زمان رضا کاظمی فرزند فرج، هشتم دی هزار و سیصد و چهل و یک در منطقه جهادیه سمنان به دنیا آمد. دو سال از مادر شیر خورد. عشق به ائمه و پاکی از شیر مادر به او منتقل شد. تا هفت سالگی تحت تربیت مستقیم پدر و مادر قرار داشت. کوچک بود که سایه پدر را از دست داد. مادر و برادر بزرگش، علیاصغر، او را زیر چتر حمایتی خود داشتند. زمستان را با هزار سختی میگذراندند. تا سالها پای چراغ نفتی درسش را خواند. شش برادر و یک خواهر دیگرش هم با سختی بزرگ شدند. پدرش یک کارگاه کوچک گچ با زحمات زیاد از خود باقی گذاشته بود. زمان اوقات بیکاری و ایام تعطیل تا سالها به همراه برادرش سنگ گچ را به انبار کارگاه میبرد. هیزم تنور نان را هم برای مادر آماده میکرد. کُنده و تنه درخت را برایش خرد میکرد. به تحصیلش ادامه داد تا این که دیپلم را در رشته مکانیک از هنرستان شهید عباسپور سمنان گرفت. همراه با تحصیل و حرکت انقلابی مردم در تظاهرات ضد رژیم پهلوی شرکت میکرد و با گروههای حزبالله محله جهادیه همکاری فکری و عملی داشت. با تاسیس بسیج به فرمان امام، به عضویت بسیج در آمد. برای مدتی به قم رفت و درس حوزوی خواند. در آذرماه سال شصت به عنوان معلم امور تربیتی در آموزش و پرورش سمنان مشغول به کار شد و تا نیمه خرداد شصت و یک ادامه داد. با اصرار بعضی دوستان استعفاء داد و به سپاه پاسداران رفت. در این فاصله، دو بار به عنوان بسیجی به جبهه رفت که یک بار از ناحیه شکم مجروح شد. منطقه حضورش سومار بود. با ورود به سپاه در بخش فرهنگی و تعاون سپاه مشغول به خدمت شد. فردی فرهنگی و مربی قرآن و آشنا به مسائل دینی بود. دوباره ترجیح داد به جبهه برود. این بار به شهر مرزی مهران رفت و در آن جا به عنوان مسؤول اطلاعات و عملیات گردان مشغول شد. بعد از تحمل زحمت طاقت فرسا عاقبت در عملیات والفجر سه، در هجدهم مرداد شصت و دو، در اثر برخورد ترکش خمپاره، به دست و پهلو به شهادت رسيد. به دلیل وضعیت منطقه، پیکرش سه روز در منطقه زیر آتش ماند. سپس برای دفن در جوار امامزاده یحیی و دوستان شهیدش به سمنان انتقال یافت. مجرد بود و در طول این مدت پنج بار به جبهه رفت. در مجموع بیست و دو ماه در جبهههاي غرب و جنوب حضور داشت. برادرش عسکری هم در عملیات والفجر هشت، بهمن سال شصت و چهار به شهادت رسید.
نحوه شهادت
+ نوشته شده در شنبه ششم مهر ۱۳۹۲ساعت 7:41  توسط داود صیاد مالفجانی
|