شهر سیاهکل کانون شهرستانی است به همین نام در خاور سپیدرود در استان گیلان. شهرستان سیاهکل در خود دو شهر سیاهکل و دیلمان و 247 روستا را در دو بخش مرکزی و دیلمان و پنج دهستان توتکی و مالفجان و خرارود و دیلمان و پیرکوه جای داده است. شهرستان سیاهکل که میان 27 درجه و 11 دقیقه تا 36 درجه و 41 دقیقه پهنای شمالی استوا و 49 درجه و 44 دقیقه و 51 درجه و 10 دقیقه از نیمسازهی گرینویچ است، بیشترینهی گسترهاش کوه و کوهپایه است و پارهای از آن در شمال باختری جلگهای. کمارتفاعترین جای شهرستان سیاهکل در شمال خاوری شهر سیاهکل در روستای سپردان از دهستان مالفجان با 53 متری بلندی از رویهی آب دریاهای آزاد و بلندترین جای آن در باختر روستای چشناسر در مرز میان شهرستانهای سیاهکل و رودبار با 2011 متر است. بلندی شهر سیاهکل از رویهی دریا 72 متر است. بودن شهرستان سیاهکل در جلگه و کوهپایه و کوه، آب و هوای آن را چند گونه نموده است. آب و هوای پارهی جلگهای و کوهپایهای تا بلندی میان 750 تا 900 متر مدیترانهای است و از 900 متر به بالا سرد جنگلی به گونهای که در بسیاری از روزهای گرم و شرجی تابستان در شهر سیاهکل، روستاهای دیلمان خشک و خنک هستند. شهرستان سياهكل از جنوب به شهرستان رودبار، از باختر به شهرستان رشت، از شمال به شهرستان لاهيجان و از خاور به شهرستانهاي لاهيجان و، لنگرود و املش و رودسر مرزمند است. شهرستان سياهكل گسترهای برابر با 1060 كيلومتر مربع دارد و در ميان شش شهرستانی که در گیلان خاوری هستند با داشتن با داشتن 1/25% از گسترهی گیلان خاوری دارای دومین گستردگي در این پاره از گیلان است. این شهرستان پارهای از سرزمین دیرین و نامآور دیلم است که سدههایی چند میان دو رود سپیدرود و شیرود برپا بود و همهی پارهی خاوری گیلان و پارهای از باختر مازندران را در خود داشت و باشندگانش سالها و دههها و سدههایی چند در برابر هر تازشگری ایستادند و ناوابستگی خود به هر بیگانهای را پاس داشتند. دیلم دو سده در برابر تازیان تازشگر ایستاد و خود و پناه آوردگان به خود را پاس داشت و آن گاه که پذیرفت پذیرای اسلام گردد، پذیرندهی باور شیعیان رهیده از ستم دربار عباسی شد. تشیع با ایستادگی رُسته در دیلم و دلبستگی به نمایش توانش درآمیخت و پا به میدان تاریخ نهاد و مردان شکوهمندی چون کاکوان و زیاریان و بویهیان را به تاریخ شناساند. این سه خاندان برخاستگان از سرزمین جلگهای نشسته بر میان کاکوه و کرانهی خاوری سپیدرود بودند، جایی که امروز پارههای جلگهای سیاهکل در آنند. کاکوان از کوپایهی باختری کاکوه و زیاریان از کرانهی خاوری سپیدرود و بویهیان از پهنهی کرانهای شیمرود در پای کاکوه در جایی که امروز روستای لیش در آن است و طبری آن جا را کیاکولیش خوانده است. در سه سـدهی نخست پس از اسـلام چه بسیار مردم که به این دیار آمدند و چه بسیار که رفتند. پژوهشگران بلوچهای باشندهی جنوب خاوری ایران و زازاها (دیلمکهای) باشندهی پیرامون دریاچهی وان در ترکیه را کوچندگانی از این دیار به آن سرزمینها میدانند. ترک آمد و بر دیلم دست نیافت و مغول تاخت و چیره شد و چپاولی کرد و رفت و در پی آن دیلم به دو پارهی کوهستانی دیلمان و اشکور و چند پارهی جلگهای بخش شد. از پارههای پدید آمده دو پارهی گوکه و خرارود در شهرستان سیاهکل امروز بودند. گوکه در دست کیاییان بود و خرارود زیر فرمان کوشیجان. با فرو افتادن کیاییان به دست شاه عباس صفوی و پیوستن گیلان به ایران زیر فرمان صفویان شماری چند از طایفههای کُرد برای یبرهمریزی ساختار اجتماعی ستیزهگر این دیار به سرزمینهای کوهستانی گیلان کوچانده شدند و بسیاری از آنان در مرز امروزی میان شهرستانهای رودبار و سیاهکل جای داده شدند. پس از فروافتی صفویان دربار زند نیز برای پا نهادن به میدان توانمندی و به زیر فرمان آوردن باشندگان دیلمان شماری چند از طایفههای لُر را به دیلمان کوچاند و در روستاهای جنوب باختری دیلمان جای داد و در همان زمانه شماری چند از بختیاریهای دور شده از دیارسان به بلندای مرز میان رودبار و دیلمان آمدند. در نیمهی دوم سدهی دوازدهم هجری دیلمان گردهمآمدنگاه گالشها و کُردها و لُرها و بختیاریها و شماری اندک از تالشها و گیلکها شده بود. کسانی که ستیزهای برای چیرگی بر این دیار را آغازیدند. محمدخان بیگ گردانندهی کارهای کوچندگان بختیاری یکی از دختران خود را به حاج صادق فرمانروای لاهیجان و دختر دیگر خود را به رهبر استاجانلوهای کُرد باشندهی جنوب دیلمان به همسری داد و توانست با پدیدآری پیوند میان بختیاریها و کُردها و فرمانروایان پهنهی جلگهای لاهیجان جایگاه خود را توان بخشد. پس از محمدخان بیگ پسرش محمدرضاخان بیگ، که بر باباکوه فرمان میراند، به آقامحمدخان قاجار پیوست و در راندن و از میان برداشتن هدایتالله خان فومنی به او کمک کرد. برآیند این یاری واگذاری فرمانروایی گیلان به محمدرضاخان بیگ برای چند سال از سوی آقامحمدخان قاجار به او و آغاز دوران توانمندی این خاندان شد. با آغاز دوران پادشاهی فتحعلی شاه قاجار و گسترش دربار قاجار و توان یافتن وابستگان به آن لنگرود از آن خاندان منجمی و لاهیجان و پارهی جلگهای امروز شهرستان سیاهکل از آن خاندانی شد که بر آن حاج صادق فرمان میراند. حاج صادق، که خواهر محمدرضاخان همسر او بود، فرمانروایی بر دیلمان به محمدرضاخان داد و پهنهی زیبای امروزی روستای اسپیلی را به او واگذاشت و محمدرضاخان بیگ به اسپیلی آمده و آن را کانون توانمندی خود ساخت. محمدرضاخان خواهر دیگر خود را به همسری رهبر طایفهی کُرد استاجانلو در آورد و از توان آنان نیز افزایش توان خود ساخت. با آغـاز جنگهای ایـران و روسیـه محمدرضاخان بیگ سپاهی از جنگآوران دیلمانی پدید آورد و این سپاه دلیریهایی در آن جنگها نمودند و هر چند برآیند آن جنگها شکست ایران بود ولی یاریهای دیلمانیها سبب افزایش توان محمدرضاخان بیگ و گسترش سرزمین زیر فرمانش شد و پارههایی از سرزمینهای کوهپایهای امروز شهرستان سیاهکل نیز به او واگذار شد. به روزگار پادشاهی محمدشاه قاجار، محمدعلی خان امین دیوان فرمانروای لاهیجان برای بهرهگیری از توان کوهستاننشینان پارههایی از زمینهای جلگهای زیر فرمان خود را به بازماندگان محمدرضاخان بیگ فروخت و پسران محمدرضاخان کمکم خود را به پارههای جلگهای خریداری شده رساندند. در روزگار پادشاهی ناصرالدین شاه قاجار، ابوالفتح خان پسر ابوالقاسم خان و نوهی محمدرضاخان بیگ بر گسترهی زیر فرمان خود در جلگه افزود و خود را به کنارهی شهر امروزی سیاهکل رساند و پس از چندی پسرش حبیبالله خان مشیرالممالک زمینهای میان سه آبادی کدوبنک و برفجان و کلِسر در دو سوی رودی به نام شهرجوب را که امروز از میان شهر سیاهکل میگذرد از مجمدعلیخان امین دیوان خرید و با ساختن خانهای در کرانهی خاوری این رود نخستین سنگ بنای شهر سیاهکل امروز را نهاد. در سند نوشته شده برای خرید آن زمینها از زمینهای دو سوی شهرجوب با نام سیکل یاد شده. « سی » در زبان دیلمی به صخرهی پر شیب گفته میشود و « کل » به آبادی و از آن روست که معنی این نام آبادی کنار صخرهی پر شیب است. حبیبالله خان پس از چندی برای آباد ساختن سیکل زمینهای کرانهی باختری شهرجوب را برای ساختن بازار وقف نمود و گرمابهای بزرگ در آن زمینها ساخت و کمکم سیکل همهی پهنهی میان سه روستای کدوبنک و برفجان و کلسر را در خود گرفُت و شهری شد که چون زیر فرمان فرمانروای سیکل بود بر آنها نیز این نام نهاده شد. پس از مرگ حبیبالله خان پسرش محمدخان بر جای پدر نشست و لقب مشیرالممالک را که پیشتر از سوی دربار ناصرالدین شاه به پدر او داده شده بود، دریافت داشت. محمدخان مشیرالممالک مردی روشناندیش بود و با برپایی جنبش مردم برای دستیابی به مشروطه به جنبش مردم پیوست و پس از به توپ بسته شدن مجلس شورایملی و برپایی دگربارهی جنبش مردم برای بازپس گرداندن مشروطیت به محمدولیخان تنکابنی پیوست و با شماری فراوان از مردم سیاهکل و دیلمان به همراه سپاه فراهم شده از مردم گیلان راهی فتح تهران شد. در روزگار خودکامگی خُرد ـ میان به توپ بسته شدن مجلس و بازگشایی دگربارهی آن ـ جنبشی به پشتیبانی از خودکامگی خُرد از سوی میرزا محمدحسین منتصرالوزاره و آقا میرزا احمد مجتهد در برابر گرایشهای مشروطهخواهانهی محمدخان مشیرالممالک در دیلمان برپا شد که برآیندش پیروزی محمدخان مشیرالممالک در سرکوب آن بود. محمدخان مشیرالممالک در سالهای برپایی جنبش جنگل به میرزا کوچک خان پیوست و برگهای تاریخ یادهای شکوهمندی از دلاوریهای او و دیگر باشندگان سیاهکل در آن جنبش دارند. نبرد کاکوه میان شماری از دلیرمردان جنگل به فرماندهی احساناللهخان و قزاقها دربردارندهی ماجراهایی است و تلاش حیدرخان برای گذراندن میرزا موچک و شماری از یارانش از بلوردکان املش به سوی سپیدرود از پهنهی کوهستانی دیلمان، نیز در خود ماجراهایی دارد. با پایان یافتن جنبش جنگل، در سالهای پسین دوران فرمانروایی قاجارها سیاهکل شاهد برپایی هیاهویی برپا شده از سوی حیدرخان بود و در میانهی آن هیاهویی برپا شده از سوی حاج قاسم. سرانجام هر دو هیاهو فروکوبی آنها از سوی فرستادگان رضاخان سردارسپه و به دار آویخته شدن حیدرخان و حاج قاسم شد. رویدادهی دیگری که در تاریخ سیاهکل نمایی دارد، درگیری میان دلبستگان به سازمان چریکهای فدایی خلق و دولت در 19 بهمن سال 1349 است. رویدادهای که با دستگیر هادی بندهخدای لنگرودی در روستای شبخوسلات و برده شدنش به ژاندارمری سیاهکل آغاز و با تازش نیروهای امنیتی برای دستگیری و سرکوب آنها پی گرفته شد و سرانجام به گریز آنها از سیاهکل و دستگیریشان در تهران پایان یافت. سیاهکل در گرماگرم برپاخاستن مردم برای برپا کردن انقلاب نمایشی توانمند داشت و در سالهای ایستادگی مردم ایران در برابر تازش ارتش عراق به خاک ایران از همهی توان خود برای یاری دادن به نیروی جنگی بهره جست و 220 تن از باشندگان این دیار در جنگ شهید گشتند. سیاهکل که تا سال 1376 بخشی از شهرستان لاهیجان به شمار میرفت در آن سال تبدیل به شهرستان شد. |