مقام شهید و شهادت

شهادت ؛ عینیت مقام فنا فی الله

در نظام آفرینش از آغاز خلقت انسان، دو دیدگاه مختلف درباره زندگی وجود داشته است: دیدگاه نخست از آن افرادی است که زندگی را در چارچوپ الهی می بینند؛ یعنی قائل به ولایت خداوند بر انسان هستند و خود را مقید به اطاعت از دستورات او می دانند. آنها زندگی را زیبا دانسته و بهره مندی از نعمت های الهی را قابل قدردانی می شمارند. دیدگاه دیگر زندگی را تنها در تلاش برای رسیدن به ثروت و قدرت می داند. در قران کریم آمده است که خداوند متعال پس از خلقت حضرت آدم و حوا زندگی در بهشت دنیایی را برای آنان رقم زد و تنها از یک چیز آنان را بازداشت . به این ترتیب، در صد بهره مندی انسان در دنیا نسبت به آنچه باید از آن پرهیز کند قابل مقایسه نیست. در مقابل شیطان با ادعای خیرخواهی به وسوسه انسان پرداخت و رسیدن به هواهای نفسانی را در برابر چشمان او برجسته نمود، و به همین دلیل قرآن کریم آدم و حوا را فریب خورده شیطان معرفی می کند، بر خلاف آنچه در تورات یهودیان و عهد عتیق مسیحیان آمده که گمراهی را در آغاز به حوا نسبت داده و آدم را متاثر از او برشمرده است، ولی از آنجا که ماهیت نظام آفرینش چنان است که انسان بازخورد رفتارهای خود را می ببیند روشن است که عدم پیروی از دستورات الهی ، محرومیت از نعمتهای بهشت دنیایی را نه تنها برای شخص بلکه برای نسلهای آینده به دنبال دارد.

پیام آشکار قرآن کریم این است که عدم متابعت از دستورات الزامی الهی رنج و مشقت بیشتری را همراه خواهد داشت، چنانکه در جایی دیگر به این نکته تصریح کرده است. اینک هر انسانی می تواند هر یک از این دو دیدگاه را انتخاب کرده و بر آن اساس مسیر حیات خویش را تعیین کند. بر اساس دیدگاه نخست انسان جاودانه بهره مند از نعمت های الهی خواهد بود، و بر اساس دیدگاه دوم انسان با رنج و مشقت های بی شمار زندگی خود را پایان می دهد. نمونه برجسته دیدگاه نخست ، پیامبران و جانشینان آنان هستند و بارزترین نمونه دیدگاه دوم، فرعون ها و مستکبران هر زمانه اند. بر همین اساس است که علیرغم تلخی های روز عاشورا که در وصف نمی گنجد، امام مجتبی (ع) خطاب به برادر خویش امام حسین (ع) روزی را بسان روز ایشان نمی شمرند ، هر دو نمونه به زیبایی به تصویر کشیده می شود که زینب کبری (س) در مجلس یزید نقش برجسته و جاودانه آن روز را زیبا می بیند .

وجود مقدس سالار شیهدان حسین ابن علی (ع) زندگی را جز عقیده و تلاش در راه آن و مرگ در این راه که شهادت نامیده می شود را جز سعادت و خوشبختی ،و زیستن در کنار ظالمان را جز نکبت و بد بختی نمی بینند. این است که حسین(ع) برای مقابله با نکبتی که گریبانگیر جامعه خویش گشته، در برابر فرعون زمان خویش به پا می خیزد و روزی را در تاریخ به ثبت می رساند که نه تنها نزد زمینیان در مصیبت بی مانند است که تاب را از کروبیان نیز ربوده است. حتی اگر با نگاه دنیایی به موضوع بنگریم ، باید بپرسیم: کدام دیدگاه به صلاح مقرون است؟ مگر نه این است که خداوند متعال در قرآن کریم خود را وفا کننده به وعده معرفی می نماید و در جریان نقل گفتگوی شیطان با دوزخیان ، شیطان ضمن اعتراف به وفای خداوند به وعده اش ، خود را بی وفای به عهد معرفی می کند .

از منظر قرآن مجید ، آدمی دارای چهار بعد حیاتی و در حقیقت دارای چهار روح است که هرکدام اقتضاء و کمال و نقصان خویش را دارایند. روح گیاهی که نیاز آدمی به آب و غذا اقتضای آن و شادابی و پژمردگی از خواص آن است. روح حیوانی که نیاز آدمی به محسوسات و ارتباط با جنس مخالف اقتضای آن و رضایت و غضب از خواص آن است. روح ملکوتی که نیاز به فهم از طریق تفکر و تعلم وتکلم ازاقتضائات آن و پاکی و حکمت از خواص آن است. اقتضای نفخه الهی ، فراموشی خود وشکستن بتی است به نام خویشتن و نتیجه آن آرامش، رضایت و تسلیم است. حضرت علی (ع) می فرمایند: اگر کسی به این مقام سعود کرد مخاطب این خطاب الهی است: یا ایتها الننف المطمئنه ارجعی إلی ربک راضیه مرضیه فادخلی فی عبادی وادخلی جنتی. در حقیقت اوج کمال انسان عبور از عالم سفلی و دل کندن از مَجازات عالم فانی و وصول به آن حقیقت اعلای ذات حق می باشد و این همان بعد لاهوتی است. این عبور، گاهی در اثر جهاد با نفس و ریاضات شرعیه با توفیق الهی و همراهی خضر، طی گذر سالیان تحقق می پذیرد وگاهی در صحنه پیکار وجهاد با خصم ، ره صد ساله یک شبه پیموده می شود .

امام راحل رضوان ا... فرمودند: «درباره فضل شهید آنقدر روایت وارد شده که انسان متحیر می شود» و ایشان در جای دیگر می گویند:« شهید نظر میکند به وجه ا...» و از رسول اکوم (ص) در روایتی نقل شده است: «برای شهید هفت خصلت است که اول آنها عبارتست از اینکه اولین قطره خون او که بر زمین بریزد ، تمام گناهانی که مرتکب شده آمرزیده می شود ». شهادت آخرین کمال و منزلتیست که برای انسان ممکن است و در روایتی که در کافی نقل شده انبیاء، مقارن با شهدا قرارداده شده اند؛ چنانکه همان جلوه ای که حق تعالی بر انبیاء دارد همان تجلی برای شهدا نیز محقق می شود.

حضرت علی (ع) در نهج البلاغه می فرمایند: «فان الجهاد باب فتحه الله لخاصه اولیائه » یعنی جبهه وجنگ بابی است که خداوند برای خواص اولیائش کشوده است و درست به همین جهت است که مقام معظم رهبری فرمودند: بعد از دفاع مقدس باب شهادت مسدود نشده است ، بلکه موضوع قلت توفیق است. هم ایشان می فرمایند:« شهادت بالاترین پاداش ومزد جهاد فی سبیل ا... است.» اما اگر شاهدان کریلا، مقام لاهوتی خود را ندیده بودند این چنین مشتاقانه شهادت را در آغوش نمی کشیدند. آنها هنگامی که شب عاشورا ثبات خود را در راه دفاع از مقام ولایت نشان دادند و ولایت نور را بر ظلمت بر گزیدند، حضرت حق از بین دو انگشت ولایت، مقام و منزلت حقیقی آنها را نمایاند. حرکت امام حسین (ع) در راستای ظهور حق، کمال انسان و رهایی از حقارت بیعت با طاغوت بود.

لذا می توان به جرات ادعا کرد که این انقلاب که برچمدار مبارزه با ظلم و طاغوت و زمینه ساز ظهور آینه تمام نمای رخ حق است در راستای نهضت امام حسین (ع) است و هرگونه جانفشانی و مجاهدت در مسیر تحقق اهداف انقلاب از زیباترین و پر برکت ترین اعمالی است که در این عصر امکان وقوع دارد. اعم از مشارکت در جبهه های جنگ نظامی و فرهنگی و یا جبهه های علمی و فن آوری. بی جهت نیست که این نظام مقدس از ابتدا شکل گیری آن به رهبری امام عظیم الشان (قده) مورد خشم دنیای استکبار و در رأس آن آمریکای جنایتکار و انگلیس فریبکار، دیده می شوند. البته، دشمنی انگلیس با ملت ایران ، به سالیان قبل مانند نهضت مشروطه خواهی و سلطنت رضاخانی و همراهی آمریکا و انگلیس در نهضت ملی شدن صنعت نفت و کودتای ننگین 28 ‏مرداد و بازگرداندن سلطنت غیر قانونی محمدرضا وحمایت های همه جانبه از وی رقم می خورد. اینان پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران نیز دست از توطئه های خویش بر نداشته و با دامن زدن به قومیت های مختلف غائله های کردستان و خلق مسلمان و خلق عرب و ترکمن صحرا را رقم زدند و با طراحی کودتای نوژه و حمایت همه جانبه از صدام، جنگ 8 ‏ساله را به ملت ایران تحمیل کردند و نهایتا منافقین با اعلان جنگ مسلحانه به ترورهایی کور دست زدند.

پس از شکست در همه این دشمنی ها با ملت ایران به خیال وارد کردن خدشه به این نظام مقدس با تهاجم و شبیخون فرهنگی قصد استحاله فرهنگ و باورهای این ملت را داشتند ، غافل از آنکه ملت ایران ریشه در تمدنی کهن دارد که به برکت اسلام ناب محمدی (ص) و در مکتب اهل بیت (ع) تجلی یافته ، جلوه زیبایی به أن داده است. اینک پس از گذر از این دوران و به قصد ضربه زدن به این نهال استوار در پرده اول به فتنه ای دامن زدند که سرانجام آن دو شقه کردن جامعه بود، همان دستاویز نخ نماشده سامری در جریان گوساله پرستی بنی اسرائیل . در پرده دوم ، به انجام ترورهایی هدف مند دست زدند. ترورهایی با هدف برانگیختن اختلافات مذهبی و قومی و ترورهایی با هدف نابودی زیر ساخت علمی کشور و در راستای همین پرده دوم از سناریوها برای تامین هدف اول ترورهای گروهک ریگی در سیستان و بلوچسیان و گروهک بژاک در آذربایجان غربی و کردستان و برای تامین هدف دوم ترور شهیدان عزیز و گرانقدر دانشگاه علیمحمدی و شهریاری طراحی شد و الحمدلله که دکتر عباسی عزیز از کمند ترور به لطف خدا رهایی یافت. اینک وقت آن نرسیده است که همه اقشار جامعه چه آنانکه دل در گرو عزت و سربلندی میهن دارند و چه آنانکه موفقیت ایران اسلامی را در راستای ماموریت الهی در عصر غیبت حضرت ولی عصر (عج) می داننده به خود آیند و با دشمن شناسی خود را از دام طراحی شده از سوی دشمنان رها سازند: با همه پرونده سیاه آمریکا و انگلیس نسبت به دشمنی با ملت ایران ، آیا ساده انگاری نیست اگر حمایت ها و تعریف و تمجیدها را حمایت از ملت ایران تلقی کنیم؟!

بیاییم برای رقم زدن بهترین سرنوشت برای خود و مملکت، با تشکیل صفی واحد، «لا»ی بزرگی به بلندای تاریخ به همه دشمنان ملی مان گفته و خود و مملکت را سربلند و جاوید ثبت نموده ‏و سعادت و زندگی جاوید الهی را برای خود رقم زنیم ، چرا که زندگی حقیقی در بهشت موعود و وعده گاه نیکان و صالحان است.

+ نوشته شده در  یکشنبه هشتم اردیبهشت ۱۳۹۲ساعت 5:18  توسط داود صیاد مالفجانی  |