شهید استوار یکم پژو سعيدی مهرورز

 

شهید پژو سعیدی در همان دوران كودكي،طفلي مهربان و دوست داشتني بود و هيچ وقت به لباس تازه علاقه اي نداشت،زيرا مي گفت شخصيت و بزرگي به لباس و ثروت نيست،بلكه به تقوا و پرهيزكاري و خداپرستي است كه انسان را مشهور و نزد خداوند مقرب مي شود.

 

شهيد : استوار یکم پژو سعيدی مهرورز

 

محل تولد : سياهکل

 

نام پدر: يوسف

 

تاريخ تولد : 1335/04/07

 

تاريخ شهادت : 15/02/1361

 

محل شهادت : استان كردستان

 

شغل : ارتش ژاندارمری

 

خلاصه ای از زندگینامه شهيد استوار یکم پژو سعيدي مهرورز

 

شهيد در مورخه 7 تیر 1335 در منزل پدري واقع در سياهكل متولد گرديد.

 

وی پس از گذراندن دوران كودكي وارد مدرسه ابتدائي فرهنگ شد ، مقطع ابتدائي را در مدرسه ياد شده به اتمام رساند و براي ادامه تحصيل در سال 1349 وارد مدرسه مشير شد و مقطع سيكل قديم را در اين مدرسه به اتمام رسانيد و پس از آن به لحاظ عدم تمكن مالي و نياز خانواده به وجود وي ، در مغازه نانوايي (شخصي) ، كمك حال پدر و مادر بود.

 

شهید سعیدی در سال 1352 وارد آموزشگاه گروهباني گارد جنگل مرزن آباد استان مازندران شد و به درجه گروهبان دوم نائل گرديد.

 

پس از مدت چند سال در سال 1362 با درجه استوار دومي در استان كردستان بر اثر واژگونی خودرو در حال مأموريت به درجه رفيع شهادت نائل گرديد.

 

روحش شاد و راهش پر رهرو باد

 

زندگینامه شهيد گروهبان يكم پژو سعيدي ، از زبان خانواده وی

 

بسم رب الشهدا و الصديقين

 

زندگينامه شهيد از آغاز تولد تا زمان شهادت و مراحل دوران تحصيلي وي كاملاً بشرح زير بيان مي شود:

 

“تلك الدار الاخره نجعلها للذين لايريدون علوا في الارض و لا فساد ا… و العاقبته للمتقين”

 

اين سراي آخرت را براي كساني قرار داديم كه برتري بر زمين را نخواسته و عاقبت نيك براي پرهيزگاران است.

 

 

با سلام و درود به رهبر كبير انقلاب اسلامي مان كه غلتك انقلاب را در راه و خط عرش الهي قرار داد و هدايت نمود و ما را دعوت به قيام برعليه كفار زماني كرد و با درود فراوان به خون پاك شهدا از صدر اسلام تا جنگ تحميلي.

 

شهيد پژو سعيدي در سال 1335 در شهر سياهكل و از يك خانواده تهيدست متولد شد و در همان دوران كودكي ، طفلي مهربان و دوست داشتني بود و هيچ وقت به لباس تازه علاقه اي نداشت. زيرا مي گفت شخصيت و بزرگي به لباس و ثروت نيست، بلكه به تقوا و پرهيزكاري و خداپرستي است كه انسان را مشهور و نزد خداوند مقرب مي شود و شهيد نامبرده تحصيلات ابتدائي و دبيرستاني خود را در زادگاهش به پايان رسانيد.

 

چون بضاعت مالي نداشت به تحصيل خود ادامه دهد، ناچار پس از قبولي سوم دبيرستان تحصيلات خود را ترك نمود و در دوران تحصيلي هميشه در كارهاي خانه به پدر و مادرش كمك مي كرد و همان مبلغ اندكي كه پدر و مادرش به او ميداد را بین بچه ها تقسیم میکرد.

 

يك دست لباس را چندين سال تازه نگاه ميداشت و در خرج روزانه بسيار صرفه جو بود. هيچگاه از خانواده خود تقاضاي پول و خوراكي نمي كرد.

 

 او مي دانست كه پدر و مادرش بعلت فقر و تنگدستي خجالت مي كشند. در موقع تحصيلات مدرسه با پدر و مادر براي روزمزد كار مي كرد و هرگز از آن شكايت نداشت و از اين راه خرج خانواده خود و تحصيلاتش را فراهم مي كرد و در اين مورد هيچگونه دريغ و ناراحت نمي شد، چون ديگر نمي توانست به تحصيل خود ادامه دهد ناچار شد پس از يك دوره آموزش نظامي در سال 1352 به استخدام ارتش ژاندارمري بیاید و به خدمت مشغول شود و از آن به بعد در شهرهاي مختلف مانند نكاء، پادگان رينه، بابل و حدود چهار سال در پاسگاه نشتارود تنكابن مشغول خدمت بود.

 

مدت تقريبي 10 ماه بود براي دفاع از وطن عزيز و جنگ ستيز حق عليه باطل به منطقه جنگي سنندج انتقال يافت و با روحيه شاد و با خوشحالي مشغول انجام وظيفه در راه دين و وطن خود بود ، تا آخرين نفس مبارزه نمود.

 

شهيد در سال 57 تشكيل خانواده داد، از ثمره ازدواج خود درزمان شهادت داراي يك فرزند دختر دو ساله و نيم بود كه براي تربيت آن كوشا بود.

+ نوشته شده در  چهارشنبه چهاردهم فروردین ۱۳۹۲ساعت 11:27  توسط داود صیاد مالفجانی  |