جبهه‌ و در نبرد با متجاوزين‌ يافت‌ و به‌ اين‌ ترتيب‌ بود كه‌آمادگي‌ خود را براي‌ حضور در جبهه‌ اعلام‌ نمود و از طريق‌ سپاه‌ به‌ مناطق‌ جنگي‌ اعزام‌ گرديد.
در جبهه‌ با شور و شوق‌ وصف‌ناپذير، دليرانه‌ جنگيد‌، تا اينكه‌ سرانجام‌ در منطقه‌ي‌ عملياتي ‌شلمچه‌ (كربلاي‌ 5) به‌ تاريخ‌ بيست‌ و ششم‌ ديماه‌ 1365 به‌ شهادت‌ رسيد و آسماني‌ شد. مزار این شهید در گلزار شهداء خشکنودهان بالا قراردارد.
+ نوشته شده در  دوشنبه سیزدهم خرداد ۱۳۹۲ساعت 20:5  توسط داود صیاد مالفجانی  | 

شهيد عليرضا عليزاده‌

سرباز وظيفه‌ شهيد عليرضا عليزاده‌ سندي‌ فرزند شادروان كربلايي سبزعلي‌ به‌ سال‌ 1343 در روستاي‌ سند پايين‌ شهرستان فومن درخانواده‌اي‌ كشاورز به‌ دنيا آمد. دوران‌ مقطع‌ ابتدايي‌ را در زادگاهش‌ گذراند و پس‌ از آن‌ دوره‌راهنمايي‌ و سپس‌ مرحله‌ي‌ متوسطه‌ را در شهر فومن‌ به‌ پايان‌ برد و موفق‌ به‌ اخذ ديپلم‌ اقتصاداجتماعي‌ گرديد.
پس‌ از دوران‌ تحصيل‌ به‌ خدمت‌ سربازي‌ رفت‌ و به‌ يگان‌ پدافند هوايي‌ اهواز پيوست‌ و از همانجا به‌جبهه‌ اعزام‌ شد. او در جبهه‌ همانند ديگر رزمندگان‌ اسلام‌، به‌ دفاع‌ از خاك‌ ايران‌ پرداخت‌ و در اين‌راه‌ رشادت‌ها از خود نشان‌ داد.
اين‌ شهيد حضوري‌ فعال‌ در ميادين‌ نبرد داشت‌، تا اينكه‌ سرانجام‌ در تاريخ‌ بيست‌ و دوم‌ اسفند1364 بعلت‌ بمباران‌ هوايي‌ در منطقه‌ شادگان‌ مجروح‌ و بعد از انتقال‌ به‌ بيمارستان‌ سيناي‌ اهواز براثر جراحات‌ زياد به‌ جمجمه‌ به‌ خيل‌ كاروان‌ شهدا پيوست‌ و در نهايت‌ در گلزار شهداي‌ سندپايين‌، درجوار ديگر شهداي‌ محل‌ به‌ خاك‌ سپرده‌ شد.
در بخشي‌ از وصاياي‌ اين‌ شهيد كه‌ در مورخه‌ 12/8/63 به‌ رشته‌ي‌ نگارش‌ درآمده‌، مي‌خوانيم‌: «...به‌ نام‌ آنكه‌ مرا آفريد و براي‌ هدايتم‌ پيامبران‌ را فرستاد و امامان‌ را هادي‌ و قرآن‌ را چراغ‌ راه‌ قرارداد... اكنون‌ ما در حال‌ جنگ‌ با بعثيان‌ عراق‌ و حاميانش‌ مي‌باشيم‌ كه‌ ظالمانه‌ به‌ميهن‌ عزيز ما حمله‌ كردند و شهرهاي‌ ما را مورد حملات‌ خود قرار مي‌دهند. بنابراين‌ احساس‌ نمودم‌كه‌ وظيفه‌ شرعي‌ حكم‌ مي‌كند به‌ دفاع‌ از كشور و ميهن‌ و نبرد با متجاوزين‌ بپردازم‌. چه‌ در خط‌ مقدم‌باشد يا در پشت‌ جبهه‌. بهرحال‌ بنده‌ افتخار مي‌كنم‌ كه‌ به‌ عنوان‌ يك‌ سرباز كوچك‌ در راه‌ خدمت‌ به‌اسلام‌، به‌ شهادت‌ برسم‌، چون‌ اين‌ آرزوي‌ ديرينه‌ من‌ است‌...».
+ نوشته شده در  دوشنبه سیزدهم خرداد ۱۳۹۲ساعت 20:3  توسط داود صیاد مالفجانی  | 

شهيد ابراهيم‌ عليزاده‌

پاسدار شهيد ابراهيم‌ عليزاده‌ فرزند حجت‌ الله‌ به‌ سال‌ 1342 در روستاي‌ حيدرآلات‌ شهرستان فومن چشم‌ به‌ روشنايي‌ جهان‌ گشود.
اين‌ شهيد والامقام‌ پس‌ از گذراندن‌ دوران‌ كودكي‌، وارد مدرسه‌ گرديد و توانست‌ تا حد ديپلم‌ به‌ادامه‌ي‌ تحصيل‌ بپردازد. در سالهاي‌ انقلاب‌، با حركت‌هاي‌ انقلابي‌ و دستاوردهاي‌ آن‌ آشنا گرديد وهم‌ صدا با ديگر انقلابيون‌ به‌ صفوف‌ تظاهركنندگان‌ پيوست‌. بعد از پيروزي‌ انقلاب‌ به‌ عضويت‌ سپاه‌پاسداران‌ فومن‌ درآمد و مدتي‌ نيز در پايگاه‌ مقاومت‌ كارخانه‌ي‌ چوكاي‌ مشغول‌ فعاليت‌ شد.
شهيد عليزاده‌ در همان‌ ايام‌، تصميم‌ به‌ ازدواج‌ گرفت‌ و اين‌ سنت‌ حسنه‌ را بجاي‌ آورد. بعدها از سپاه‌منطقه‌ي‌ فومن‌ به‌ استان‌ كرمانشاه‌ اعزام‌ شد و در شهرستان‌ جوانرود اين‌ استان‌ مستقر گرديد.سرانجام‌ در تاريخ‌ بيست‌ و سوم‌ ارديبهشت‌ 1364، در حالي‌ كه‌ با گروهي‌ در پاكسازي‌ منطقه‌ي‌جوانرود مي‌كوشيد، بدست‌ اعضاي‌ حزب‌ كومله‌ كردستان‌ به‌ شهادت‌ رسيد و به‌ گلگون‌ كفنان‌ تاريخ‌ پيوست‌. مزار این شهید درگلزار روستای قلعه رودخان قراردارد.
+ نوشته شده در  دوشنبه سیزدهم خرداد ۱۳۹۲ساعت 20:2  توسط داود صیاد مالفجانی  | 

شهيد ابراهيم‌ عليزاده‌

پاسدار شهيد ابراهيم‌ عليزاده‌ فرزند حجت‌ الله‌ به‌ سال‌ 1342 در روستاي‌ حيدرآلات‌ شهرستان فومن چشم‌ به‌ روشنايي‌ جهان‌ گشود.
اين‌ شهيد والامقام‌ پس‌ از گذراندن‌ دوران‌ كودكي‌، وارد مدرسه‌ گرديد و توانست‌ تا حد ديپلم‌ به‌ادامه‌ي‌ تحصيل‌ بپردازد. در سالهاي‌ انقلاب‌، با حركت‌هاي‌ انقلابي‌ و دستاوردهاي‌ آن‌ آشنا گرديد وهم‌ صدا با ديگر انقلابيون‌ به‌ صفوف‌ تظاهركنندگان‌ پيوست‌. بعد از پيروزي‌ انقلاب‌ به‌ عضويت‌ سپاه‌پاسداران‌ فومن‌ درآمد و مدتي‌ نيز در پايگاه‌ مقاومت‌ كارخانه‌ي‌ چوكاي‌ مشغول‌ فعاليت‌ شد.
شهيد عليزاده‌ در همان‌ ايام‌، تصميم‌ به‌ ازدواج‌ گرفت‌ و اين‌ سنت‌ حسنه‌ را بجاي‌ آورد. بعدها از سپاه‌منطقه‌ي‌ فومن‌ به‌ استان‌ كرمانشاه‌ اعزام‌ شد و در شهرستان‌ جوانرود اين‌ استان‌ مستقر گرديد.سرانجام‌ در تاريخ‌ بيست‌ و سوم‌ ارديبهشت‌ 1364، در حالي‌ كه‌ با گروهي‌ در پاكسازي‌ منطقه‌ي‌جوانرود مي‌كوشيد، بدست‌ اعضاي‌ حزب‌ كومله‌ كردستان‌ به‌ شهادت‌ رسيد و به‌ گلگون‌ كفنان‌ تاريخ‌ پيوست‌. مزار این شهید درگلزار روستای قلعه رودخان قراردارد.
+ نوشته شده در  دوشنبه سیزدهم خرداد ۱۳۹۲ساعت 20:2  توسط داود صیاد مالفجانی  | 

شهيد عبدالله‌ عليزاده‌

شهيد عبدالله‌ عليزاده‌ حلقه‌ بسته‌ فرزند علي‌ اكبر به‌ سال‌ 1347 در روستاي‌ ازبر شهرستان فومن قدم‌ به‌ جهان‌ گذارد.اين‌ شهيد عزيز تا قبولي‌ پنجم‌ ابتدايي‌ به‌ پيش‌ رفت‌ و پس‌ از آن‌ به‌ كار و تلاش‌ پرداخت‌ و در كارزراعت‌ و كشاورزي‌ اهتمام‌ ورزيد و در كارهاي‌ منزل‌ نيز، خانواده‌ را ياري‌ داد.
شهيد عليزاده‌ پس‌ از پيروزي‌ انقلاب‌ و روي‌ كارآمدن‌ نهادهاي‌ انقلابي‌، در پايگاه‌ بسيج‌ محل‌ به‌فعاليت‌ مشغول‌ گرديد. پس‌ از شروع‌ جنگ‌، داوطلبانه‌ از واحد بسيج‌ سپاه‌ پاسداران‌ منطقه‌ي‌ فومن‌، به‌ جبهه‌هاي‌ عملياتي‌ غرب‌ كشور اعزام‌ شد و پس‌ از دلاوري‌ها، سرانجام‌ در بيست‌ و يكم‌ فروردين‌1363 در منطقه‌ي‌ مريوان‌، شهيد راه‌ حق‌ شد و به‌ مقام‌ والاي‌ شهادت‌ دست‌ يافت‌.مزاراین شهید در گلزار روستای ازبرقراردارد.
در بخشي‌ از وصيت‌ نامه‌اش‌ مي‌خوانيم‌: «مبادا در شهید شدنم ناراحت شوید باید افتخار کنید که چنین فرزندی در راه خداوند تبارک و تعالی هدیه کردید ما برای شهادت در راه خدا به دنیا آمده ایم . اوست که جان می دهد و جان می گیرد ما فقط امانتی هستیم در دست شما و هر وقت خداوند بخواهد می تواند امانت خود را پس بگیرد ».
+ نوشته شده در  دوشنبه سیزدهم خرداد ۱۳۹۲ساعت 20:0  توسط داود صیاد مالفجانی  | 


شهيد حبيب‌ الله‌ علي‌ پوركار

شهيد حبيب‌ الله‌ علي پوركار گشتي‌ فرزند اسدالله‌ به‌ سال‌ 1343 در روستاي‌ كردمحله‌ شهرستان فومن قدم‌ به‌ جهان‌گذارد. بعد از طي‌ كردن‌ دوران‌ خردسالي‌ وارد مدرسه‌ گرديد و تا پايه‌ي‌ سوم‌ راهنمايي‌ به‌ ادامه‌ي‌تحصيل‌ پرداخت‌. پس‌ از تحصيل‌ مدتي‌ به‌ كار و تلاش‌ روي‌ آورد، تا اينكه‌ در تاريخ‌ آبانماه‌ 1365وارد سربازي‌ گرديد و بعنوان‌ سرباز ارتش‌ نيروي‌ زميني‌ جمهوري‌ اسلامي‌ ايران‌ به‌ خدمت‌ پرداخت‌.
شهيد علي‌پوركار بعد از گذراندن‌ دوره‌ آموزشي‌، در لشكر 21 حمزه‌ تهران‌ جاي‌ گرفت‌ و پس‌ از آن‌ به‌مناطق‌ عملياتي‌ كشور اعزام‌ شد. اين‌ شهيد بزرگوار مدتي‌ در مبارزه‌ و پيكار با متجاوزين‌ بعثي‌ بسربرد، تا اينكه‌ سرانجام‌ در بيست‌ و يكم‌ تير 1367 در شهرك‌ زبيدات‌ عراق‌ در حين‌ درگيري‌ بانيروهاي‌ عراقي‌، پيكرش‌ مفقود گرديد و به‌ شهادت‌ رسيد.
+ نوشته شده در  دوشنبه سیزدهم خرداد ۱۳۹۲ساعت 19:59  توسط داود صیاد مالفجانی  | 

شهيد اجانگل‌ عقلايي‌

شهيد اجانگل‌ عقلايي‌ فرزند عزت‌ الله‌ به‌ سال‌ 1349 در روستاي‌ زيده شهرستان فومن ‌ زميني‌ شد. دوران‌ خردسالي‌او در خانواده‌اي‌ زحمتكش‌ سپري‌ شد، تا اينكه‌ در سن‌ هفت‌ سالگي‌، جهت‌ آموختن‌ علم‌ واردمدرسه‌ گرديد. دوره‌ ابتدايي‌ را در زادگاهش‌ گذراند و پس‌ از آن‌، سعي‌ نمود كه‌ مشغول‌ به‌ كار گردد،تا از اين‌ طريق‌ از زحمت‌ خانواده‌ كاسته و ياريگر ايشان‌ شود.
پس‌ از آغاز جنگ‌ تحميلي‌، همگام‌ با ديگر رزمندگان‌ در كسوت‌ مقدس‌ پاسداري‌، به‌ جبهه‌هاي‌ حق‌عليه‌ باطل‌ رهسپار شد تا در ديار عاشقان‌، سروردهايي‌ را سر داده‌ و به‌ مبارزه‌ با دشمنان‌ بپردازد. اين‌ شهيد، مدتي‌ را در جنگ‌ با دشمن‌ بعثي‌ بسر برد، تا اينكه‌ سرانجام‌ در تاريخ‌ بيست‌ و چهارم‌ خرداد1369 در منطقه‌ي‌ اشنويه‌ بر اثر اصابت‌ تركش‌ به‌ فيض‌ شهادت‌ نايل‌ آمد و بدينسان‌، آسماني‌گرديد. مزارش‌ در گلزار شهداي‌ كلرم‌، در جوار بقعه‌ي‌ آقا سيد عبدالله‌ عليه‌ السلام‌ قرار دارد.
+ نوشته شده در  دوشنبه سیزدهم خرداد ۱۳۹۲ساعت 19:58  توسط داود صیاد مالفجانی  | 


شهيد عبدالحسين‌ عظیم يكتا

پاسدار شهيد عبدالحسين‌ عظم‌يكتا‌ فرزند حسن‌ به‌ سال‌ 1338 در روستاي‌ گشت‌رودخان شهرستان فومن‌ تولديافت‌ و پس‌ از آن‌، به‌ همراه‌ خانواده‌ خود به‌ روستاي‌ كيش‌ رودبار رفت‌ و در آن‌ روستا ساكن‌ گرديد.
پس‌ از طي‌ دوران‌ كودكي‌، بعلت‌ نبود‌ مدرسه‌ در روستا، دوره‌ ابتدايي‌ را با كمي‌ تأخير و همراه‌ باسختي‌، در دبستان‌ كردمحله‌ به‌ پايان‌ برد و بعد از آن‌، مقطع‌ راهنمايي‌ را در مدرسه‌ راهنمايي‌تحصيلي‌ شهيد بهشتي‌ گشت‌ به‌ اتمام‌ رساند. به خاطر فقر مادي‌، مسير خانه‌ تا مدرسه‌ را پياده‌ طي‌ مي‌نمود و با تمام‌ مشكلات‌ موجود سر راه‌ كه‌ در آن‌ روزگار، در مسير خانه‌ تا كردمحله‌ و گشت‌ وجود داشت‌، مي‌ساخت‌. با اين‌ همه‌، ياروياوري براي‌ خانواده‌، در انجام‌ كارهاي‌ روزمره‌ زندگي‌ بود و در ايام‌بيكاري‌، خصوصاً در فصل‌ تعطيلات‌ تابستان‌ به‌ انجام‌ كارهاي‌ آزاد مي‌پرداخت‌ و خرج‌ خود و خانواده‌اش‌ را تأمين‌ مي‌كرد، چرا كه‌ معتقد بود كار شرافت‌مندانه‌، عيب‌ و عار نيست‌ بلكه‌ بيكاري‌ وسربار ديگران‌ بودن‌، عيب‌ و ننگ‌ است‌.
شهيد يكتا در سال‌ 1352 يكي‌ از برادرانش‌ به‌ نام‌ عبدالله‌ را در سن‌ دوازده‌ سالگي‌ از دست‌ داد و باقلبي‌ مصيبت‌ زده‌، به‌ تحصيل‌ خود ادامه‌ داد و وارد دبيرستان‌ فردوسي‌ شهر فومن‌ شد و در رشته‌ي‌اقتصاد اجتماعي‌ به‌ ادامه‌ي‌ تحصيل‌ پرداخت‌. در سالهاي‌ انقلاب‌، با آگاه‌ شدن‌ از مسائل‌ انقلاب‌، عليه‌ رژيم‌ پهلوي‌ فعاليت‌ مي‌كرد و روزها به‌ بهانه‌ي‌ مدرسه‌، از منزل‌ خارج‌ و در تظاهرات‌ و راهپيمايي‌ها شركت‌ مي‌نمود. پس‌ از پيروزي‌ انقلاب‌، در تشكيل‌ جلسات‌ و سخنراني‌ جوانان‌ روستاو حفاظت‌ از ارزشهاي‌ اسلامي‌ و همچنين‌ در شكل‌گيري‌ تشكيلات‌ مذهبي‌ روستا، از جمله‌ «انجمن‌اسلامي‌» سهم‌ عمده‌ و نقش‌ موثري‌ داشت‌.
پس‌ از أخذ ديپلم‌ در خردادماه‌ 1359، به‌ خدمت‌ مقدس‌ سربازي‌ اعزام‌ شد و بنابر ضرورت‌، مدت‌21 ماه‌ را در خطوط‌ مقدم‌ جبهه‌ سپري‌ نمود. پس‌ از پايان‌ خدمت‌، بنابر آيين‌ و سنت‌ پاك‌ محمدي‌، تصميم‌ به‌ ازدواج‌ گرفت‌ كه‌ ثمره‌ آن‌ دو فرزند است‌. اولي‌ دختر (متولد 1362) ودومي‌ پسر (متولد 1364).
در همين‌ سال‌ (1361) بنابر احساس‌ مسئوليت‌ در جهت‌ حفاظت‌ از ارزشهاي‌ انقلاب‌ اسلامي‌، به‌عضويت‌ نهاد سپاه‌ پاسداران‌ انقلاب‌ اسلامي‌ شهرستان‌ فومن‌ درآمد و مدتي‌ بعنوان‌ مسئول‌ پايگاه‌كردمحله‌ و همچنين‌ ستاد گوراب‌ پس‌ مشغول‌ خدمت‌ گرديد، تا اينكه‌ براي‌ بار دوم‌عازم‌ مناطق‌ جنگي‌ شد.
پس‌ از حدود يكسال‌، به‌ شهر خود بازگشت‌ و بعنوان‌ مسئول‌ پرسنلي‌ واحد بسيج‌ سپاه‌ فومن‌، مشغول‌ ادامه‌ي‌ خدمت‌ گرديد و پس‌ از گذشت‌ دو سال‌ و اندي‌، براي‌ بار سوم‌ بسوي‌ جبهه‌هاي‌ حق‌عليه‌ باطل‌ شتافت‌ و در اين‌ مرحله‌، مسئوليت‌ تسليحات‌ گردان‌ حضرت‌ رسول‌(ص‌) ـ از گردانهاي‌لشكر قدس‌ گيلان‌ ـ را برعهده‌ گرفت‌. حدود سه‌ ماه‌ در اين‌ سمت‌ و در مبارزه‌ با متجاوزين‌ بعثي‌ بود،تا اينكه‌ سرانجام‌ در دوم‌ آذر 1366 در منطقه‌ي‌ ماووت‌ عراق‌ در شب‌ عمليات‌ موفق‌ نصر 8، به‌آرزوي‌ ديرينه‌اش‌ كه‌ «شهادت‌» بود، رسيد و در نهايت‌، در گلزار شهداي‌ فومن‌ به‌ خاك‌ سپرده‌شد.
شهيد يكتا در طول‌ مدت‌ خدمتش‌ در نهاد سپاه‌، خدمات‌ صادقانه‌اي‌ انجام‌ داد و هميشه‌ خواستارپياده‌ شدن‌ نظام‌ الهي‌ در جامعه‌ بود. او شهادت‌ را سعادت‌ مي‌دانست‌ و روحش‌ عجين‌ به‌ شهادت‌بود، بطوريكه‌ چندين‌ مرتبه‌ از شهادت‌ خويش‌ خبر داده‌ بود. او زندگي‌ بسيجي‌ گونه‌ خود را تا پايان‌عمر حفظ‌ كرد و اين‌ ساده‌ زيستي‌ را به‌ نزديكان‌ خود نيز آموخت‌. او براي‌ افراد ديگر، معلم‌ اخلاق‌هم‌ بود و اخلاص‌ را به‌ افراد مي‌آموخت‌.
+ نوشته شده در  دوشنبه سیزدهم خرداد ۱۳۹۲ساعت 19:56  توسط داود صیاد مالفجانی  | 

شهيد فرامرز عشقي‌

سرباز وظيفه‌ شهيد فرامرز عشقي‌ فرزند مختار به‌ سال‌ 1347 در روستاي‌ گيگاسر شهرستان فومن متولد گرديد. تحصيلات‌ خود را تا پايان‌ مقطع‌ ابتدايي‌ ادامه‌ داد و پس‌ از آن‌ به‌ صافكاري‌ اتومبيل‌ روي‌ آورد ومدتي‌ در اين‌ كار بود.
در سن‌ هيجده‌ سالگي‌ از نهاد نظامي‌ ژاندارمري‌ فومن‌ به‌ خدمت‌ مقدس‌ سربازي‌ اعزام‌ گرديد و پس‌از طي‌ دوره‌ آموزشي‌، در لشكر 84 خرم‌آباد لرستان‌ مستقر شد.
شهيد عشقي‌ بعدها به‌ منطقه‌ي‌ عملياتي‌ غرب‌ كشور اعزام‌ شد و سرانجام‌ در هيجدهم‌ فروردين‌1367 در ماههاي‌ پاياني‌ جنگ‌ تحميلي‌، در منطقه‌ عملياتي‌ ميمك‌ به‌ شهادت‌ رسيد و از اين‌ طريق‌، به‌ لقاء الله‌ پيوست‌. مزار این شهیددرروستای مخسر قراردارد.
+ نوشته شده در  دوشنبه سیزدهم خرداد ۱۳۹۲ساعت 19:54  توسط داود صیاد مالفجانی  | 

شهيد ايوب‌ عشق‌پرست‌

سرباز وظيفه‌ شهيد ايوب‌ عشق‌پرست‌ مجازي‌ فرزند الله‌ بخش‌ به‌ سال‌1342 در شهر فومن چشم‌ به‌ جهان‌ گشود. پس‌ از طي‌ دوران‌ كودكي‌، وارد مدرسه‌ شد و تاپايه‌ي‌ سوم‌ راهنمايي‌ به‌ادامه‌ي‌ تحصيل‌ پرداخت‌.
بعد از طي‌ دوران‌ مدرسه‌ و به‌ فاصله‌ چند سال‌، به‌ خدمت‌ مقدس‌ سربازي‌ رفت‌ و وارد نيروي‌ زميني‌شد. مدتي‌ در پادگان‌ فرح‌آباد اصفهان‌ گروه‌ 55 توپخانه‌، جمعي‌ گروهان‌ دوم‌ به‌ خدمت‌ پرداخت،‌ تا اينكه‌ از آنجا به‌ منطقه‌ي‌ عملياتي‌ غرب‌ كشور اعزام‌ شد تا دوشادوش‌ ديگر رزمندگان‌ اسلام‌، به‌مبارزه‌ با ارتش‌ عراق‌ بپردازد. مدتي‌ در اين‌ منطقه‌ جنگيد و به‌ فعاليت‌ پرداخت‌، تا اينكه‌ سرانجام‌ دربيست‌ و يكم‌ مرداد 1363 در منطقه‌ي‌ سومار بر اثر اصابت‌ تركش‌ خمپاره‌ دشمن‌ به‌ فيض‌ عظيم‌ شهادت‌ نايل‌ آمد و در نهايت‌، در گلزار شهداي‌ فومن‌ به‌ خاك‌ سپرده‌ شد. امروزه‌ كوچه‌اي‌ از خيابان‌يادآوران‌ كه‌ منزل‌ پدري اين‌ شهيد در آن‌ قرار دارد، به‌ نام‌ اين‌ شهيد مزين‌ شده‌ است‌.
+ نوشته شده در  دوشنبه سیزدهم خرداد ۱۳۹۲ساعت 19:53  توسط داود صیاد مالفجانی  | 

شهيد حسن‌ عسكري‌

شهيد حسن‌ عسكري‌ فرزند علي‌ به‌ سال‌ 1343 در روستاي‌ كمامردخ‌ شهرستان فومن چشم‌ به‌ گيتي‌ گشود. پس‌ ازگذران‌ دوران‌ كودكي‌ و بازي‌هاي‌ كودكانه‌، وارد مدرسه‌ شد و تا پايه‌ي‌ سوم‌ نظري‌ درس‌ خواند.
در دوره‌ نوجواني‌ و جواني‌، علاوه‌ بر تحصيل‌ به‌ كار كشاورزي‌ نيز مي‌پرداخت‌. در ادامه‌ي‌ تلاش‌ وكار و زندگي‌، چون‌ ديگر سربازان‌ هموطن‌ خويش‌، به‌ خدمت‌ رفت‌ و بعد هم‌ در سنگر جبهه‌هاي‌ دفاع‌مقدس‌ سهيم‌ گرديد. در جبهه‌ بعنوان‌ فرمانده‌ دسته‌ به‌ مبارزه‌ و جهاد مشغول‌ بود، تا اينكه‌ سرانجام‌در دوم‌ اسفند 1365 در محور دويجي‌ منطقه‌ي‌ شلمچه‌، بر اثر اصابت‌ گلوله‌ دشمن‌ به‌ شرف‌ شهادت‌نايل‌ آمد و به‌ گلگون‌ كفنان‌ تاريخ‌ پيوست‌.مزار این شهید در زادگاهش قراردارد.
در قسمتي‌ از وصيت‌نامه‌ي‌ شهيد عسكري‌ كه‌ در مورخه‌ 28/1/65 به‌ نگارش‌ درآمده‌، مي‌خوانيم‌:
«هان‌ اي‌ مردم‌، به‌ ياد خدا باشيد كه‌ با ياد خدا، دلها آرامش‌ پيدا مي‌كند. يا الله‌ مي‌ترسم‌ آن‌ طوري‌ كه‌غلام‌ بايستي‌ در مقابل‌ اربابش‌، اداي‌ وظيفه‌ بكند، نكرده‌ باشم‌ كه‌ نكرده‌ام‌. ترسم‌ از اين‌ است‌ كه‌نكند بر اثر سنگيني‌ گناهانم‌، نتوانم‌ سبك‌ شوم‌ و به‌ سويت‌ پرواز كنم‌ و در زمره‌ي‌ كساني‌ باشم‌ كه‌ ازياد تو و آيات‌ و نشانه‌هاي‌ تو غافل‌ هستند... بياييد در كنار هم‌، اين‌ انقلاب‌ را نگهدارش‌ باشيم‌ وپرچم‌ آنرا به‌ امام‌ عصر(عج‌) تحويل‌ دهيم‌...».
+ نوشته شده در  دوشنبه سیزدهم خرداد ۱۳۹۲ساعت 19:52  توسط داود صیاد مالفجانی  | 

شهيد حسن‌ عسكري‌

شهيد حسن‌ عسكري‌ فرزند علي‌ به‌ سال‌ 1343 در روستاي‌ كمامردخ‌ شهرستان فومن چشم‌ به‌ گيتي‌ گشود. پس‌ ازگذران‌ دوران‌ كودكي‌ و بازي‌هاي‌ كودكانه‌، وارد مدرسه‌ شد و تا پايه‌ي‌ سوم‌ نظري‌ درس‌ خواند.
در دوره‌ نوجواني‌ و جواني‌، علاوه‌ بر تحصيل‌ به‌ كار كشاورزي‌ نيز مي‌پرداخت‌. در ادامه‌ي‌ تلاش‌ وكار و زندگي‌، چون‌ ديگر سربازان‌ هموطن‌ خويش‌، به‌ خدمت‌ رفت‌ و بعد هم‌ در سنگر جبهه‌هاي‌ دفاع‌مقدس‌ سهيم‌ گرديد. در جبهه‌ بعنوان‌ فرمانده‌ دسته‌ به‌ مبارزه‌ و جهاد مشغول‌ بود، تا اينكه‌ سرانجام‌در دوم‌ اسفند 1365 در محور دويجي‌ منطقه‌ي‌ شلمچه‌، بر اثر اصابت‌ گلوله‌ دشمن‌ به‌ شرف‌ شهادت‌نايل‌ آمد و به‌ گلگون‌ كفنان‌ تاريخ‌ پيوست‌.مزار این شهید در زادگاهش قراردارد.
در قسمتي‌ از وصيت‌نامه‌ي‌ شهيد عسكري‌ كه‌ در مورخه‌ 28/1/65 به‌ نگارش‌ درآمده‌، مي‌خوانيم‌:
«هان‌ اي‌ مردم‌، به‌ ياد خدا باشيد كه‌ با ياد خدا، دلها آرامش‌ پيدا مي‌كند. يا الله‌ مي‌ترسم‌ آن‌ طوري‌ كه‌غلام‌ بايستي‌ در مقابل‌ اربابش‌، اداي‌ وظيفه‌ بكند، نكرده‌ باشم‌ كه‌ نكرده‌ام‌. ترسم‌ از اين‌ است‌ كه‌نكند بر اثر سنگيني‌ گناهانم‌، نتوانم‌ سبك‌ شوم‌ و به‌ سويت‌ پرواز كنم‌ و در زمره‌ي‌ كساني‌ باشم‌ كه‌ ازياد تو و آيات‌ و نشانه‌هاي‌ تو غافل‌ هستند... بياييد در كنار هم‌، اين‌ انقلاب‌ را نگهدارش‌ باشيم‌ وپرچم‌ آنرا به‌ امام‌ عصر(عج‌) تحويل‌ دهيم‌...».
+ نوشته شده در  دوشنبه سیزدهم خرداد ۱۳۹۲ساعت 19:51  توسط داود صیاد مالفجانی  | 

شهيد ندرت‌الله‌ عسكرپور

سرباز وظيفه‌ شهيد ندرت‌ الله‌ عسكرپور ماسوله‌ فرزند عبدالله‌ به‌ سال‌ 1338 در شهر پلكاني‌ ماسوله‌ديده‌ به‌ جهان‌ گشود.
تحصيلات‌ خود را تا پايه‌ي‌ سوم‌ نظري‌ ادامه‌ داد و پس‌ از آن‌ مدتي‌ به‌ كار و تلاش‌ پرداخت‌، تا اينكه‌به‌ خدمت‌ مقدس‌ سربازي‌ اعزام‌ گرديد. دوران‌ خدمت‌ وي‌ مصادف‌ با سالهاي‌ بحراني‌ كشور و جنگ‌بود. در آن‌ ايام‌، حضرت‌ امام‌ (ره‌) فرمان‌ داده‌ بود تا مردم‌، به‌ خصوص‌ جوانان‌، آماده‌ رويارويي‌ بادشمن‌ متجاوز گردند كه‌ بلافاصله‌ از پير و جوان،‌ به‌ مراكز سپاه‌ و بسيج‌ روي‌ آوردند و داوطلبانه‌ به‌جبهه‌هاي‌ جنگ‌ اعزام‌ شدند.
در اين‌ وقت‌، شهيد عسكرپور بسان‌ ديگر سربازان‌ اسلام‌، به‌ مناطق‌ عملياتي‌ كشور اعزام‌ گرديد و ازيگان‌ لشكر 81 زرهي‌ باختران‌ به‌ مناطق‌ جنگي‌ رهسپار شد و سرانجام‌ در هشتم ارديبهشت‌ ماه‌ 1360 درحين‌ درگيري‌ با مزدوران‌ بعثي‌ در منطقه‌ عملياتي‌ كوره‌ موش‌ به‌ شهادت‌ رسيد و به‌ اين‌ مقام‌ والادست‌ يافت‌. مزار این شهید در گلزار ماسوله قراردارد.
+ نوشته شده در  دوشنبه سیزدهم خرداد ۱۳۹۲ساعت 19:49  توسط داود صیاد مالفجانی  | 

شهيد يوسف‌ عزيزي‌

شهيد يوسف‌ عزيزي‌ درويي‌ فرزند غلامحسن‌ به‌ سال‌ 1344 در روستاي‌ رودپيش‌ شهرستان فومن قدم‌ به‌ جهان‌گذارد. دوران‌ كودكي‌ را پشت‌ سر گذاشت‌، تا اينكه‌ وارد مدرسه‌ گرديد و تا پايه‌ دوم‌ نظري‌ به‌ ادامه‌ي‌تحصيل‌ پرداخت‌. در سالهاي‌ انقلاب‌ با برخي‌ از دستاوردهاي‌ آن‌ آشنا گرديد و در همان‌ ايام،‌ در جلسات‌ مذهبي‌ شركت‌ مي‌كرد و روحيه‌ مذهبي‌ خود را تقويت‌ مي‌نمود.
اين‌ شهيد بزرگوار مدتي‌ در پايگاه‌ مقاومت‌ بسيج‌ شهيد بهشتي‌ رودپيش‌ به‌ فعاليت‌ پرداخت‌ و درزمينه‌هاي‌ فرهنگي‌ و عقيدتي‌ نيز فعاليت‌ داشت‌. پس‌ از شروع‌ جنگ‌، براي‌ حراست‌ از ايران‌ عزيز و بااعتماد به‌ نفسي‌ كه‌ ناشي‌ از ايمان‌ و شجاعت‌ او بود، از سپاه‌ پاسداران‌ منطقه‌ي‌ فومن‌ به‌ جبهه‌هاي‌ حق‌عليه‌ باطل‌ اعزام‌ شد و سرانجام‌ در بيست‌ و نهم‌ خرداد 1362 بدست‌ اعضاي‌ حزب‌ دمكرات‌كردستان‌ در مريوان‌، بعد از سه‌ روز اسارت‌ به‌ شهادت‌ رسيد و به‌ ديدار حق‌ شتافت‌. مزار این شهید در روستای رودپیش قرار دارد.
در بخشي‌ از وصيت‌ نامه‌اش‌ مي‌خوانيم‌: «نماز را اول وقت ادا نمائید و همیشه از بسیج و رزمندگان حمایت کنید و حامی انقلاب باشید و نگذارید جنایت کاران غرب و قدرتمندان استعمار گر شرق بر کشور ما حکومت کنند. همه یده واحده شوید تا پرچم اسلام در سراسر گیتی پیروزمندانه برافراشته شود . به امید آن روز ».
+ نوشته شده در  دوشنبه سیزدهم خرداد ۱۳۹۲ساعت 19:48  توسط داود صیاد مالفجانی  | 


شهيد جمشيد عزت‌پناه‌

شهيد جمشيد عزت‌پناه‌ فرزند جانعلي‌ به‌ سال‌ 1353 در روستاي‌ نصرالله‌ محله‌ گشت‌ شهرستان فومن تولد يافت‌. دوران‌ كودكي‌ را در كنار خانواده‌ كشاورز خود سپري‌ نمود، تا اينكه‌ وارد مدرسه‌ گرديد و تا پايه‌ي‌اول‌ راهنمايي‌ به‌ ادامه‌ي‌ تحصيل‌ پرداخت‌.
پس‌ از تحصيل‌ به‌ امور كشاورزي‌ پرداخت‌ و در كنار اين‌ كار، از آنجايي‌ كه‌ به‌ ورزش‌ علاقه‌مند بود، به ‌ورزشهاي‌ رزمي‌ نيز مي‌پرداخت‌. اين‌ شهيد‌ بزرگوار پس‌ از مدتي‌ به‌ خدمت‌ رفت‌ و از جمعي‌ گردان‌امام‌ حسن‌ عليه‌ السلام‌، تيپ‌ سوم‌ هجرت‌ لشكر 16 قدس‌ گيلان،‌ به‌ منطقه‌ بوكان‌ اعزام‌ گرديد و سرانجام‌ در بيست و ششم مرداد 1373 در محور بوكان‌ ـ سقز در روستايي‌ موسوم‌ به‌ «سلامت‌» به‌ شهادت‌ رسيد. مزار این شهید در روستای تازه آباد گشت قراردارد.
+ نوشته شده در  دوشنبه سیزدهم خرداد ۱۳۹۲ساعت 19:47  توسط داود صیاد مالفجانی  | 

شهيد ذبيح‌الله‌ عزت‌پناه‌

سرباز وظيفه‌ شهيد ذبيح‌ الله‌ عزت‌پناه‌ فرزند اسماعيل‌ به سال 1345 در روستاي‌ زيده‌ شهرستان فومن قدم‌ به‌ عرصه‌ي‌گيتي‌ نهاد. تحصيلات‌ خود را تا قبولي‌ پنجم‌ ابتدايي‌ در زادگاهش‌ به‌ پايان‌ رساند و پس‌ از آن‌ مدتي‌ دركنار خانواده‌ ماند، تا اينكه‌ به‌ تهران‌ رفت‌ و در يك‌ مغازه‌ لوازم‌ يدكي‌ اتومبيل‌ مشغول‌ به‌ كار شد. چندسالي‌ در اين‌ كار بود، تا وقتي‌ كه‌ به‌ خدمت‌ سربازي‌ رفت‌ و به‌ انجام‌ وظيفه‌ ملي‌ خود پرداخت‌.
اين‌ سرباز اسلام‌ پس‌ از طي‌ دوره‌ آموزشي‌، به‌ اهواز رفت‌ و در لشكر 5 اين‌ شهر مستقر گرديد. مدتي‌ در اين‌ لشكر مشغول‌ خدمت‌ و از همان‌ لشكر، به‌ مناطق‌ عملياتي‌ كشور اعزام‌ گرديد كه سرانجام‌ در تاريخ‌ بيست‌ و دوم‌ خرداد 1366 در منطقه‌ عملياتي‌ جزيره‌ مجنون‌ شهد شيرين‌ شهادت‌ را نوشيدو جاودانه‌ ماند.پیکر وی بعداز تشییع در گلزار کلرم بخاک سپرده شد.
+ نوشته شده در  دوشنبه سیزدهم خرداد ۱۳۹۲ساعت 19:46  توسط داود صیاد مالفجانی  | 

شهيد علي‌اصغر عبداللهي‌

بسيجي‌ شهيد علي‌اصغر عبداللهي‌ آلاله‌ گورابي‌ فرزند علي‌ به‌ سال‌ 1346 متولد گرديد. پس‌ از طي‌ دوران‌ خردسالي‌، وارد مدرسه‌ شد و موفق‌ به‌ اخذ مدرك‌ سيكل‌ گرديد.
در اين‌ ايام‌، در كنار تحصيل‌، به‌ تقويت‌ روحيه‌ي‌ انقلابي‌ و حزب‌ اللهي‌ خود پرداخت‌ و به‌ خودسازي‌و تهذيب‌ نفس‌ نيز مشغول‌ شد. دوران‌ جواني‌ او مصادف‌ بود با پيروزي‌ نهضت‌ اسلامي‌ و او بنا به‌تكليف‌، به‌ ياري‌ محرومين‌ شتافت‌ و پس‌ از تشكيل‌ نهاد جهادسازندگي‌ نيز وارد آن‌ شد و در طرح‌جنگل‌ مشغول‌ فعاليت‌ گرديد.
همزمان‌ با اين‌ فعاليت‌ها، در پايگاه‌ مقاومت‌ بسيج‌ اباذر شنبه‌ بازار فومن، با ديگر بسيجيان‌ آن‌ روستا به‌فراگيري‌ فنون‌ نظامي‌ و فعاليت‌هاي‌ فرهنگي‌ و مذهبي‌ پرداخت‌ و با آغاز جنگ‌ نيز، براي‌ نخستين‌باردر لباس‌ مقدس‌ سربازي‌ به‌ جبهه‌ اعزام‌ شد.
بعد از اتمام‌ خدمت‌ سربازي‌ باز هم‌ روح‌ آرام‌ و پاك‌ او به‌ تلاطم‌ افتاد و سختي‌ جهاد را بر شيريني‌عافيت‌طلبي‌ ترجيح‌ داد و اين‌ بار، از واحد بسيج‌ سپاه‌ فومن‌ به‌ تيپ‌ 105 قدس‌ پيوست‌ و به‌ گردان‌ابوالفضل‌ (ع‌) ملحق‌ گرديد. مدتي‌ به‌ جنگ‌ با دشمن‌ پرداخت‌، تا اينكه‌ در بيست‌ و سوم‌ دي‌ 1365در عمليات‌ كربلاي‌ 5 در يكي‌ از حملات‌ هوايي‌ دشمن‌ در محل‌ شلمچه‌ به‌ شهادت‌ رسيد و روح‌بلندش‌ آسماني‌ گشت‌.
خانواده‌اش‌ پس‌ از اينكه‌ از شهادت‌ او مطلع‌ شدند، بلافاصله‌ به‌ اهواز رفته‌، در ستاد خبري‌ و تعاون‌بسيج‌، بدنبال‌ جنازه‌ مطهر شهيد خود گشتند، اما به‌ دليل‌ اشتباه‌ بودن‌ شماره‌ پلاك‌ اين شهيد و عدم ‌مطابقت‌ با شماره‌ اصلي‌ پلاك‌ (Aj - 196 - 935) كه‌ همراه‌ جنازه‌ شهيد بود، موفق‌ به‌ پيدا كردن‌ايشان‌ نشدند و پيكر شهيد با اسم‌ ديگر، به‌ شهرستان‌ جهرم‌ انتقال‌ داده‌ شد.
در جهرم‌ بعد از پي‌ بردن‌ به‌ اين‌ اشتباه‌، ايشان‌ را به‌ اهواز منتقل‌ كردند كه‌ بعد از يك‌ هفته‌، برادر شهيدكه‌ خود از جانبازان‌ گرانقدر شيميايي‌ جنگ‌ بودند، دوباره‌ به‌ اهواز رفته‌ و بعد از چند روز جستجو، بالاخره‌ پيكر پاك‌ برادر را در يكي‌ از سردخانه‌هاي‌ اهواز پيدا نمودند. سرانجام‌ پس‌ از حدود يك‌ماه‌، ‌ پس‌ از راهپيمايي‌ عظيم‌ دهه‌ي‌ فجر، در ميان‌ خيل‌ مردم‌ شهيد پرور شهرستان‌فومن‌، پيكر شهيد عبداللهي تشييع‌ شد و در گلزار شهداي‌ شنبه‌بازارشهرستان فومن(سبزقبا) به‌ خاك‌ سپرده‌ شد.
در فرازي‌ از وصيت‌نامه‌ و آخرين‌ مكتوب‌ حياتش‌، چنين‌ نوشته‌ شده‌ است‌: «باسلام‌ و درود برپيشگاه‌ مقدس‌ امام‌ زمان‌ (عج‌) و نايب‌ بر حقش‌، امام‌ امت‌ و سلام‌ و درود بر تمام‌ شهدا از صدراسلام‌ تا جنگ‌ تحميلي‌، متن‌ وصيتم‌ را از حديث‌ گهربار پيامبر اكرم‌(ص‌) آغاز مي‌كنم‌ كه‌ فرمودند: من‌ اصبح‌ لم‌ يهتم‌ بامور المسلمين‌ فليس‌ بمسلم‌ كسي‌ كه‌ روز را شب‌ كند و به‌ فكر آسايش‌ ديگران ‌نباشد مسلمان‌ نيست‌... و اما پدر و مادر عزيزم‌ كه‌ برايم‌ رنج‌ و زحمت‌ها كشيديد. شايد دوست‌ ‌داشتيد در دوران‌ پيري‌، من‌ كمكي‌ برايتان‌ باشم‌. اين‌ جاست‌ كه‌ بايد به‌ وعده‌ الهي‌ ايمان‌ داشته‌باشيم‌ كه‌ داريد. صبور باشيد. مرا ببخشيد...»
+ نوشته شده در  دوشنبه سیزدهم خرداد ۱۳۹۲ساعت 19:45  توسط داود صیاد مالفجانی  | 


شهيد سيد ابراهيم‌ عباسي‌

شهيد سيد ابراهيم‌ عباسي‌ سيدآبادي‌ فرزند سيد احمد به‌ سال‌ 1343 در روستاي‌ سيدآباد شهرستان فومن از يك‌خانواده‌ كشاورز و مذهبي‌ ديده‌ به‌ جهان‌ گشود.
دوره‌ ابتدايي‌ و راهنمايي‌ را در روستاي‌ سيدآباد به‌ اتمام‌ رساند و تحصيلات‌ متوسطه‌ را در روستاي‌گوراب‌ پس‌ گذراند و به‌ اين‌ ترتيب‌، به‌ كسب‌ مدرك‌ ديپلم‌ اقتصاد نايل‌ آمد. پس‌ از تحصيل،‌ به‌ عضويت‌ انجمن‌ اسلامي‌ محل‌ و همزمان‌ به‌ عضويت‌ پايگاه‌ مقاومت‌ بسيج‌ سيدآباد درآمد و حتي‌در بسيج‌ و كميته‌ انقلاب‌ اسلامي‌ شهر فومن‌ نيز فعاليت‌ داشت‌. جواني‌ پرجنب‌وجوش‌ بود و بسياري‌از اوقات‌ خود را در راه‌ اعتلاي‌ انقلاب‌ اسلامي‌ و خدمت‌ به‌ جامعه‌ در اين‌ نهادهاي‌ انقلابي‌مي‌گذراند. شهيد عباسي‌ پس‌ از چندبار عزيمت‌ به‌ جبهه،‌ سرانجام‌ در هشتم‌ فروردين‌ 1365 درپاسگاه‌ ابوغريب‌ به‌ شهادت‌ رسيد و در نهايت‌ در زادگاهش‌ به‌ خاك‌ سپرده‌ شد. در بخشي‌ از وصيت‌ نامه‌اش‌ آمده‌ است‌: «...وقتي‌ شهيد شدم‌، نگذاريد مادرم‌ بر من‌ بگريد. هر كس‌ بر مزارم‌ مي‌گذرد، بگويد اين‌ جوان‌ در راه‌ اسلام‌ شهيد شد و فاتحه‌ بخواند. خواهران‌ و برادرانم،‌ راه‌ مرا ادامه‌دهيد كه‌ سعادت‌ در اين‌ است‌».
+ نوشته شده در  دوشنبه سیزدهم خرداد ۱۳۹۲ساعت 19:42  توسط داود صیاد مالفجانی  | 


شهيدرضا عباس‌زاده‌

بسيجي‌ شهيد رضا عباس‌زاده‌ حسين‌آبادي‌ فرزند عزيز علي‌ به‌ سال‌ 1345 در شهر فومن متولد شد. رضا درخانواده‌اي‌ مذهبي‌ زمزمه‌ عشق‌ را مشق‌ كرد و از همان‌ دوران‌ كودكي‌، نشان‌ داد كه‌ با ديگر هم‌ سن‌ و سالانش‌، از نظر اخلاق‌ و هوش‌ متفاوت‌ است‌.
پس‌ از پيروزي‌ انقلاب‌ شكوهمند اسلامي‌، رضا سيزده‌ سال‌ بيشتر نداشت‌ و در كلاس‌ دوم‌ راهنمايي‌مشغول‌ به‌ تحصيل‌ بود. از هم‌ كلاسي‌هاي‌ او مي‌توان‌ به‌ شهيدان‌: مهرداد دورانگر، علي‌ گيتي‌نورد وابراهيم‌ حسن‌زاده‌ اشاره‌ نمود كه‌ اين‌ چهار تن‌، هم‌ در بازي‌ها و هم‌ در كسب‌ علم‌ و معرفت‌، سعي‌مي‌كردند، دوستانه‌ از هم‌ سبقت‌ بگيرند.
رضا تا سال‌ اول‌ نظري‌ را با موفقيت‌ پشت‌ سرگذاشت‌ و پس‌ از آن‌ به‌ عضويت‌ پايگاه‌ بسيج‌ شهيددستغيب‌ فومن‌ درآمد. مدتي‌ را در اين‌ پايگاه‌ گذراند، تا اينكه‌ پس‌ از شروع‌ جنگ‌ تحميلي‌، عزم‌رفتن‌ به‌ جبهه‌ را نمود، ولي‌ با داشتن‌ جثه‌ي‌ كوچكش‌، اجازه‌ رفتن‌ جبهه‌ به‌ او داده‌ نمي‌شد. قدش‌ نسبتاً كوتاه‌ و اندامي‌ لاغر داشت‌ و بطور كلي‌، كوچكتر از سنش‌ نشان‌ داده‌ مي‌شد. با اين‌ همه‌، ازآنجايي‌ كه‌ علاقه‌ غيرقابل‌ وصفي‌ به‌ جبهه‌ رفتن‌ داشت‌، در يكي‌ از اعزام‌ رزمندگان‌ اين‌ منطقه‌ به‌جبهه‌، لباس‌ رزم‌ بر تن‌ نمود و حتي‌ براي‌ اينكه‌ قدش‌ بلندتر نشان‌ داده‌ شود،مقداري‌ شن‌ داخل‌ پوتينش‌ ريخت‌ تا قدش‌ بلندتر نشان‌ داده‌ شود.
پس‌ از رفتن‌ رضا به‌ جبهه‌، خانواده‌اش‌ نگران‌ شده‌ و از فرزندشان‌ بي‌خبر بودند، تا اينكه‌ شهيددورانگر آنان‌ را از رفتن‌ رضا به‌ جبهه‌ آگاه‌ نمود. شهيد عباس‌زاده‌ در سالهاي‌ آغازين‌ جنگ‌، چهارمرتبه‌ به‌ جبهه‌ اعزام‌ شده‌ بود و در آخرين‌ اعزامش‌ كه‌ در تاريخ‌ 25/4/62 از واحد بسيج‌ سپاه‌ فومن‌صورت‌ گرفت‌، خانواده‌اش‌ به‌ بدرقه‌اش‌ رفته‌ بودند، او از همگي‌ خداحافظي‌ كرد و داخل‌ سيل‌ عظيم‌رزمندگان‌ شد. مدت‌ زيادي‌ از رفتنش‌ نگذشته‌ بود كه‌ در نهم‌ مرداد 1362،‌ در جبهه‌ مهران‌ درعمليات‌ والفجر 3 بر اثر اصابت‌ گلوله‌ به‌ سر، به‌ كاروان‌ عظيم‌ شهيدان‌ پيوست‌ و جاودانه‌ شد. مزار این شهید در گلزار فومن قرار دارد.
شهيد رضا عباس‌زاده‌، آنقدر صميمي‌ و مهربان‌ و دوست‌ داشتني‌ بود كه‌ با يك‌ برخورد، عشق‌ و محبت‌ او در دل‌ مي‌نشست‌. برق‌ نگاه‌ چشمهاي‌ مهربانش‌، انسان‌ را مجذوب‌ مي‌كرد. بسيار خوش‌اخلاق‌ بود و به‌ همه‌ افراد احترام‌ مي‌گذاشت‌. رابطه‌اي‌ صميمي‌ با مادر داشت‌. به‌ روزه‌هاي‌مستحبي‌، بسيار اهميت‌ مي‌داد و اغلب‌ دوشنبه‌ها و پنج‌شنبه‌ها روزه‌ مي‌گرفت‌. هميشه‌ نماز را در اول‌وقت‌ مي‌خواند و مقيد به‌ نماز جماعت‌ بود. توكل‌ عجيبي‌ داشت‌ و بسيار بي‌ريا بود. خود را سربازجان‌ بركف‌ امام‌ مي‌دانست‌ و گوش‌ به‌ فرمان‌ ايشان‌ بود. در همه‌ حال‌ از معبود خويش‌، شهادت‌ در راهش‌ را طلب‌ مي‌نمود. يادش‌ گرامي‌ و راهش‌ پررهرو باد.
اين شهيد عزيز در وصيت‌نامه‌اش‌ مي‌نويسد: «...و پيامي‌ دارم‌ به‌ آن‌ انسانهايي‌ كه‌ در طول‌ عمر، دست‌ خود را به‌ گناه‌آلوده‌ كرده‌اند. اين‌ قدر در خواب‌ فرو نرويد. خويشتن‌ را خودسازي‌ كنيد، تا خداوند از گناهان‌ شما در گذرد...».
+ نوشته شده در  دوشنبه سیزدهم خرداد ۱۳۹۲ساعت 19:40  توسط داود صیاد مالفجانی  | 


شهيدرضا عباس‌زاده‌

بسيجي‌ شهيد رضا عباس‌زاده‌ حسين‌آبادي‌ فرزند عزيز علي‌ به‌ سال‌ 1345 در شهر فومن متولد شد. رضا درخانواده‌اي‌ مذهبي‌ زمزمه‌ عشق‌ را مشق‌ كرد و از همان‌ دوران‌ كودكي‌، نشان‌ داد كه‌ با ديگر هم‌ سن‌ و سالانش‌، از نظر اخلاق‌ و هوش‌ متفاوت‌ است‌.
پس‌ از پيروزي‌ انقلاب‌ شكوهمند اسلامي‌، رضا سيزده‌ سال‌ بيشتر نداشت‌ و در كلاس‌ دوم‌ راهنمايي‌مشغول‌ به‌ تحصيل‌ بود. از هم‌ كلاسي‌هاي‌ او مي‌توان‌ به‌ شهيدان‌: مهرداد دورانگر، علي‌ گيتي‌نورد وابراهيم‌ حسن‌زاده‌ اشاره‌ نمود كه‌ اين‌ چهار تن‌، هم‌ در بازي‌ها و هم‌ در كسب‌ علم‌ و معرفت‌، سعي‌مي‌كردند، دوستانه‌ از هم‌ سبقت‌ بگيرند.
رضا تا سال‌ اول‌ نظري‌ را با موفقيت‌ پشت‌ سرگذاشت‌ و پس‌ از آن‌ به‌ عضويت‌ پايگاه‌ بسيج‌ شهيددستغيب‌ فومن‌ درآمد. مدتي‌ را در اين‌ پايگاه‌ گذراند، تا اينكه‌ پس‌ از شروع‌ جنگ‌ تحميلي‌، عزم‌رفتن‌ به‌ جبهه‌ را نمود، ولي‌ با داشتن‌ جثه‌ي‌ كوچكش‌، اجازه‌ رفتن‌ جبهه‌ به‌ او داده‌ نمي‌شد. قدش‌ نسبتاً كوتاه‌ و اندامي‌ لاغر داشت‌ و بطور كلي‌، كوچكتر از سنش‌ نشان‌ داده‌ مي‌شد. با اين‌ همه‌، ازآنجايي‌ كه‌ علاقه‌ غيرقابل‌ وصفي‌ به‌ جبهه‌ رفتن‌ داشت‌، در يكي‌ از اعزام‌ رزمندگان‌ اين‌ منطقه‌ به‌جبهه‌، لباس‌ رزم‌ بر تن‌ نمود و حتي‌ براي‌ اينكه‌ قدش‌ بلندتر نشان‌ داده‌ شود،مقداري‌ شن‌ داخل‌ پوتينش‌ ريخت‌ تا قدش‌ بلندتر نشان‌ داده‌ شود.
پس‌ از رفتن‌ رضا به‌ جبهه‌، خانواده‌اش‌ نگران‌ شده‌ و از فرزندشان‌ بي‌خبر بودند، تا اينكه‌ شهيددورانگر آنان‌ را از رفتن‌ رضا به‌ جبهه‌ آگاه‌ نمود. شهيد عباس‌زاده‌ در سالهاي‌ آغازين‌ جنگ‌، چهارمرتبه‌ به‌ جبهه‌ اعزام‌ شده‌ بود و در آخرين‌ اعزامش‌ كه‌ در تاريخ‌ 25/4/62 از واحد بسيج‌ سپاه‌ فومن‌صورت‌ گرفت‌، خانواده‌اش‌ به‌ بدرقه‌اش‌ رفته‌ بودند، او از همگي‌ خداحافظي‌ كرد و داخل‌ سيل‌ عظيم‌رزمندگان‌ شد. مدت‌ زيادي‌ از رفتنش‌ نگذشته‌ بود كه‌ در نهم‌ مرداد 1362،‌ در جبهه‌ مهران‌ درعمليات‌ والفجر 3 بر اثر اصابت‌ گلوله‌ به‌ سر، به‌ كاروان‌ عظيم‌ شهيدان‌ پيوست‌ و جاودانه‌ شد. مزار این شهید در گلزار فومن قرار دارد.
شهيد رضا عباس‌زاده‌، آنقدر صميمي‌ و مهربان‌ و دوست‌ داشتني‌ بود كه‌ با يك‌ برخورد، عشق‌ و محبت‌ او در دل‌ مي‌نشست‌. برق‌ نگاه‌ چشمهاي‌ مهربانش‌، انسان‌ را مجذوب‌ مي‌كرد. بسيار خوش‌اخلاق‌ بود و به‌ همه‌ افراد احترام‌ مي‌گذاشت‌. رابطه‌اي‌ صميمي‌ با مادر داشت‌. به‌ روزه‌هاي‌مستحبي‌، بسيار اهميت‌ مي‌داد و اغلب‌ دوشنبه‌ها و پنج‌شنبه‌ها روزه‌ مي‌گرفت‌. هميشه‌ نماز را در اول‌وقت‌ مي‌خواند و مقيد به‌ نماز جماعت‌ بود. توكل‌ عجيبي‌ داشت‌ و بسيار بي‌ريا بود. خود را سربازجان‌ بركف‌ امام‌ مي‌دانست‌ و گوش‌ به‌ فرمان‌ ايشان‌ بود. در همه‌ حال‌ از معبود خويش‌، شهادت‌ در راهش‌ را طلب‌ مي‌نمود. يادش‌ گرامي‌ و راهش‌ پررهرو باد.
اين شهيد عزيز در وصيت‌نامه‌اش‌ مي‌نويسد: «...و پيامي‌ دارم‌ به‌ آن‌ انسانهايي‌ كه‌ در طول‌ عمر، دست‌ خود را به‌ گناه‌آلوده‌ كرده‌اند. اين‌ قدر در خواب‌ فرو نرويد. خويشتن‌ را خودسازي‌ كنيد، تا خداوند از گناهان‌ شما در گذرد...».
+ نوشته شده در  دوشنبه سیزدهم خرداد ۱۳۹۲ساعت 19:40  توسط داود صیاد مالفجانی  | 


شهيد محمدرضا عامر

بسيجي‌ شهيد محمدرضا عامر فرزند شادروان‌ حاج‌ اسماعيل‌ به‌ سال‌ 1339 در شهر فومن‌ ديده‌ به‌جهان‌ گشود. دوره‌ ابتدايي‌ را تا سال‌ چهارم‌ در دبستان‌ شهيد حق‌ويردي‌و امام‌ جعفرصادق‌(ع‌) فعلی طي‌ نمود و پس‌ از آن‌، در دبستان‌ نوردانش‌ به‌ اتمام‌رسانيد. دوره‌ راهنمايي‌ را در مدرسه‌ راهنمايي‌ تحصيلي‌ (توحيد ) گذراند و بعدازطي‌ اين‌ دوره‌، به‌ هنرستان‌ رفت‌ و در رشته‌ي‌ برق‌ به‌ ادامه‌ي‌ تحصيل‌ پرداخت‌.
در سالهاي‌ انقلاب‌، به‌ صفوف‌ مبارزين‌ پيوست‌ و به‌ فعاليت‌هاي‌ انقلابي‌ پرداخت‌. در تظاهرات‌سالهاي‌ 57 ـ 56 شركت‌ فعال‌ داشت‌ و حتي‌ در يكي‌ از تظاهرات‌ كه‌ در سي‌ام‌ آذر سال‌ 57 در مقابل‌مسجد بالا محله‌ صورت‌ گرفت‌، مورد ضرب‌ يكي‌ از مامورين‌ شهرباني‌ واقع‌ شد و از ناحيه‌ي‌ سرمجروح‌ گرديد.
پس‌ از انقلاب‌ به‌ نهاد بسيج‌ و گروه حزب‌الله فومن پيوست‌ و همچنين‌ در كميته‌ امداد جوانان‌ كه‌ به‌ همت‌ جواناني‌ ديگر باهدف‌ رفع‌ برخي‌ از نيازهاي‌ افراد نيازمند از قبل‌ از انقلاب‌ تا بعد، پا گرفته‌ بود، فعالانه‌ شركت‌ داشت‌.از ديگر اقداماتش‌ در بعد از انقلاب‌، اين‌ بود كه‌ به‌ كمك‌ دوستانش‌، گروه‌ «حافظين‌ انقلاب‌» راتشكيل‌ دادند و شب‌ها در خيابان‌ها و معابر عمومي‌، از حريم‌ شهر مواظبت‌ مي‌كردند، تا منافقين‌مزدور سوءاستفاده‌ نكنند.
چون‌ در طول‌ سالهاي‌ انقلاب‌، به‌ فعاليت‌هاي‌ انقلابي‌ و مذهبي‌ مي‌پرداخت‌، اين‌ نوع‌ از فعاليت‌ها برايش‌ دردسرها داشت‌، بطوريكه‌ بارها، مامورين‌ در پي‌ دستگيريش‌ بر‌آمدند، ولي‌ هر بار با شكست‌ مواجه‌ مي‌شد.
از آنجا كه‌ شهر فومن‌، آغازگر اولين‌ حركت‌هاي‌ انقلاب‌ در استان‌ گيلان‌ بود، رضا و چند تن‌ از همراهان‌ هميشگي‌اش‌، اكثر هزينه‌هاي‌ مراسم‌ و حركت‌هاي‌ انقلابي‌ را شخصاً پرداخت‌ مي‌كردند.منزل‌ ايشان‌ و همچنين دكه‌اي كه به راه انداخته بود، از مراكز اصلي‌ تكثير و پايگاه‌ توزيع‌ اعلاميه‌ها، اطلاعيه‌ها، كتابها و نوارهاي‌ انقلابي‌ وضد رژيم‌ پهلوي‌ بود. بعد از شروع‌ جنگ‌ تحميلي‌، از سوي‌ واحد بسيج‌ سپاه‌ فومن‌، به‌ سوي‌جبهه‌هاي‌ نور عليه‌ ظلمت‌ شتافت‌ و خود را به‌ سنگرهاي‌ ميادين‌ نبرد رسانيد. مدتي به‌ جنگ‌ با متجاوزين‌ بعثي‌ پرداخت‌، تا اينكه‌ در سوم‌ دي‌ 1359 بر اثر اصابت‌ تركش‌ خمپاره‌ در صحراي سرپل ‌ذهاب‌، سرخ‌گون‌ به‌ لقاءالله‌ پيوست‌ و دعوت‌ معشوق‌ را پذيرفت‌. پيكر پاك‌ او بعد از انتقال‌ به ‌زادگاهش‌، از مقر سپاه‌ پاسداران‌ بر دوش‌ اهالي‌ قدرشناس‌ فومن‌، تشييع‌ شد و چون‌ مولايش‌ امام‌حسين‌ عليه‌ السلام‌، بدون‌ غسل‌ و كفن‌ و با لباس‌ رزم‌، در گلزار شهداي‌ فومن‌ به‌ خاك‌ سپرده‌ گرديد.
اين‌ شهيد بزرگوار از عاشقان‌ مخلص‌ و خادمان‌ واقعي‌ انقلاب‌ اسلامي‌ بود. صفا و صميميت‌، از اوشخصيت‌ والايي‌ ساخته‌ بود و در هر محفل‌ و مجلس‌، مورد توجه‌ قرار مي‌گرفت‌. كم‌ حرف‌ مي‌زد ودائماً لبخند بر لب‌ داشت‌. به‌ دردمندان‌ رسيدگي‌ مي‌كرد و مايحتاج‌ زندگيشان‌ را تأمين‌ مي‌نمود.هرگز به‌ فكر قدرت‌ و تأمين‌ پست‌ نبود و با آنكه‌ مي‌توانست‌، بهترين‌ فرصت‌ها را تصاحب‌ كند، به‌تأسي‌ از طبع‌ بلندش‌ و فرمان‌ رهبرش‌، هيچگاه‌ قداست‌ و زيبايي‌ خدمت‌ به‌ مردم‌ را، با رياست‌معاوضه‌ نكرد. سادگي‌ و بي‌ريايي‌ او در كارها، درخشان‌ و پديدار بود. در امور مذهبي‌ بسيار كوشابود و به‌ نماز و روزه‌ اهميت‌ خاصي‌ مي‌داد. در اكثر مراسمهاي‌ ديني‌ حضوري‌ فعال‌ داشت‌ و از اعضاي‌ فعال‌، هيئت‌ سوگواري‌ موسي‌بن‌ جعفر عليه‌ السلام‌ فومن‌ به‌ شمار مي‌آمد.در برابر مشكلات‌، مقاوم‌ بود و زيادي‌ موانع‌ و نارسايي‌ها او را نوميد نمي‌كرد. انساني‌ آزاده‌ و شريف‌و بي‌اعتنا به‌ زرق‌ و برق‌ و تجملات‌ زندگي‌ بود.
+ نوشته شده در  دوشنبه سیزدهم خرداد ۱۳۹۲ساعت 19:38  توسط داود صیاد مالفجانی  | 


شهيد عليرضا عالم‌ خوش‌خلق‌

پاسدار شهيد عليرضا عالم‌ خوش‌خلق‌ فرزند تراب‌ به سال‌ 1342 در شهر فومن‌ به‌ دنيا آمد. دروان‌كودكي‌ را پشت‌ سر گذاشت‌، تا اينكه‌ وارد مدرسه‌ گرديد و پس‌ از گذراندن‌ دوره‌ ابتدايي‌ و راهنمايي‌ به أخذ مدرك‌ سيكل‌ نايل‌ آمد.
در آغاز انقلاب‌ در فعاليت‌هاي‌ انقلابي‌ شركت‌ جُست‌ و پس‌ از پيروزي‌ انقلاب‌ به‌ عضويت‌ سپاه‌فومن‌ در آمد. با شروع‌ جنگ‌، اشتياق‌ زيادي‌ براي‌ اعزام‌ به‌ جبهه‌ از خود نشان‌ داد، اما به‌ دلايلي‌ موفق‌نگرديد، تا اينكه‌ در تاريخ‌ 11/11/66 از سپاه‌ پاسداران‌ فومن‌ به‌ منطقه‌ عملياتي‌ غرب‌ كشور اعزام‌گرديد و سرانجام‌ در سوم‌ فروردين‌ 1367 در منطقه‌ي‌ خرمال‌ عراق‌ در عمليات‌ والفجر 10 به‌شهادت‌ رسيد و به‌ وصال‌ دوست‌ نايل‌ آمد.‌ مزار این شهید در گلزار فومن قراردارد. این شهید متاهل واز وي‌ دو فرزند پسر به‌ يادگار باقي‌ مانده.
+ نوشته شده در  دوشنبه سیزدهم خرداد ۱۳۹۲ساعت 19:37  توسط داود صیاد مالفجانی  | 


شهيد احمد عاطف‌راد

بسيجي‌ شهيد احمد عاطف‌راد فرزند شادروان‌ يوسف‌ به‌ سال‌ 1342 در شهر فومن‌ در خانواده‌اي ‌مومن‌ به‌ دنيا آمد. پس‌ از گذران‌ دوران‌ كودكي‌، وارد مدرسه‌ شد و پس‌ از طي‌ دوره‌ ابتدايي‌ و راهنمايي‌، تا پايه‌ي‌ سوم‌ نظري‌ در رشته‌ي‌ انساني‌، به‌ ادامه‌ تحصيل‌ پرداخت‌.
بعد از پيروزي‌ انقلاب‌ اسلامي‌، براي‌ دفاع‌ از دستاوردهاي‌ آن‌ به‌ عضويت‌ پايگاه‌ بسيج‌ فومن‌ درآمد. پس‌ از شروع‌ جنگ‌ تحميلي‌ نيز در چندين‌ مرحله‌ به‌ جبهه‌ اعزام‌ شد و در مناطق‌ جنگي‌،حضوري‌ گسترده‌ و فعال‌ داشت‌. اين‌ دانش‌آموز بسيجي شهيد، در آخرين‌ مرحله‌، از طرف‌ واحد بسيج‌ سپاه‌فومن‌ به‌ جبهه‌ رفت‌ و پس‌ از استقرار در اهواز، به‌ خط‌ مقدم‌ جبهه‌ اعزام‌ شد و سرانجام‌ در بيست‌ وسوم‌ تير 1361 در حين‌ پيشروي‌ در خاك‌ بصره‌ در منطقه‌ي‌ شلمچه‌ در عمليات‌ رمضان‌ يك‌،بر اثر اصابت‌ تركش‌ خمپاره‌ سرش‌ از پيكرش‌ جدا شد و غريبانه‌ به‌ شهادت‌ رسيد. چندروز بعد، ستاد موقت‌ تخليه‌ شهداي‌ اهواز، او را به‌ زادگاهش‌ منتقل‌ نمود و در نهايت‌، در گلزار شهداي‌فومن‌ به‌ خاك‌ سپرده‌ شد.
شهيد عاطف‌راد از نظر خصوصيات‌ اخلاقي‌، فردي‌ خوش‌اخلاق‌ و رفتاري‌ پسنديده‌ داشت‌. و اجباتش‌ هرگز ترك‌ نمي‌شد و به‌ فرايض‌ ديني‌، اهميت‌ فراواني‌ مي‌داد. پس‌ از شهادتش‌ بود كه‌اداره‌ي‌ آموزش‌ و پرورش‌ شهرستان‌ فومن‌، نخستين‌ دبستان‌ دخترانه‌ي‌ منطقه‌ي‌ فومنات‌ كه‌ در سال‌1328، با نام‌ «گلزار» در شهر فومن‌ راه‌اندازي‌ شده‌ بود را، به‌ نام‌ اين‌ شهيد عزيز، نام‌گذاري‌ نمود.
در بخشي‌ از وصيت‌نامه‌اش‌، چنين‌ آورده‌ است‌: «امروز افتخار ما اين‌ است‌ كه‌ در راه‌ عقيده‌اي‌ جهادمي‌كنيم‌ كه‌ به‌ حقانيت‌ آن‌، كاملا آگاهيم‌ و غير از اين‌، راهي‌ برايمان‌ نمي‌ماند كه‌ يا پيروزي‌ يا شهادت‌را چون‌ اسلحه‌ مرگبار بر فرق‌ دشمن‌ فرود مي‌آوريم‌. مادرم‌ اگر من‌ به‌ شهادت‌ رسيدم‌، وقت‌ آن‌رسيده‌ است‌ كه‌ رسالت‌ زينب‌ (س‌) وار خود را نشان‌ دهي‌. گريه‌ نكن‌، بخند و خوشحال‌ باش‌، زيرا درراه‌ هدفي‌ مقدس‌ گام‌ برداشته‌ام‌ و جان‌ باخته‌ام‌...».
+ نوشته شده در  دوشنبه سیزدهم خرداد ۱۳۹۲ساعت 19:35  توسط داود صیاد مالفجانی  | 


شهيد مجيد عاصي‌

سرباز وظيفه‌ شهيد مجيد عاصي‌ ماسوله‌ فرزند قدرت‌ به‌ سال‌ 1356 در محله‌ي‌ مسجدبر شهرک ماسوله متولد گردید.
اين‌ شهيد والامقام‌ تا أخذ مدرك‌ سيكل‌ به‌ پيش‌ رفت‌ و پس‌ از آن‌ به‌ كار پرداخت‌. چند سالي‌ را در كار وكوشش‌ بسر برد، تا اينكه‌ در تاريخ‌ 22/10/75 به‌ خدمت‌ سربازي‌ رفت.‌ دوره‌ آموزشي‌ خود را طي‌نمود و پس‌ از آن‌ به‌ منطقه‌ غرب‌ كشور اعزام‌ شد. شهيد عاصي‌ تا پنجم‌ شهريور ماه‌ 1376 درمنطقه‌ي‌ سنندج‌ به‌ انجام‌ وظيفه‌ مشغول‌ بود، تا اينكه‌ در اين‌ تاريخ‌، در حين‌ انجام‌ آزمايش‌ گردان‌،بر اثر سقوط‌ از خودروي‌ آتشبار، از ناحيه‌ي‌ سر و سمت‌ چپ‌ بدن‌ به‌ سختي‌ مجروح‌ شد و بر اثرشدت‌ جراحات‌ وارده‌ به‌ شهادت‌ رسيد. مزار این شهید در ماسوله قرار دارد.
+ نوشته شده در  دوشنبه سیزدهم خرداد ۱۳۹۲ساعت 19:33  توسط داود صیاد مالفجانی  | 


شهيد علي‌اكبر عاشوري‌

شهيد علي‌اكبر عاشوري‌ سرابستاني‌ فرزند محمدتقي‌ به‌ سال‌ 1346در شهر فومن ديده‌ به‌ جهان‌ گشود. دوران‌كودكي‌ را در محله شهر بیجار فومن پشت‌سر گذراند‌ و پس‌ از آن‌ وارد مدرسه‌ ابتدايي‌ محل‌ خود شد و تا قبولي‌ دوم‌ ابتدايي‌به‌ تحصيل‌ پرداخت‌ و به‌ همين‌ مقدار اكتفا نمود.
در دوره‌ نوجواني‌ بود كه‌ به‌ كار و تلاش‌ پرداخت‌ و بعد هم‌ در مرداد 1366 بعنوان‌ پاسدار مشمول،‌ از سپاه‌ منطقه‌ فومن‌ به‌ خدمت‌ سربازي‌ اعزام‌ شد و پس‌ از طي‌ دوره‌ آموزشي‌، به‌ منطقه‌ جنگي‌ غرب‌كشور اعزام‌ شد و سرانجام‌ در هفدهم‌ تير 1367 در منطقه‌ دو پازاي‌ سردشت‌ از توابع‌ استان‌آذربايجان‌ غربي‌ به‌ فيض‌ شهادت‌ نايل‌ آمد و خون‌نگار جاويد تاريخ‌ گرديد. پیکر این شهید والامقام در گلزار فومن قراردارد.
+ نوشته شده در  دوشنبه سیزدهم خرداد ۱۳۹۲ساعت 19:32  توسط داود صیاد مالفجانی  | 

شهيد قربانعلي‌ عاشوري‌

سرباز وظيفه‌ شهيد قربانعلي‌ عاشوري‌ حلاج‌ محله‌ فرزند سبزعلي‌ به‌ سال‌ 1343 در روستاي‌ ملسكام شهرستان فومن ‌به‌ دنيا آمد. تا قبولي‌ چهارم‌ ابتدايي‌ به‌ پيش‌ رفت‌ و پس‌ از آن‌ به‌ كار كشاورزي‌ و زراعت‌ پرداخت‌. چند سالي‌ در امور كشاورزي‌ بسر برد، تا اينكه‌ در تاريخ‌ 18/11/1362 به‌ خدمت‌ سربازي‌ اعزام‌گرديد.
شهيد عاشوري‌ از جمعي‌ لشكر 23 نيروي‌ مخصوص‌ ارتش‌ بود كه‌ به‌ منطقه‌ عملياتي‌ غرب‌ كشوراعزام‌ شد و سرانجام‌ در هشتم‌ مهر 1364 در حين‌ عمليات‌ در ناحيه‌ي لوكان‌ كردستان،‌ توسط‌ بعثيون‌ كافر به‌شهادت‌ رسيد و گلگون‌ كفن‌ به ديدار حق شتافت، پيكر وي پس از تشيع ‌ با شكوه‌، در روستاي‌ حلاج‌ محله‌ به‌ خاك‌ سپرده‌ شد.
+ نوشته شده در  دوشنبه سیزدهم خرداد ۱۳۹۲ساعت 19:30  توسط داود صیاد مالفجانی  | 



شهيد قدرت‌ عادلي‌

بسيجي‌ شهيد قدرت‌ عادلي‌ گشتي‌ فرزند مرحوم عباس‌ به‌ سال‌ 1342 در دهستان‌ گشت‌ شهرستان فومن زاده‌ شد.‌ او سومين‌فرزند از يك‌ خانواده‌ 9 نفره‌ بود. پدرش‌ كارگري‌ زحمتكش‌ و مادرش‌ خانه‌دار به‌ شمار مي‌رفت‌ واين‌ شهيد در چنين‌ خانواده‌ي‌ بزرگواري به‌ رشد و نمو پرداخت‌.
پس‌ از طي‌ دوران‌ كودكي‌، وارد دبستان‌ محل‌ زندگي‌ خود شد و پس‌ از آن‌، فقط‌ توانست‌ تا پايه‌ي‌ اول‌راهنمايي‌ به‌ تحصيل‌ بپردازد. پس‌ از ترك‌ تحصيل‌ كه‌ به‌ خاطر برخي از مسائل‌ و مشكلات‌ آن‌ روزگار بود، به‌كار نقاشي‌ در شهر ساحلي‌ انزلي‌ و سپس‌ تهران‌ پرداخت‌. بعد از دو سال‌، به‌ كار دو زندگي‌ روي آورد و سالها در اين‌ كار بود.
در سال‌ 1360 تصميم‌ گرفت‌ و با دوشيزه‌اي‌ در تهران‌ ازدواج‌ نمود. در اين‌ سال‌ بود كه‌خود را براي‌ خدمت‌، آماده كرد و دفترچه‌ اعزام‌ به‌ خدمت‌ گرفت‌. چند ماه‌ پيش‌ از اعزام‌ به‌ خدمت‌سربازي‌، داوطلبانه‌ وارد واحد بسيج‌ سپاه‌ پاسداران‌ تهران‌ شد و در فروردين‌ سال‌ 1361، بعد از يك‌دوره‌ آموزشي‌ در پادگان‌ امام‌ حسين‌ (ع‌) تهران‌، به‌ جبهه‌ي‌ جنوب‌ اعزام‌ گرديد و در اين‌ منطقه‌ ازايران‌ زمين‌ مستقر شد، تا اينكه‌ سرانجام در دهم‌ ارديبهشت‌ 1361 در عمليات‌ بيت‌المقدس‌ كه‌ با هدف‌ دست‌يابي‌ به‌ خرمشهر به‌ اجرا درآمده‌ بود، در خرمشهر به‌ فيض‌ شهادت‌ نايل‌ آمد و به‌ جان‌ آفرين ‌پيوست‌.پیکراین شهیدوالامقام در روستای تازه آباد گشت قراردارد.
+ نوشته شده در  دوشنبه سیزدهم خرداد ۱۳۹۲ساعت 19:29  توسط داود صیاد مالفجانی  | 


شهيد شهرام‌ طلوعي‌

دانش‌آموز شهيد شهرام‌ طلوعي‌ فرزند رحمان‌ به‌ سال‌ 1337 در دهستان‌ لولمان‌ شهرستان فومن ديده‌ به‌ جهان‌ گشود.دوران‌ خردسالي‌ را در آغوش‌ خانواده‌ سپري‌ ساخت‌، تا اينكه‌ وارد مدرسه‌ گرديد و توانست‌ تا دوره‌متوسطه‌ به‌ ادامه‌ي‌ تحصيل‌ بپردازد. شهيد طلوعي‌ دانش‌آموز با استعدادي‌ بود و در دبيرستان‌ صومعه‌سرا به‌ تحصيل مي‌پرداخت‌.
در دهه‌ي‌ پنجاه‌، بويژه‌ از شهريورماه‌ 1356 كه‌ فعاليت‌هاي‌ انقلابي‌ و مبارزات‌ بر ضد رژيم‌ پهلوي‌چهره‌ واقعي‌تري‌ به‌ خود گرفت‌، شهيد طلوعي‌ نيز بسان‌ ديگر آحاد مردم‌ مبارز، با شماري‌ از دوستان‌خود، طنين‌ نهضت‌ امام‌ خميني‌ (ره‌) را به‌ گوش‌ اهالي‌ روستاي‌ خود مي‌رساند و انديشه‌هاي‌ خود رابا آنها در ميان‌ مي‌گذاشت‌ . به‌ تدريج‌ توانست‌ رابط ‌روستاي‌ خود با ستاد مبارزين‌ صومعه‌سرا گردد و اعلاميه‌ها و دستورات‌ امام‌ را در ميان‌ اهالي‌ روستاتوزيع‌ كرده‌ و آنان‌ را با اهداف‌ امام‌ آشنا نمايد . شهيد طلوعي‌ در اين‌ مسير بود كه‌سرانجام‌ در تاريخ‌ نهم‌ دي‌ ماه‌ 1357 در طي‌ تظاهراتي‌ در شهر صومعه‌سرا به‌ ضرب‌ گلوله‌ يكي‌ از افسران‌ وقت شهرباني‌ صومعه‌سرا، به‌ شهادت‌ رسيد. و پیکر این شهید والامقام در بعداز تشیع باشکوه در روستای شنبه بازار (سبرقبا) به خاک سپرده شد .
+ نوشته شده در  دوشنبه سیزدهم خرداد ۱۳۹۲ساعت 19:27  توسط داود صیاد مالفجانی  | 


شهيد سيد حميد طالش‌ حقيقت‌پسند

شهيد سيد حميد طالش‌ حقيقت‌پسند فرزند سيدحسن‌ به‌ سال‌ 1348 در روستاي‌ سيدسرا شهرستان فومن گام‌ به‌گيتي‌ نهاد. بعد از طي‌ دوران‌ طفوليت‌ وارد مدرسه‌ گرديد و در حد خواندن‌ و نوشتن‌ به‌ تحصيل‌پرداخت‌. از دوره‌ نوجواني‌ به‌ كشاورزي‌ پرداخت‌ و چند سالي‌ همگام‌ با خانواده‌ به‌ امور زراعت‌مشغول‌ بود، تا اينكه‌ در تابستان‌ 1362 به‌ خدمت‌ سربازي‌ اعزام‌ شد. دوره‌ آموزشي‌ را سپري‌ نمود وپس‌ از آن‌، وارد لشكر 21 حمزه‌ تيپ‌ در پادگان‌ لويزان‌ تهران‌ گرديد و مدتي‌ در اين‌ يگان‌ به‌ خدمت‌پرداخت‌. در اوايل‌ تابستان‌ 1364 به‌ منطقه‌ عملياتي‌ كشور اعزام‌ شد و سرانجام‌ در بيستم‌ تير 1364در منطقه‌ عملياتي‌ شرهاني‌ عراق‌ بر اثر تركش‌ خمپاره‌، از ناحيه‌ شكم‌ مجروح‌ گرديد و بعد هم‌ بر اثرشدت‌ جراحات‌ وارده‌ به‌ درجه‌ي‌ رفيع‌ شهادت‌ نايل‌ آمد. مزار این شهید در روستای سید سرا قراردارد.
در فرازي‌ از وصيت‌ نامه‌اش‌ مي‌خوانيم‌: «امروز موقع‌ نشستن‌ و شعار دادن‌ نيست‌. زمان‌ شعار به‌ پايان‌رسيده‌ و زمان‌ پيكار شده‌ و با يزيد و يزيداني‌ ديگر در حال‌ نبرد مي‌باشد. آيا غير از اين‌ است‌ كه‌علي‌اكبر هاجان‌ عزيزشان‌ را فداي‌ اسلام‌ مي‌كنند. پدر و مادر عزيز، صبر و استقامت‌ يادتان‌ نرود. اگرمي‌خواهيد من‌ راحت‌ باشم‌، صبور باشيد».
+ نوشته شده در  دوشنبه سیزدهم خرداد ۱۳۹۲ساعت 19:26  توسط داود صیاد مالفجانی  | 


شهید حسین طاعتی
شهيد حسين‌ طاعتي‌ گيگاسري‌ فرزند شادروان‌ علي‌ به‌ سال‌ 1348 در تازه‌آباد رودپيش‌ شهرستان فومن پا به‌ هستي ‌گذاشت‌. دوران‌ خردسالي‌ خود را در دامن‌ مادري‌ مومنه‌ و پدري‌ زحمتكش‌ سپري‌ نمود، تا اينكه‌وارد مدرسه‌ گرديد و تا پايه‌ چهارم‌ ابتدايي‌ به‌ ادامه‌ي‌ تحصيل‌ پرداخت‌.
پس‌ از آن‌ مدتي‌ به‌ كارگري‌ پرداخت‌ و از اين‌ راه‌ به‌ اقتصاد خانواده‌اش‌ كمك‌ مي‌كرد. چند سالي‌ در كار و تلاش‌ بود، تا اينكه‌ از طريق‌ ژاندارمري‌ فومن‌ به‌ خدمت‌ سربازي‌ اعزام‌ گرديد. دوره‌ آموزشي‌خود را طي‌ نمود و‌ بعد از آن،‌ در لشكر 88 زرهي‌ زاهدان‌ مستقر گرديد و سرانجام‌ پس‌ از چندين‌ ماه ‌خدمت‌، در چهارم‌ خرداد 1367 در منطقه‌ عملياتي‌ سومار به‌ شهادت‌ رسيد و به‌ وصال‌ دوست‌ نايل‌آمد.مزار شهید درروستای خرم بیشه فومن قراردارد
+ نوشته شده در  دوشنبه سیزدهم خرداد ۱۳۹۲ساعت 19:24  توسط داود صیاد مالفجانی  | 

شهيد خيرالله‌ صيادي‌

شهيد خيرالله‌ صيادي‌ سيدآبادي‌ فرزند رجبعلي‌ به‌ سال‌ 1343 در روستاي‌ سيدآباد شهرستان فومن زميني‌ شد. پس‌از دوره‌ كودكي‌، وارد مدرسه‌ ابتدايي‌ و سپس‌ راهنمايي‌ محل‌ گرديد و همزمان‌ با پايان‌ دوره‌راهنمايي‌، وارد بسيج‌ محل‌ شد و در اين‌ نهاد انقلابي‌ مشغول‌ فعاليت‌ گرديد. درهمان‌ ايام‌ در مسجد محل‌ نيز فعاليت‌ مي‌كرد و به‌ مداحي‌ اهل‌ بيت‌ عليهم السلام‌ مي‌پرداخت‌.
سرانجام‌ در هشتم‌ آذر 1366 پس‌ از چندين‌ بار عزيمت‌ به‌ جبهه‌ و ميادين‌ نبرد، در منطقه‌ ماووت‌عراق‌ در عمليات‌ نصر 8 بر اثر اصابت‌ تركش‌ به‌ شهادت‌ رسيد و آسماني‌ شد.‌ مزار این شهید در گلزار سیدآباد زادگاهش قرار دارد.
+ نوشته شده در  دوشنبه سیزدهم خرداد ۱۳۹۲ساعت 19:18  توسط داود صیاد مالفجانی  | 

شهيد ابوالفتح‌ صمدي‌

سرباز وظيفه‌ شهيد ابوالفتح‌ صمدي‌ ماسوله‌ فرزند شادروان‌ جهانبخش‌ به‌ سال‌ 1346 در شهرتاريخي‌ ماسوله‌ ديده‌ به‌ جهان‌ گشود. دوران‌ كودكي‌ سپري‌ نمود، تااينكه‌ وارد مدرسه‌ گرديد و تا پايه‌ ششم‌ ابتدايي‌ قديم به‌ تحصيل‌ پرداخت‌.
ايام‌ بر اين‌ شهيد والامقام‌ سپري‌ شد، تا اينكه‌ در تاريخ‌ 18/7/65 به‌ خدمت‌ مقدس‌ سربازي‌ اعزام‌گرديد و در تيپ‌ 40 سراب‌ مستقر شد. چند صباحي‌ در اين‌ تيپ‌ به‌ انجام‌ وظيفه‌ مشغول‌ بود، تاوقتي‌ كه‌ به‌ منطقه‌ عملياتي‌ كشور رهسپار شد و خود را به‌ خطوط‌ مقدم‌ جبهه‌ رسانيد. شهيد صمدي‌اواخر خدمت‌ خود را مي‌گذراند كه‌ در بيست‌ و يكم‌ تير 1367 در منطقه‌ شرهاني‌ پيكرش‌ مفقود شدو در صحنه‌ خون‌ و ايثار به‌ شهادت‌ رسيد.
+ نوشته شده در  دوشنبه سیزدهم خرداد ۱۳۹۲ساعت 19:16  توسط داود صیاد مالفجانی  | 


شهيد سيد ابراهيم‌ صفوي‌

شهيد سيد ابراهيم‌ صفوي‌ ميرمحله‌ فرزند شادروان‌ سيد ندرت‌ به‌ سال‌ 1338 در روستاي‌ميرمحله‌ ماسال‌ زاده‌ شد. دو يا سه‌ ساله‌ بود كه‌ با خانواده‌ خود، در روستاي‌ زيده‌ شهرستان فومن ساكن‌ شدند. اين‌شهيد بزرگوار، پس‌ از طي‌ دوره‌ ابتدايي‌ و راهنمايي‌، وارد دوره‌ متوسطه‌ گرديد و در سال‌ 1359 موفق‌ به‌ أخذ ديپلم‌ شد.
پس‌ از أخذ ديپلم‌ به‌ خدمت‌ سربازي‌ رفت‌ و از لشكر 21 حضرت‌ حمزه‌ (س‌) تهران‌ به‌ جبهه‌ اعزام‌گرديد.‌ در جبهه‌، به‌ عنوان‌ «بي‌ سيم‌ چي‌» به‌ خدمت‌ مي‌پرداخت‌ و از اين‌ طريق‌، به‌ دفاع‌ از حريم‌مملكت‌ اسلامي‌ مشغول‌ بود، تا اينكه‌ پس‌ از گذشت‌ فقط‌ چند ماه‌، در بيستم‌ مهر 1360 در منطقه‌ي‌انديمشك‌ به‌ شهادت‌ رسيد مزار این شهید، در گلزار شهداي‌ ميرمحله‌ ماسال‌ قراردارد.
+ نوشته شده در  دوشنبه سیزدهم خرداد ۱۳۹۲ساعت 19:15  توسط داود صیاد مالفجانی  | 
شهید  محمد علي صفري
+ نوشته شده در  دوشنبه سیزدهم خرداد ۱۳۹۲ساعت 19:13  توسط داود صیاد مالفجانی  | 

شهيد محمد صفري‌

سرباز وظيفه‌ شهيد محمد صفري‌ فرزند صفرعلي‌ به‌ سال‌ 1335 در روستاي‌ رودپيش شهرستان فومن‌ به‌ دنيا آمد. ‌ايام‌ كودكي‌ را سپري‌ نمود و پس‌ از آن‌ در حد خواندن‌ و نوشتن‌ به‌ تحصيل‌ پرداخت‌.
پس‌ از اين‌ در كارخانه‌ خاور مشغول‌ به‌ كار شد و مدتي‌ در آن‌ به‌ فعاليت‌ پرداخت‌. وي‌ با آغاز جنگ‌تحميلي‌، با احضار منقضي‌ خدمت‌ سال‌ 56، به خدمت رفت و از لشكر 77 خراسان‌ به‌ جبهه‌ اعزام‌ شد و سرانجام‌ درنوزدهم‌ آذر 1359 در جبهه‌ آبادان‌ (ذوالفقاريه‌) به‌ شرف‌ شهادت‌ نايل‌ آمد مزار شهید در روستاي‌معاف‌ محله‌ دهستان‌ رودپيش‌ قراردارد..
+ نوشته شده در  دوشنبه سیزدهم خرداد ۱۳۹۲ساعت 19:11  توسط داود صیاد مالفجانی  | 

شهيد شاهپور صفرعلي‌

سرباز وظيفه‌ شهيد شاهپور صفرعلي‌ مسجدبري‌ فرزند گل‌برار، به‌ سال‌ 1347 در روستاي‌ گشت‌رودخان‌ شهرستان فومن در خانواده‌اي‌ زحمتكش‌ ديده‌ به‌ جهان‌ گشود. پس‌ از طي‌ دوران‌ كودكي‌، اگر چه‌ به‌ خاطر پاره‌اي‌ از مشكلات‌ نتوانست‌ وارد مدرسه‌ شود و تحصيل‌ نمايد، اما از آنجايي‌ كه‌ در خانواده‌اي‌ كشاورز و كاري‌ به‌ دنيا آمده‌ بود، از دوره‌ نوجواني‌ به‌ كار و تلاش‌ پرداخت‌ و با والدين‌ خود در امور كشاورزي‌ و دامداري‌ مساعدت‌ مي‌نمود.
ايام‌ زندگي‌ بر اين‌ شهيد بزرگوار سپري‌ شد، تا اينكه‌ به‌ خدمت‌ سربازي‌ رفت‌ و پس‌ از طي‌ دوران‌آموزشي‌، به‌ جمع‌ سربازان‌ لشكر 92 زرهي‌ اهواز پيوست‌. مدتي‌ در اين‌ لشكر به‌ انجام‌ وظيفه‌ مشغول‌گرديد، تا اينكه‌ به‌ خطوط‌ مقدم‌ جبهه‌ اعزام‌ شد و پس‌ از رشادت‌ها، سرانجام‌ در هفدهم‌ آذر 1366در منطقه‌ عملياتي‌ جزيره‌ مجنون‌، در حين‌ انجام‌ ماموريت‌ به‌ فيض‌ شهادت‌ رسيد . مزار شهید درگلزار پيراي‌ سراي‌ گشت‌رودخان‌ قراردارد.
+ نوشته شده در  دوشنبه سیزدهم خرداد ۱۳۹۲ساعت 19:10  توسط داود صیاد مالفجانی  | 

شهيد محمد صفايي‌

شهيد محمد صفايي‌ قلعه‌ رودخاني‌ فرزند كاسعلي‌ به‌ سال‌ 1333 در روستاي‌ فوشه‌ از توابع‌ دهستان‌گوراب‌ پس شهرستان فومن ‌زاده‌ شد. اين‌ شهيد گرانقدر به‌ خاطر مشكلات‌ دوره خود، نتوانست‌ به‌ ادامه‌ي تحصيل‌ پرداخته‌ و به‌ كسب‌ علم‌ و دانش‌ بپردازد، از اين‌ رو فقط‌ در حد خواندن‌ و نوشتن‌ اكتفا نمود و به‌ همين‌ مقداربسنده‌ كرد.
با گذشت‌ زمان‌ و طي‌ دوران‌ كودكي‌، به‌ دوره‌ نوجواني‌ و جواني‌ رسيد و در اين‌ دوره‌ به‌ كارهاي‌كشاورزي‌ و همچنين آزاد پرداخت‌. بعد از مدتي‌ به‌ تهران‌ رفت‌ و در يكي‌ از كارخانه‌هاي‌ اين‌ شهر، مشغول‌ به‌كار گرديد. در اين‌ فاصله‌ نيز تشكيل‌ خانواده‌ داد و به‌ اداره‌ي‌ زندگي‌ مستقل‌ پرداخت‌. پس‌ از شروع‌جنگ‌ تحميلي‌، از واحد بسيج‌ پايگاه‌ شهريار تهران‌، به‌ جبهه‌ اعزام‌ شد و به‌ جنگ‌ با متجاوزين‌ بعثي‌پرداخت‌.
غيرت‌ و جوانمردي‌ كه‌ در وجود او حاكم‌ بود، وي را بر آن‌ داشت‌ كه‌ دليرانه‌ به‌ جنگ‌ با دشمن‌ بپردازدو هيچ‌گاه‌، ساكت‌ ننشيند. در همه‌ حال‌ آماده‌ و گوش‌ به‌ فرمان‌ بود و در ميادين‌ نبرد حضوري‌ فعال‌ داشت‌، مدتي‌ در راه‌ انقلاب‌ اسلامي‌ و كيان‌ مملكت‌ اسلامي‌ جنگيد، تا اينكه‌ در بيست‌ و پنجم‌ دي‌1365 در منطقه‌ عملياتي‌ شلمچه‌ (كربلاي‌ 5) بر اثر اصابت‌ تركش‌ به‌ صورت‌ و پا، به‌ خيل‌ كاروان‌شهيدان‌ پيوست‌ و در نهايت‌، در روستاي‌ قلعه‌رودخان‌ هم‌ آغوش‌ خاك‌ گرديد.از وی 5فرزند (2پسرو 3دختر) به یادگار مانده است.
+ نوشته شده در  دوشنبه سیزدهم خرداد ۱۳۹۲ساعت 19:8  توسط داود صیاد مالفجانی  | 

شهيد محمد صديقي‌

سرباز وظيفه‌ شهيد محمد صديقي‌ مالواني‌ فرزند ابوطالب‌، به‌ سال‌ 1342 در روستاي‌ مالوان شهرستان فومن‌ به‌ دنيا آمد. پس‌ از دوران‌ كودكي‌، جهت‌ فراگيري‌ علم‌ و دانش‌، در سن‌ هفت‌ سالگي‌ وارد مدرسه‌ شد و تا أخذ ديپلم‌ رياضي‌ فيزيك‌ به‌ ادامه‌ي‌ تحصيل‌ پرداخت‌.
در سالهاي‌ انقلاب‌، اعتراض‌ خود را نسبت‌ به‌ اعمال‌ رژيم‌ ستم شاهي‌ پهلوي‌ نشان‌ داد و در همان‌ايام‌، در زادگاه‌ خود به‌ فعاليت‌هاي‌ مذهبي‌ مي‌پرداخت‌ و همواره‌ با عوامل‌ فريب‌ خورده‌ و منافقين‌درگير بود.‌ پس‌ از تشكيل‌ نهاد بسيج‌ مستضعفين‌ در كشور، به‌ عضويت‌ پايگاه‌ بسيج‌ محل‌ در آمد ودر آن‌ به‌ فعاليت‌ پرداخت‌. پس‌ از شروع‌ جنگ‌، به‌ خدمت‌ رفت‌ و دوره‌ آموزشي‌ خود را در مركزآموزش‌ 04 بيرجند ديد. بعد از آن‌ به‌ تيپ‌ 40 سراب‌ انتقال‌ يافت‌ و از آنجا به‌ مناطق‌جنگي‌ اعزام‌ شد كه‌ سرانجام‌ در تاريخ‌ بيست‌ و پنجم‌ دي‌ 1362 در محور بانه‌ي‌ كردستان‌، با ماشين‌روي‌ مين‌ كار گذاشته‌ شده‌ توسط‌ گروهك‌هاي‌ ضد انقلاب‌ رفت‌ و از اين‌ طريق‌، به‌ شهادت‌ رسيد و به‌جمع‌ شهداي‌ اسلام‌ پيوست‌. پيكرش‌ را بعد از شهادت‌ او به‌ فومن‌ منتقل‌ كردند و بعد هم‌ طبق‌ وصيتش‌، در روستاي‌ حلقه‌ سر به‌ خاك‌ سپردند.
+ نوشته شده در  دوشنبه سیزدهم خرداد ۱۳۹۲ساعت 19:7  توسط داود صیاد مالفجانی  | 

شهيد حسين‌ صديقي‌

شهيد حسين‌ صديقي‌ گشتي‌ فرزند اسماعيل‌ به‌ سال‌ 1345 در روستاي‌ گوراب‌پس شهرستان فومن‌ قدم‌ به‌ جهان‌ گذارد.خانواده‌اي‌ كه‌ اين‌ شهيد در آن‌ چشم‌ به‌ جهان‌ گشود، كشاورز بودند و به‌ امور زراعت‌ اشتغال‌ داشتند.شهيد صديقي‌ در چنين‌ خانواده‌اي‌ به‌ رشد و نمو پرداخت‌ و پس‌ از دوران‌ كودكي‌، وارد مدرسه‌گرديد و تا پايه‌ دوم‌ نظري‌ در رشته‌ي‌ علوم‌ انساني‌ به‌ تحصيل‌ پرداخت‌.
بعد از تحصيل‌، مدتي‌ در يكي‌ از داروخانه‌هاي‌ تهران‌ مشغول‌ به‌ كار شد، تا اينكه‌ بعنوان‌ مشمول‌ سپاه‌ به‌ خدمت‌ سربازي‌ اعزام‌ گرديد. دوره‌ آموزشي‌ خود را كه‌ به‌ پايان‌رساند به‌ منطقه‌ عملياتي‌ جنوب‌ كشور اعزام‌ شد و سرانجام‌ در بيست‌ و سوم‌ ديماه‌ 1365 در عمليات‌كربلاي‌ 5 در منطقه‌ي‌ شلمچه‌ به‌ شهادت‌ رسيد و به‌ وصال‌ دوست‌ نايل آمد. پيكرش‌ را به‌ فومن‌ منتقل‌كردند و پس از تشييع، در گلزار شهداي‌ گوراب‌ پس‌ به‌ خاك‌ سپردند.
+ نوشته شده در  دوشنبه سیزدهم خرداد ۱۳۹۲ساعت 19:5  توسط داود صیاد مالفجانی  | 

شهيد فرهاد صدقي‌

پاسدار شهيد فرهاد صدقي‌ شنبه‌بازاري‌ فرزند ابوالحسن‌ به‌سال‌ 1343 در روستاي‌ شنبه‌بازار متولد شد. دوران‌ خردسالي‌ او در كانون‌ پرمهر و محبت‌ خانواده‌سپري‌ شد و با گذشت‌ زمان‌، جاي‌ خود را به‌ دوران‌ نوجواني‌ و سپس‌ جواني‌ داد.
تحصيلاتش‌ را در زادگاهش‌ شروع‌ نمود و تا أخذ ديپلم‌ انساني‌ پيش‌ رفت‌. بعد از شروع‌ جنگ‌تحميلي‌، براي‌ حراست‌ و پاسداري‌ از انقلاب‌ اسلامي‌، رسماً لباس‌ مقدس‌ پاسداران‌ انقلاب‌ اسلامي‌را به‌ تن‌ كرد و به‌ حفاظت‌ از نظام‌ نوپاي‌ اسلامي‌ و دستاوردهاي‌ آن‌، قامت‌ برافراشت‌.
در طي‌ دوران‌ جنگ‌ تحميلي‌، داوطلبانه‌ از سوي‌ نهاد سپاه‌ به‌ سوي‌ ميادين‌ نبرد شتافت‌ و در چندين‌مرحله‌، در جبهه‌ها حضوري‌ سبز و فعالانه‌ داشت‌ و ماهها از ايام‌ عمرش‌ را در آن‌ ميدان‌ها به‌ مبارزه‌ ودفاع‌ در راه‌ استقلال‌، آزادي‌ و جمهوري‌ اسلامي‌ مي‌گذرانيد.
بعد از خاتمه‌ جنگ‌ به‌ فعاليت‌هاي‌ خود در نهادهاي‌ انقلابي‌، بويژه‌ نهاد سپاه‌ ادامه‌ داد، تا اينكه‌ درتاريخ‌ دوازدهم‌ اسفند 1379 بعنوان‌ فرمانده‌ گروهان‌ تخريب‌ گردان‌ مهندس‌ رزمي‌ تيپ‌ يكم‌ پياده‌محرم‌ لشكر 16 قدس‌ گيلان‌، در ادامه‌ي‌ اجراي‌ رزمايش‌ كنترل‌ شده‌ گردان‌ امام‌ حسن‌(ع‌)، در حين‌انجام‌ ماموريت‌ و عمليات‌ انهدام‌ گلوله‌هاي‌ عمل‌ نكرده‌، در منطقه‌ي‌ عمومي‌ لوشان‌ به‌ شهادت‌ رسيدو در گلزار شهداي‌ شنبه‌بازار (سبزقبا) به‌ خاك‌ باز پس‌ داده‌ شد. از این شهید دو فرزند(1پسرو 1 دختر) به یادگار مانده است.
+ نوشته شده در  دوشنبه سیزدهم خرداد ۱۳۹۲ساعت 19:0  توسط داود صیاد مالفجانی  | 

شهيد كريم‌ صدقي‌

شهيد كريم‌ صدقي‌ شنبه‌بازاري‌ فرزند محمد به‌ سال‌ 1344 در روستاي‌ شهيد پرور و ديار لاله‌هاي‌عاشق‌، «شنبه‌بازار» شهرستان فومن به‌ دنيا آمد و در كانون‌ گرم‌ خانواده‌ تربيت‌ يافت‌ و بزرگ‌ شد. دوران‌ ابتدايي‌،راهنمايي‌ و متوسطه‌ را در شهرستان‌ فومن‌ گذراند و در همانجا بود كه‌ موفق‌ به‌ أخذ ديپلم‌ گرديد.
در سالهاي‌ آغازين‌ دهه‌ي‌ شصت‌ بود كه‌ از طريق‌ ژاندارمري‌ به‌ خدمت‌ رفت‌. او پس‌ از پايان‌ دوره‌آموزشي‌، عازم‌ ديار عاشقان‌، يعني‌ مناطق‌ جنگي‌ گرديد و در كنار ديگر همرزمان‌، به‌ جهاد و دفاع‌پرداخت‌ و بعنوان‌ يك‌ رزمنده‌ مبارز‌، در صحنه‌هاي‌ نبرد خوش‌ درخشيد، تا اينكه‌ سرانجام‌ پس‌ ازرشادت‌هاي‌ بي‌دريغ‌، در تاريخ‌ سي‌ام‌ فروردين‌ 1364 در پايگاه‌ مهاباد به‌ خيل‌ كاروان‌ شهدا پيوست‌و در نهايت‌، در گلزار شهداي‌ شنبه‌بازار شهرستان فومن (سبزقبا) به‌ خاك‌ سپرده‌ شد.
+ نوشته شده در  دوشنبه سیزدهم خرداد ۱۳۹۲ساعت 18:58  توسط داود صیاد مالفجانی  | 

شهيد اسماعيل‌ صدقي‌

سرباز وظيفه‌ شهيد اسماعيل‌ صدقي‌ شنبه‌بازاري فرزند یوسف‌ به‌ سال‌ 1356 متولد شد. دوران‌ طفوليت‌ او دردامان‌ مادري‌ دلسوز و پدري‌ مهربان‌ سپري‌ گرديد، تا اينكه‌ به سن‌ هفت‌ سالگي‌ رسيد و روانه‌ي‌مدرسه‌ شد.
دوران‌ ابتدايي‌ را تا كلاس‌ پنجم‌ در زادگاهش‌ به‌ پايان‌ برد و بعد از آن،‌ از ادامه‌ي‌ تحصيل‌ منصرف‌ شدو به‌ همراه‌ پدر به‌ كار پرداخت‌. در سن‌ هيجده‌ سالگي‌ به‌ خدمت‌ سربازي‌ احضار شد و بعد از دوره ‌آموزشي‌، به‌ عنوان‌ سرباز نيروي‌ انتظامي‌ به‌ سيستان‌ و بلوچستان‌ اعزام‌ گرديد و در آن‌ مرزوبوم‌ به‌خدمت‌ پرداخت‌.
اسماعيل‌ صدقي‌ مدتي‌ در اين‌ منطقه‌ و در پاسگاه‌ قلعه‌رستم‌ مشغول‌ خدمت‌ بود، تا اينكه‌ در تاريخ‌پنجم‌ آذر 1376، دواكيپ‌ از نيروهاي‌ گردان‌ كه‌ جهت‌ كمين‌ به‌ ناحيه‌اي‌ اعزام‌ شده‌ بودند، که اشتباهاً اصابت تیر خودی قرارمی گیرد.كه‌ در اين‌ حادثه‌، اسماعيل‌ صدقي‌ براثر اصابت‌ گلوله‌ به‌ لقاءالله‌ پيوسته‌ و شهيد مي‌گردد. مزار این شهید درگلزار شهدای شنبه بازار فومن(سبزقبا) قراردارد.
+ نوشته شده در  دوشنبه سیزدهم خرداد ۱۳۹۲ساعت 18:32  توسط داود صیاد مالفجانی  | 

عظیم صالح زاده
+ نوشته شده در  دوشنبه سیزدهم خرداد ۱۳۹۲ساعت 18:31  توسط داود صیاد مالفجانی  |