شهید یوسف نجفی


نام شهید :  یوسف 
نام خانوادگی :  نجفی
تاریخ تولد :  25/3/1346
محل تولد :  سیاهکل
تاریخ شهادت :  29/7/1362
محل شهادت :  مریوان
شهادت در عملیات :  والفجر 4
وضعیت تاهل :  مجرد
آخرین مسئولیت : 
عضویت در :  بسیج
رسته خدمت : 
مزار شهید :  گلزار شهدای لنگرود
محل دفن : 
زندگینامه :  در بیست و پنجم خرداد سال هزار و سیصد و جهل و شش در خانواده ای متعهد و مومن ساکن شهرستان سیاهکل نوزاد زیبایی دیده به جهان گشود و یوسف نامیده شد . یوسف آخرین نوزاد خانواده نجفی بود و به همین دلیل نزد اهل خانه و بستگان و اقوام بسیار محبوبیت داشت . او در دامان پاک پدر و مادر زحمتکش و کشاورز با آئین اسلام و مذهب پربار تشیع پرورش یافت . عبادت و بندگی به درگاه ربوبی را از همان دوران کودکی آغاز کرد و زمانیکه به سن تکلیف رسیده بود علاوه بر واجبات ، انجام مستحبات را نیز بر خود تکلیف میدانست و عاشقانه به عبادت پروردگار یکتا می ایستاد . با اینکه سن کمی داشت ، در اوج فعالیتها و اعتراضات مردم مسلمان گیلان علیه حکومت ستم شاهی نقش پررنگی را ایفا نمود . با پیروزی انقلاب اسلامی به عضویت انجمن اسلامی و حزب جمهوری اسلامی درآمد و با صدور فرمان امام خمینی (ره) مبنی بر عضویت آحاد مردم در بسیج در این نهاد مقدس اسم نوشت و در بالا بردن توان و بینش سیاسی و مذهبی اش کوشید و در افشای ماهیت پلید گروهکهای وابسته به استکبار جهانی و درهم شکستن لانه های فساد آنها از هیچ کوششی دریغ نورزید و به همین دلیل مورد غضب عناصر گروهکهای وابسته قرار گرفت و بارها توسط آنها آزار دید و کتک خورد ولی در اراده آهنین او خللی وارد نشد .وی تحصیلات کلاسیک را تا مقطع اول دبیرستان در شهرستان سیاهکل سپری کرد و با اینکه سرشار از هوش و استعداد بود ولی کلاس و مدرسه را رها کرد و در بحبوحه آزمایش و خطر ، میدان رزم علیه لشکریان کفر را بر حضور در شهر و دیار و مدرسه برگزید و اسلحه بر دوش گرفت و با شناخت و اعتقادی راسخ مبنی بر دفاع از آرمانهای انقلاب اسلامی و مرزهای میهن اسلامی ، به سوی جبهه ها شتافت .
یوسف پس از 2 سال رزم ، تازه به سن 16 سالگی رسید و از معرفت و درک عمیقی برخوردار بود و دلیل این مدعا وصیت نامه پرمحتوای این شهید عزیز است ! بالاخره یوسف ، این بسیجی عاشق پس از دو سال حضور مستمر در میادین جنگ در منطقه های غرب و جنوب کشور ، پس از شرکت در عملیات والفجر 4 در غرب مریوان به فیض عظمای شهادت نائل آمد و همنشین عرشیان گردید .
پیام شهید : 
وصیت نامه :  خداوندا ، پروردگارا ! من بنده ای از بندگان تو هستم ، اکنون رضا و خوشنودیت به جهت حفظ امانت الهی که همان اسلام و قرآن است بر این تعلق گرفت و توفیق دادی که به جهاد مقدس و با شرافت شتافتم و جای شکرش باقیست . ای خالق ! من درمانده گناهکارم در پیش تو کوچک و سیه قلبم فی الحال در مذلتم ، تو توفیق آمدن به جبهه را به من عطا کردی و آگاهانه و به نیت رضای تو آمدم . ای مهربان با عظمت پس تو بر من رحم و ترحمی نما و پاکم کن و غسلم ده تا نفس مطمئنه داشته باشم و نفسهای عماره و لوامه را به زیر افکنم و خالص در راه تو گردم و عاشقت شوم و عاشقم شوی و عبادت کنم به آنگونه که آنقدر بزرگواری و عدالت و خشم و ترحم و خوشنودیت بر اهلش زیاد است که قلم و مغز انسان نمی تواند به فکرش آرد و قلم بنویسد و من ذلیل باید بر حال خودم بگریم . عزیزا، این دنیای فانی زنجیرهای وابستگی و تعلقات خود را مثل دام برای انسانها گسترده تا گرفتار آیند و من در آن گرفتارم . دلم تنگ است برای آمدن در جوار تو و به خاطر همین هجرت نمودم ، خانه و زندگی و تعلقات را ترک کردم و به منظور جهاد آمدم خدایا هدایت کن مرا و بپذیر و از این مهلکه نجاتم ده و رهایم گردان

 

نظرات(0)

+ نوشته شده در  چهارشنبه چهارم اردیبهشت ۱۳۹۲ساعت 5:16  توسط داود صیاد مالفجانی  |