آخرين نامه يك شهيد به همسرش


نويد شاهد: علي اكبر توكلي ، در اول بهمن ماه سال 1338 در روستاي «كرتيلان» از توابع «ازنا» متولد شد. وي به تاريخ پنجم مرداد 1360 در جبهه ي خوزستانٰ بال در بال ملائك گشود. علي اكبر توكلي در زمان شهادتٰ دانشجوي رشته ي مهندسي مكانيك بود. از او نامه اي به جا مانده است كه تاريخ نگارش آن به حدود چند ماه پيش از شهادتش بازمي گردد:


بسم الله الرحمن الرحيم


مرضيه جان سلام.



امشب شب عمليات است و فردا پنج شنبه.امشب ساعت 3 عمليات است و بايد ساعت 1 آماده باشيم.الان هم ساعت يازده است.يك حمله وسيع داريم ممكن است شهيد شوم و يا زخمي شايد هم سالم بودم و به اميد خدا مزدوران را به عقب مي رانيم.انشاءالله.


مرضيه اميدوارم كه هميشه شاد و خرم باشيد و به ياد خدا.مرضيه جان از شهادت من دلگير نشو مبادا كه شهيد شدن من باعث ناراحتي در زندگي ات بشود.به زندگي و مبارزه خود ادامه بده و خوشحالي من در اين است كه ببينم شما بدون كوچكترين ملالي هم چون صخره اي سخت در مقابل طوفان ايستاده ايد و ياد آور حضرت فاطمه و زينب باشيد.


مي تواني بعد از من ازدواج كني و به زندگي ات سر و سامان بدهي ولي از ياد خدا غافل مشو و بارها به شما گفته ام كه براي من سعادت شما مهم است .پس خوشحالي من در سعادت شماست.مبادا حزن و اندوهي به خود راه دهي كه من انشاءالله در آن دنيا پهلوي خدا خواهم رفت و هدايت ابدي خواهم يافت .
انتهاي پيام/ ح


اللَّهُمَّ اجْعَلْنِي مِنْ اَوْلِياَّئِكَ فَاِنَّ اَوْلِياَّئَكَ لا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لا هُمْ يَحْزَنُونَ



پس هيچ خوفي از كسي و هيچ اندوهي از چيزي به دل راه مده.پيروز و موفق باشي.

نظر شما :

مرضيه جان! الان هم ساعت يازده است.يك حمله وسيع داريم ممكن است شهيد شوم و يا زخمي شايد هم سالم بودم و به اميد خدا مزدوران را به عقب مي رانيم...

 

+ نوشته شده در  جمعه شانزدهم فروردین ۱۳۹۲ساعت 0:27  توسط داود صیاد مالفجانی  |