تاریخ شهادت: 20/10/65 شلمچه گلزار: کته شمشیر بسم رب الشهداء و الصدیقین پس از عرض سلام به خدمت حضرت حجت، صاحب الزمان ارواح العالمین له الفداء، و با درودهای خالصانه به رهبر عظیم الشأن انقلاب اسلامی. این جانب غلام رضا مرادی، عرایضی را به سمع شنوندگان و خوانندگان این وصیت نامه معروض می دارم. اولاً همه باید بدانند که من با بینایی کامل و بصیرت دل، این راه را انتخاب کرده ام و به این راه ایمان دارم و برای جانبازی در راه انقلاب اسلامی خود را آماده نموده ام. عزیزان من، خویشان من، بدانید که خداوند متعال حق است، رسالت رسول گرامی اسلام، حق است، ائمه ی اسلامی حق است، قیامت حق است و همه خواهیم مرد و در فردای قیامت در پیشگاه حق تبارک و تعالی و اولیائش محشور خواهیم شد و باید سعی کنیم که آن موقع رو سیاه نباشیم. باید بدانیم که زندگی، همه خوردن ها و خوابیدن ها نیست، بلکه به دست آوردن ایمان است. زندگی، هجرت و جهاد در راه خداوند است. باید از این دنیای پست فانی کنده شده و گذشت و به خداوند متعال پیوست. از خویشان خصوصاً برادران خود می خواهم که در تربیت بچه هایم کاملاً کوشا باشند و بدانند که من در این صورت از آن ها راضی خواهم بود. همچنین به همسر و پدر و خواهرم سفارش می کنم صبر داشته باشند و از خداوند برای آن ها اجر جزیل خواهانم. بعد از من پدرم و برادرانم می خواهم که بچه هایم را به راه اسلام و قرآن آشنا کنند. مخفی و پوشیده نماند چون با اعتقاد به رهبری امام خمینی امت و جمهوری اسلامی ایران و چون وظیفه ی شرعی می دانم بنده واجب دانستم که به ندای امام امت و خون شهدای اسلام پاسخ بگویم و به جبهه بروم و این دین خود را ادا نمایم. و از بازماندگانم تقاضا دارم که اگر ان شاء الله به هدف خودم رسیدم و شهید شدم و چنان چه جنازه ام پیدا نبود به ارگان ها سخت نگیرند و اگر شهد شدم هر کجا که پدر و مادر و همسرم صلاح دانستند دفن نمایید.
+ نوشته شده در چهارشنبه بیست و نهم خرداد ۱۳۹۲ساعت 17:44  توسط داود صیاد مالفجانی
|
|
* |