زندگی نامه شهید حسین مرادی

شهید حسین مرادی در سال 1348 در خانواده ای مذهبی و متعهد در روستای مهدی آباد اردهال دیده به جهان گشودند . او از همان اوان کودکی تحت مراقبتهای معنوی توسط والدین قرار گرفتند و چون پدر و برادرانش در مبارزات قبل از انقلاب نقش عمده ای را در روستا و همچنین شهرهای اطراف ایفا می کردند  نوعی بغض و کینه از نظام شاهنشاهی در درون شهید ریشه دواند و همزمان با مبارزات در سراسر کشور ریشه های این کینه و بغض مستحکم تر از گذشته گردید .

شهید حسین مرادی 9 ساله بودند که با الطاف خفیه و آشکار حضرت حق و همچنین رهبری خردمندانه رهبرکبیر انقلاب اسلامی حضرت امام خمینی ( ره ) و مبارزات پیگیر وانقلابی ملت شهید پرور ایران نظام مقدس جمهوری اسلامی جایگزین رژیم طاغوتی پهلوی گردید .

شهید از همان آغاز انقلاب به دنبال مکان یا زمانی می گشتند تا در جریان انقلاب قرار گیرند  . با توجه به این که در آن سالها  بیش از پیش نیاز به اقدام علیه دشمنان فرهنگ و اندیشه جوانان بود ، شهید حسین مرادی با همکاری گروهی از نوجوانان و جوانان روستا  اقدام به فعال کردن کتابخانه ای به نام باقرالعلوم ( ع ) در روستا نمودند .

وی در سال 1362 پدر بزرگوار خود را که او نیز از برجستگان روستا در این قبیل فعالیتها بود از دست دادند اما نه تنها ضعف و سستی در اراده پولادین وی ایجاد نشد بلکه بیش از پیش عزم خود را برای مقابله با مشکلات جزم کردند و فعال تر از گذشته به کار و تلاش پرداختند . با آغاز جنگ و دفاع مقدس و حضور جوانان در جبهه های حق علیه باطل شهید حسین مرادی به همراه جمعی از جوانان و نوجوانان کم سن وسال  با انگیزه زیاد و شور همراه با شعور تصمیم گرفتند پایگاه بسیجی به نام شهدای روستا در مهدی آباد تشکیل دهند که در این امر نیز با روحیه انقلابی عمل کرده و به نتیجه رسیدند. همچنین آنها در ساخت مسجد صاحب الامر به اتفاق دیگردوستان روستا نقش عمده ای داشتند .

وی از بدو تاسیس پایگاه همراه با جوانان پرشور دیگر روستا در تمام مناسبتها ، گرامیداشتها و تظاهرات ها و ... شرکت کرده و به گونه ای حماسی و پرشور به تبلیغ شعاعر و حفاظت از ناموس و امنیت روستا می پرداختند . در آن سالها در مناسبت هایی که نیاز به حضور و پرکردن جبهه ها می شد از بین جوانان روستا اعزامهایی به مناطق جنگی جنوب و غرب صورت می گرفت .

شهید بزگوار در کنار این قبیل فعالیت ها وظیفه همیشگی و مقدس خود یعنی خواندن درس و فراگیری دانش و علم را فراموش نکردند بلکه با تلاش بیشتر به این امر اهتمام می ورزیدند . به طوریکه پس از گذراندن دوران تحصیل راهنمایی با شوری که نسبت به خدمت به افراد روستا داشتند و نیز علاقه  وافر به رشته کشاورزی از دیار خود هجرت کرده و برای تحصیل به هنرستان کشاورزی اردستان سفر کردند .

در سن 16 سالگی و در حدود سالهای انتهایی دوران دفاع مقدس و با وجود سن کم ، تحصیل در اردستان را رها کرده و برای اولین بار در مناطق جنگی جنوب حضور یافتند . سفر اول وی به مدت 4 ماه طول کشید اما در همین مدت تحولی عظیم در روحیه شهید از لحاظ اخلاقی و دینی ایجاد گشت . پس از آن در اواخر سال 1365 برای دومین و آخرین بار راهی مناطق جنگی آزادشده فاو گردید. از نامه ها وآثاری که از وی به جا مانده است  اینطور بر می آید که ایشان از شهادت خود در این سفر مطلع بودند . سرانجام در تاریخ 10/2/1366 پس از کوشش ها و رشادتهای بسیار در منطقه پدافندی شهر فاطمیه ( فاو ) به درجه رفیع شهادت نائل گردیدند .

روحش شاد و راهش پر رهرو باد

+ نوشته شده در  چهارشنبه چهارم اردیبهشت ۱۳۹۲ساعت 6:15  توسط داود صیاد مالفجانی  |